پرش به محتوا

نشوز: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
H.ahmadi (بحث | مشارکت‌ها)
H.ahmadi (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۷: خط ۷:
نشوز اصطلاحی در [[فقه]] و [[حقوق]] و به معنای سرپیچی کردن یکی از زوجین (زن و مرد) از برآورده‌سازی<ref>محقق حلی، مختصرالنافع، ۱۴۱۰ق، ص۱۹۱.</ref> وظایفی است که رعایت کردن آنها، برای هریک از زوجین نسبت به یکدیگر، از طرف [[شریعت اسلام|شرع]] واجب شده است.<ref>شهیدثانی، الروضة البهیة، ۱۳۸۶ق، ج۵، ص۴۲۷.</ref> مانند: پاسخ دادن زن به خواسته‌های مشروع جنسی همسر<ref>شهید ثانی، الروضة البهیة، ۱۳۸۶ق، ج۵، ص۴۲۷.</ref> یا وجوب پرداخت [[نفقه]] برای مرد.<ref>خویی، منهاج الصالحین، مؤسسة الخوئی الإسلامية، ج۲، ص۲۸۹.</ref> نشوز در لغت به معنای زمین مرتفع و بلند است؛ به همین دلیل نشوز زن را به معنای بغض و سرکشی او نسبت به شوهر و سرباز زدن از حقوق شرعی او دانسته‌اند.<ref> راغب اصفهانی، المفردات، ذیل واژه «نشز».</ref>  
نشوز اصطلاحی در [[فقه]] و [[حقوق]] و به معنای سرپیچی کردن یکی از زوجین (زن و مرد) از برآورده‌سازی<ref>محقق حلی، مختصرالنافع، ۱۴۱۰ق، ص۱۹۱.</ref> وظایفی است که رعایت کردن آنها، برای هریک از زوجین نسبت به یکدیگر، از طرف [[شریعت اسلام|شرع]] واجب شده است.<ref>شهیدثانی، الروضة البهیة، ۱۳۸۶ق، ج۵، ص۴۲۷.</ref> مانند: پاسخ دادن زن به خواسته‌های مشروع جنسی همسر<ref>شهید ثانی، الروضة البهیة، ۱۳۸۶ق، ج۵، ص۴۲۷.</ref> یا وجوب پرداخت [[نفقه]] برای مرد.<ref>خویی، منهاج الصالحین، مؤسسة الخوئی الإسلامية، ج۲، ص۲۸۹.</ref> نشوز در لغت به معنای زمین مرتفع و بلند است؛ به همین دلیل نشوز زن را به معنای بغض و سرکشی او نسبت به شوهر و سرباز زدن از حقوق شرعی او دانسته‌اند.<ref> راغب اصفهانی، المفردات، ذیل واژه «نشز».</ref>  


به زنی که از انجام وظایف زناشویی نسبت به شوهرش، خوداری کند «ناشزة» و به مردی که از ایفای وظایف زناشویی نسبت به همسر خویش، خوداری کند «ناشز» گفته می‌شود.<ref>مکارم شیرازی، احکام خانواده، ۱۳۸۹ش، ج۱، ص۲۱۹.</ref> اگر هر دوی زن و شوهر به انجام وظایفشان نسبت به همدیگر بی‌اعتنا باشند به این مورد [[شقاق]] گفته می‌شود.<ref>نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۲ش، ج۳۱، ص۲۰۹. </ref>
به زنی که از انجام وظایف زناشویی نسبت به شوهرش، خوداری کند «ناشزة» و به مردی که از ایفای وظایف زناشویی نسبت به همسر خویش، خوداری کند «ناشز» گفته می‌شود.<ref>مکارم شیرازی، احکام خانواده، ۱۳۸۹ش، ج۱، ص۲۱۹.</ref> اگر هر دوی زن و شوهر به انجام وظایفشان نسبت به همدیگر بی‌اعتنا باشند به این مورد [[شِقاق]] گفته می‌شود.<ref>نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۲ش، ج۳۱، ص۲۰۹. </ref>


از نشوز و احکام آن در باب [[نکاح]] از [[ابواب فقه]] بحث می‌شود.<ref>شهید ثانی، الروضة البهیة، ۱۳۸۶ق، ج۵، ص۴۲۷.</ref> بنا به گفته برخی محققان، در حقوق موضوعه در کشور ایران، تعریف واضح و صریحی از «نشوز» ارائه نشده است و کلمه «نشوز» فقط در ماده ۱۱۰۹ قانون مدنی و فقط درباره زن به‌کار رفته است.<ref>سیدی بنایی، ندایی، «مطالعه تطبیقی نشوز زوجه و نشوز زوج در مبحث حقوقی و فقهی»، ص۴۴.</ref>
از نشوز و احکام آن در باب [[نکاح]] از [[ابواب فقه]] بحث می‌شود.<ref>شهید ثانی، الروضة البهیة، ۱۳۸۶ق، ج۵، ص۴۲۷.</ref> بنا به گفته برخی محققان، در حقوق موضوعه در کشور ایران، تعریف واضح و صریحی از «نشوز» ارائه نشده است و کلمه «نشوز» فقط در ماده ۱۱۰۹ قانون مدنی و فقط درباره زن به‌کار رفته است.<ref>سیدی بنایی، ندایی، «مطالعه تطبیقی نشوز زوجه و نشوز زوج در مبحث حقوقی و فقهی»، ص۴۴.</ref>

نسخهٔ ‏۲۰ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۰۸

نُشوز سرپیچی هر یک از زن و شوهر از انجام وظایفی که دین اسلام نسبت به دیگری بر عهده او گذاشته است. بر اساس دیدگاه فقها، تمکین نکردن و ترش‌رویی بدون دلیل از نشانه‌های نشوز در زنان است. همچنین نپرداختن نفقه و نداشتن برخورد نیکو با زن نیز از نشانه‌های نشوز در مردان است.

در صورت نشوز زن، پرداخت نفقه بر عهده شوهر واجب نیست. اما بنا بر نظر فقیهان شوهر باید ابتدا زن ناشزه را نصیحت کند و اگر سودمند واقع نشد، بسترش را از او جدا کند و اگر همچنان فایده‌ای نبخشید او را تنبیه کند. اگر نشوز از طرف مرد باشد، زن بایستی او را موعظه کرده و حقوقش را مطالبه نماید و در صورتی که اثر نداشته باشد به حاکم شرع رجوع کند و حاکم شرع مرد ناشز را به انجام وظایفش ملزم می‌کند و اگر سودمند واقع نشود او را تعزیر کرده و یا نفقه زن را از اموال مرد پرداخت می‌کند.

مفهوم‌شناسی

نشوز اصطلاحی در فقه و حقوق و به معنای سرپیچی کردن یکی از زوجین (زن و مرد) از برآورده‌سازی[۱] وظایفی است که رعایت کردن آنها، برای هریک از زوجین نسبت به یکدیگر، از طرف شرع واجب شده است.[۲] مانند: پاسخ دادن زن به خواسته‌های مشروع جنسی همسر[۳] یا وجوب پرداخت نفقه برای مرد.[۴] نشوز در لغت به معنای زمین مرتفع و بلند است؛ به همین دلیل نشوز زن را به معنای بغض و سرکشی او نسبت به شوهر و سرباز زدن از حقوق شرعی او دانسته‌اند.[۵]

به زنی که از انجام وظایف زناشویی نسبت به شوهرش، خوداری کند «ناشزة» و به مردی که از ایفای وظایف زناشویی نسبت به همسر خویش، خوداری کند «ناشز» گفته می‌شود.[۶] اگر هر دوی زن و شوهر به انجام وظایفشان نسبت به همدیگر بی‌اعتنا باشند به این مورد شِقاق گفته می‌شود.[۷]

از نشوز و احکام آن در باب نکاح از ابواب فقه بحث می‌شود.[۸] بنا به گفته برخی محققان، در حقوق موضوعه در کشور ایران، تعریف واضح و صریحی از «نشوز» ارائه نشده است و کلمه «نشوز» فقط در ماده ۱۱۰۹ قانون مدنی و فقط درباره زن به‌کار رفته است.[۹]

نشانه‌های نشوز

نشانه‌های مختلفی از طرف فقها برای تشخیص نشوز در هر یک از زوجین (مرد و زن) معرفی شده است:[۱۰]

نشانه‌های نشوز زن

  • تمکین نکردن؛ پاسخ ندادن زن به خواسته‌های مشروع جنسی شوهر.[۱۱]
  • ابراز بی‌علاقه‌گی و انزجار به شوهر و ترش‌رویی کردن با او.[۱۲]
  • برطرف نکردن چیزهایی که موجب تنفر بوده و با تمتع و لذت بردن از او ناسازگار باشد. مثلاً شوهرش از او رعایت نظافت و آراستگی ظاهری بخواهد و او نسبت به خواسته شوهر بی‌اعتنا باشد.[۱۳]
  • بگوید: «من شخص دیگری را می‌خواستم، و از تو خوشم نمی‌آید» و كراراً از همان اوایل ازدواج درخواست طلاق كند.[۱۴]
  • رفت و آمدها و تلفن‌های دیگران به منزل را كه در غیاب شوهر انجام شده، از او پنهان کند.[۱۵]
  • خروج از منزل بدون اجازه و اطلاع شوهر از نشانه‌های نشوز زن است[۱۶] البته فقها در مواردی که خروج بدون اذن شوهر برای كسب معارف اعتقادی و احکام شرعی به‌مقدار لازم و ضروری باشد[۱۷] یا برای معالجه بیماری، در صورتی که امكان درمان در منزل نباشد.[۱۸] و یا برای فرار از ضررهای جانی و مالی و عرضی (آبرو) و... باشد[۱۹] را استثناء کرده و مجاز شمرده‌اند.

بنا به نظر فقها، خوداری زن از انجام کارهایی که بر او واجب نیست، مانند: پخت‌وپز، خیاطی و نظافت خانه از نشانه‌های نشوز به شمار نمی‌رود.[۲۰]

نشانه‌های نشوز مرد

  • پرداخت نفقه از اموری است که بر مرد واجب است و اگر در صورت داشتن توان مالی از پرداخت آن خودداری کند، نشوز تحقق می‌یابد.[۲۱] نفقه عبارت است از مسکن، البسه، غذا، اثاث منزل و هزینه‌های درمانی و بهداشتی.[۲۲]
  • از نشانه‌های نشوز مرد، جایی است که بدون دلیل همسرش را بزند یا او را اذیت کند.[۲۳]
  • عدم حسن معاشرت و نداشتن برخورد نیکو با زن مانند: آزار زبانی و جسمی از مصادیق نشوز مرد به شمار می‌رود.[۲۴]
  • حق قَسم، بر مردی که دارای چند همسر است واجب بوده و خودداری کردن نسبت به رعایت آن، از موارد نشوز مرد محسوب می‌شود.[۲۵] حق قسم به این معنا است که مرد شب‌های خود را به منظور هم‌بستری، میان همسران خود تقسیم می‌کند.[۲۶]

احکام فقهی

به محض احراز نشانه‌ها و تحقق نشوز هر کدام از زوجین، بنا به نظر فقها احکام زیر ثابت می‌شود:

  • در صورت ناشزه بودن زن، وجوب پرداخت نفقه از عهده شوهر ساقط می‌شود.[۲۷] فاضل هندی در کتاب کشف اللِثام ناشزه بودن زن را یکی از مسقطات نفقه برشمرده است.[۲۸] مدرک این حکم روایاتی است که از معصومین (ع) وارد شده است.[۲۹]
  • فقها با استناد به آیه ۳۴ سوره نساء

بر این باورند که در صورت ناشزه بودن زن، شوهر باید ابتدا او را نصیحت کند و اگر سودمند واقع نشد، در بستر به او پشت کند و یا بسترش را از او جدا کند و اگر همچنان فایده‌ای نبخشید او را آرام تنبیه کند.[۳۰] این مسأله دارای فروعات زیر است:

  1. نصیحت یا موعظه کردن زن ناشزه به این است که شوهرش او را به رعایت تقوای الهی توصیه کرده و احکام و حقوقی که خدا بر عهده او گذاشته و در کلام پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) وارد شده را یادآوری کند و او را از عقاب و عذاب الهی بترساند.[۳۱]
  2. فقها با استناد به روایت معصومین (ع)[۳۲] بر این نظرند که تنبیه بدنی باید ملایم و خفیف باشد؛ به طوری كه موجب شكستگی، جراحت و كبودی بدن نشود.[۳۳]
  3. طبق نظر برخی فقها در صورت ظهور نشانه‌های نشوز در زن، شوهر باید او را موعظه و نصیحت کند و در صورت تحقق نشوز، بسترش را جدا کند و اگر بعد از تحقق نشوز، زن بر نشوز خود اصرار و پافشاری کند در این مرحله مرد می‌تواند او را تنبیه بدنی کند.[۳۴]
  • اگر نشوز از طرف مرد باشد به این معنا که حقوق واجب زن مانند: حق پرداخت نفقه و حق قسم و...را رعایت نکند، زن بایستی شوهرش را موعظه کرده و حقوقش را مطالبه نماید و در صورتی که اثر نداشته باشد به حاکم شرع رجوع می‌کند.[۳۵] حاکم شرع مرد ناشز را به انجام وظایفش ملزم می‌کند و اگر سودمند واقع نشود او را تعزیر کرده و یا نفقه زن را از اموال او-حتی اگر با فروش خانه مرد باشد- پرداخت می‌کند.[۳۶]
  • در صورت نشوز مرد، زن حق ندارد که بسترش را از شوهر خود جدا کرده و یا او را تنبیه بدنی کند؛ زیرا این دو مورد متوقف بر اذن شرعی هستند و در اینجا اذن شرعی مفقود است.[۳۷]
  • فقها با استناد به آیه ۱۲۸ سوره نساء بر این باورند: در صورتی که مرد ناشز باشد و از پرداخت برخی حقوق زن سرپیچی کرده و قصد طلاق او را داشته باشد؛ چنانچه زن از طلاق کراهت داشته و میل به ادامه زندگی با او را دارد؛ می‌تواند از برخی حقوق خود صرف‌نظر کرده تا مصالحه برقرار شود و قبول آن بر مرد حلال است.[۳۸]

جستارهای وابسته

پانویس

الگوی پانویس غیرفعال شده است. لطفا از الگوی پانوشت استفاده شود

منابع

  • امام خمینی، سید روح‌الله، تحریرالوسیلة، نجف، دار الكتب العلمیة۱۳۹۰ق.
  • بحرانی، شیخ یوسف، حدائق الناظرة، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، بی‌تا.
  • حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، قم، مؤسسة آل البیت علیهم‌السلام لإحیاء التراث، ۱۴۲۴ق.
  • خویی، ابوالقاسم، منهاج الصالحین، نجف، مؤسسة الخوئی الإسلامية، بی‌تا.
  • خویی، ابوالقاسم، توضیح‌المسائل، قم، انتشارات مهر، ۱۴۱۲ق.
  • راغب اصفهانی، أبو القاسم الحسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، بیروت، دار القلم، ۱۴۱۲ق.
  • سیدی بنایی، سیدباقر و میثم، ندایی، «مطالعه تطبیقی نشوز زوجه و نشوز زوج در مبحث حقوقی و فقهی»، فصلنامه پژوهش‌های حقوق تطبیقی عدل و انصاف، شماره سوم، زمستان ۱۳۹۷ش.
  • شهید اول، محمد بن مکی، لمعة دمشقیة، بیروت، دارالتراث، ۱۴۱۰ق.
  • شهیدثانی، زین الدین بن علی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، نجف، منشورات جامعة النجف الدینیة، ۱۳۸۶ق.
  • شهیدثانی، زین الدین بن علی، مسالک الافهام، مؤسسة المعارف الإسلامیة، ۱۴۱۳ق.
  • صافی گلپایگانی، لطف‌الله، هدایةالعباد، قم، دار القرآن الكریم، ۱۴۱۶ق.
  • فاضل لنکرانی، محمد، جامع‌المسائل، قم، انتشارات امیر، چاپ یازدهم، ۱۳۸۳ش.
  • فاضل هندی، محمد بن حسن، کشف‌اللثام و الابهام عن قواعد الاحکام، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۱۶ق.
  • قانون مدنی، ماده ۱۷۰۷، مصوب ۱۳۸۱ش.
  • محقق حلی، مختصرالنافع، تهران، قسم الدراسات الإسلامیة فی مؤسسة البعثة، چاپ سوم، ۱۴۱۰ق.
  • محقق اردبیلی، احمد بن محمد، زبدة‌البیان، تهران، المكتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة، بی‌تا.
  • مکارم شیرازی، ناصر، احکام خانواده، قم، امام علی بن ابی طالب علیه السلام‌، چاپ دوم، ۱۳۸۹ش.
  • مؤسسة دایرة المعارف الفقه الاسلامی، فرهنگ فقه فارسی، قم، مؤسسة دایرة المعارف الفقه الاسلامی، ۱۳۸۷ش.
  • نجفی، محمدحسن، جواهرالکلام، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۳۶۲ش.


  1. محقق حلی، مختصرالنافع، ۱۴۱۰ق، ص۱۹۱.
  2. شهیدثانی، الروضة البهیة، ۱۳۸۶ق، ج۵، ص۴۲۷.
  3. شهید ثانی، الروضة البهیة، ۱۳۸۶ق، ج۵، ص۴۲۷.
  4. خویی، منهاج الصالحین، مؤسسة الخوئی الإسلامية، ج۲، ص۲۸۹.
  5. راغب اصفهانی، المفردات، ذیل واژه «نشز».
  6. مکارم شیرازی، احکام خانواده، ۱۳۸۹ش، ج۱، ص۲۱۹.
  7. نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۲ش، ج۳۱، ص۲۰۹.
  8. شهید ثانی، الروضة البهیة، ۱۳۸۶ق، ج۵، ص۴۲۷.
  9. سیدی بنایی، ندایی، «مطالعه تطبیقی نشوز زوجه و نشوز زوج در مبحث حقوقی و فقهی»، ص۴۴.
  10. نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۲ش، ج۳۱، ص۲۰۶.
  11. فاضل هندی، کشف‌اللثام، ۱۴۱۶ق، ج۷، ص۵۲۴؛ صافی گلپایگانی، هدایةالعباد، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۱۷۴.
  12. شهید اول، لمعة دمشقیة، دارالفکر، ص۱۷۴.
  13. امام خینی، تحریر‌الوسیله، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص۳۰۵.
  14. مکارم شیرازی، احکام خانواده، ۱۳۸۹ش، ص۲۱۷.
  15. مکارم شیرازی، احکام خانواده، ۱۳۸۹ش، ص۲۱۷.
  16. فاضل هندی، کشف‌اللثام، ۱۴۱۶ق، ج۷، ص۵۲۴.
  17. فاضل لنکرانی، جامع‌المسائل، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۴۳۱.
  18. مکارم شیرازی، احکام خانواده، ۱۳۸۹ش، ص۲۱۰.
  19. فاضل لنکرانی، جامع‌المسائل، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۴۳۱.
  20. امام خمینی، تحریرالوسیلة، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۳۰۵.
  21. نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۲ش، ج۳۱، ص۲۰۷.
  22. قانون مدنی، ماده ۱۷۰۷، مصوب ۱۳۸۱ش.
  23. بحرانی، حدائق‌الناضره، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۲۴، ص۶۱۴.
  24. نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۲ش، ج۳۱، ص۲۰۷؛ بحرانی، حدائق الناظرة، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۲۴، ص۶۱۹؛ قانون مدنی، ماده ۱۱۰۳، مصوب ۱۳۱۴ش.
  25. نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۲ش، ج۳۱، ص۱۹۵.
  26. مؤسسة دایرة المعارف الفقه الاسلامی، فرهنگ فقه فارسی، ۱۳۸۷ش، ج۳، ص۳۲۳.
  27. فاضل هندی، کشف‌اللثام، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۷، ص۵۲۴.
  28. فاضل هندی، کشف‌اللثام، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۷، ص۵۷۶.
  29. حرعاملی، وسائل الشیعة، ۱۴۲۴ق، ج۲۱، ص۵۱۷.
  30. محقق اردبیلی، زبدة‌البیان، المكتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة، ص۵۳۷.
  31. شهیدثانی، مسالک الافهام، ۱۴۱۳ق، ج۸، ص۳۵۶.
  32. حرعاملی، وسائل الشیعة، ۱۴۲۴ق، ج۲۱، ص۵۱۷.
  33. مکارم شیرازی، احکام خانواده، ۱۳۸۹ش، ص۲۱۹.
  34. نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۲ش، ج۳۱، ص۲۰۳.
  35. شهیدثانی، روضة البهیة، ج۵، ص۴۲۹.
  36. نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۲ش، ج۳۱، ص۲۰۷.
  37. نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۲ش، ج۳۱، ص۲۰۷.
  38. بحرانی، حدائق‌الناضره، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۲۴، ص۶۱۴.