محمدحسین غروی نائینی

مقاله قابل قبول
عدم رعایت شیوه‌نامه ارجاع
شناسه ناقص
از ویکی شیعه
محمدحسین نائینی
شناسنامه
نام کاملمحمدحسین غروی نائینی
لقبمیرزای نائینی • محقق نائینی
زادروز۱۲۷۶ق/۱۲۳۹ش
شهر تولدنائین
تاریخ درگذشت۲۶ جمادی‌الاول ۱۳۵۵ق
شهر درگذشتنجف
کشور درگذشتعراق
آرامگاهحرم امام علی(ع)
اطلاعات علمی و مذهبی
اساتیدمحمدباقر نجفی اصفهانیمیرزای شیرازیمحمدکاظم خراسانی
شاگردانمحمد کوهستانیسید ابوالقاسم خوییمحسن حکیمسید محمد حسین طباطبائیمیرزا مهدی اصفهانیسید محمدهادی میلانیمحمدتقی بهجتسید محمود شاهرودیسید جمال الدین گلپایگانی
تألیفاتتنبیه الامه و تنزیه الملهفواید الاصول


محمدحسین غروی نایینی(۱۲۷۶-۱۳۵۵ق/۱۲۳۹-۱۳۱۵ش)، از مراجع تقلید شیعه در قرن چهاردهم و از طرفداران نهضت مشروطه. نائینی دانش‎‌آموخته حوزه‎‌های علمیه اصفهان، سامرا و نجف بود و نزد جهانگیرخان قشقایی، میرزای شیرازی، آخوند خراسانی شاگردی کرد. وی پس از محمدتقی شیرازی، به همراه سید ابوالحسن اصفهانی عهده‎‌دار مرجعیت شیعه شد. شهرت علمی نایینی بیشتر به خاطر اصول فقه است. او از شارحان مکتب شیخ انصاری است و سید ابوالقاسم خویی شاگردش بود.

همراهی با میرزای شیرازی در نهضت تنباکو، همکاری با آخوند خراسانی در نهضت مشروطه، و اعلام جهاد علیه انگلیس در عراق از فعالیت‌های سیاسی میرزای نایینی است. او کتاب معروف تنبیه الامه و تنزیه المله را در دفاع از مشروطه و نفی استبداد نوشت.

زندگی

محمدحسین غروی نائینی، در ۱۵ ذی‌القعده[۱] سال ۱۲۷۶ قمری[۲] در نائین به دنیا آمد. پدرش عبدالرحیم و جدش محمدسعید هر دو از طرف سلطان وقت به شیخ‌الاسلامی اصفهان منصوب شده بودند.[۳]

محمدحسین تحصیل را از کودکی، در زادگاهش آغاز کرد و پس از فراگیری مقدمات، در هفده سالگی راهی اصفهان شد. پدرش با هدف تعلیم و تربیت وی، او را به محمدباقر آقا نجفی اصفهانی سپرد. نائینی، هم در حوزه درس اصفهانی حاضر می‌شد و هم در خانه او و تحت سرپرستی‌اش زندگی می‌کرد. افزون بر آن، وی در اصفهان نزد ابوالمعالی کلباسی، محمدحسن هزارجریبی و جهانگیرخان قشقایی، در رشته‌های مختلف علمی مانند فقه، اصول، کلام و حکمت، تحصیلاتش را دنبال کرد. همچنین با ادبیات فارسی و عربی و ریاضی نیز آشنا شد.[۴]

میرازی نائینی در سال ۱۳۰۳ راهی عراق شد و به حوزه علمیه سامرا رفت.[۵] او در درس میرزا محمدحسن شیرازی، رهبر نهضت تنباکو حاضر می‌شد، در اواخر عمر میرزای شیرازی، کاتب و مُحَرِّر او نیز بود و در امور سیاسی و اجتماعی نیز طرف مشورت استاد قرار می‌گرفت.[۶]

پس از وفات میرزای شیرازی، در سال ۱۳۱۲ق، مدتی نزد سید محمد فشارکی شاگردی کرد؛ اما با پراکندگی حوزه سامرا، او مدتی در کربلا اقامت کرد[۷] سپس در سال ۱۳۱۴ راهی نجف شد و در درس محمدکاظم خراسانی، حاضر و از خواص و اصحاب مجلس استفتای او گشت.[۸]

محمدحسین نایینی ۲۶ جمادی‌الاول ۱۳۵۵ق در ۸۲ سالگی در نجف درگذشت و در حرم امام علی(ع) دفن شد.[۹]

شخصیت اخلاقی و معنوی

آقابزرگ تهرانی، او را «ورِع، پرهیزگار، صالح، بی‌اعتنا به زخارف دنیا و بی‌توجه به مقام و ریاست» معرفی کرده است.[۱۰] شاگردانش از تقوا و وارستگی، صفای باطن، خوش‌رویی و مهربانی، فروتنی و رهایی او از غرور و خودبینی، سخن گفته‌اند.[۱۱]در سامرا و نجف، با ملا حسینقلی همدانی و شاگردانش، همچون سید احمد کربلایی مأنوس بود. نائینی هر گاه از سامرا به نجف سفر می‌کرد، با آخوند همدانی دیدار می‌کرد.[۱۲] سید احمد کربلایی، او را وصی و مسئول کارهای خود، پس از وفات قرار داد.[۱۳] سید محسن امین نویسنده اعیان الشیعه او را دانشمندی بزرگوار، فقیهِ اصولی، حکیم، عارف، ادیب، مشرف به ادبیات فارسی، عابد و مدرّس که در مناطق مختلف مقلدانی داشته؛ معرفی کرده است. [۱۴]

حیات علمی

محمدحسین نایینی و شاگردانش

در زمان حیات آخوند خراسانی، در نجف، تدریس را آغاز کرد که بیش از سیصد تن از شاگردان خراسانی، در درس او نیز حاضر می‌شدند.[۱۵] اگرچه شهرت نائینی در علم اصول است، به گونه‌ای که به «مجدد علم اصول» شهرت یافته، اما در رشته‌های دیگر، همچون فقه، کلام، حکمت، ریاضی، اخلاق و عرفان نیز صاحب‌نظر بوده است.[۱۶] حوزه درس او را، به علت دقت‎ها و غموض تحقیقات، محل اجتماع خواص و فضلای برجسته و صاحب‌نظر دانسته[۱۷] و مجلس درسش را از بزرگ‌ترین مجالس تدریس در نجف اشرف معرفی کرده‌اند.[۱۸]سید محسن امین در اعیان الشیعه از او با عنوان کسی که بهره‌مند از حافظه‌ای قوی و استعداد ذهنی خوب است یاد کرده است.[۱۹][یادداشت ۱]

او از دوران تحصیل در اصفهان، سامرا و نجف، مورد توجه اساتید خود بود. به گفته خود وی، از دو فقیه مشهور، میرزا حسین طهرانی نجفی، فرزند میرزا خلیل و محمد طه نجف، اجازه نقل روایت داشت و بر همین اساس، به برخی شاگردانش اجازه اجتهاد و نقل حدیث می‌داد.[۲۰]

علمای بسیاری از او تجلیل کرده‌اند. سید محسن امین، او را «عالم جلیل، فقیه، اصولی، حکیم، عارف، ادیب، عابد و مدرس» معرفی کرده است.[۲۱] مدرس تبریزی وی را از «فحول علما و فقهای امامیه عصر حاضر، که به کثرت تحقیق و زیادت تدقیق شهرت دارد» شمرده است.[۲۲] پس از وفات میرزا محمدتقی شیرازی و شیخ‌الشریعه اصفهانی، میرزای نایینی همزمان با سید ابوالحسن اصفهانی مرجعیت را بر عهده گرفت.[۲۳] گفته می‌شد که مرجعیت نایینی در میان فضلای حوزه بیشتر از اصفهانی بود و مرجعیت اصفهانی در میان عامه مردم.[۲۴] پس از وفات نایینی، مرجعیت منحصر به سید ابوالحسن اصفهانی شد.[۲۵]

گفته شده است او بسیار از آراء پیشین خود عدول و رأیی نو اختیار می‌کرد.[۲۶]

اساتید

در اصفهان

در سامراء

در نجف

  • محمدکاظم خراسانی؛ نایینی در درس عمومی آخوند حاضر نمی‌شد؛ اما در مجلس خاص آخوند در خانه‌اش که برای حل مسائل مشکله بوده، شرکت می‌کرد.[۲۹]

این سخن که وی شاگرد شیخ انصاری بوده، نادرست است؛ زیرا در زمان وفات شیخ انصاری در ۱۲۸۱ق، سن میرزای نایینی هفت سال بود.[۳۰] وی را نیز از شاگردان ملا حسینقلی همدانی نام برده‌اند.[۳۱]

شاگردان

آثار و تألیفات

نائینی آثار و تألیفات فراوانی را از خود به جا نهاد، که برخی به قلم او و برخی دیگر تقریرات درس او است و به قلم شاگردانش به رشته تحریر در آمده است. به گزارش نویسنده اعیان الشیعه این آثار عبارت‌اند از:

مؤلف معجم‌المؤلفین العراقیین آثار دیگری را نیز برای نائینی بر شمرده، که عبارت‌اند از:

  • رسالة فی مسائل الحج و مناسکه
  • مناسک حج (به زبان فارسی)

افزون بر آن، آثار ذیل را نیز می‌توان در زمره تألیفات وی به شمار آورد:

  • حواشی بر کتاب الارث (نوشته ملا هاشم خراسانی)
  • حواشی بر رساله سؤال و جواب (نوشته میرزا محمدتقی شیرازی)[۳۷]

تقریرات:

  • منیةالطالب فی شرح المکاسب؛ موسی خوانساری نجفی
  • کتاب الصلوة؛ شیخ محمدعلی کاظمی خراسانی
  • المکاسب و البیع؛ محمدتقی آملی
  • اجود التقریرات؛ سید ابوالقاسم خویی
  • فوائدالاصول؛ شیخ محمدعلی کاظمی خراسانی

از اثر دیگری به نام ملاحظ النوریة فی مواعظ الحضوریة نیز نام برده شده، که نکاتی جمع‌آوری شده از درس اخلاق اوست.[۳۸] آقا بزرگ تهرانی نویسنده الذریعه ظاهراً این کتاب را با اسم (الملاحظ النورية) نوشته ملا حسن نائینی نویسنده کتاب گوهر شب چراغ دانسته است. [۳۹]

اندیشه سیاسی

کتاب «تنبیه الامه و تنزیه المله» دربردارنده نگرش‌های سیاسی وی است. نائینی با بهره‌گیری از آیات و روایات در صدد آن است که در مخالفت با نظام و آموزه استبدادی، به تأسیس نظام مشروطه دست یابد. «تنبیه الامه» به معنای آگاه کردن امت اسلام به ضروریات شریعت و «تنزیه الملة» به معنای منزه دانستن دین اسلام از بدعت استبداد است. وی در این کتاب حکومت‌ها را به عادل و غیرعادل تقسیم می‌کند و حکومت مشروطه را حکومتی غیر عادل می‌داند؛ ولی به نظر او حکومتی که در غیرعادل بودن از مشروطه بد‌تر است، حکومت استبدادی و مطلقه است. از این رو در زمانی که امر ما دایر مدار بین حکومت مشروطه و حکومت مستبده باشد، چون ضرر و فساد حکومت مشروطه کمتر است، باید بدان امید بست و حکومت استبدادی را طرد و نفی کرد.[۴۰] این مبنا از جهت دفع افسد به فاسد معنا پیدا می‌کند.

مؤلفه‌های اندیشه نائینی

مشارکت سیاسی

وی مشارکت و نظارت را رکن حکومت اسلامی معّرفی می‌کند و می‌نویسد: «ابتناء اساس حقیقت سلطنت اسلامیه هم، نظر به مشارکت تمام ملت در نوعیات مملکت» است. «محاسبه و مسئولیت کامله در صورتی مشخص و حافظ محدودیّت و مانع از تبدیل ولایت حکومت ولایتیه به مالکیت حکومت استبدادی تواند بود که قاطبة متصدیان که قوه اجرائیه‌اند در تحت نظارت و مسئول هیئت مبعوثان و آنان هم در تحت مراقبه و مسئول آحاد ملّت باشند». او سستی ملّت در این امر را منجر به «تحکم و استبداد هیئت مبعوثان» می‌داند.[۴۱] عمل به اصل نظارت و امر به معروف و نهی از منکر در اندیشه سیاسی نائینی، موجب محدودیت سلطنت استبدادی می‌شود؛ چون تحدید سلطنت واجب است و مشارکت مردم در امور سیاسی از جمله در انتخاب نمایندگان، مقدمه آن است؛ پس مشارکت بر طبق اصل وجوب مقدمه واجب هم ضرورت می‌یابد.[۴۲]

تفکیک قوا

از دیدگاه نائینی، حکومت مطلوب اسلام، ولایتیه و براساس شورا و مشورت است. در ساختار چنین نظامی، حاکمان، حافظان مصالح مردم و امین منافع آن‌ها و مسئول در برابر آنانند؛ نه مالک آن‌ها و حکمران مطلق العنان.[۴۳] از این رو یکی از وظایف لازمه امور، تجزیه قوای مملکت است تا هر یک از شعب وظایف خود را تحت ضابطه و قانون صحیح علمی منضبط کرده و اقامه آن را با مراقبت کامل و در عدم تجاوز از وظایف مقرر به عهده کفایت و درایت مجریان در آن شعبه بسپارد. [۴۴]

آزادی و برابری

آزادی و برابری از جمله شعارهای دوران مشروطیت است که هم در بین علمای مشروطه خواه و هم در میان روشنفکران دیده می‌شود. نائینی معنا و مفهوم آزادی و مساوات را در چارچوب رابطه شریعت و مشروطیت تفسیر و تبیین می‌کند و در این جهت تفسیر وی از آزادی، موافق برداشت دیگر علمای دینی آن عهد مانند آخوند خراسانی است. از منظر نائینی آزادی به معنای رهایی از موانع رشد آدمی است؛ موانعی که باعث بازماندن انسان از سیر تکامل می‌شود و بدین سبب آزادی واقعی در عبودیت الهی تجلی یافته است.[۴۵]

حقوق شهروندان

نائینی در کتاب تنبیه الامة اشاره‌ای گذرا به حقوق شهروندان در یک حکومت غیر استبدادی کرده است و برخی امور را به عنوان حقوق شهروندان معرفی می‌کند که عبارتند از: ۱ـ آزادی ۲ـ مساوات ۳ـ مشارکت ۴ـ نظارت ۵ـ امنیت مالی ۶ـ‌ امنیت بر عرض و ناموس ۷ـ‌امنیت بر مسکن ۸ـ عدم تجسس از خفایای افراد ۹ـ عدم نفی انسان‌ها از تصرف در مال و... ۱۰ـ عدم ممانعت از برپایی اجتماعات مشروعه و اعتراض‌آمیز و... [۴۶]

مجلس، شورا و قانون

از منظر میرزای نائینی جامعه باید قانون محور باشد و مجلس و قوه مقننه جایی است که باید رافع ظلم و منکر و گسترنده معروف و عدالت باشد.[۴۷] هر‌گاه مجلس به این شیوه برقرار بود مصوباتش تأیید می‌شود و مردم هم باید در انتخاب وکلای ارسالی به مجلس دقت لازم را مبذول بدارند تا وکیلان شایسته و عدالت خواه و وطن دوست را در مجلس بگمارند.[۴۸]

نظارت استصوابی

در این موضوع میرزا عقیده‌ای همچون عقیده استادانش دارد بدین بیان که قوانین مجلس به صرف اینکه توسط نمایندگان به تصویب رسیده باشد در اسلامی بودن آن کفایت نمی‌کند و باید چندین مجتهد بزرگ بر آن مصوبات از حیث عدم مخالفت با مکتب تشیع مهر تایید بزنند تا سپس مصوبات برای اجرایی شدن به حرکت در آیند.[۴۹]

تجدد و عدم نفی کلی آن

میرزای نائینی بر خلاف ر‌أی عده زیادی از مخالفان مشروطه که هر چیز غربی را نفی و طرد می‌نمودند می‌گفت چه اشکال دارد خوبی‌ها و محسنات غرب-چه قانون و چه دانش و فن- را گرفت و به کار برد. در عین حالی که بسیاری از این قواعد و قوانین منشأ اسلامی و انبیایی دارد که به غرب رفته است.[۵۰]

فعالیت های سیاسی ـ اجتماعی

سند مخالفت میرزای نائینی با ساختن ضریح بر مرقد پادشاهان مدفون در حرم امام علی(ع)[۵۱]

شخصیت اجتماعی - سیاسی نائینی، مرهون ارتباط او با میرزای شیرازی، در نهضت تنباکو، هم‌چنین انس و دوستی او با سید جمال‌الدین اسدآبادی، از دوران جوانی در اصفهان[۵۲] و استمرار این پیوند، تا دوره‌ای که در سامرا می‌زیست[۵۳] و نیز هم‌کاری و هم‌یاری وی با آخوند خراسانی، در نهضت مشروطیت است. حضور او در کنار میرزای شیرازی، در نهضت تنباکو، حضورش در کنار محمدکاظم خراسانی و ملاعبدالله مازندرانی، در نهضت مشروطه، جهاد بر ضد انگلیس و تجاوز روسیه و فعالیتش در نهضت اسلامی ملت عراق، که به تبعیدش انجامید، گواه شخصیت اجتماعی - سیاسی او است.

نهضت تنباکو

نائینی در نهضت تنباکو، در کنار میرزای شیرازی بود. نقل شده است که شیخ حسن کربلایی، هم‌بحث قدیمی و دوست صمیمی نائینی، اثر معروف خود، تاریخ دخانیه را به سفارش نائینی، در تشریح نهضت تنباکو به رشته تحریر در آورده است.[۵۴]

انقلاب مشروطه

نائینی نزدیک‌ترین رایزن آخوند خراسانی در انقلاب مشروطه بود. وی متن تلگراف‌ها و بیانیه‌های عمومی خراسانی، تهرانی و مازندارانی را در انقلاب مشروطیت انشا می‌کرد و این امر دشمنی فراوانی در میان رقیبان علمی و دشمنان سیاسی نائینی نسبت به او به وجود آورده بود.[۵۵]

از نظر تئوریک استوارترین متن سیاسی در حمایت از مشروطه را میرزای نائینی نگاشت. کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله حاصل تلاش این فقیه برای مشروعیت دادن به آرمان‌های مشروطه بود. نائینی در این رساله می‌کوشد تا اثبات کند مبانی مشروطه در بطن شریعت وجود دارند. او در این کتاب به آرمان‌های مشروطه جنبه دینی بخشیده، وجود آنها را در شریعت مسلم و محرز انگاشته و با تسلطی که بر اصول، فقه و تاریخ صدر اسلام داشته، مواردی را برای اثبات نظریات خود به عنوان شاهد یاد می‌کند.[۵۶] خراسانی و مازندرانی دیدگاه های نائینی را با نامه‌های تقریظ در کتاب تنبیه الامه به طور کامل تأیید و تصویب کردند.[۵۷]

آخوند خراسانی که می‌خواست برای تحکیم بنیان مشروطه یا رهبری کردن مبارزه با بیگانگان، ابتدا به کاظمین سپس به ایران برود، نائینی با دیگر روحانیون مشروطه خواه با او بودند ولی با مرگ مشکوک خراسانی این حرکت شکل نگرفت. سه هفته بعد از مرگ خراسانی علما به کاظمین رفتند و در این شهر از میان خود ۱۳ نفر، از جمله نائینی را برگزیدند و آنان هئیتی تشکیل دادند که کارهای لازم را انجام دهند. اعضای این هئیت سوگند یاد کردند که در مبارزه بر ضد بیگانگان امین و وفادار باشند. هیئت علما تلگراف‌های بسیاری به ایران فرستادند تا دولت ایران از روس‌ها بخواهد که هر چه زدوتر ایران را ترک گویند و تهدید کردند در غیر این صورت علما به سوی ایران حرکت خواهند کرد. همچنین از سران عشایر ایران خواستند تا بر ضد بیگانگان با یکدیگر متحد شوند. سرانجام علمای کاظمین از علمای تهران تلگرافی دریافت کردند که خبر از آرامش نسبی در ایران بود. همچنین تلگرافی دیگر از سوی وثوق الدوله مبنی بر خروج محمدعلی میرزا از ایران رسید و از علمای گرد آمده در کاظمین خواستند که به شهرهای خود بازگردند.

حمله نظامی بیگانگان به ایران، کشتار بی‌رحمانه روس‌ها در شهرهای ایران و ادامه حملات علمای مخالف مشروطه به مشروطه خواهان علمای آزادی خواه را گوشه گیر کرد و نائینی نه تنها از فعالیت‌های مشروطه خواهی کناره گیری کرد بلکه دیگر حتی نام مشروطه را بر زبان نیاورد و بنا به نقلی نسخه‌های تنبیه الامه را جمع آوری کرد.[۵۸] زمانی که نائینی به همراه عده‌ای از علمای عراق به دلیل مخالفت با دولت انگلیس به ایران تبعید شد و مدتی در قم اقامت کرد، سخنی از مشروطه به میان نیاورد و سیاست مماشات با رضاشاه را پیشه کرد.[۵۹]

جهاد علیه بیگانگان

وی در ماجرای هجوم روسیه به شمال ایران، در سال ۱۳۳۰ قمری، در کنار علمای نجف، به رهبری ملاعبدالله مازندرانی، برای حرکت به سوی ایران آماده شد؛[۶۰] همچنین در قضیه جنگ جهانی اول با اعلان جهاد بر ضد انگلیس در عراق، در سال ۱۳۳۳، در زمره علمایی قرار گرفت که در جبهه و جهاد حضور جدی داشتند.[۶۱]

نهضت اسلامی عراق

در نهضت اسلامی ملت عراق، هم‌گام با سید ابوالحسن اصفهانی بود. پس از به قدرت رسیدن ملک فیصل، توسط انگلیسی‌ها، و تشکیل کابینه و اعلان انتخابات عمومی برای ایجاد مجلس مؤسسان، نائینی هم‌گام با علمای دیگر، با آن به مخالفت برخاست و شرکت در انتخابات را تحریم کرد. فیصل و حامیان خارجی او، که برگزاری انتخابات را در چنین وضعیتی ناممکن می‌دانستند، به زور متوسل شده و شیخ محمد خالصی‌زاده و سید محمد صدر را به ایران و پس از مدتی، در سال ۱۳۴۱ شیخ مهدی خالصی را، که رهبری این حرکت را بر عهده داشت، به حجاز تبعید کردند. سید ابوالحسن اصفهانی و محمدحسین نائینی به همراه گروهی از علما با اعتراض به تبعید خالصی، به سوی ایران حرکت کرده و در واقع، به ایران تبعید شدند.[۶۲]
آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزه علمیه قم، استقبال گرمی از علمای نجف به عمل آورد. سپس درس خود را تعطیل کرده و از شاگردان خود خواست تا در درس نائینی حاضر شوند. اقامت علما در ایران، یک سال به طول انجامید. سرانجام، هیئتی از عراق به ایران آمده و خواستار بازگشت ایشان به عراق شد.[۶۳]

محکوم کردن اهانت به روحانیت

در ماجرای اهانت عده‌ای از اراذل و اوباش، به تحریک بعضی از جریانات سیاسی، به رهبر نهضت تنباکو در داخل کشور، میرزا حسن آشتیانی و عزیمت او به مشهد، برای اعتراض، نائینی در نجف نامه‌ای را در محکوم کردن این حرکت، به امضای چهار تن از مراجع بنام حوزه، یعنی محمدحسن مامقانی، سید اسماعیل صدر، شیخ محمد طه نجف و آخوند ملا محمدکاظم خراسانی رساند و نامه‌ای نیز به میرزا حسن آشتیانی، در مشهد نوشته و از او دلجویی‌کرد.[۶۴]

پانویس

  1. حائری، روزشمار قمری، ۱۳۸۱ش، ص۳۱۵.
  2. تاریخ ولادت او را در سال ۱۲۷۳ و ۱۲۷۷ نیز ثبت کرده‌اند. ر.ک: امین، اعیان‌الشیعه، ج۶، ص۵۴؛ مجله حوزه، ش۷۶-۷۷، ص۳۱؛ آقابزرگ تهرانی، نقباءالبشر، ج۲، ص۵۹۳؛ حائری، تشیع و مشروطیت، ص۱۵۳؛ ولی با استناد به دست‌خط پدرش، به تاریخ ۱۲۷۶ اطمینان بیشتری است. ر.ک: مجله حوزه، ش۷۶-۷۷، ص۴۰۶. به نقل از ورعی، پژوهشی در اندیشه سیاسی نایینی، ص۱۷.
  3. امین، اعیان‌الشیعه، ج۶، ص۵۴.
  4. امین، اعیان‌الشیعه، تحقيق: حسن الأمين، ج۶، ص۵۴.
  5. امین، اعیان‌الشیعه، ج۶، ص۵۴-۵۵
  6. «حماسه فتوا»، ویژه‌نامه روزنامه جمهوری اسلامی به مناسبت سده وفات میرزای شیرازی، سال ۱۳۷۰، مصاحبه با آیت‌اللَّه سیدرضی شیرازی.
  7. امین، اعیان‌الشیعه، ج۶، ص۵۴.
  8. آقابزرگ تهرانی، نقباءالبشر، ج۲، ص۵۹۳.
  9. امین، اعیان‌الشیعه، تحقيق وتخريج : حسن الأمين، ج۶، ص۵۴
  10. نقباءالبشر، ج۲، ص۵۹۳
  11. ر.ک: مجله حوزه، ش۷۶ - ۷۷، ص۲۶ - ۸۷؛ آل‌محبوبه، ماضی النجف و حاضرها، ج۳، ص۳۶۴
  12. مجله حوزه، ش۳۰، ص۴۰، مصاحبه با آیت‌الله نجفی همدانی.
  13. مجله حوزه، ش۳۰، ص۴۰، مصاحبه با آیت‌اللَّه نجفی همدانی.
  14. امین، اعیان الشیعه، تحقیق: حسن امین، ج۶، ص۵۴.
  15. ورعی، پژوهشی در اندیشه سیاسی نایینی، ص ۱۸
  16. ورعی، پژوهشی در اندیشه سیاسی نایینی، ص ۱۸
  17. آقابزرگ تهرانی، نقباءالبشر، ج۲، ص۵۹۳
  18. امین، اعیان‌الشیعه، ج۶، ص۵۵
  19. امین، اعیان‌الشیعه، تحقیق: حسن امین، ج۶، ص۵۴
  20. خیابانی تبریزی، علما معاصرین، ص۴۰۱-۴۰۲.
  21. اعیان‌الشیعه، ج۶، ص۵۴
  22. مدرس تبریزی، ریحانةالادب، ج۴، ص۱۶۲
  23. اعیان الشیعه، ج۶، ص ۵۴؛ ورعی، پژوهشی در اندیشه سیاسی نایینی، ص ۱۹
  24. موسوعة‌ النجف الاشرف، ج۱۱، ص۲۴۰؛ اعیان الشیعه، ج۶، ص ۵۴
  25. امین، اعیان‌الشیعه، تحقيق و تخريج : حسن الأمين، ج۶، ص۵۵
  26. امین، اعیان‌الشیعه، تحقيق و تخريج : حسن الأمين، ج۶، ص۵۴
  27. جعفر سبحانی، طبقات الشیعه، ج ۱۴، ص ۶۸۰
  28. جعفر سبحانی، طبقات الشیعه، ج ۱۴، ص ۶۸۰
  29. اعیان‌الشیعه، ج۶، ص۵۴
  30. اعیان‌الشیعه، ج۶، ص۵۵.
  31. آقابزرگ طهرانی، ۱۳۷۳ق، ج۱، ص۶۷۷ـ۶۷۸؛ امین، ج۶، ص۱۳۶؛ قائم‌مقامی، «‌دو سالک عارف»، ۱۳۶۶ش، ص۴۵ـ۴۷؛ برای اطلاع از شرح احوال شاگردان وی رجوع کنید به قائم‌مقامی، «‌دو سالک عارف»، ۱۳۶۶ش، ص۴۵ـ۴۷؛ صدوقی سها، تحریر ثانی تاریخ حکما و عرفای متأخر، ۱۳۸۱ش. ص۲۱۹ـ۲۳۱
  32. شبر، ادب الطف، ۱۴۰۹ق، ج۱۰، ص۱۷۱.
  33. پایگاه اطلاع رسانی حوزه
  34. شریف، گنجینه دانشمندان، ج۷، ص ۱۲۷
  35. نقباءالبشر، ج۲، ص۵۹۳
  36. اعیان‌الشیعه، تحقیق: حسن امین، ج۶، ص۵۴
  37. حواشی نائینی به همراه حواشی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، سید ابوالحسن اصفهانی و سید محمد فیروزآبادی، همراه با متن رساله سؤال و جواب، در سال ۱۳۴۲ قمری، در اصفهان چاپ شده است.
  38. سید جواد ورعی، پژوهشی در اندیشه سیاسی نایینی، ص۲۳-۲۵
  39. آقا بزرگ طهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ۱۴۰۸ق، ج۲۲، ص۱۸۳، ج۱۸، ص۲۵۹.
  40. نائینی، محمد حسین؛ تنبیه الامه و تنزیه المله، ۱۳۸۸، ص۴۰-۴۶.
  41. نائینی، محمد حسین؛ تنبیه الامه و تنزیه المله، ۱۳۸۸، ص۷۶
  42. نائینی، محمد حسین؛ تنبیه الامه و تنزیه المله، ۱۳۸۸، ص۱۶.
  43. حائری، عبدالهادی، ۱۳۶۰، ص۲۶۸.
  44. افضلی رسول، حسین پور جواد، ۱۳۹۳، جلد ۷، دانشنامه جهان اسلام.
  45. نائینی، محمد حسین؛ تنبیه الامه و تنزیه المله، ۱۳۸۸، ص۵۱.
  46. ر.ک: فصل اول، سوم و چهارم تنبیه الامه.
  47. نائینی، محمد حسین؛ تنبیه الامه و تنزیه المله، ۱۳۸۸، ص۱۶۶-۱۶۷.
  48. نائینی، محمد حسین؛ تنبیه الامه و تنزیه المله، ۱۳۸۸، ص ۱۲۶.
  49. نائینی، محمد حسین؛ تنبیه الامه و تنزیه المله، ۱۳۸۸، ص ۷۹.
  50. نائینی، محمد حسین؛ تنبیه الامه و تنزیه المله، ۱۳۸۸، ص۳۵.
  51. «وثيقة.. عندما عارض علماء النجف وضع شباك على قبر أحد سلاطين الهند بالعتبة العلوية»، شفقنا.
  52. مجله حوزه، ش۳۰، ص۴۰، مصاحبه با آیت‌الله نجفی همدانی
  53. آیت‌الله سیدرضی شیرازی، حماسه فتوا، ویژه نامه روزنامه جمهوری اسلامی
  54. شیخ حسن اصفهانی کربلایی، تاریخ دخانیه، به کوشش رسول جعفریان (در مقدمه این کتاب، از قول آیت‌الله سیدمحمد حسینی همدانی، داماد میرزای نائینی نقل شده است)
  55. حائری، تشیع و مشروطیت در ایران، ص ۱۵۷ ـ ۱۵۶
  56. جمعی از نویسندگان، انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، ص ۴۲
  57. حائری، تشیع و مشروطیت در ایران، ص ۱۵۷
  58. حائری، تشیع و مشروطیت در ایران، ص ۱۶۷ـ۱۶۰
  59. فراتی، روحانیت و تجدد، ص ۷۶
  60. سیدحسن شبّر، تاریخ العراق السیاسی المعاصر، ج۲، ص۱۲۵
  61. عبدالهادی حائری، تشیع و مشروطیت، ص۱۵۶
  62. عبدالهادی حائری، تشیع و مشروطیت، ص۱۷۵ - ۱۷۸؛ سید عبدالحجت بلاغی، تاریخ نائین، ص۱۸۸
  63. حسین مکی، تاریخ بیست ساله ایران، ج۲، ص۳۴۷؛ تاریخ نائین، ص۱۸۸
  64. مجله کیهان اندیشه، ش۶۱، ص۱۵۰ - ۱۵۲، «دو نامه تاریخی منتشر نشده»، به کوشش محمدرضا انصاری قمی

یادداشت

  1. كان قويّ الحافظة حسن الذاكرة

منابع

  • سید جواد ورعی، پژوهشی در اندیشه سیاسی نایینی، دبیرخانه مجلس خبرگان، ۱۳۸۲ش.
  • آقابزرگ تهرانی، نقباءالبشر، دارالمرتضی، مشهد.
  • آقا بزرگ طهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ناشر: اسماعيليان قم و كتابخانه اسلاميه تهران‌، ۱۴۰۸ق.
  • سیدمحسن امین، اعیان‌الشیعه، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۶ق.
  • امین، سید محسن، اعیان الشیعه، تحقیق: حسن امین، بی تا، بی جا، بی نا.
  • شُبَّر، جواد، ادب الطف او شعراء الحسین، بیروت، دار المرتضی، ۱۴۰۹ق.
  • مجله حوزه، ش۷۶-۷۷ و ش ۴۰.
  • «حماسه فتوا»، ویژه‌نامه روزنامه جمهوری اسلامی به مناسبت سده وفات میرزای شیرازی، سال ۱۳۷۰، مصاحبه با آیت‌اللَّه سیدرضی شیرازی.
  • محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانةالادب، ج۴، کتابفروشی خیام، تهران، ۱۳۶۹ش.
  • ملاعلی خیابانی تبریزی، علما معاصرین، به کوشش عقیقی بخشایشی، دفتر نشر نوید اسلام، قم، ۱۳۸۲ش.
  • شیخ جعفر الشیخ باقر آل‌محبوبه، ماضی النجف و حاضرها، مطبعة النعمان، نجف، ۱۳۷۷ق.
  • موسوعة النجف الاشرف، ج۱۱، دارالاضواء، بیروت، ۱۴۱۸ق.
  • دونامه تاریخی منتشر نشده، به کوشش محمدرضا انصاری قمی، کیهان اندیشه، ش ۶۱.
  • حسین مکی، تاریخ بیست ساله ایران، ج۲، امیرکبیر، تهران.
  • جمعی از نویسندگان، انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، دفتر نشر معارف، ۱۳۸۱ش.
  • فراتی، عبدالوهاب، روحانیت و تجدد با تأکید بر جریان‌های فکری سیاسی حوزه علمیه قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ١٣٨٩ش.
  • حائری، سیدعبدالهادی، تشیع و مشروطیت در ایران، انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۶۴ش.
  • افضلی رسول، حسین پور جواد، ۱۳۹۳، جلد ۷، دانشنامه جهان اسلام.