حدیث رایت

مقاله نامزد خوبیدگی
از ویکی شیعه
حدیث رایَت
حدیث رایَت
اطلاعات روایت
موضوعافضلیت امام علی(ع) بر سایر صحابه
صادره ازپیامبر اسلام (ص)
راویانابو رافع، عمر بن خطاب، عایشه، عبدالله بن عباس، انس بن مالک‌، جابر بن عبدالله انصاری
اعتبار سندمتواتر
احادیث مشهور
حدیث سلسلةالذهبحدیث ثقلینحدیث کساءمقبوله عمر بن حنظلةحدیث قرب نوافلحدیث معراجحدیث ولایتحدیث وصایتحدیث جنود عقل و جهلحدیث شجره
نخستین امام شیعیان
امام علی علیه‌السلام
زندگی
یوم‌الدارشعب ابی‌طالبلیلة المبیتواقعه غدیرسال‌شمار زندگی
میراث
نهج‌البلاغهغرر الحکمخطبه شقشقیهخطبهٔ بی‌الفخطبه بی‌نقطهحرم
فضائل
آیه ولایتآیه اهل‌الذکرآیه شراءآیه اولی‌الامرآیه تطهیرآیه مباهلهآیه مودتآیه صادقینحدیث مدینه‌العلمحدیث رایتحدیث سفینهحدیث کساءخطبه غدیرحدیث منزلتحدیث یوم‌الدارحدیث ولایتسدالابوابحدیث وصایتصالح المؤمنینحدیث تهنیتماجرای کسر اصنام
اصحاب
عمار بن یاسرمالک اشترسلمان فارسیابوذر غفاریمقدادعبیدالله بن ابی‌رافعحجر بن عدیدیگران


حدیث رایَت درباره شجاعت امام علی(ع) و فتح خیبر توسط او در غزوه خیبر است. حضرت محمد(ص) بعد از اینکه پرچم سپاه اسلام را به ابوبکر و عمر بن خطاب داد و آنها نتوانستند خیبر را فتح کنند، فرمود روز بعد پرچم (رایت) را به فرد شجاعی می‌دهم که خیبر را فتح خواهد کرد و خدا و پیامبر او را دوست دارند.

حدیث رایت در بسیاری از کتاب‌های حدیثی و تاریخی شیعه و سنی به صورت تواتر ذکر شده است. متکلمان شیعه از این حدیث برای اثبات برتری امام علی(ع) بر سایر اصحاب استفاده کرده‌اند.

چیستی رایت

در عصر پیامبر(ص) و پس از آن، معمولاً در هر جنگ یک رایت (پرچم) اصلی و ده‏‌ها رایت کوچک برای قبیله‏‌ها و فرماندهان جزء اختصاص می‏‌یافت که آن را معمولاً شجاع‏‌ترین و قوی‏‌ترین جنگجو از میان آن قبیله حمل می‌کرد.[۱] نخستین بار این نوع پرچم (رایت) در جنگ خیبر بود که به دست پرچمداران داده شد[۲] اما دیگر منابع تاریخی به وجود پرچم رایت در جنگ‌های قبل از آن اشاره کرده‌اند.[۳]

متن حدیث

پیامبر(ص) رایت و پرچم جنگ خیبر را ابتدا به ابوبکر و در روز بعدش به عمر بن خطاب داد ولی آن دو توفیقی به دست نیاورده و بازگشتند. آن‌گاه رسول خدا (ص) فرمود:

«لَأُعْطِيَنَّ الرَّايَةَ غَداً رَجُلًا يُحِبُّ اللهَ وَ رَسُولَهُ، (وَ يُحِبُّهُ اللهُ وَ رَسُولُهُ) یَفَتَحَ اللهُ عَلَى‏ یدیه لیس بفَرَّار؛ همانا فردا این رایت را به مردی خواهم داد که خدا و رسول، را دوست دارد (و خدا و رسول هم، او را دوست دارند)، خدا خیبر را به دست او می‏‌گشاید. او هرگز نمی‌گریزد». پس علی(ع) را خواست و او که به درد چشم مبتلی بود را شفا داد و فرمود: «خُذْ هَذِهِ الرَّايَةَ فَامْضِ بِهَا حَتَّى يَفْتَحَ اللهُ عَلَيْك‏؛ این رایت را بگیر و آن را با خود ببر تا خدا خیبر را بر تو بگشاید." علی (ع) با آن پرچم به خیبر حمله کرد و آن را فتح کرد.[۴]

ابو رافع خادم رسول خدا (ص) درباره فتح خیبر این چنین می‏‌گوید:

«با علی بن ابی طالب(ع) در حالی که رایت رسول خدا (ص) را در دست داشت به سوی یکی از قلعه‌‏های خیبر رفتیم. همین که علی (ع) نزدیک قلعه رسید اهل آن بیرون آمدند و به جنگ پرداختند. در گیراگیر نبرد یکی از جهودان ضربتی بر او وارد آورد که سپر از دستش بیفتاد. علی (ع) درب قلعه را از جای کند و چون سپری در پشت آن به جنگ پرداخت و آن قدر کوشید تا خدای قلعه را بر او فتح کرد.»[۵]

فتح قلعه خیبر

در جنگ خیبر، پس از آنکه در روز اول و دوم، ابوبکر و عمر نتوانستند قلعه خیبر را فتح کنند، رسول خدا(ص)، علی(ع) را مأمور فتح آن نمود. امام علی (ع) با حمله به قلعه و کشتن مَرحَب خیبری و برادرش یاسر و چند پهلوان دیگر یهود و هجوم به داخل قلعه و نابود کردن همه مقاومت‌‌ها، خیبریان را به تسلیم بدون قید و شرط مجبور کرد.[۶]

سند حدیث

حدیث رایت در بیشتر کتاب‌های حدیثی و تاریخی شیعی و سنی آمده و به حد تواتر رسیده است.[۷] این حدیث از دلائل افضلیت علی(ع) بر سایر صحابه دانسته شده است.‌[۸]

برخی از صحابه که حدیث رایت را ذکر کرده‏‌اند عبارتند از: عمر بن خطاب،[۹] عایشه، [۱۰] عبدالله بن عباس، انس بن مالک‌[۱۱] و جابر بن عبدالله انصاری.‌[۱۲]

متن حدیث رایت با الفاظ گوناگونی در کتب مختلف اهل سنت از جمله سیرة النبویه،[۱۳] المستدرک علی الصحیحین،[۱۴] مجمع الزوائد،‌[۱۵] مسند احمد بن حنبل،[۱۶] کنز العمال،[۱۷] و حلیة الاولیاء،[۱۸] آمده است.

جستارهای وابسته

پانویس

  1. طبری، تاریخ، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ج۳، ص۳۸۷.
  2. ابن سعد، طبقات الکبری، دار صادر، ج۲، ص۷۷.
  3. شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۷۹؛ طبری، تاریخ طبری، بی‌تا، ج۲، ص۵۵۵.
  4. ابن هشام، السیرة النبویه، قاهره، ج۲، ص۳۳۴؛ حاکم نیشابوری، مستدرک، ج۳، ص۳۷
  5. ذهبی، میزان الاعتدال، دار المعرفه، ج۲، ص۲۱۸؛ ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، دار المعرفه، ج۹، ص۱۸.
  6. ابن هشام، السیره النوبویه، قاهره، ج۲، ص۳۱۶.
  7. حسینی میلانی، حديث الرايه، ۱۴۲۹ق، ص۹.
  8. امین عاملی، اعیان الشیعه، دار التعارف، ج‌۱، ص۳۴۷ به بعد.
  9. زرکلی، الاعلام، دار العلم للملایین، ج‌۵، ص۲۰۳.
  10. ابن سعد، طبقات الکبری، دار صادر، ج‌۸، ص۳۹.
  11. ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج‌۱، ص۳۷۶
  12. طبری، ذیل المذیل، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ص۲۷.
  13. ابن هشام، السیره النوبویه، قاهره، ج‌۲، ص۳۳۴.
  14. حاکم نیشابوری، المستدرک، ج‌۴، ص۳۵۶.
  15. هیثمی، مجمع الزوائد، ۱۴۲۲ق، ج‌۹، ص۱۰۸.
  16. احمد بن حنبل، مسند، دار صادر، ج‌۱، ص۲۳.
  17. متقی هندی، کنزالعمال، الرسالة، ج‌۵، ص۲۸۴.
  18. حافظ ابو نعیم، حلیة الاولیاء، مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ج‌۴، ص۳۵۶.

منابع

  • امین عاملی، محسن، اعیان الشیعه، تحقیق: حسن امین، بیروت، دار التعارف، بی‌تا.
  • ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، بیروت، دار الفکر، بی‌تا.
  • ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، بیروت، دار المعرفة، بی‌تا.
  • ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر، بی‌تا.
  • ابن هشام، السیرة النبویة، تحقیق محمد محی الدین عبدالحمید، قاهره، مکتبه محمدعلی صبیح، بی‌تا.
  • احمد بن حنبل، مسند احمد، بیروت، دار صادر، بی‌تا.
  • ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، تحقیق سعید زغول، بی‌جا، مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، بی‌تا.
  • حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق یوسف عبدالرحمن مرعشلی.
  • حسینی میلانی، سید علی، حديث الرايه، قم، نشر حقائق، ۱۴۲۹ق.
  • ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، تحقیق علی محمد بجاوی، بیروت، دار المعرفة، بی‌تا.
  • زرکلی، خیرالدین، الاعلام، بیروت، دار العلم للملایین، بی‌تا.
  • طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بی‌تا.
  • طبری، محمد بن جریر، ذیل المذیل من تاریخ الصحابة و التابعین‬، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بی‌تا.
  • متقی هندی، علی بن حسام الدین، کنزالعمال، تحقیق بکری حیانی، بیروت، الرسالة، بی‌تا.
  • هیثمی، علی بن ابوبکر، مجمع الزوائد، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۲۲ق.

پیوند به بیرون