سوره انشقاق هشتاد و چهارمین سوره و از سورههای مکی قرآن که در جزء سیام جای گرفته است. نامگذاری این سوره به نام انشقاق به معنای شکافتنشدن به دلیل سخن گفتن از شکافته شدن آسمان به هنگام آغاز قیامت در آغاز آن سوره است. سوره انشقاق درباره علائم قیامت و پایان این جهان و معاد سخن میگوید و مردم را در آخرت بر دو دسته میداند: گروهی که نامه اعمالشان به دست راستشان داده میشود حسابرسیشان آسان است و گروهی که نامه اعمالشان از پشت سرشان داده میشود و داخل در آتش میشوند.
آیه بیست و یکم سوره انشقاق سجده مستحب دارد؛ یعنی هنگام تلاوت یا شنیدن آن، مستحب است فرد سجده کند. در فضیلت تلاوت این سوره از پیامبر(ص) نقل شده هر كس سوره انشقاق را بخواند، خداوند از اینكه در روز قیامت نامه اعمالش از پشت سرش به او داده شود او را نگه میدارد.
این سوره را به این دلیل «انشقاق» مینامند که در آغاز آن، به شکافتهشدن آسمان به هنگام آغاز قیامت اشاره شده است: «إِذَا السَّمَاءُ انشَقَّتْ: آنگاه که آسمان بشکافد». این سوره را سوره اِنشَقَّت نیز نامیدهاند.[۱]
سوره انشقاق ۲۵ آیه، ۱۰۸ کلمه و ۴۴۴ حرف دارد. این سوره جزو سورههای مفصلات (دارای آیات کوتاه) و از سورههای زمانیه است که با کلمه «إذا» آغاز میشوند. آیه ۲۱ این سوره، سجده مستحب دارد؛[۳] یعنی هنگام تلاوت یا شنیدن آن، مستحب است فرد سجده کند (رجوع کنید به: سورههای سجدهدار).
محتوا
سوره انشقاق همانند دو سوره قبلیاش (تکویر و انفطار) و به طور کلی همانند سورههای مکی سخن اصلیاش درباره معاد است و حوادث آن و آخرت را به تصویر میکشد. از میان این حوادث، به شکافته شدن آسمان اشاره میکند و سپس به شرح حال دو گروه میپردازد: گروه نخست اصحاب یمیناند که نامه اعمالشان را به دست راستشان میدهند و دیگری اصحاب شمالاند که نامه اعمالشان را به پشت سرشان پرتاب میکنند.[۴]المیزان محورهای اصلی سوره را یادآوری بر پایی قیامت، سیر انسان برای رسیدن به پروردگارش(لقاءالله) وحسابرسی از او براساس پرونده اعمالش در قیامت و غلبه داشتن بیم و انذار بر بشارت (در این سوره) می داند. [۵]به باور جوادی آملی از مفسران قرآن علت این که محتوای بیشتر سورههای مکی معاد و جهان آخرت است این است که مهمترین مشکل مردم جاهلیت مسئله معاد بود و آنچه مسئولیت، تربیت و عدل اجتماعی را به همراه دارد مسئله معاد است؛ یعنی اعتقاد به اینکه عمل زنده است عقیده زنده است پاداش حق است و انسان با مردن از پوست به در میآید نه بپوسد، یک موجود ابدی است و مهمان اعمال خودش است. [۶]
ترجمه: ای انسان، حقاً که تو به سوی پروردگار خود بهسختی در تلاشی و او را ملاقات خواهی کرد.
درباره این آیه که آن را جزو آیات اخلاقی برشمردهاند،[۸] در تفسیر المیزان آمده است آیه مورد نظر دلیلی بر معاد است زیرا ربوبیت تنها با عبودیت تکمیل می شود و عبودیت بدون مسوولیت تحقق پیدا نمی کند و مسوولیت نیز در پرتو معاد و حسابرسی اعمال و کیفر وپادش معنی پیدا می کند. و مراد از ملاقات خداوند این است که در قیامت همه چیز به او منتهی میشود و در آن هنگام هیچ حکمی به جز حکم خداوند نیست و فقط حکم او نافذ است.[۹] نویسنده تفسیر مجمع البیان برای معنای ملاقات در «فملاقیه» دو احتمال ذکر کرده۱- ملاقات خدواند(لقاء ربّ) ۲- ملاقات عمل و تلاش. [۱۰] در تفسیر نمونه نیز سه احتمال برای ملاقات گفته شده است: ۱. منظور ملاقاتِ صحنه قیامت و حاکمیت خداوند در آن روز است. ۲. منظور ملاقاتِ پاداش و کیفر خداوند است. ۳. منظور ملاقاتِ خود خداوند از طریق شهود باطن است.[۱۱]آیت الله جوادی آملی از مراجع تقلید و نویسنده تفسیر تسنیم آیه ﴿إِنَّکَ کادِحٌ إِلی رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقیهِ﴾ رامتنی دانسته که در آیات بعد شرح داده شده است. متن میگوید همگان خدا را ملاقات می کنند اما یکسان نیستند بعضیها جلال الهی را میبینند بدون جمال، بعضیها جلال الهی را میبینند از جمال الهی محروماند؛ از دیدن اولیای الهی و بهشت و مؤمنین محروم هستند. مؤمنان و اصحاب یمین به لقای جمال الهی می رسند ولی مجرمان اصحاب شمال و گناهکاران از لقای جمال الهی محروم هستند و مشمول انتقام الهیاند.
[۱۲]
لَتَرْكَبُنَّ طَبَقًا عَنْ طَبَقٍ (آیه ۱۹)
ترجمه: كه قطعاً از حالى به حالى برخواهيد نشست.
اين آيه اشاره است به اينكه مراحلى كه انسان در مسيرش به سوى پروردگارش طى مىكند، مراحلى مترتب و با يكديگر متطابق است. كلمه طبق به معناى چيزى و يا حالى است كه مطابق چيز ديگر و يا حال ديگر باشد، چه اينكه يكى بالاى ديگرى قرار بگيرد و چه نگيرد، (بلكه پهلوى هم باشند) و منظور مراحل زندگى است كه انسان آن را در تلاشش به سوى پروردگارش طى مىكند، مرحله زندگى دنيا و سپس مرحله مرگ و آن گاه مرحله حيات برزخى، (و سپس مرگ در برزخ و هنگام دميدن صور) و در آخر انتقال به زندگى آخرت و حساب و جزا. [۱۳] نویسنده تفسیر نور در تفسیر آیه می گوید:«طَبَقٍ» به معناى تطبيق و انطباق است، يعنى قرار گرفتن دو چيز روى هم و به حالت نيز گفته مىشود، چون روح انسان با آن حالت منطبق شده است. پس «لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ» يعنى شما بر حالتى وخصلتى سوار مىشويد كه مثل مَركبى شما را بهسوى مقصد مىبرد.
همان گونه كه در آستانه غروب، سرخى نمودار مىشود، سپس سياهى شب آن را مىپوشاند و آنگاه نور مهتاب بر تاريكى شب پرتو مىافكند و اين حالات يكى پس ازديگرى مىآيد، شما انسانها نيز يكى پس از ديگرى آمده و داراى حالاتى گوناگون در مسير تكامل به سوى خدا هستيد.مراد از «لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ»، مراحل مختلف زندگى است كه انسان در مسير حركتش به سوى پروردگار آنها را طى مىكند. حيات دنيوى، حيات برزخى و حيات اخروى.
تفسیرنور هم چنان احتمال داده که ممکن است مراد از «لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ» اين باشد كه سرنوشت شما، طبق سرنوشت اقوام گذشته است. اگر مثل آنان انکار كنيد، هلاک مىشوید و اگر مثل آنان ایمان آوريد، نجات مىیابید. [۱۴] حديثى از امام صادق(ع) در تفسیر آیه نيز اين معنا را تأييد مىكند. [۱۵]
در تفسیر مجمع البیان از پیامبر(ص) نقل شده هر كس سوره انشقاق را قرائت کند، خداوند او را از اینكه در روز قیامت نامه اعمالش از پشت سرش به او داده شود، نگهش میدارد.[۱۶] از امام صادق(ع) نیز نقل شده است هر كس سوره انشقاق را تلاوت کند و آن را در نمازهای واجب و مستحب خود مداوم بخواند، خداوند حاجتهایش را برآورده میسازد و چیزی بین او و خداوند فاصله نمیاندازد و در روز محاسبه مردم، از نگاه و توجه خداوند بهرهمند میشود.[۱۷]
در تفسیر برهان برای قرائت این سوره خواصی چون آسان شدن زایمان ذکر شده است.[۱۸] قرائت این سوره در عملام داود توصیه شده است.[۱۹]
﴿مگر کسانی که گرویده و کارهای شایسته کردهاند که آنان را پاداشی بی منت خواهد بود ٢٥﴾
﴿به نام خداوند رحمتگر مهربان. آنگاه که آسمان زهم بشکافد ١ و پروردگارش را فرمان برد و [چنین] سزد ٢ و آنگاه که زمین کشیده شود ٣ و آنچه را که در آن است بیرون افکند و تهی شود ٤ و پروردگارش را فرمان برد و [چنین] سزد ٥ ای انسان حقا که تو به سوی پروردگار خود بسختی در تلاشی و او را ملاقات خواهی کرد ٦ اما کسی که کارنامه اش به دست راستش داده شود ٧ بزودیاش حسابی بس آسان کنند ٨ و شادمان به سوی کسانش بازگردد ٩ و اما کسی که کارنامهاش از پشتسرش به او داده شود ١٠ زودا که هلاک [خویش] خواهد ١١ و در آتش افروخته درآید ١٢ او در [میان] خانواده خود شادمان بود ١٣ او میپنداشت که هرگز برنخواهد گشت ١٤ آری در حقیقت پروردگارش به او بینا بود ١٥ نه نه سوگند به شفق ١٦ سوگند به شب و آنچه [شب] فروپوشاند ١٧ سوگند به ماه چون [ب در] تمام شود ١٨ که قطعاً از حالی به حالی برخواهید نشست ١٩ پس چرا آنان باور نم یدارند ٢٠ و چون بر آنان قرآن تلاوت میشود چهره بر خاک نمیسایند ٢١ [نه] بلکه آنان که کفر ورزیدهاند تکذیب میکنند ٢٢ و خدا به آنچه در سینه دارند داناتر است ٢٣ پس آنان را از عذابی دردناک خبر ده ٢٤ مگر کسانی که گرویده و کارهای شایسته کردهاند که آنان را پاداشی بی منت خواهد بود ٢٥﴾