غلو

مقاله نامزد خوبیدگی
از ویکی شیعه

غُلُوّ بیرون رفتن از اعتدال در دین و زیاده‌روی در حق پیامبران و امامان است. غلو را جریانی انحرافی در ادیان می‌دانند که همواره در تاریخ بشر وجود داشته است. برخی از مصادیق غلو را چنین برشمرده‌اند: اعتقاد به خدا بودن یک پیامبر یا امام، کسی را فرزند خدا دانستن، اعتقاد به نبوت امام علی یا امامان شیعه و اعتقاد به مهدویت افرادی غیر از مهدی موعود.

اهداف و انگیزه‌های سیاسی، عقب‌ماندگی فکری، دوست‌داشتن افراطی، تعصبات کورکورانه و وجود عوامل نفوذی بین مسلمانان برای ایجاد انحراف فکری را از جمله عوامل ایجاد باورهای غلوآمیز در میان مسلمانان دانسته‌اند. امامان شیعه(ع) ضمن مردود دانستن عقاید غالیان با استدلال و برهان، با بیان علل و پیامدهای غلو و نیز توطئه‌های غالیان، شیعیان را به دوری از آنان توصیه می‌کردند.

در روایات، غالیان کافر و مشرک معرفی شده‌اند و با تعابیری همچون بدترین مخلوقات خدا، از آن‌ها یاد شده است. عالمان شیعه به پیروی از این‌گونه روایات، به مبارزه با غالیان و عقاید غلوآمیز می‌پرداختند. از غلو در علم کلام، علم رجال و فرقه‌شناسی بحث شده است. فقها نیز درباره غلو و احکام کسانی که باورهای غلوآمیز دارند بحث کرده‌اند. به فتوای آنان، هر باور غلوآمیزی که منجر به انکار یکی از ضروریات دین شود، در حکم کفر است و باورمندان به آن کافرند و احکام کافر بر آن‌ها مترتب می‌شود.

مفهوم‌شناسی و جایگاه

غلو در اصطلاح عبارت است از این که فرد متدین، فراتر از آنچه دین برایش معین کرده اظهار کند.[۱] همچنین در تعریف غلو گفته‌اند غلو، از حد گذشتن و بیرون رفتن از اعتدال و زیاده‌روی در حق پیامبران و امامان است.[۲] واژه «غلو» در لغت به‌معنای زیاده‌روی و از حدگذشتن است.[۳]

قرآن در دو آیه از غلو سخن گفته و از آن نهی کرده است.[۴] در منابع روایی شیعه و اهل سنت نیز در روایات مختلفی، ادعاها و باورهای غلوآمیز معرفی و مسلمانان از آن برحذر داشته شده‌اند.[۵] غلو همچنین یکی از مسائلی است که متکلمان مسلمان به بررسی ماهیت و مصادیق آن پرداخته‌اند.[۶] از آنجا که بخشی از غلو مربوط به صفات و فضایل امامان معصوم(ع) است و بخشی دیگر مربوط به ذات آنان که غالیان آن‌ها را تا حد خدایی می‌رسانند، علم کلام وظیفه دارد تا با اتکا به ادله متقن، محدوده این ویژگی‌ها را مشخص نماید تا بتواند اعتقاد به فراتر از آن را غلو و معتقدان آن را غالی بنامد.[۷] علم رجال نیز یکی از علومی است که جریان غلو بر آن تأثیر داشته و عالمان این علم درباره آن بحث کرده‌اند.[۸] گفته می‌شود از آنجا که بررسی احوال راویان موجود در اسناد احادیث از اهداف علم رجال است، یکی از وظایف رجال‌شناسان، تشخیص و شناسایی راویان غلوکننده‌ای است که در اسناد روایات واقع شده‌اند.[۹]

در علم فرقه‌شناسی نیز ضمن بحث از فرقه‌های غالی یا غالیان، درباره غلو و مصادیق آن سخن به میان آمده است.[۱۰] فقیهان هم درباره غلو و نسبت آن با کفر و احکام مربوط به کسانی که باورهای غلوآمیز دارند، بحث کرده‌اند.[۱۱]

مصادیق غلو

عالمان مسلمان با توجه به آیات قرآن، روایات و گزارش‌های تاریخی، مصادیقی برای غلو نسبت به پیامبران و امامان برشمرده‌اند.[۱۲] برخی از این مصادیق به شرح زیر است:

غلو در الوهیت

غلو در الوهیت موارد زیر را شامل می‌شود:

  • اعتقاد به این که یک شخص انسانی خداست:[۱۳] مطابق آیات ۱۷ و ۷۲ سوره مائده، باور به خدایی حضرت مسیح، ادعایی غلوآمیز است که قرآن آن را کفر معرفی کرده است.[۱۴] همچنین اعتقاد به خدابودن امام علی(ع) در فرقه سبائیه (پیروان عبدالله بن سبأ[۱۵] و امام صادق(ع) در فرقه‌ خطابیه،[۱۶] نمونه‌هایی از باورهایی غلوآمیز و از مصادیق کفر به‌ شمار رفته‌اند. فرقه «اثنینیه» نمونه دیگری از این نوع غلو به شمار می‌رود.[۱۷] بنا به اعتقاد آنان، پیامبر و امام علی هر دو خدا هستند. دسته‌ای از آنان که خدایی پیامبر را مقدم دانسته به «میمیه» و گروه دیگری که خدایی امام علی را مقدم می‌دانستند به «عینیه» معروف بودند.[۱۸]
  • اعتقاد به این که یک شخص انسانی در الوهیت خدا شریک است:[۱۹] اعتقاد به تفویض را نمونه‌ای از این نوع باورهای غلوآمیز دانسته‌اند.[۲۰] تفویض به یک معنا عبارت است از این باور که خداوند، پیامبر و امام علی را آفرید و سپس اموری همچون خلق کردن، مرگ و زندگی و رزق و روزی بندگان را به آنان واگذار نمود.[۲۱]
  • اعتقاد به حلول خدا[یادداشت ۱] در یک شخص انسانی یا اتحاد با او:[۲۲] باورهای فرقه بیانیه از این نوع غلو به شمار می‌رود.[۲۳] این فرقه شاخه‌ای از کیسانیه بود که به حلول و گردش روح خدا در پیامبران، امام علی و محمد بن حنفیه اعتقاد داشتند.[۲۴] مؤسس این فرقه بَیان بن سَمْعان تَمیمی است.[۲۵] او معتقد بود که روح خداوند در امام علی حلول کرده و در وجود او، قوه‌ای ملکوتی به ظهور رسیده است و این که توانست درِ قلعه خیبر را از جایش برکند، نه به وسیله قوه و نیروی جسمی، بلکه به‌واسطه قوه رحمانی و ملکوتی بود که به نور الهی در او ظهور یافته بود.[۲۶] او همچنین معتقد بود که جزئی الهی در امام علی حلول کرده و عین همان جزء در حضرت آدم حلول یافته بود و لذا او را مستحق سجده ملائکه کرده بود.[۲۷]
  • اعتقاد به این که کسی فرزند خداوند است:[۲۸] گفته می‌شود سه گروه معتقدند که خداوند فرزند دارد: ۱. مسیحیانی که مطابق گزارش قرآن در آیه ۳۰ سوره توبه، حضرت عیسی را فرزند خدا می‌دانند؛[۲۹] ۲. یهودیانی که مطابق همان آیه، عُزَیر را فرزند خدا می‌دانستند؛[۳۰] ۳. مشرکان عرب که بنا به آیه ۵۷ سوره نحل و آیه ۱۴۹ سوره صافات، ملائکه را دختران خداوند می‌پنداشتند.[۳۱]

غلو در نبوت و امامت

برخی از اندیشه‌های غلوآمیز درباره نبوت و امامت به شرح زیر است:

  • اعتقاد به نبوت امامان شیعه:[۳۲] در برخی منابع در موضوع فرقه‌شناسی گفته شده است: فرقه‌های «غُرابیه»، «ذبابیه» و «مُخطئه» که از غالیان به شمار می‌روند، نبوت را حق امام علی دانسته و بر این اعتقاد بودند که جبرئیل به‌واسطه شباهت فراوان امام علی و پیامبر، در هنگام نزول وحی خطا کرد و وحی را بر پیامبر فرود آورد و پیامبر برای راضی کردن امام علی، دختر خود را به ازدواجش درآورد.[۳۳]
  • اعتقاد به شریک بودن کسانی با پیامبر در امر نبوت:[۳۴] مَقریزی (۱۳۶۴-۱۴۲۲ق)، تاریخ‌نگار مصری، در کتابش با عنوان «المواعظ و الإعتبار فی ذكر الخطط و الآثار» گفته است فرقه‌های «شریکیه»، «شاعیه» و «خُلویه» از فرقه‌های غالی شیعه به شمار می‌روند که امام علی را با پیامبر در امر نبوت شریک می‌دانستند.[۳۵] البته برخی در وجود فرقه‌هایی با این نام‌ها در شیعه تردید و تشکیک کرده‌اند.[۳۶]
  • این که فردی غیر از پیامبر و امامان، خودش را امام یا نبی معرفی کند:[۳۷] برای نمونه، فرقه‌نویسان شخصی به نام «ابومنصور عِجلی» را نام برده‌اند که پس از وفات امام باقر(ع) ادعا کرد که امام سجاد(ع) او را وصی و امام پس از امام باقر معرفی کرده است.[۳۸] او سپس گفت امام علی، امام حسن، امام حسین، امام سجاد و امام باقر، رسول و پیامبر بودند و خودش و شش نفر از فرزندان پس از خود را نیز پیامبر معرفی کرد.[۳۹]
  • عقیده به مهدویت افرادی غیر از مهدی موعود: از جمله کسانی که درباره وی ادعای مهدویت شده، محمد بن حنفیه‌ بوده است.[۴۰] به‌گفته فرقه‌نویسان، کَربیه (شاخه‌ای از کیسانیه) معتقد بودند که محمد بن حنفیه همان مهدی موعود است که در غیبت به سر می‌برد و سرانجام ظهور می‌کند و جهان را پس از آنکه آکنده از ظلم شده، پر از عدل و داد می‌کند.[۴۱] همچنین از دیگر افرادی که درباره وی ادعای مهدویت شده، محمد بن عبدالله بن حسن، معروف به نفس زکیه بوده است.[۴۲] بنا به گزارش فرقه‌نویسان، فرقه «مُغیریه» (پیروان مغیرة بن سعید بجلی) بر این باور بودند که نفس زکیه همان مهدی موعود است و وقتی او کشته شد، گفتند او نمرده و زنده است و در کوهی در مکه که به آن «عَلَمیه» می‌گویند، زندگی می‌کند تا زمان ظهورش برسد.[۴۳]

غلو در اوصاف و فضایل

غلو در اوصاف و فضایل یعنی نسبت دادن صفت، فعل یا فضیلتی به شخصی است که او در حد و اندازه آن نیست.[۴۴] برخی از موارد این نوع غلو نسبت به پیشوایان دین، پیامبر و امامان معصوم به شرح زیر است:

  • اعتقاد به نفی سهو النبی:[۴۵] به‌گفته محققان، معرکه اصلی نزاع در صفات و فضایلی که به ائمه(ع) نسبت داده می‌شود، به‌ویژه اعتقاد به سهو النبی یا عدم اعتقاد به آن، بین مکتب کلامی قم و مکتب کلامی بغداد در قرن‌های سوم و چهارم بوده است.[۴۶] شیخ صدوق از استادش ابن ولید قمی نقل می‌کند که اولین درجه غلو، نفی باور به سهو النبی است و کسی که نسبت سهو به پیامبر را نمی‌پذیرد در شمار غالیان است.[۴۷] در مقابل این دیدگاه، شیخ مفید، از متکلمان مکتب بغداد قرار دارد.[۴۸] شیخ مفید سهو النبی را رد می‌کند و کسانی که به آن معتقدند را به کوتاهی در دین و پایین آوردن شأن ائمه(ع) از جایگاه‌شان متهم می‌کند.[۴۹] او فقط نسبت دادن الوهیت به ائمه(ع) و قدیم بودن آن‌ها را نشانه غلو دانسته است.[۵۰]
  • اعتقاد به علم غیب مطلق:[۵۱] برخی متکلمان شیعه به علم غیب امامان معصوم قائل بوده و بر این نظرند که آن‌ها علاوه بر علم به احکام کلی اسلام، به همه حوادث جزئی عالَم و آنچه بوده و هست علم دارند.[۵۲] شیخ مفید نسبت دادن علم غیب به امامان را اندیشه‌ای غلوآمیز و قائلان به این دیدگاه را غالی دانسته و بر این نظر است که این وصف تنها به خدا اختصاص دارد.[۵۳] البته برخی نیز ادعای علم غیب داشتن آنان به‌صورت مستقل و بدون تعلیم الهی را ادعایی غلوآمیز دانسته‌اند و بر این باورند این نوع علم غیب فقط به خداوند اختصاص دارد و همه علوم و معارف نزد پیامبران و امامان به اذن و تعلیم الهی است.[۵۴]
  • اعتقاد به نامیرا بودن پیشوایان دین:[۵۵] نوبختی در فِرَق الشّیعه به فرقه‌ای با ادعاهای غلوآمیز به نام فرقه بشیریه اشاره می‌کند که معتقدند امام موسی کاظم(ع) وفات نیافته و او همان مهدی موعود است که در غیبت به سر می‌برد و در دوران غیبتش، محمد بن بشیر (مؤسس این فرقه) را به عنوان وصی و جانشین خود منصوب کرده و انگشتر خود و علم خود و همه آنچه مردم در امور دینی و دنیایی بدان احتیاج دارند به او بخشیده است.[۵۶] همچنین به نقل از نوبختی، گروهی از کیسانیه بر این باورند که محمد بن حنفیه وفات نیافته و زنده است و در کوهی به نام «کوه رِضویٰ» که میان مکه و مدینه واقع است، سکونت دارد.[۵۷]

سایر ادعاهای غلوآمیز

سایر ادعاهای غلوآمیز که درباره غیر پیامبران و امامان ارائه شده به بیان زیر است:

غلو درباره خلفا

در برخی منابع اهل سنت روایات یا ادعاهایی در فضایل خلفای سه‌گانه نقل شده که از نظر برخی عالمان، غلوآمیز است.[۵۸] برای نمونه، در کتاب تاریخ بغداد، روایتی به پیامبر نسبت داده شده که در شب معراج دیده است که بر عرش، پس از لا الهَ الاّ الله و مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّه، نام‌های ابوبکر، عمر بن خطاب و عثمان نوشته شده بود.[۵۹] نعمت‌الله صالحی نجف‌آبادی سند این روایت را ضعیف و محتوای آن را غلوآمیز دانسته است.[۶۰]

درباره علم عمر بن خطاب گفته‌اند اگر علم همه زمین در یک کفه ترازو قرار گیرد و علم عُمَر در کفه دیگر، علم او رجحان و فزونی دارد.[۶۱] همچنین گفته‌اند که در سال بیستم هجری، یعنی در دوره خلافت عمر بن خطاب در مدینه زلزله شد و عمر بر زمین تازیانه زد و گفت: «به اذن خداوند آرام بگیر.» سپس زمین آرام شد و از آن سال دیگر در مدینه زلزله روی نداد.[۶۲] محتوای این سنخ ادعاها از سوی برخی محققان، غلوآمیز دانسته شده است.[۶۳] درباره سایر صحابه و خلفا نیز مناقب و ادعاهای غلوآمیزی نقل شده است.[۶۴] عبدالحسین امینی در الغدیر برخی از این مطالب را با استناد به منابع اهل سنت برشمرده و آن‌ها را غلوآمیز دانسته است.[۶۵]

تأویل‌های غلوآمیز از قرآن

گفته می‌شود یکی از موارد تأویل‌های ناروا و غلوآمیز، استفاده از آیات قرآن برای اثبات تناسخ بوده است.[۶۶] به‌گفته بلاذری، تاریخ‌نگار قرن دوم و سوم هجری، در کتاب «انساب الاشراف»، غالیانِ معتقد به تناسخ، از بخشی از آیه ۸ سوره انفطار که می‌گوید: «فِي أَيِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَكَّبَكَ؛ تو را در هر نقش و صورتی که خواست ترکیب کرد»،[۶۷] برای اثبات تناسخ استفاده کرده‌اند.[۶۸] همچنین فخر رازی در تفسیرش گفته است یکی از آیاتی که قائلان به تناسخ برای اثبات اندیشه خود به آن استدلال کرده‌اند آیه ۳۸ سوره انعام بوده است.[۶۹] او این استفاده از آیه را ناروا و باطل دانسته است.[۷۰]

گاه به منظور بیان فضایل غلوآمیز برای برخی افراد، تأویل‌هایی ناروا از قرآن ارائه شده است.[۷۱] به نقلِ عبدالحسین امینی، از کتاب عمدة التَّحقیق اثر ابراهیم بن عامر عُبَیدی، فقیه مالکی قرن یازدهم قمری، در تفسیر حروف مقطعه «الم»، آیه اول سوره بقره، چنین آمده است که منظور از «الف»، ابوبکر، منظور از «لام» الله و منظور از «میم» محمد(ص) است.[۷۲] امینی این ادعا و تأویل را غلوآمیز دانسته است.[۷۳]

اسماعیل حقی بُرسَوی، از مفسران حنفی مذهب، متوفای ۱۱۳۷ق، در تفسیرش با عنوان «روح البیان»، در تفسیر «وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ؛ و در آن روز هشت فرشته، عرش پروردگارت را بر فراز همه آن‌ها حمل می‌کنند»،[۷۴] روایتی از پیامبر نقل کرده بدین بیان که امروز در دنیا آنان چهار نفرند که در روز قیامت خداوند آنان را با چهار نفر دیگر تأیید می‌کند.[۷۵] او سپس از برخی نقل می‌کند که گفته‌اند این چهار نفر ابوحنیفه، مالک بن انس، محمد بن‌ ادریس شافعی و احمد بن حنبل هستند که حاملان شرع به شمار می‌روند.[۷۶] محققان این نحوه تأویل آیه را غلوآمیز دانسته‌اند.[۷۷]

باور به حذف فضایل امامان از قرآن

محمدجواد مشکور (درگذشت: ۱۳۷۴ش)، مورخ و استاد دانشگاه تهران، در کتاب تاریخ شیعه و فرقه‌های اسلامی گفته است برخی از غالیان شیعه، به تحریف قرآن موجود معتقدند و می‌گویند تدوین و جمع‌آوری قرآن موجود، در عصر عثمان صورت گرفته و بسیاری از آیات آن، ازجمله آیات مربوط به فضایل علی بن ابی طالب(ع) و خاندان وی، تحریف و حذف گردیده‌اند.[۷۸] او بر غلوآمیز بودن این دیدگاه تأکید کرده است.[۷۹]

محمدحسن احمدی، پژوهشگر حوزه علوم حدیث و قرآن، در مقاله «غالیان و اندیشه تحریف قرآن»، راویانی را که در سلسله اسناد روایات تحریف قرآن در منابع شیعه وجود دارند، از جهت غلو یا عدم غلو، بررسی کرده و به فهرست سیزده‌نفره‌ای از راویان رسیده که معتقد است در آن‌ها می‌توان اثراتی از غلو یافت.[۸۰] او معتقد است از مجموع روایاتی که در باب تحریف قرآن وارد شده، تعداد زیادی (نزدیک به دو سوم) آن‌ها از طریق غالیان نقل شده است.[۸۱]

ادعاهای غلوآمیز درباره کتاب‌ها

کتاب صحیح بخاری یکی از منابع حدیثی معتبر نزد اهل سنت است که درباره آن ادعاهای غالیانه‌ای مطرح شده است.[۸۲] در توصیف این کتاب گفته‌اند که هم‌سنگ قرآن است و اگر در ایام طاعون در خانه‌ای خوانده شود، اهل آن خانه از بیماری طاعون محفوظ خواهند ماند و هرکس یک دوره آن را بخواند، هر حاجتی که دارد برآورده می شود.[۸۳] همچنین گفته‌اند این کتاب در هر خانه‌ای باشد، موجب نزول رحمت و استقرار برکت‌ است و صحیح‌ترین کتاب بر روی زمین پس از قرآن است.[۸۴] این سخنان غلوآمیز درباره کتاب مَؤطَأ اثر مالک بن انس نیز وارد شده و گفته‌اند پس از قرآن، بر روی زمین کتابی صحیح‌تر از آن نیست.[۸۵]

همچنین درباره کتاب الکافی، از منابع حدیثی معتبر نزد شیعیان، ادعای این‌که همه روایات آن صحیح و معتبر است، از سوی عالمانی همچون نعمت‌الله صالحی نجف‌آبادی، غلوآمیز تلقی شده است.[۸۶] صالحی نجف‌آبادی همچنین این سخن که کتاب کافی به امام غایب(ع) عرضه شده و او گفته است «الکافی کافٍ لِشیعتُنا؛ کافی برای شیعه ما بس است»[۸۷] را با استناد به بیان علامه مجلسی[۸۸] و محدث نوری،[۸۹] سخنی بی‌اساس و غلوآمیز دانسته است.[۹۰]

ادعاهای غلوآمیز درباره عالمان

درباره عالمان دین نیز گاهی ادعاها و کرامات غلوآمیز از سوی برخی بیان شده است.[۹۱] برای نمونه گفته‌اند حضرت خضر تا پنج سال، هر روز صبح نزد ابوحنیفه می‌آمد و احکام اسلام را از او می‌آموخت.[۹۲] همچنین ادعا کرده‌اند که پیامبر گفته است همه پیامبران به من افتخار می‌کنند و من به ابوحنیفه.[۹۳] به‌گفته ابوزهره، مورخ و فقیه اهل مصر در قرن چهاردهم هجری، تعصبات نسبت به ابوحنیفه چنان بوده است که برخی افراد برای او جایگاهی نزدیک به جایگاه پیامبران در نظر گرفته و چنین پنداشته‌اند که تورات به او بشارت داده و پیامبر اسمش را ذکر کرده و او را هدایت‌گر امت دانسته است.[۹۴] سخنانی از همین قبیل درباره سایر فقهای مذاهب چهارگانه و برخی عالمان اهل سنت نقل شده است.[۹۵] عبدالحسین امینی در کتاب الغدیر برخی از این سخنان را گرد آورده[۹۶] و به غلوآمیز و ساختگی بودن آن‌ها معتقد است.[۹۷]

نسبت غلو به شیعه

از سوی عده‌ای از عالمان، باورهای غلوآمیزی به شیعه نسبت داده شده که برخی از آن‌ها به شرح زیر است:[۹۸]

  • ابو عمر بن محمد بن عبد ربِّه، از عالمان اهل سنت در قرن چهارم هجری، در کتاب عقد الفرید، شیعه را با یهود مقایسه کرده و گفته است که شیعیان مانند یهود، جبرئیل را دشمن پنداشته و بر این باورند که او وحی را به‌جای آن‌که برای امام علی بیاورد، به اشتباه برای پیامبر فرود آورده است.[۹۹] در پاسخ به سخن وی گفته‌اند، فرقه‌شناسان این اعتقاد را به فرقه‌هایی به نام‌های «ذبابیه»، «غرابیه» و «مخطئه» نسبت داده‌اند.[۱۰۰] سیدمحسن امین نسبت این فرقه‌ها به شیعه را ادعایی بدون دلیل دانسته و مدعی است که اسم چنین فرقه‌هایی را در هیچ‌یک از آثار شیعی که در فرقه‌شناسی تدوین شده، نیافته است.[۱۰۱] او بر این باور است که اسم این فرقه‌ها به قصد و انگیزه زشت جلوه دادن و بدگفتن از فرقه شیعه جعل گردیده است.[۱۰۲]
  • ابومحمد عثمان بن عبدالله عراقی، از عالمان حنفی مذهب قرن پنجم هجری، در اثرش با عنوان الفرق المفترقه، امامیه و زیدیه را یکی پنداشته و گفته اینان گروهی از غالیان هستند که امام علی را گاهی خدا، گاهی نبی و گاهی شریک در امر نبوت پنداشته‌اند.[۱۰۳] همچنین ابن‌تیمیه ضمن اتهام غلو به شیعه گفته است گروهی از شیعیان به الوهیت و برخی دیگر به نبی بودن امام علی معتقدند.[۱۰۴] در پاسخ گفته‌اند گروه اندکی از غالیان چنین دیدگاهی داشته‌اند که البته در روایات شیعه مورد مذمت و سرزنش قرار گرفته و از سوی امامان شیعه طرد شده‌اند. بنابراین صحیح نیست که اعتقاد این گروهِ اندکِ مطرود، به همه شیعیان، به‌ویژه امامیه نسبت داده شود.[۱۰۵] در فقه امامیه نیز باور به خدا بودن امام علی و نبی بودن وی که به انکار خدا و نبوت پیامبر منجر می‌شود، کفر تلقی شده و باورمندان به آن کافر محسوب می‌شوند.[۱۰۶]
  • عبدالله علی قمیصی، نویسنده و محقق وهابی، در کتابش با عنوان الصراع بین الاسلام و الوثنیه گفته است گروهی از شیعیان بر این عقیده‌اند که واجبات و محرمات کنایه از اشخاص هستند که باید آن‌ها را دوست یا دشمن دانست. در اثر همین عقیده هم محرمات را حلال دانستند و واجبات را ترک کردند.[۱۰۷] فرقه‌نویسان این عقیده را به فرقه‌ای از غالیان به نام فرقه منصوریه (پیروان ابومنصور عِجلی) نسبت داده‌اند.[۱۰۸] ابو منصور در روایتی به نقل از رجال کشی، سه مرتبه از سوی امام صادق به سبب افکار غلوآمیزش مورد لعن واقع شد.[۱۰۹]
  • گروهی از عالمان اهل سنت، عقایدی همچون بَداء، رجعت، عصمت و علم غیب پیامبر و امامان معصوم را که از باورهای شیعه به شمار می‌روند غلوآمیز دانسته‌اند.[۱۱۰] عالمان شیعه این عقاید را غلوآمیز ندانسته و برای اثبات آن‌ها به ادله‌ای از قرآن، سنت و دلیل عقل استدلال کرده‌اند.[۱۱۱]
  • عده‌ای معتقدند اوصافی مانند عصمت، علم غیب، تصرف در کائنات و برخی اوصاف فرابشری که به امامان شیعه نسبت داده می‌شود، غلوآمیز است و بر این باورند که امامان فقط دانشمندان برجسته‌ و پرهیزگار و عالم به شریعت بوده‌اند.[۱۱۲] این دیدگاه به نظریه «علمای ابرار» شهرت یافته است.[۱۱۳] خاستگاه این نظریه را سخن عبدالله بن ابی یعفور دانسته‌اند که تعبیر «علماءُ اَبرار و اَتقیا اوصیا؛ علمای ابرار و انسان‌های پرهیزگار»[۱۱۴] را درباره امامان به‌کار برده است.[۱۱۵] همچنین گفته‌اند برخی عالمان شیعه، به‌ویژه عالمان مدرسه قم در قرن سوم و چهارم هجری، با هرگونه انتساب ویژگی‌های فرابشری برای امامان، مخالف بوده و آنان را صرفاً عالمان ابرار و پرهیزگار می‌پنداشته‌اند.[۱۱۶] بر این نظریه نقدهایی وارد شده است؛ از جمله این‌که فاقد هرگونه مستند تاریخی است.[۱۱۷] همچنین برخی گفته‌اند کلمه «عالِم» در ادبیات برخی اصحاب ائمه(ع) به‌معنای علم الهامی امامان و کلمه‌های «ابرار» و «اتقیا» نیز معادل همان معنای عصمت است.[۱۱۸]

نسبت غلو به راویان حدیث

غلو و داشتن باورهای انحرافی از جمله مواردی است که در علم رجال براساس آن به عدم وثاقت راوی و ضعف سند حدیث حکم می‌شود.[۱۱۹] به‌گفته سیدحسین مدرسی طباطبایی، پژوهشگر علوم اسلامی، در کتاب‌های رجالی شیعه، معمولاً کسانی که ائمه(ع) را خدا می‌دانستند (که او آن‌ها را غالیان برون‌گروهی نامیده) با تعبیراتی همچون «فاسد المذهب» یا «فاسد الاعتقاد» مشخص شده‌اند و غالیان درون‌گروهی یا مفوضه با تعابیری نظیر «اهل الارتفاع»، «مرتفع القول»، «فی حدیثه ارتفاع»، متمایز گردیده‌اند.[۱۲۰]

گفته می‌شود گاهی بین عالمان رجال در نسبت دادن غلو به یک روای، اختلاف نظر وجود دارد و در صورت روشن نشدن وضعیت این راویان، روایاتی که نقل کرده‌اند نیز بلاتکلیف می‌ماند؛ مگر آن‌که از جای دیگری دلیلی قطعی بر رد یا تأیید آن روایات یافت شود.[۱۲۱] برخی ریشه این اختلاف نظر در نسبت دادن غلو به راویان را در تلقی‌های متفاوت عالمان رجال از مفهوم غلو دانسته‌اند.[۱۲۲]

برای نمونه در رجال کشی، درباره شخصی به نام حسین بن عبیدالله سعدی مُحَرِّر، از محدثان شیعه در عصر امام هادی(ع)، چنین نقل شده که وی به اتهام غلو از قم اخراج شد.[۱۲۳] نجاشی گفته است به او اتهام غلو داده‌اند، ولی کتاب‌های صحیح و معتبری دارد.[۱۲۴] عالمانی همچون ابوعلی حائری و مامَقانی این اتهام را نپذیرفته و معتقدند اتهامی که از سوی عالمان مدرسه قم در قرن سوم و چهارم هجری، مبنی بر غالی بودن یک راوی یا اخراج وی از قم نقل شده، قابل اعتماد و اتکا نیست و بر ضعف آن راوی دلالت نمی‌کند؛ چرا که برخی باورها که در دوره‌های متأخر از ضروریات مذهب به‌شمار می‌رود (مانند سهو النبی)، نزد این عالمان غلو شمرده می‌شد[۱۲۵]

سید ابوالقاسم خویی نیز غلو را داری درجات متفاوت دانسته و گفته است گاهی شخصی که خودش دارای درجه پایینی از غلو است، اشخاص دیگری که درجه بالاتر و شدیدتری از غلو دارند را غالی دانسته و آنان را لعن کرده است.[۱۲۶]

نعمت‌الله صفری فروشانی، پژوهشگر و عضو هیئت مدیره تاریخ‌پژوهان حوزه علمیه قم، با تحقیق در مُعجَمُ رِجالِ الحدیث، اثر سید ابوالقاسم خویی، نام حدود ۱۲۰ راوی را بیان کرده که در کتاب‌های رجالی شیعه، به غلو متهم شده‌اند.[۱۲۷] او بر این باور است که صرف اتهام غلو به یک راوی، به معنای اثبات غلو در حق آن راوی نیست.[۱۲۸]

مخالفت شیعه با جریان غلو

امامان شیعه، در موقعیت‌های مختلف، با جریان غلو و هرگونه اندیشه غالیانه مبارزه کرده‌اند.[۱۲۹] در مقاله «بررسی چگونگی تقابل ائمه با جریان‌های غالیانه» گفته شده است که روش برخورد با جریان غلو از سوی امامان شیعه در ابتدا تبیینی و روشن‌گرایانه بود و برپایه روایاتی که از آنان نقل شده،[۱۳۰] مقابله با غلو صرفاً در جهت تبیین غلو، بیزاری جستن از غالیان و برحذر داشتن پیروانشان از اندیشه‌های غلوآمیز بود.[۱۳۱] سپس در دوران امام باقر(ع) و امام صادق(ع) و حتی پس از آن، وقتی که جریان غلو انسجام بیشتری پیدا کرد و فرقه‌های غالی تکثر یافتند، شیوه مقابله امامان با این جریان، منحصر در روش تبیینی و صِرف توصیف غالیان نبود؛ بلکه آنان افراد غالی را نیز معرفی می‌نمودند و به طرد آنان توسط شیعیان دستور می‌دادند.[۱۳۲]

برای نمونه در روایتی از امام صادق که در تفسیر آیات ۲۲۲ و ۲۲۳ سوره شعراء[یادداشت ۲] نقل شده است، او اسم هفت نفر از غالیان زمان خود را معرفی می‌کند که شیاطین بر آنان نازل می‌شوند.[۱۳۳] همچنین در روایت دیگری که از وی نقل شده، به صراحت مُغیرة بن سعید (مؤسس فرقه غالی مغیریة) را به جهت آن که روایاتی ساختگی را در کتب اصحاب امام باقر وارد کرده، لعن می‌نمود.[۱۳۴] در روایتی به نقل از رجال کشی، امام رضا(ع) اسامی غالیانی که بر امام باقر، امام صادق، امام موسی کاظم و خودش دروغ بسته‌اند را معرفی کرده است.[۱۳۵]

در روایات، گاه با تعابیری همچون بدترین مخلوقات خدا، از غالیان یاد شده[۱۳۶] و در برخی روایات کافر و مشرک معرفی شده‌اند.[۱۳۷] در روایاتی نیز نشست و برخاست با غالیان و بودن در مجلس آنان موجب خروج از ایمان دانسته و از آن نهی شده است.[۱۳۸]

به تبعیت از امامان، عالمان شیعه نیز با غالی‌گری مبارزه کردند و با استدلال، به رد عقاید آنان پرداختند.[۱۳۹] از این میان، محققان به دانشمندان و راویان حدیث مدرسه قم اشاره می‌کنند که در قرن سوم قمری، مرکز اصلی و عمده علمی شیعه به‌شمار می‌رفت. می‌گویند اینان نسبت به بسط و رخنه افکار و آثار غالیان و مفوضه به‌شدت عکس‌العمل نشان می‌دادند و هرکس را به امامان، امور فوق بشری نسبت می‌داد غالی می‌شمردند و از شهر اخراج می‌کرده‌اند.[۱۴۰] برای مثال، شیخ صدوق از عالمان شاخص مدرسه قم، غالیان و مفوضه را کافر می‌پنداشت و ضرر آنان را بیشتر از غیرمسلمانانی مثل یهود و نصاری و جمیع بدعت‌گذاران می‌دانست[۱۴۱] و آنان را مورد لعن قرار می‌داد.[۱۴۲]

آثاری نیز در همین مدرسه در رد غلو نگاشته شد که کتاب اَلردُّ عَلَی الْغُلُو از صفار قمی و آثاری با همین عنوان از یونس بن عبدالرحمن قمی، حسین بن سعید اهوازی، محمد بن اورمه قمی از راویان شیعه و اصحاب امام رضا و برخی دیگر، از آن جمله اند.[۱۴۳]

دیدگاه فقهای شیعه

فقها بحث مستقلی درباره احکام غلو مطرح نکرده‌اند و احکام آن را ذیل بحث از کفر و احکام کافر بیان کرده‌اند.[۱۴۴] غلو به‌معنای باور به خدایی(الوهیت) و ربوبیت امام علی(ع) یا یکی از امامان، از آنجا که به انکار خداوند منجر می‌شود،[۱۴۵] به اجماع فقهای شیعه کفر است[۱۴۶] و کسی که چنین باوری دارد، کافر و محکوم به نجاست است.[۱۴۷]

فقیهانی همچون سید محمدباقر صدر و سید عبدالاعلی سبزواری، غلو به‌معنای باور به تفویض (تفویض به معنای واگذاری امور از سوی خداوند به پیامبر و امامان و اختیار آنان برای انجام هر کاری بدون اراده الهی)، از آن جهت که با اعتقاد به توحید منافات دارد و باور به حلول خداوند در بندگان و اتحاد با آن‌ها را از آن جهت که به ادعای خداوندی و ربوبیت برای غیر خدا و به اعتقاد به جسمانیت خداوند می‌انجامد را از مصادیق کفر به شمار آورده‌اند.[۱۴۸] به‌گفته سید محمدباقر صدر، غلو به معنای باور به نبوت شخصی غیر از پیامبر(ص) و یا برتر بودن آن شخصی که در حق او غلو شده از پیامبر یا مساوی بودن مرتبه آن شخص با پیامبر به‌گونه‌ای که رسالت پیامبر شامل آن شخص نشود، از آن جهت که با شهادت دوم منافات دارد، نیز کفر به شمار می‌رود.[۱۴۹]

فقیهانی مانند شیخ انصاری و سیدمحسن حکیم، معیار در کفر غلوکننده را انکار ضروری دین دانسته‌اند.[۱۵۰] بر این اساس، اعتقاد به حلول و زیاده‌روی در اوصافی که به پیامبران و امامان نسبت داده می‌شود، مانند اعتقاد به خالقیت و رازقیت آنان و اوصافی از این قبیل، چنانچه به انکار ضروری دین بینجامد، در حکم کفر است.[۱۵۱]

پیشینه و خاستگاه

غلو جریان فکری انحرافی‌ای است که به‌گفته برخی محققان، در تاریخ طولانی بشر همیشه وجود داشته است.[۱۵۲] گفته می‌شود در ادیان پیش از اسلام با توجه به گزارش‌های قرآنی، مواردی از غلو درباره موجودات طبیعی، انسان‌ها، پیامبران و ملائکه یافت می‌شود.[۱۵۳] برخی محققان نقطه آغازین و پیدایش پدیده غلو و جریان غالی‌گری در اسلام را در زمان عبدالله بن سبأ دانسته‌اند.[۱۵۴] برخی نیز بر این نظرند که کتب سیره و تاریخ، کمتر نشانی از جریان غلو در زمان حیات سه امام نخست شیعیان به دست می‌دهند و معتقدند پس از شهادت امام سوم و قیام توابین و ستم‌های وارد شده بر اهل‌بیت(ع) و قیام‌های زیدیه و کیسانیه و خوارج و همچنین وجود شرایط فرهنگی و اجتماعی، اندیشه غلو، با اعتقاد به الوهیت امام علی(ع) یا اعتقاد به حلول جزء الهی در وی ظهور یافت.[۱۵۵]

ابن‌ابی‌الحدید در شرح نهج البلاغه خاستگاه اندیشه غلو در اسلام را سرزمین عراق و کوفه دانسته و در تبیین آن گفته است طبیعت سرزمین عراق، برخلاف سرزمین حجاز این بود که به سبب وجود اندیشمندان و صاحبنظران و بحث و جدل در موضوعات مختلف، پیروان مذاهب مختلف و عجیب، نظیر آیین‌های مانوی و مزدک و صاحبان عقاید گوناگون در آن رشد می‌کرد و همین سبب شد مردم این سرزمین به تأثیرپذیری از این ادیان و آیین‌ها، وقتی معجزه و کراماتی از امام علی می‌دیدند، نسبت به او دچار غلو شوند؛ در حالی که مردم سرزمین حجاز، با وجود مشاهده کرامات و معجزات پیامبر، درباره وی به غلو مبتلا نشدند.[۱۵۶] کامل مصطفی شیبی، نویسنده اهل عراق و استاد فلسفه دانشگاه بغداد نیز در کتابش با عنوان اَلصِّلةُ بینَ التَّصوف و التَّشیع، خاستگاه پدیده غلو و جریان غالی‌گری در شیعه را در کوفه دانسته است.[۱۵۷] او معتقد است اهل کوفه برای جبران کوتاهی و ستم‌هایی که در حق امام علی(ع) داشتند، در محبت او و عداوت با دشمنانش زیاده‌روی کردند و راه غلو را در پیش گرفتند.[۱۵۸]

البته رسول جعفریان با انکار وجود اندیشه‌های غلوآمیز در عصر امام علی، بر این باور است که آنچه به‌طور جدی اندیشه‌های غالیانه دانسته می‌شود، مربوط به پس از نیمه نخست قرن اول و بیشتر در فاصله سال‌های ۶۶ هجری قمری، یعنی پس از قیام مختار است.[۱۵۹] برخی نیز نخستین اندیشه‌های غالیانه را در زمان حیات پیامبر پس از وفات فرزندش ابراهیم دانسته‌اند.[۱۶۰] بنا به گزارش مورخان، مقارن با وفات ابراهیم، خورشیدگرفتگی روی داد و مردم چنین پنداشتند که به سبب وفات فرزند پیامبر خورشیدگرفتگی روی داده است.[۱۶۱] این باور با برخورد و نهی از سوی پیامبر مواجه شد.[۱۶۲]

شیخ مفید، با استناد به روایاتی که برپایه آنها عمر بن خطاب با آن‌که پیامبر وفات یافته بود، وفات وی را انکار کرده و گفته بود که پیامبر مانند حضرت موسی فقط از قوم خودش غایب گشته و پس از چهل روز برمی‌گردد،[۱۶۳] اولین اندیشه غلوآمیز را پس از وفات پیامبر و از سوی عمر بن خطاب دانسته است.[۱۶۴]

عوامل پیدایش

محققان با بررسی‌های تاریخی و مطالعه منابع روایی، عواملی را برای تبیین منشأ پیدایش غلو، به‌ویژه در جهان اسلام و تشیع برشمرده‌اند.[۱۶۵] برخی از این عوامل به بیان زیر است:

  • اهداف سیاسی: یکی از عوامل عمده غلو، به‌ویژه نسبت به امامان شیعه، اهداف و اغراض سیاسی در جهت منزوی کردن آنان و اتهام به آنان برای کاستن جایگاهشان بین مردم و پراکندن مردم از پیرامون آنان بوده است.[۱۶۶] حاکمان همچنین از حامیان اندیشه غلو بودند و با وارد کردن برخی غالیان و تسهیل در نفوذ آنان در صفوف مسلمانان، غالی‌گری را ترویج می‌دادند.[۱۶۷]
  • عقب‌ماندگی فکری: اموری همچون ناآگاهی در فهم حقیقت بندگی، حیرت در برابر کرامت‌های پیامبران و امامان و عدم توانایی در بررسی و تشخیص احادیثی که تزویرگران جعل کرده‌اند را از عوامل زمینه‌ساز غلو برشمرده‌اند.[۱۶۸] احمد بن علی طبرسی در الاحتجاج روایتی از امام رضا(ع) نقل کرده که او باورمندی به اعتقادات غلوآمیز را ناشی از جهل دانسته است.[۱۶۹]
  • محبت افراطی: دوست‌داشتن زیاد یکی از عوامل گرایش به اندیشه‌ها و باورهای غلوآمیز است.[۱۷۰] در روایتی از امام سجاد(ع) چنین نقل شده که یهود بر اثر شدت علاقه به عُزیر و مسیحیان به سبب شدت علاقه به مسیح، آنان را فرزندان خدا دانستند و این سنت درباره ما نیز جریان یافته و برخی افراد را به‌سوی گرایش‌های مبالغه‌آمیز در مورد ما سوق داده است.[۱۷۱]
  • انگیزه‌های دنیایی: به نقل از حسن بن موسی نوبختی در فِرَق الشیعه، در عصر امام صادق(ع)، شخصی به نام محمد بن ابی زینب، معروف به ابوالخطاب، ادعا کرد که امام صادق(ع) خداست و او را به پیامبری برگزیده و با این اندیشه غلوآمیز طرفدارانی پیدا کرد.[۱۷۲] گفته می‌شود آنان در پی این بودند که در محیط اسلامی، با استناد به شرع، راهی برای مباح کردن گناهان و ترک واجبات فراهم کنند تا بساط عیش و کامجویی‌شان توجیه شرعی داشته باشد.[۱۷۳] نمونه‌ای دیگری از این نوع انگیزه را در روایتی از امام حسن عسکری(ع) بیان کرده‌اند که در آن، دو تن از غالیان عصر خود با نام‌های محمد بن نصیر فهری و حسن بن محمد قمی را به عنوان افراد حیله‌گری معرفی کرده است که با اندیشه‌های غلوآمیز، اموال مردم را از دست آنان بیرون می‌کشیدند.[۱۷۴]
  • عوامل نفوذی: به‌گفته صالحی نجف‌آبادی، برخی غالیان افکار انحرافی و غالیانه خود را در قالب احادیث می‌ریختند و به ائمه(ع) نسبت می‌دادند و گروهی را مأمور کرده بودند تا به صورت عوامل نفوذی، خود را طرفدار ائمه معرفی کنند و بعد از آن‌که اعتماد اصحاب ائمه را جلب می‌کردند، کتاب‌های آنان را به نام این‌که می‌خواهند اخبار آن‌ها را رونویسی کنند، امانت می‌گرفتند و آنگاه اخبار جعلی خود را وارد این کتاب‌های رونویس‌شده می‌کردند و اصل کتاب‌ها را به صاحبان آنان برمی‌گرداندند. این کتاب‌های رونویس‌شده تکثیر می‌شد و اخبار غالیانه منتشر می‌گشت.[۱۷۵] برخی نیز بر این باورند نفوذ افرادی از پیروان دین یهود و مسیحیت که خود گرفتار افکار غلوآمیز بودند، به داخل مسلمانان برای ایجاد انحراف، از جمله عواملی بود که زمینه‌ساز ظهور اندیشه و جریان غلو در اسلام شد.[۱۷۶]
  • حس اسطوره‌سازی: اسطوره‌سازی و قهرمان‌پرستی از عواملی است که سبب جعل داستان‌های غلوآمیز درباره برخی قهرمانان دینی و ملی شده است.[۱۷۷]
  • تعصبات کورکورانه: این‌گونه تعصبات هم از عوامل عمده در پیدایش افکار غلوآمیز در جوامع مختلف، به‌ویژه در میان مسلمانان بوده است.[۱۷۸]

کتاب‌شناسی

برخی از آثاری که درباره غلو به رشته تحریر درآمده به بیان زیر است:

  • غلو؛ درآمدی بر افکار و عقاید غالیان در دین، نوشته نعمت‌الله صالحی نجف‌آبادی: این کتاب مشتمل بر یک مقدمه و دو فصل است. نویسنده در فصل اول به تعریف غلو و بیان علل پیدایش آن در جهان اسلام و ذکر نمونه‌هایی از اندیشه‌ها و باورهای غلوآمیز پرداخته است.[۱۷۹] فصل دوم این کتاب سه گروهِ دشمنان اهل بیت(ع)، دوستان افراطی و گروهی که به انگیزه اباحی‌گری و عشرت‌طلبی دست به غلو زده‌اند را به عنوان سه ضلع مثلث غلو معرفی کرده است.[۱۸۰]
  • غلو؛ حقیقت و اقسام آن، تألیف سیدکمال حیدری: بحث درباره چیستی غلو، پیدایش و پیشینه آن، سخن غالیان درباره اهل‌بیت(ع) و غالیان از نگاه اهل‌بیت(ع)، از جمله مباحث و موضوعاتی است که نویسنده در این کتاب بررسی کرده است.[۱۸۱]
  • غالیان؛ کاوشی در جریان‌ها و برآیندها، نوشته نعمت‌الله صفری فروشانی: این کتاب چهار فصل دارد. فصل اول به کلیات و مسائلی درباره تعریف غلو، تاریخچه و علل پیدایش آن اختصاص دارد. فصل دوم بررسی غُلات و فرقه‌های مختلف آن در تاریخ است. فصل سوم با عنوان غلات در آینه عقیده و عمل به بررسی عقاید مختص به غلات و عقاید مشترک آنان با شیعه اختصاص یافته و فصل چهارم هم درباره تأثیرات غلات در تاریخ شیعه بحث می‌کند.[۱۸۲]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. ابن‌عاشور، التحریر و التنویر، ۱۴۲۰ق، ج۴، ص۳۳۰.
  2. شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۱۰۹.
  3. طریحی، مجمع البحرین، ذیل ماده «غلا».
  4. سوره نساء، آیه ۱۷۱؛ سوره مائده، آیه ۷۷.
  5. احمد بن حنبل، مسند احمد، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۴۲۷؛ نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، حکمت ۴۶۹، ص۵۵۸؛ طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ۴۳۸.
  6. برای نمونه نگاه کنید به شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۹۷؛ شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۱۰۹؛ ابن‌تیمیه، منهاج السنة، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۴۳۵.
  7. صفری فروشانی، «جریان‌شناسی غلو»، ص۱۱۴.
  8. رضایی، «تأملی در غلو»، ص۱۰۶.
  9. رضایی، «تأملی در غلو»، ص۱۰۶.
  10. برای نمونه نگاه کنید به شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۲۰۳ و ۲۲۰.
  11. برای نمونه نگاه کنید به نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴، ص۸۰ و ج۳۰، ص۱۰۲.
  12. برای نمونه نگاه کنید به علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۵، ص۳۴۶؛ صدر، بحوث فی شرح العروة الوثقی، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۳۰۶.
  13. علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۵، ص۳۴۶.
  14. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۳ق، ج۵، صص۱۴۹ و ج۶، ص۶۹.
  15. علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۵، ص۲۸۶؛ ذهبی، میزان الاعتدال، ۱۳۸۲ق، ج۲، ص۴۲۶.
  16. شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۲۱۰.
  17. برای نمونه نگاه کنید به صفری فروشانی، غالیان (کاوشی در جریان‌ها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۱۴۳.
  18. صفری فروشانی، غالیان (کاوشی در جریان‌ها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۱۴۳.
  19. علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۵، ص۳۴۶.
  20. برای نمونه نگاه کنید به شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۱۰۰-۱۰۱؛ صدر، بحوث فی شرح العروة الوثقی، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۳۰۶-۳۰۷.
  21. شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۱۰۰-۱۰۱.
  22. علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۵، ص۳۴۶؛ صدر، بحوث فی شرح العروة الوثقی، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۳۰۶.
  23. غفار، شبهة الغلو عند الشیعة، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۹.
  24. بغدادی، الفرق بین الفرق، ۱۹۷۷م، ص۲۵۵.
  25. اسفراینی، التبصیر فی الدین، المکتبة الازهریة للتراث، ص۳۲.
  26. طعیمة، الغلو و الفرق الغالیة بین الاسلامیین، ۲۰۰۹م، ص۲۲۷؛ غفار، شبهة الغلو عند الشیعة، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۹.
  27. غفار، شبهة الغلو عند الشیعة، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۹.
  28. حیدری، غلو، حقیقت و اقسام آن، ۱۳۹۱ش، ص۱۳.
  29. طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۴۵۳.
  30. طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۴۵۳.
  31. طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۴۵۳؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۳ق، ج۱۲، ص۲۷۵.
  32. علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۵، ص۳۴۶.
  33. برای نمونه نگاه کنید به طعیمة، الغلو و الفرق الغالیه بین الاسلامیین، ۲۰۰۹م، ص۲۴۱؛ صفری فروشانی، غالیان (جریان‌ها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۱۴۵-۱۴۸.
  34. مقریزی، المواعظ و الإعتبار فی ذكر الخطط و الآثار، ۱۴۱۸ق، ج۴، ص۱۸۴.
  35. مقریزی، المواعظ و الإعتبار فی ذكر الخطط و الآثار، ۱۴۱۸ق، ج۴، ص۱۸۴.
  36. برای نمونه نگاه کنید به امین، اعیان الشیعه، دار التعارف للمطبوعات، ج۱، ص۲۳.
  37. صفری فروشانی، غالیان (جریان‌ها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۱۰۱.
  38. برای نمونه نگاه کنید به اشعری، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ۱۴۰۰ق، ص۹؛ شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۲۰۹.
  39. اشعری قمی، المقالات و الفرق، ۱۳۶۰ش، ص۴۶-۴۷؛ صفری فروشانی، غالیان (جریان‌ها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۱۰۱.
  40. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۰۱؛ مدرسی طباطبایی، مکتب در فرآیند تکامل، ۱۳۹۸ش، ص۶۰.
  41. نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۲۹؛ اشعری، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ۱۴۰۰ق، ص۱۹.
  42. نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۶۲.
  43. نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۶۲-۶۳؛ سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۷، ص۱۵.
  44. صدر، بحوث فی شرح العروة الوثقی، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۳۰۶.
  45. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۶۰.
  46. صفری فروشانی، «جریان‌شناسی غلو»، ص۱۲۲.
  47. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۶۰.
  48. صفری فروشانی، غالیان (چاوشی در جریان‌ها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۳۵.
  49. شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۱۳۵.
  50. شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۱۳۶.
  51. حیدری، غلو، حقیقت و اقسام آن، ۱۳۹۱ش، ص۳۷.
  52. طباطبایی، «رسالة فی علم النبی(ص) و الامام(ع) بالغیب»، ص۴۷؛ صفری فروشانی، غالیان (چاوشی در جریان‌ها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۳۵.
  53. شیخ مفید، اوائل المقالات، ۱۴۱۴ق، ص۶۷.
  54. حیدری، غلو، حقیقت و اقسام، ۱۳۹۱ش، ص۳۷.
  55. شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۱۳۱-۱۳۴.
  56. نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۸۳.
  57. نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۲۹.
  58. برای نمونه نگاه کنید به حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، دارالمعرفة، ج۳، ص۸۶؛ نیشابوری، صحیح مسلم، دار إحیاء التراث العربی، ج۷، ص۱۱۶؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱۰، ص۲۶۳.
  59. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۷ق، ج۱۰، ص۲۶۳.
  60. صالحی نجف‌آبادی، غلو (درآمدی بر افکار و عقاید غالیان در دین)، ۱۳۸۴ش، ص۴۲.
  61. حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، دارالمعرفة، ج۳، ص۸۶.
  62. فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۱، ص۴۳۳؛ سکتواری، محاضرة الاوائل، ۱۳۹۸ق، ص۱۶۸.
  63. برای نمونه نگاه کنید به شفیعی شاهرودی، گزیده‌ای جامع از الغدیر، ۱۴۳۰ق، ص۷۳۳؛ صفری فروشانی، غالیان (چاوشی در جریان‌ها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۳۹-۴۰.
  64. برای نمونه نگاه کنید به امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۱۱، ص۱۰۳-۱۹۵؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۵، ص۵۰۳؛ نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۵۲.
  65. برای نمونه نگاه کنید به امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۱۱، ص۷۱-۱۰۱.
  66. برای نمونه نگاه کنید به بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۰۱؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۲، ص۵۲۶.
  67. سوره انفطار، آیه ۸.
  68. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۰۱.
  69. فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۲، ص۵۲۶.
  70. فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۲، ص۵۲۶.
  71. برای نمونه نگاه کنید به حقی برسوی، تفسیر روح البیان، دار الفکر، ج۱۰، ص۱۳۹؛ امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۸، ص۴۹.
  72. امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۸، ص۴۸-۴۹.
  73. امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۸، ص۴۹.
  74. سوره الحاقه، آیه ۱۷.
  75. حقی برسوی، تفسیر روح البیان، دار الفکر، ج۱۰، ص۱۳۹.
  76. حقی برسوی، تفسیر روح البیان، دار الفکر، ج۱۰، ص۱۳۹.
  77. صفری فروشانی، غالیان (چاوشی در جریان‌ها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۴۲.
  78. مشکور، تاریخ شیعه و فرقه های اسلامی تا قرن چهارم هجری، ۱۳۷۹ش، ص۱۵۴.
  79. مشکور، تاریخ شیعه و فرقه های اسلامی تا قرن چهارم هجری، ۱۳۷۹ش، ص۱۵۴.
  80. احمدی، ««غالیان و اندیشه تحریف قرآن»، ص۱۹۴-۱۹۵.
  81. احمدی، ««غالیان و اندیشه تحریف قرآن»، ص۲۲۰.
  82. اسد حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعة، ۱۴۲۲ق، ص۸۰-۸۱.
  83. قاسمی، قواعد التحدیث، ۲۰۰۶م، ص۲۵۰.
  84. قاسمی، قواعد التحدیث، ۲۰۰۶م، ص۲۴۱.
  85. سیوطی، تنویر الحوالک، مکتبة المشهد الحسینی، ص۷-۸؛ صالحی نجف‌آبادی، غلو (درآمدی بر افکار و عقاید غالیان در دین)، ۱۳۸۴ش، ص۳۱.
  86. صالحی نجف‌آبادی، غلو (درآمدی بر افکار و عقاید غالیان در دین)، ۱۳۸۴ش، ص۵۹.
  87. غفاری، «مقدمه»، در کتاب الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۵.
  88. علامه مجلسی، مرآة العقول، ۱۳۸۹ش، ج۱، ص۲۲.
  89. نوری، مستدرک الوسائل، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۵۳۳.
  90. صالحی نجف‌آبادی، غلو (درآمدی بر افکار و عقاید غالیان در دین)، ۱۳۸۴ش، ص۵۹-۶۱.
  91. برای نمونه نگاه کنید به اسد حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعة، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۳۱۶؛ امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۱۱، ص۱۲۷ و ۱۳۷ و ۱۷۰ و ۱۹۵.
  92. اسد حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعة، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۳۱۶.
  93. امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۱۱، ص۱۲۸.
  94. ابوزهره، ابوحنیفه، حیاته و عصره-آرائه و فقهه، دار الفکر العربی، ص۷.
  95. برای نمونه نگاه کنید به امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۱۱، ص۱۲۷ و ۱۳۷ و ۱۷۰ و ۱۹۵.
  96. برای نمونه نگاه کنید به امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۱۱، ص۱۲۷ و ۱۳۷ و ۱۷۰ و ۱۹۵.
  97. امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۱۱، ص۱۹۵.
  98. صفری فروشانی، غالیان (چاوشی در جریان‌ها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۳۱۷.
  99. ابن عبد ربه، عقد الفرید، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۵۰.
  100. برای نمونه نگاه کنید به مقریزی، المواعظ و الإعتبار فی ذكر الخطط و الآثار، ۱۴۱۸ق، ج۴، ص۱۸۴؛ صفری فروشانی، غالیان (چاوشی در جریان‌ها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۳۱۷.
  101. امین، اعیان الشیعه، دار التعارف للمطبوعات، ج۱، ص۲۳.
  102. امین، اعیان الشیعه، دار التعارف للمطبوعات، ج۱، ص۲۳.
  103. عراقی، الفرق المفترقة بین اهل الزیغ و الزندقة، ۱۹۶۱م، ص۳۰.
  104. ابن‌تیمیه، منهاج السنة، ۱۴۰۶ق، ج۶، ص۱۸۷.
  105. صفری فروشانی، غالیان (چاوشی در جریان‌ها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۳۱۸.
  106. طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۳۲۵؛ صدر، بحوث فی شرح العروة الوثقی، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۳۰۶؛ سبزواری، مهذب الاحکام، دار التفسیر، ج۱، ص۳۸۲.
  107. قمیصی، الصراع بین الاسلام و الوثنیة، ۱۴۰۲ق، ج۱، مقدمه، ص «ح».
  108. برای نمونه نگاه کنید به اشعری قمی، المقالات و الفرق، ۱۳۶۰ش، ص۴۷-۴۸.
  109. شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۳۰۴.
  110. برای نمونه نگاه کنید به جارالله، الوشیعة فی نقد عقائد الشیعة، ۱۴۰۳ق، ص۹۲-۹۳ و ۱۱۸؛ قمیصی، الصراع بین الاسلام و الوثنیة، ۱۴۰۲ق، ج۱، مقدمه «ب» و «و»؛ شیبی، الصلة بین التصوف و التشیع، ۱۹۸۲م، ج۱، ص۱۲۱.
  111. برای نمونه نگاه کنید به امین، نقض الوشیعة، ۱۴۰۳ق، ص۳۷۵-۳۷۶ و ۴۰۶-۴۱۰.
  112. برای نمونه نگاه کنید به مدرسی طباطبایی، مکتب در فرآیند تکامل، ۱۳۹۸ش، ص۷۳-۷۵ و ۲۲۷-۲۲۸.
  113. برای نمونه نگاه کنید به کدیور، «قرائت فراموش‌شده»، ص۵۷۶.
  114. شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۴۷.
  115. مدرسی طباطبایی، مکتب در فرآیند تکامل، ۱۳۹۸ش، ص۷۳-۷۴.
  116. برای نمونه نگاه کنید به کدیور، «قرائت فراموش‌شده»، ص۵۷۶-۵۷۸.
  117. انصاری، «علمای ابرار؛ دیدگاهی که هیچ مستندی تاریخی ندارد»، سایت کاتبان.
  118. برای نمونه نگاه کنید به رضایی، صفری فروشانی، «تبیین معنایی اصطلاح علمای ابرار با تأکید بر جریانات فکری اصحاب ائمه»، ص۷۷.
  119. برای نمونه نگاه کنید به نجاشی، رجال النجاشی، ۱۴۰۷ق، ص۱۵۶؛ خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۴۰۹ق، ج۲۰، ص۱۴۹-۱۵۰.
  120. مدرسی طباطبایی، مکتب در فرآیند تکامل، ۱۳۹۸ش، ص۶۳-۶۴.
  121. صفری فروشانی، غالیان (چاوشی در جریان‌ها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۳۳۹.
  122. صفری فروشانی، غالیان (چاوشی در جریان‌ها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۳۳۹-۳۴۰.
  123. شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۵۱۲.
  124. نجاشی، رجال النجاشی، ۱۴۰۷ق، ص۴۲.
  125. حائری، منتهی المقال، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۴۹-۵۳؛ مامقانی، تنقیح المقال، ۱۴۳۱ق، ج۲۲، ص۲۲۷.
  126. خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۴۰۹ق، ج۲۰، ص۱۵۰.
  127. صفری فروشانی، غالیان (چاوشی در جریان‌ها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۳۴۵.
  128. صفری فروشانی، غالیان (چاوشی در جریان‌ها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۳۴۵.
  129. برای نمونه نگاه کنید به شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۲۴؛ شیخ صدوق، خصال، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۴۰۲.
  130. برای نمونه نگاه کنید به نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، حکمت ۴۶۹، ص۵۵۸؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۱۱۶؛ احمد بن حنبل، مسند، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص ۲۱۵.
  131. احمدی کچایی، «بررسی چگونگی تقابل ائمه با جریان‌های غالیانه از آغاز تا دوره امام صادق»، ص۱۰۳.
  132. احمدی کچایی، «بررسی چگونگی تقابل ائمه با جریان‌های غالیانه از آغاز تا دوره امام صادق»، ص۱۰۳-۱۰۴.
  133. شیخ صدوق، خصال، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۴۰۲.
  134. شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۲۴.
  135. شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۳۰۲.
  136. حرعاملی، اثبات الهداة، ۱۴۲۵ق، ج۳، ص۷۴۶.
  137. حر عاملی، اثبات الهداة، ۱۴۲۵ق، ج۳، ص۷۵۱.
  138. علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۵، ص۳۷۰؛ کشی، اختیار معرفة الرجال، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۹۱-۱۹۲.
  139. برای نمونه نگاه کنید به صفری فروشانی، غالیان (چاوشی در جریان‌ها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۳۶۱؛ مدرسی طباطبایی، مکتب در فرآیند تکامل، ۱۳۹۸ش، ص۸۳-۸۴.
  140. مدرسی طباطبایی، مکتب در فرآیند تکامل، ۱۳۹۸ش، ص۸۳.
  141. شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۹۷.
  142. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۹۰.
  143. جباری، مکتب حدیثی قم، ۱۳۸۴ش، ص۳۹۳-۳۹۴.
  144. رضایی، «تأملی در معنای غلو»، ص۱۰۴.
  145. کاشف الغطاء، کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۳۵۵ و ج۴، ص۱۹۹.
  146. حکیم، مستمسک العروة الوثقی، ۱۳۹۱ق، ج۱، ص۳۸۶.
  147. شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۹۷؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴، ص۸۰؛ طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۳۲۵.
  148. صدر، بحوث فی شرح العروة الوثقی، ج۳، ص۳۰۶؛ سبزواری، مهذب الاحکام، دار التفسیر، ج۱، ص۳۸۲.
  149. صدر، بحوث فی شرح العروة الوثقی، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۳۰۶.
  150. شیخ انصاری، کتاب الطهارة، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۱۵۰؛ حکیم، مستمسک فی شرح العروة الوثقی، ۱۳۹۱ق، ج۱، ص۳۸۶.
  151. نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج ۴، ص۸۰؛ حکیم، مستمسک فی شرح العروة الوثقی، ۱۳۹۱ق، ج۱، ص۳۸۶.
  152. صالحی نجف‌آبادی، غلو (درآمدی بر افکار و عقاید غالیان در دین)، ۱۳۸۴ش، ص۱۹.
  153. صفری فروشانی، غالیان (کاوشی در جریان‌ها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۳۱-۳۳.
  154. شیبی، الصلة بین التصوف و التشیع، ۱۹۸۲م، ص۱۳۳؛ رضوی، «پژوهشی پیرامون غلو و جریان غالی‌گری در شیعه»، ص۴۲.
  155. ولوی، تاریخ کلام و مذاهب اسلامی، ۱۳۹۴ش، ص۷۲-۷۳؛ شیبی، تشیع و تصوف تا آغاز سده دوازدهم هجری، ترجمه علیرضا ذکاوتی، ۱۳۸۷ش، ص۲۰.
  156. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۶۳ش، ج۷، ص۵۰-۵۱.
  157. شیبی، الصلة بین التصوف و التشیع، ۱۹۸۲م، ص۱۳۲.
  158. شیبی، الصلة بین التصوف و التشیع، ۱۹۸۲م، ص۱۳۲.
  159. جعفریان، «بررسی چند روایت تاریخی در باب غالیان عصر خلافت امام علی(ع)»، ص۲۵.
  160. صالحی نجف‌آبادی، غلو (درآمدی بر افکار و عقاید غالیان در دین)، ۱۳۸۴ش، ۶۴.
  161. برای نمونه نگاه کنید به بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۴۵۲؛ مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۹، ص۹۱.
  162. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۴۵۲؛ مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۹، ص۹۱.
  163. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۵۶۶؛ ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۲۰۷.
  164. شیخ مفید، الفصول المختاره، ۱۴۱۳ق، ص۲۴۰.
  165. برای نمونه نگاه کنید به صالحی نجف‌آبادی، غلو (درآمدی بر افکار و عقاید غالیان در دین)، ۱۳۸۴ش، ص۷۷-۷۸؛ حیدری، غلو، حقیقت و اقسام آن، ۱۳۹۱ش، ص۲۱-۲۵.
  166. صالحی نجف‌آبادی، غلو (درآمدی بر افکار و عقاید غالیان در دین)، ۱۳۸۴ش، ص۷۷؛ حیدری، غلو، حقیقت و اقسام آن، ۱۳۹۱ش، ص۲۱.
  167. اسدحیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعة، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۲۳۴.
  168. حیدری، غلو، حقیقت و اقسام آن، ۱۳۹۱ش، ص۲۴.
  169. طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۴۸۹.
  170. رضوی، «پژوهشی پیرامون غلو و جریان غالی‌گری در شیعه»، ص۴۷.
  171. شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۲۰.
  172. نوبختی، فرق الشیعه، انتشارات دار الاضواء، ص۴۴.
  173. صالحی نجف‌آبادی، غلو (درآمدی بر افکار و عقاید غالیان در دین)، ۱۳۸۴ش، ص۱۰۲-۱۰۳.
  174. علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۵، ص۳۱۷؛ حیدری، غلو، حقیقت و اقسام آن، ۱۳۹۱ش، ص۲۳-۲۴.
  175. صالحی نجف‌آبادب، غلو؛ درآمدی بر افکار و عقاید غالیان در دین، ۱۳۸۴ش، ص۱۱-۱۲.
  176. «غلات از دیدگاه شیخ مفید»، سایت پرتال جامع علوم انسانی.
  177. حاجی‌زاده و دیگران، «ریشه‌ها و علل پیدایش غلو در عصر ائمه(ع)»، ص۱۱۴.
  178. حاجی‌زاده و دیگران، «ریشه‌ها و علل پیدایش غلو در عصر ائمه(ع)»، ص۱۱۸.
  179. برای نمونه نگاه کنید به صالحی نجف‌آبادی، کتاب غلو (درآمدی بر افکار و عقاید غالیان در دین)، ۱۳۸۴ش، ص۱۹-۶۸.
  180. صالحی نجف‌آبادی، کتاب غلو (درآمدی بر افکار و عقاید غالیان در دین)، ۱۳۸۴ش، ص۷۶-۷۷.
  181. حیدری، غلو؛ حقیقت و اقسام آن، ۱۳۹۱ش، ص۵-۶.
  182. صفری، غالیان (چاوشی در جریان‌ها و برآیندها)، ۱۳۷۸ش، ص۷-۱۶.

یادداشت

  1. مراد از حلول این است که روح خداوند یا اجزائی از آن در یک شخص مانند نبی یا امام حلول کند، به نحوی که با او یکی شود (صفری فروشانی، غالیان؛ کاوشی در جریان‌ها و برآیندها، ۱۳۷۸ش، ص۱۸۳-۱۸۴).
  2. «هَلْ أُنَبِّئُکُمْ عَلَیٰ مَنْ تَنَزَّلُ الشَّیَاطِینُ تَنَزَّلُ عَلَیٰ کُلِّ أَفَّاکٍ أَثِیمٍ؛ شما را آگاه کنم که شیطان‌ها بر چه‌کسی فرود می‌آیند؟ بر هرکس که زیاد بهتان بزند و بسیار مرتکب گناه گردد فرود می‌آیند» (سوره شعراء، آیات ۲۲۲-۲۲۳).

منابع

  • ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبة‌الله، شرح نهج البلاغه، قم، مکتبة آیت‌الله المرعشی النجفی، ۱۳۶۳ش.
  • ابن عبد ربه، احمد بن محمد، عقد الفرید، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۰۷ق.
  • ابوزهره، محمد، ابوحنیفه، حیاته و عصره-آرائه و فقهه، بیروت، دار الفکر العربی، بی‌تا.
  • ابن‌اثیر، ابوالحسن علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، چاپ اول، ۱۳۸۵ق.
  • ابن‌تیمیه، تقی‌الدین ابوالعباس، منهاج السنة النبویة فی نقض كلام الشیعة القدریة، عربستان سعودی، جامعة الامام محمد بن سعود الاسلامیة، چاپ اول، ۱۴۰۶ق.
  • ابن‌تیمیه، منهاج السنة النبویة فی نقض کلام الشیعة القدریة، بی‌جا، جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامیة، چاپ اول، ۱۴۰۶ق.
  • ابن‌سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۰ق.
  • ابن‌عاشور، محمدطاهر، تفسیر التحریر و التنویر، بیروت، مؤسسة التاریخ العربی، ۱۴۲۰ق.
  • احمدی کچایی، مجید، «بررسی چگونگی تقابل ائمه با جریان‌های غالیانه از آغاز تا دوره امام صادق»، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، شماره ۱۰، سال ۱۳۹۲ش.
  • احمدی، محمدحسن، «غالیان و اندیشه تحریف قرآن»، نشریه علوم حدیث، شماره ۲، شهریور ۱۳۸۹ش.
  • اسفراینی، شهفور بن طاهر، التبصیر فی الدین، قاهره، المکتبة الازهریة للتراث، بی‌تا.
  • اشعری قمی، سعد بن عبدالله، المقالات و الفرق، تحقیق محمدجواد مشکور، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۰ش.
  • اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، آلمان، فرانتس شتاینر، ۱۴۰۰ق.
  • امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، بی‌تا.
  • امین، سیدمحسن، نقض الوشیعة، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۳ق.
  • امینی، عبدالحسین، الغدیر، قم، مرکز الغدیر، ۱۴۱۶ق.
  • انصاری، حسن، «علمای ابرار؛ دیدگاهی که هیچ مستندی تاریخی ندارد»، سایت کاتبان، تاریخ درج مطلب: ۶ خرداد ۱۳۹۶ش، تاریخ بازدید: ۲۲ آبان ۱۴۰۲ش.
  • بغدادی، عبدالقادر بن طاهر، الفرق بین الفرق، مصر، مکتبة و مطبعة محمدعلی صبیح و اولاده، ۱۹۷۷م.
  • بلاذری،احمد بن یحیی، انساب الاشراف، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق.
  • بن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، بیروت، مؤسسة الرسالة، ۱۴۱۶ق.
  • جارالله، موسی، الوشیعة فی نقد عقائد الشیعة، پاکستان، بی‌نا، چاپ سوم، ۱۴۰۳ق.
  • جباری، محمدرضا، مکتب حدیثی قم، قم، انتشارات زائر، ۱۳۸۴ش.
  • جعفریان، رسول، «بررسی چند روایت تاریخی در باب غالیان عصر خلافت امام علی(ع)»، پژوهش‌های تاریخی، شماره ۴، سال ۱۳۹۰ش.
  • حائری، ابوعلی، منتهی المقال فی احوال الرجال، قم، مؤسسه آل البیت، ۱۴۱۶ق.
  • حاجی‌زاده، یداله و دیگران، «ریشه‌ها و علل پیدایش غلو در عصر ائمه(ع)»، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، شماره ۱۲، سال ۱۳۹۲ش.
  • حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، بیروت، دارالمعرفة، بی‌تا.
  • حرعاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات ۱۴۲۵ق.
  • حقی برسوی، اسماعیل، تفسیر روح البیان، بیروت، دار الفکر، بی‌تا.
  • حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروة الوثقی، قم، دار التفسیر، ۱۳۹۱ق.
  • حیدر، اسد، الامام الصادق و المذاهب الاربعة، بیروت، دار التعارف، ۱۴۲۲ق.
  • حیدری، سیدکمال، غلو، حقیقت و اقسام آن، تهران، نشر مشعر، ۱۳۹۱ش.
  • خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد أو مدینة السلام، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۷ق.
  • خویی، سیدابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، قم، دفتر آیت‌الله العظمی الخوئی، ۱۴۰۹ق.
  • ذهبی، شمس الدین، میزان الاعتدال، بیروت، دار المعرفة للطباعة والنشر، چاپ اول، ۱۳۸۲ق.
  • رضایی، محمدجعفر و نعمت‌الله صفری فروشانی، «تبیین معنایی اصطلاح علمای ابرار با تأکید بر جریانات فکری اصحاب ائمه»، اندیشه نوین دینی، شماره ۳۱، زمستان ۱۳۹۱ش.
  • رضایی، محمدجعفر، «تأملی در غلو»، دوفصلنامه هفت آسمان، شماره ۴۶، شهریور ۱۳۸۹ش.
  • رضوی، سیدمحمد، «پژوهشی پیرامون غلو و جریان غالی‌گری در شیعه»، نشریه سفینه، شماره ۱۳، سال ۱۳۸۵ش.
  • سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، بی‌تا.
  • سبزواری، سید عبدالاعلی، مهذب الاحکام، قم، دار التفسیر، بی‌تا.
  • سکتواری، علی دده علاآالدین، محاضرة الاوائل، بیروت، دار الکتب العربی، ۱۳۹۸ق.
  • سیوطی، عبدالرحمن، تنویر الحوالک شرح علی موطأ مالک، قاهره، مکتبة المشهد الحسینی، بی‌تا.
  • شفیعی شاهرودی، محمدحسن، گزیده‌ای جامع از الغدیر، بی‌جا، مؤسسه میراث نبوت، ۱۴۳۰ق.
  • شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، قم، الشریف الرضی، چاپ سوم، ۱۳۶۴ش.
  • شیبی، کامل مصطفی، تشیع و تصوف تا آغاز سده دوازدهم هجری، ترجمه علیرضا ذکاوتی، تهران، امیر کبیر، چاپ پنجم، ۱۳۸۷ش.
  • شیبی، مصطفی کامل، الصلة بین التصوف و التشیع، بیروت، دار الاندلس، ۱۹۸۲م.
  • شیخ انصاری، مرتضی، کتاب الطهارة، قم، کنگره جهانی بزرگداشت شیخ اعظم انصاری، ۱۴۱۵ق.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی، الاعتقادات، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۴ق.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی، خصال، تحقیق علی‌اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۲ش.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۴ق.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، تحقیق علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‌، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفة الرجال، مشهد، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • شیخ مفید، محمد بن محمد، الفصول المختاره، تحقیق علی میرشریفی، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
  • شیخ مفید، محمد بن محمد، اوائل المقالات، بیروت، دار المفید، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
  • شیخ مفید، محمد بن محمد، تصحیح الاعتقادات، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
  • صالحی نجف‌آبادی، نعمت‌الله، غلو (درآمدی بر افکار و عقاید غالیان در دین)، تهران، انتشارات کویر، ۱۳۸۴ش.
  • صدر، سید محمدباقر، بحوث فی شرح العروة الوثقی، قم، مجمع الشهید آیت‌الله الصدر العلمی، ۱۴۰۸ق.
  • صفری فروشانی، نعمت‌الله، «جریان‌شناسی غلو»، علوم حدیث، شماره ۱، پاییز ۱۳۷۵ش.
  • صفری فروشانی، نعمت‌الله، غالیان (کاوشی در جریان‌ها و برآیندها)، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۸ش.
  • طباطبایی یزدی، سید محمدکاظم، العروة الوثقی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
  • طباطبایی، سید محمدحسین، «رسالة فی علم النبی(ص) و الامام(ع) بالغیب»، فصلنامه نور علم، بهمن و اسفند ۱۳۷۱ش.
  • طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۳ق.
  • طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۵ق.
  • طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، بیروت، مؤسسة التاریخ العربی، ۱۴۲۸ق.
  • طعیمة، صابر عبدالرحمن، الغلو و الفرق الغالیة بین الاسلامیین، قاهره، مکتبة مدبولی، ۲۰۰۹م.
  • عراقی، عثمان بن عبدالله، الفرق المفترقة بین اهل الزیغ و الزندقة، آنکارا، بی‌نا، ۱۹۶۱م.
  • علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۳ق.
  • علامه مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول، تهران، دار الكتب الإسلامیة، ۱۴۰۴ق.
  • غفار، عبدالرسول، شبهة الغلو عند الشیعة، بیروت، دار المحجّة البیضاء، ۱۴۱۵ق.
  • غفاری، علی اکبر، «مقدمه»، در کتاب الکافی، تألیف محمد بن یعقوب کلینی، تهران، دار الكتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • «غلات از دیدگاه شیخ مفید»، سایت پرتال جامع علوم انسانی، تاریخ بازدید: ۲۰ آبان ۱۴۰۲ش.
  • فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق
  • قاسمی، جمال‌الدین، قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث، بیروت، دار النفائس، ۲۰۰۶م.
  • قمیصی، عبدالله، الصراع بین الاسلام و الوثنیة، قاهره، بی‌نا، چاپ دوم، ۱۴۰۲ق.
  • کاشف الغطاء، جعفر، کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ۱۴۲۰ق.
  • کدیور، محسن، «قرائت فراموش‌شده»، فصلنامه مدرسه، شماره ۳، اردیبهشت ۱۳۸۵ش.
  • مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، قم، مؤسسه آل البیت، ۱۴۳۱ق.
  • مدرسی طباطبایی، سیدحسین، مکتب در فرآیند تکامل، ترجمه هاشم ایزدپناه، انتشارات کویر، ۱۳۹۸ش.
  • مشکور، محمدجواد، تاریخ شیعه و فرقه های اسلامی تا قرن چهارم هجری، تهران، انتشارات شرقی، ۱۳۷۹ش.
  • مقریزی، تقی الدین، المواعظ و الإعتبار فی ذكر الخطط و الآثار، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۸ق.
  • نجاشی، ابوالعباس احمد بن علی، رجال النجاشی، تحقیق سیدموسی شبیری زنجانی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۰۷ق.
  • نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۳۶۲ش.
  • نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، بیروت، انتشارات دار الاضواء، بی‌تا.
  • نوری، حسین، مستدرک الوسائل، بیروت، مؤسسه آل البیت، ۱۴۰۸ق.
  • نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، قم، مرکز البحوث الاسلامیة، ۱۳۷۴ش.
  • نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • ولوی، علی‌محمد، تاریخ کلام و مذاهب اسلامی، تهران، نشر بعثت، ۱۳۹۴ش.