پرش به محتوا

هشام بن حکم: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۲۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۰ مهٔ ۲۰۲۰
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۶۱: خط ۱۶۱:
هشام در پاسخ به [[ابن ابی عمیر]]، از عصمت تحلیلی کرده که بیانگر دیدگاه او دربارۀ حقیقت و کیفیت عصمت است. بر اساس این تحلیل، رذیلت‌های نفسانی که موجب گناه می‌شوند، یعنی حرص و حسد و غضب و شهوت، در معصوم وجود ندارد و از این رو، وی معصوم است. از بیان او هم اختیاری بودن عصمت استفاده می‌شود و هم حقیقت و منشأ آن. به عقیدۀ هشام، خاستگاه عصمت، علم معصوم به حقیقت گناهان از یک سو، و شناخت عظمت و جلال خدا از سوی دیگر است، که نتیجۀ آن رغبت نداشتن به گناه است.<ref>ابن بابویه، ۱۳۶۱ش، ص۱۳۳؛ همو، ۱۳۶۲ش، ص۲۱۵</ref>
هشام در پاسخ به [[ابن ابی عمیر]]، از عصمت تحلیلی کرده که بیانگر دیدگاه او دربارۀ حقیقت و کیفیت عصمت است. بر اساس این تحلیل، رذیلت‌های نفسانی که موجب گناه می‌شوند، یعنی حرص و حسد و غضب و شهوت، در معصوم وجود ندارد و از این رو، وی معصوم است. از بیان او هم اختیاری بودن عصمت استفاده می‌شود و هم حقیقت و منشأ آن. به عقیدۀ هشام، خاستگاه عصمت، علم معصوم به حقیقت گناهان از یک سو، و شناخت عظمت و جلال خدا از سوی دیگر است، که نتیجۀ آن رغبت نداشتن به گناه است.<ref>ابن بابویه، ۱۳۶۱ش، ص۱۳۳؛ همو، ۱۳۶۲ش، ص۲۱۵</ref>


هشام ضرورت عصمت را با دلایل متعددی اثبات کرده است، که از جملۀ آنها برهان تسلسل و برهان تنافی گناه با شئون [[امامت]] است.<ref>رجوع کنید به: ابن بابویه، ۱۳۸۵، ص۲۰۴؛ همو، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۳۶۷</ref> دربارۀ دامنه و گسترۀ عصمت آنچه از هشام گزارش شده، صرفاً ناظر به عصمت از گناه است و او حتی به صغیره و کبیره بودن نیز تصریح کرده است.<ref>ابن بابویه، ۱۳۸۵، ص۲۰۳؛ مجلسی، ج۲۵، ص۱۴۳</ref> تعریف نقل شده از وی، ادلۀ او و نیز گزارش بغدادی<ref>ص ۶۷</ref> و شهرستانی<ref>ج۱، ص۳۱۰ ۳۱۱</ref> بر عصمت از معصیت دلالت دارند، فقط در عبارت [[اشعری]]<ref>رجوع کنید به: ص۴۸</ref> سخن از عصمت از سهو و اشتباه است.
هشام ضرورت [[عصمت امام|عصمت]] را با دلایل متعددی اثبات کرده است، که از جملۀ آنها برهان تسلسل و برهان تنافی [[گناه]] با شئون [[امامت]] است.<ref>رجوع کنید به: ابن بابویه، ۱۳۸۵، ص۲۰۴؛ همو، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۳۶۷</ref> دربارۀ دامنه و گسترۀ عصمت آنچه از هشام گزارش شده، صرفاً ناظر به عصمت از گناه است و او حتی به صغیره و [[گناه کبیره|کبیره]] بودن نیز تصریح کرده است.<ref>ابن بابویه، ۱۳۸۵، ص۲۰۳؛ مجلسی، ج۲۵، ص۱۴۳</ref> تعریف نقل شده از وی، ادله او و نیز گزارش بغدادی<ref>ص ۶۷</ref> و شهرستانی<ref>ج۱، ص۳۱۰ ۳۱۱</ref> بر عصمت از معصیت دلالت دارند، فقط در عبارت [[اشعری]]<ref>رجوع کنید به: ص۴۸</ref> سخن از عصمت از سهو و اشتباه است.


'''علم'''{{سخ}}
'''علم'''{{سخ}}
خط ۱۶۷: خط ۱۶۷:


'''اجرای احکام '''{{سخ}}
'''اجرای احکام '''{{سخ}}
از دیگر شئون امام، اجرای احکام دین و شرایع و سنّت‌های الهی است و این غرض نیز بدون علم به شریعت تحقق نمی‌یابد و چه بسا موجب دگرگونی در حدود الهی می‌گردد<ref>رجوع کنید به: همو، ۱۳۸۵، ص۲۰۳</ref> و جای صلاح، که خواست خداوند است، فساد واقع می‌شود<ref>همو، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۳۶۷</ref> و این نقض غرض است. هشام در تأیید و تصدیق این استدلال، از آیۀ {{متن قرآن|'''أَفَمَن یهْدِی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَن یتَّبَعَ أَمَّن لَّا یهِدِّی إِلَّا أَن یهْدَیٰ...'''|ترجمه=پس، آیا کسی که به سوی حق رهبری می‌کند سزاوارتر است مورد پیروی قرار گیرد یا کسی که راه نمی‌نماید مگر آنکه [خود] هدایت شود؟...|سوره=[[سوره یونس|یونس]]|آیه=۳۵}} شاهد آورده است.<ref>همو، ۱۳۸۵، ص۲۰۳ ۲۰۴</ref>
از دیگر شئون امام، اجرای [[احکام]] دین و شرایع و سنّت‌های الهی است و این غرض نیز بدون علم به [[شریعت اسلام|شریعت]] تحقق نمی‌یابد و چه بسا موجب دگرگونی در حدود الهی می‌گردد<ref>رجوع کنید به: همو، ۱۳۸۵، ص۲۰۳</ref> و جای صلاح، که خواست خداوند است، فساد واقع می‌شود<ref>همو، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۳۶۷</ref> و این نقض غرض است. هشام در تأیید این استدلال، از آیۀ {{متن قرآن|'''أَفَمَن یهْدِی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَن یتَّبَعَ أَمَّن لَّا یهِدِّی إِلَّا أَن یهْدَیٰ...'''|ترجمه=پس، آیا کسی که به سوی حق رهبری می‌کند سزاوارتر است مورد پیروی قرار گیرد یا کسی که راه نمی‌نماید مگر آنکه [خود] هدایت شود؟...|سوره=[[سوره یونس|یونس]]|آیه=۳۵}} شاهد آورده است.<ref>همو، ۱۳۸۵، ص۲۰۳ ۲۰۴</ref>


'''شجاعت'''{{سخ}}
'''[[شجاعت]]'''{{سخ}}
از دیگر ویژگی‌های امام این است که باید شجاع‌ترین و سخی‌ترین مردم زمان خود باشد. هشام در این باره نیز دلایلی اقامه کرده است.<ref>رجوع کنید به: ابن بابویه، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۳۶۷؛ همو، ۱۳۸۵، ص۲۰۴؛ مجلسی، ج۲۵، ص۱۴۳ ۱۴۴</ref>
از دیگر ویژگی‌های امام این است که باید شجاع‌ترین و سخی‌ترین مردم زمان خود باشد. هشام در این باره نیز دلایلی اقامه کرده است.<ref>رجوع کنید به: ابن بابویه، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۳۶۷؛ همو، ۱۳۸۵، ص۲۰۴؛ مجلسی، ج۲۵، ص۱۴۳ ۱۴۴</ref>


بر اساس روایتی که هشام از پدرش، و او با چند واسطه از [[پیامبر اسلام]]، نقل کرده است، جانشینان [[پیامبر]]، حجت‌های الهی بر خلق، دوازده نفرند که به تعبیر خود پیامبر «اولین آنان برادرم [[علی]] و آخرین آنان فرزندم [[مهدی]] است که جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد».<ref>طبرسی، ۱۳۹۹، ص۳۷۱</ref>
بر اساس [[روایت|روایتی]] که هشام از پدرش، و او با چند واسطه از [[پیامبر اسلام]]، نقل کرده است، جانشینان [[پیامبر(ص)]]، دوازده نفرند که به تعبیر خود پیامبر «اولین آنان برادرم [[علی]] و آخرین آنان فرزندم [[مهدی]] است که جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد».<ref>طبرسی، ۱۳۹۹، ص۳۷۱</ref>
هشام بن حکم در اثبات [[امامت]] [[علی(ع)]]، به ادلۀ عقلی و نقلی تمسک کرده است. دلایل عقلی او بر لزوم نص و [[عصمت]] و نیز لزوم افضلیت امام استوار است. از این سه، وجود نداشتن نص و نیز عدم عصمت در مورد دیگر مدعیان [[امامت]] و خلافت، امری اجماعی است. نه خود مدعیان خلافت ادعای نص و عصمت داشته‌اند و نه قائلان به خلافتِ غیر [[علی(ع)]]، پیشوای خویش را منصوص و [[معصوم]] می‌دانسته‌اند. فقط [[شیعه]] ادعای نص و نصب و عصمت را در مورد امام علی مطرح کرده است. این ادعا به صراحت از هشام گزارش شده است.<ref>رجوع کنید به: ملطی شافعی، ص۳۱</ref>
هشام بن حکم در اثبات [[امامت]] [[علی(ع)]]، به ادلۀ عقلی و نقلی تمسک کرده است. دلایل عقلی او بر لزوم نص و [[عصمت]] و نیز لزوم [[افضلیت امام]] استوار است. از این سه، وجود نداشتن نص و نیز عدم عصمت در مورد دیگر مدعیان [[امامت]] و [[خلافت]]، امری [[اجماع|اجماعی]] است. نه خود مدعیان خلافت ادعای نص و عصمت داشته‌اند و نه قائلان به خلافتِ غیر [[علی(ع)]]، پیشوای خویش را منصوص و [[معصوم]] می‌دانسته‌اند. فقط [[شیعه]] ادعای نص و نصب و عصمت را در مورد امام علی(ع) مطرح کرده است. این ادعا به صراحت از هشام گزارش شده است.<ref>رجوع کنید به: ملطی شافعی، ص۳۱</ref>


هشام در پاسخ به این پرسش که چرا علی(ع) را بر [[ابوبکر]] برتری می‌بخشد، وجوه برتری ایشان را به تفصیل مطرح کرده است. وی امام علی را از جمله چهار تنی که بهشت مشتاق آنان است، از حامیان چهارگانۀ اسلام، از قرّاء چهارگانه، از چهار تنی که خداوند آنان را تطهیر کرده، از ابرار چهارگانه و از شهدای چهارگانه معرفی نموده است. چون امام علی دارای همۀ این فضیلت هاست و ابوبکر واجد هیچ یک از آنها نیست، پس [[علی(ع)]] برتر است.<ref>رجوع کنید به: مفید، ۱۴۲۵، ص۹۶ ۹۸؛ مجلسی؛ ج۱۰، ص۲۹۷ ۲۹۸</ref>
هشام در پاسخ به این پرسش که چرا علی(ع) را بر [[ابوبکر]] برتری می‌بخشد، وجوه [[فضائل امام علی|برتری ایشان]] را به تفصیل مطرح کرده است. وی امام علی را از جمله چهار تنی که [[بهشت]] مشتاق آنان است، از حامیان چهارگانۀ [[اسلام]]، از قرّاء چهارگانه، از چهار تنی که [[خداوند]] آنان را تطهیر کرده، از ابرار چهارگانه و از شهدای چهارگانه معرفی نموده است. چون امام علی دارای همۀ این فضیلت هاست و ابوبکر واجد هیچ یک از آنها نیست، پس [[علی(ع)]] برتر است.<ref>رجوع کنید به: مفید، ۱۴۲۵، ص۹۶ ۹۸؛ مجلسی؛ ج۱۰، ص۲۹۷ ۲۹۸</ref>


== آثار ==
== آثار ==
Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۵۰۰

ویرایش