خطبه شقشقیه

مقاله متوسط
رده ناقص
عدم رعایت شیوه‌نامه ارجاع
شناسه ارزیابی نشده
نیازمند خلاصه‌سازی
از ویکی شیعه
خطبه شقشقیه
خطبه شقشقیه
اطلاعات روایت
نام‌های دیگرمُقَمّصه
موضوعنقد عملکرد خلفا، اشاره به سه گروه ناکثین، قاسطین و مارقین
صادره ازامام علی(ع)
راوی اصلیابن عباس
اعتبار سندمعتبر
منابع شیعهنهج البلاغه
احادیث مشهور
حدیث سلسلةالذهبحدیث ثقلینحدیث کساءمقبوله عمر بن حنظلةحدیث قرب نوافلحدیث معراجحدیث ولایتحدیث وصایتحدیث جنود عقل و جهلحدیث شجره


خطبه شِقشِقیّه یا مُقَمّصه از معروف‌ترین خطبه‌های نهج البلاغه است. امام علی (ع) در این خطبه عملکرد خلفا را نقد می‌کند و اصل خلافت هر یک از آنان را زیر سؤال می‌برد. وی همچنین به هجوم مردم برای بیعت با او و نیز سه گروه ناکثین، قاسطین و مارقین اشاره و سرانجام وجه پذیرش حکومت توسط خویش را بیان می‌کند. این خطبه طبق ترتیب اکثر نسخه‌های مختلف نهج البلاغه، سومین خطبه است.

راوی مستقیم این خطبه (که خود آن را از امام علی (ع) شنیده استابن عباس است که روایت وی نزد اهل سنت معتبر است.

این خطبه بارها به زبان فارسی ترجمه و از سوی بسیاری از دانشمندان از جمله سید مرتضی شرح شده است. برخی از اهل سنت در سند و مضمون آن تردید کرده‌اند و برخی آن را قطعی و صحیح می‌دانند. بعضی از پژوهشگران معاصر گفته‌اند این سخنان امام (ع)، خطبه عمومی نبوده و تنها برای ابن عباس بیان شده است.

زمان و مکان خطبه

به قرینه نکات تاریخی خطبه از جمله: سخن گفتن امام از ناکثین (اصحاب جمل، جمادی سال ۳۶ قمری) و قاسطین (معاویه و یارانش در صفّین، اواخر سال ۳۶ و اوایل سال ۳۷) و مارقین (خوارج نهروان، اواخر سال ۳۷ یا در سال ۳۸)، و به قرینه حضور ابن عباس در کوفه، می‌توان حدس زد این خطبه را امام در اواخر سال ۳۸ یا اوایل سال ۳۹ خوانده است.[۱]

شیخ مفید[۲] و قطب الدین راوندی[۳] مکان ایراد خطبه را در «رحبه» دانسته‌اند. هرچند رحبه می‌تواند مصادیق گوناگونی داشته باشد، به نظر می‌رسد در اینجا مقصود، جایی در وسط صحن (حیاط) مسجد کوفه است که امام علی (ع) معمولاً برای قضاوت یا موعظه کردن در آنجا می‌نشسته است؛ چندان که گفته‌اند در زمان زیاد بن ابیه محدثان از ترس، به جای نام امام (ع)، «صاحب الرحبة» می‌گفتند.[۴] چنان‌که مطرزی (متوفای ۶۱۰ق) می‌گوید، «رحبه کوفه،» سکویی وسط مسجد کوفه بوده است که امام علی (ع) در آنجا می‌نشسته و موعظه می‌کرده است و وقتی گفته می‌شود حضرت، غنائم خوارج را در «رحبه» ریخت، مقصود همین جاست.[۵]

نام نسخه شماره خطبه[۶]
المعجم المفهرس و دیگر نسخه‌ها[۷] ۳
ملافتح الله ۴

نامگذاری خطبه

این خطبه را به اعتبار جمله نخستین آن یعنی «واللّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَها فلان»، «مُقَمّصه» نامیده‌اند، تقمّص یعنی «لباس پوشید» که امام، خلافت را به لباسی تشبیه کرده است که ابوبکر با آگاهی از اینکه برازنده‌اش نیست آن را بر تن کرده است.[۸] اما نام مشهور این خطبه، «شقشقیه» است که به اعتبار جمله‌ای است که پس از پایان خطبه و درخواست ابن عباس از امام برای ادامه دادن آن، توسط امام بیان شده است: «هیهاتَ یا ابنَ عباس تلک شِقشِقَةٌ هَدَرَت ثُم قَرَّت.» شقشقه، چنان‌که از مجموع سخنان لغویون و شارحان خطبه استفاده می‌شود، چیزی است مانند شش که هنگام هیجان یا غضب از دهان شتر بیرون می‌آید که با چرخیدن صدا در گلوی شتر همراه است و سپس در جای خود آرام می‌گیرد، در مواقع عادی چنین چیزی پیش نمی‌آید. امام در اینجا حالت خود را به حالت هیجان شتر تشبیه کرده است که گویا لحظه‌ای از خود بی‌خود شده و آن خطبه چون شعله‌ای از دل او زبانه کشیده و اکنون دیگر در حال عادی خود است و به همین سبب دیگر آن را ادامه نخواهد داد.[۹] بدین طریق، امام به درخواست ابن عباس، که راوی این خطبه است، برای ادامه دادن خطبه، پاسخ منفی داد. از این رو، ابن عباس می‌گوید: بر ناتمام ماندن هیچ سخنی مانند این، دریغ نخوردم.[۱۰][یادداشت ۱]

نکات عمده خطبه شقشقیه
  1. آگاهی ابوبکر از برتری امام علی (ع) نسبت به خودش در امر خلافت.
  2. غصب خلافت توسّط خلیفه اول.
  3. صبر طاقت‌فرسای امام بر شرائط دشوار زمان خلفای سه‌گانه.
  4. شگفتی امام از نفس تعیین جانشین توسط ابوبکر.
  5. نقد امام بر تعیین شخصی خشونت‌گرا [یعنی عمر] برای جانشینی توسط ابوبکر.
  6. غیرقابل کنترل بودن عمر و گرفتاری مردم در زمان او.
  7. قیاس‌ناپذیری امام با سایر اعضای شورا و نقد تشکیل شورا به همین جهت.
  8. نقد چینش شورای شش نفره چنان‌که نتیجه از ابتدا روشن بوده است.
  9. چپاول بیت المال در زمان عثمان چنان‌که منجر به قتلش شد.
  10. هجوم مردم برای بیعت با حضرت علی (ع).
  11. اشارتی به ناکثین، مارقین، و قاسطین، و اینکه دنیاطلبی آنها باعث مخالفتشان بود.
  12. وجه پذیرش خلافت توسط امام.

اسناد شقشقیه قبل از سید رضی

با توجه به انتقادات صریح از خلفای سه‌گانه در این خطبه، نه تنها سند خود این خطبه مورد تردید برخی از علمای اهل سنت قرار گرفته، بلکه گفته‌اند یکی از بزرگترین اسباب تردید در اسناد کل نهج البلاغه توسط اهل سنت نیز، همین خطبه است.[۱۱] برخی از علمای اهل سنت معتقدند که از امام علی (ع) بعید است چنین انتقادات و سخنانی را نسبت به خلفای سه‌گانه بیان کند، از این‌رو آنها بر این باورند که اگر کل نهج‌البلاغه ساخته سید رضی نباشد لا اقل این خطبه را سید رضی نوشته و به امام علی (ع) نسبت داده است.[۱۲]

اما این تردید باطل است و این خطبه در آثار قبل از تألیف نهج البلاغه موجود بوده است و سند آن تا امام علی (ع) نیز نقل شده است. علاوه بر این برخی از محققین عنوان کرده‌اند؛ هیچ‌کدام از علمای معروف و معتبر شیعه چنین ادعایی را صحیح ندانسته‌اند.[۱۳] امینی در الغدیر ۲۸ طریق بدون سید رضی را برای این خطبه یاد کرده است.[۱۴] در کتاب «پرتوی از نهج البلاغه» مجموعاً ۲۲ سند برای این خطبه ذکر شده است که ۸ تا از آنها مربوط به منابع پیش از سید رضی، ۵ تا مربوط به معاصران سید رضی و ۹ تا منابعی است که بعد از تألیف نهج البلاغه یا در قرن‌های بعد از قرن پنجم هجری قمری این خطبه را نقل کرده‌اند، لیکن از منبع یا منابعی مستقل از نهج البلاغه یا متفاوت با آنها.[۱۵] قطعاتی از این خطبه به عنوان شاهد لغوی و مثال در کتب ادبی و فرهنگ‌هایی مانند: النهایه ابن اثیر، قاموس فیروزآبادی، لسان العرب ابن منظور و مجمع الامثال میدانی آمده است.[۱۶] در ذیل به برخی از اسناد این خطبه اشاره شده است.

  1. ابن ابی الحدید، سنّی معتزلی (متوفای ۶۵۶ق) پس از شرح خطبه شقشقیه، می‌گوید: در سال ۶۰۳ق. از شیخ واستادم مصدق بن شبیب واسطی شنیدم که می‌گفت: این خطبه (یعنی خطبه شقشقیه) را بر عبدالله بن احمد معروف به ابن خشاب خواندم،... پس بدو گفتم: آیا نسبت این خطبه [به امام علی] را ساختگی می‌دانی؟ گفت: بخدا سوگند، من می‌دانم که سخن اوست همچنانکه می‌دانم که تو «مُصدِّق» هستی. پس بدو گفتم: بسیاری از مردم می‌گویند که این خطبه، سخن رضی، رحمه الله تعالی، است. گفت: رضی و جز رضی کجا و این اسلوب سخن کجا؟ ما رسائل رضی را دیده‌ایم و روش و سبک او را در سخن نثر می‌شناسیم؛ او بدین خطبه، خوب و بدی نیافزوده است. سپس ادامه داد: بخدا سوگند این خطبه را در کتاب‌هایی که ۲۰۰ سال پیش از تولد رضی نوشته شده، دیده‌ام، و خط نویسنده آنها را می‌شناسم و می‌دانم خط کدام یک از علما و ادیبان است قبل از اینکه ابواحمد، پدر رضی، زاده شود.[۱۷] ابن ابی الحدید در ادامه می‌گوید: «من بسیاری از این خطبه را در نوشته‌های شیخمان ابوالقاسم بلخی، امام معتزله بغداد، دیدم. او قبل از تولد رضی، در دولت مقتدر می‌زیست. همچنین بسیاری از آن را در کتاب مشهور ابوجعفر بن قبه، یکی از متکلمان امامیه، معروف به کتاب الانصاف دیدم. این ابوجعفر از شاگردان شیخ ابوالقاسم بلخی رحمه‌الله تعالی بود و همان روزگار مرد قبل از اینکه رضی، رحمه‌الله تعالی، زاده شود.»[۱۸]
  2. یکی از کسانی که قبل از سید رضی، خطبه شقشقیه را در آثارش به نحو مستند از امام علی (ع) روایت کرده است، شیخ صدوق (متوفای ۳۸۱ق) است. وی یکبار در علل الشرائع، این خطبه را ذکر می‌کند؛[۱۹] بار دیگر، در معانی الاخبار.[۲۰] در هر دو کتاب، شیخ صدوق به دو سند خطبه را ذکر می‌کند و پس از پایان خطبه، الفاظ دشوار آن را توضیح می‌دهد.
  3. شیخ مفید (متوفای ۴۱۳ق)، استاد سید رضی، در کتاب الارشاد، خطبه را نقل می‌کند و می‌گوید عده‌ای از راویان با اسناد گوناگون آن را نقل کرده‌اند.[۲۱] همو در المسألتان فی النص علی علی(ع)، از این خطبه به خطبه‌ای معروف یاد می‌کند[۲۲] و این حاکی از این است که در عصر وی نه تنها تردیدی در سند خطبه نبوده؛ بلکه خطبه‌ای معروف و شناخته شده، بوده است. باز خود شیخ مفید در کتاب الجمل، این خطبه را مشهورتر از این می‌داند که راجع به آن توضیحی دهد.[۲۳]

غصب خلافت

غصب خلافت مطرح شده در شقشقیه و نقد امام از خلفا، امور عجیبی نیست که باعث انکار صدور خطبه شود چه اینکه خواه در کلام امام علی (ع) در غیر این خطبه و خواه در کلام غیر شیعه به سهولت می‌توان این موارد را مشاهده کرد. در ذیل جهت تقریب به ذهن نمودن این امور صرفاً به بعضی از موارد اشاره می‌شود.

موضع امام (ع) نسبت به خلفا در غیر از شقشقیه

در خطبه‌ای که جاحظ (متوفای ۲۵۵ق؛ یعنی حدود یک قرن و نیم قبل از تدوین نهج البلاغه) در البیان و التبیین از امیرالمؤمنین (ع) نقل می‌کند چنین آمده است: «... آن دو [خلفای اول و دوم] گذشتند و سومی [خلیفه سوم] بپاخاست چون کلاغ، همتش شکمش بود؛ وای بر او، اگر دو بالش کنده می‌شد و سرش جدا، بهترش بود.»[۲۴] ابن ابی الحدید نیز همین خطبه را از جاحظ، نقل می‌کند.[۲۵]

ابن عبد ربه (متوفای ۳۲۸ق) نیز که قبل از سید رضی زیسته است در العقد الفرید همین را با اندک اختلافی نقل می‌کند.[۲۶]

غصب خلافت توسط ابوبکر و عمر در کلام معاویه

معاویه در نامه‌ای خطاب به محمد بن ابی بکر می‌گوید که پس از وفات پیامبر (ص)، «پدر تو [یعنی ابوبکر] و فاروقش [یعنی عمر] نخستین کسانی بودند که حق او [یعنی علی(ع)] را از او سلب کردند و در حکومت با او مخالفت کردند. آن دو [یعنی ابوبکر و عمر] بر این کار متحد شدند…»[۲۷]

ترجمه‌ها

این خطبه علاوه بر اینکه در ترجمه‌های صورت گرفته از کل نهج البلاغه، آمده است، ترجمه‌های مستقلی نیز دارد که برخی از آنها در ذیل ذکر شده‌اند:

  1. ترجمه خطبه شقشقیه. فارسی. از علی انصاری. در سال ۱۳۵۴ش در ۱۴ صفحه چاپ شده است.[۲۸]
  2. ترجمه خطبه شقشقیه به نظم قصیده در ترجمه… از سیدمحمدتقی بن امیرمحمد مؤمن حسینی قزوینی درگذشته ۱۲۷۰.[۲۹]
  3. ترجمه خطبه شقشقیه. فارسی. مترجم و نام کتاب ناشناخته. نسخه آن در کتابخانه آستان قدس موجود است.[۳۰]

شرح‌ها

  1. تفسیر الخطبة الشقشقیة، شرح الخطبة الشقشقیة. عربی. از سید مرتضی درگذشته ۴۳۶.[۳۱] چاپ شده در مجموعه رسائل الشریف المرتضی. ج۲.[۳۲]
  2. الشقشقیة‬: دراسة موضوعیة لشخصیات تصدت للخلافة الاسلامیه‬‫، عبدالرسول الغفاری.[۳۳]
  3. آهی سوزان از امیر مؤمنان (ع) (شرحی بر خطبه شقشقیه)، علی اصغر رضوانی. ‬[۳۴]
  4. سایبان سیاه (شرح خطبه شقشقیه امیرمؤمنانعلی علیه‌السلام)، نادر فضلی.[۳۵]
  5. الشذرات العلویه فی شرح الخطبه الشقشقیه للامام علی علیه‌السلام، ابوذر الغفاری.[۳۶]
  6. شرح خطبه شقشقیه (نسخه خطی).[۳۷]
  7. شرح خطبه شقشقیه (نسخه خطی).[۳۸]
  8. شرح خطبه شقشقیه، مرتضی قاسمی کاشانی.[۳۹]
  9. شرح خطبه شقشقیه (نسخه خطی).[۴۰]
  10. خطبه شقشقیه از نهج البلاغه، ترجمه و شرح از محمدباقر رشاد زنجانی.[۴۱]
  11. عقیده شیعه در خطبه شقشقیه، محمد اسدی گرمارودی.[۴۲]
  12. ‫المسائل التطبیقیه علی الخطبة الشقشقیه، علی التبریزی. ‬[۴۳]
  13. التوضیحات التحقیقیة فی شرح الخطبة الشقشقیة. از سید علی اکبر بن سید محمد بن سید دلدار علی درگذشته ۱۳۲۶.[۴۴]
  14. شرح خطبه شقشقیه. از ملا ابراهیم گیلانی از علمای سده یازدهم نسخه اصل آن در قم بوده است.[۴۵]
  15. شرح خطبه شقشقیه. از میرزا ابوالمعالی کلباسی درگذشته ۱۳۱۵.[۴۶]
  16. شرح خطبه شقشقیه. از تاج العلماء لکهنوی متوفای ۱۳۱۲ ق.[۴۷]
  17. شرح خطبه شقشقیه. فارسی. منظومه‌ای است در شرح خطبه شقشقیه از سیدمحمدتقی قزوینی درگذشته ۱۲۷۰. نسخه آن در کتابخانه مدرسه سپهسالار و دانشگاه تهران موجود است.[۴۸]
  18. شرح الخطبة الشقشقیة. عربی. از سید جعفر بن صادق العابد.[۴۹]
  19. شرح خطبه شقشقیه. از سید علاء الدین گلستانه مؤلف کتاب حدائق الحقائق که پیشتر یاد شد نسخه آن را صاحب ذریعه در نجف نزد سید محمد باقر یزدی دیده است.[۵۰]
  20. شرح الخطبة الشقشقیة. عربی. از خطیب معروف سید علی هاشمی.[۵۱]
  21. شرح خطبه شقشقیه. از شیخ هادی بنانی مؤلف شرح الخطبة الزینبیة معاصر شیخ انصاری.[۵۲]
  22. شرح خطبه شقشقیه. عربی. مؤلف نسخه مورخ سده سیزدهم آن در کتابخانه ملی موجود است.[۵۳]
  23. شرح خطبه شقشقیه. عربی. مؤلف نسخه مورخ سده سیزدهم آن در کتابخانه ملی موجود است.[۵۴]
  24. النقد السدید شرح الخطبة الشقشقیة لابن ابی الحدید. عربی. از شیخ محسن کریم در دو جلد جلد اول آن در ۱۳۸۳ در نجف چاپ شده است.[۵۵]
  25. کشف السحاب فی شرح الخطبة الشقشقیة. از ملا حبیب إله کاشانی متوفای ۱۳۴۰ق.[۵۶]

متن و ترجمه خطبه

وَ مِنْ خُطْبَةٍ لَهُ علیه‌السلام وَ هِی الْمَعْرُوفَةُ بِالشِّقْشِقِیة
متن ترجمه حسین انصاریان
اَما وَالل‍هِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا ابْنُ اَبی قُحافَةَ (فی بعضُ النّسخ: فُلانٌ) وَ اِنَّهُ لَیعْلَمُ اَنَّ مَحَلّی مِنْها مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحی، ینْحَدِرُ عَنِّی السَّیلُ، وَ لایرْقی اِلَی الطَّیرُ. هان! به خدا قسم ابوبکر پسر ابوقحافه (برخی نسخه‌ها: فلانی) جامه خلافت را پوشید در حالی که می‌دانست جایگاه من در خلافت چون محور سنگ آسیا به آسیاست، سیل دانش از وجودم همچون سیل سرازیر می‌شود، و مرغ اندیشه به قلّه منزلتم نمی‌رسد.
فَسَدَلْتُ دُونَها ثَوْباً، وَطَوَیتُ عَنْها کَشْحاً، اما از خلافت چشم پوشیدم، و روی از آن برتافتم،
وَ طَفِقْتُ اَرْتَأی بَینَ اَنْ اَصُولَ بِید جَذّاءَ، اَوْ اَصْبِرَ عَلی طِخْیة عَمْیاءَ، یهْرَمُ فیهَا الْکَبیرُ، وَ یشیبُ فیهَا الصَّغیرُ، وَ یکْدَحُ فیها مُؤْمِنٌ حَتّی یلْقی رَبَّهُ! و عمیقاً اندیشه کردم که با دست بریده و بدون یاور بجنگم، یا آن عرصه گاه ظلمت کور را تحمل نمایم، فضایی که پیران در آن فرسوده، و کم سالان پیر، و مؤمن تا دیدار حق دچار مشقت می‌شود!
فَرَاَیتُ اَنَّ الصَّبْرَ عَلی هاتا اَحْجی، فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَینِ قَذًی، وَ فِی الْحَلْقِ شَجاً! دیدم خویشتنداری در این امر عاقلانه‌تر است، پس صبر کردم در حالی که گویی در دیده‌ام خاشاک بود، و غصه راه گلویم را بسته بود!
اَری تُراثی نَهْباً. حَتّی مَضَی الاَوَّلُ لِسَبیلِهِ، فَاَدْلی بِها اِلَی ابْنِ الْخَطّابِ بَعْدَهُ. [ثُمِّ تَمَثَّلَ بِقَوْلِ الاَعْشی:] می‌دیدم که میراثم به غارت می‌رود. تا نوبت اولی سپری شد و خلافت را پس از خود به پسر خطّاب واگذارد. [سپس امام وضع خود را به شعر شاعر عرب، اَعشی، مثل زد:]
شَتّانَ ما یوْمی عَلی کُورِها *** وَ یوْمُ حَیانَ اَخی جابِرِ «چه تفاوت فاحشی است بین امروز من با این همه مشکلات، و روز حیان برادر جابر که غرق خوشی است».
فَیا عَجَباً بَینا هُوَ یسْتَقیلُها فی حَیاتِهِ، اِذْ عَقَدَها لاِخَرَ بَعْدَ وَفاتِهِ. شگفتا! اولی بااینکه در زمان حیاتش می‌خواست حکومت را واگذارد، ولی برای بعد از خود عقد خلافت را جهت دیگری بست.
لَشَدَّ ما تَشَطَّرا ضَرْعَیها! فَصَیرَها فی حَوْزَة خَشْناءَ، یغْلُظُ کَلْمُها، وَ یخْشُنُ مَسُّها، وَ یکْثُرُ الْعِثارُ فیها، وَ الْاِعْتِذارُ مِنْها. چه سخت هر کدام به یکی از دو پستان حکومت چسبیدند! حکومت را به فضایی خشن کشانیده، و به کسی رسید که کلامش درشت، و همراهی با او دشوار، و لغزشهایش فراوان، و معذرت خواهیش زیاد بود.
فَصاحِبُها کَراکِبِ الصَّعْبَةِ، اِنْ اَشْنَقَ لَها خَرَمَ، وَ اِنْ اَسْلَسَ لَها تَقَحَّمَ! بودن با حکومت او کسی را می‌ماند که بر شتر چموش سوار است، که اگر مهارش را بکِشد بینی اش زخم شود، و اگر رهایش کند خود و راکب را به هلاکت اندازد!
فَمُنِی النَّاسُ لَعَمْرُ الل‍هِ بِخَبْطٍ وَ شِماس، وَ تَلَوُّنٍ وَ اعْتِراض. به خدا قسم امت در زمان اودچاراشتباه و ناآرامی، و تلوّن مزاج و انحراف از راه خدا شدند.
فَصَبَرْتُ عَلی طُولِ الْمُدَّةِ، وَ شِدَّةِ الْمِحْنَةِ. حَتّی اِذا مَضی لِسَبیلِهِ، جَعَلَها فی جَماعَة زَعَمَ اَنِّی اَحَدُهُمْ. آن مدت طولانی را نیز صبر کردم، و بار سنگین هر بلایی را به دوش کشیدم. تا زمان او هم سپری شد، و امر حکومت را به شورایی سپرد که به گمانش من هم (با این منزلت خدایی) یکی از آنانم!
فَیالَلّهِ وَ لِلشُّوری! مَتَی اعْتَرَضَ الرَّیبُ فِی مَعَ الْاَوَّلِ مِنْهُمْ حَتّی صِرْتُ اُقْرَنُ اِلی هذِهِ النَّظائِرِ؟! خداوندا چه شورایی! من چه زمانی در برابر اولین آنها در برتری و شایستگی مورد شک بودم که امروز همپایه این اعضای شورا قرار گیرم؟!
لکِنّی اَسْفَفْتُ اِذْ اَسَفُّوا، وَ طِرْتُ اِذْ طارُوا. فَصَغی رَجُلٌ مِنْهُمْ لِضِغْنِهِ، وَ مالَ الاْخَرُ لِصِهْرِهِ، مَعَ هَن وَ هَن. ولی (به خاطر احقاق حق) در نشیب و فراز شورا با آنان هماهنگ شدم، در آنجا یکی به خاطر کینه‌اش به من رأی نداد، و دیگری برای بیعت به دامادش تمایل کرد،

و مسائلی دیگر که ذکرش مناسب نیست.

اِلی اَنْ قامَ ثالِثُ الْقَوْمِ نافِجاً حِضْنَیهِ بَینَ نَثیلِهِ وَ مُعْتَلَفِهِ، وَ قامَ مَعَهُ بَنُو اَبیهِ یخْضِمُونَ مالَ الل‍هِ خِضْمَ الاِبِلِ نِبْتَةَ الرَّبیعِ، تا سومی به حکومت رسید که برنامه‌ای جز انباشتن شکم و تخلیه آن نداشت، و دودمان پدری او (بنی امیه) به همراهی او برخاستند و چون شتری که گیاه تازه بهار را با ولع می‌خورد به غارت بیت المال دست زدند،
اِلی اَنِ انْتَکَثَ فَتْلُهُ، وَ اَجْهَزَ عَلَیهِ عَمَلُهُ، وَ کَبَتْ بِهِ بِطْنَتُهُ. در نتیجه این اوضاع رشته‌اش پنبه شد، و اعمالش کار او را تمام ساخت، و شکمبارگی سرگونش نمود.
فَما راعَنی اِلاّ وَالنَّاسُ کَعُرْفِ الضَّبُعِ اِلَی، ینْثالُونَ عَلَی مِنْ کُلِّ جانِب، حَتّی لَقَدْ وُطِئَ الْحَسَنانِ، وَ شُقَّ عِطْفای، مُجْتَمِعینَ حَوْلی کَرَبیضَةِ الْغَنَمِ. آن گاه چیزی مرا به وحشت نینداخت جز اینکه مردم همانند یال کفتار بر سرم ریختند، و از هر طرف به من هجوم آورند، به طوری که دو فرزندم در آن ازدحام کوبیده شدند، و ردایم از دو جانب پاره شد، مردم چونان گله گوسپند محاصره‌ام کردند.
فَلَمّا نَهَضْتُ بِالْاَمْرِنَکَثَتْ طائِفَةٌ، وَ مَرَقَتْ اُخْری، وَ قَسَطَ آخَرُونَ، کَاَنَّهُمْ لَمْ یسْمَعُوا کَلامَ الل‍هِ حَیثُ یقُولُ: «تِلْکَ الدّارُ الاْخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لایریدُونَ عُلُوًّا فِی الْاَرْضِ وَ لافَساداً وَالْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ.» اما همین که به امر خلافت اقدام نمودم گروهی پیمان شکستند، و عده‌ای از مدار دین بیرون رفتند، و جمعی دیگر سر به راه طغیان نهادند، گویی هر سه طایفه این سخن خدا را نشنیده بودند که می‌فرماید: «این سرای آخرت را برای کسانی قرار داده‌ایم که خواهان برتری و فساد در زمین نیستند، و عاقبت خوش از پرهیزکاران است.»
بَلی وَ الل‍هِ لَقَدْ سَمِعُوها وَ وَعَوْها، وَلکِنَّهُمْ حَلِیتِ الدُّنْیا فی اَعْینِهِمْ، وَ راقَهُمْ زِبْرِجُها. چرا، به خدا قسم شنیده بودند و آن را از حفظ داشتند، امّا زرق و برق دنیا چشمشان را پر کرد، و زیور و زینتش آنان را فریفت.
اَما وَ الَّذی فَلَقَ الْحَبَّةَ، وَ بَرَاَ النَّسَمَةَ، لَوْلا حُضُورُ الْحاضِرِ، وَ قیامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النّاصِرِ، وَ ما اَخَذَ الل‍هُ عَلَی الْعُلَماءِ اَنْ لایقارُّوا عَلی کِظَّةِ ظالِم وَ لاسَغَبِ مَظْلُوم، لاَلْقَیتُ حَبْلَها عَلی غارِبِها، وَ لَسَقَیتُ آخِرَها بِکَاْسِ اَوَّلِها، هان! به خدایی که دانه را شکافت، و انسان را بهوجود آورد، اگر حضور حاضر، و تمام بودن حجت بر من به خاطر وجود یاور نبود، و اگر نبود عهدی که خداوند از دانشمندان گرفته که در برابر شکمبارگی هیچ ستمگر و گرسنگی هیچ مظلومی سکوت ننمایند، دهنه شتر حکومت را بر کوهانش می‌انداختم، و پایان خلافت را با پیمانه خالی اولش سیراب می‌کردم،
وَ لَاَلْفَیتُمْ دُنْیاکُمْ هذِهِ اَزْهَدَ عِنْدی مِنْ عَفْطَةِ عَنْز! آنوقت می‌دیدید که ارزش دنیای شما نزد من از اخلاط دماغ بز کمتر است!
چون سخن مولا به اینجا رسید مردی از اهل عراق برخاست و نامه‌ای به او داد، حضرت سرگرم خواندن شد، پس از خواندن، ابن عباس گفت: ای امیرالمؤمنین، کاش سخنت را از همان‌جا که بریدی ادامه می‌دادی! حضرت فرمود:
هَیهاتَ یا ابْنَ عَبّاس، تِلْکَ شِقْشِقَةٌ هَدَرَتْ ثُمَّ قَرَّتْ. هیهات ای پسر عباس، این آتش درونی بود که شعله کشید سپس فرو نشست!
ابن عباس می‌گوید: به خدا قسم بر هیچ سخنی به مانند این کلام ناتمام امیرالمؤمنین غصه نخوردم که آن انسان والا، درد دلش را با این سخنرانی به پایان نبرد.

پانویس

  1. طالقانی، پرتوی از نهج البلاغه، ص۱۲۸.
  2. مفید، ارشاد، ج۱، ص۲۸۷.
  3. الراوندی، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج۱، ص۱۳۳.
  4. مدنی، الطراز الأول، ج۲، ص۶۱.
  5. مطرزی، المغرب، ج۱، ص۳۲۴.
  6. به نقل: محمدی، المعجم المفهرس لالفاظ نهج البلاغه، جدول اختلاف نسخ، ص ۲۳۵.
  7. نسخه صبحی صالح، فیض الاسلام، ابن میثم، فی ظلال، خویی، ابن ابی الحدید، عبده، ملاصالح.
  8. طالقانی، پرتوی از نهج‌البلاغه، ۱۳۷۴ش، ص۱۳۰–۱۳۵.
  9. طالقانی، پرتوی از نهج‌البلاغه، ۱۳۷۴ش، ص۱۳۰.
  10. طالقانی، پرتوی از نهج‌البلاغه، ۱۳۷۴ش، ص۱۳۰.
  11. الحسینی الخطیب، مصادر نهج البلاغة وأسانیده، ج۱، ص۳۳۶.
  12. بحرانی، شرح نهج‌البلاغه، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۲۵۱؛ قرن هشتم، شرح نهج البلاغه، ۱۳۷۵ش، ص۱۵؛ شهرستانی و دیگران، مقالاتی پیرامون نهج‌البلاغه، ۱۳۸۷ش، ص۱۲۶–۱۲۷.
  13. بحرانی، شرح نهج‌البلاغه، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۲۵۱.
  14. الامینی، الغدیر، ج۷، ۸۵ و صص۱۰۹–۱۱۵.
  15. رجوع کنید به: طالقانی، پرتوی از نهج البلاغه، صص۱۲۴–۱۲۸.
  16. طالقانی، پرتوی از نهج البلاغه، ص۱۲۸.
  17. ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱، ص۲۰۵.
  18. ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱، صص۲۰۵–۲۰۶.
  19. الصدوق، علل الشرائع، منشورات المکتبة الحيدرية ومطبعتها في النجف، ج۱، ص۱۵۰.
  20. الصدوق، معانی الاخبار، الناشر دار المعرفة للطباعة والنشر، ص۳۶۱.
  21. المفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ص۲۸۷.
  22. المفید، المسألتان فی النص علی علی (ع)، ص۲۸.
  23. المفید، الجمل، مطبعه حیدریه، ص۶۲.
  24. الجاحظ، البیان والتبیین، ص۲۳۸.
  25. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۷۶.
  26. ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج۴، ص۱۵۷.
  27. المسعودی، مروج الذهب ومعادن الجوهر، ج۳، صص۱۲–۱۳.
  28. استادی، کتابنامه نهج البلاغه، ص۱۳.
  29. استادی، کتابنامه نهج البلاغه، ص۱۳.
  30. استادی، کتابنامه نهج البلاغه، ص۱۳.
  31. استادی، کتابنامه نهج البلاغه، ص۲۱.
  32. http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/531991
  33. http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/28ff1ii099
  34. http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/2000653
  35. http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/593117
  36. http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/2620809
  37. http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/807165
  38. http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/807300
  39. http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/577339
  40. http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1804ff1ii2
  41. http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/2994093
  42. http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/771346
  43. http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/2091715
  44. استادی، کتابنامه نهج البلاغه، صص۲۲–۲۳.
  45. استادی، کتابنامه نهج البلاغه، ص۳۲.
  46. استادی، کتابنامه نهج البلاغه، ص۳۲.
  47. استادی، کتابنامه نهج البلاغه، ص۳۲.
  48. استادی، کتابنامه نهج البلاغه، ص۳۲.
  49. استادی، کتابنامه نهج البلاغه، ص۳۲.
  50. استادی، کتابنامه نهج البلاغه، صص۳۲–۳۳.
  51. استادی، کتابنامه نهج البلاغه، ص۳۳.
  52. استادی، کتابنامه نهج البلاغه، ص۳۳.
  53. استادی، کتابنامه نهج البلاغه، ص۳۳.
  54. استادی، کتابنامه نهج البلاغه، ص۳۳.
  55. استادی، کتابنامه نهج البلاغه، ص۳۸.
  56. استادی، کتابنامه نهج البلاغه، ص۵۵.

یادداشت

  1. درباره تأثیر این خطبه و افشاگرانه بودنش ابن ابی‌الحدید از استادش مُصدّق بن شبیب واسطی (در تاریخ ۶۰۳ هجری قمری) نقل کرده که او این خطبه را برای استاد خودش «عبد الله بن أحمد معروف به ابن خشّاب» (که شخصی شوخ‌طبع بود) خوانده است؛ و چون به این سخن ابن عباس رسیده که گفته [بر ناتمام ماندن هیچ سخنی مانند این، دریغ و افسوس نخوردم.] ابن خشاب گفت: اگر من بودم و این سخن را از ابن عباس می‌شنیدم به او می‌گفتم آیا در دل پسر عمویت(امام علی) چیزی ماند که نگوید که تو بر آن تأسف می‌خوری؟! سوگند به خدا که او [جز رسول خدا (ص)] درباره هر کسی هر چه در دل داشت بیان کرد. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ناشر: مکتبة آیة الله العظمی المرعشي النجفي (ره)، ج۱، ص۲۰۵

منابع

  • نهج البلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدی، تهران: علمی و فرهنگی، ۱۳۷۷.
  • ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۱، دار احیاء الکتب العربیة، ۱۳۷۸/۱۹۵۹م. (نسخه موجود در لوح فشرده کتابخانه اهل بیت (ع)، نسخه دوم).
  • ابن عبد ربه، احمد بن محمد، العقد الفرید، تحقیق: مفید محمد قمیحه، بیروت:دار الکتب العلمیة، بی‌تا.
  • استادی، رضا، کتابنامه نهج البلاغه، تهران: بنیاد نهج البلاغه، ۱۳۵۹ش.
  • الامینی، عبدالحسین، الغدیر|الغدیر فی الکتاب والسنة والادب، قم: مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیة، ۱۴۱۶ق-۱۹۹۵م.
  • الجاحظ، البیان والتبیین، مصر: المکتبة التجاریة الکبری لصاحبها مصطفی محمد، ۱۳۴۵ق. /۱۹۲۶م. (نسخه موجود در لوح فشرده کتابخانه اهل بیت (ع)، نسخه دوم).
  • الحسینی الخطیب، السید عبد الزهراء، مصادر نهج البلاغة وأسانیده، ج۱، بیروت:دار الزهراء، ۱۴۰۹ق. -۱۹۸۸م.
  • الراوندی، قطب الدین، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، تحقیق: السید عبد اللطیف الکوهکمری، قم: مکتبة آیة الله المرعشی العامة، ۱۴۰۶. (نسخه موجود در لوح فشرده کتابخانه اهل بیت (ع)، نسخه دوم).
  • الصدوق، علل الشرائع، ج۱، نجف: منشورات المکتبة الحیدریة و مطبعتها، ۱۳۸۵/۱۹۶۶م. نسخه موجود در لوح فشرده کتابخانه اهل بیت (ع)، نسخه دوم).
  • الصدوق، معانی الاخبار، تصحیح و تحقیق: علی اکبر الغفاری، قم: مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین، ۱۳۷۹/۱۳۳۸ش. (نسخه موجود در لوح فشرده کتابخانه اهل بیت (ع)، نسخه دوم).
  • المسعودی، مروج الذهب ومعادن الجوهر، قم: دارالهجرة، ۱۴۰۴ق. -۱۳۶۳ش. -۱۹۸۴م. (نسخه موجود در لوح فشرده کتابخانه اهل بیت (ع)، نسخه دوم).
  • المفید، الارشاد، قم: مؤسسة آل البیت لتحقیق التراث، ۱۴۱۴/۱۹۹۳م. (نسخه موجود در لوح فشرده کتابخانه اهل بیت (ع)، نسخه دوم).
  • المفید، الجمل، قم: مکتبة الداوری، بی‌تا. (نسخه موجود در لوح فشرده کتابخانه اهل بیت (ع)، نسخه دوم).
  • المفید، المسألتان فی النص علی علی (ع)، تحقیق: محمدرضا الانصاری، ج۲، بیروت: ۱۴۱۴/۱۹۹۳م. (نسخه موجود در لوح فشرده کتابخانه اهل بیت (ع)، نسخه دوم).
  • بحرانی، میثم‌بن علی‌بن میثم، شرح نهج‌البلاغه، دفتر نشر الکتاب، ۱۳۶۲ش.
  • شهرستانی، سیدهبه‌الدین و دیگران، مقالاتی پیرامون نهج‌البلاغه، تهران، بنیاد نهج البلاغه، ۱۳۸۷ش.
  • طالقانی، محمود، پرتوی از نهج البلاغه، مصحّح: سیدمحمدمهدی جعفری، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۴.
  • قرن هشتم، شرح نهج‌البلاغه، مصحح عزیزالله عطاردی، تهران، بنیاد نهج‌البلاغه، ۱۳۷۵ش.
  • محمدی، سیدکاظم، دشتی، محمد، المعجم المفهرس لالفاظ نهج البلاغه، قم: نشر امام علی (ع)، ۱۳۶۹ش.
  • مدنی، علی خان بن احمد، الطراز الأول، مشهد: مؤسسة آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، ۱۳۸۴ ه‍.ش (نسخه موجود در لوح فشرده قاموس النور (۲.
  • مطرزی، ناصر بن عبدالسید، المغرب، محقق/ مصحح: فاخوری، محمود/ مختار، عبدالحمید، حلب: مکتبه اسامه بن زید، ۱۹۷۹ م.

پیوند به بیرون