خمس

مقاله قابل قبول
استناد ناقص
شناسه ارزیابی نشده
نارسا
از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از خمس اموال)

خُمس، پرداخت یک پنجم مازاد درآمد سالانه و برخی موارد دیگر مانند معدن و گنج با شروطی که در فقه آمده است. خُمس از فروع دین است و آیه ۴۱ سوره انفال و بیش از ۱۱۰ حدیث در کتابهای روایی از آن سخن گفته‌اند.

خمس از موضوعات مهم فقه اسلامی و به طور خاص فقه امامیه است. محاسبه و پرداخت خمس از تکالیفی است که شیعیان در طول زندگی به آن عنایتی ویژه دارند.

نیمی از خمس به سادات فقیر اختصاص دارد و نیم دیگر به عنوان سهم امام در دوران غیبت امام زمان توسط مراجع تقلید در اموری که با توجه به تاریخ زندگی اهل بیت(ع) مورد مصرف خمس تشخیص می‌دهند، هزینه می‌گردد.

وجوهات حاصل از پرداخت خمس یکی از منابع اصلی مالی حوزه‌های علمیه و ترویج دین در جامعه اسلامی است. فقیهان در مورد کسی که قصد فرار از خمس دارد نظرات متفاوتی دارند؛ برخی چون سید محمدرضا گلپایگانی و محمدتقی بهجت معتقدند گرچه فرد از دادن هدیه، قصد فرار از پرداخت خمس را داشته است، اما اگر هدیه مناسب شأن گیرنده آن باشد، پرداخت خمس لازم نیست.

آیه خمس

آیه ۴۱ سورۀ انفال به موضوع خمس پرداخته و آن را از نشانه‌های ایمان شمرده است:

وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَیءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَی وَالْیتَامَی وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیل إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلی عَبْدِنا یوْمَ الْفُرْقانِ (ترجمه:و بدانید که هر غنیمتی به دست شما رسید یک پنجم آن برای خدا و پیامبر و برای خویشاوندان [او] و یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان است، اگر به خدا و آنچه در روز فرقان بر رسولش نازل کرد ایمان دارید)[انفال–۴۱] در این آیه تأکیدهای ادبی متعددی وجود دارد: واعلموا، انّما، مِن شیءٍ، فَأَنّ، لِلّه، إن کنتُم آمَنتُم که اهمیت بالای خمس را می‌رساند.

شأن نزول آیه جایگاه برجستۀ خمس را بهتر مشخص می‌کند، زیرا این آیه خطاب به مجاهدان جنگ بدر است و ایمان واقعی آنها را مشروط به پرداخت خمس معرفی می‌کند.(رجوع کنید به آیه خمس)

معنای غنیمت

معنای لغوی «غُنم» هر سود و منفعتی است که به دست انسان برسد، چه منفعت کسب باشد چه غنیمت جنگی یا هر سود دیگری. راغب اصفهانی در مفردات القرآن می‌گوید غنیمت از ریشه «َغَنَم» (به معنی گوسفند) گرفته شده سپس در هر چیزی که انسان از دشمن و یا غیر دشمن به دست می‌آورد به کار رفته است. طبرسی نیز غُنم را هر سود و منفعتی می‌داند نه فقط غنیمت جنگی، همانگونه که لفظ مغانم درآیه ۹۴ سوره نساء به همین معنا به کار رفته است.

حتی کسانی که یکی از معانی غنیمت را غنائم جنگی ذکر کرده‌اند انکار نمی‌کنند که معنی اصلی آن معنی وسیعی است که به هرگونه خیری که انسان بدون مشقت به آن دست یابد گفته می‌شود.

خمس در روایات

در دو کتاب وسایل الشیعه و مستدرک الوسائل حدود ۱۱۰ حدیث درباره موارد وجوب خمس و مصرف آن نقل شده است. از جمله آثاری که برای خمس در روایات بیان شده می‌توان به این موارد اشاره کرد:

  • نسل پاک[۱]
  • تقویت دین[۲]
  • یاری اهل بیت[۳]
  • پاکی مال[۴]
  • حفظ آبرو در برابر تهدید مخالفان[۵]
  • فقر زدائی از فرزندان اهل بیت[۶]
  • کفّاره گناهان و ذخیره قیامت[۷]
  • ضمانت بهشت[۸]
  • دعای امام[۹]
  • کلید رزق[۱۰]

پیشینه خمس در سنت اسلامی

بیشتر فقها و مفسرین تشریع خمس در اسلام را در سال دوم هجرت، هنگام جنگ بدر دانسته‌اند. غنیمت‌های فراوان به دست آمده در این جنگ مناقشات و اختلاف نظرهایی را بر سر تقسیم غنایم میان جنگ آوران و گردآورندگان غنایم به دنبال داشت. در عرب پیش از اسلام قاعده این بود که معمولا فرمانده جنگ یک چهارم غنایم را دریافت می‌کرد.[۱۱]

با نزول آیه انفال، همۀ انفال از آن رسول خدا اعلام شد. سپس آیه خمس تملک غنایم را پس از کسر یک پنجم آن به غنیمت گیرندگان اجازه داد. طبری نخستین دریافت خمس از جانب پیامبر اکرم را به غزوه بنی قینقاع نسبت داده است.[۱۲] از پیامبر اکرم احادیث و نامه‌های متعددی در زمینۀ خمس نقل شده است. از امامان شیعه نیز احادیث بسیاری در موضوع خمس نقل شده است که مهم‌ترین مستند احکام فقهی خمس به شمار می‌رود.

رساله‌ها و آثار متعددی را نیز برخی شاگردان امامان شیعه و نیز فقهای دوران غیبت صغری، مانند حسین بن سعید اهوازی، علی بن مهزیار اهوازی، محمد بن اورمه قمی و محمد بن حسن صفار دربارۀ خمس نگاشته‌اند. نگارش رساله و کتاب در این باره و در ادوار بعد نیز مورد توجه فقهای شیعه بوده است.[۱۳]

احکام خمس

مصرف خمس: سهم امام و سهم سادات

در آیه خمس، به شش گروه که صاحبان خمس هستند اشاره شده است: ۱.خداوند (لِلهِ)، ۲.رسول خدا (لِلرّسولِ)، ۳.ذی القُربی، ۴.یتیمان، ۵.مسکینان، ۶.کسانی که در سفر به فقر گرفتار شده‌اند.

«ذی القُربی» در لغت به همه خویشاوندان شخص گفته می‌شود ولی با توجه به روایات، منظور از ذی القربی در این آیه امامان هستند.[۱۴]

سهم امام: «سهم خدا» و «سهم پیامبر» و «سهم ذی القربی» مطابق روایات متعلق به امام جامعه اسلامی (پیامبر یا امام معصوم) بوده و به «سَهم امام» مشهور است که در زمان غیبت کبرا مراجع تقلید به عنوان نائبان عام امام زمان آن را دریافت کرده و در اموری که مطابق تاریخ و روایات، خود اهل بیت صرف می‌کردند هزینه می‌کنند.[۱۵]
سهم سادات: در آیه شریفه، مراد از «یتامی»، «مساکین» و «ابن السبیل» مطلق این افراد یعنی هر کسی که عنوان یتیم، یا مسکین و یا ابن السبیل بر او صدق کند نیست. علمای امامیه قائل‌اند: مراد، یتیمان، مستمندان، و در راه ماندگان از بنی‌هاشم‌اند.[۱۶] از این رو، این بخش را «سهم سادات» می‌نامند. با توجه به تقسیم مصرف خمس به دو بخش عمده «سهم امام» و «سهم سادات»، گاهی از خمس با عبارت «سَهْمَین» یاد می‌شود.

به نظر برخی فقیهان، خمس و انفال ملک اشخاص نیست، بلکه به حکومت حق و منصب امامت تعلق دارد که این جایگاه بر پیامبر و امامان شیعه منطبق است. البته اداره زندگی شخصی و خانوادگی پیامبر از مهم‌ترین مصالح مسلمین و از جمله مصارف خمس است. در روایات نیز شواهدی مبنی بر این که خمس مِلکِ عنوان است نه اشخاص وجود دارد.[۱۷] همچنین عناوین سه‌گانه یتیمان، مساکین و ابن سبیل که در آیه خمس آمده است، مصادیقی از مصارف خمس هستند و به معنای این نیست که خمس ملک و متعلق به آن‌هاست؛ چرا که رسیدگی به امور آن‌ها از وظایف حکومت است. یکی از دلایل این موضوع، وجود «لام» ملکیت و اختصاص برای عناوین سه‌گانه اول آیه خمس است که برای عناوین سه‌گانه دوم تکرار نشده است.[۱۸] اساساً خمس یک حق مالی یکپارچه و غیرقابل تقسیم است که در رتبه نخست (اولاً و بالذات) به خداوند تعلق دارد و سپس به پیامبر و امامان معصوم از جهت حکومت و امامت.[۱۹]

موارد وجوب خمس

به نظر فقهای شیعه موارد وجوب خمس عبارت‌اند از:

  1. سود حاصل از کسب و کار و همه درآمدها و منافع شخص، در صورتی که از مؤونه و هزینه‌های جاری سالانۀ زندگی زیاد بیاید.[۲۰]
  2. معادن شامل طلا، نقره، سرب، مس، آهن، نفت، فیروزه، عقیق و هر چیزی که معدن بر آن صدق کند در صورتی که به مقدار نصاب باشد.[۲۱]
  3. گنج، به معنای مالی که در مکانی همچون زمین، دیوار و یا تنۀ درخت و شبیه به این موارد پنهان شده باشد و در عرف به آن گنج گفته شود.[۲۲]
  4. مال مخلوط به حرام به گونه‌ای که جداسازی آن‌ها از یکدیگر ممکن نباشد و مقدار و صاحب مال حرام نیز معلوم نباشد.[۲۳]
  5. جواهری که با غواصی از دریا به دست می‌آید نظیر مروارید و مرجان در صورتی که به حد نصاب (هجده نخود طلا) برسد.[۲۴]
  6. غنیمت‌هایی که از جنگی که با امر امام(ع) با کفار روی داده، به دست آمده است.[۲۵]
  7. زمینی که کافر ذمّی از مسلمان بخرد.[۲۶]

محاسبه و پرداخت خمس

  • تأخیر در پرداخت خمس جایز نیست و کسی حق ندارد پرداخت خمس را به تأخیر انداخته و خود را بدهکار اهل خمس حساب کند.
  • خمس اموال همسر و فرزندان بر عهدۀ خود آنهاست.
  • خمس را باید تحویل مرجع تقلید داد یا با اجازه او به مصرف رساند و تصرّف در خمس بدون اذن مجتهد جایز نیست.
  • خمس از عبادات است و باید با قصد قربت پرداخت شود.

سال خمسی

هر فرد بالغی لازم است روزی را برای محاسبه سال خمسی خود قرار دهد. برخی مراجع تقلید آغاز سال خمسی را اولین مالی که به انسان می‌رسد(هدیه، حقوق،...) می‌دانند، برخی دیگر اولین درآمد و برخی اولین روز آغاز کار.[۲۷] هنگامی که از آغاز سال خمسی یک سال گذشت، آن روز وقت حساب سال است. کیفیت اجمالی محاسبه خمس به فتوای بیشتر مراجع چنین است:

چیزهایی که برای خوراک و مانند آن مورد استفاده قرار می‌گیرد و عین آن از بین می‌رود (مانند خوراکیها، مواد شوینده،...) چنانچه تا آخر سال خمسی زیاد بیاید باید خمس (یک پنجم) آن را به قیمت روز بپردازند و چیزهایی از مخارج زندگی که مورد نیاز انسان است و با استفاده از بین نمی‌رود (مانند فرش، یخچال، وسیله نقلیه و...) اگر آنها را از درآمد بین سال تهیه کرده هر چند سال هم بر آنها بگذرد خمس به آنها تعلق نمی‌گیرد مگر این که نیازش از آن برطرف شود، اما اگر اصل این وسائل را از درآمد آخر سال که خمس آن داده نشده تهیه کرده باید خمس آن را بپردازد.[۲۸]

چند نکته در احکام خمس

  • کسی که شغل ندارد، اگر اتفاقاً معامله‌ای کند و سودی ببرد - بعد از آنکه یک سال از وقتی که فایده برده، بگذرد - باید خمس مقداری را که از خرج سالش زیاد آمده بدهد.[۲۹]
  • درباره خمس بعضی از درآمدها (مانند: هدیه، جایزه بانکی و...) میان مراجع تقلید اختلاف نظر است و بیشتر آنها معتقدند، چنانچه مال بخشیده شده در سر سال خمسی زیاد بیاید لازم است خمس آن پرداخت شود.[۳۰]
  • مهریه زن و مالی که به انسان ارث می‌رسد، خمس ندارد.[۳۱]
  • بنابر نظر برخی فقها مانند محمد تقی بهجت چنانچه در هزینۀ سالانه خود زیاده‌روی کرده باشد خمس آن بخش را نیز باید بپردازد.[۳۲]
  • اگر شک داریم میزبان ما خمس می‌پردازد یا نه، طبق فتوای امام خمینی جستجو و کنکاش ممنوع بوده و خوردن غذای او اشکال ندارد.[۳۳]
  • برخی فقیهان معتقدند فرار از خمس به این صورت که نزدیک سال خمسی مال خود را به دیگر ببخشد یا بفروشد سبب نپرداختن خمس آن مال نیست.[۳۴] و برخی چون سید محمدرضا گلپایگانی و محمدتقی بهجت معتقدند گرچه فرد از دادن هدیه، قصد فرار از پرداخت خمس را داشته است، اما اگر هدیه مناسب شأن گیرنده آن باشد، پرداخت خمس لازم نیست.[۳۵]

دست گردان کردن خمس

در مواردی ممکن است شخص در زمان پرداخت خمس خود نتواند همه یا بخشی از آن را بپردازد، از طرف دیگر استفاده از اموالی که به آنها خمس تعلق گرفته نیز ممنوع است، در اینجا مرجع تقلید یا نماینده او می‌تواند با توجه به شرایطی که شخص در آن قرار دارد خمس او را دریافت کند تا با پرداخت خمس، شخص وظیفه دینی خود را انجام داده باشد و بتواند در اموال خود تصرف حلال کند و سپس همه یا بخشی از خمس دریافت شده را به عنوان قرض به خود او بازمی‌گرداند تا پس از رفع مشکل آن قرض را بازپس دهد، به این عمل «دست گردان» کردن می‌گویند.[۳۶]

وجوب خمس مازاد درآمد

از جمله مناقشاتی که پیرامون خمس مازاد درآمد (اَرباحِ مکاسب) شکل گرفته است آن است که در منابع تاریخی و حدیثی تا زمان امام باقر(ع) و امام صادق(ع) گزارش‌های دریافت خمس به گستردگی گزارش‌های دریافت زکات نقل نشده است. این اشکال پاسخ‌های دامنه‌دار و تفصیلی را از سوی فقهای قائل به وجوب خمس ارباح مکاسب به همراه داشته است. مضمون پاسخ فقها آن است که ادلۀ خمس به ویژه تعابیر احادیث به خوبی نشان می‌دهد که وجوب خمس حکمی کلی، قانونی و ثابت است که اختصاص به زمان معینی ندارد.[۳۷] مدافعان قول به تعلق خمس به ارباح مکاسب همچنین مدعی شده‌اند که اگر فقرای بنی هاشم از خمس ارباح مکاسب محروم باشند، با توجه به اختصاص یافتن زکات به غیر بنی هاشم، راهی برای تأمین زندگی آن‌ها وجود نخواهد داشت.[۳۸]

خمس در زمان غیبت

یکی از مباحث خمس، چگونگی حکم خمس در زمان غیبت امام معصوم است. نظر مشهور فقهای معاصر آن است که سهم امام در زمان غیبت در مواردی مصرف شود که مرجع تقلید علم یا ظن معتبر دارد که اگر امام معصوم ظاهر باشد، آن را در همان موارد به کار می‌برد، همچون تقویت اسلام و حوزه‌های علمیه، تبلیغ اسلام، بنای مساجد در موارد لزوم، امور کتابخانه‌ها و مدارس، رسیدگی به مستمندان و به عبارتی همۀ امور خیر به ترتیب اولویت و اهمیت دینی آنها.[۳۹] در گذشته، اقوال غیرمشهوری نیز درباره خمس وجود داشته است؛ مانند ساقط شدن خمس،[۴۰] وجوب کنار گذاشتن سهم امام[۴۱][یادداشت ۱] و وجوب دفن خمس[۴۲]

دربارۀ سهم سادات در زمان غیبت نیز مشهور فقها قائل به وجوب پرداخت سهم آنان هستند؛ اما تعداد کمی نیز قائل به مباح‌بودن خمس برای شیعیان و ساقط شدن وجوب آن هستند. این قول را در اصطلاح قول به تحلیل خمس می‌نامند.[۴۳] از دیگر آراء غیر مشهور فقهی شیعه دربارۀ سهم سادات در زمان غیبت می‌توان به قول به وجوب دفن خمس تا زمان ظهور امام(عج) و نیز وجوب حفظ خمس و وصیت کردن به نگهداری آن اشاره کرد.[یادداشت ۲]

خمس و مالیات

برخی اشکال می‌کنند که خمس برای کسانی که به حکومت اسلامی مالیات پرداخت می‌کنند بی‌معنا و نوعی تکلیف مضاعف است. در این نگاه خمس نوعی مالیات برای تأمین نیازها و درآمدهای حکومت‌های اسلامی در زمان گذشته محسوب می‌شده و امروزه با توجه به وضع و وصول انواع مالیات‌های اجباری از سوی حکومت اسلامی، فلسفه و جایگاهی برای خمس باقی نمی‌ماند.

به این نقد چنین پاسخ داده شده است که این دو به کلی در موارد شمول و مصرف و هدف متفاوت هستند. مالیات دولتی به کل درآمد تعلق می‌گیرد، اخذ آن نیازی به رضایت صاحب درآمد ندارد، از کلیه شهروندان بدون توجه به دین‌شان اخذ می‌شود و صرف مخارج عمومی جامعه می‌شود و در واقع برای خود پرداخت کننده مالیات در بستر جامعه هزینه می‌شود. این در حالی است که مالیات دینی – مشخصا خمس – از مازاد درآمد سالانه مسلمانان شیعه با نیت الهی اخذ می‌شود، اگر فردی نپردازد مجازات دنیوی ندارد و ضمانت پرداخت آن اعتقادات دینی فرد است و صرف اموری از قبیل افراد بی‌بضاعت و ترویج امور دینی می‌شود، همچنان که مردم در سایر کشورها علاوه بر پرداخت مالیات به انجمن‌های خیریه کمک‌های مالی می‌کنند.[نیازمند منبع]

خمس در فقه اهل سنت

موضوع خمس در منابع فقهی اهل سنت عمدتا در بخش تقسیم غنایم جنگی در ذیل مبحث جهاد مطرح شده است. فقهای اهل سنت همچون فقیهان شیعه با استناد به آیۀ خمس و احادیث متواتر، در وجوب پرداخت خمس اتفاق نظر دارند. اختلاف نظر میان آنان در موارد وجوب خمس و نیز مصارف آن است. در میان مذاهب چهارگانه اهل سنت مهم‌ترین موارد وجوب خمس، غنایم جنگی است. مستند اصلی آنان آیۀ خمس است که شأن نزول آن بر پایۀ تفاسیر به جنگ بدر باز می‌گردد. با این حال فقهای اهل سنت گنج را نیز با شرایطی خاص از جمله موارد وجوب خمس دانسته‌اند. در باب وجوب خمس در فیء و نیز در مواردی همچون انواع معادن و یا خرید زمین از مسلمان توسط ذمی میان فقهای اهل سنت اختلاف نظر وجود دارد.[۴۴]

کتاب‌شناسی

کتاب «آسان‌ترین شیوه محاسبه خمس» اثر عباس ظهیری شیوه محاسبه خمس اموال بیان شده و مطالب مرتبط به آن مطابق با فتاوای امام خمینی، اراکی، بهجت، تبریزی، آیت‌الله خویی، آیت‌الله خامنه‌ای، زنجانی، سیستانی، صافی، فاضل، گلپایگانی، مکارم، وحید خراسانی و نوری همدانی از مراجع تقلید گردآوری شده است.[۴۵]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۵۴۷.
  2. حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۰۹ق، ج۹، ص۵۳۸.
  3. حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۰۹ق، ج۹، ص۵۳۸.
  4. حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۰۹ق، ج۹، ص۴۸۴.
  5. حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۰۹ق، ج۹، ص۵۳۸.
  6. حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۰۹ق، ج۹، ص۵۱۴.
  7. حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۰۹ق، ج۹، ص۵۳۸.
  8. حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۰۹ق، ج۹، ص۵۲۸.
  9. حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۰۹ق، ج۹، ص۵۳۸.
  10. حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۰۹ق، ج۹، ص۵۳۸.
  11. فراهیدی، العین، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۱۳۳.
  12. طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۴۸۱
  13. آقا بزرگ طهرانی، الذریعه، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۴۷۲.
  14. حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۰۹ق، جلد ۹ بحث خمس.
  15. یزدی، «متولى سهم امام(ع)» ،ص۳۵.
  16. فاضل لنکرانی، خمس، ۱۳۹۲ش، ص۹۲.
  17. منتظری، کتاب الخمس و الانفال، [بی‌تا]، ص۱۱ـ۱۳.
  18. منتظری، کتاب الخمس و الانفال، [بی‌تا]، ص۲۵۰ و ۲۵۱.
  19. منتظری، کتاب الخمس و الانفال، [بی‌تا]، ص۲۶۱ـ۲۶۳ (با اشاره به کتاب «ذخائر الامامة فی الخمس»).
  20. خمینی، توضیح المسائل(محشی)، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۷.
  21. خمینی، توضیح المسائل(محشی)، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۳۸.
  22. خمینی، توضیح المسائل(محشی)، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۴۳.
  23. خمینی، توضیح المسائل(محشی)، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۴۷.
  24. خمینی، توضیح المسائل(محشی)، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۵۱.
  25. خمینی، توضیح المسائل(محشی)، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۵۵.
  26. خمینی، توضیح المسائل(محشی)، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۵۶.
  27. توضیح المسائل مراجع، ۱۳۷۵ش، م۱۷۵۲-۱۷۵۳
  28. امام خمینی، توضیح المسائل، دفتر نشر اسلامی، ج۱، س ۱۹۷ و ۱۹۱ و ۱۸۴ و ۱۲۰ و ۱۲۱؛ خامنه‌ای، اجوبة الاستفتائات، ۱۳۹۱ش، س ۹۰۶ و ۹۰۹ و ۹۱۲ و ۸۵۱ تا ۸۵۳ ؛ یزدی، العروة الوثقی، ۱۴۰۹ق، ج۲، باب الخمس، م ۶۷.
  29. خمینی، توضیح المسائل(محشی)، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۱۴، م۱۷۶۵؛ نوری، توضیح المسائل، ۱۳۷۵ش، م ۱۷۶۱؛ وحید، توضیح المسائل، ۱۴۱۹ق، م ۱۷۷۳
  30. نگاه کنید به:‌ خمینی، توضیح المسائل(محشی)، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۷و ۸.
  31. خمینی، توضیح المسائل(محشی)، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۸.
  32. بهجت، رساله توضیح المسائل، مسئله ۱۳۸۰، ۱۴۲۱ق.
  33. امام خمینی، استفتائات، ۱۳۹۲ش، ج۴، ص۷۰۹.
  34. نجفی، مجمع الرسائل، ۱۴۱۵ق، ص۵۲۸‌؛ خمینی، استفتاءات، ۱۴۲۲ق، ج‌۱، ص۴۰۵‌.
  35. بهجت، استفتائات، ۱۴۲۸ق، ج‌۳، ص۱۲۴‌؛ گلپایگانی، مجمع المسائل، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۳۵۰.
  36. خامنه‌ای، اجوبةالاستفتات، ۱۳۹۱ش، س ۹۲۴.
  37. مکارم شیرازی، انوار الفقاهه، ۱۴۱۶ق، ص۲۹۱-۲۹۲
  38. بروجردی، المستند فی شرح عروة الوثقی، ۱۴۲۱ق، ص۲۰۰-۲۰۱
  39. بروجردی، المستند فی شرح عروة الوثقی، ۱۴۲۱ق، ص۳۳۰؛ مکارم شیرازی، انوار الفقاهه، ۱۴۱۶ق، ص۴۸۳
  40. فیض کاشانی، الوافی، ۱۴۰۶ق، ج۱۰، ص۳۴۴
  41. شیخ مفید، المقنعه، ۱۴۱۰ق، ص۲۸۶.
  42. نراقی، مستند الشیعه فی احکام اشریعه، ۱۴۱۵ق، ج۱۰، ص۱۲۸.
  43. شیخ مفید، المقنعه، ۱۴۱۰ق، ص۲۸۵؛ بحرانی،الحدائق الناضره، ۱۴۰۵ق، ج۱۲، ص۴۳۹
  44. ابن رشد، بدایة المجتهد، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۳۱۳-۳۱۴.
  45. «آسان‌ترین شیوه محاسبه خمس»، وبگاه کتابخانه تخصصی حج.

یادداشت

  1. منسوب به برخی از فقهاست از سوی شیخ مفید وتعبیر به «کنز» شده است یعنی ذخیره کردن «و بعضهم يوجب كنزه».
  2. قول به دفن خمس در زمان غیبت را به برخی از فقها از قول شیخ مفید در مقنعه نسبت داده اند. منتظری، حسینعلی، كتاب الخمس، ج۱، ص۴۷۳.اما تعبیر شیخ در مقنعه «دفن» نیست بلکه تعبیر به «کنز» کرده است. (بعضهم يوجب كنزه و تناول‌ خبرا ورد أن الأرض تظهر كنوزها عند ظهور القائم مهدي الأنام‌ و أنه (ع) إذا قام دلّه الله سبحانه و تعالى‌ على الكنوز فيأخذها من كل مكان. شیخ مفید، المقنعه، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۸۵و۲۸۶.

منابع

  • آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعه الی تصانیف الشیعه، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، قم، بی‌نا، ۱۴۰۳ق.
  • ابن‌رشد، محمد بن احمد، بدایة المجتهد و نهایة المقتصد، تصحیح خالد عطار، بیروت، بی‌نا، ۱۴۱۵ق.
  • امام خمینی، سید روح‌الله، استفتائات، تهران، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، ۱۳۹۲ش.
  • بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضره فی احکام العترة الطاهرة، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۰۵ق.
  • بروجردی، مرتضی، المستند فی شرح عروة الوثقی، تقریرات درس آیت الله خوئی، قم، موسسة احیاء آثار الامام الاخوئی، ۱۴۲۱ق.
  • بهجت، محمدتقی، استفتاءات، قم، دفتر حضرت آیة الله بهجت‌، چاپ اول، ۱۴۲۸ق.
  • بهجت، محمد‌تقی، رساله توضیح المسائل، قم، شفق، ۱۴۲۱ق.
  • توضیح المسائل مراجع، به کوشش سید محمدحسن بنی‌هاشمی، قم، دفتر نشر اسلامی، ۱۳۷۵ش.
  • حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، مؤسسة آل البیت، ۱۴۰۹ق.
  • خامنه‌ای، سید علی، اجوبة الاستفتاءات، قم، انتشارات زمزم هدایت، ۱۳۹۱ق.
  • خمینی، سید روح‌الله، توضیح المسائل، قم، دفتر نشر اسلامی، بی‌نا.
  • خمینی، سید روح‌الله، استفتاءات، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‌، چاپ پنجم، ۱۴۲۲ق.
  • خمینی، سید روح‌الله، توضیح المسائل(محشی)، تحقیق و تصحیح سید محمدحسن بنی‌ هاشمی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ هشتم، ۱۴۲۴ق.
  • طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، بیروت، دار التراث، ۱۳۸۷ق.
  • فاضل لنکرانی، محمدجواد، خمس انفال و فیء در قرآن کریم، تنظیم سید جواد حسینی‌خواه، قم، مرکز فقهی ائمه اطهار(ع)، ۱۳۹۲ش.
  • فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، تصحیح مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم،‌ دار الهجره، ۱۴۰۵ق.
  • فیض کاشانی، محمد بن مرتضی، الوافی، اصفهان، کتابخانه امیر المومنین، ۱۴۰۶ق.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران،‌ دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق.
  • گلپایگانی، سید محمدرضا، مجمع المسائل، قم، دار القرآن الکریم، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
  • مفید، محمد بن محمد، المقنعه، قم، دفتر نشر اسلامی، ۱۴۱۰ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، انوار الفقاهه کتاب الخمس و الانفال، قم، مدرسة الامام علی بن ابیطالب، ۱۴۱۶ق.
  • منتظری نجف‌آبادی، حسینعلی، کتاب الخمس و الانفال، قم، چاپ اول، [بی‌تا].
  • نجفی، محمدحسن، مجمع الرسائل، مشهد، مؤسسه صاحب الزمان علیه‌السلام‌، ۱۴۱۵ق.
  • نراقی، احمد بن محمد مهدی، مستند الشیعه فی احکام الشریعه، قم، مؤسسة آل البیت، ۱۴۱۵ق.
  • نوری همدانی، حسین، رساله توضیح المسائل، قم، مؤسسه مهدی موعود، ۱۳۷۵ش.
  • وحید خراسانی، حسین، رساله توضیح السمائل، قم، مدرسة باقر العلوم، ۱۴۱۹ق.
  • یزدی، سید محمدکاظم، العروة الوثقی. بیروت، موسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۹ق.
  • یزدی، محمد، «متولى سهم امام(ع)»، در مجله فقه اهل بيت، شماره ۱۴، تابستان ۱۳۷۷ش.

پیوند به بیرون