پرش به محتوا

حدیث غدیر

از ویکی شیعه
مقالهٔ حدیث غدیر با مقالات ارتباط دارد.
حدیث غدیر
خوشنویسی حدیث غدیر به خط ثلث به سفارش حرم امام علی(ع)
خوشنویسی حدیث غدیر به خط ثلث به سفارش حرم امام علی(ع)
اطلاعات روایت
موضوعولایت و امامت امام علی(ع)
صادره ازپیامبر اکرم(ص)
راویانامام علی(ع)، امام باقر(ع)، ابوبکر، عمر، عثمان، عایشه، ام‌سلمه، زید بن ارقم، جابر بن عبدالله انصاری و...
اعتبار سندمتواتر و صحیح
منابع شیعهالکافی، تهذیب الاحکام، تفسیر فرات کوفی، تفسیر قمی، عیون اخبار الرضا(ع) و...
منابع سنیسنن ترمذی، سنن ابن ماجة، سنن النسائی، مسند احمد بن حنبل و...
احادیث مشهور
حدیث سلسلةالذهبحدیث ثقلینحدیث کساءمقبوله عمر بن حنظلةحدیث قرب نوافلحدیث معراجحدیث ولایتحدیث وصایتحدیث جنود عقل و جهلحدیث شجره


حدیث غدیر از مشهورترین احادیث منقول از پیامبر اکرم(ص) که با عبارت «مَنْ کُنْتُ مَولاهُ فَعَلِی مَولاهُ؛ هر کس من مولای او هستم، پس علی(ع) مولای اوست» در اثبات امامت و خلافت امام علی(ع) در منابع معتبر شیعی و اهل‌سنت نقل شده است.

متکلمان شیعه و گروهی از عالمان اهل‌سنت لفظ «مولی» در این حدیث را با توجه به موقعیت صدور حدیث و شواهد متعدد، به معنای اولویت در تصرف و تدبیر امور دانسته و از این طریق برای اثبات خلافت و امامت امام علی(ع) به آن استناد کرده‌اند. ازجمله شواهد عبارت «أَ لَسْتُ‏ أَوْلى‏ بِکُم مِنْ أَنْفُسِکُم‏» است که پیامبر با آن از مردم اقرار گرفت که نسبت به آنها اولویت و سزاوارتر از خودشان است و بلافاصله جمله «من کنت مولاه فعلی مولاه» را به زبان آورد. ازاین‌رو، مولی در «من کنت مولاه...» نیز به همان معنای اولویت در جمله اول است. اهل‌بیت(ع)، برخی از خلفا مانند عمر بن عبدالعزیز و مأمون عباسی و افراد برجسته‌ای همچون عبدالله بن جعفر و عمار یاسر برای اثبات امامت امام علی(ع) به حدیث غدیر احتجاج و مُناشَدَه کرده‌اند.

برخی از متکلمان شیعه با استناد به این حدیث به اثبات ویژگی‌های امامت همچون عصمت و مفترض الطاعة پرداخته‌اند.

بسیاری از عالمان شیعه و اهل‌سنت حدیث غدیر را متواتر و صحیح دانسته‌اند. شیخ طوسی گفته است که امت مسلمان بر صحت این حدیث اجماع دارند؛ هرچند در معنای آن اختلاف‌نظر وجود دارد. به باور او، در شریعت اسلام هیچ حدیثی مانند حدیث غدیر به صورت متواتر و با سندهای متعدد نقل نشده است. علامه امینی در کتاب الغدیر، ۱۱۰ نفر از صحابه و ۸۴ نفر از تابعین و ۳۶۰ نفر از علمای اهل‌سنت از ابتدای قرن دوم تا قرن چهاردهم را نام می‌برد که حدیث غدیر را نقل کرده‌اند.

متن حدیث

عبارت «مَنْ کُنْتُ مَولاهُ فَعَلِی مَولاهُ (هرکه من مولای او هستم، پس علی مولای اوست.)» که بخشی از خطبه غدیر است، با عنوان حدیث غدیر معروف شده است.[۱] این حدیث از مشهورترین احادیث نبوی شمرده شده است.[۲] در برخی از نقل‌ها عبارت «اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ»[۳] و در برخی دیگر افزون بر آن عبارت «وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَه‏»[۴] نیز به همراه جمله «من کنت مولاه...» ذکر شده است. حدیث غدیر در برخی از منابع به صورت «مَنْ کُنْتُ وَلِیَّهُ فَعَلِیٌّ وَلِیُّهُ» نقل شده است.[۵]

تابلوی غدیر اثر محمود فرشچیان

دلالت حدیث بر امامت امام علی(ع)

متکلمان شیعه برای اثبات خلافت و امامت امام علی(ع) به حدیث غدیر استناد کرده‌اند.[۶] از نظر ایشان، لفظ «مولی» در این حدیث با توجه به موقعیت صدور حدیث و شواهد متعدد، به معنای اولویت در تصرف و تدبیر امور است[۷] و از این طریق بر امامت امام علی(ع) دلالت دارد؛[۸] زیرا هیچ کس غیر از امامِ واجب الطاعة، بر تدبیر امور مردم اولویت ندارد.[۹] به باور شیخ صدوق، هنگامی که اطاعت و فرمانبری از علی(ع) بر همه واجب شد، او مستحق امامت خواهد بود؛ زیرا امامت به معناى پيروى و اطاعت كردن و مطابق رفتار امام عمل كردن و سخن گفتن‏ است.[۱۰] شیخ طوسی گفته است مفسران بدون اختلاف معتقدند که مراد از اولی و سزاوار بودن پیامبر(ص) به مؤمنین نسبت به خودشان، اولویت در تدبیر امور آنها و وجوب اطاعت از پیامبر است. هیچ کس جز پیامبر و امام نسبت به تدبیر امور مردم سزاوارتر نیست. بنابراین در زمان حضور و وجود پیامبر(ص)، خود پیامبر و در نبود پیامبر، امام سزاوار و اولی به تدبیر امور آنهاست.[۱۱]

برای اثبات اینکه مولا به معنای اولویت است، به شواهدی همچون مقدمه حدیث (مانند جمله «أَ لَسْتُ‏ أَوْلى‏ بِکُم مِنْ أَنْفُسِکُم‏»)، عُرف، قول لغت‌شناسان و استعمال واژه مولی در معنای اولویت در تدبیر و تصرفات استناد شده است.[۱۲] پیامبر(ص) با جمله «أَ لَسْتُ‏ أَوْلى‏ بِکُم مِنْ أَنْفُسِکُم‏» از مردم اقرار گرفت که نسبت به آنها اولویت و سزاوارتر از خودشان است. سپس بلافاصله جمله «من کنت مولاه فعلی مولاه» را به زبان آورد. ازاین‌رو، مولی در «من کنت مولاه...» به همان معنای اولویت در جمله اول است و غیر از این معنا صحیح نیست. همانطور که پیامبر(ص) نسبت به امور مسلمانان از خودشان سزاوارتر بود، امام علی(ع) نیز دارای چنین اولویتی است.[۱۳] بنابراین حدیث غدیر را به معنای «من کنت أولى به من نفسه فعلی أولى به؛ هر کس که من اولویت در تدبیر و تصرف نسبت به او دارم، پس علی(ع) نسبت به امور او اولویت دارد» دانسته و آن را صریح در اثبات امامت شمرده‌اند.[۱۴]

نزول آیه تبلیغ[۱۵] و آیه اکمال[۱۶] در واقعه غدیر، عبارت‌های دیگر خطبه و حدیث غدیر مانند «اللّهمّ والِ من والاه، و عادِ من عاداه» و «و انصُر من نصره، و اخذُلْ من خذله»،[۱۷] مناشده و احتجاج اهل‌بیت به حدیث غدیر،[۱۸] نزول آیات ابتدایی سوره معارج درباره نزول عذاب بر منکر ولایت امام علی(ع) پس از واقعه غدیر،[۱۹] ماجرای تهنیت و تبریک خلیفه اول[۲۰] و دوم[۲۱] به امام علی(ع) پس از پایان خطبه و حدیث غدیر، شعر شاعران صدر اسلام همچون حسان بن ثابت درباره واقعه غدیر و منصوب شدن حضرت علی(ع) به عنوان امام و هادی امت،[۲۲] ازجمله شواهدی شمرده شده که نشان می‌دهند حدیث غدیر بر امامت و جانشینی امام علی(ع) دلالت دارد.[۲۳]

احادیث مؤید و مبیّن حدیث غدیر

در روایتی از امام باقر(ع) نقل شده که از پیامبر(ص) درباره معنای «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ» سؤال شد، رسول خدا در پاسخ فرمود: خداوند مولای من و اولی از من بر خودم است و با امر او برای من امر و اختیاری نیست؛ و من مولای مؤمنین و اولی از آنها بر خودشان هستم و با امر من برای آنها امر و اختیاری نیست؛ و هر کس من مولای او و اولی بر او از خودش هستم، پس علی بن ابی‌طالب مولای او و اولی بر او از خودش است.[۲۴] از امام سجاد(ع) درباره معنای «من کنت مولاه فعلی مولاه» سؤال شد، امام فرمود: پیامبر(ص) به مردم اعلام کرد که علی(ع) امام بعد از او خواهد بود.[۲۵]

مناشده‌ها و احتجاج‌ها به حدیث غدیر

خوشنویسی حدیث غدیر به خط ثلث اثر مسعود نجابتی.

علامه امینی در کتاب الغدیر ۲۲ مورد از احتجاج‌ها و مناشده‌های اهل‌بیت به حدیث غدیر مانند امام علی(ع)، حضرت زهرا(س)، امام حسن(ع)، امام حسین(ع) و برخی از خلفا و افراد برجسته همچون عمر بن عبدالعزیز، مأمون عباسی، عبدالله بن جعفر و عمار یاسر را گردآورده است.[۲۶] امام علی(ع) برای اثبات حقانیت خویش در خلافت بلافصل و امامت پس از پیامبر(ص)، بارها به حدیث غدیر استناد و احتجاج کرده است؛[۲۷] ازجمله: در جریان شورای شش‌نفره در سال ۲۳ق یا ۲۴ق،[۲۸] در حضور جمعی از انصار و مهاجرین در زمان خلافت عثمان،[۲۹] در ماجرای رُحْبَه[۳۰] و احتجاج با طلحه در جنگ جمل.[۳۱]

در سال ۳۵ق،[۳۲] امام علی(ع)، در رُحبَه (جایی در مسجد کوفه)، حاضران را به خداوند، سوگند داد و از آنان خواست تا صحت حدیث غدیر را تأیید کنند و شهادت دهند. بسیاری از حاضران گفتار امام را تأیید کردند و به صحت آن شهادت دادند.[۳۳] تعداد این افراد ۱۲[۳۴] تا ۳۰ نفر[۳۵] گزارش شده است.

استناد به حدیث برای اثبات برخی از ویژگی‌های امامت

متکلمان شیعه افزون بر اثبات امامت از طریق حدیث غدیر، برای اثبات برخی از ویژگی‌های امامت همچون عصمت و مفترض‌ الطاعه بودن نیز به این حدیث استناد کرده‌اند.

عصمت امام

به حدیث غدیر برای اثبات عصمت امام علی(ع) استناد شده است. از نظر ابن‌شهرآشوب مازندرانی، ظاهر حدیث بر وجوب موالات و نصرت و حرمت دشمنی با امام به صورت مطلق دلالت دارد. همچنین طبق این حدیث، موالات و نصرت و نیز دشمنی با امام علی(ع)، موالات و نصرت و دشمنی با خدا و رسول خداست و این دلالت بر عصمت امام دارد؛ زیرا اگر امر قبیحی از امام سر زند، خلاف آنچه خواهد بود که پیامبر به آن حکم و الزام کرده است.[۳۶]

مفترض الطاعه بودن امام

تابلوی نقاشی دیجیتال «بَلِّغ» با موضوع حدیث غدیر اثر حسن روح‌الامین.

شیخ طوسی براین باور است که پیامبر(ص) با واژه «اولی» در جمله «أ لست اولی بکم...»، از مردم بر اطاعت خود اقرار گرفت و سپس «من کنت مولاه ....» را بر آن عطف کرده است. ازاین‌رو، جمله دوم با توجه به جمله اولی معنا می‌شود و امام علی(ع) نیز مانند پیامبر(ص) واجب الطاعه است.[۳۷] وی معتقد است از یک سو، پیامبر(ص) در وجوب اطاعت از دیگران سزاوارتر است. ازاین‌رو، پیامبر مفترض الطاعه است. از سوی دیگر، پیامبر(ص) در حدیث غدیر، علی(ع) را در مقام و جایگاه خود قرار داد. پس وجوب اطاعت برای علی(ع) نیز ثابت می‌شود و همانطور که پیامبر در همه امور و برای همه مردم وجوب اطاعت دارد، امام علی(ع) نیز در همه امور و برای همه مردم وجوب اطاعت خواهد داشت.[۳۸]

اعتبار و منابع حدیث

بسیاری از عالمان شیعه[۳۹] و اهل‌سنت[۴۰] حدیث غدیر را متواتر دانسته‌اند؛ چنانکه علامه طباطبایی گفته است بسیاری از علمای شیعه و سنی به تواتر حدیث غدیر اعتراف کرده‌اند.[۴۱] به گفته علامه حلی در کشف المراد، تمام مسلمانان این حدیث را به صورت متواتر نقل کرده‌اند.[۴۲] شیخ طوسی گفته است که امت مسلمان بر صحت این حدیث اجماع دارند؛ هرچند در معنای آن اختلاف‌نظر وجود دارد.[۴۳] به باور او، در شریعت اسلام هیچ حدیثی مانند حدیث غدیر به صورت متواتر و با سندهای متعدد نقل نشده است؛ اگر صحت این حدیث اثبات نشود، هیچ حدیث صحیحی وجود نخواهد داشت.[۴۴]

گفته شده این حدیث را محمد بن جریر طبری از بیش از هفتاد طریق،[۴۵] ابن عُقْده از بیش از صد طریق،[۴۶] احمد بن حَنْبَل از چهل طریق،[۴۷] ابوبکر جِعابی از ۱۲۵ طریق،[۴۸] ابن‌مغازلی از ۱۲ طریق،[۴۹] و ابوالعلاء العطار هَمَدانی از ۲۵۰ طریق[۵۰] نقل کرده‌اند.

راویان

علامه امینی در کتاب الغدیر، ۱۱۰ نفر از صحابه[۵۱] و ۸۴ نفر از تابعین[۵۲] و ۳۶۰ نفر از علمای اهل‌سنت از ابتدای قرن دوم تا قرن چهاردهم[۵۳] را نام می‌برد که حدیث غدیر را نقل کرده‌اند. سید بن طاووس نام ۹۸ صحابهٔ راوی این حدیث را از کتاب ابن عقده ذکر کرده است.[۵۴] برخی از مهم‌ترین صحابی راوی این حدیث عبارتند از: امام علی(ع)، حضرت فاطمه(س)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، ابوبکر، عمر، عثمان، عایشه، ام سلمه، زید بن ارقم، جابر بن عبدالله انصاری، عباس بن عبدالمطلب، عبدالله بن عباس، ابوسعید خُدْری، سلمان فارسی، عمار یاسر، ابوذر غفاری، حذیفة بن یمان، خزیمة بن ثابت، طلحه،‌ زبیر، اَنَس بن مالک و ابوهُرَیْره.[۵۵] ابن‌مغازلی از ابوالقاسم فضل بن محمد نقل کرده که این حدیث را صد نفر که عشره مبشره هم جزو آنان بوده، ذکر کرده‌اند.[۵۶]

منابع

خوشنویسی حدیث غدیر به خط ثلث اثر علی الحسانی اهل عراق.

حدیث غدیر در بسیاری از منابع معتبر شیعه ازجمله منابع شیعی عبارتند از: الکافی،[۵۷] تهذیب الاحکام،[۵۸] تفسیر فرات کوفی،[۵۹] تفسیر قمی،[۶۰] تفسیر عیاشی،[۶۱] عیون اخبار الرضا(ع)،[۶۲] امالی شیخ طوسی،[۶۳] دلائل الامامة[۶۴] و العمدة[۶۵] نقل شده است. این حدیث در صحاح سته اهل‌سنت مانند سنن النسائی،[۶۶] سنن ترمذی[۶۷] سنن ابن ماجة،[۶۸] و بسیاری از کتاب‌های معتبر اهل‌سنت همچون مسند احمد بن حنبل،[۶۹] خصائص امیرالمؤمنین(نسائی)[۷۰] مصنف ابن‌أبی‌شیبه،[۷۱] المستدرک علی الصحیحین،[۷۲] انساب الاشراف،[۷۳] المعجم الکبیر[۷۴] المناقب ابن مَغازِلی،[۷۵] و تذکرة الخواص[۷۶] نیز ذکر شده است.

دیدگاه اهل‌سنت

عالمان اهل‌سنت با وجود پذیرش حدیث غدیر، در معنای آن با شیعه اختلاف‌نظر دارند و دیدگاه‌های مختلفی مطرح کرده‌اند.

  • معنای مولی و ولی

گروهی از عالمان اهل‌سنت مولی را به اولویت و ولایت معنا کرده و دلالت حدیث غدیر بر خلافت امام علی را پذیرفته‌‌اند.[۷۷] علامه امینی در الغدیر، چهارده مورد از سخنان عالمان اهل‌سنت را نقل کرده است.[۷۸] سبط ابن جوزی، از علمای اهل‌سنت قرن هفتم قمری، با رد معانی احتمالی مولی از جمله معنای ناصر، آن را به اولویت معنا کرده و گفته معنای حدیث غدیر «من کنت اولی به من نفسه فَعَلیٌّ اولیٰ به» است. وی جمله «أ لست أولى بالمؤمنين من أنفسهم» و شعرهایی همچون شعر حسان بن ثابت را دلیل و گواهی بر معنای اولویت شمرده است. از نظر ابن‌جوزی، این حدیث به صراحت به امامت امام علی(ع) و پذیرش اطاعت از او دلالت دارد.[۷۹] درمقابل، برخی از عالمان اهل‌سنت کلمه «مولی» در خطبه غدیر را به معنای دوست و یاری کردن دانسته و دلالت آن بر امامت امام علی(ع) را انکار کرده‌اند.[۸۰] ازجمله ابن‌تیمیه، با اینکه اولویت در تصرف و تدبیر را در جمله «الست اولی بکم...» برای پیامبر(ص) پذیرفته، ولی مولی در جمله «من کنت مولاه...» را به یاری کردن معنا کرده است.[۸۱]

  • اعتبار حدیث

بسیاری از عالمان برجسته اهل‌سنت حدیث غدیر را متواتر[۸۲] یا صحیح شمرده‌اند. برای نمونه شمس‌الدین ذهبی و ابن‌کثیر دمشقی، از عالمان برجسته اهل‌سنت در قرن هفتم و هشتم، ضمن متواتر شمردن حدیث غدیر، صدور آن از پیامبر(ص) را قطعی دانسته‌اند.[۸۳] بسیاری از عالمان برجسته اهل‌سنت[۸۴] همچون ترمذی[۸۵] صاحب سنن ترمذی از صحاح شش‌گانه اهل‌سنت، آن را حسن یا صحیح شمرده‌اند. ابن‌حَجَر عَسْقلانی[۸۶] و ابن‌حجر هَیْتَمی،[۸۷] از علمای برجسته اهل‌سنت، گفته‌اند این حدیث از طریق‌های فراوانی نقل شده که بیشتر آنها صحیح یا حسن هستند. حاکم نیشابوری در المستدرک این حدیث را طبق شرایط بخاری و مسلم صحیح دانسته است؛ هرچند، این حدیث در صحیح بخاری و مسلم نقل نشده است.[۸۸] البانی، از محدثان برجسته سلفی و وهابی، نیز این حدیث را براساس معیارهای بخاری صحیح شمرده است.[۸۹] ابن‌حجر هیتمی، با اذعان به صحت حدیث و عدم تردید در آن، معتقد است به افرادی که در صحت این حدیث خدشه وارد کرده‌اند، توجهی نمی‌شود.[۹۰]

بعضی از عالمان اهل‌سنت، عدم نقل حدیث غدیر در صحیح بخاری و مسلم و خدشه بعضی از محدثان همچون ابوداوود سجستانی صاحب کتاب «سنن ابی‌داوود» و ابوحاتم رازی در صحت این حدیث را دلیلی بر عدم تواتر و معتبر نبودن حدیث غدیر شمرده‌اند.[۹۱] شیخ طوسی گفته است که ابوداوود سجستانی، حدیث غدیر را رد نکرده، بلکه مسجد غدیر را منکر شده است. [۹۲]

  • حضور یا عدم حضور علی(ع) در غدیر

برخی از اهل‌سنت همچون قاضی ایجی گفته‌اند که علی(ع) در واقعه غدیر حضور نداشت و آن زمان در یمن بود.[۹۳] اما در منابع متعدد اهل‌سنت، حضور علی(ع) در غدیر و بالابردن دست او توسط پیامبر(ص) نقل شده است.[۹۴] ابوجعفر طحاوی، محدث و فقیه اهل‌سنت (درگذشت ۳۲۱ق)، درباره عدم حضور علی در واقعه غدیر گفته است طبق احادیث صحیح، صدور حدیث غدیر از پیامبر هنگام بازگشت از حج بود که علی هم همراه پیامبر بود؛ البته اگر واقعه و حدیث غدیر هنگام رفتن به سوی حج بوده باشد، علی همراه پیامبر نبود.[۹۵] به گفته علامه طباطبایی و سبط ابن جوزی، واقعه غدیر در بازگشت پیامبر(ص) از مکه به مدینه اتفاق افتاده و این مطلب مورد اتفاق‌نظر و اجماعی است.[۹۶] ابن‌حجر هیتمی نیز با اذعان به صحیح بودن حدیث غدیر و عدم شک و تردید در آن، بازگشت علی(ع) از یمن به مکه و حج‌گذاری او به همراه پیامبر را ثابت شده دانسته است.[۹۷]

کتاب‌شناسی

کتاب‌های متعددی درباره اسناد و معنای حدیث غدیر نگارش و منتشر شده است که برخی از آنها عبارتند از:

کتاب الغدیر اثر عبدالحسین امینی

«حدیث غدیر سند گویای ولایت» اثر ناصر مکارم شیرازی، «حدیث غدیر» نوشته سید علی حسینی میلانی، «مفاد حدیث الغدیر» اثر عبدالحسین امینی، «أقوال العلماء فی صحة حدیث الغدیر وتواتره و محاکمة حول سند الحدیث» اثر عبدالحسین امینی، «المناشدة والاحتجاج بحدیث الغدیر» اثر عبدالحسین امینی، «حدیث غدیر و مسئله امامت نوشته مرتضی مطهری»، «حدیث غدیر و مسئله ولایت» اثر مرتضی خسروشاهی، «حدیث غدیر از زبان امیرالمؤمنین(ع)» از محمد محمدیان،‌ «حدیث غدیر خم» به قلم سید علی‌اکبر قرشی و «سیر تاریخی استنادات به حدیث غدیر در عصر ائمه» اثر محسن افشار از دیگر آثار پیرامون حدیث است.

پانویس

  1. نگاه کنید به: علامه حلی، حلی، کشف المراد، ۱۴۱۳ق، ص۳۶۸؛ سید بن طاووس، الطرائف، ۱۴۰۰ق، ص۱۳۹؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۱۹۶.
  2. محمدی ری‌شهری، دانشنامه امیرالمؤمنین، ۱۳۸۹ش، ج۱، ص۵۳۶.
  3. برای نمونه نگاه کنید به: کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۹۵؛‌ کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ۱۴۱۰ق، ص۱۳۱؛ عیاشی، تفسیر العیاشی، ۱۳۸۰ق، ج‏۱، ص۳۲۷ و ج۲، ص۳۲۰؛ احمد بن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۱۸و۲۳؛ ابن ابی‌شیبه، المصنف فی الأحادیث والآثار، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص۳۶۸و۳۶۹و۳۷۲؛ نسائی، سنن الکبری، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۴۵.
  4. برای نمونه نگاه کنید به: کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ۱۴۱۰ق، ص۵۰۵و۵۱۶؛ عیاشی، تفسیر العیاشی، ۱۳۸۰ق، ج‏۱، ص۳۳۲؛ شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۴۷و۵۹؛ شیخ طوسی، الامالی، ۱۴۱۴ق، ص۳۴۳.
  5. برای نمونه نگاه کنید به: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ۱۳۹۵ق، ج۱، ص۲۳۸؛‌ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ۱۴۰۷ق، ج‏۳، ص۱۴۴؛ نسائی، خصائص أمیرالمؤمنین علی بن أبی طالب، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۹۶؛ ابن ابی‌شیبه، المصنف فی الأحادیث والآثار، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص۳۶۵.
  6. برای نمونه نگاه کنید به: سید مرتضی، الشافی فی الامامة، ۱۴۴۱ق، ج۳، ص۱۳۳-۲۴۵؛ شیخ طوسی، الاقتصاد، ۱۴۰۶ق، ص۳۴۳-۳۵۱؛ علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۱۳ق، ص۳۶۹؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۹ق، ج۳، ص۴۲.
  7. برای نمونه نگاه کنید به: شیخ صدوق، معانی الاخبار، ۱۴۰۳ق، ص۶۸و ۶۹؛ سید مرتضی، الشافی فی الامامة، ۱۴۴۱ق، ج۳، ص۱۵۱-۱۶۴؛ شیخ طوسی، الاقتصاد، ۱۴۰۶ق، ص۳۴۹-۳۵۲؛علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۱۳ق، ص۳۶۹؛ حلی، العدد القویة، ۱۴۰۸ق، ص۱۸۷؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۹ق، ج۳، ص۴۲.
  8. سید مرتضی، الشافی فی الامامة، ۱۴۴۱ق، ج۳، ص۱۵۱-۱۶۴؛ بیاضی، الصراط المستقیم، ۱۳۸۳ق، ج۱، ص۳۰۴-۳۰۹و۳۱۵؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۹ق، ج۳، ص۴۲؛ امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج‌۱، ص۶۰۹.
  9. سید مرتضی، الشافی فی الامامة، ۱۴۴۱ق، ج۳، ص۱۵۱-۱۶۴.
  10. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ۱۴۰۳ق، ص۶۹و۷۰.
  11. شیخ طوسی، الاقتصاد، ۱۴۰۶ق، ص۳۴۷و۳۴۸.
  12. نگاه کنید به: شیخ طوسی، الاقتصاد، ۱۴۰۶ق، ص۳۴۵-۳۴۷؛ علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۱۳ق، ص۳۶۹.
  13. نگاه کنید به: شیخ صدوق، معانی الاخبار، ۱۴۰۳ق، ص۷۳؛ فخر رازی، الاربعین فی اصول الدین، ۱۹۸۶م، ج۲، ص۲۸۲و۲۸۳؛ هندی، عبقات الانوار، ۱۴۰۴ق، ج۱۰، ص۱۸۵و۱۸۶؛ امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج‌۱، ص۶۵۱-۶۵۳.
  14. حلی، العدد القویة لدفع المخاوف الیومیة، ۱۴۰۸ق، ص۱۸۷؛ سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۳۸و۳۹.
  15. نگاه کنید به: عیاشی، تفسیر العیاشی، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۳۳۱و۳۳۲؛ حسکانی، شواهد التنزیل، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۲۵۶؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۳۳۴.
  16. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۸۹ و ج۸،‌ ص۲۷؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۲۴۶.
  17. نگاه کنید به: امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج‌۱، ص۶۵۳-۶۶۳.
  18. نگاه کنید به: امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج‌۱، ص۳۲۷-۴۲۲.
  19. حسکانی، شواهد التنزیل، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۳۸۱و۳۸۲؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱۰، ص۵۳۰.
  20. امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج‌۱، ص۵۱۲و۵۲۷.
  21. شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۷۷؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق،‌ ج۸،‌ ص۲۸۴؛ ابن‌مغازلی، مناقب الامام علی بن ابی‌طالب، ۱۴۲۴ق، ص۶۹.
  22. شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۷۷.
  23. نگاه کنید به: شیخ طوسی، الاقتصاد، ۱۴۰۶ق، ص۳۵۰-۳۵۲؛ امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج‌۱، ص۶۰۹-۶۱۴ و ۶۵۱-۶۶۹.
  24. طبری آملی، بشارة المصطفی، ۱۳۸۳ق، ص۵۱.
  25. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ۱۴۰۳ق، ص۶۵، حدیث اول.
  26. علامه امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج‌۱، ص۳۲۷-۴۲۲.
  27. نگاه کنید به: طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۱۴۵-۱۴۸؛ امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج‌۱، ص۳۲۷-۴۲۲.
  28. طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۱۳۲-۱۳۶؛ علامه امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج‌۱، ص۳۲۸-۳۳۳.
  29. طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۱۴۵-۱۴۸.
  30. شیخ طوسی، الامالی، ۱۴۱۴ق، ص۲۵۵، ۲۷۲ و ۳۳۴؛ احمد بن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۴۴۲ و ج۲، ص۱۸؛ خوارزمی، المناقب، ۱۴۱۱ق، ص۱۵۷و۱۵۸.
  31. حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۱۴۱۱ق، ج۳، ص۴۱۹؛ خوارزمی، المناقب، ۱۴۱۱ق، ص۱۸۳.
  32. علامه امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج‌۱، ص۳۳۹.
  33. شیخ طوسی، الامالی، ۱۴۱۴ق، ص۲۵۵، ۲۷۲ و ۳۳۴؛ احمد بن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۴۴۲ و ج۲، ص۱۸؛ ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج‌۵، ص۲۱۰و۲۱۱.
  34. برای نمونه نگاه کنید به: شیخ طوسی، الامالی، ۱۴۱۴ق، ص۲۵۵؛ احمد بن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۲۴؛ ابن‌مغازلی، مناقب الامام علی بن ابی‌طالب(ع)، ۱۴۲۴ق، ص۷۱.
  35. برای نمونه نگاه کنید به:‌ سبط بن الجوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۳۵.
  36. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۹ق، ج۳، ص۴۲.
  37. شیخ طوسی، الاقتصاد، ۱۴۰۶ق، ص۳۴۴.
  38. شیخ طوسی، الاقتصاد، ۱۴۰۶ق، ص۳۴۸.
  39. برای نمونه نگاه کنید به: شیخ طوسی، الاقتصاد، ۱۴۰۶ق، ص۳۴۴و۳۴۵؛ طبری آملی صغیر، دلائل الإمامة، ۱۴۱۳ق، ص۱۸؛ علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۱۳ق، ص۳۶۹؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۱۹۶.
  40. برای نمونه نگاه کنید به: ذهبی، رسالة طرق حدیث من کنت مولاه، ۱۴۲۶ق، ص۱۱؛ ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۲۱۴؛ البانی، سلسلة الاحادیث الصحیحة، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۳۴۳.
  41. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۱۹۶.
  42. علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۱۳ق، ص۳۶۹.
  43. شیخ طوسی، الاقتصاد، ۱۴۰۶ق، ص۳۴۵.
  44. شیخ طوسی، الاقتصاد، ۱۴۰۶ق، ص۳۴۵.
  45. شیخ طوسی، الاقتصاد، ۱۴۰۶ق، ص۳۴۵؛ سید بن طاووس، الطرائف، ۱۴۰۰ق، ج۱، ص۱۴۲؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۹ق، ج۳، ص۲۵.
  46. شیخ طوسی، الاقتصاد، ۱۴۰۶ق، ص۳۴۵؛ سید بن طاووس، الطرائف، ۱۴۰۰ق، ج۱، ص۱۴۲؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۹ق، ج۳، ص۲۵.
  47. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۹ق، ج۳، ص۲۵؛ امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۴۰.
  48. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۹ق، ج۳، ص۲۵.
  49. سید بن طاووس، الطرائف، ۱۴۰۰ق، ج۱، ص۱۴۲.
  50. امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۳۲۴.
  51. نگاه کنید به: امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۴۱-۱۴۴.
  52. نگاه کنید به: امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۴۵-۱۶۵.
  53. نگاه کنید به: امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۶۷-۳۱۰.
  54. سید بن طاووس، الطرائف، ۱۴۰۰ق، ج۱، ص۱۳۹-۱۴۱.
  55. نگاه کنید به: ابن‌عقده، حدیث الولایة و من روی غدیر خم من الصحابة، ۱۴۲۷ق، ص۳۹-۱۴۷؛ سید بن طاووس، الطرائف، ۱۴۰۰ق، ج۱، ص۱۳۹-۱۴۱؛ ذهبی، رسالة طرق حدیث من کنت مولاه، ۱۴۲۶ق، ص۱۵-۱۰۳.
  56. ابن‌مغازلی، مناقب الامام علی بن ابی‌طالب، ۱۴۲۴ق، ص۷۸.
  57. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۹۴-۲۹۶، ج۴، ص۱۴۹، ۵۶۶ و ج۸، ص۲۷.
  58. شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۱۴۴و۲۶۳.
  59. کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ۱۴۱۰ق، ص۵۵، ۱۲۴، ۱۳۰، ۱۳۱، ۵۰۵ و ۵۱۶.
  60. قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج‏۱، ص۱۷۴.
  61. عیاشی، تفسیر العیاشی، ۱۳۸۰ق، ج‏۱، ص۳۳۲ و۳۳۳.
  62. شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا(ع)، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۴۷و۵۹.
  63. شیخ طوسی، الامالی، ۱۴۱۴ق، ص۲۴۷، ۲۷۲، ۳۳۲، ۳۳۳، ۳۴۳.
  64. طبری آملی صغیر، دلائل الإمامة، ۱۴۱۳ق، ص۱۸.
  65. ابن‌بطریق، عمدة عیون صحاح الاخبار، ۱۴۰۷ق، ص۹۲–۱۱۱، ۱۳۲.
  66. نسائی، سنن الکبری، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۴۵.
  67. ترمذی، سنن الترمذی، ۱۴۲۱ق، ج۵، ص۳۹۸.
  68. ابن‌ماجه، سنن ابن‌ماجه، ۱۴۳۰ق، ج۱، ص۸۴و۸۸.
  69. احمد بن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۴۴۲ و ج۲، ص۱۸،۲۳، ۱۴۱.
  70. نسائی، خصائص أمیرالمؤمنین علی بن أبی طالب، ۱۴۰۶ق، ص۹۶-۱۰۲.
  71. ابن ابی‌شیبه، المصنف فی الأحادیث والآثار، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص۳۶۵- ۳۷۴.
  72. حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۱۴۱۱ق، ج۳، ص۱۱۸، ۱۱۹، ۱۲۶، ۱۴۳ و ۶۱۳.
  73. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰۸-۱۱۲.
  74. طبرانی، المعجم الکبیر، قاهره، ج۲، ص۳۵۷، ج۳، ص۱۷۹ و ۱۸۰، ج۴، ص۱۶ و ۱۷۳ و ۱۷۴، ج۵، ص۱۶۶ و ۱۷۰-۱۷۵ و ۱۹۲-۱۹۵.
  75. ابن‌مغازلی، مناقب الامام علی بن ابی‌طالب(ع)، ۱۴۲۴ق، ص۶۷-۷۸.
  76. سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۳۵-۳۹.
  77. برای نمونه نگاه کنید به: سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۳۸و۳۹؛ گنجی شافعی، کفایة الطالب، ۱۴۰۴ق، ص۱۶۷.
  78. امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۶۷۹-۶۹۰.
  79. سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۳۸و۳۹.
  80. ابن‌تیمیه، منهاج السنة، ۱۴۰۶ق، ج۷،‌ ص۳۲۲-۳۲۴؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۱۲ق، ج۵، ص۲۷۴؛ جرجانی، شرح المواقف، نشر شریف رضی، ج۸، ص۳۶۱؛ ابن‌حجر هیتمی، الصواعق المحرقة، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۰۷
  81. ابن‌تیمیه، منهاج السنة، ۱۴۰۶ق، ج۷،‌ ص۳۲۲-۳۲۴.
  82. برای نمونه نگاه کنید به: ذهبی، رسالة طرق حدیث من کنت مولاه، ۱۴۲۶ق، ص۱۱؛ ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۲۱۴؛ البانی، سلسلة الاحادیث الصحیحة، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۳۴۳.
  83. ذهبی، رسالة طرق حدیث من کنت مولاه، ۱۴۲۶ق، ص۱۱؛ ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۲۱۴.
  84. برای نمونه نگاه کنید به: طحاوی، شرح مشکل الآثار، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۱۸؛ سمهودی، جواهر العقدین، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۹۷؛ ابن‌مغازلی، مناقب الامام علی بن ابی‌طالب، ۱۴۲۴ق، ص۷۸؛ ابن‌حجر هیتمی، الصواعق المحرقة، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۰۶.
  85. ترمذی، سنن الترمذی، ۱۴۲۱ق، ج۵، ص۳۹۸.
  86. ابن‌حجر عسقلانی، فتح الباری، دار المعرفة، ج۷، ص۷۴.
  87. ابن‌حجر هیتمی، الصواعق المحرقة، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۵۵.
  88. حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۱۴۱۱ق، ج۳، ص۱۱۸.
  89. البانی، سلسلة الاحادیث الصحیحة، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۳۳۱.
  90. ابن‌حجر هیتمی، الصواعق المحرقة، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۰۶و۱۰۷.
  91. نگاه کنید به: ابن‌حجر هیتمی، الصواعق المحرقة، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۰۷؛ جرجانی، شرح المواقف، نشر شریف رضی، ج۸، ص۳۶۱؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۱۲ق، ج۵، ص۲۷۴.
  92. شیخ طوسی، تلخیص الشافی، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۱۷۲.
  93. جرجانی، شرح المواقف، نشر شریف الرضی، ج۸، ص۳۶۱.
  94. برای نمونه نگاه کنید به: بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰۸-۱۱۲؛ ابن‌عساکر، تاریخ دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۴۲، ص۱۱۴، ۲۰۷، ۲۱۰، ۲۲۱ و ۲۳۴؛ طبرانی، المعجم الکبیر، قاهره، ج۲، ص۳۵۷، ج۵، ص۱۶۶ و ۱۷۱و ۱۹۴.
  95. طحاوی، شرح مشکل الآثار، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۱۶.
  96. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۱۹۶؛ سبط ابن‌جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۱۸ق،‌ ص۳۷.
  97. ابن‌حجر هیتمی، الصواعق المحرقة، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۰۷.
  98. ابن‌عقده، حدیث الولایة و من روی غدیر خم من الصحابة، ۱۴۲۷ق، ص۱۷و۱۸.

منابع

  • ابن‌ابی‌شیبه، ابوبکر عبدالله بن محمد، المصنف فی الأحادیث و الآثار، تحقیق کمال یوسف الحوت، ریاض، مکتبة الرشد، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • ابن‌بطریق، یحیی بن حسن، عمدة عیون صحاح الأخبار فی مناقب إمام الأبرار، قم، مؤسسه نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.
  • ابن‌تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنة النبویة فی نقض کلام الشیعة القدریة، تحقیق محمد رشاد سالم، ریاض، جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامیة، چاپ اول، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
  • ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری شرح صحیح البخاری، بیروت، دار المعرفة، بی‌تا.
  • ابن‌حجر هیتمی، احمد بن محمد، الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة، تحقیق عبدالرحمن بن عبدالله الترکی و کامل محمد الخراط، لبنان، مؤسسة الرسالة، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۷م.
  • ابن‌شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی‌طالب(ع)، قم، نشر علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ق.
  • ابن‌عساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق، تحقیق عمرو بن غرامة العمروی، دار الفکر، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
  • ابن‌عقده، احمد بن محمد، حدیث الولایة و من روی غدیر خم من الصحابة، قم، دلیل ما، ۱۴۲۷ق.
  • ابن‌کثیر دمشقی، إسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م.
  • ابن‌ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن‌ماجه، تحقیق شعیب الأرنؤوط و دیگران، دار الرسالة العالمیة، ۱۴۳۰ق/۲۰۰۹م.
  • ابن‌مغازلی، علی بن محمد، مناقب الامام علی بن ابی‌طالب(ع)، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۲۴ق/۲۰۰۳م.
  • احمد بن حنبل، احمد بن محمد بن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، تحقیق احمد محمد شاكر، قاهره، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
  • البانی، محمد ناصرالدین، سلسلة الاحادیث الصحیحة و شیء من فقهها و فوائدها، ریاض، مکتبة‌ المعارف، چاپ اول، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
  • امینی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، قم، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیة، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
  • بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض الزرکلی، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
  • ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، تحقیق احمد محمد شاکر و دیگران، بیروت، دار الفکر، ۱۴۲۱ق/۲۰۰۱م.
  • تفتازانی، مسعود بن عمر، شرح المقاصد، قم، الشریف الرضی، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • جرجانی، علی بن محمد، شرح المواقف، قم، نشر شریف رضی، بی‌تا.
  • حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق مصطفى عبدالقادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۰م.
  • حلی، رضی‌الدین علی بن یوسف، العدد القویة لدفع المخاوف الیومیة، تصحیح: مخدی رجایی، قم، کتابخانه عمومی آیت‌الله‌مرعشی نجفی(ره)، ۱۴۰۸ق.
  • خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، تحقیق: مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۷ق.
  • خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، تحقیق مالک محمودی، مؤسسه النشر السلامی، ۱۴۱۱ق.
  • ذهبی، شمس‌الدین محمد بن احمد، رسالة طرق حدیث من کنت مولاه و فعلی مولاه، تحقیق سید عبدالعزیز طباطبایی، قم، دلیل ما، ۱۴۲۶ق/۱۳۸۴ش.
  • سبط ابن‌جوزی، یوسف بن قزاوغلی، تذکرة الخواص، قم، الشریف الرضی، ۱۴۱۸ق.
  • سمهودی، علی بن عبدالله، جواهر العقدین فی فضل الشرفین، تحقیق موسی بنای علیلی، بغداد، مطبعه العانی، ۱۴۰۵ق.
  • سید بن طاووس، علی بن موسی، الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف‏، قم، نشر خیام، چاپ اول، ۱۴۰۰ق.
  • سید مرتضی، علی بن حسین، الشافی فی الإمامة، تهران، مؤسسة الصادق(ع)، ۱۴۴۱ق.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، عیون أخبار الرضا(ع)، تهران، نشر جهان، چاپ اول، ۱۳۷۸ق.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، كمال الدين و تمام النعمة، تصحیح: علی‌اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۹۵ق.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، معانی الاخبار، تحقیق علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، قم، دار الثقافة، ۱۴۱۴ق.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، تلخیص الشافی، تصحیح: سید حسین بحرالعلوم، قم، نشر محبین، ۱۳۸۲ش.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الأحکام، تحقیق حسن موسوی خرسان، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الاعلمی، ۱۳۹۰ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش.
  • طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج، تحقیق: محمدباقر موسوی خرسان، مشهد، نشر المرتضی، ۱۴۰۳ق.
  • طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، تحقیق حمدی بن عبدالمجيد السلفی و دیگران، قاهره، مکتبة ابن‌تیمیه، بی‌تا.
  • طبری آملی صغیر، محمد بن جرير بن رستم‏، دلائل الإمامة، قم، بعثت، ۱۴۱۳ق.
  • طبری آملی، عمادالدین محمد بن ابی‌القاسم‏، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، نجف، المکتبة الحیدریة، چاپ دوم، ۱۳۸۳ق.
  • طحاوی، ابوجعفر احمد بن محمد، شرح مشکل الآثار، تحقیق شعین ارنؤوط، بیروت، مؤسسه الرسالة، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، تصحیح حسن حسن‌زاده آملی، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ چهارم، ۱۴۱۳ق.
  • عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، ۱۳۸۰ق.
  • فخر رازی، محمد بن عمر، الاربعین فی اصول‌الدین، قاهره، مکتبة الکلیات الأزهریة، ۱۸۸۶م.
  • قمی، علی بن ابراهیم، تفسیرالقمی، تحقیق طیب موسوی جزایری، قم دارالکتاب، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق على‌اکبر غفارى و محمد آخوندى، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، تحقیق محمد کاظم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
  • گنجی شافعی، محمد بن یوسف، کفایة الطالب فی مناقب علی بن ابی‌طالب، تهران، دار احیاء تراث اهل البیت، ۱۴۰۴ق.
  • محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امیرالمؤمنین بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ترجمه عبدالهادی مسعودی، قم، دار الحدیث، چاپ سوم، ۱۳۸۹ش.
  • نسائی، احمد بن شعیب، خصائص أمیرالمؤمنین علی بن أبی‌طالب، تحقیق احمد میرین بلوشی، کویت، مکتبة المعلا، چاپ اول، ۱۴۰۶ق.
  • نسائی، احمد بن شعیب، سنن الکبری، تحقیق عبدالغفار سلیمان بنداری و سید کسروی حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م.

پیوند به بیرون