پرش به محتوا

جبر و اختیار: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:
در مباحث کلامی، آنجا که از تعلق علم و اراده و قدرت خداوند به افعال بندگان و خلق افعال سخن به میان می‌آید، این مسئله مطرح می‌شود که آیا در افعال بندگان، علم و اراده و قدرت خداوند مؤثر است وقدرت انسان در آن تأثیری ندارد و در واقع خداوند خالق و فاعل افعال انسانهاست یا نه؟ کسانی که علم و اراده و قدرت خداوند را در افعال بندگان مؤثر، و خلق (پدید آوردن) را از اوصاف انحصاری او می‌دانند و نسبت خلق را به انسان به هیچ وجهی روا نمی‌دارند، به جبر قائل می‌شوند. در مقابل اینان، کسانی که در انسان به اراده و قدرت مؤثر در ایجاد و انجام فعل عقیده دارند و او را خالق و فاعل افعالش می‌شناسند، به اختیار قائل‌اند.  
در مباحث کلامی، آنجا که از تعلق علم و اراده و قدرت خداوند به افعال بندگان و خلق افعال سخن به میان می‌آید، این مسئله مطرح می‌شود که آیا در افعال بندگان، علم و اراده و قدرت خداوند مؤثر است وقدرت انسان در آن تأثیری ندارد و در واقع خداوند خالق و فاعل افعال انسانهاست یا نه؟ کسانی که علم و اراده و قدرت خداوند را در افعال بندگان مؤثر، و خلق (پدید آوردن) را از اوصاف انحصاری او می‌دانند و نسبت خلق را به انسان به هیچ وجهی روا نمی‌دارند، به جبر قائل می‌شوند. در مقابل اینان، کسانی که در انسان به اراده و قدرت مؤثر در ایجاد و انجام فعل عقیده دارند و او را خالق و فاعل افعالش می‌شناسند، به اختیار قائل‌اند.  


==جبر و اختیار و چالش‌های اعتقادی==
==جایگاه بحث جبر و اختیار ==
بحث بر سر مجبور یا مختاربودن انسان از نخستین اختلافات در قرون نخستین اسلامی است.<ref>عبده، رسالة التوحید، ۲۰۰۵م، ص۱۷.</ref> در [[قرآن]] به عنوان کتاب آسمانی مسلمانان دسته‌ای از آیات ناظر به تقدیرگرایی و حاکمیت و خالقیت مطلق خداوند بر همه حوادث هستی است و دسته‌ای دیگر بیا‌ن‌گر آزادی کامل انسان در انتخاب است.<ref>ولفسن، فلسفه علم کلام، ۱۳۶۸ش، ص۶۴۷.</ref> این آیات زمینه‌ساز اختلاف مسلمانان و تقسیم ایشان بین دو گروه معتقدان به تقدیر<ref>ولفسن، فلسفه علم کلام، ۱۳۶۸ش، ص۶۴۸.</ref> و معتقدان به آزادی اراده<ref>ولفسن، فلسفه علم کلام، ۱۳۶۸ش، ص۶۶۰.</ref> شد.
بحث بر سر مجبور یا مختاربودن انسان از نخستین اختلافات در قرون نخستین اسلامی است.<ref>عبده، رسالة التوحید، ۲۰۰۵م، ص۱۷.</ref> در [[قرآن]] به عنوان کتاب آسمانی مسلمانان دسته‌ای از آیات ناظر به تقدیرگرایی و حاکمیت و خالقیت مطلق خداوند بر همه حوادث هستی است و دسته‌ای دیگر بیا‌ن‌گر آزادی کامل انسان در انتخاب است.<ref>ولفسن، فلسفه علم کلام، ۱۳۶۸ش، ص۶۴۷.</ref> این آیات زمینه‌ساز اختلاف مسلمانان و تقسیم ایشان بین دو گروه معتقدان به تقدیر<ref>ولفسن، فلسفه علم کلام، ۱۳۶۸ش، ص۶۴۸.</ref> و معتقدان به آزادی اراده<ref>ولفسن، فلسفه علم کلام، ۱۳۶۸ش، ص۶۶۰.</ref> شد.


خط ۱۲: خط ۱۲:


[[عدلیه|جریان عدلیه]] در دو شاخه مهم معتزله و [[امامیه]] گرایش به اختیارمندی انسان داشتند. پیش از آن‌ها فرقه‌هایی چون جهمیه و نجّاریه انسان را در رفتارهای خود تسلیم اراده الهی می‌دانستند. در کتاب‌های کلامی همه فرقه‌های اسلامی در بحث از افعال الهی و کیفیت خلق افعال درباره رابطه فعل انسان با فعل خداوند بحث کرده‌اند و نتیجه آن در گرایش آنان به جبر یا اختیار مشخص می‌شود.  
[[عدلیه|جریان عدلیه]] در دو شاخه مهم معتزله و [[امامیه]] گرایش به اختیارمندی انسان داشتند. پیش از آن‌ها فرقه‌هایی چون جهمیه و نجّاریه انسان را در رفتارهای خود تسلیم اراده الهی می‌دانستند. در کتاب‌های کلامی همه فرقه‌های اسلامی در بحث از افعال الهی و کیفیت خلق افعال درباره رابطه فعل انسان با فعل خداوند بحث کرده‌اند و نتیجه آن در گرایش آنان به جبر یا اختیار مشخص می‌شود.  
== چالش‌های اعتقادی جبر و اختیار ==
===عدل الهی===
===عدل الهی===
یکی از ریشه‌های بحث درباره جبر و اختیار، اختلاف مسلمانان در بحث [[عدل الهی]] بود. عدلیه بر اساس مبانی خود معتقد بودند که [[جبرگرایی|مجبوربودن]] انسان مصداقی از ظلم است و خداوند به کسی ظلم نمی‌کند. در نقطه مقابل مسلمانانی بودند که معتقد بودند ما نمی‌توانیم تعیین کنیم چه چیزی عادلانه و چه چیزی غیرعادلانه است و هر چه خداوند انجام دهد همان عدالت است.
یکی از ریشه‌های بحث درباره جبر و اختیار، اختلاف مسلمانان در بحث [[عدل الهی]] بود. عدلیه بر اساس مبانی خود معتقد بودند که [[جبرگرایی|مجبوربودن]] انسان مصداقی از ظلم است و خداوند به کسی ظلم نمی‌کند. در نقطه مقابل مسلمانانی بودند که معتقد بودند ما نمی‌توانیم تعیین کنیم چه چیزی عادلانه و چه چیزی غیرعادلانه است و هر چه خداوند انجام دهد همان عدالت است.
خط ۳۲: خط ۳۵:
فیلسوفان مسلمان اختیارگرا هستند و با جبرگرایی مخالفند،<ref>صدرالمتالهین، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۳، ص۱۲.</ref> فیلسوفان صدور فعل از انسان را ارادی می‌دانند ولی از نظر ایشان خودِ اراده، ارادی نیست.<ref>مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۸۹، ص۶۱۲-۶۲۶؛ ابن سینا، الهیات شفاء، ۱۴۰۴، ص۴۳۷-۴۳۹؛ صدرالمتالهین، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۲، ص۲۲۴.</ref> گروهی از فقیهان و فیلسوفان شیعه همچون [[ابوالقاسم خوئی]]، [[محمد حسین نائینی]]، [[محمد باقر صدر]]، و [[غلامرضا فیاضی]] معتقدند که نتیجه این دیدگاه پذیرش جبر است و باید توضیح دیگری درباره [[اصل علیت]] و فرآیند فعل اختیاری ارائه کرد تا اختیار انسان، به خوبی تبیین شود.<ref>نائینی، أجود التقریرات، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۹۱؛ فیاضی، «جبر فلسفی از نگاه قاعده ضرورت سابق».</ref>
فیلسوفان مسلمان اختیارگرا هستند و با جبرگرایی مخالفند،<ref>صدرالمتالهین، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۳، ص۱۲.</ref> فیلسوفان صدور فعل از انسان را ارادی می‌دانند ولی از نظر ایشان خودِ اراده، ارادی نیست.<ref>مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۸۹، ص۶۱۲-۶۲۶؛ ابن سینا، الهیات شفاء، ۱۴۰۴، ص۴۳۷-۴۳۹؛ صدرالمتالهین، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۲، ص۲۲۴.</ref> گروهی از فقیهان و فیلسوفان شیعه همچون [[ابوالقاسم خوئی]]، [[محمد حسین نائینی]]، [[محمد باقر صدر]]، و [[غلامرضا فیاضی]] معتقدند که نتیجه این دیدگاه پذیرش جبر است و باید توضیح دیگری درباره [[اصل علیت]] و فرآیند فعل اختیاری ارائه کرد تا اختیار انسان، به خوبی تبیین شود.<ref>نائینی، أجود التقریرات، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۹۱؛ فیاضی، «جبر فلسفی از نگاه قاعده ضرورت سابق».</ref>


==اختیارگرایی==
==مکاتب اختیارگرایی==
گرایش به اختیار انسان یکی دیگر از پاسخ‌هایی است به مسئله صدور رفتارهای انسانی داده شده است. اکثریت مسلمانان به‌ویژه عدلیه مسلمان در دو شاخه [[شیعیان|شیعیان امامی]] و [[معتزله|سنیان اهل اعتزال]]، و [[اشاعره|متلکمان اشعری]] و  [[ماتریدیه|ماتُریدی]] اختیار انسان را پذیرفته‌اند.
گرایش به اختیار انسان یکی دیگر از پاسخ‌هایی است به مسئله صدور رفتارهای انسانی داده شده است. اکثریت مسلمانان به‌ویژه عدلیه مسلمان در دو شاخه [[شیعیان|شیعیان امامی]] و [[معتزله|سنیان اهل اعتزال]]، و [[اشاعره|متکلمان اشعری]] و  [[ماتریدیه|ماتُریدی]] اختیار انسان را پذیرفته‌اند.در تفسیر اختیار، سه دیدگاه تفویض معتزلی، کسب اشاعره و امر بین الامرین مطرح شده است:


با اعتقاد به دو اصل [[عدل]] و [[حکمت]] الهی، معتقد به مختار بودن انسان در افعالی است که در مدار [[تکلیف]] قرار گرفته، و انسان بر آنها ستایش و نکوهش می‎شود دارند؛ چرا که تکلیف نمودن انسانِ مجبور و ستایش و یا نکوهش او بر کاری که از وی صادر گردیده قبیح و نارواست، و به مقتضای اصل عدل و حکمت، ‌خداوند از افعال قبیح منزه است.
با اعتقاد به دو اصل [[عدل]] و [[حکمت]] الهی، معتقد به مختار بودن انسان در افعالی است که در مدار [[تکلیف]] قرار گرفته، و انسان بر آنها ستایش و نکوهش می‎شود دارند؛ چرا که تکلیف نمودن انسانِ مجبور و ستایش و یا نکوهش او بر کاری که از وی صادر گردیده قبیح و نارواست، و به مقتضای اصل عدل و حکمت، ‌خداوند از افعال قبیح منزه است.


متکلمان [[عدلیه]]، نظریه [[جبر]] را مخالف [[عدل الهی]] دانسته و با استناد به عدل و حکمت خداوند، بر مختار بودن انسان استدلال نموده‌اند، چنان که واصل بن عطا گفته است: خداوند عادل و حکیم است و روا نیست که از بندگان، خلاف آنچه که امر می‎‌کند خواسته، و آنان را بر کاری مجبور سازد و آن گاه مجازاتشان کند.»<ref>شهرستانی، ملل و نحل،۱۳۶۴ش، ج۱، ص۶۱.</ref>  
متکلمان [[عدلیه]]، نظریه [[جبر]] را مخالف [[عدل الهی]] دانسته و با استناد به عدل و حکمت خداوند، بر مختار بودن انسان استدلال نموده‌اند.<ref>شهرستانی، ملل و نحل،۱۳۶۴ش، ج۱، ص۶۱.</ref> [[ابن میثم بحرانی]]، ‌پس از اشاره به این که مختار بودن انسان امری است بدیهی و به اقامه برهان نیاز ندارد، یادآور شده است که هر عاقلی مدح بر احسان، و ذم بر عدوان را نیکو می‎ داند، و این مطلب متفرع بر این است که نیکوکار و بدکار فاعلِ فعل خویش باشند.<ref>بحرانی، قواعد المرام،۱۴۰۶ق،  ص۱۰۸</ref> [[خواجه نصیرالدین طوسی]] نیز گفته است: درک بدیهی، گواه بر این است که افعالِ ما مَستَند به ما می‌‎باشند.»<ref>نصیرالدین طوسی، کشف المراد،۱۴۱۳ق، ص۳۰۸.</ref>
[[ابن میثم بحرانی]]، ‌پس از اشاره به این که مختار بودن انسان امری است بدیهی و به اقامه برهان نیاز ندارد، یادآور شده است که هر عاقلی مدح بر احسان، و ذم بر عدوان را نیکو می‎ داند، و این مطلب متفرع بر این است که نیکوکار و بدکار فاعلِ فعل خویش باشند. و نیز تصریح کرده است که ما با درک وجدانی می یابیم که افعالمان تابع انگیزه‌های ما هستند و اختیار، معنایی جز این ندارد.<ref>بحرانی، قواعد المرام،۱۴۰۶ق،  ص۱۰۸</ref> [[خواجه نصیرالدین طوسی]] نیز گفته است: درک بدیهی، گواه بر این است که افعالِ ما مَستَند به ما می‌‎باشند.»<ref>نصیرالدین طوسی، کشف المراد،۱۴۱۳ق، ص۳۰۸.</ref>  
 
===آراء متکلمان در تفسیر اختیار===
در تفسیر اختیار، سه دیدگاه تفویض معتزلی، کسب اشاعره و امر بین الامرین مطرح شده است:


=== تفویض معتزلی ===
دیدگاه [[تفویض معتزلی]] معتقد است انسان، خود پدید آورنده فعل خویش است، و خداوند آن را در انسان نیافریده است.<ref>قاضی، شرح الاصول الخمسة،۱۴۲۲ق، ص۲۲۶</ref> و نمی‌توان خداوند را خالق افعال بشر دانست، زیرا در افعال بشر ظلم و ستم وجود دارد، و خداوند از ظلم و ستم منزه است.<ref>قاضی، شرح الاصول الخمسة،۱۴۲۲ق، ص۲۳۱</ref> منتقدان نظریه تفویض آن را نوعی ثنوی‌گرایی می‌دانند که با اصل [[توحید در خالقیت]] و [[توحید ربوبی|ربوبیت]] منافات دارد.<ref> ملا صدرا، اسفار،۱۹۸۱م، ج ۶، ص۳۷۰</ref> چنان که با عمومیت قدرت و مالکیت مطلقه الهی نیز منافات دارد.<ref>صدوق، التوحید،۱۳۵۷ش، ص۳۵۹</ref>
دیدگاه [[تفویض معتزلی]] معتقد است انسان، خود پدید آورنده فعل خویش است، و خداوند آن را در انسان نیافریده است.<ref>قاضی، شرح الاصول الخمسة،۱۴۲۲ق، ص۲۲۶</ref> و نمی‌توان خداوند را خالق افعال بشر دانست، زیرا در افعال بشر ظلم و ستم وجود دارد، و خداوند از ظلم و ستم منزه است.<ref>قاضی، شرح الاصول الخمسة،۱۴۲۲ق، ص۲۳۱</ref> منتقدان نظریه تفویض آن را نوعی ثنوی‌گرایی می‌دانند که با اصل [[توحید در خالقیت]] و [[توحید ربوبی|ربوبیت]] منافات دارد.<ref> ملا صدرا، اسفار،۱۹۸۱م، ج ۶، ص۳۷۰</ref> چنان که با عمومیت قدرت و مالکیت مطلقه الهی نیز منافات دارد.<ref>صدوق، التوحید،۱۳۵۷ش، ص۳۵۹</ref>


دیدگاه [[نظریه کسب|کسب]] که از سوی [[اشاعره]] پیشنهاد شده است بر این باور است که خداوند خالق فعل انسان، و انسان کاسب آن است.<ref>خیالی، شرح العقاید النسفیة، ص۱۱۵-۱۱۷</ref> متکلمان اشعری در تفسیر «کسب»  دچار اختلاف شده و تفسیرهای چندگانه‌ای از نظریه کسب به دست داده‌اند. این نظریه هم از طرف مخالفان اشاعره مورد نقد قرار گرفته و هم برخی از محققان اشاعره آن را برای حل مشکل [[جبر]] ناکافی دانسته‌‎اند، حتی احمد امین  مصری آن را تعبیر جدیدی از نظریه جبر دانسته<ref>أمین، ضحی الاسلام، ج ۳، ص۵۷</ref> و [[شیخ شلتوت]] نیز گفته است این نظریه علاوه بر این که با اصطلاح لغوی و قرآنی آن هماهنگ نیست، از عهده توجیه مسأله [[تکلیف]] و اصل [[عدل الهی]] و مسؤولیت انسان نیز برنمی‌‎آید.<ref>سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، الناشر مؤسسة النشر الإسلامي، ج ۲، ص۱۹۸.</ref>
=== نظریه کسب اشاعره ===
دیدگاه [[نظریه کسب|کسب]] که از سوی [[اشاعره]] پیشنهاد شده است بر این باور است که خداوند خالق فعل انسان، و انسان کاسب آن است.<ref>خیالی، شرح العقاید النسفیة، ص۱۱۵-۱۱۷</ref> متکلمان اشعری در تفسیر «کسب»  دچار اختلاف شده و تفسیرهای چندگانه‌ای از نظریه کسب به دست داده‌اند. این نظریه هم از طرف مخالفان اشاعره مورد نقد قرار گرفته و هم برخی از محققان اشاعره آن را برای حل مشکل [[جبر]] ناکافی دانسته‌‎اند.<ref>أمین، ضحی الاسلام، ج ۳، ص۵۷</ref> [[شیخ شلتوت|شلتوت]] از علمای بزرگ الازهر معتقد است این نظریه علاوه بر این که با اصطلاح لغوی و قرآنی آن هماهنگ نیست، از عهده توجیه مسأله [[تکلیف]] و اصل [[عدل الهی]] و مسؤولیت انسان نیز برنمی‌‎آید.<ref>سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، الناشر مؤسسة النشر الإسلامي، ج ۲، ص۱۹۸.</ref>


=== امر بین الامرین امامیه ===
آموزه [[امر بین الامرین]] از سوی [[ائمه اهل بیت|ائمه اهل بیت(ع)]] مطرح شده و متکلمان [[امامیه]] و نیز حکمای اسلامی آن را تبیین و تشریح کرده‌اند.<ref>مجلسی، بحارالانوار،۱۴۰۳ق، ج۵، ص۱۲.
آموزه [[امر بین الامرین]] از سوی [[ائمه اهل بیت|ائمه اهل بیت(ع)]] مطرح شده و متکلمان [[امامیه]] و نیز حکمای اسلامی آن را تبیین و تشریح کرده‌اند.<ref>مجلسی، بحارالانوار،۱۴۰۳ق، ج۵، ص۱۲.
</ref>
</ref>
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۲۴۹

ویرایش