برتری اهلبیت(ع): تفاوت میان نسخهها
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
* [[مودت اهل بیت علیهم السلام]] | * [[مودت اهل بیت علیهم السلام]] | ||
* [[فضائل امام علی(ع)]] | * [[فضائل امام علی(ع)]] | ||
* [[افضلیت امام]] | |||
== پانویس == | == پانویس == |
نسخهٔ ۲۶ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۳۲
برتری اهل بیت(ع) یا افضلیت اهل بیت(ع)، از آموزههای شیعی به این معنا که اهل بیت پیامبر اکرم(ص) به دلیل برخورداری از کمالات و ویژگیهای منحصر به فردی نظیر علم، عصمت و... نسبت به دیگران افضلیت و برتری دارند و بدین رو است که سزاوار تصدی مقام امامت و ریاست عامهاند و با وجود آنان، مقدمداشتن دیگران در این امور، عقلاً قبیح و ناروا است.
استدلال به مقام امامت
بنابر استدلالهای متکلمان شیعه امامت اهل بیت(ع) دلیلی بر افضلیت آنان است؛ زیرا امامت مفضول بر افضل قبیح است.[۱] فلسفه امامت اقتضا میکند که امام به دلیل رسالت سنگینی که در هدایت و رهبری دینی و دنیوی مردم برعهده دارد، از همه افضل و شایستهتر باشد تا مردم او را در همه کمالات الگو بدانند و از او تبعیت کنند. لازمه چنین امری، پاکی و آراستگی شخص امام به عالیترین آداب و صفات انسانی است. از این نظر هر کدام از امامان دوازدهگانه شیعه، کاملترین شخص زمان خود بودهاند، به گونهای که عظمت شخصیت آنان مورد اعتراف همگان بوده و حتی کسانی که با آنان به مناظره و محاجه میپرداختند نیز در مقابل عظمت علمی و معنوی آنان، اظهار خضوع میکردند.
حدیث ثقلین
حدیث ثقلین از ادله نقلی متلکمان بر افضلیت اهل بیت پیامبر(ص) است. بنابر این حدیث، پیامبر(ص) آنان را در کنار قرآن قرار داده است، قرآن را ثقل اکبر و اهل بیت را ثقل اصغر نامیده است، و فرد دیگری را در ردیف قرآن قرار نداده است. بنابراین همان گونه که قرآن کریم بر مسلمانان برتری دارد، اهل بیت نیز از دیگران برترند.
سعدالدین تفتازانی در این باره گفته است: مفاد آیه تطهیر و حدیث ثقلین برتری اهل بیت بر دیگران است، و ملاک برتری آنان، صرف انتساب آنها به پیامبر نیست، زیرا بر اساس قرآن و سنت و اجماع، ملاک برتری علم و تقواست، این ملاک در اهل بیت وجود دارد، این مطلب از قرار گرفتن آنان در کنار قرآن و وجوب تمسک به آنان به دست میآید، زیرا تمسک به قرآن جز عمل به علم و هدایت قرآن نیست، همین گونه است تمسک به عترت.[۲]
آیه مباهله
آیه مباهله نیز بر برتری اهل کساء بر دیگر صحابه پیامبر دلالت میکند، زیرا بر اساس این آیه، پیامبر(ص) از جانب خداوند مأموریت یافته است تا از میان کودکان، مردان و زنان مسلمان افرادی را برای مباهله با نصرانیهای نجران با خود همراه نماید. و پیامبر(ص) از مردان، حضرت علی(ع) و از زنان، حضرت زهرا(س) و از کودکان، حسن و حسین را برگزید.
بدون شک برای مباهله کسانی برگزیده میشوند که از نظر ایمان و قرب به خداوند از جایگاه بالایی برخوردار باشند، و در مباهلهای که یکی از افراد آن پیامبر(ص) است، باید کسانی با او همراه شوند که یا در مرتبه او باشند، و یا از دیگران نسبت به مقام او نزدیکتر باشند، و از طرفی اگر غیر از افراد یاد شده، فرد دیگری از مسلمانان نیز از چنان جایگاه بالای ایمانی و معنوی برخوردار بود پیامبر(ص) او را نیز برمیگزید، زیرا در مورد رفتار پیامبر(ص) احتمال کوچکترین کار خلاف عدل و حکمت وجود ندارد.[۳]
ابوریاح، خدمت کار امّ سلمه از پیامبر(ص) روایت کرده که اگر در روی زمین افرادی گرامیتر از علی، فاطمه، حسن و حسین وجود داشت خداوند به من دستور میداد که به واسطه آنان مباهله کنم، لکن خداوند به من دستور داد که به کمک آنان مباهله کنم، آنان برترین افرادند.[۴]
دیگر آیات و روایات
برتری اهل بیت از آیات و روایات دیگری مانند آیه مودت (شوری:۲۳) حدیث سفینه، حدیث باب الحطة، حدیث نجوم و مانند آنها نیز به دست میآید.
برتری چهارده معصوم بر انبیاء
بنابر روایات متعدد در منابع شیعه، امامان معصوم از نظر مقام و حقیقت، از تمام انبیای گذشته به جز حضرت محمد(ص) برترند؛ اگرچه از نظر جسمانی، در این دنیا پس از انبیا آمدهاند.
قرآن کریم مقام امامت را چنین بر مقام پیامبری برتری میدهد: «وَإِذِ ابْتَلَی إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُک لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّیتِی قَالَ لاَ ینَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ: [به خاطر بیاورید] هنگامی که خداوند ابراهیم را با وسائل گوناگونی آزمود و او بهخوبی از عهده آزمایش برآمد. خداوند به او فرمود: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم. ابراهیم عرض کرد: از دودمان من [نیز امامانی قرار بده]. خداوند فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد [و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند شایسته این مقاماند]».[۵]
حضرت ابراهیم(ع) ابتدا پیامبر بود، سپس خداوند او را امام قرار داد و مقامی بالاتر بخشید.
امام صادق(ع) از رسول اکرم(ص) نقل میکند: «یا علی من و تو و امامان از فرزندان تو سرور خلقاند در دنیا و حاکماناند در آخرت».[۶] امام باقر(ع) نیز میفرماید: «خداوند چهارده هزار سال قبل از خلقت آدم، چهارده نور از نور عظمتش خلق فرمود. پس آن چهارده نور ارواح ما بود».[۷] امام حسن(ع) میفرماید: «احدی از پیشینیان یعنی انبیا و اوصیا و اولیا بر امام(ع) در هیچ فضیلتی سبقت نگرفتهاند، مگر به فضل نبوت».[۸]
البته برخی روایات نیز وجود دارند که بر برتری انبیاء بر اوصیاء دلالت دارند.[۹]
رویکرد بزرگان اهل سنت به برتری امامان دوازدهگانه
برخی علما و بزرگان اهل سنت افضلیت و برتری امامانِ اهلبیت(ع) را در نوشتارهای خویش بیان کردهاند. این سخنان بر دو گونه است: برخی بر برتری اهلبیت پیامبر (ص) به طور عام دلالت میکند و برخی دیگر بیانگر برتری هر یک از امامان اهلبیت (علیهم السلام) بر دیگران است که به چند نمونه اشاره میشود:
محمدبنمسلم زهری (متوفای ۱۲۴ق) جزو تابعین و فقیهی بود که علوم فقهای هفتگانه اهل سنت را از حفظ داشت. او در مورد مقام علمی امام سجاد(ع) میگوید: «ما رأیت أفقه من زین العابدین»: من هرگز فردی داناتر از زینالعابدین ندیدم.[۱۰]
عبداللّه بنعطا از دانشمندان بزرگ و همعصر با امام باقر(ع) در توصیف مقام رفیع علمی امام باقر (علیهالسلام) میگوید: من علما و دانشمندان را نزد هیچکس حقیرتر و کوچکتر از آنچه در برابر ابوجعفر دیدم نیافتم. من عالم بزرگی مثل حکمبنعتیبه را با همه مراتب علمی که در میان مردم داشت، در برابر ابوجعفر همانند کودکی نوآموز دیدم که در برابر استادش زانو زده است.[۱۱]
وقتی از ابوحنیفه، یکی از امامان مذاهب چهارگانه اهل سنت، در مورد داناترین فرد زمان سؤال شد، در پاسخ تصریح گفت: «ما رأیت أحداً أفقه من جعفربنمحمد(ع)»: من هرگز عالم و فقیهی داناتر از جعفربنمحمد الصادق (علیهالسلام) ندیدم.[۱۲]
مالک بنانس (۱۷۴ق) رئیس مذهب مالکی میگوید: «ما رأت عین ولا سمعت اذن ولا خطر علی قلب بشر أفضل من جعفر بن محمد الصادق علماً وعبادةً وورعاً»: هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و بر قلب هیچ بشری خطور نکرده است که کسی از جهت علم و عبادت و تقوا، افضل و برتر از جعفربنمحمد باشد».[۱۳]
ابوعثمان عمربنبحر (متوفای ۲۵۵ق) میگوید: جعفربنمحمد کسی است که دنیا را پر از علم و فقه خود کرد و اشخاصی مثل ابوحنیفه و سفیان ثوری و دیگران، مفتخر به شاگردی ایشان بودهاند.[۱۴]
محی الدین عربی در مورد برتری و جایگاه اهلبیت(ع) تصریح میکند: هیچ مخلوقی در عالم آفرینش، هموزن اهلبیت پیامبر (ص) پدید نیامده است. آنان سزاوار سروری و سیادتاند. دشمنی با آنان خسران واقعی و محبت آنان عبادت حقیقی است.[۱۵]
ابن صباغ مالکی (متوفای ۸۵۵) در کتاب الفصول المهمة میگوید: علی(ع) بر همه حلال و حرام احاطه داشت و از احکام پیچیده و حقایق امور با خبر بود، هر حکمی را در محل خود به طور واضح میدانست.[۱۶]
عبداللّه بنمحمد شبراوی (۱۰۹۲ - ۱۱۷۲ق) از فقهای اهل سنت میگوید: اهلبیت رسول اللّه(ص) تمامی فضائل را یکجا داشتند. هر کس بخواهد فضائل آنان را بپوشاند، گو اینکه میخواهد نور آفتاب را بپوشاند! هیچکس از آنان سؤالی نکرد، مگر اینکه جواب کافی و معقول شنید و کسی با آنان معارضه و محاجه ننمود، مگر اینکه مغلوب گردید.[۱۷]
محمدحسین ذهبی، استاد دانشگاه الأزهر و صاحب کتاب معروف التفسیر والمفسرون، در خصوص شخصیت ممتاز امیرمؤمنان علی(ع) میگوید: علی دریای بیپایان علم و دانش بود، از استدلال قوی و فصاحت و بلاغت بینظیری برخوردار بود. او دارای عقل کامل و بصیرت نافذ بود که در بسیاری موارد صحابه برای حل مشکلات و فهم مسائل علمی و دینی به او مراجعه میکردند و از آن پناهگاه و مرجع در حل مشکلات کمک میگرفتند.[۱۸]
جستارهای وابسته
پانویس
منابع
- ابنصباغ، علیبنمحمد بناحمد، الفصول المهمة فی معرفة أحوال الأئمة (علیهم السلام)، نجف، مطبعة العدل، بیتا.
- ابن شهر آشوب، محمد بن علی، المناقب، مصحح هاشم رسولی، قم، علامه، بی تا.
- قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیتا.
- حلی، حسنبنیوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، تحقیق و تصحیح و تعلیق حسن حسنزاده آملی، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۳ق.
- تفتازانی، مسعود بن عمر، شرح المقاصد، پاکستان، دارالمعارف العثمانیه، بیتا.
- حلّی، حسن بن یوسف، نهج الحق وکشف الصدق، قم، دارالهجرة، ۱۴۱۴ق.
- فاضل مقداد، جمال الدین مقداد بن عبدالله، اللوامع الالهیه، قم، مکتبة المرعشی، ۱۴۰۵ق.
- مظفر، محمدحسن، دلائل الصدق، تهران، مکتبة الذجاج، بیتا.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تحقیق: یحیی عابدی و عبدالرحیم ربانی، بیروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
- مجلسی، محمدباقر، ترجمه حیاه القلوب، بیروت، دارالاعتصام، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
- ابن عربی، محییالدین محمدبنعلی، الفتوحات المکیه، بیروت، دارصادر، بیتا.
- شافعی شبراوی، عبداللّه بنمحمد،الاتحاف، مصر، بینا، بیتا.
- ذهبی، شمسالدین محمدبناحمد بنعثمان (۷۴۸ق)، تذکرة الحفاظ، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، بیتا.
- ابنعساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، تحقیق: علی شبیری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
- شافعی، کمالالدین محمدبنطلحه (۶۵۲ق)، مطالب السئول فی مناقب آل الرسول، تحقیق: ماجد احمد العطیه.
- ذهبی، شمسالدین محمدبناحمد بنعثمان، سیر اعلام النبلاء، مؤسسة الرسالة، بیروت،۱۴۱۳ق/ ۱۹۹۳م.
- ↑ حلی، کشف المراد، ۱۴۱۳ق، ص۳۶۶.
- ↑ تفتازانی، شرح المقاصد، دارالمعارف العثمانیه، ج۵، ص۳۰۱-۳۰۳.
- ↑ حلی، نهج الحق، ۱۴۱۴ق، ص۱۷۹و ۲۱۵ ۲۱۶؛ فاضل مقداد، اللوامع الإلهیة، ۱۴۰۵ق، ص۵۱۵؛ مظفر، دلائل الصدق، مکتبة الذجاج، ج۲، ص۱۳۲-۱۳۳.
- ↑ قندوزی، ینابیع الموده، موسسة الاعلمی، ص۲۸۷.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ مجلسی، ترجمه حیاه القلوب، ۱۴۱۷ق، ص۱۱۸.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۲۵، ص ۴.
- ↑ مسعودی، مروج الذهب، ج۱، ص۳۴۱.
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به: شیخ صدوق، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۱۳۹.
- ↑ ذهبی، تذکرة الحفاظ، دارالاحیاء التراث العربی، ج۱، ص۷۵.
- ↑ ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۵۴، ص۲۷۸؛ شافعی، مطالب السئول، ص۴۳۰.
- ↑ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۶، ص۲۵۸؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۹، ص۸۹.
- ↑ ابن شهر آشوب، المناقب، ج۴، ص۲۴۸.
- ↑ رسائل جاحظ، ص۱۰۶.
- ↑ ابن عربی، فتوحات مکیه، دار صادر، ج۴، ص۱۳۹.
- ↑ ابنصباغ، الفصول المهمه، مطبعة العدل، ص۳۰ و ۳۴.
- ↑ شافعی شبراوی، الاتحاف، مصر، ص۱۷.
- ↑ ذهبی، التفسیر والمفسرون، ج۱، ص۸۹.