نهج البلاغه
نهج البلاغه | |
---|---|
![]() | |
اطلاعات کتاب | |
به کوشش: | سید رضی |
تاریخ نگارش: | ۴۰۰ق |
موضوع: | برگزیدهای از گفتهها و نوشتههای امیرالمومنین(ع) |
زبان: | عربی |
تعداد جلد: | ۱ |
ترجمه به دیگر زبانها: | فهرست ترجمههای نهج البلاغه |
«کار ما کاری است سخت، و تحمّل آن دشوار؛ کسی آن را برنتابد جز مرد دیندار، که خدا او را آزموده و ایمانش در دل بوده. و حدیث ما را فرانگیرد جز سینههای امانتدار، و خردهای بردبار.»
«خدا را! واپایید در حقّ شهرهای او و بندگان، که شما مسئولید حتّی از سرزمینها و چهارپایان.»
«تدبیر پیر را از دلیری جوان دوستتر میدارم.»
بئس الزاد إلی المعاد العدوان علی العباد (ترجمه: ستمراندن بر بندگان بدترین توشه است برای آن جهان.)
بر کسانی که گناه ندارند، و از سلامت دین برخوردارند، سزا است که بر گناهکاران و نافرمانان رحمت آرند، و شکر این نعمت بگزارند، چندان که این شکرگزاری آنان را مشغول دارد، و به گفتن عیب مردمان وانگذارد.
نَهجُ البَلاغه، برگزیدهای از گفتهها و نوشتههای امیرالمومنین(ع) که سید رضی در اواخر قرن چهارم قمری آنها را گردآورده است. معیار او در انتخاب، بلاغت ادبی بوده است. سید رضی که شاعری بزرگ و ادیبی سرشناس بوده و آثار برجستهای دارد، این اثر را مایه مباهات خود خوانده است. بلاغت سخنان امام علی(ع) در میان ادیبان طراز اول عرب نفوذ بسیاری کرده است.
نهج البلاغه در سه قسمت دستهبندی شده است: خطبهها، نامهها، کلمات قصار. امام در بسیاری از خطبهها، مردم را به انجام اوامر الهی و ترک محرمات فرامیخواند و در بخشی از نامهها که خطاب به فرمانداران است، آنها را به رعایت حق مردمان سفارش میکند. کلمات قصار نهج البلاغه، مجموعهای از سخنان حیکمانه و پندآموز است که در اوج بلاغت ادبی بیان شده است.
این کتاب، به زبانهای گوناگون ترجمه شده و شرحهای متعددی توسط دانشمندان شیعه و سنی بر آن نگاشته شده است.
محتویات
تاریخ، انگیزه تألیف و دلایل نامگذاری
امام علی(ع):
«چندانکه زمانه رام توست آن را آسان گیر و به امید بیشتر، خطر را بر خود مپذیر.»
- تاریخ تألیف
بر اساس گزارش آقابزرگ تهرانی، سید رضی در رجب سال ۴۰۰ق از تألیف این کتاب فراغت یافت.[۱]
- انگیزه تألیف
سید رضی در مقدمه نهجالبلاغه مینویسد:
- در عنفوان جوانی و زمان طراوت و تازگی نهال زندگانی، به تألیف کتاب خصائص الائمه پرداختم؛ در خصوصیات اخلاق و صفات امامان(ع)، مشتمل بر محاسن اخبار و جواهر گفتار ایشان بود... در پایان کتاب، فصلی بود متضمن سخنان شیوا و کوتاه آن حضرت(ع) در مواعظ، حکم و امثال، آداب، و این غیر از خطبههای بلند و نامههای مبسوط او بود. جمعی از یاران و برادران، آنچه را که در آن فصل آمده بود، پسندیدند و نیکو شمردند. در حالی که از آن همه الفاظ بدیع و معانی بلند و تابناک در شگفت شده بودند، از من خواستند که تألیف کتابی را بیاغازم که گزیدهای از سخنان او را دربرداشته باشد، از همه انواع سخن او، اعمّ از خطبهها و نامهها و مواعظ و آداب... من خواهش آنان را اجابت کردم... .[۲]
- نامگذاری نهج البلاغه
«نَهْج» به معنای راه آشکار است.[۳] بنابراین نهج البلاغه به معنای «راه و طریق آشکار بلاغت» است.
سید رضی در مقدمه کتاب میگوید:
- آن را نهج البلاغه نامیدم؛ زیرا درهای بلاغت را به روی کسی که بخواهد در آن نظر کند، میگشاید و طالبان آن را بدان فرا میخواند... در اثنای آن بسی سخنان شیوا و شگفتانگیز در توحید و عدل و منزه ساختن باریتعالی از شباهت به آفریدگان آمده است؛ در سلک عباراتی که تشنهکامان را سیراب کند و بیماران را شفا بخشد و هر شک و شبههای را از دل بزداید.[۴]
شیخ محمد عبده، مفتی و از علمای اهل سنت مصر، در مقدمه شرحی که بر نهجالبلاغه نوشته، میگوید:
- اسمی را سراغ ندارم که در دلالت بر معنا از این اسم سزاوارتر باشد. در توان من نیست که این کتاب را بیش از آنچه این اسم بر آن دلالت میکند توصیف کنم...[۵]
محتوای نهج البلاغه
نوع سخن | تعداد |
---|---|
خطبه | ۲۴۱ |
نامهها | ۷۹ |
کلمات قصار نهج البلاغه | ۴۸۰ |
سید رضی سخنان امامعلی(ع) را در سه بخش خطبهها، نامهها و حکمتها گردآورده که در نسخههای مختلف با اندکی اختلاف در شماره آمدهاند. بر اساس شمارهگزاری المعجم المفهرس لالفاظ نهج البلاغه شمار خطبهها ۲۴۱، نامهها ۷۹ وکلمات قصار نهج البلاغه ۴۸۰ است.[۶] همچنین وی در مقدمه نهجالبلاغه مینویسد که اگر در فصلهایی مطالب باهم هماهنگ نیستند، به این دلیل است که پیوستگی در آنها لحاظ نشده و فقط به دلیل بلاغت و دلپذیر بودن آمدهاند. وی همچنین دلیل تردید در برخی کلمات و عبارات را نقلهای مختلف عنوان کرده است.[۷]
خطبهها
نهج البلاغه دائرة المعارفگونهای از فرهنگ اسلامی و شامل موضوعاتی چون خداشناسی و جهان فرشتگان، پیدایش عالم، طبیعت انسان، امتها و حکومتهای نیکوکار و ستمکار است؛ اما نکته اصلی این است که در سراسر این سخنان، خواست امام تدریس علوم طبیعی و جانورشناسی یا فهماندن نکتههای فلسفی و یا تاریخی نیست.[۸]
سخنان علی(ع) در مطرحکردن اینگونه بحثها، همچون قرآن کریم است که به زبان موعظه از هر پدیده محسوس یا معقولی نمونهای روشن و قابل درک در پیش چشم شنونده قرار میدهد، سپس آرامآرام او را با خود به سر منزلی میبرد که باید بدان برسد، به درگاه خدا و آستان پروردگار یکتا.
آنجا که سخن در خلقت آسمان و زمین و آفتاب و ماه و ستاره و کوههاست، به زبان اندرز یاد میدهد که آنچه آفریدگار به آفریدگان بخشیده خیر محض است؛ اما انسان ناسپاس حق این همه نعمت را نمیگزارد و از راه خدا به راه شیطان روی میآورد و بخشش الهی را در راه انگیختن شر و برپاکردن فتنه صرف میکند، و آنجا که تذکار داستان پیشینیان است، به حاضران تعلیم میدهد که روزگار آیینه عبرت است و گذشته را در آن توان دید؛ اما عبرتگیرنده کی و چه کسی است؟ ببینید امتهای از میان رفته و در زیر خاک خفته چه کردند و چه دیدند کار نیک آنان را تقلید کنید و از ارتکاب کار زشتی که به نابودی آنان منتهی گشت بپرهیزید.[۹]
در خلال این اندرزها گاهی هم به اصحاب خود مینگرد و به حال و کردار آنان میاندیشد، ناگهان کوهی از اندوه و دریغ بر دل او فرود میآید و آن هنگامی است که دیده حقیقت بین را از مردمی که پای منبرش نشستهاند میگرداند، و به افقی دورتر میگشاید به روزگار محمد(ص) و یاران پاکدل او که با اعتقاد به خدا و روز رستاخیز نصرت دین را بر سود دنیای خود مقدم داشتند. دیگر بار به جمع حاضران میپردازد و میبیند هنوز از آن زمان بیش از سی سال نگذشته است، چه شد که در این فاصله کوتاه مسلمان نماها جای مسلمانان راستین نشستهاند؟ مردمی که چون دنیا به روی آنان خندید خدا را فراموش و امام خود را نافرمانی کردند. آن مردم که گردنها را میکشیدند و بر خود میبالیدند که ما در راه خدا شهید دادهایم و خود نیز در آرزوی شهادتیم کجا رفتند؟ چرا اینان که گرد مرا گرفتهاند تن آسانی را بر کشته شدن در راه دین ترجیح میدهند و هر یک میکوشد تا این وظیفه دینی را به گردن دیگری اندازد؟ به مساوات و ایثار مسلمانان در صدر اسلام مینگرد که چگونه دیگری را بر خود مقدم میداشتند و میکوشیدند خود را از آلوده شدن به مال دنیا پاک نگاه دارند. اکنون چرا اینان مال اندوز و دنیاپرست شدهاند؟ این نمونهها و دهها نمونه دیگر محتوای خطبههای امام است.[۱۰]
- همچنین ببینید: فهرست خطبههای نهج البلاغه
نامهها
نامهها بیشتر دستور کار حکمرانان است که: چگونه با طبقات مردم رفتار کنند و چهسان در نگهبانی خزانۀ ملت بکوشند. در هزینه، صرفه و صلاح جامعه را در نظر بگیرند. اما مضمون این نامهها، دستور حاکم نیمی از پهنه مسکونی جهان آن روز که به عاملان زیردست خود فرمان میدهد، نیست، نوشته پدری مهربان، سالخورده و سرد و گرم روزگار چشیده است که به فرزندان نورس خویش میآموزد تا در نبرد زندگی چگونه با مشکلات روبرو شوند.[۱۱]
کلمات قصار
«هرگاه خدا بندهای را خوار دارد، او را از (آموختن) علم برکنار دارد.»
در این قسمت، گزیده سخنان حکمت آمیز امیرمؤمنان(ع) و پندهایش و نیز پاسخ پرسشها و گفتارهای کوتاه وی آمده است.[۱۲]
ترجمه، شرح و مستدرک
نهج البلاغه به زبانهای مختلف از جمله فارسی، انگلیسی، اردو، اسپانیایی و ایتالیایی و روسی ترجمه شده است. از میان ترجمههای فارسی به ترجمه سیدجعفر شهیدی، علینقی فیض الاسلام، عبدالمحمد آیتی، محمدتقی جعفری و محمدمهدی فولادوند و از میان ترجمههای انگلیسی به ترجمه طاهره صفار زاده میتوان اشاره کرد.
- شرحها
شرحهای بسیاری بر نهجالبلاغه نگاشته شده است که بسیاری از آنها امروزه نایاب است. فهرست نویسان بسیاری نام شرحها را برشمردهاند از جمله در کتاب «کتابنامه نهج البلاغه» بیش از ۳۰۰ اثر پیرامون این کتاب به زبانهای مختلف ذکر شده است که به اذعان نویسنده، فهرست جامع نیست.[۱۳] آنچه در ذیل آمده است صرفاً برخی از شرحهای مهم به زبان فارسی و عربی است که امروزه موجود است.
- فارسی
- ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، محمد تقی جعفری.
- ترجمه و شرح نهج البلاغه، ملا محمد صالح قزوینی.
- شرح نهج البلاغه، میرزا محمد باقر نواب لاهیجی.
- پیام امام امیرالمومنین(ع): شرح تازه و جامعی بر نهجالبلاغه، آیت الله مکارم شیرازی.
- عربی
- شرح نهج البلاغه، ابن میثم بحرانی (کمال الدین میثم بن علی میثم).
- منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، حبیب الله الهاشمی الخوئی (۱۲۶۸-۱۳۲۴ق.)
- شرح نهج البلاغه، لابن ابی الحدید؛ به تحقیق محمدابوالفضل ابراهیم.
- منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، قطب الدین الراوندی (متوفای ۵۷۳ق.)؛ المحقق عزیزالله العطاردی.
- حدائق الحقائق فی شرح نهج البلاغة، قطب الدین الکیدری البیهقی؛ تحقیق عزیزالله العطاردی. نگارش این شرح در سال ۵۷۶ق. پایان یافته است.[۱۴]
- مستدرکات
- همچنین ببینید: مستدرک نویسی
با توجه به اینکه کتاب «نهج البلاغه»، برگزیده سخنان امام علی(ع) است و نه همه آنها، از این رو، بعضی از محققان در پی جمعآوری همه سخنان وی برآمدهاند. برخی از این آثار در ذیل ذکر شدهاند:
- تمام نهج البلاغه مما اورده الشریف الرضی اثر مولانا الامام امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیهالسلام، تحقیق و تتمیم و تنسیق صادق الموسوی؛ قام بتوثیق الکتاب محمد عساف؛ راجعه و صحح نصوصه فرید السید.
- نهج السعاده فی مستدرک نهج البلاغه باب الکتب و الرسائل، تألیف محمدباقر المحمودی؛ تصحیح عزیز آل طالب.
- مستدرک نهج البلاغه...، هادی کاشف الغطاء.
تأثیر سخنان امام علی بر ادبیات فارسی و عربی
سیدجعفر شهیدی مترجم نهج البلاغه، درباره تاثیر سخنان امام علی(ع) بر ادبیات فارسی مینویسد:
- با اطمینان خاطر میتوان گفت پس از قرآن کریم گویندگان و نویسندگان ایرانی از هیچ گفتهای به اندازه گفتار علی بهره نبردهاند و هیچ زیور ارزندهای را چون سخنان او نیافتهاند تا آرایش گفتهها و نوشتههای خود سازند. بیهیچ تعصب باید اعتراف کرد که نامهها و گفتارهای امیرالمؤمنین علی(ع) پس از قرآن کریم عالیترین نمونه نثر مصنوع عربی است. این حقیقتی است که ادیبان و مترسلان در زبان و ادبیات عرب از ۱۰۰۰ سال پیش تا امروز بدان اعتراف کردهاند و آنچه سبب شد ادیبان عرب و جز عرب از قرن سوم هجری به گردآوری فقرههای کوتاه سخنان امام توجه کنند، همین زیباییهای لفظی و معنوی این گفتههاست.[۱۵]
- آنچه مسلم است بسیاری از خطبهها و یا فقرههای کوتاه سخنان علی(ع) در اسنادی که قرنها پیش از گردآوری نهج البلاغه نوشته شده موجود است و ادیبان و مترسلان عرب مستقیم و یا غیر مستقیم در آرایش نوشتهها و گفتههای خود از آن خطبهها بهره بردهاند. صدها سال این بهره برداری از تضمین، اقتباس و یا نقل به معنی خواه برای نویسندگان عرب و خواه نویسندگان و منشیان ایرانی به زبان عربی بود. چه در قرنهای نخستین ورود اسلام در ایران، ادیبان ایرانی بیشتر آثار خود را به عربی مینوشتند؛ یکی از آن جهت که زبان عربی زبان قرآن و دین بود، دیگر آنکه میخواستند مسلمانان غیر ایرانی نیز از حاصل فکر آنان بهرهمند گردند.[۱۶]
- پس از آنکه زبان دری گسترش یافت و شاعران و نویسندگان شعر و نثر خود را بدین زبان آغاز کردند، کمتر دیوانی و یا کتابی را میبینیم که شاعر یا نویسنده آن، گفتار خود را به فقرهای یا فقرههایی از سخنان امام زینت نداده و جملههای کوتاه علی را چون گوهر در سلک نظم و یا نثر خود نکشیده باشد.[۱۷]
فردوسی
در میان شاعران بزرگ پارسی گوی که از سخنان امام علی(ع)، اعم از نهج البلاغه، الهام گرفتهاند میتوان از فردوسی نام برد.[۱۸]
ناصر خسرو قبادیانی
ناصر خسرو قبادیانی (۳۹۴-۴۸۱ق.) متکلم، شاعر و نویسنده بزرگ که مذهب اسماعیلی داشته و به خاندان رسول و اهل بیت ارادتی خاص میورزیده است. در دیوان این شاعر مضمونها و اندرزهای فراوان توان دید که ترجمه و یا مأخوذ از کلام مولی امیرالمؤمنین است.[۱۹] دکتر سیدجعفر شهیدی میگوید: سراسر دیوان ناصر خسرو قبادیانی تا آن جایی که من استقصاء کردهام، بیش از شصت مورد، عیناً گفتار امام علی(ع) را در قالب نظم آورده است. گویندگان عرفانی نظیر سنایی غزنوی، عطار نیشابوری، مولانا جلال الدین بلخی نیز چنیناند.[۲۰]
کلیله و دمنه
کلیله و دمنه بهرامشاهی، تألیف خواجه نصراللّه ابن محمد بن عبدالحمید، منشی بهرامشاه غزنوی، ترجمهای است از کلیله و دمنه عربی. این کتاب در سالهای ۵۳۸-۵۴۰ قمری نوشته شده و چنانکه مجتبی مینوی در مقدمه آن نوشته، بیش از بیست تن از نویسندگانِ پس از نصرالله منشی، کتاب خود را به تقلید از او نوشته و از نثر وی متأثر بودهاند. و این تأثیر و قدرت نویسنده را بر انشاء معانی بدیع و چیره دستی او را در تحریر نثر مصنوع مسلم میدارد. اما این منشی توانا آنجا که میخواهد استحکام معنی و لفظ را در انشاء خود به نهایت رساند و وقع آنرا در ذهن خواننده هر چه مؤثرتر سازد، به آیهای از قرآن کریم و یا فقرهای از سخنان امیرالمؤمنین علی(ع) استشهاد میکند.[۲۱]
باید توجه داشت که از آغاز نشأت زبان دری چون مذهب سنت ایران به خصوص در شرق این کشور که مهد این زبان بوده رواج داشته است، شاعران و نویسندگان یا بخاطر آشنائی اندک و یا به علت رعایت مصالح وقت به گفتار أئمه معصومین(ع) چنانکه باید توجه نداشتهاند، با آن همه به مصداق «مشک را هر چند در خربطه بندند بوی آن پراکنده شود»، کمتر منشی و یا شاعری در آرایش سخن خویش خود را از سخنان امام بینیاز میدانسته است. پس از آنکه مذهب تشیع در ایران رواج یافت با اطمینان خاطر میتوان گفت که شعر شاعر و نثر از تأثیر نهج البلاغه و گفتار علی(ع) خالی نیست.[۲۲]
تاثیر نهج البلاغه بر ادبیات عرب: نهج البلاغه، علاوه بر ادبیات فارسی، بر ادبیات عرب هم تاثیر گذاشته است. گویندگان و مترسلان عرب از قرن نخستین هجرت به بعد، جهت پختگی سخن و آراستگی گفته به جمال و سختگی لفظ و پیراستگی از واژه نابجا بارها سخنان امام علی را میخواندهاند و فقراتش را بکار میبردهاند تا ملکه بلاغت در گفته و یا نوشتهشان پدید گردد و سخنشان مورد قبول همگان افتد.[۲۳] پژوهنده هرگاه خطبهها و رسالههای ادیبان عرب و بلکه شعرهای شاعران عربی زبان پس از اسلام را بررسی کند، خواهد دید کمتر شاعر و ادیبی است که معنیای را از سخنان علی(ع) نگرفته و یا گفته او را در نوشته و یا سروده خویش تضمین نکرده باشد.[۲۴]
عبدالحمید
عبدالحمید بن یحیی عامری (درگذشت: ۱۳۲ق) کاتب مروان بن محمد آخرین خلیفه مروانی است. درباره او گفتهاند هنر کتابت با عبدالحمید آغاز گردید. عبدالحمید گفته است:
- هفتاد خطبه از خطبههای أصلع (اصلع، کسی است که پیش سر او مو ندارد و مقصود امیرالمؤمنین(ع) است) را از بر کردم و این خطبهها در ذهن من پی در پی (چون) چشمهای جوشید.[۲۵]
جاحظ
ابوعثمان جاحظ (م. ۲۵۵ق.) که او را امام ادب عربی شمردهاند و مسعودی وی را فصیحترین نویسندگان سلف دانسته است پس از نوشتن این فقره از سخنان امام «قیمة کلّ امریء ما یحسن»[یادداشت ۱] چنین میگوید:
- اگر از این کتاب (ظاهراً مقصود کتاب البیان و التبیین است) جز همین جمله را نداشتیم، آن را شافی، کافی، بسنده و بینیاز کننده مییافتیم. بلکه آنرا فزون از کفایت و منتهی به غایت میدیدیم و نیکوترین سخن آنست کهاندک آن تو را از بسیار، بینیاز سازد و معنی آن در ظاهر لفظ آن بود.[۲۶]
او در کتاب «البیان و التبیین» چندین خطبۀ امیرالمؤمنین(ع) نقل کرده است.[۲۷]
جاحظ، قبل از سید رضی، صد کلمه از سخنان امام علی(ع) را گلچین کرده است که این کلمات توسط رشید وطواط و ابن میثم بحرانی و دیگران شرح شده است. وی در توصیف این کلمات میگوید:
- هر یک از اینها برابر هزار کلمه از کلمات نیکوی عرب است.[۲۸]
ابن نباته
ابن نباته عبدالرحیم بن محمد بن اسماعیل (م. ۳۷۴ق.) که از ادیبان بنام، و خطیبان مشهور عرب است و در حلب در عهد سیف الدوله منصب خطابت داشته است، گوید:
- از خطابهها گنجی از بر کردم که هر چند از آن بردارم نمیکاهد، و افزون میشود و بیشتر آنچه از بر کردم یک صد فصل از موعظتهای علی بن ابی طالب است.[۲۹]
ابواسحاق صابی
زکی مبارک در کتاب «النّثر الفنّی» آنجا که از سبک ابواسحاق صابی (م. ۳۸۰ق.) سخن میگوید فقرهای از نوشته صابی را آورده و چنین نویسد:
سخن ابن ابی الحدید
ابن ابی الحدید در توصیف فصاحت امام علی(ع) میگوید:
- «او، امام فصیحان و سرور بلیغان است و درباره سخن وی گفته شده است: پایینتر از سخن آفریدگار و برتر از سخن آفریدگان. مردم سخنرانی و نوشتن را از او آموختند.»[۳۱]
اسناد نهج البلاغه
برخی از دانشمندان اهل سنت در سند نهج البلاغه تردید کردهاند و مطالب این کتاب را سخنان گردآورنده آن یعنی سید رضی دانستهاند. از جمله اینها ابن خلکان[۳۲] (متوفای ۶۸۱) و ذهبی[۳۳] (متوفای ۷۴۸ق.) است.
پاسخ به تردیدها
ابن ابی الحدید (متوفای ۶۵۶ق) نیز پس از شرح خطبه شقشقیه، حکایتی نقل میکند که ناشی از تردید برخی از مردم است؛ اما ابن ابی الحدید به این تردید پاسخ میدهد و میگوید:
- در سال ۶۰۳ق. از شیخم مصدق بن شبیب واسطی شنیدم که میگفت: این خطبه (یعنی خطبه شقشقیه) را بر عبدالله بن احمد معروف به ابن خشاب خواندم... پس بدو گفتم: آیا نسبت این خطبه [به امام علی] را ساختگی میدانی؟ گفت: به خدا سوگند، من میدانم که سخن اوست، همچنان که میدانم که تو مصدق هستی. پس بدو گفتم: بسیاری از مردم میگویند که این خطبه، سخن رضی، رحمه الله تعالی، است. گفت: رضی و جز رضی کجا و این اسلوب سخن کجا؟ ما رسائل رضی را دیدهایم و روش و سبک او را در سخن نثر میشناسیم؛ او بدین خطبه، خوب و بدی نیافزوده است. سپس ادامه داد: به خدا سوگند این خطبه را در کتابهایی که ۲۰۰ سال پیش از تولد رضی نوشته شده، دیدهام، و خط نویسنده آنها را میشناسم و میدانم خط کدام یک از علما و ادیبان است قبل از اینکه ابواحمد، پدر رضی، زاده شود.[۳۴]
ابن ابی الحدید در ادامه میگوید:
- من بسیاری از این خطبه را در نوشتههای شیخمان ابوالقاسم بلخی، امام معتزله بغداد، دیدم. او قبل از تولد رضی، در دولت مقتدر میزیست. همچنین بسیاری از آن را در کتاب مشهور ابوجعفر بن قبه، یکی از متکلمان امامیه، معروف به کتاب الانصاف دیدم. این ابوجعفر از شاگردان شیخ ابوالقاسم بلخی رحمه الله تعالی بود و همان روزگار مرد قبل از اینکه رضی، رحمه الله تعالی، زاده شود.[۳۵]
علاوه بر پاسخهایی که در لابهلای شرحهای نهج البلاغه، مثل پاسخ ابن ابی الحدید، آمده است، محققان بسیاری کوشیدهاند کتابهای مستقلی راجع به اسناد تمام سخنان این کتاب تألیف کنند. این اسناد، سخنان امام علی(ع) را در کتابهای قبل از سید رضی و مرتضی، یا همزمان یا پس از آنها اما به طریقی غیر از آنها، نشان میدهند و بدین طریق روشن شده است که تشکیکهای مذکور، بیمورد است همچنان که تشکیک در مورد اینکه گردآورنده سخنان، شخص سید رضی است و نه بردارش، بیمورد است. در ذیل به برخی از منابعی که اسناد نهج البلاغه را گردآوری کردهاند اشاره میشود:
- استناد نهج البلاغه، تألیف امتیاز علیخان عرشی؛ ترجمه، تعلیقات و حواشی از مرتضی آیت الله زاده شیرازی.
- مصادر نهج البلاغه و اسانیده، سید عبدالزهراآ الحسینی الخطیب.
نرمافزارها
- دانشنامه جامع نهج البلاغه. تهران: مرکز تحقیقات رایانهای حوزه علمیه اصفهان. مشخصات ظاهری: ۱ لوح فشرده به علاوه راهنما، صوتی، مصور. این لوح شامل: صدها جلد شرح و ترجمه به زبانهای زنده دنیا به صورت تطبیقی ٬دسترسی به هزاران موضوع متنوع با روش ساختار درختی، لغت نامه فعال در متن، قابلیت نمایش مصادر و امثال به صورت فعال، نمایش نسخه خطی.
- منهج النور: دانشنامه علوی، قم: مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.۱ لوح فشرده مشتمل بر نمایش متن نهج البلاغه بر اساس پنج نسخه با امکان تطبیق؛ توضیح واژگان دشوار؛ نامهای صریح و مضمر؛ ضرب المثلها و مصادر نهج البلاغه به زبانهای فارسی و عربی؛ ارائه فهرست آیات؛ احادیث؛ اشعار؛ ادعیه؛ امثال؛ اعلام و مصادر؛ کتابخانهای شامل صد و ده عنوان در دویست و هشتاد و یک جلد در زمینه نهج البلاغه و... کتابخانهای تفصیلی از کتابهای برنامه با قابلیت بازیابیهای گوناگون.
مطالعه بیشتر
- نهج البلاغه و اثره علی الادب العربی، محمدهادی الامینی النجفی.
- شهیدی، سیدجعفر، بهره ادبیات از سخنان علی علیهالسلام، در یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه، بیجا: بنیاد نهج البلاغه، ۱۳۶۰ش.
- شهیدی، سیدجعفر، بهره گیری ادبیات فارسی از نهج البلاغه، در یادنامه دومین کنگره نهج البلاغه، تهران: وزارت ارشاد اسلامی و بنیاد نهج البلاغه، ۱۳۶۳.
- جعفری، محمدمهدی، آشنایی با نهج البلاغه، تهران: امیرکبیر، ۱۳۶۴.
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ تهرانی، الذریعه، ۱۳۹۸ق، ج۲۴، ص۴۱۳.
- ↑ نهج البلاغه، محقق عطاردی قوچانی، مقدمه سید رضی، ص۱.
- ↑ دهخدا، لغت نامه، ذیل واژه «نهج».
- ↑ نهج البلاغه، محقق عطاردی قوچانی، مقدمه سید رضی، ص۴.
- ↑ عبده، شرح نهج البلاغة، ص ۱۰.
- ↑ رک: محمدی و دشتی، المعجم المفهرس لالفاظ نهج البلاغه، ۱۳۶۹ش، ص یک.
- ↑ نهج البلاغه، محقق عطاردی قوچانی، مقدمه سید رضی، ص۳.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه شهیدی، مقدمه شهیدی، ص: ید.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه شهیدی، مقدمه شهیدی، ص: ید.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه شهیدی، مقدمه شهیدی، ص: ید-یه.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه شهیدی، مقدمه شهیدی، ص: ید.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه شهیدی، ص۳۶۰.
- ↑ استادی، کتابنامه نهج البلاغه، ۱۳۵۹ش، ص۳-۴.
- ↑ الحسینی الخطیب، مصادر نهج البلاغة وأسانیده، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۲۶.
- ↑ شهیدی، بهره ادبیات از سخنان علی علیهالسلام، ۱۳۶۰ش، ص۲۰۲.
- ↑ شهیدی، بهره ادبیات از سخنان علی علیهالسلام، ۱۳۶۰ش، ص۲۰۵.
- ↑ شهیدی، بهره ادبیات از سخنان علی علیهالسلام، ۱۳۶۰ش، ص۲۰۵.
- ↑ رک: شهیدی، بهره ادبیات از سخنان علی علیهالسلام، ۱۳۶۰ش، ص۲۰۶-۲۰۹.
- ↑ شهیدی، بهره ادبیات از سخنان علی علیهالسلام، ۱۳۶۰ش، ص۲۰۹.
- ↑ شهیدی، بهره گیری ادبیات فارسی از نهج البلاغه، ۱۳۶۳ش، ص۱۸۵.
- ↑ شهیدی، بهره ادبیات از سخنان علی علیهالسلام، ۱۳۶۰ش، ص۲۱۰.
- ↑ شهیدی، بهره ادبیات از سخنان علی علیهالسلام، ۱۳۶۰ش، ص۲۱۴.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه شهیدی، مقدمه شهیدی، ص: ز، ح.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه شهیدی، مقدمه شهیدی، ص: ح.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۲۴؛ نهج البلاغه، ترجمه شهیدی، مقدمه شهیدی، ص: ح.
- ↑ الجاحظ، البیان و التبیین، ۱۳۴۵ق، ج۱، ص۸۳؛ نهج البلاغه، ترجمه شهیدی، مقدمه شهیدی، ص: ح.
- ↑ الجاحظ، البیان والتبیین، ۱۳۴۵ق، ص۲۴۰-۲۳۷، ص۳۱۲.
- ↑ ابن میثم البحرانی، شرح المائة کلمة لامام علی بن ابی طالب، ۱۴۳۱ق، ص۲.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۲۴؛ نهج البلاغه، ترجمه شهیدی، مقدمه شهیدی، ص: ح.
- ↑ زکی مبارک، النثر الفنی فی القرن الرابع، ۲۰۱۲م، ص۶۵۰.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۲۴.
- ↑ ر.ک: ابن خلکان، وفیات الأعیان وأنباء أبناء الزمان، دار الثقافة، ج۳، ص۳۱۳.
- ↑ ر.ک: ذهبی، سیر أعلام النبلاء، ۱۴۰۶ق، ج۱۷، ص۵۸۹.
- ↑ ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۲۰۵.
- ↑ ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۲۰۵-۲۰۶.
- ↑ این عبارت، دو گونه (و بلکه سه گونه: قیمة کل انسان مایحسن نیز نوشتهاند، ولی تغییر لفظ مرء به انسان تفاوت چندانی در فهم آن ندارد.) روایت شده است. یکی همان که در متن آمده است و دیگری با تعبیر «ما یحسنه». دکتر شهیدی در مقدمه نهج البلاغه روایت بدون ضمیر «ه» را میآورد و در تعلیقه بر مقدمه در صلو آن را چنین ترجمه میکند: «ارزش آدمی به چیزی است که آن را خوش میدارد.» روایت ذکر شده در کلمات قصار نهج البلاغه ترجمه شهیدی، با ضمیر «ه» است و چنین ترجمه میکند: مرد را آن بهاست که بدان نیک داناست -آن ارزی که میورزی-. دیگر مترجمان نیز این عبارت را گوناگون ترجمه کردهاند که برخی از آنها از این قرارند: آیتی: ارزش هر کس چیزی است که نیکویش میداند. ارفع: ارزش هر کس به چیزی است که برای آن ارزش قائل است. انصاریان: قیمت هر مرد کاری است که آن را نیکو انجام میدهد. مبشری: بهای هر کس به میزان سودمندی اوست. فیض الاسلام: امام علی(ع) (درباره هنر) فرموده است: ارزش هر مرد (مقام او نزد مردم باندازه) چیزی (هنری) است که آنرا نیکو میداند (و بکار میبرد). ترجمه قرن چهارم و پنجم هجری قمری: قیمت هر مردی آن است که خوب داند آن را، و علم و عمل به جای آورد. دین پرور: شخصیت خود را بشناسید: ارزش هر کس به کار نیکوی اوست. مکارم: قیمت و ارزش هر کس باندازه کاری است که بخوبی میتواند انجام دهد. سپهر: بهای هر شخص باندازه اعمال نیک اوست. در توضیح باید گفت که صیغه مضارع باب افعال ح(س) ن، به معنای علم است ولی منفک از عمل نیکوی طبق آن علم نیز نیست. لذا ظاهراً بدین معناست که ارزش انسان به چیزی است که به نحو دقیق میداند و به نحو نیک انجام میدهد. اما با توجه به قرائن مختلف، اعم از لغت و تفسیر شارحان بزرگی چون ابن ابی الحدید و نیز روایاتی که این عبارت را در متنی از حضرت امیر(ع) با عبارات قبل و بعد آن نقل کردهاند (رجوع کنید به: بهج الصباغة فی شرح نهج البلاغة، ج۷، ص۳۸۰) ترجمه آن به علم به تنهایی نیز نادرست نیست ولی ترجمه کردن آن به عمل صرف، نادرست است.
منابع
- ابن أبی الحدید، عبدالحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغة، تحقیق محمد أبو الفضل إبراهیم،بیروت، دار إحیاء الکتب العربیة، ۱۳۷۸ق.
- ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الأعیان وأنباء أبناء الزمان، تحقیق إحسان عباس، بیروت، دار الثقافة، بیتا.
- ابن میثم البحرانی، میثم بن علی، شرح المائة کلمة للامام علی بن ابی طالب(ع)، بی جا، مؤسسة العروة الوثقی، ۱۴۳۱ق.
- استادی، رضا، کتابنامه نهج البلاغه، تهران، بنیاد نهج البلاغه، ۱۳۵۹ش.
- الجاحظ، عمرو بن بحر، البیان والتبیین، قاهره، المکتبة التجاریة الکبری، ۱۳۴۵ق.
- الحسینی الخطیب، السید عبد الزهراء، مصادر نهج البلاغة وأسانیده، بیروت، دار الزهراء، ۱۴۰۹ق.
- الذهبی، محمد بن احمد، سیر أعلام النبلاء، تحقیق شعیب الأرنؤوط و محمد نعیم العرقسوسی، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۴۰۶ق-۱۹۸۶م.
- تهرانی، آغابزرگ، الذریعه الی تصانیف الشيعه، محقق علینقی منزوی، بیروت، دار الاضواء، چاپ دوم، ۱۳۹۸ق.
- دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۶ش.
- زکی مبارک، النثر الفنی في القرن الرابع، قاهره، مؤسسة هنداوي، ۲۰۱۲م.
- شهیدی، سیدجعفر، بهره ادبیات از سخنان علی علیهالسلام، بیجا، بنیاد نهج البلاغه، ۱۳۶۰ش.
- شهیدی، سیدجعفر، بهره گیری ادبیات فارسی از نهج البلاغه، تهران، وزارت ارشاد اسلامی و بنیاد نهج البلاغه، ۱۳۶۳ش.
- عبده، محمد، شرح نهج البلاغة، تصحیح محمدمحیی الدین عبدالحمید، قاهره، مطبعة الاستقامه، بی تا.
- محمدی، سیدکاظم و دشتی، محمد، المعجم المفهرس لالفاظ نهج البلاغه، قم، نشر امام علی(ع)، ۱۳۶۹ش.
- نهج البلاغه، تحقیق عزیزالله عطاردی قوچانی، تهران، بنیاد نهج البلاغه، ۱۴۱۳ق.
- نهج البلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدی، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۷ش.
پیوند به بیرون
- گذری بر نهج البلاغه در گفت وگو با آیت الله جعفر سبحانی
- مشاهده متن نهج البلاغه به تفکیک خطبه، نامه و حکمت