تَنقیحِ مَناط از اصطلاحات علم اصول و روشی برای استنباط حکم شرعی است. در این روش، مجتهد تلاش می‌کند با شناسایی علتِ حکم شرعی، گستره حکم را مشخص کند. فقیهان شیعه در صورتی تنقیح مناط را معتبر می‌دانند که شناسایی علت در آن، قطعی باشد. آنها دلیل اعتبار این روش استنباط را عقل و اجماع دانسته‌اند. برخی نیز حجیت تنقیح مناط را از باب عمل به ظاهر می‌دانند.

برخی عالمان معتقدند، در تنقیح مناط بر خلاف قِیاس مَنصوص العلّة، علت حکم به طور صریح در متن دلیل شرعی نمی‌آید. همچنین در تنقیح مناط بر خلاف اِلغای خصوصیت، مجتهد به دنبال کشف علت حکم است، نه موضوع حکم.

به گفته محقّقان، تنقیح مناط، نخستین‌بار در سدۀ پنجم هجری توسط اهل‌سنت مطرح شد. به اعتقاد محمد غَزالی (درگذشت: ۵۰۵ق) از فقیهان اهل‌سنت، ابوحنیفه پیشوای حَنَفیان نیز، از این روش استفاده می‌کرد، ولی آن را «استدلال» می‌نامید. در فقه شیعه هم، محقق حِلّی از فقیهان قرن هفتم هجری، اولین کسی دانسته شده که بکارگیریِ تنقیح مناط را روشی معتبر شمُرد.

مفهوم و جایگاه

تنقیح مناط به‌عنوان یکی از روش‌های استنباط حکم در علم اصول فقه شناخته می‌شود.[۱] گفته شده در این روش، فقیه تلاش می‌کند با دقت در متون دینی، مناط (علت) اصلی حکم شرعی را شناسایی کرده، آن را از ویژگی‌های غیرضروری و غیرمؤثر در حکم جدا کند. با این روش فقیه می‌تواند حکم را در مواردی دیگری که همان علت وجود دارد، جاری سازد.[۲]

به گفته محمدابراهیم جنّاتی از عالمان شیعه، فقیهان حکمی را که از روی تنقیح مناط یقینی صادر شود، معتبر می‌دانند.[۳] مثلاً اگر مردی از امام(ع) درباره حکم نمازی که با عبای نجس خوانده بپرسد، و امام پاسخ دهد که نماز را تکرار کن. در اینجا مجتهد تشخیص می‌دهد که مرد بودن و عبا بودن، در حکم دخالت ندارد، بلکه هرکسی آگاهانه با هر لباس نجسی نماز بخواند، وظیفه‌اش تکرار نماز است.[۴] اما در تنقیح مناطی که علت حکم از روی ظن و گمان بدست آید، فُقها آن را معتبر ندانسته[۵] و در اصطلاح آن را قیاس مُستَنبِط العِلّه می‌نامند.[۶]

ارتباط تنقیح مناط با قیاس منصوص العله و الغای خصوصیت

تنقیح مناط همانند قِیاس مَنصوص العلّة دانسته شده است؛[۷] زیرا فقیه در هر دوی آنها با تشخیص علت اصلی حکم، آن حکم را به موارد مشابه گسترش می‌دهد.[۸] اما تفاوت میان آن دو را چنین بیان کرده‌اند که قیاس منصوص العله تنها در مورد حکمی به کار می‌رود که علت آن به طور صریح در متن دلیل شرعی آمده باشد؛ مثلاً شارع می‌گوید «شراب حرام است؛ زیرا مست‌کننده است». مجتهد می‌فهمد که نَبیذ (شراب تهیه‌شده از خرما) هم حرام است؛ زیرا آن نیز مست‌کننده است. برخلاف تنقیح مناط که فقیه در آن، تنها از راه قرائن و با بهره‌گیری از تناسب حکم و موضوع، به علت حکم دست می‌یابد.[۹]

اِلغای خصوصیت از دیگر اصطلاحاتی است که شبیه تنقیح مناط شمرده می‌شود؛[۱۰] زیرا در الغای خصوصیت نیز، مجتهد با زدودن خصوصیات موضوع، حکم را به موضوعات مشابه سرایت می‌دهد.[۱۱] مثلاً وقتی شارع می‌گوید در سفر بین مدینه و مکه اگر هشت فرسخ را پیمودی نماز را شکسته بخوان، فقیه با نادیده گرفتن خصوصیت مکه و مدینه، در هر سفر هشت فرسخی، به شکسته بودن نماز فتوا می‌دهد.[۱۲] البته برخی معتقدند این دو اصصلاح کمی با هم متفاوت‌اند؛ چراکه مجتهد با زدودن خصوصیات و اوصاف زائد در یک دستور شرعی، با الغای خصوصیت به دنبال کشف موضوعِ حکم و با تنقیح مناط در پیِ کشف علت حکم است.[۱۳]

دلیل اعتبار تنقیح مناط

سید حسین بروجردی[۱۴] و جعفر سبحانی[۱۵] از مراجع تقلید شیعه، استنباط از طریق تنقیح مناط را روشی عقلی شمرده‌اند. البته آیت‌الله سبحانی این توضیح را اضافه کرده که این امر در صورتی است که تنقیح مناط از روی قطع باشد.[۱۶] وحید بهبهانی از عالمان قرن دوازدهم هجری و شاگردش سید علی طباطبایی (درگذشت: ۱۲۳۱ق)، مشهور به صاحب ریاض، در کنار عقل، منشأ حجیت و دلیل اصلی در تنقیح مناطِ قطعی را اجماع معرفی نموده‌اند.[۱۷]

علی‌اکبر کلانتری از پژوهشگران علوم اسلامی نیز، دلیل حجیّت تنقیح مناط و الغای خصوصیت را یکی شمرده و با استناد به سخن برخی فقیهان همچون میرزای نائینی،[۱۸] دلیل آن را از باب عمل به ظاهر می‌داند.[۱۹] به گفته وی شاید یکی از دلایلی که فقیهان و اصولیان در پذیرش تنقیح مناط درنگ دارند، شباهت آن به قیاس باشد؛ چرا که قیاس در نزد شیعه و برخی از اهل‌سنت معتبر نبوده و از آن به عنوان دلیلِ استنباط استفاده نمی‌کنند، بلکه فقط از باب عمل به ظاهر به آن تمسک می‌جویند.[۲۰]

پیشینه تاریخی تنقیح مناط

به گفته محققان، تنقیح مناط، نخستین‌بار در سدۀ پنجم هجری توسط اهل‌سنت مطرح شد.[۲۱] گفته شده، اولین کسی که از تنقیح مناط نام برده، ابوعلی حسن بن شهاب عُکبَری (درگذشت: ۴۲۸ق) از فقیهان حنبلی‌مذهب، در کتاب رِسالةٌ فی اُصول الفقه است.[۲۲] به نوشتهٔ محمد غَزالی (درگذشت: ۵۰۵ق) از فقیهان شافعی‌مذهب، به‌کارگیریِ تنقیح مناط در روش استنباطِ فقهی ابوحنیفه (پیشوای حَنَفیان) نیز وجود داشت، که آن را «استدلال» می‌نامید.[۲۳] برخی پژوهشگران معتقدند، تنقیح مناط در آغاز، نوعی قیاس شمرده می‌شد، اما به دلیل انتقادات به روش قیاس، در سده دوم هجری به‌عنوان روشی مستقل مورد پذیرش قرار گرفت.[۲۴]

در فقه شیعه نیز، محقق حِلّی از فقیهان قرن هفتم هجری را اولین کسی دانسته‌اند که در کتاب معارج الأصول، بکارگیریِ تنقیح مناط را به‌عنوان روشی معتبر مطرح نمود.[۲۵] همچنین استفاده از این روشِ استنباط، در کلمات فقیهانی همچون علامه حلی (درگذشت: ۷۲۶ق[۲۶] ابن‌فهد حلی (درگذشت: ۸۴۱ق[۲۷] و شهید ثانی (درگذشت: ۹۶۵ق)[۲۸] نیز مشاهده می‌شود. به گفتهٔ محدّث بحرانی از فقیهان قرن یازدهم، امین استرآبادی (درگذشت: ۱۰۳۶ق) بنیان‌گذار گرایش اخباری‌گری نیز -با وجود مخالفت اخباریان با چنین دلایلی- در بعضی از نظرات فقهی خویش، به تنقیح مناطِ قطعی استناد کرده است.[۲۹]

پانویس

  1. مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۶۴۴.
  2. عظیمی گرکانی، «معناشناسی تنقیح مناط مقارنه با مفاهیم مشابه و روش‌شناسی آن»، ص۱۳۲.
  3. جنّاتی، منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی، ۱۳۷۰ش، ص۳۰۰؛ مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، فرهنگ نامه اصول فقه، ۱۳۸۹ش، ص۳۶۸.
  4. مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، فرهنگ نامه اصول فقه، ۱۳۸۹ش، ص۳۶۸.
  5. جنّاتی، منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی، ۱۳۷۰ش، ص۳۰۰؛ لُجنة الفقه المعاصر، الفائق فی الأصول، ۱۴۴۱ق، ص۲۰۸.
  6. وحید بهبهانی، الفوائد الحائریة، ۱۴۱۵ق، ص۱۴۷.
  7. کلانتری، «تنقیح مناط»، ص۱۴۴.
  8. کلانتری، «تنقیح مناط»، ص۱۴۴.
  9. کلانتری، «تنقیح مناط»، ص۱۴۴-۱۴۵.
  10. مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، فرهنگ نامه اصول فقه، ۱۳۸۹ش، ص۲۳۷؛ مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۶۴۴.
  11. رحمانی‌فرد، و موسوی، «تأملی بر نقش تنقیح مناط و اصطلاحات همسو در استناط احکام»، ص۸.
  12. مکارم شیرازی، انوار الاصول‏، ۱۴۲۸ق، ج۲، ص۱۳۸؛ مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، فرهنگ نامه اصول فقه، ۱۳۸۹ش، ص۲۳۶.
  13. مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۶۴۴-۶۴۵؛ رحمانی‌فرد، و موسوی، «تأملی بر نقش تنقیح مناط و اصطلاحات همسو در استناط احکام»، ص۸؛ لُجنة الفقه المعاصر، الفائق فی الأصول، ۱۴۴۱ق، ص۲۰۶.
  14. بروجردی، لَمَحات الاصول، ١۴٢١ق، ص۲۷۲.
  15. سبحانی، اِرشاد العقول، ۱۳۸۲ش، ج۳، ص۸۹.
  16. سبحانی، اِرشاد العقول، ۱۳۸۲ش، ج۳، ص۸۹.
  17. وحید بهبهانی، الفوائد الحائریة، ۱۴۱۵ق، ص۲۹۵؛ طباطبایی، ریاض المسائل، ۱۴۱۸ق، ج۴، ص۲۹ و ج۶، ص۹۷.
  18. نائینی، کتاب الصلاة، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۳۱۹.
  19. کلانتری، «تنقیح مناط»، ص۱۴۳.
  20. کلانتری، «تنقیح مناط»، ص۱۴۳.
  21. ملکی و دیگران، «پژوهشی در سیر تاریخی تنقیح مناط در فقه امامیه»، ص۱۴۵.
  22. رحمانی‌فرد، و موسوی، «تأملی بر نقش تنقیح مناط و اصطلاحات همسو در استناط احکام»، ص۴؛ عُکبَری، رسالة فی أصول الفقه، ۱۴۱۳ق، ص۸۳.
  23. غَزالی، المُستَصفی، ۱۴۱۳ق، ص۲۸۲.
  24. پاکتچی، «تنقیح مناط»، ص۲۲۹.
  25. رحمانی‌فرد، و موسوی، «تأملی بر نقش تنقیح مناط و اصطلاحات همسو در استناط احکام»، ص۴؛ محقق حلّی، معارج الأصول، ۱۴۰۳ق، ص۱۸۵.
  26. علامه حلّی، قواعد الاحکام، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۵۸۲.
  27. ابن‌فهد حلّی، المهذب البارع، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۸۳.
  28. شهید ثانی، مسالک الأفهام، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۶۵.
  29. محدث بحرانی، الحدائق الناضرة، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۹۲ و ۱۰۶.

منابع

  • ابن‌فهد حلّی، جمال الدین احمد بن محمد، المهذب البارع فی شرح المختصر النافع، تحقیق: مجتبی عراقی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.
  • بروجردی، سید حسین، لَمَحات الاصول، قم، مؤسسه تنظیم و نشر امام خمینی، ١۴٢١ق.
  • پاکتچی، احمد، «تنقیح مناط»، در دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۶، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۷ش.
  • جنّاتی، محمدابراهیم، منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی، تهران، کیهان، چاپ اول، ۱۳۷۰ش.
  • رحمانی‌فرد، علی و سید محمدتقی موسوی، «تأملی بر نقش تنقیح مناط و اصطلاحات همسو در استنباط احکام»، در نشریه مطالعات اصول فقه امامیه، شمارهٔ ۴، پاییز و زمستان ۱۳۹۴ش.
  • سبحانی، جعفر، اِرشاد العقول الی مباحث الاصول، قم، انتشارات امام صادق، ۱۳۸۲ش.
  • شهید ثانی، زین الدین بن علی، مسالک الأفهام إلی تنقیح شرائع الإسلام، قم، مؤسسة المعارف الإسلامیة، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
  • طباطبایی حائری، سید علی، ریاض المسائل فی بیان الاحکام بالدلائل، تحقیق: محمد بهره‌مند، و دیگران، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
  • عظیمی گرکانی، هادی، «معناشناسی تنقیح مناط مقارنه با مفاهیم مشابه و روش‌شناسی آن»، در نشریه فقه و اصول، شمارهٔ ۹۰، سال ۴۴، پاییز ۱۳۹۱ش.
  • علامه حلّی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام فی معرفة الحلال و الحرام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
  • عُکبَری، ابوعلی حسن بن شهاب، رسالة فی أصول الفقه، مکه، المکتبة المکیه، ۱۴۱۳ق.
  • غَزالی، أبو حامد محمد بن محمد، المُستَصفی من علم الاصول، تحقیق: محمد عبد السلام عبد الشافی، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
  • کلانتری، علی‌اکبر، «تنقیح مناط»، در فصلنامه فقه، شماره ۳۵، پاییز ۱۳۸۲ش.
  • لُجنة الفقه المعاصر، الفائق فی الأصول، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۴۴۱ق.
  • مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه مطابق با مذهب اهل‌بیت علیهم‌السلام، قم، مؤسسه دایرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل‌بیت، ۱۳۸۷ش.
  • محدث بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة، تحقیق و تصحیح: محمدتقی ایروانی، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، ۱۴۰۵ق.
  • محقق حلّی، نجم‌الدین جعفر بن حسن، الاجتهاد و التقلید (معارج الأصول)، تحقیق: محمدحسین رضوی، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
  • مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، فرهنگ نامه اصول فقه، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، انوار الاصول (تقریرات درس اصول)، تقریر: احمد قدسی، قم‏، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، چاپ دوم‏، ۱۴۲۸ق.
  • ملکی، فائزه، و دیگران، «پژوهشی در سیر تاریخی تنقیح مناط در فقه امامیه»، در نشریه فقه و اصول، شماره ۹۱، سال چهل و چهارم، زمستان ١٣٩١ش.
  • نائینی، میرزا محمدحسین، کتاب الصلاة، تقریر: محمدعلی کاظمی خراسانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
  • وحید بهبهانی، محمّدباقر، الفوائد الحائریة، قم، مجمع الفکر الإسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.

پیوند به بیرون