پرش به محتوا

جبر و اختیار: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
Mkhaghanif (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
Mkhaghanif (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:


==جبر و اختیار و چالش‌های اعتقادی==
==جبر و اختیار و چالش‌های اعتقادی==
بحث بر سر مجبور یا مختاربودن انسان از نخستین اختلافات در قرون نخستین اسلامی است. جریان عدلیه در دو شاخه مهم معتزله و امامیه گرایش به اختیارمندی انسان داشتند. پیش از آن‌ها فرقه‌هایی چون جهمیه و نجّاریه انسان را در رفتارهای خود تسلیم اراده الهی می‌دانستند.  
بحث بر سر مجبور یا مختاربودن انسان از نخستین اختلافات در قرون نخستین اسلامی است.<ref>عبده، رسالة التوحید، ۲۰۰۵م، ص۱۷.</ref> مسئله جبر و اختیار را مسئله‌ای چندبعدی ارزیابی کرده‌اند که در دانش‌های گوناگونی همانند فلسفه، اخلاق، روان‌شناسی، کلام، فقه و حقوق مطالعه می‌شود و در هر یک اثر خاص خود را دارد.<ref>مطهری، پاورقی اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۹۰ش، ج۳، ص۱۵۷.</ref> به گفته مطهری فیلسوف شیعه، تبیین فلسفی جبر و اختیار از پیچیده‌ترین مسائل است و کمتر فیلسوفی توانسته است که آن را حل کند.<ref>مطهری، پاورقی اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۹۰ش، ج۳، ص۱۷۹.</ref>


در کتاب‌های کلامی همه فرقه‌های اسلامی در بحث از افعال الهی و کیفیت خلق افعال درباره رابطه فعل انسان با فعل خداوند بحث کرده‌اند و نتیجه آن در گرایش آنان به جبر یا اختیار مشخص می‌شود.  
جریان عدلیه در دو شاخه مهم معتزله و امامیه گرایش به اختیارمندی انسان داشتند. پیش از آن‌ها فرقه‌هایی چون جهمیه و نجّاریه انسان را در رفتارهای خود تسلیم اراده الهی می‌دانستند. در کتاب‌های کلامی همه فرقه‌های اسلامی در بحث از افعال الهی و کیفیت خلق افعال درباره رابطه فعل انسان با فعل خداوند بحث کرده‌اند و نتیجه آن در گرایش آنان به جبر یا اختیار مشخص می‌شود.  
===عدل الهی===
===عدل الهی===
یکی از ریشه‌های بحث درباره جبر و اختیار، اختلاف مسلمانان در بحث [[عدل الهی]] بود. عدلیه بر اساس مبانی خود معتقد بودند که [[جبرگرایی|مجبوربودن]] انسان مصداقی از ظلم است و خداوند به کسی ظلم نمی‌کند. در نقطه مقابل مسلمانانی بودند که معتقد بودند ما نمی‌توانیم تعیین کنیم چه چیزی عادلانه و چه چیزی غیرعادلانه است و هر چه خداوند انجام دهد همان عدالت است.
یکی از ریشه‌های بحث درباره جبر و اختیار، اختلاف مسلمانان در بحث [[عدل الهی]] بود. عدلیه بر اساس مبانی خود معتقد بودند که [[جبرگرایی|مجبوربودن]] انسان مصداقی از ظلم است و خداوند به کسی ظلم نمی‌کند. در نقطه مقابل مسلمانانی بودند که معتقد بودند ما نمی‌توانیم تعیین کنیم چه چیزی عادلانه و چه چیزی غیرعادلانه است و هر چه خداوند انجام دهد همان عدالت است.

نسخهٔ ‏۲۲ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۱۲

عدل الهی
تعریف عدل الهی
حسن و قبح
مسئله شر
جبر و اختیار
امر بین الامرین
قضا و قدر
نظام احسن
مستضعف فکری
تکلیف مالایطاق
استطاعت
قبح عقاب بلابیان
عذاب ابدی
خلقت اجباری
عدالت تشریعی

جبر و اختیار از مهمترین، قدیمی‌ترین و حساس‌ترین مباحث فلسفه و کلام است. اهمیت و حساسیت این مساله از بُعد دینی و کلامی به این دلیل است که با مسائل اراده، استطاعت، قدرت، علم خداوند به افعال بندگان، مخصوصاً خلق افعال و قضا و قدر و طلب و اراده، پیوندی تنگاتنگ دارد.

در مباحث کلامی، آنجا که از تعلق علم و اراده و قدرت خداوند به افعال بندگان و خلق افعال سخن به میان می‌آید، این مسئله مطرح می‌شود که آیا در افعال بندگان، علم و اراده و قدرت خداوند مؤثر است وقدرت انسان در آن تأثیری ندارد و در واقع خداوند خالق و فاعل افعال انسانهاست یا نه؟ کسانی که علم و اراده و قدرت خداوند را در افعال بندگان مؤثر، و خلق (پدید آوردن) را از اوصاف انحصاری او می‌دانند و نسبت خلق را به انسان به هیچ وجهی روا نمی‌دارند، به جبر قائل می‌شوند. در مقابل اینان، کسانی که در انسان به اراده و قدرت مؤثر در ایجاد و انجام فعل عقیده دارند و او را خالق و فاعل افعالش می‌شناسند، به اختیار قائل‌اند.

جبر و اختیار و چالش‌های اعتقادی

بحث بر سر مجبور یا مختاربودن انسان از نخستین اختلافات در قرون نخستین اسلامی است.[۱] مسئله جبر و اختیار را مسئله‌ای چندبعدی ارزیابی کرده‌اند که در دانش‌های گوناگونی همانند فلسفه، اخلاق، روان‌شناسی، کلام، فقه و حقوق مطالعه می‌شود و در هر یک اثر خاص خود را دارد.[۲] به گفته مطهری فیلسوف شیعه، تبیین فلسفی جبر و اختیار از پیچیده‌ترین مسائل است و کمتر فیلسوفی توانسته است که آن را حل کند.[۳]

جریان عدلیه در دو شاخه مهم معتزله و امامیه گرایش به اختیارمندی انسان داشتند. پیش از آن‌ها فرقه‌هایی چون جهمیه و نجّاریه انسان را در رفتارهای خود تسلیم اراده الهی می‌دانستند. در کتاب‌های کلامی همه فرقه‌های اسلامی در بحث از افعال الهی و کیفیت خلق افعال درباره رابطه فعل انسان با فعل خداوند بحث کرده‌اند و نتیجه آن در گرایش آنان به جبر یا اختیار مشخص می‌شود.

عدل الهی

یکی از ریشه‌های بحث درباره جبر و اختیار، اختلاف مسلمانان در بحث عدل الهی بود. عدلیه بر اساس مبانی خود معتقد بودند که مجبوربودن انسان مصداقی از ظلم است و خداوند به کسی ظلم نمی‌کند. در نقطه مقابل مسلمانانی بودند که معتقد بودند ما نمی‌توانیم تعیین کنیم چه چیزی عادلانه و چه چیزی غیرعادلانه است و هر چه خداوند انجام دهد همان عدالت است.

علم پیشین الهی

سازگارسازی «علم پیشین خداوند» و «اختیار انسان» از زمینه‌های گفت‌وگو درباره اختیارمندی انسان است. زیرا بر اساس باور توحیدی، خداوند پیش از خلقت، از آنچه واقع می‌شود و آنچه واقع نمی‌شود آگاه است و لازمه این باور آنست که حوادث و کائنات جبراً و قهراً باید به نحوی واقع شوند که با علم الهی مطابقت داشته باشند. در نتیجه اختیار انسان بی معنا خواهد شد.[۴]

توحید در خالقیت

بر اساس آموزه‌ توحید در خالقیت، قدرت خداوند مطلق و شامل همه اتفاقات هستی است. و خداوند خالق همه چیز از جمله افعال انسان است. برداشت گروهی از مسلمان از برخی آیات قرآن مثل «وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ»[۵] این بود که خداوند خالق رفتارهای انسانی است. پذیرش اختیار به معنای استقلال انسان‌ها در رفتارشان با آموزه قدرت مطلق و اراده فراگیر الهی ناسازگار به نظر می‌رسد.

قضا و قدر و اختیار انسان

باور به قضا و قدر و پذیرش تقدیرگرایی از سوی گروه‌هایی از مسلمانان زمینه‌ساز این باور است که همه اتفاقات از پیش تعیین تکلیف شده و بدون تقدیر الهی هیچ اتفاقی نخواهد افتاد و انسان نیز نمی‌تواند بیرون از گستره تقدیرات کاری انجام دهد بنابر این اختیار به معنای انتخاب بین گزینه‌های گوناگون معنا نخواهد داشت.

جبرگرایی

جبرگرایی یکی از گرایش‌های ارائه شده درباره تحلیل رفتار انسان است. جبرگرایان را در سه رویکرد کلامی، علمی و فلسفی دسته‌بندی کرده‌اند.

جبرگرایی کلامی

در علم کلام، جبرگرایان با تأکید بر صفات الهی همچون توحید در خالقیت و فاعلیت، هر گونه فاعلیت را از انسان سلب نموده و تنها خدا را فاعل حقیقی کارهای منسوب به انس ان می‌دانند.[۶] در تاریخ عقاید مسلمانان، جَهْمیّه، نَجّاریه، ضَراریّه و اشاعره را جبرگرا دانسته‌اند.[۷]

جَهْمیّه یا پیروان جَهْم بنِ صَفْوان (متولد ۱۲۸ق)، برای گریز از تشبیه باور داشتند که خداوند در هیچ صفتی با مخلوقاتش مشترک نیست. از این رو نباید انسان را نیز خالق و قادر و فاعل به حساب آورد.[۸] به نظر جهمیه انجام یا ترک تکالیف دینی، جبری می‌شود چنانچه ثواب و عقاب نیز جبری می‌شود.[۹]

نجّاریه خداوند را خالق همه افعال آدمی اعم از فعل خیر و شرّ می‌دانستند؛.[۱۰] چنان‌که ضراریه یا پیروان ضرار بن عمرو و حفص فرد نیز فاعل حقیقی افعال را خداوند می‌دانستند؛ هر چند از این جهت که انسان را مکتسب افعال می‌دیدند به نظریه کسب نزدیک هستند.[۱۱]

جبرگرایی علمی

جبرگرایی علمی همه پدیده‌های طبیعی و فیزیکی را معلولِ گریزناپذیر قوانین و علت‌های طبیعی می‌داند. در این گرایش فکری همه چیز از پیش تعیین شده است و اگر کسی به مجموعه علل و قوانین و سیر حوادث آگاهی داشته باشد، می‌تواند تمامی رفتارهای یک انسان را به صورت قطعی پیش‌بینی کند. این دیدگاه که «دترمینیسم» (به انگلیسی: Determinism) خوانده می‌شود، هر گونه اختیار و آزادی و امکان را نفی نموده و از ضرورت و جبر دفاع می‌کند.[۱۲] گروهی از اختیارگرایان با طرح نظریه کوانتوم در فیزیک، جبرگرایی علمی را مورد انتقاد قرار می‌دهند.[۱۳]

جبر فلسفی

فیلسوفان مسلمان اختیارگرا هستند و با جبرگرایی مخالفند،[۱۴] ولی در تبیین آنان از صدور فعل انسانی، هر چند فعل انسان ارادی است؛ ولی خودِ اراده، ارادی نیست.[۱۵] گروهی از فقیهان و فیلسوفان شیعه همچون ابوالقاسم خوئی، محمد حسین نائینی، محمد باقر صدر، و غلامرضا فیاضی معتقدند که نتیجه این دیدگاه پذیرش جبر است و باید توضیح دیگری درباره اصل علیت و فرآیند فعل اختیاری ارائه کرد تا اختیار انسان، به خوبی تبیین شود.[۱۶]

اختیارگرایی

گرایش به اختیار انسان یکی دیگر از پاسخ‌هایی است به مسئله صدور رفتارهای انسانی داده شده است. اکثریت مسلمانان به‌ویژه عدلیه مسلمان در دو شاخه شیعیان امامی و سنیان اهل اعتزال، و متلکمان اشعری و ماتُریدی اختیار انسان را پذیرفته‌اند.

با اعتقاد به دو اصل عدل و حکمت الهی، معتقد به مختار بودن انسان در افعالی است که در مدار تکلیف قرار گرفته، و انسان بر آنها ستایش و نکوهش می‎شود دارند؛ چرا که تکلیف نمودن انسانِ مجبور و ستایش و یا نکوهش او بر کاری که از وی صادر گردیده قبیح و نارواست، و به مقتضای اصل عدل و حکمت، ‌خداوند از افعال قبیح منزه است.

امام علی(ع) در رد اندیشه آنان که قضا و قدر الهی را مستلزم مجبور بودن انسان می‎‌دانند، فرموده است:

«لو کان کذلک لبطل الثواب و العقاب، ‌و الأمر و النهی و الزجر، و لَسَقط معنی الوعدِ و الوعید، و لم یکنْ عَلی مسیءٍ لائِمةٌ و لا لمحسن مَحْمدة؛[۱۷]اگر چنین بود، هر آئینه ثواب و عقاب، امر و نهی و تنبیه باطل بود و وعده و وعید بی ‎اساس، و بدکار را نکوهش و نیکوکار را ستایشی نبود.»

محمد بن عَجْلان از امام صادق(ع) پرسید: آیا خداوند بندگان را بر انجام کارها مجبور نموده است؟ امام(ع) پاسخ داد:

«الله اعدل من أن یجبر عبداً علی فعل ثم یُعَذِّبه علیه؛[۱۸] خداوند عادل‎تر از آن است که بنده‌‎ای را بر کاری مجبور سازد آن گاه او را عقوبت کند.» حسن بن علی وشاء از امام رضا(ع) پرسید: آیا خداوند بندگان را بر انجام گناهان مجبور کرده است؟ امام(ع) پاسخ داد: «الله أعدل و أحکم من ذلک؛[۱۹] خداوند عادل‎تر و حکیم ‎تر از آن است که چنین کاری را انجام دهد»

در روایات یاد شده بر منافات داشتن جبر با عدل و حکمت خداوند، و با تکلیف و وعده و وعید و پاداش و کیفر الهی تصریح و تأکید شده است.

متکلمان عدلیه نیز، نظریه جبر را مخالف عدل الهی دانسته و با استناد به عدل و حکمت خداوند، بر مختار بودن انسان استدلال نموده اند، چنان که واصل بن عطا گفته است: «اِن الباری تعالی عدل حکیم... و لا یجوز أن یرید من العباد خلاف ما یأمر، و یحتم علیهم شیئا ثم یُجازیهم علیه؛[۲۰] خداوند عادل و حکیم است و روا نیست که از بندگان، خلاف آنچه که امر می‎‌کند خواسته، و آنان را بر کاری مجبور سازد و آن گاه مجازاتشان کند.» ابن میثم بحرانی، ‌پس از اشاره به این که مختار بودن انسان امری است بدیهی و به اقامه برهان نیاز ندارد، وجوهی را بر توجه دادن به این امر بدیهی یادآور شده است که دو نمونه آن عبارتند از:

  • هر عاقلی مدح بر احسان، و ذم بر عدوان را نیکو می‎ داند، و این مطلب متفرع بر این است که نیکوکار و بدکار فاعل فعل خویش باشند.
  • ما با درک وجدانی می یابیم که افعالمان تابع انگیزه های ما هستند و اختیار، معنایی جز این ندارد.[۲۱]

خواجه نصیرالدین طوسی نیز فاعلیت و اختیار انسان را بدیهی دانسته و گفته است:

«و الضروره قاضیة باستناد افعالنا الینا؛[۲۲] درک بدیهی، گواه بر این است که افعالِ ما مَستَند به ما می‌‎باشند.»

آراء متکلمان در تفسیر اختیار

در تفسیر اختیار، سه دیدگاه تفویض معتزلی، کسب اشاعره و امر بین الامرین مطرح شده است:

دیدگاه تفویض معتزلی معتقد است انسان، خود پدید آورنده فعل خویش است، و خداوند آن را در انسان نیافریده است.[۲۳] و نمی‌توان خداوند را خالق افعال بشر دانست، زیرا در افعال بشر ظلم و ستم وجود دارد، و خداوند از ظلم و ستم منزه است.[۲۴] منتقدان نظریه تفویض آن را نوعی ثنوی‌گرایی می‌دانند که با اصل توحید در خالقیت و ربوبیت منافات دارد.[۲۵] چنان که با عمومیت قدرت و مالکیت مطلقه الهی نیز منافات دارد.[۲۶]

دیدگاه کسب که از سوی اشاعره پیشنهاد شده است بر این باور است که خداوند خالق فعل انسان، و انسان کاسب آن است.[۲۷] متکلمان اشعری در تفسیر «کسب» دچار اختلاف شده و تفسیرهای چندگانه‌ای از نظریه کسب به دست داده‌اند. این نظریه هم از طرف مخالفان اشاعره مورد نقد قرار گرفته و هم برخی از محققان اشاعره آن را برای حل مشکل جبر ناکافی دانسته‌‎اند، حتی احمد امین مصری آن را تعبیر جدیدی از نظریه جبر دانسته[۲۸] و شیخ شلتوت نیز گفته است این نظریه علاوه بر این که با اصطلاح لغوی و قرآنی آن هماهنگ نیست، از عهده توجیه مسأله تکلیف و اصل عدل الهی و مسؤولیت انسان نیز برنمی‌‎آید.[۲۹]

آموزه امر بین الامرین از سوی ائمه اهل بیت(ع) مطرح شده و متکلمان امامیه و نیز حکمای اسلامی آن را تبیین و تشریح کرده‌اند.[۳۰] بر اساس این نظریه با فعل انسانی چون جزو ممکنات است، هم در اختیار و تملک انسان است، هم مملوک و مقدور خدا است و این دو، در طول یکدیگرند نه در عرض یکدیگر. به عبارت دیگر کار انسان در عین این که مستند به انسان است، مستند به اراده ذات بارى تعالى نیز است؛ اما اراده و اختیار انسان در طول اراده الهى است نه عرض آن.[۳۱] فیلسوفان مسلمان بر اساس چند مبنای فلسفی مثل اصالت وجود، وحدت وجود و وابستگی ذاتی ممکنات، امر بین الامرین را توضیح داده‌اند. این تفسیر مورد قبول پیروان حکمت متعالیه صدرائی[۳۲] از جمله امام خمینی[۳۳] قرار گرفته است.

تک‌نگاری‌ها

جبر و اختیار محمدتقی جعفری

جبر و اختیار جعفر سبحانی با نگارش علی ربانی گلپایگانی

نگاه سوم به جبر و اختیار محمدحسن قدردان قراملکی

جستارهای وابسته

پانویس

  1. عبده، رسالة التوحید، ۲۰۰۵م، ص۱۷.
  2. مطهری، پاورقی اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۹۰ش، ج۳، ص۱۵۷.
  3. مطهری، پاورقی اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۹۰ش، ج۳، ص۱۷۹.
  4. ر.ک. ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الأسفار الأربعة، ۱۳۸۶ه، ج۶، ص۲۷۰–۲۷۱ و ص۲۸۱–۲۸۳؛ پلانتینجا الوین و دیگران، کلام فلسفی (مجموعه مقالات)، ۱۳۸۴ش، ص ۲۵۵–۲۸۲.
  5. سوره صافات، آیه ۹۶.
  6. سبحانی، محاضرات فی الالهیات، ۱۴۲۸ ق، ص۲۰۹.
  7. شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۹۷.
  8. شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۹۷-۹۸؛ و همچنین رک: رازی، اعتقادات فرق المسلمین و المشرکین، ۱۴۱۳ ق، ص۶۹-۷۰.
  9. شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۹۸.
  10. شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۱۰۰.
  11. شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۱۰۲-۱۰۳؛ الاشعری، مقالات الإسلامیین، ۱۴۰۰ق، ص۲۸۱-۲۸۳.
  12. باربور، علم و دین، ۱۳۶۲، ص۳۴۰-۳۴۲؛ قدردان قراملکی، «اختیار، قانون علیت و دترمینیسم»، ص۵۵-۵۶.
  13. قدردان قراملکی، «اختیار، قانون علیت و دترمینیسم»، ص۶۴-۶۵.
  14. صدرالمتالهین، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۳، ص۱۲.
  15. مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۸۹، ص۶۱۲-۶۲۶؛ ابن سینا، الهیات شفاء، ۱۴۰۴، ص۴۳۷-۴۳۹؛ صدرالمتالهین، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۲، ص۲۲۴.
  16. نائینی، أجود التقریرات، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۹۱؛ فیاضی، «جبر فلسفی از نگاه قاعده ضرورت سابق».
  17. صدوق، التوحید،۱۳۵۷ش، ص۳۸۰.
  18. صدوق، التوحید،۱۳۵۷ش، ص۳۶۱.
  19. صدوق، التوحید،۱۳۵۷ش، ص۳۶۲.
  20. شهرستانی، ملل و نحل،۱۳۶۴ش، ج۱، ص۶۱.
  21. بحرانی، قواعد المرام،۱۴۰۶ق، ص۱۰۸
  22. نصیرالدین طوسی، کشف المراد،۱۴۱۳ق، ص۳۰۸.
  23. قاضی، شرح الاصول الخمسة،۱۴۲۲ق، ص۲۲۶
  24. قاضی، شرح الاصول الخمسة،۱۴۲۲ق، ص۲۳۱
  25. ملا صدرا، اسفار،۱۹۸۱م، ج ۶، ص۳۷۰
  26. صدوق، التوحید،۱۳۵۷ش، ص۳۵۹
  27. خیالی، شرح العقاید النسفیة، ص۱۱۵-۱۱۷
  28. أمین، ضحی الاسلام، ج ۳، ص۵۷
  29. سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، الناشر مؤسسة النشر الإسلامي، ج ۲، ص۱۹۸.
  30. مجلسی، بحارالانوار،۱۴۰۳ق، ج۵، ص۱۲.
  31. مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۳، ص ۱۶۳-۱۷۴.
  32. ملاصدرا، أسفار، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۳۷۳-۳۷۸
  33. خمینی، الطلب و الارادة، ۱۴۲۱ق، ص۷۲-۷۳

یادداشت

منابع

  • ایجی، عضدالدین عبدالرحمان بن احمد، شرح المواقف، قم، الشریف الرضی، بی تا.
  • بحرانی، ابن میثم، قواعدالمرام فی علم الکلام، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۶ق.
  • پترسون مایکل و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، مترجمان احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران، نشر طرح نو، ۱۳۹۰ش.
  • پلانتینجا الوین و دیگران، کلام فلسفی (مجموعه مقالات)، ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران، نشر صراط، ۱۳۸۴ش.
  • جوادی آملی، عبدالله، سیره پیامبر اکرم ص در قرآن (ج۹)، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۸۵ش.
  • جهانگیری، محسن، مدخل «جبر و اختیار»، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، تهران، ۱۳۸۴ش.
  • خیالی، احمد بن موسی، شرح العقاید النسفیة، پیشاور، مکتبه علوم اسلامیه، ۱۲۹۷ق.
  • خمینی، روح‌الله، الطلب و الارادة، تهران، مؤسسة تنظیم و نشر آثار الامام الخمینی، ۱۴۲۱ق.
  • دادبه، اصغر، مدخل «جبر و اختیار»، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج۱۷، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، تهران ۱۳۸۸ش.
  • صدوق، التوحید، تحقیق: سید هاشم حسینی طهرانی، قم، نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، بی تا.
  • سبحانی تبریزی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، قم، مؤسسة الامام الصادق علیه السلام، ۱۴۲۸ق.
  • شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، قم، الشریف الرضی، ۱۳۶۴ش.
  • علامه طباطبائی، سید محمد حسین، نهایة الحکمة، قم، مرکز الطباعة والنشر، فرع دار التبلیغ الإسلامی، بی‌تا.
  • طوسی، نصیرالدین محمد بن محمد، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، قم، نشر اسلامی وابسته به حوزه علمیه قم، ۱۴۱۳ق.
  • فضل‌الله، سید محمد حسین، تفسیر من وحی القرآن، بیروت، دار الملاک للطباعة و النشر، ۱۴۱۹ ق.
  • قاضی، عبدالجبار بن احمد، شرح الاصول الخمسة، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق.
  • مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار الجامعة لدرر الأخبار الأئمة الأطهار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  • مصباح یزدی، محمد تقی ، در پرتو ولایت، محمد مهدی نادری، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ۱۳۸۳ش.
  • مطهری، مرتضی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، تهران، صدرا، بی تا.
  • مطهری، مرتضی، انسان و سرنوشت، انتشارات صدرا، چاپ چهاردهم، تهران ۱۳۷۴ش
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۸۹ش.
  • ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الاربعة، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۱م.
  • میرداماد، قبسات، به اهتمام محمد مهدی محقق، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۵۶ش.

پیوند به بیرون