علم غیب
از سلسله مقالات دربارهٔ: |
اسلام |
---|
خداشناسی | |
---|---|
توحید | اثبات خدا • توحید ذاتی • توحید صفاتی • توحید افعالی • توحید عبادی • صفات ذات و صفات فعل |
فروع | توسل • شفاعت • تبرک • استغاثه |
عدل الهی | |
حُسن و قُبح • بداء • امر بین الامرین | |
نبوت | |
عصمت پیامبران • خاتمیت • پیامبر اسلام • معجزه • اصالت قرآن | |
امامت | |
باورها | عصمت امامان • ولایت تكوینی • علم غیب • خلیفةالله • غیبت • مهدویت • انتظار فرج • ظهور • رجعت • امامت تنصیصی |
امامان | امام علی • امام حسن • امام حسین • امام سجاد • امام باقر • امام صادق • امام کاظم • امام رضا • امام جواد • امام هادی • امام عسکری • امام مهدی |
معاد | |
برزخ • معاد جسمانی • حشر • صراط • تطایر کتب • میزان | |
مسائل برجسته | |
اهلبیت • چهارده معصوم • کرامت • تقیه • مرجعیت • ولایت فقیه • ایمان مرتکب کبیره |
عِلم غَیب، آگاهی از اموری که در حالت طبیعی برای انسان دستیافتنی نیست. خداوند، برخی انسانها را از علم غیب بهرهمند کرده است. بر اساس آموزههای دینی، پیامبران (یا دستکم برخی از آنها)، از جمله پیامبر اسلام(ص)، امامان شیعه و برخی از انسانهای صالح از علم غیب برخوردارند. مقدار و گستره علم غیب در افراد، متفاوت است و بیشترین میزان آن مخصوص پیامبر(ص) و جانشینان اوست.
درباره علم غیب امامان، دو نظر عمده حداقلی و حداکثری در بین متکلمان شیعه رواج داشته است. علمای متأخر شیعه بیشتر به علم غیب غیر محدود امامان معتقدند.
مفهومشناسی
«وَمَا کانَ اللّهُ لِیطْلِعَکمْ عَلَی الْغَیبِ وَلَکنَّ اللّهَ یجْتَبِی مِن رُّسُلِهِ مَن یشَاء؛ »
آل عمران، آیه۱۷۹
غیب در لغت به معنای چیزی است که از حواس ظاهری پوشیده و پنهان است، در مقابل شهود که به معنای چیزی است که با حواس قابل درک است.[۱] و در اصطلاح، چیزی است که شناخت آن به کمک اسباب عادی تحقق نمیپذیرد.[۲] بنابر این علم غیب، به معنای غیبدانی و غیبگویی و آگاهی نسبت به امور پنهان و چیزهایی است که با حواس قابل درک نیستند.[۳]
انواع غیب
بنابر یک تقسیم، امور غیبی بر دو نوع است:
- آنچه با تعلیم و فکر و ریاضت نفس آشکار میشود.
- آنچه دست یافتن به آن، تنها با اذن خداوند ممکن است و اوست که هر کسی را صلاح بداند از آن آگاه میکند.
قسم دوم، خود بر دو نوع است:
- آنچه آشکار نمودنش برای پیامبران و فرستادگان الهی لازم است. معجزات و ادیان و سایر اخبار غیبی از این دستهاند.
- آنچه مخصوص خداوند است و او هیچ کسی را از آن آگاه نمیکند.[۴] این دسته از اموری غیبی برای غیر خدا قابل مشاهده با حواس ظاهری و یا احاطه فکری و قلبی نیست؛ مانند ذات خداوند.[۵]
برخی علم غیب را به سه دسته غیب عام، غیب خاص و غیب أخَصّ تقسیم کردهاند.[۶]
امکان آگاهی از غیب
درباره این که آیا میتوان از عالم غیب آگاهی حاصل کرد یا نه؟ و نیز این که چه کسانی به این آگاهیها دسترسی دارند، اختلافاتی بین مذاهب اسلامی وجود دارد.[۷] مخالفان و موافقان به دلایل متنی مثل آیات قرآن و دلایل عقلی تکیه کردهاند.[۸]
دلایل قرآنی
بنابر آموزههای اسلامی، خداوند میتواند هر کسی را از غیب و آنچه واقع شده و یا آنچه واقع خواهد شد، آگاه کند. چنانکه در آیة الکرسی تصریح شده است.[یادداشت ۱]
دلایل غیر متنی
ابن سینا نیز با استناد به تجربه میگوید: همانگونه که در خواب، امکان دستیابی و اطلاع از غیب وجود دارد و محقق نیز میشود، مانعی در این نیست که در بیداری هم این امر محقق شود.[۹]
اگاهی پیامبران از غیب
از ویژگیهای پیامبران که برای ادای رسالت خویش به آن نیاز دارند، آگاهی و علم به امور غیبی است. خداوند پیامبرانش را با وحی از آینده و یا گذشته آگاه میکند.[۱۰] به عقیده برخی مفسران، آیه ۱۷۹ آل عمران نشان میدهد که تمام پیامبران از علم غیب آگاه بودهاند؛ به ویژه با توجه به اینکه "مِن" در این آیه، بیانکننده کسی است که خداوند او را برگزیده است.[۱۱]
قرآن کریم در آیه ۴۹ سوره آل عمران به آگاهی عیسی بن مریم به برخی امور غیبی تصریح کرده است. [یادداشت ۲] همچنین در سوره جن به اشاره شده است که خداوند از میان پیامبرانش، هر پیامبری را که بخواهد و به هر میزانی که صلاح بداند از غیب مختص به خود، آگاه میکند.[۱۲][یادداشت ۳]
علم غیب پیامبر اسلام
گفتهاند که در میان پیامبران، پیامبر اسلام(ص) به سبب گستره مکانی و زمانی رسالت پیامبریاش، از دیگر پیامبران بیشتر به علم غیب دستیابی داشته است. او به اذن الهی به آنچه برای ادای وظیفه رسالت به آن نیاز داشت، آگاه بود.[۱۳] قرآن کریم در آیه ۴۹ سوره هود از اخباری یاد کرده است که پیامبر اکرم(ص) از آنها آگاه بوده و اشاره دارد که او قبل از رسالت، به این اخبار آگاه نبوده است.[یادداشت ۴] مطهری متفکر و الاهی دان شیعی بر این باور است که علم غیب در اصطلاح قرآن یعنی یک کسی از ذات خود بدون تعلم و فراگیری از دیگری غیب را بداند؛ او عالم الغیب است. بر این اساس خدا عالم الغیب است، پیغمبر و امام متعلم الغیب هستند. [۱۴]وی هم چنان در تفاوت اصلی میان علم غیب خدا و غیر خدا میگوید: آن کسی که از ذات خودش هر نهانی را میداند خداست؛ هیچ کس از ذات خودش نهانی را نمیداند، بلکه همه از راه تعلیم میدانند... تازه آنهایی هم که از راه تعلیم میدانند، به همه غیبها اطلاع پیدا نمیکنند.[۱۵]
علم غیب امامان
در نظرگاه شیعه، علم غیب امام معصوم همانند علم پیامبر، از جانب خداوند است؛[۱۶] این مطلب در ضمن چندین روایت از امامان معصوم(ع) بیان شده است که امام اگر بخواهد به چیزی علم پیدا کند، خدا او را به آن امر آگاه میسازد.[۱۷] به گفته محمدرضا مظفر علم غیب امامان برای امت اسلام منفعت دارد و بر قدرت پیشوای اسلام میافزاید و زمینهساز به کمال رسیدن لطف نصب امامان میشود.[۱۸]
بنابر برخی روایت نقل شده از معصومین، امام وارث علم پیامبران[۱۹] و صندوقدار علم الهی[۲۰] است. شیعیان به برخی روایات از جمله حدیث باب مدینة العلم استناد میکنند که پیامبر فرموده است: «انا مدینة العلم و علی بابها»[۲۱]
برخی از متکلمان شیعه معتقدند علم غیب امامان، محدود به مواردی خاص است.[۲۲] و برخی دیگر آن را نامحدود میدانند.[۲۳] شیخ مفید این نظریه را به نوبختیان نسبت داده است.[۲۴] این گروه معتقدند که علم امامان شامل تمام اموری است که در عالم روی داده یا خواهد داد.[۲۵] از جمله علم به هر آنچه اتفاق افتاده یا در آینده اتفاق خواهد افتاد؛[۲۶] علم به مرگها و مصیبتها؛[۲۷] علم به همه امور دنیایی و اخروی؛[۲۸]علم به نحوه و زمان وفات و شهادت خودشان[۲۹] و علم به اسرار الهی.[۳۰]
در روایات شیعه برخی پیشگوییها و خبرهای غیبی امامان شیعه آمده است. مانند: خبر از ویرانی کوفه،[۳۱] حمله عبدالملک مروان به کوفه[۳۲] خبر از خونریزی و شکمبارگی حجاج بن یوسف ثقفی،[۳۳] خبر از آینده خونین بصره،[۳۴] خبر از حکومت چهار فرمانروای فاسد از پسران مروان[۳۵] و خبر حمله مغولان و جنایت آنها.[۳۶]
ابن میثم بحرانی در شرح خطبه ۱۲۸ نهج البلاغه[۳۷] که بر اساس مضمون آن امام علی(ع) علم غیب را از خود نفی کرده و مختص به خداوند میداند، میگوید: باید میان علم غیب و علم به امور غایب تفاوت گذاشت.[۳۸] علم غیب علمی ذاتی و بدون علت است و همین علم است که امام علی(ع) از خود نفی میکند.[۳۹] امّا علم به امور غایب به افاضه خداوند صورت میگیرد که البته به افرادی چنین علمی اعطا میشود که توان و استعداد دریافت آن را با تزکیه نفس در خود ایجاد کرده باشند.[۴۰] به همین جهت برخی در رابطه با علم غیب امامان چنین گفتهاند که این علم ذاتی نیست بلکه علم لدنّی است از جانب خداوند به پیامبر(ص) آموخته شد و ایشان مامور بود به جانشینان خود بیاموزد.[۴۱]
راههای دست یابی امام به معارف غیبی
بنابر منابع شیعی، امام معصوم از چند راه به آگاهیهای غیبی دست مییابد که عبارتند از:
امام کاظم(ع):
«'علم ما بر سه قسم است؛ علم به گذشته، آینده و حال. اما گذشته، از نوع مفسّر است[که توسط پیامبر(ص) برای ما تفسیر و بیان شده است]. اما علم آینده از نوع نگاشته شده است[که در کتاب جامعه، جفر و مصحف فاطمه درج شده است]. و اما علم حاضر از نوع افکندن در قلب[قذف] یا کوبیدن در گوشهاست[نقر] و این قسم، برترین نوع علم ماست[که همان الهام و تحدیث است]. البته[ما، پیامبر نیستیم و بر ما وحی نمیشود زیرا ] پیامبری بعد از پیامبر ما ظهور نخواهد کرد. »
الف) دریافت علوم از طریق پیامبر(ص): در حدیثی از امام رضا(ع) آمده است: علم امام از طریق پیامبر به او رسیده است و پیامبر علم غیب را به واسطه جبرئیل از خداوند گرفته است.[۴۲] در روایتی از امام باقر(ع) نیز آمده است که امامان معصوم، از علومی که خداوند متعال فرشتگان و رسولانش را از آن آگاه نموده است، آگاه است.[۴۳]
این آموزهها از طریق آموزشهای عادی[۴۴] و روشهای غیرعادی به امام منتقل میشود. مانند علومی که در آخرین ساعات عمر شریف پیامبر به حضرت علی(ع) منتقل شد و معادل هزار باب علمی بود. این علم، شامل علم به رویدادهای گذشته و آینده و علم مرگها و مصیبتها و قضاوت بوده است. این علم در زمره ودایع امامت شمرده میشود که از هر امام به امام بعدی منتقل میشود.[۴۵]
علم پیامبر هم چنین از طریق کتابهایی مثل جامعه که پیامبر(ص) آن را برای حضرت علی انشاء میکرد و ایشان نیز آن را مینوشت و شامل اخبار و دانشهای مورد نیاز امام است و از هر امام به امام بعدی منتقل میشود.[۴۶] و نیز از طریق کتاب جفر که بنابر برخی روایات میراث انبیای الهی و جانشینان ایشان است و کتاب زبور داود، تورات موسی، انجیل عیسی و صحف ابراهیم نیز در آن قرار دارد.[۴۷]
ب) از طریق مصحف فاطمه(س) که مجموعه روایتهایی است که در جریان تحدیث فرشتگان(سخن گفتن) با حضرت زهرا(س) جمعآوری شده و در آن اخبار رویدادهای آینده تا روز قیامت وجود دارد. بنابر روایات شیعه حضرت زهرا آن را برای حضرت علی(ع) بازگو میکرده و ایشان آن را یادداشت مینموده است.[۴۸]
ج) از طریق الهام و تحدیث: از حسن بن یحیای مدائنی نقل شده که از امام صادق(ع) پرسیدم: هنگامی که سوالی از امام میشود، با چه علمی بدان جواب میدهد؟ ایشان فرمود: گاهی به او الهام میشود، گاهی از فرشته میشنود و گاهی هر دو.[۴۹]
علم غیب در انسانهای دیگر
آصف بن برخیا خطاب به حضرت سلیمان:
'«'قالَ الَّذی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکتابِ أَنَا آتیک بِهِ قَبْلَ أَنْ یرْتَدَّ إِلَیک طَرْفُک؛ کسی که علمی از کتاب (الهی) نزدش بود، گفت:» من پیش از آنکه چشمت را بر هم زنی، آن را نزد تو خواهم آورد! »
علم غیب چنانکه گفته شد، اختصاصی به پیامبران و امامان معصوم شیعه ندارد و برخی از مراتب آن در انسانهای دیگر نیز وجود دارد. قرآن کریم به برخی از این افراد اشاره دارد: که حضرت مریم،[۵۰] همسر ابراهیم،[۵۱] مادر موسی،[۵۲] همراه موسی(خضر)،[۵۳] مومنین شاهد بر منافقین، [۵۴] و همراه سلیمان(آصف بن برخیا)[۵۵] از آن جملهاند.
عمل بر اساس علم غیب
یکی از بحثها درباره علم غیب حجیت علم غیب یا لزوم عمل بر اساس آن است.[۵۶] برخی از متکلمان شیعه بر آناند که شخص دارای علم غیب وظیفهندارد بر اساس آن علم غیب عمل کند و باید بر اساس علم ظاهری عمل کند.
امام هم نسبت به ظاهر امور آگاهی داشته و هم باطن آنها. آنان در مقام علم ظاهری، مکلف به رعایت ظاهر هستند و وظایف اجتماعی خویش را بر اساس این تکلیف انجام میدهند، امّا در مقام آگاهی باطنی، بر اساس علمی که خداوند در جهت انجام و ظایف رسالت و امامت در اختیار آنان قرار داده، از پایان حوادث و جریانات روزگار و از جمله سرنوشت خویش، باخبرند با این حال، امام وظیفه داشت نسبت به ظاهر امور عمل کند نه باطن آنها. به همین جهت، آنان نمیتوانستند به واسطه علمی که به زمان و مکان وفات خویش داشتند، از وقوع آن جلوگیری کنند.[۵۷]
چالشهای باور به علم غیب
درباره علم غیب امامان(ع) پرسشها و چالشهایی مطرح است که متکلمان شیعه کوشیدهاند به آنها پاسخ دهند.
احادیث نافی علم غیب
- اگر امامان، عالم به غیب و دارای علم لدنّی هستند، پس روایتهایی که در آنها ایشان تصریح دارند چنین علمی ندارند چیست؟ به عنوان مثال، در حدیثی از امام صادق(ع) در جواب ادعای کسی که میگفت امام، عالم به غیب است، فرمود من چنین علمی ندارم و به عنوان شاهد، فرمود کنیزم کار بدی کرده که میخواهم او را تنبیه نمایم ولی او را نمییابم.[۵۸]
- این ایراد ناشی از عدم توجه به مجموع روایتهای وارد شده از اهل بیت است. بر اساس ادله قرآنی و روایتهای معصومین، امامان شیعه دارای علم غیباند. بنابراین، روایتهایی که محتوای آنها به انکار این ویژگی از ایشان اشاره دارد حتما یا مجعول است و یا از جهت تقیه بیان شده است. شاهد این مطلب نیز ادامه همین روایت است که در اشکال بیان شد. در این روایت، حضرت علم غیب را از خویش نفی نمودهاند ولی در ادامه که به همراه راوی به مکانی دیگر میروند که غیر از ایشان کسی در آنجا نیست، با استناد به آیه قران بیان میکنند که ایشان نه تنها عالم به غیب هستند، بلکه لازم است که حجت خدا چنین علمی را داشته باشند تا بتواند مأموریت و وظیفه خویش را به بهترین وجه انجام دهد.[۵۹]
اگر امام علم غیب دارد چرا کشته میشود؟
- اگر امامان از زمان و علت شهادت خویش باخبر بودهاند، وظیفه داشتند که از وقوع آن جلوگیری کنند نه اینکه به محل وقوع آن نیز بروند. مثلا اگر حضرت علی(ع) از ضربت خوردن خویش در شب ۱۹ رمضان در مسجد کوفه خبر داشت، میبایست به آنجا نرود. در غیر این صورت، این کار نوعی خودکشی حساب میشود.
- چندین پاسخ به این اشکال داده شده است:
- امام نسبت به برخی امور که در انجام وظایف امامت و رهبری مسلمانان به آن نیازی نداشتند؛ مانند زمان و علت شهادت خویش، آگاه نبوده است.
- امام به طور سربسته و اجمال میدانست که سرانجام شهید خواهد شد؛ ولی از زمان دقیق شهادت خود آگاه نبوده است.[۶۰]
- امام هم نسبت به ظاهر امور آگاهی داشته و هم باطن آنها. آنان در مقام علم ظاهری، مکلف به رعایت ظاهر هستند و وظایف اجتماعی خویش را بر اساس این تکلیف انجام میدهند، امّا در مقام آگاهی باطنی، بر اساس علمی که خداوند در جهت انجام رسالت و امامت در اختیار آنان قرار داده، از پایان حوادث و جریانات روزگار و از جمله سرنوشت خویش، باخبرند با این حال، امام وظیفه داشت نسبت به ظاهر امور عمل کند نه باطن آنها. به همین جهت، آنان نمیتوانستند به واسطه علمی که به زمان و مکان وفات خویش داشتند، از وقوع آن جلوگیری کنند.[۶۱]
- چندین پاسخ به این اشکال داده شده است:
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۱۳۴-۱۳۵؛ راغب، المفردات، ۱۴۱۲ق، ص۶۱۶.
- ↑ سبحانی، مفاهیم القرآن، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۴۰۲-۴۰۷.
- ↑ جوادی آملی، ادب فنای مقربان، ۱۳۸۸ش، ج۳، ص۴۱۴.
- ↑ صادقی تهرانی، الفرقان، ۱۳۶۵ش، ج۲۷، ص۱۷-۱۸.
- ↑ جوادی آملی، ادب فنای مقربان، ۱۳۸۸ش، ج۳، ص۴۱۵.
- ↑ رهبری، بازاندیشی در علم امام، ۱۳۹۴ش، ص۵۹-۶۰.
- ↑ نادم، علم غیب از نگاه عقل و وحی، ۱۳۹۵ش، ص۲۵۴-۲۵۵.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به نادم، علم غیب از نگاه عقل و وحی، ۱۳۹۵ش، ص۱۱۷ و ۱۵۵.
- ↑ ابن سینا،الاشارات و التنبیهات، ۱۳۷۵ش، ص۱۵۰-۱۵۱.
- ↑ طوسی، التبیان، داراحیاء التراث العربی، ج۲، ص۴۵۹.
- ↑ طوسی، التبیان، داراحیاء التراث العربی، ج۳، ص۶۳.
- ↑ طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲۰، ص۸۳.
- ↑ مظفر، علم الامام، بیتا، ص۱۵.
- ↑ مطهری، آشنایی با قرآن ، ج۹، ص۲۳۸؛ https://lms.motahari.ir/book-page/26/آشنایی%20با%20قرآن،%20ج%209?page=238
- ↑ مطهری، توحید، ص۳۱۲؛ https://lms.motahari.ir/book-page/45/توحید?page=312
- ↑ خرازی، بدایة المعارف، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۴۶.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۵۸.
- ↑ مظفر،علم الامام، بیتا، ۲۱-۳۴
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۷۰.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۹۲.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۳۴
- ↑ حلی، اجوبه المسائل، ص۱۴۸
- ↑ مظفر، علم الامام، بیتا، ص۱۲-۱۳؛ طباطبایی، المیزان، ج۱۸، ص۲۰۷
- ↑ مفید، اوائل المقالات، ص۷۷.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۶۰-۲۶۱.
- ↑ مظفر، علم الامام، بیتا، ص۲۳
- ↑ کشی،رجال کشی، ص۱۳۴۸
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۶۱.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۵۸.
- ↑ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۳۶۵ش، ج۶، ص۹۵.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه۱۰۱.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۰۱: ۱۸۹.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۱۶.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۰۲.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۷۳.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه۱۲۸.
- ↑ نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، خطبه ۱۲۸، ص ۱۸۶.
- ↑ ابن میثم بحرانی، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۱۳۹-۱۴۱.
- ↑ ابن میثم بحرانی، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۱۳۹-۱۴۱.
- ↑ ابن میثم بحرانی، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۱۳۹-۱۴۱.
- ↑ نیلساز و دیگران، «نقد شبهه تعارض آیات «علم غیب» در قرآن»، ص۴۷.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۵۶.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۵۵.
- ↑ خرازی،بدایة المعارف، ج۲، ص۴۶
- ↑ صدوق، الخصال، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۶۴۳.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۷۵.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۴۰.
- ↑ صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ص۱۱۰.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۴ق، ج۲۶، ص۵۷؛ طوسی،الامالی، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۴۰۸.
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۴۵.
- ↑ سوره هود، آیات ۶۹-۷۳.
- ↑ سوره قصص، آیه ۷.
- ↑ سوره کهف، آیه ۶۵.
- ↑ سوره توبه، آیه ۱۰۵.
- ↑ سوره نمل، آیه ۴۰.
- ↑ هاشمی، ماهیت علم امام، ۱۳۹۶ش، ص۳۸۲.
- ↑ مجلسی، مراة العقول، ۱۳۷۰ش، ج۳، ص۱۲۴-۱۲۵.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۵۷.
- ↑ مظفر، علم الامام، بیتا، ص۶۲
- ↑ صالحی نجف آبادی، شهید جاوید، ص ۴۵۵-۴۵۶.
- ↑ مجلسی، مراة العقول، ۱۳۷۰ش، ج۳، ص۱۲۴-۱۲۵.
یادداشت
- ↑ یعْلَمُ مَا بَینَ أَیدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یحِیطُونَ بِشَیءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء
- ↑ وَأُنَبِّئُکم بِمَا تَأْکلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیوتِکمْ إِنَّ فِی ذَلِک لآیةً لَّکمْ إِن کنتُم مُّؤْمِنِینَ﴿49﴾
- ↑ عَالِمُ الْغَیبِ فَلَا یظْهِرُ عَلَی غَیبِهِ أَحَدًا* إِلَّا مَنِ ارْتَضَی مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ یسْلُک مِن بَینِ یدَیهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا﴿26-27﴾
- ↑ تِلْک مِنْ أَنْباءِ الْغَیبِ نُوحیها إِلَیک ما کنْتَ تَعْلَمُها أَنْتَ وَ لا قَوْمُک مِنْ قَبْلِ هذا
منابع
- ابن سینا، حسین بن عبدالله، الاشارات و التنبیهات، قم، نشر البلاغه، ۱۳۷۵ش.
- ابنمیثم بحرانی، میثم بن علی، شرح نهج البلاغة، ۵ ج، تهران، دفتر نشر الکتاب، ۱۴۰۴ق.
- جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، قم، نشر اسراء، ۱۳۸۸ش.
- حلی، حسن بن یوسف، أجوبة المسائل المهنائیة، مقدمه: محی الدین مامقانی، قم، خیام، ۱۴۰۱ق.
- خرازی، محسن، بدایة المعارف الالهیه فی شرح عقائدالامامیه للمظفر، قم، نشر اسلامی، ۱۴۲۰ق.
- دهخدا، علی اکبر، لغتنامه دهخدا.
- راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق صفوان عدنان داودی، دمشق و بیروت، الدار الشامیه ودار العلم، ۱۴۱۲ق.
- سبحانی، جعفر، مفاهیم القرآن، به قلم جعفر الهادی، قم، موسسه امام صادق، ۱۴۲۰ق.
- شریف مرتضی، علی بن حسین، الشافی فی الامامه، الشافی فی الامامة، چاپ دوم، تهران، موسسه الصادق، ۱۴۱۰ق.
- صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، قم، انتشارات فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۶۵ش.
- صالحی نجف آبادی، نعمت الله، شهید جاوید، تهران، بی نا، چاپ دوازدهم، ۱۳۶۱ش.
- صدوق، محمد بن علی بن بابویه، الخصال، قم، نشر جامعه مدرسین، ۱۴۰۳ق.
- صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، قم، کتابخانه آیت الله نجفی مرعشی، ۱۴۰۴ق.
- طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، نشر اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
- طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تحقیق سید احمد حسینی، تهران، کتابفروشی مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
- طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق:احمد قصیر عاملی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بیتا.
- طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
- طوسی، محمد بن حسن، الامالی، قم، دارالثقافه، ۱۴۱۴ق.
- قدردان قراملکی، محمد حسن، کلام فلسفی، قم، انتشارات وثوق، ۱۳۷۸ش.
- کشی، محمد بن عمر، رجال کشی، مشهد، نشر دانشگاه مشهد، ۱۳۴۸ش.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علیاکبر غفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۴۰۷ق.
- مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، دراالوفاء، ۱۴۰۴ق.
- مجلسی، محمد باقر، مراة العقول فی شرح اخبار الرسول، تصحیح: سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ سوم، ۱۳۷۰ش.
- مظفر، محمدحسین، علم الامام، نجف، مکتبة الحیدریة، بیتا.
- مفید، محمد بن محمد، اوائل المقالات، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
- نیلساز، نصرت و دیگران، «نقد شبهه تعارض آیات «علم غیب» در قرآن»، فصلنامه مطالعات تفسیری، دوره۴، شماره۱۳، بهار ۱۳۹۲ش.
- هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام: بررسی تاریخی و کلامی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۹۶ش.
- https://lms.motahari.ir/book-page/26/آشنایی%20با%20قرآن،%20ج%209?page=238
منابع برای مطالعه بیشتر
پیوند به بیرون