پرش به محتوا

جبر و اختیار: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۵: خط ۲۵:


===جبرگرایی کلامی===
===جبرگرایی کلامی===
در [[علم کلام]]، جبرگرایان با تأکید بر [[صفات الهی]] هر گونه فاعلیت را از انسان سلب نموده و تنها خدا را فاعل حقیقی کارهای منسوب به انسان می‌دانند.<ref>سبحانی، محاضرات فی الالهیات، ۱۴۲۸ ق، ص۲۰۹.</ref> استدلال‌های متکی بر صفات خداوند بر سه عنصر [[توحید در خالقیت|آفرینندگی مطلق خداوند]]، اراده ازلی او و [[علم ذاتی خدا|علم پیشین الهی]] بنا شده‌ است.<ref>جعفری، جبر و اختیار، ۱۳۷۹ش، ۱۷.</ref>  
در [[علم کلام]]، جبرگرایان با تأکید بر [[صفات الهی]] هر گونه فاعلیت را از انسان سلب نموده و تنها خدا را فاعل حقیقی کارهای منسوب به انسان می‌دانند.<ref>سبحانی، محاضرات فی الالهیات، ۱۴۲۸ ق، ص۲۰۹.</ref> استدلال‌های متکی بر صفات خداوند بر سه عنصر [[توحید در خالقیت|آفرینندگی مطلق خداوند]]، اراده ازلی او و [[علم ذاتی خدا|علم پیشین الهی]] بنا شده‌ است.<ref>جعفری، جبر و اختیار، ۱۳۷۹ش، ۱۷.</ref> در تاریخ عقاید مسلمانان، جَهْمیّه، نَجّاریه، ضَراریّه و [[اشاعره]] را جبرگرا دانسته‌اند.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۹۷.</ref>
 
آفرینندگی خداوند مطلق است و در دایره آفرینندگی او هیچ موجودی نمی‌تواند کاری را ایجاد کند. چنان که اراده ازلی او در تمام کارها و خودداری‌های انسان نیز دخالت دارد، و از سوی دیگر [[علم ذاتی خدا|علم پیشین الهی]] به همه حوادث هستی شامل رفتارهای انسان نیز می‌شود و بنابر این رفتارهای انسان نیز باید مطابق با همان علم تحقق پیدا کنند.<ref>جعفری، جبر و اختیار، ۱۳۷۹ش، ص۱۷.</ref>
 
در تاریخ عقاید مسلمانان، جَهْمیّه، نَجّاریه، ضَراریّه و [[اشاعره]] را جبرگرا دانسته‌اند.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۹۷.</ref>
 
جَهْمیّه یا پیروان جَهْم بنِ صَفْوان (متولد [[۱۲۸ق]])، برای گریز از [[تشبیه]] باور داشتند که خداوند در هیچ صفتی با مخلوقاتش مشترک نیست. از این رو  نباید انسان را نیز خالق و قادر و فاعل به حساب آورد.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۹۷-۹۸؛ و همچنین رک: رازی، اعتقادات فرق المسلمین و المشرکین، ۱۴۱۳ ق، ص۶۹-۷۰.</ref> به نظر جهمیه انجام یا ترک تکالیف دینی، [[جبرگرایی|جبری]] می‌شود چنانچه ثواب و عقاب نیز جبری می‌شود.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۹۸.</ref>
 
نجّاریه خداوند را خالق همه افعال آدمی اعم از فعل خیر و شرّ می‌دانستند؛.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۱۰۰.</ref> چنان‌که ضراریه یا پیروان ضرار بن عمرو و حفص فرد نیز فاعل حقیقی افعال را خداوند می‌دانستند؛  هر چند از این جهت که انسان را مکتسب افعال می‌دیدند به [[نظریه کسب]] نزدیک هستند.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۱۰۲-۱۰۳؛ الاشعری، مقالات الإسلامیین، ۱۴۰۰ق، ص۲۸۱-۲۸۳.</ref>
===جبرگرایی علمی===
===جبرگرایی علمی===
جبرگرایی علمی همه پدیده‌های طبیعی و فیزیکی را معلولِ گریزناپذیر قوانین و علت‌های طبیعی می‌داند.<ref>جعفری، جبر و اختیار، ۱۳۷۹ش، ص۱۷.</ref> در این گرایش فکری همه چیز از پیش تعیین شده است و اگر کسی به مجموعه علل و قوانین و سیر حوادث آگاهی داشته باشد، می‌تواند تمامی رفتارهای یک انسان را به صورت قطعی پیش‌بینی کند. این دیدگاه که «دترمینیسم» (به انگلیسی: Determinism) خوانده می‌شود، هر گونه اختیار و [[آزادی]] و امکان را نفی نموده و از ضرورت و جبر دفاع می‌کند.<ref>باربور، علم و دین، ۱۳۶۲، ص۳۴۰-۳۴۲؛ قدردان قراملکی، «اختیار، قانون علیت و دترمینیسم»، ص۵۵-۵۶.</ref> گروهی از اختیارگرایان با طرح نظریه کوانتوم در فیزیک، جبرگرایی علمی را مورد انتقاد قرار می‌دهند.<ref>قدردان قراملکی، «اختیار، قانون علیت و دترمینیسم»، ص۶۴-۶۵.</ref>
جبرگرایی علمی همه پدیده‌های طبیعی و فیزیکی را معلولِ گریزناپذیر قوانین و علت‌های طبیعی می‌داند.<ref>جعفری، جبر و اختیار، ۱۳۷۹ش، ص۱۷.</ref> در این گرایش فکری اگر کسی به مجموعه علل و قوانین و سیر حوادث آگاهی داشته باشد، می‌تواند تمامی رفتارهای یک انسان را به صورت قطعی پیش‌بینی کند. این دیدگاه هر گونه اختیار و [[آزادی]] و امکان را نفی نموده و از ضرورت و جبر دفاع می‌کند.<ref>باربور، علم و دین، ۱۳۶۲، ص۳۴۰-۳۴۲؛ قدردان قراملکی، «اختیار، قانون علیت و دترمینیسم»، ص۵۵-۵۶.</ref> گروهی از اختیارگرایان با طرح نظریه کوانتوم در فیزیک، جبرگرایی علمی را مورد انتقاد قرار می‌دهند.<ref>قدردان قراملکی، «اختیار، قانون علیت و دترمینیسم»، ص۶۴-۶۵.</ref>


===جبر فلسفی===
===جبر فلسفی===
فیلسوفان مسلمان اختیارگرا هستند و با جبرگرایی مخالفند،<ref>صدرالمتالهین، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۳، ص۱۲.</ref> ولی در تبیین آنان از صدور فعل انسانی، هر چند فعل انسان ارادی است؛ ولی خودِ اراده، ارادی نیست.<ref>مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۸۹، ص۶۱۲-۶۲۶؛ ابن سینا، الهیات شفاء، ۱۴۰۴، ص۴۳۷-۴۳۹؛ صدرالمتالهین، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۲، ص۲۲۴.</ref> گروهی از فقیهان و فیلسوفان شیعه همچون [[ابوالقاسم خوئی]]، [[محمد حسین نائینی]]، [[محمد باقر صدر]]، و [[غلامرضا فیاضی]] معتقدند که نتیجه این دیدگاه پذیرش جبر است و باید توضیح دیگری درباره [[اصل علیت]] و فرآیند فعل اختیاری ارائه کرد تا اختیار انسان، به خوبی تبیین شود.<ref>نائینی، أجود التقریرات، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۹۱؛ فیاضی، «جبر فلسفی از نگاه قاعده ضرورت سابق».</ref>
فیلسوفان مسلمان اختیارگرا هستند و با جبرگرایی مخالفند،<ref>صدرالمتالهین، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۳، ص۱۲.</ref> فیلسوفان صدور فعل از انسان را ارادی می‌دانند ولی از نظر ایشان خودِ اراده، ارادی نیست.<ref>مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۸۹، ص۶۱۲-۶۲۶؛ ابن سینا، الهیات شفاء، ۱۴۰۴، ص۴۳۷-۴۳۹؛ صدرالمتالهین، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۲، ص۲۲۴.</ref> گروهی از فقیهان و فیلسوفان شیعه همچون [[ابوالقاسم خوئی]]، [[محمد حسین نائینی]]، [[محمد باقر صدر]]، و [[غلامرضا فیاضی]] معتقدند که نتیجه این دیدگاه پذیرش جبر است و باید توضیح دیگری درباره [[اصل علیت]] و فرآیند فعل اختیاری ارائه کرد تا اختیار انسان، به خوبی تبیین شود.<ref>نائینی، أجود التقریرات، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۹۱؛ فیاضی، «جبر فلسفی از نگاه قاعده ضرورت سابق».</ref>


==اختیارگرایی==
==اختیارگرایی==
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۲۴۹

ویرایش