غیبت: تفاوت میان نسخهها
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
==آثار اجتماعی غیبت== | ==آثار اجتماعی غیبت== | ||
به گفته [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]]، غیبت و بدگویی افراد پشت سر هم موجب نفرت و قطع رابطه افراد شده و به تدریج با تأثیرگذاری در جامعه و محیط اجتماعی، موجب فساد جامعه میشود؛ همانند خورهای که در بدن انسان افتاده و اعضای او را یکی یکی بخورد تا جایی که رشته حیاتش را به کلی قطع کند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۸، ص۳۲۳ و ۳۲۴.</ref> | |||
به گفته [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]]، غیبت و بدگویی افراد پشت سر هم موجب نفرت و قطع رابطه افراد شده و به تدریج در جامعه و محیط | |||
[[امام خمینی]] در کتاب [[شرح چهل حدیث (کتاب)|شرح چهل حدیث]] آثاری چند برای غیبت مطرح کرده است: | [[امام خمینی]] در کتاب [[شرح چهل حدیث (کتاب)|شرح چهل حدیث]] آثاری چند برای غیبت مطرح کرده است: | ||
خط ۵۲: | خط ۵۰: | ||
* از بین رفتن قُبح معاصی و گناهان، در نتیجه افزایش فساد؛ | * از بین رفتن قُبح معاصی و گناهان، در نتیجه افزایش فساد؛ | ||
* برهم خوردن وحدت در اجتماع بر اثر دور شدن قلوب از هم.<ref>خمینی، چهل حدیث، حدیث نوزدهم، ص۳۰۹.</ref> | * برهم خوردن وحدت در اجتماع بر اثر دور شدن قلوب از هم.<ref>خمینی، چهل حدیث، حدیث نوزدهم، ص۳۰۹.</ref> | ||
[[ناصر مکارم شیرازی|آیت الله مکارم شیرازی]] نیز غیبت را موجب بدبینی، سستی پیوندهای اجتماعی و پایههای همکاری و تعاون، از بین رفتن اعتماد، منشأ کینه و دشمنی و گاه نزاع و قتل و کشتار دانسته است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۲، ص۱۸۹.</ref> از نظر وی، گناه کبیره بودن غیبت نیز به جهت همین آثار فردی و اجتماعی است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۲، ص۱۸۹.</ref> | |||
==راهکارهای ترک غیبت== | ==راهکارهای ترک غیبت== |
نسخهٔ ۹ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۵۲
غِیبَت از گناهان کبیره به معنای بدگویی پشت سر دیگران است که دین اسلام بهشدت از آن نهی کرده است. قرآن این گناه را همچون خوردن گوشت انسان مرده توصیف کرده و در روایات گناه آن شدیدتر از زنا معرفی شده است. علاوه بر ارتکاب غیبت، گوش دادن به غیبت نیز حرام است. این گناه پایمال کردن حق الناس به شمار میآید؛ از این رو، بنابر برخی روایات، توبه از آن مشروط به گذشت کردن غیبتشونده است. در روایات، برای غیبت آثار و عذابهایی ذکر شده است؛ مانند این که پاداش اعمال صالح غیبتکننده به غیبتشونده منتقل میشود و گناهانِ غیبتشونده به غیبتکننده.
مفهومشناسی
در اصطلاح علم اخلاق، غیبت آن است که در غیاب برادر دینی، به بیان آنچه نقلش مایه ناخشنودی او میشود بپردازند،[۱] خواه آن نقص در بدن او باشد یا در نَسب یا در صفات و افعال و اقوال او یا در چیزی که متعلق به او باشد مثل خانه و لباس.[۲]
به گفته علامه طباطبایی، برای غیبت، به جهت اختلاف در مصادیق آن، تفاسیر و تعاریف مختلفی ارائه شده است که وجه مشترک آنها این است که پشت سر کسی چیزی گفته شود که اگر بشنود، ناراحت شود. ازهمین رو، بدگویی پشت سر متظاهر به فسق را غیبت نشمردهاند.[۳]
غیبت بر چند قسم است: گفتن مستقیم یا با کنایه، نوشتن و اشاره دست و پا.عایشه وارد شد چون بیرون رفت، عایشه با دست خود اشاره کرد که این قدکوتاه است. رسول خدا(ص) فرمود: غیبت او را کردی.»[۴]
روایت است «زنی برتفاوت با تهمت و سخنچینی
به گفته امام خمینی، بدگویی پشت سر کسی را غیبت گویند خواه آن عیب در او باشد خواه نباشد؛ اما تهمت، آن است که عیبی که در کسی نیست، به او نسبت داده شود خواه پشت سر او باشد یا در حضور او.[۵]
اگر پشت سر دیگری مطلب دروغی بیان شود، گناهی مضاعف است که تهمت نام دارد: ترکیبی از دروغ و غیبت. همچنین اگر در غیاب کسی سخن یا رفتاری به راستی (نه دروغ) اما با هدف برهم زدن روابط دوستانه آن دو بیان شود، گناه این کار سخنچینی و نَمّامی است که جزو گناهان کبیره است. بیان خوبی و کمال دیگران را غیبت ندانستهاند.
در روایتی نقل شده است هنگامی که درباره عیب کسی سخن گفته میشود، اگر آن عیب در آن فرد باشد و خداوند آن را بد میشمارد، غیبت است و اگر آن عیب در او نباشد، تهمت است.[۶]
حکم غیبت
حرمت غیبت اجماعی، بلکه از ضروریات فقه دانسته شده است.[۷] چنانکه غیبت حرام است، گوش کردن به آن نیز گناهی کبیره است و این جمله که این حرف را در حضور خود او هم خواهم گفت ماهیت غیبت را تغییر نمیدهد. در حدیثی رسول خدا(ص) فرمود هرکس از برادرش غیبتی را دفع کند خداوند هزار باب شر را از او در دنیا و آخرت خواهد بست.[۸]
حق الناس و حق الله
غیبت علاوه بر آنکه جنبه حق الله دارد، جنبه حق الناس هم دارد و خداوند غیبتکننده را نمیآمرزد مگر اینکه غیبتشونده از او راضی شود. پیامبر(ص) در وصیت خود به ابوذر فرمود: از غیبت بترس، زیرا که آن از زنا شدیدتر است. عرض کردم: برای چه یا رسول الله؟ فرمود: برای آنکه زناکار اگر توبه کرد خداوند او را میآمرزد، ولی غیبت آمرزیده نشود تا آنکه صاحبش گذشت کند.[۹]
موارد جواز غیبت
غیبت از گناهان بزرگ اخلاقی و اجتماعی است اما بر اساس احادیث ائمه(ع)، در موارد ویژهای که پای مصلحت و خیر انسانها در میان باشد و هدفی مشروع و عقلایی دارد که مفاسد آن را جبران میکند غیبت جایز است. برخی از مصادیق استثنائات و موارد غیبتهای مجاز عبارتند از:
- دادخواهی از ظالم
- نهی از منکر
- پرسش و استفتا
- اهل بدعت
- کسی که علناً گناه میکند، در همان گناه، نه گناهانی که مخفیانه انجام میدهد.
در موارد جواز نیز ترک کردن غیبت بهتر است مگر مواردی که لازم است و در صورت سکوت ضرر مهمی به فرد دیگری یا جامعه وارد شود.[۱۰]
غیبت در قرآن و روایات
وَلَا یغْتَب بَّعْضُکم بَعْضًا أَیحِبُّ أَحَدُکمْ أَن یأْکلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیتًا (ترجمه:از یکدیگر غیبت مکنید. آیا هیچ یک از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟)[حجرات–۱۲]
غیبت از گناهان کبیره است که در آیه ۱۲ سوره حجرات از آن به خوردن گوشت برادرِ مرده تعبیر شده است.[۱۱] در روایات هم تعبیرات شدید اللحنی نسبت به غیبت کننده آمده است. پیامبر(ص) فرمود: هر کس از مرد یا زن مسلمانی غیبت کند، خداوند تا چهل شبانه روز نماز و روزه او را نپذیرد مگر این که غیبت شونده او را ببخشد[۱۲] و غیبت کردن را در (نابودی) دین مسلمان مؤثرتر از خوره در درون او دانسته[۱۳] و غیبت را موجب انتقال اعمال خیر به غیبت شونده و گناهان او به غیبت کننده معرفی میکند.
پیامبر(ص) در روایتی ضمن نهی از غیبت، گناه غیبت را سختتر از زنا شمرد؛ زیرا خداوند توبه زناکار را میپذیرد؛ اما توبه غیبت کننده پذیرفته نخواهد شد مگر آنکه غیبت شونده از او بگذرد.[۱۴]
امام صادق(ع) یکی از ریشههای این گناه را حسد دانسته[۱۵] و غیبت مؤمن را عامل خروج از ولایت خدا و وارد شدن در ولایت شیطان معرفی میکند.[۱۶]
آثار اجتماعی غیبت
به گفته علامه طباطبایی، غیبت و بدگویی افراد پشت سر هم موجب نفرت و قطع رابطه افراد شده و به تدریج با تأثیرگذاری در جامعه و محیط اجتماعی، موجب فساد جامعه میشود؛ همانند خورهای که در بدن انسان افتاده و اعضای او را یکی یکی بخورد تا جایی که رشته حیاتش را به کلی قطع کند.[۱۷]
امام خمینی در کتاب شرح چهل حدیث آثاری چند برای غیبت مطرح کرده است:
- فاسد شدن ایمان و اخلاق در جامعه؛
- رسوایی و بیآبرویی انسان در دنیا و آخرت؛
- از بین رفتن قُبح معاصی و گناهان، در نتیجه افزایش فساد؛
- برهم خوردن وحدت در اجتماع بر اثر دور شدن قلوب از هم.[۱۸]
آیت الله مکارم شیرازی نیز غیبت را موجب بدبینی، سستی پیوندهای اجتماعی و پایههای همکاری و تعاون، از بین رفتن اعتماد، منشأ کینه و دشمنی و گاه نزاع و قتل و کشتار دانسته است.[۱۹] از نظر وی، گناه کبیره بودن غیبت نیز به جهت همین آثار فردی و اجتماعی است.[۲۰]
راهکارهای ترک غیبت
عالمان اخلاق برای ترک این گناه راهکارهایی چون تفکر در آیات و روایات مذمت غیبت و دقت در آنها، تفکر در مرگ، ترک زمینه غیبت، مراقبه و محاسبه بیان کردهاند. امام خمینی بر اساس احادیث، دو راه یک علمی و دیگری عملی برای حل این مشکل اخلاقی ارائه میکند و میگوید که با عمل به این مسائل انسان میتواند از این گناه کبیره منزجر و متنفر شود:
- راه علمی
تفکر در نتایج سوء این عمل که در احادیث بیان شده و سنجش آن با میزان عقل؛ برخی از آثار سویی که در احادیث آمده چنین است:
- رسوایی در میان مردم
- افتادن از چشم مردم
- ایجاد بغض عدوات در نفس انسان
- دشمنی خداوند و ملائکه با غیبت کننده
- خلود در آتش
- انتقال حسنات غیبت کننده به فرد مورد غیبت
- انتقال سیئات غیبت شونده به غیبت کننده
- راه عملی
کتابها
با توجه به اهمیت این گناه و کثرت وجود آن در بین مردم، کتابها و تکنگارههایی در این موضوع نگاشته شده که برخی از آنها عبارتند از:
- کشف الریبة عن أحکام الغیبة، شهید ثانی، انتشارات مرتضوی، تهران، ۱۳۷۶
- سرطان ایمان، حسین میرزاخانی، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی
- غیبت، گناه کبیره یا یک بیماری روانی، ترجمه کشف الریبة عن احکام الغیبة، ترجمه سید ابراهیم میرباقری، انتشارات انصاریان
- راهکارهای دوری از گناه؛ غیبت و تهمت، عزیزالله حیدری، انتشارات مسجد مقدس جمکران
- غیبت و احکام آن: ترجمه کتاب کشف الریبه عن احکام الغیبه، رضا رجبزاده، مشهد.
پانویس
منابع
- قرآن کریم
- امام خمینی، سید روحالله موسوی، مکاسب المحرمه، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
- حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ۱۴۰۹ق.
- شعیری سبزواری، محمدبن محمد، جامع الاخبار، قم، انتشارات رضی.
- صدوق، محمد بن علی بن بابویه، ألامالی، تهران، کتابچی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ش.
- صدوق، محمد بن علی بن بابویه، الخصال، تحقیق علی اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
- طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الاعلمی، چاپ دوم، ۱۳۹۰ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تصحیح فضلالله یزدی طباطبایی و هاشم رسولی، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
- فیض کاشانی، ملا محسن، المحجة البیضاء، مشهد، انتشارات آستان قدس.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۴۰۷ق.
- مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، تهران، دارالکتب اسلامیة، ۱۴۰۳ق.
- موسوی خمینی، سید روح الله، چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
- نراقی، ملااحمد، معراج السعاده، انتشارات هجرت.
- ↑ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ج۵، ص۲۵۵.
- ↑ نراقی، معراج السعاده، انتشارات هجرت، ص۴۴۴.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۸، ص۳۲۳.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۲۲۴.
- ↑ امام خمینی، مکاسب المحرمه، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۳۸۹.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۹، ص۲۰۶.
- ↑ خمینی، شرح چهل حدیث (اربعین حدیث)، حدیث نوزدهم، ص۳۰۳.
- ↑ عن عقاب الاعمال بسنده عن النبی صلی الله علیه و آله: من ردّ عن اَخیه غیبة سمعها فی مجلسٍ، ردّ الله عنه الفَ بابٍ من الشر فی الدنیا
- ↑ عن محمد بن الحسن فی المجالس و الاخبار باسناده عن أبی ذر، عن النبی صلی الله علیه و آله فی وصیة له قال: یا أبا ذر، ایاک و الغیبة! فان الغیبة أشد من الزنا. قلت: و لِمَ ذاک یا رسول الله؟ قال: لأن الرجلَ یزنی فیتوب إلی الله فیتوب اللهُ علیه، و الغیبة لا تغفر حتی یغفرها صاحبُها
- ↑ خمینی، چهل حدیث، حدیث نوزدهم، ص۳۱۴.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۲، ص۱۸۵.
- ↑ مجلسی، بحارالأنوار، ج۷۵، ص۲۵۸، ح۵۳
- ↑ کلینی، الکافی، ج۲، ص۳۵۷، ح۱
- ↑ صدوق، الخصال، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۶۳؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۹، ص۲۰۶.
- ↑ صدوق، الخصال، ۱۳۶۲ش، ص۱۲۱.
- ↑ صدوق، ألامالی، ۱۳۷۶ش، ص۱۰۳.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۸، ص۳۲۳ و ۳۲۴.
- ↑ خمینی، چهل حدیث، حدیث نوزدهم، ص۳۰۹.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۲، ص۱۸۹.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۲، ص۱۸۹.
- ↑ خمینی، چهل حدیث، حدیث نوزدهم، ص۳۱۱.