پرش به محتوا

حکم مولوی

از ویکی شیعه

حکم مولوی، دستور یا حکم شارع به انجام یا ترک کاری است، بدون آن که عقل دخالتی در ایجاد آن حکم داشته باشد[۱] مانند حکم شارع به وجوب نماز و روزه یا حرمت ربا و زنا.[۲] حکم مولوی در مقابل حکم ارشادی و از اقسام حکم تکلیفی است.[۳] در مقاله‌ای با عنوان «امر ارشادی و مولوی در اصول شیعه»، چنین ادعا شده است که تقسیم حکم شرعی به حکم مولوی و ارشادی را نخستین بار شیخ انصاری مطرح نمود و پس از وی، در مباحث و مسائل اصولی مورد استفاده قرار گرفت؛[۴] ولی در مقاله‌ای با عنوان «اصل در مولویت یا ارشادیت خطابات»، علامه حلی نخستین فقیهی شمرده شده که به صراحت امر ارشادی را تعریف کرده است.[۵]

عالمان اصول فقه، ویژگی‌هایی برای حکم مولوی بیان کرده‌اند که برخی از آن‌ها به شرح زیر است:

  • حکم مولوی از سوی شارع در مقام مولا و کسی که تبعیت و اطاعت از او واجب است، صادر می‌شود؛ ازاین‌رو به حکم عقل، اطاعت و موافقت با آن (امتثال) بر مکلف واجب است.[۶]
  • به حکم عقل، موافقت با حکم مولوی موجب دریافت ثواب و مخالفت با آن عذاب اخروی را در پی دارد.[۷]
  • حکم مولوی از سوی شارع به انگیزه برانگیختن مکلف به انجام کاری که به آن امر شده یا ترک کاری که از آن نهی شده صادر می‌گردد[۸] و مقصود از آن اطاعت است و نه ارشاد و نصحیت.[۹]
  • احکام پنجگانه واجب، مستحب، مکروه، حرام و مباح که در امور عبادی جریان دارند، از نوع حکم مولوی به شمار می‌روند.[۱۰]
  • هر حکمی که غرض از آن مصالح اخروی باشد، حکم مولوی است.[۱۱]
  • در صورت شک در این که حکمی مولوی است یا ارشادی، برخی اصولیان بر این باورند که اصل با حکم مولوی است و باید آن را حکم مولوی به شمار آورد.[نیازمند منبع]

گاهی در ادبیات اصولیان از حکم مولوی به امر مولوی یا نهی مولوی نیز تعبیر می‌شود.[۱۲] همچنین در برخی منابع اصولی، حکم مولوی به حکم تأسیسی نیز شناخته می‌شود.[۱۳]

پانویس

  1. مشکینی، اصطلاحات الاصول، ۱۳۷۴ش، ص۷۵؛ سیفی مازندرانی، دقائق البحوث فی علم الاصول، ۱۴۴۱ق، ج۱، ص۲۴۵.
  2. مشکینی، اصطلاحات الاصول، ۱۳۷۴ش، ص۷۵.
  3. سیفی مازندرانی، دقائق البحوث فی علم الاصول، ۱۴۴۱ق، ج۱، ص۲۴۵.
  4. فرحزادی، «امر ارشادی و مولوی در اصول فقه شیعه»، ص۶۷-۶۸.
  5. زارعی، «اصل در مولویت یا ارشادیت خطابات»، ص۱۰.
  6. سیفی مازندرانی، دقائق البحوث فی علم الاصول، ۱۴۴۱ق، ج۱، ص۲۴۵؛ سیفی مازندرانی، بدایع البحوث فی علم الاصول، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۳۰۶.
  7. مشکینی، اصطلاحات الاصول، ۱۳۷۴ش، ص۷۴-۷۵.
  8. اصفهانی، نهایة الدرایة، مؤسسة آل البیت، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۱۷۰.
  9. محقق رشتی، بدائع الافکار، مؤسسة آل البیت، ص۲۶۵.
  10. سیفی مازندرانی، بدایع البحوث فی علم الاصول، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۳۰۶.
  11. محقق رشتی، بدائع الافکار، مؤسسة آل البیت، ص۲۶۵.
  12. سیفی مازندرانی، بدایع البحوث فی علم الاصول، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۳۰۷.
  13. برای نمونه نگاه کنید به مظفر، اصول الفقه، ۱۴۳۰ق، ج۲، ص۲۹۴.

منابع

  • اصفهانی، محمدحسین، نهایة الدرایة، قم، مؤسسة آل البیت، ۱۴۱۴ق.
  • زارعی، ابوالفضل، «اصل در مولویت یا ارشادیت خطابات»، مشق فقاهت، شماره ۱، دوره ۱، بهار و تابستان ۱۴۰۲ش.
  • سیفی مازندرانی، علی‌اکبر، بدایع البحوث فی علم الاصول، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۲۹ق.
  • سیفی مازندرانی، علی‌اکبر، دقائق البحوث فی علم الاصول، قم، مؤسسه بوستان کتاب، ۱۴۴۱ق.
  • فرحزادی، علی‌اکبر، «امر ارشادی و مولوی در اصول فقه شیعه»، مقالات و بررسی‌ها، شماره ۶۸، سال ۱۳۷۹ش.
  • محقق رشتی، حبیب‌الله، بدائع الافکار، قم، مؤسسة آل البیت، بی‌تا.
  • مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، قم، نشر الهادی، ۱۳۷۴ش.
  • مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۳۰ق.