جبر و اختیار
عدل الهی | |
تعریف عدل الهی | |
حسن و قبح | |
مسئله شر | |
جبر و اختیار | |
امر بین الامرین | |
قضا و قدر | |
نظام احسن | |
مستضعف فکری | |
تکلیف مالایطاق | |
استطاعت | |
قبح عقاب بلابیان | |
عذاب ابدی | |
خلقت اجباری | |
عدالت تشریعی |
جبر و اختیار از مهمترین، قدیمیترین و حساسترین مباحث فلسفه و کلام اسلامی است. اهمیت و حساسیت این مسئله از بُعد دینی و کلامی به این دلیل است که با مسائلی مثل اراده، قدرت و علم خداوند به افعال بندگان، مخصوصاً خلق افعال و قضا و قدر پیوندی تنگاتنگ دارد.
در تاریخ اندیشه اسلامی چالشهایی بر سر عدل الهی، آیات تقدیری قرآن، اجل، روزی از پیشتعیینشده، علم قبلی خدا و بالاخره قدرت خدا با صدور آزادانه افعال انسانی پیش آمد که این گفتوگوها در نهایت به شکلگیری جریانهای جبرگرا و اختیارگرا شد. برای هر یک از نظریات جبر و اختیار تحلیلها و تبیینهای متفاوتی ارائه شده است.
در مباحث کلامی، آنجا که از تعلق علم و اراده و قدرت خداوند به افعال بندگان و خلق افعال سخن به میان میآید، بجث جبر و اختیار نیز مطرح میشود. جبرگرایان معتقدند فاعل اصلی رفتارهای انسان خدا است، و در نقطهی مقابل، عدلیه یا اختیارگرایان فاعل اصلی رفتارهای انسانی را خود انسان میدانند. در بین اختیارگرایان باورمندان به تفویض هر گونه دخالت خدا را در فعل انسانی انکار کردهاند ولی شیعیان امامیه بر اساس آموزه امر بین الامرین دخالت خداوند را در افعال انسانی میپذیرند ولی آن را علت انحصاری نمیدانند.
جایگاه بحث جبر و اختیار
بحث بر سر مجبور یا مختاربودن انسان از نخستین اختلافات در قرون نخستین اسلامی است.[۱] در قرآن به عنوان کتاب آسمانی مسلمانان دستهای از آیات ناظر به تقدیرگرایی و حاکمیت و خالقیت مطلق خداوند بر همه حوادث هستی است و دستهای دیگر بیانگر آزادی کامل انسان در انتخاب است.[۲] این آیات زمینهساز اختلاف مسلمانان و تقسیم آنان بین دو گروه معتقدان به تقدیر[۳] و معتقدان به آزادی اراده[۴] شد.
مسئله جبر و اختیار مسئلهای چندبعدی است که در دانشهای گوناگونی همانند فلسفه، اخلاق، روانشناسی، کلام، فقه و حقوق مطالعه میشود و در هر یک اثر خاص خود را دارد.[۵] بهگفته مطهری، فیلسوف شیعه، تبیین فلسفی جبر و اختیار از پیچیدهترین مسائل است و کمتر فیلسوفی توانسته است آن را حل کند.[۶] محمدتقی جعفری، فیلسوف و الاهیدان شیعه، در گزارش نظر عالمان مسلمان ۱۷ نظریه درباره چگونگی رفتار انسان گزارش کرده که برخی از این نظریات با هم همپوشانی دارند.[۷]
جریان عدلیه در دو شاخه مهم معتزله و امامیه به اختیارمندی انسان گرایش داشتهاند.[۸] پیش از آنها فرقههایی چون جَهمیه و نجّاریه انسان را در رفتارهای خود تسلیم اراده الهی میدانستند.[۹] متکلمان مسلمان در کتابهای کلامی مختلف هنگام بحث از افعال الهی و شیوه خلق افعال، درباره رابطه فعل انسان با فعل خداوند بحث کردهاند.[۱۰]
زمینههای اعتقادی بحث جبر و اختیار
بحث از جبر و اختیار نتیجه چالشهایی است که در سدهای نخستین اسلامی درباره تقدیرگرایی و آزادی اراده صورت گرفته است.[۱۱] بنابر گزارش ولفسن نویسنده کتاب فلسفه علم کلام آزادی اراده با چند آموزه دینی و قرآنی در چالش و ناسازگاری قرار داشت که عبارتند از: آزادی اراده و آیات تقدیری قرآن، آزادی اراده و اجل، آزادی اراده و روزی از پیشتعیینشده، آزادی اراده و علم قبلی خدا و بالاخره آزادی اراده و قدرت خدا.[۱۲]
عدل الهی
یکی از ریشههای بحث درباره جبر و اختیار، اختلاف مسلمانان در بحث عدل الهی بود. عدلیه بر اساس مبانی خود معتقد بودند که مجبوربودن انسان و نسبتدادن کارهای قبیح به خداوند مصداقی از ظلم است و خداوند به کسی ظلم نمیکند.[۱۳] در نقطه مقابل، مسلمانانی بودند که معتقد بودند ما نمیتوانیم تعیین کنیم چه چیزی عادلانه و چه چیزی غیرعادلانه است و هر چه خداوند انجام دهد همان عدالت است.[۱۴]
علم پیشین الهی
سازگارسازی علم پیشین خداوند با «اختیار انسان» از زمینههای گفتوگو درباره اختیارمندی انسان است؛ زیرا بر اساس باور توحیدی، خداوند پیش از خلقت، از آنچه واقع میشود و آنچه واقع نمیشود آگاه است و لازمه این باور آن است که حوادث و کائنات جبراً و قهراً باید بهنحوی واقع شوند که با علم الهی مطابقت داشته باشند. در نتیجه اختیار انسان بیمعنا خواهد شد.[۱۵]
توحید در خالقیت
بر اساس آموزه توحید در خالقیت، قدرت خداوند مطلق و شامل همه چیز از جمله افعال انسان است. برداشت گروهی از مسلمانان از آیههایی از قرآن، مثل وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ»[۱۶] این بود که خداوند تنها خالق رفتارهای انسانی است. پذیرش اختیار بهمعنای استقلال انسانها در رفتارشان، با آموزه قدرت مطلق و ارادهٔ فراگیر الهی ناسازگار به نظر میرسد.[۱۷]
قضا و قدر و اختیار انسان
باور به قضا و قدر و پذیرش تقدیرگرایی از سوی گروههایی از مسلمانان زمینهساز این باور است که همه اتفاقات از پیش تعیین تکلیف شده و بدون تقدیر الهی هیچ اتفاقی نخواهد افتاد و انسان نیز نمیتواند بیرون از گستره تقدیرات کاری انجام دهد.[۱۸] برداشتهای مختلف از قضا و قدر زمینهساز بروز دو گرایش جبر و اختیار در عالم اسلام شد؛ جبرگرایی و اختیارگرایی.[۱۹]
جبرگرایی و گرایشهای آن
جبرگرایی یکی از گرایشهای ارائه شده درباره تحلیل رفتار انسان است. جبرگرایان را در سه رویکرد کلامی، علمی و فلسفی دستهبندی کردهاند.
جبرگرایی کلامی
در علم کلام، جبرگرایان با تأکید بر صفات الهی هر گونه فاعلیت را از انسان سلب نموده و تنها خدا را فاعل حقیقی کارهای منسوب به انسان میدانند.[۲۰] استدلالهای متکی بر صفات خداوند بر سه عنصر آفرینندگی مطلق خداوند، اراده ازلی او و علم پیشین الهی بنا شده است.[۲۱] در تاریخ عقاید مسلمانان، جَهْمیّه، نَجّاریه، ضَراریّه و اشاعره را جبرگرا دانستهاند.[۲۲]
جبرگرایی علمی
جبرگرایی علمی همه پدیدههای طبیعی و فیزیکی را معلولِ گریزناپذیر قوانین و علتهای طبیعی میداند.[۲۳] در این گرایش فکری اگر کسی به مجموعه علل و قوانین و سیر حوادث آگاهی داشته باشد، میتواند تمامی رفتارهای یک انسان را به صورت قطعی پیشبینی کند. این دیدگاه هر گونه اختیار و آزادی و امکان را نفی نموده و از ضرورت و جبر دفاع میکند.[۲۴]
جبر فلسفی
فیلسوفان مسلمان اختیارگرا هستند و با جبرگرایی مخالفاند،[۲۵] فیلسوفان صدور فعل از انسان را ارادی میدانند ولی از نظر ایشان خودِ اراده، ارادی نیست.[۲۶] گروهی از فقیهان و فیلسوفان شیعه همچون ابوالقاسم خوئی، محمدحسین نائینی، محمدباقر صدر، و غلامرضا فیاضی معتقدند که نتیجه این دیدگاه پذیرش جبر است و باید توضیح دیگری درباره اصل علیت و فرآیند فعل اختیاری ارائه کرد تا اختیار انسان، به خوبی تبیین شود.[۲۷]
اختیارگرایی و گرایشهای آن
گرایش به اختیار انسان یکی دیگر از پاسخهایی است که به مسئله صدور رفتارهای انسانی داده شده است. اکثریت مسلمانان بهویژه عدلیه مسلمان، در دو شاخه شیعیان امامی و سنیان اهل اعتزال، و متکلمان اشعری و ماتُریدی اختیار انسان را پذیرفتهاند. در تفسیر اختیار، سه دیدگاه تفویض معتزلی، کسب اشاعره و امر بین الامرین مطرح شده است:
متکلمان عدلیه، نظریه جبر را مخالف عدل الهی دانسته و با استناد به عدل و حکمت خداوند، بر مختار بودن انسان استدلال نمودهاند.[۲۸] ابنمیثم بحرانی، پس از اشاره به اینکه مختار بودن انسان امری بدیهی است و به اقامه برهان نیاز ندارد، یادآور شده است که هر عاقلی مدح بر احسان، و ذم بر عدوان را نیکو می داند، و این مطلب نتیجه این است که نیکوکار و بدکار فاعلِ فعل خویش باشند.[۲۹] خواجه نصیرالدین طوسی نیز گفته است درک بدیهی گواه بر این است که افعالِ ما مَستَند به ما هستند.[۳۰]
تفویض معتزلی
دیدگاه تفویض معتزلی معتقد است انسان خود پدیدآورنده فعل خویش است، و خداوند آن را در انسان نیافریده است.[۳۱] و نمیتوان خداوند را خالق افعال بشر دانست، زیرا در افعال بشر ظلم و ستم وجود دارد، و خداوند از ظلم و ستم منزه است.[۳۲] منتقدان نظریه تفویض آن را نوعی ثنویگرایی میدانند که با اصل توحید در خالقیت و ربوبیت منافات دارد.[۳۳] چنانکه با عمومیت قدرت و مالکیت مطلقه الهی نیز منافات دارد.[۳۴]
نظریه کسب اشاعره
دیدگاه کسب که از سوی اشاعره برای گریز از جبر[۳۵] پیشنهاد شده، بر این باور است که خداوند خالق فعل انسان، و انسان کاسب آن است.[۳۶] متکلمان اشعری در تفسیر «کسب» دچار اختلاف شده و تفسیرهای چندگانهای از نظریه کسب به دست دادهاند. این نظریه هم از طرف مخالفان اشاعره مورد نقد قرار گرفته و هم برخی از محققان اشاعره آن را برای حل مشکل جبر ناکافی دانستهاند.[۳۷] شلتوت از علمای بزرگ الازهر معتقد است این نظریه علاوه بر اینکه با اصطلاح لغوی و قرآنی آن هماهنگ نیست، از عهده توجیه مسئله تکلیف و اصل عدل الهی و مسئولیت انسان نیز برنمیآید.[۳۸]
امر بینالامرین امامیه
آموزه امر بینالامرین از سوی امامان شیعه مطرح شده و متکلمان امامیه و نیز حکمای اسلامی آن را تبیین و تشریح کردهاند.[۳۹] بر اساس این نظریه، فعل انسانی چون جزو ممکنات است، هم در اختیار و تملک انسان است، هم مملوک و مقدور خداست، و این دو در طول یکدیگرند نه در عرض یکدیگر. به عبارت دیگر کار انسان در عین اینکه مستند به انسان است، مستند به اراده ذات بارىتعالى نیز هست؛ اما اراده و اختیار انسان در طول اراده الهى است نه عرض آن.[۴۰] فیلسوفان مسلمان بر اساس چند مبنای فلسفی مثل اصالت وجود، وحدت وجود و وابستگی ذاتی ممکنات، امر بینالامرین را توضیح دادهاند. این تفسیر مورد قبول پیروان حکمت متعالیه صدرائی[۴۱] از جمله امام خمینی[۴۲] قرار گرفته است.
تکنگاریها
در تاریخ اندیشه اسلامی صدها کتاب و رساله به صورت مستقل و غیر مستقل (کتابهای اصلی علم کلام)، درباره جبر و اختیار از نگاه مذهبی و اعتقادی نگاشته شده است.[۴۳] «جبر و اختیار» بهقلم محمدتقی جعفری،[۴۴] «جبر و اختیار» حاصل درسهای جعفر سبحانی با نگارش علی ربانی گلپایگانی،[۴۵] «جبر و اختیار» به قلم سید محمدصادق روحانی،[۴۶] و «نگاه سوم به جبر و اختیار» نوشته محمدحسن قدردان قراملکی[۴۷] از نمونههای شناختهشدهتر هستند.
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ عبده، رسالة التوحید، ۲۰۰۵م، ص۱۷.
- ↑ ولفسن، فلسفه علم کلام، ۱۳۶۸ش، ص۶۴۷.
- ↑ ولفسن، فلسفه علم کلام، ۱۳۶۸ش، ص۶۴۸.
- ↑ ولفسن، فلسفه علم کلام، ۱۳۶۸ش، ص۶۶۰.
- ↑ مطهری، پاورقی اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۹۰ش، ج۳، ص۱۵۷؛ جعفری، جبر و اختیار، ۱۳۷۹ش، ص۱۳.
- ↑ مطهری، پاورقی اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۹۰ش، ج۳، ص۱۷۹.
- ↑ جعفری، جبر و اختیار، ۱۳۷۹ش، ص۲۲۰-۲۲۵.
- ↑ قدردان قراملکی، نگاه سوم به جبر و اختیار، ۱۳۸۴ش، ص۹۷.
- ↑ شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۹۷.
- ↑ رک: قاضی: شرح الاصول الخمسه، ۱۴۲۲ق، ص۲۱۷؛ ایجی، شرح المواقف، بیتا، ج۸، ص۱۴۵؛ عبده، رسالة التوحید، ۲۰۰۵م، ص۴۷؛ حلی، کشف المراد، ۱۳۸۲ش، ص۶۸.
- ↑ ولفسن، فلسفه علم کلام، ۱۳۶۸ش، ص۷۰۶.
- ↑ ولفسن، فلسفه علم کلام، ۱۳۶۸ش، ص۷۰۷-۷۱۶.
- ↑ سبحانی، جبر و اختیار، ۱۳۸۱ش، ص۳۶۶.
- ↑ سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۲۷۷.
- ↑ ر.ک. ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الأسفار الأربعة، ۱۳۸۶ه، ج۶، ص۲۷۰–۲۷۱ و ص۲۸۱–۲۸۳؛ پلانتینجا و دیگران، کلام فلسفی (مجموعه مقالات)، ۱۳۸۴ش، ص ۲۵۵–۲۸۲.
- ↑ سوره صافات، آیه ۹۶.
- ↑ جعفری، جبر و اختیار، ۱۳۷۹ش، ص۲۲۷.
- ↑ سبحانی، جبر و اختیار، ۱۳۸۱ش، ص۱۲۹.
- ↑ مطهری، انسان و سرنوشت، ۱۳۹۰، ص۳۷-۳۹.
- ↑ سبحانی، محاضرات فی الالهیات، ۱۴۲۳ق، ص۱۹۲.
- ↑ جعفری، جبر و اختیار، ۱۳۷۹ش، ۱۷.
- ↑ شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۹۷.
- ↑ جعفری، جبر و اختیار، ۱۳۷۹ش، ص۱۷.
- ↑ باربور، علم و دین، ۱۳۶۲، ص۳۴۰-۳۴۲؛ قدردان قراملکی، «اختیار، قانون علیت و دترمینیسم»، ص۵۵-۵۶.
- ↑ ملاصدرا، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۳، ص۱۲.
- ↑ مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۸۹، ص۶۱۲-۶۲۶؛ ابنسینا، الهیات شفاء، ۱۴۰۴، ص۴۳۷-۴۳۹؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۲، ص۲۲۴.
- ↑ نائینی، أجود التقریرات، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۹۱؛ فیاضی، «جبر فلسفی از نگاه قاعده ضرورت سابق».
- ↑ شهرستانی، ملل و نحل، ۱۳۶۴ش، ج۱، ص۶۱.
- ↑ بحرانی، قواعد المرام، ۱۴۰۶ق، ص۱۰۸.
- ↑ نصیرالدین طوسی، کشف المراد، ۱۴۱۳ق، ص۳۰۸.
- ↑ قاضی، شرح الاصول الخمسة، ۱۴۲۲ق، ص۲۲۶.
- ↑ قاضی، شرح الاصول الخمسة، ۱۴۲۲ق، ص۲۳۱.
- ↑ ملاصدرا، اسفار، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۳۷۰.
- ↑ صدوق، التوحید، ۱۳۵۷ش، ص۳۵۹.
- ↑ قدردان قراملکی، نگاه سوم به جبر و اختیار، ۱۳۸۴ش، ص۲۴۰.
- ↑ خیالی، شرح العقاید النسفیة، ۱۲۹۷ق، ص۱۱۵-۱۱۷.
- ↑ أمین، ضحی الاسلام، ج۳، ص۵۷.
- ↑ سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، مؤسسة النشر الإسلامي، ج۲، ص۱۹۸.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار،۱۴۰۳ق، ج۵، ص۱۲.
- ↑ مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۳، ص۱۶۳-۱۷۴.
- ↑ ملاصدرا، أسفار، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۳۷۳-۳۷۸.
- ↑ خمینی، الطلب و الارادة، ۱۴۲۱ق، ص۷۲-۷۳.
- ↑ سبحانی، جبر و اختیار، ۱۳۸۱ش، ص۴۳.
- ↑ جعفری، جبر و اختیار، ۱۳۷۹ش.
- ↑ سبحانی، جبر و اختیار، ۱۳۸۲ش.
- ↑ روحانی، جبر و اختیار، ۱۳۸۹ش.
- ↑ قدردان قراملکی، نگاه سوم به جبر و اختیار، ۱۳۸۴ش.
منابع
- ایجی، عضدالدین عبدالرحمان بن احمد، شرح المواقف، قم، الشریف الرضی، بیتا.
- بحرانی، ابنمیثم، قواعد المرام فی علم الکلام، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۶ق.
- پلانتینجا، الوین، و دیگران، کلام فلسفی (مجموعه مقالات)، ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران، نشر صراط، ۱۳۸۴ش.
- سبحانی، جعفر، محاضرات فی الالهیات، قم، مؤسسة الامام الصادق(ع)، چاپ ششم، ۱۴۲۳ق.
- جعفری، محمدتقی، جبر و اختیار، تهران، مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری، ۱۳۷۹ش.
- خیالی، احمد بن موسی، شرح العقاید النسفیة، پیشاور، مکتبة علوم الاسلامیه، ۱۲۹۷ق.
- خمینی، سید روحالله، الطلب و الارادة، تهران، مؤسسة تنظیم و نشر آثار الامام الخمینی، ۱۴۲۱ق.
- روحانی، سید محمدصادق، جبر و اختیار، ترجمه حمیدرضا صادقی، قم، مهر امیرالمومنین، ۱۳۸۹ش.
- صدوق، التوحید، تحقیق سید هاشم حسینی طهرانی، قم، نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، بیتا.
- سبحانی تبریزی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، قم، مؤسسة الامام الصادق علیهالسلام، ۱۴۲۸ق.
- شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، قم، الشریف الرضی، ۱۳۶۴ش.
- نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، قم، نشر اسلامی وابسته به حوزه علمیه قم، ۱۴۱۳ق.
- قاضی، عبدالجبار بن احمد، شرح الاصول الخمسة، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق.
- قدردان قراملکی، محمدحسن، نگاه سوم به جبر و اختیار، قم، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۴ش.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار الجامعة لدرر الأخبار الأئمة الأطهار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
- مطهری، مرتضی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، تهران، صدرا، بیتا.
- مطهری، مرتضی، انسان و سرنوشت، انتشارات صدرا، چاپ چهاردهم، تهران ۱۳۷۴ش.
- ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الاربعة، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۱م.
- ولفسن، هری اوسترین، فلسفه علم کلام، ترجمه: احمد آرام، تهران، الهدی، ۱۳۶۸ش.
پیوند به بیرون