حکم مولوی
حکم مولوی، دستور یا حکم شارع به انجام یا ترک کاری است، بدون آن که عقل دخالتی در ایجاد آن حکم داشته باشد[۱] مانند حکم شارع به وجوب نماز و روزه یا حرمت ربا و زنا.[۲] حکم مولوی در مقابل حکم ارشادی و از اقسام حکم تکلیفی است.[۳] در مقالهای با عنوان «امر ارشادی و مولوی در اصول شیعه»، چنین ادعا شده است که تقسیم حکم شرعی به حکم مولوی و ارشادی را نخستین بار شیخ انصاری مطرح نمود و پس از وی، در مباحث و مسائل اصولی مورد استفاده قرار گرفت؛[۴] ولی در مقالهای با عنوان «اصل در مولویت یا ارشادیت خطابات»، علامه حلی نخستین فقیهی شمرده شده که به صراحت امر ارشادی را تعریف کرده است.[۵]
عالمان اصول فقه، ویژگیهایی برای حکم مولوی بیان کردهاند که برخی از آنها به شرح زیر است:
- حکم مولوی از سوی شارع در مقام مولا و کسی که تبعیت و اطاعت از او واجب است، صادر میشود؛ ازاینرو به حکم عقل، اطاعت و موافقت با آن (امتثال) بر مکلف واجب است.[۶]
- به حکم عقل، موافقت با حکم مولوی موجب دریافت ثواب و مخالفت با آن عذاب اخروی را در پی دارد.[۷]
- حکم مولوی از سوی شارع به انگیزه برانگیختن مکلف به انجام کاری که به آن امر شده یا ترک کاری که از آن نهی شده صادر میگردد[۸] و مقصود از آن اطاعت است و نه ارشاد و نصحیت.[۹]
- احکام پنجگانه واجب، مستحب، مکروه، حرام و مباح که در امور عبادی جریان دارند، از نوع حکم مولوی به شمار میروند.[۱۰]
- هر حکمی که غرض از آن مصالح اخروی باشد، حکم مولوی است.[۱۱]
- در صورت شک در این که حکمی مولوی است یا ارشادی، برخی اصولیان بر این باورند که اصل با حکم مولوی است و باید آن را حکم مولوی به شمار آورد.
گاهی در ادبیات اصولیان از حکم مولوی به امر مولوی یا نهی مولوی نیز تعبیر میشود.[۱۲] همچنین در برخی منابع اصولی، حکم مولوی به حکم تأسیسی نیز شناخته میشود.[۱۳]
پانویس
- ↑ مشکینی، اصطلاحات الاصول، ۱۳۷۴ش، ص۷۵؛ سیفی مازندرانی، دقائق البحوث فی علم الاصول، ۱۴۴۱ق، ج۱، ص۲۴۵.
- ↑ مشکینی، اصطلاحات الاصول، ۱۳۷۴ش، ص۷۵.
- ↑ سیفی مازندرانی، دقائق البحوث فی علم الاصول، ۱۴۴۱ق، ج۱، ص۲۴۵.
- ↑ فرحزادی، «امر ارشادی و مولوی در اصول فقه شیعه»، ص۶۷-۶۸.
- ↑ زارعی، «اصل در مولویت یا ارشادیت خطابات»، ص۱۰.
- ↑ سیفی مازندرانی، دقائق البحوث فی علم الاصول، ۱۴۴۱ق، ج۱، ص۲۴۵؛ سیفی مازندرانی، بدایع البحوث فی علم الاصول، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۳۰۶.
- ↑ مشکینی، اصطلاحات الاصول، ۱۳۷۴ش، ص۷۴-۷۵.
- ↑ اصفهانی، نهایة الدرایة، مؤسسة آل البیت، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۱۷۰.
- ↑ محقق رشتی، بدائع الافکار، مؤسسة آل البیت، ص۲۶۵.
- ↑ سیفی مازندرانی، بدایع البحوث فی علم الاصول، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۳۰۶.
- ↑ محقق رشتی، بدائع الافکار، مؤسسة آل البیت، ص۲۶۵.
- ↑ سیفی مازندرانی، بدایع البحوث فی علم الاصول، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۳۰۷.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به مظفر، اصول الفقه، ۱۴۳۰ق، ج۲، ص۲۹۴.
منابع
- اصفهانی، محمدحسین، نهایة الدرایة، قم، مؤسسة آل البیت، ۱۴۱۴ق.
- زارعی، ابوالفضل، «اصل در مولویت یا ارشادیت خطابات»، مشق فقاهت، شماره ۱، دوره ۱، بهار و تابستان ۱۴۰۲ش.
- سیفی مازندرانی، علیاکبر، بدایع البحوث فی علم الاصول، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۲۹ق.
- سیفی مازندرانی، علیاکبر، دقائق البحوث فی علم الاصول، قم، مؤسسه بوستان کتاب، ۱۴۴۱ق.
- فرحزادی، علیاکبر، «امر ارشادی و مولوی در اصول فقه شیعه»، مقالات و بررسیها، شماره ۶۸، سال ۱۳۷۹ش.
- محقق رشتی، حبیبالله، بدائع الافکار، قم، مؤسسة آل البیت، بیتا.
- مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، قم، نشر الهادی، ۱۳۷۴ش.
- مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۳۰ق.