ابراهیم همدانی
شناسنامه | |
---|---|
نام کامل | سید میرزا ابراهیم بن قوام الدین حسین بن عطاءالله حسن حسینی همدانی |
لقب | قاضی زاده، سلطان العلماء |
نسب | از سادات حسینی |
زادروز | قرن دهم |
تاریخ درگذشت | ۱۰۲۵ق |
اطلاعات علمی و مذهبی | |
اساتید | میرزا مخدوم اصفهانی، شیخ بهائی، محمدبن شهاب الدین عاملی |
شاگردان | میر مصطفی تفرشی، عبدالغنی تفرشی، ملاعبدالباقی شکوهی، |
تألیفات | انموذجه ابراهیمیه، حاشیه شرح تجرید، |
ظهیرالدین یا رفیعالدین سید میرزا ابراهیم بن قوام الدین حسین بن عطاءالله حسن حسینی همدانی، معروف به اِبْراهیمِ هَمَدانی و مشهور به قاضی زاده، حکیم صوفی، فقیه، محدث و متکلم امامی قرن دهم و یازدهم هجری قمری، که مدتی نیز در زمان شاه عباس صفوی قاضی همدان بود. او در علوم عقلی تبحر خاصی پیدا کرد به طوری که ملقب به عناوینی همچون سلطان العلما، علامه زمان، افلاطون و ابوعلی عصر شد. وی آثار متعددی از جمله انموذجه ابراهیمیه و حاشیه شرح تجرید از خود به یادگار گذاشت، و در سال ۱۰۲۵ یا ۱۰۲۶ هجری قمری درگذشت.
نام و نسب
در منابع قدیمی و نزدیک به زمان وی، نام کامل او نیامده است. افندی، بیآنکه توجهی داشته باشد، در دوجا از او یاد کرده [۱] و همین امر موجب اشتباه نویسندگان بعدی گردیده است. [۲] ابراهیم همدانی از سادات حسینی است، [۳] هر چند در کتابهای جامع الرواة، عالم آرا و روضات الجنات او را سادات حسنی نیز گفتهاند، [۴] اما او خود را حسینی معرفی میکند. [۵]
پدرش در زمان سلطنت شاه تهماسب صفوی در همدان منصب قضا و تصدی امور شرعیه را داشت، [۶] از این رو ابراهیم به قاضی زاده نیز شهرت داشته است. [۷]حزین لاهیجی از یکی از نوادههای ابراهیم، به نام «ابراهیم همدانی» برادر نجف خان صدر سخن میگوید که به جهت همنامی با جدّش به «ابراهیم همدانی ثانی» شهرت داشت. [۸]
سال ولادت و وفات
از سال ولادت ابراهیم اطلاعی در دست نیست، اما درباره وفات او آمده است که وی در اواخر عمر با اردوی شاه عباس اول به گرجستان رفت و پس از چندی در منطقه ئیلان ئیل رخصت مراجعت یافت و روانه همدان گردید، امّا در بین راه اجلش فرارسید و دیده از جهان فروبست.[۹] درباره سال وفات او اختلاف وجود دارد و سال وفات او را ۱۰۲۵ق و یا ۱۰۲۶ق آوردهاند. این اختلاف ابتدا در کتاب تاریخ عالم آرای عباسی، آمده است. در این کتاب ضمن شرح حال کامل وی وفاتش را ۱۰۲۶ق نوشته است [۱۰]، اما در جای دیگر نام او را ضمن وفیات ۱۰۲۵ق آورده است، [۱۱]. این اختلاف به مآخذ بعدی نیز راه یافته است. ابن معصوم [۱۲] و حرّ عاملی [۱۳] به صراحت ۱۰۲۶ ق نوشتهاند. در حالی که اردبیلی [۱۴] و حسینی [۱۵] سال ۱۰۲۵ ق یاد کردهاند.
تحصیلات
ابراهیم چندی در قزوین نزد میرفخرالدین سمّاکی استرابادی علوم عقلیه را فراگرفت و سمّاکی اجازهای برای او نوشت و در آن وی را ستود. مدتی نیز درخدمت میرزا مخدوم اصفهانی تلمّذ میکرد. [۱۶] وی حدیث را از شیخ بهایی آموخت و شیخ به او اجازه روایت مبسوط داد. [۱۷] از دیگر مشایخ اجازه او، شیخ محمدبن شهاب الدین احمد بن نعمتالله بن خاتون عاملی است که ابراهیم در ۱۰۰۸ ق در مکه از او اجازه روایت گرفته است. صورت اجازه در بحارالانوار آمده است. [۱۸]
ابراهیم قاضی همدان
ابراهیم همدانی بعد از درگذشت شاه تهماسب به مقام قضا در همدان منصوب شد، اما به گفته اسکندر منشی «خود کمتر متحمل امر قضا میشد و مرافعات به دست نایبانش قطع و فصل میشد و میرزا اوقات خود را صرف مطالعه و مباحثه میکرد و جمعی کثیر از حوزه درس او مستفیض میشدند.[۱۹] بعداز جلوس شاه عباس اول نزد او تقرب یافت و به گفته همو، بارها به اردوی پادشاه رفته، در پیشگاه او معزّز و محترم بوده است. [۲۰]
شاگردان
از شاگردان و تربیت یافتگان حوزه درس وی، این افراد را نام بردهاند:
- عبدالغنی تفرشی؛[۲۱]
- مرادبن علیخان تفرشی نویسنده کتاب تعلیقه السجادیه که شرحی بر کتاب من لایحضره الفقیه است.[۲۲]
- میر مصطفی تفرشی مؤلف نقد الرّجال که از ابراهیم با تعبیر «استادی و استاد البشر» یاد کرده است. [۲۳]
- جسمی همدانی، از ایرانیهای مهاجر به هند که اکثر اوقات به شاگردی و مصاحبت ابراهیم سرافراز بود. [۲۴]
- ملاّزکی همدانی، غزلسرایی که تخلّصش با نامش یکی است. [۲۵]
- ملاعبدالباقی شکوهی همدانی، شاعر و خوشنویس معاصر شاه عباس. [۲۶]
سفرهاِی ابراهیم همدانی ابراهیم همدانی سفرهایی به گیلان، مکه و گرجستان داشته است. در ۹۹۹ق/۱۵۹۱م، به همراه هیأتی به دستور شاه عباس اول جهت شرکت در مراسم ازدواج شاهزاده محمدباقر مشهور به صفی میرزا به خان بیگم دخترخان احمد حاکم گیلانی، سفری به خطه گیلان نمود.[۲۷] در ۱۰۰۷ق به قصد حج به مکه رهسپار شد و چنانکه اشاره شد در آنچا با شیخ محمد بن خاتون عاملی، مؤلف حواشی بر الفیه شهید، ملاقات کرد و از او اجازه روایت مبسوطی گرفت.[۲۸]
تبحّر در علوم عقلی
ابراهیم در علوم عقلی چندان تبحّر داشت که نظریاتش نزد معاصران با اعتبار تلقی میشد، [۲۹] چنانکه با القابی چون عقل حادی عشر، استادالبشر، سلطان العلما، سیدحکمای متکلم علامه زمان، ملجأ فقرا و مساکین، افلاطون و ابوعلی عصر، وی را ستودهاند. [۳۰] شیخ محمد بن خاتون او را جامع علوم و سید سند میدادند. [۳۱] افندی ضمن اشاره به مهارت ابراهیم همدانی در علوم عقلی میگوید: از امور شگفتآوری که به وی نسبت داده شده این است که او عارف به مسائل شرعی نبوده، ویا اینکه جماعتی از بزرگان امرای شاه عباس را کشته است، [۳۲] اما دیگر مؤلفان وی را به زهد، تقوا، عفاف و صلح ستودهاند [۳۳] و شیخ بهایی در نامهای خطاب به ابراهیم او را آگاه از رموز اسرار عرفانی میداند. [۳۴]
آثار
- انموذجه ابراهیمیه، به عربی، تعلیقاتی است بر الهیات شفاءو نجاه، تألیف در ۱۰۰۷ق و نسخهای خطی از آن در دست است.[۳۵]
- حاشیه شرح تجرید، به عربی، نسخهای از آن در کتابخانه آستان قدس[۳۶] موجود است. افندی،[۳۷] از این اثر تحت عنوان «حاشیه علی الشرح الجدید للتجرید» نام برده است.
- رسالة فی توجیه کلام الشیخ فی «ان الواحد لایصدرعنه الاّ الواحد»، به عربی، رسالهای است در توجیه و تفسیر کلام ابن سینا در پاسخ به بهمنیار، در باب قاعده مذکور. نسخههای آن در کتابخانههای مختلف موجود است. [۳۸]
ابراهیم همدانی شعر نیز میسرود. نمونهای از اشعار فارسی او را میتوان در جُنگ متعلق به جنابذی، ملاحظه کرد. [۳۹] نامههایی نیز از او در دست است [۴۰] که از آن جمله، نامه خطاب به شیخ بهایی و پاسخ شیخ، در مجله ارمغان، [۴۱] چاپ شده است.
- آثار منسوب به او
پانویس
- ↑ ج۱، ص۹و۲۸
- ↑ نک: کشمیری، ۲۱، ۶۵؛ دائرة المعارف تشیع، ۲۷۷، ۲۸۸
- ↑ اسکندر منشی، ج۱، ص۱۴۹؛ افندی، ج۱، ص۹
- ↑ اردبیلی، ج۱،ص۳۰؛ اسکندر منشی، ج۲،ص۹۱۴؛ خوانساری، ج۱، ص۳۳
- ↑ شورا، ۹(۱)۲۹۸.
- ↑ اسکندر منشی، ج۱، ص۱۴۹
- ↑ صادقی، ۹۴؛ خاتون آبادی، ۴۸۹
- ↑ ص ۵۵.
- ↑ افندی، ج۱، ص۱۰؛ اسکندر منشی، ج۱، ص۱۵۰.
- ↑ ج۱، ص۱۵۰
- ↑ ج۲، ص۹۱۴؛ همچنین ببنید: نخجوانی، ص۱۸۱
- ↑ ص ۴۸۰
- ↑ ج۲، ص۹
- ↑ ج۱، ص۳۰
- ↑ ص ۲۱۰
- ↑ اسکندر منشی، ج، ص۱۵۰؛ افندی، ج۱، ص۹
- ↑ اردبیلی، ج۱، ص۳۰؛ آقابزرگ، طبقات، ذیل «ابراهیم الهمدانی»؛ آقابزرگ، الذریعه، ج۱، ص۲۳۷
- ↑ مجلسی، ج۱۰۶، ص۱۰۱.
- ↑ ج۱، ص۱۴۹
- ↑ ج۱، ص۱۵۰.
- ↑ اوحدی، ۷۹۰؛ اسکندر منشی، ج۲، ص۷۵۶
- ↑ اردبیلی، ج۲، ص۲۲۳
- ↑ تفرشی، ۴۲۷.
- ↑ نهاوندی، ج۳، ص۹۲۷-۹۲۹.
- ↑ نصرآبادی، ۲۳۶؛ صدیق، ۱۸۵؛ صادقی ۲۰۸- ۲۰۹.
- ↑ نصرآبادی، ۲۳۹-۲۴۰.
- ↑ قاضی احمد، ج۲، ص۱۰۸۶-۱۰۸۷؛ نیز، نک: منجم یزدی، ۱۰۷-۱۰۹؛ فلسفی، ۳/۱۴۱-۱۴۲
- ↑ مجلسی، ج۱۰۶، ص۱۰۱، ۱۰۳، ۱۰۷.
- ↑ افندی، ج۱، ص۱۰
- ↑ نک: نهاوندی، ج۳، ص۹۲۷؛ اوجدی، ۷۹۰؛ اردبیلی، ج۱، ص۳۰؛ حزین، ۵۵؛ گلچین، ۶۰۳-۶۰۴، به نقل از مآثر رحیمی
- ↑ مجلسی، ج۱۰۶،ص۱۰۱؛ قس کنتوری، ۶
- ↑ ج۱، ص۹ ،۱۳
- ↑ ابن معصوم، ص۴۸۰
- ↑ افندی، ج۱، ص۱۱-۱۲.
- ↑ شورا، ۵۵/۲.
- ↑ آستان، ج۱، ص۲۶
- ↑ ج۱، ص۹
- ↑ آستان، ج۴، ص۱۸۰؛ حقوق ۴۹۹؛ شورا، ۹(۱)/۲۹۸، ۴۴۱؛ مرکزی، ج۸، ص۶۳۸-۶۳۹.
- ↑ مرکزی، ج۱۰، ص۱۸۳۸
- ↑ منزوی، ۲/(۱)/۱۴۵۰؛ آقابزرگ، الذریعه، ج۲۲، ص۱۵۸؛ مرکزی، ج۱، ص۲۲۲۲؛ سنا، ج۲، ص۱۲۹
- ↑ «مکاتیب...»، ص۱۱-۱۸
- ↑ اردبیلی، ج۱، ص۳۰؛ اسکندر منشی، ج۱، ص۱۴۹.
- ↑ اسکندر منشی، ج۱، ص۱۴۹؛ افندی، ج۱، ص۹.
- ↑ افندی، ج۱، ص۹؛ اردبیلی، ج۱، ص۳۰.
- ↑ آقابزرگ، الذریعه، ج۱۰، ص۲۵۷.
یادداشت
منابع
- آستان قدس، فهرست.
- آقابزرگ، الذریعه.
- آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعه فی المائه الحادیه عشره، به کوشش علی نقی منزوی، تهران (زیر چاپ).
- ابن معصوم، علی، سلافه المعصر، تهران، المکتبه المرتضویه.
- اردبیلی، محمد، جامعالرواه، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
- اسکندربیک منشی، تاریخ عالم آرای عباسی، تهران، ۱۳۵۰ش.
- افندی اصفهانی، عبدالله، ریاض العلماء، به کوشش احمد حسینی، قم، ۱۴۰۱ق.
- اوحدی، محمد حسینی، عرفات العاشقین، نسخه عکسی ملک، شم ۵۳۲۴ ش.
- تفرشی، میرمصطفی نقدالرجال، تهران، ۱۳۱۸ق.
- حر عاملی، محمد، امل الا¸مل، بغداد، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
- حزین، محمد علی، تذکره حزین، اصفهان، ۱۳۴۴ش.
- حسینی استرآبادی، حسن، از شیخ صفی تا شاه صفی (تاریخ سلطانی)، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۶۴ش.
- حقوق، خطی.
- خاتون آبادی، عبدالحسین، وقایع السنین و الاعوام، به کوشش محمد باقر بهبودی، تهران، ۱۳۵۲ش.
- خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، تهران، ۱۳۹۰ق.
- دائره المعارف تشیع، زیر نظر احمد صدر حاج سید حوادی و دیگران، تهران، ۱۳۶۶، ج اول.
- سنا، خطی؛ شورا، خطی.
- صادقی کتابدار، تذکره مجمع الخواص، ترجمه عبدالرسول خیامپور، تبریز، ۱۳۲۷ش.
- صدیق حسنخان، محمد صدیق، شمع انجمن، به کوشش مولوی عبدالحمید، بهوپال، ۱۲۹۳ق/۱۸۷۶م.
- فلسفی، نصرالله، زندگانی شاه عباس اول، تهران، ۱۳۴۵ش.
- قاضی احمد قمی، احمد، خلاصهالتواریخ، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۶۳ش.
- کشمیری، محمدعلی، نجوم السماءفی تراجم العلماء، لکهنو، ۱۳۰۳ق/۱۸۸۶م.
- کنتوری، حامدحسین، کشف الحجب و الاستار، به کوششم. هدایت حسن، کلکته، ۱۹۳۵م.
- گلچین معانی، حاشیه بر تذکره میخانه فحرالزمانی، تهران، ۱۳۶۲ش.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
- مرکزی، خطی؛ «مکاتیب تاریخی»، ارمغان، س ۷، شم ۱، تهران، ۱۳۰۵.
- منجم یزدی، ملاجلال الدین محمد، تاریخ عباسی، به کوشش سیف الله وحیدنیا، تهران، ۱۳۶۶ش.
- منزوی، خطی؛ نخجوانی، حسین، موادالتواریخ، تهران، ۱۳۴۳ش.
- نصرآبادی، محمدطاهر، تذکره، به کوشش وحید دستگردی، تهران، ۱۳۶۱ش.
- نهاوندی، عبدالباقی، مآثر رحیمی، به کوشش هدیت حسین، کلکته، ۱۹۳۱م.
پیوند به بیرون
- منبع مقاله: دايرة المعارف بزرگ اسلامی