ابوسهل نوبختی
اطلاعات فردی | |
---|---|
نام کامل | اسماعیل بن علی بن اسحاق بن ابی سهل ابننوبخت |
نسب | نوبختیان |
تاریخ تولد | ۲۳۷ق |
محل زندگی | عراق |
تاریخ وفات | شوال ۳۱۱ق |
محل دفن | حرم کاظمین |
شهر وفات | بغداد یا واسط |
خویشاوندان سرشناس | حسن بن موسی نوبختی |
اطلاعات علمی | |
شاگردان | علی بن وصیف ناشئ اصغر، محمد بن بشر حمدونی سوسنجردی، مظفر بن محمد بلخی |
تألیفات | الاستیفاء فی الامامه، التنبیه فی الامامه، الرد علی الغلاة، ابطال القیاس و... |
ابوسهل نوبختی (۲۳۷-۳۱۱ق) متکلم نامدار امامی ساکن بغداد از خاندان نوبختیان. وی در بیشتر دوره غیبت صغری یکی از پیشوایان و حامیان بلندمرتبه امامیه بغداد بوده و در میان عامه شیعیان امامی جایگاهی ویژه داشته است. وی بخش زیادی از فعالیتهای علمی خود را به بحث در زمینه مسئله امامت، بهویژه غیبت امام دوازدهم(ع) مصروف داشته است.
بنابر نقلها، ابوسهل در زمان کودکی امام زمان به ملاقات وی دست یافته است. همچنین او در دوره سفارت حسین بن روح نوبختی با وی همکاری نزدیک داشته است.
زندگینامه
درباره پدر ابوسهل و نیز آغاز زندگی او چیزی نمیدانیم. در منابع مهم رجال امامیه، به زمان تولد و مرگ وی اشارهای نشده است و آنچه در این باره آمده، از کتابهای رجالی اهل سنت نقل شده است. او ظاهراً در بغداد متولد شد و همانجا رشد کرد. اقبال با استناد به گفته ذهبی درگذشت ابوسهل را در شوال ۳۱۱ق میداند.[۱] ممکن است که وی در بغداد درگذشته باشد، ولی احتمال وفات او در واسط نیز منتفی نیست. گفتهاند آرامگاهاش در حرم کاظمین است.[۲]
از فرزندان ابوسهل دو پسرش علی و یعقوب اسحاق (مقتول ۳۲۲ق) شناخته شدهاند.[۳] وی برادری داشته به نام ابوجعفر محمد که او نیز متکلم و بر مذهب کلامی ابوسهل بوده است.[۴] همچنین حسن بن موسی نوبختی، متکلم مشهور امامی و مؤلف فرق الشیعه و الآراء و الدیانات، خواهر زاده ابوسهل بوده.[۵]
اطلاعات علمی
ابوسهل علم کلام و عقاید امامیه را نزد مشایخ آنان تحصیل کرده است، ولی به نظر نمیرسد که وی تنها از این طریق با آراء امامیه در کلام آشنا شده باشد و احتمالاً بیش از تحصیل نزد مشایخ به مطالعه و دقت در آثار آنان مشغول بوده است، چنانکه ظاهراً وی نزد متکلمان معتزلی به کسب علم نپرداخته، بلکه خود از آثار آنان بهره برده است.[۶] او افزون بر علم کلام ـ که شهرت او بیشتر به سبب آن است ـ در شعر دستی داشته و از حامیان ادب بوده و کاتبی چیره دست به شمار میرفته است.[۷]
وی با کسانی چون ثعلب مراوده داشته و اخباری در ادب نقل کرده است.[۸] از او ابیاتی نیز نقل شده است.[۹] ابوسهل با ابنرومی و بحتری نیز مراوده داشته و خصوصاً از حامیان ابنرومی بوده است، چنانکه آن دو نیز ستایشگر خاندان نوبخت و شخص ابوسهل بودهاند. در دیوان ابنرومی اشعار بسیار در مدح ابوسهل دیده میشود.[۱۰] روایاتی درباره رابطه ابوسهل و بحتری نیز موجود است: چنانکه از روایت صولی[۱۱] برمی آید، ابوسهل و بحتری با یکدیگر مجالسات ادبی داشتهاند. بحتری نیزگاه به مدح ابوسهل میپرداخته است.[۱۲] در عین حال چنانکه ابوالفرج اصفهانی[۱۳] روایت کرده، بحتری شعر ابوسهل را نمیپسندیده است.
اندیشههای کلامی
ابنندیم او را از بزرگان شیعه خوانده و گفته است: وی مجلس درسی داشت که جماعتی از متکلمان در آن حضور مییافتند.[۱۴] نجاشی گوید که ابوسهل، شیخ متکلمان امامی و غیرامامی بوده است.[۱۵] شیخ طوسی نیز در الفهرست او را شیخ و بزرگ متکلمان امامی در بغداد و همچنین پیشوای نوبختیان خوانده است.[۱۶] همچنین ابنحجر عسقلانی او را از چهرههای شاخص متکلمان معتزلی به شمار آورده است.[۱۷]
از آنجا که ابوسهل در دوره حسّاسی از حیات امامیه میزیسته (دوره غیبت صغری)، بخش زیادی از فعالیتهای علمی خود را به بحث در زمینه مسأله امامت، به ویژه غیبت امام دوازدهم(ع) مصروف داشته است. از این رو میتوان او را از نخستین مؤلفان امامیه دانست که به این بحث پرداختهاند. افزون بر این، ابوسهل خود از کسانی بوده که در زمان کودکی امام غایب(ع)، به ملاقات آن حضرت دست یافته است.[۱۸] بخشی از کتاب التنبیه فی الامامة وی که ابنبابویه در کمال الدین نقل کرده، متضمن همین مباحث است.
وی چنانکه سید مرتضی بر اساس کتابهایش اظهار نظر کرده، در وجوب امامت و اوصاف امام از طریق استدلالهای عقلی به بحث میپرداخته است، گرچه گاهی در تأیید آن ادله، به مضامین نقلی نیز استناد میجسته است.[۱۹] سید مرتضی افزوده است که ابوسهل در مسائل مربوط به امامت، به همان طریقی که پیش از وی ابوعیسی ورّاق و ابنراوندی استدلال میکردند، به بحث میپرداخته و حتی بر ادله هایی افزون بر دلیلهای آن دو استناد میکرده است.[۲۰]
او با حلاج ـ که خود را باب و نماینده امام غایب(ع) معرفی میکرد ـ به مخالفت برخاست و چنانکه حکایت شده، دوبار او را که به معتقد ساختن ابوسهل به دعاوی خویش بیعلاقه نبود، مورد استهزا قرار داد و کرامات او را به ریشخند گرفت و بدینسان در میان مردم نه تنها شخصیت حلاج را تخطئه کرد، بلکه انتساب او را به امامیه ـ که حلاج خود مدعی آن بود ـ بیاساس جلوه داد.[۲۱]
ابنندیم در شرح حال ابوسهل متذکر شده که وی دیدگاهی خاص و بیسابقه درباره امام دوازدهم(ع) داشته است و آن دیدگاه را چنین بیان کرده که امام در زمان غیبت، درگذشته و پس از او فرزندش جانشین وی شده است و این ترتیب یعی انتقال امامت از پدر به پسر در طول دوره غیبت تا زمانی که مشیت خداوند بر ظهور امام غایب(ع) تعلق گیرد، ادامه خواهد یافت.[۲۲] با توجه به آرائی که از ابوسهل در دست است، نسبت این سخن به وی نادرست به نظر میرسد.[۲۳]
اساتید و شاگردان
از مشایخ وی، نیز اطلاعی در دست نیست، در بین منابع تنها مرزبانی، از یک تن نام میبرد که ابوسهل از او اخبار ادبی روایت کرده است.[۲۴]
ابوسهل در علم کلام و ادبیات شاگردانی داشته است و برخی از آنان کلام او را به آیندگان انتقال دادهاند. جز فرزندش ابوالحسن علی که نزد پدر، علم و ادب فرا گرفته،[۲۵] از کسانی چون ابوبکر محمد بن یحیی صولی، ابوعلی حسین بن قاسم کوکبی ثابت و احمد بن محمد حلوانی نیز نام بردهاند.[۲۶] ولی مهمترین شاگردان ابوسهل که نزد وی کلام را فراگرفتند، عبارتند از:
- ابوالحسین علی بن وصیف ناشئ اصغر؛[۲۷]
- ابوالحسین محمد بن بشر حمدونی سوسنجردی؛[۲۸]
- ابوالجیش مظفر بن محمد بلخی.[۲۹]
اطلاعات سیاسی
ابوسهل در بیشتر دوره غیبت صغری یکی از پیشوایان و حامیان بلند مرتبه امامیه بغداد بوده و در میان عامه شیعیان امامی جایگاهی ویژه داشته است.[۳۰] گرچه در این دوره، پیشوایی امامیه به دست وکلای امام عصر(ع) بوده، ولی به نظر میرسد که با توجه به مناصب اداری و دیوانی ابوسهل، وی نقش مهمی در پاسداری از شئون سیاسی و اجتماعی امامیه بر عهده داشته است.
افزون بر این، وی با بحثها و مناظراتی که با مخالفان امامیه در مسائل کلامی و اعتقادی داشته و تألیفاتی که در دفاع از عقاید امامیه مینوشته است، میتوانسته در کنار سفیران امام زمان(ع) که بیشتر مأموریت حفظ و رهبری جامعه امامیه و سرپرستی نظام مالی آن را بر عهده داشتند، نقش مهمی را ایفا نماید.
مناصب دولتی
ظاهراً ابوسهل در بیشتر ایام عمرش، دارای مقام دبیری بوده است. بنا به گفته مرزبانی،[۳۱] ابوسهل یک چند در زمان وزارت قاسم ابنعبیدالله بن سلیمان(۲۸۸ ـ ۲۹۱ق) توبیخ شد و به زندان افتاد که سبب این امر، به احتمال قوی سیاست شیعه ستیزی وزیر بوده است.
در دوره وزارت ابنفرات شیعی، ظاهراً ابوسهل از منزلت والایی برخوردار بوده و در همین دوره مقامی نزدیک به وزارت داشته است.[۳۲]
در ربیع الثانی ۳۱۱ق، هنگامی که مقتدر عباسی برای بار سوم، ابوالحسن علی بن محمد بن فرات را به وزارت منصوب و حامد بن عباس و علی بن عیسی بن جراح را از مناصب دولتی بر کنار کرد، ابنفرات که با حامد به جهات گوناگون دشمنی و اختلاف داشت، اندکی بعد از تصدی مقام وزارت، ابوالعلاء محمد بن علی بَزوفَری وابوسهل نوبختی را مأمور کرد که به واسط روند و به حساب حامد بن عباس رسیدگی کنند و اموالی را که وی به دیوان مدیون است، از وی بازپس گیرند. گفته شده است که ابوسهل برخلاف آن دیگر با حامد به نرمی برخورد کرد و از آنچه به آن مأمور بود، پا فراتر نگذاشت.[۳۳]
دفاع از نواب امام زمان(عج)
قرائن نشان میدهد که ابوسهل کاملاً از موضع وکلای امام عصر(عج) دفاع میکرده است، چنانکه در دوره سفارت حسین بن روح نوبختی، با وی همکاری نزدیکی داشته است. بنا بر روایتی، ابوسهل و برخی دیگر از بزرگان امامیه در هنگام مرگ ابوجعفر محمد بن عثمان عمری نزد وی حضور یافته و وی آنان را از جانشینی حسین بن روح نوبختی پس از خود آگاه کرده است.[۳۴]
آثار
آثار بسیاری به ابوسهل نوبختی نسبت داده شده[۳۵] که از آنها جز قسمتی از کتاب التنبیه و ظاهراً یکی دو برگ از کتاب الانوار وی چیزی باقی نمانده است. آثار وی را میتوان در ۶ بخش بدین ترتیب معرفی کرد:
- کتب مربوط به امامت
- الاستیفاء فی الامامة، که ابنشهر آشوب[۳۶] آن را با وصف حسن ستوده و شاید آن را در اختیار داشته است.
- الانوار فی تواریخ الائمة[۳۷]
- التنبیه فی الامامة؛ نجاشی گفته که آن را نزد استادش شیخ مفید قرائت کرده است.[۳۸] این کتاب از لحاظ تاریخ دوره غیبت صغری حائز اهمیت است.
- الجمل فی الامامـة؛
- الرد علی محمد بن الازهر فی الامامة. احتمالا مراد از محمدبن ازهر، ابوجعفر محمد بن الازهر کاتب (متوفی ۲۷۹ق) است که از محدثان اهل تسنن بوده است.[۳۹]
ابنشهرآشوب از کتابی با عنوان اثبات الامامة یاد کرده[۴۰] که احتمالاً همان الجمل فی الامامة است.
- ردیهها بر فرق شیعی غیراثناعشری
- الرد علی الطاهری فی الامامة، این کتاب ردیهای است بر علی بن حسن بن محمد طاهری که کتابی در امامت داشته است.[۴۱]
- الرد علی الغلاة، که با توجه به حضور فعال گروههای غالی در دوره حیات ابوسهل، ضرورت تألیف این کتاب از جانب وی بهتر شناخته میشود.
- کتب مربوط به اصول فقه
- ابطال القیاس؛
- الرد علی عیسی بن ابان یا النقض علی عیسی بن ابان فی الاجتهاد. عیسی بن ابان (د ۲۲۱ق) از فقهای حنفی و معتقد به قیاس بوده است؛[۴۲]
- نقض اجتهاد الرأی که ردی بر اجتهاد الرأی ابنراوندی بوده است؛
- نقض رسالة الشافعی، که ردیهای بر الرسالة شافعی در اصول فقه بوده است؛
- کتب مربوط به مسائل خاص کلامی
- الارجاء؛
- التوحید؛
- حدث (حدوث) العالم؛
- الحکایة و المحکی؛
- الخصوص و العموم و الاسماء و الاحکام؛
- کتاب الخواطر؛
- الصفات؛
- کتاب فی استحالة رؤیة القدی؛
- الکلام فی الانسان، که احتمالاً همان است که نجاشی از آن با عنوان کتاب الانسان و الرد علی ابنالراوندی نام برده است؛[۴۳]
- کتاب المعرفة؛
- کتاب النفی و الاثبات؛
- ردیهها در زمینه مسائل کلامی (جز امامت و نبوت)
- الرد علی ابی العتاهیة فی التوحید فی شعره؛
- الرد علی اصحاب الصفات؛
- الرد علی من قال بالمخلوق (الرد علی المجبره فی المخلوق)؛
- السبک، در نقض کتاب التاج ابنراوندی که در آن ابنراوندی به اثبات قدم عالم کوشیده بوده و ضرورت وجود صانع را انکار کرده بوده است؛
- مجالس ثابت بن قرة، که ظاهراً متن مناظرات و مجالس علمی وی با ثابت بن قره صابی (د ۲۸۸ق) فیلسوف و منطقی معروف بوده که خود نشان از گستردگی مطالعات و فعالیتهای علمی ابوسهل دارد. جالب توجه است که در ضمن آثار ثابت از کتابی با عنوان جواباته عن مسائل سأله عنها ابوسهل النوبختی یاد کردهاند؛[۴۴]
- مجالسة مع ابی علی الجبائی بالاهواز. ابوسهل در اهواز با متکلم نامدار معتزلی، ابوعلی جبائی (درگذشت ۳۰۳ق) مناظراتی داشته که متن آن را در این کتاب فراهم آورده بوده است؛
- نقض مسألة ابی عیسی الوراق فی قدم الاجسام؛
پانویس
- ↑ خاندان نوبختی، ص۱۰۰.
- ↑ نک: دایره المعارف ایرانیکا ذیل مدخل.
- ↑ نک: خاندان نوبختی ، ص۱۰۵، ص۱۸۱ ـ ۱۹۲.
- ↑ نک : الفهرست، ص۲۲۵؛ نیز نک: خاندان نوبختی، ص۱۲۴.
- ↑ نک: الفهرست ابنندیم، ص۲۲۵.
- ↑ نک : ”Imamism and Muetazilite? Theology“, Le Shlism? ، ص۱۶.
- ↑ رجال نجاشی، ص۳۱؛ الوافی بالوفیات، ج۹، ص۱۷۱.
- ↑ نک: اخبار البحتری، ص۶۵؛ معجم الشعراء، ص۱۰۶، ۲۴۲؛ "اخبار ابی نواس"، ص۲۹۳.
- ↑ نک : دیوان ابنرومی، ج۱، ص۱۵۰؛ معجم الشعراء، ص۴۲۴؛ الوافی بالوفیات، ج۹، ص۱۷۲؛ معجم الادباء، ج۴، ص۱۵۹ ـ ۱۶۰.
- ↑ نک: دیوان ابنرومی، ج۱، ص۱۵۴، ج۲، ص۶۱۵، جاهای مختلف.
- ↑ اخبار البحتری، ص۶۵.
- ↑ دیوان بحتری، ج۳، ص۱۸۴۰.
- ↑ الاغانی، ج۲۱، ص۴۳.
- ↑ الفهرست ابنندیم، ص۲۲۵.
- ↑ رجال نجاشی، ص۳۱.
- ↑ ص ۱۲؛ نیز نک: نقض، ص۸۱، ص۱۸۶.
- ↑ لسان المیزان، ج۱، ص۴۲۴؛ نیز نک: الملل و النحل، ج۱، ص۱۹۰.
- ↑ طوسی، الغیبه، ۱۴۱۱ق، ص۲۷۲ ـ ۲۷۳.
- ↑ الشافی، ج۱، ص۹۸.
- ↑ الشافی، ج۱، ص۹۸.
- ↑ «صلة تاریخ الطبری»، ص۸۷، ۹۴؛ نشوار المحاضره، ج۱، ص۱۶۱؛ طوسی، الغیبه، ۱۴۱۱ق، ص۴۰۱ ـ ۴۰۲.
- ↑ الفهرست ابنندیم، ص۲۲۵.
- ↑ نک : خاندان نوبختی ، ۱۱۱؛ نیز نک : المغنی، ج۲۰(۲)، ص۱۸۵، که نظر عجیب دیگری درباره امامت به ابوسهل نسبت داده است.
- ↑ الموشح، ص۲۴۲.
- ↑ نک : الوافی بالوفیات، ج۹، ص۱۷۲.
- ↑ اخبار البحتری، ص۱۲۰؛ الموشح، ۲۴۲؛ تاریخ بغداد، ج۱۰، ص۵۴؛ طوسی، الغیبه، ۱۴۱۱ق، ص۲۷۱.
- ↑ الفهرست ابنندیم، ص۲۲۵.
- ↑ الفهرست ابنندیم، ۲۲۶.
- ↑ رجال نجاشی، ص۴۲۲.
- ↑ طوسی، الغیبه، ۱۴۱۱ق، ص۴۰۱.
- ↑ معجم الشعراء، ص۴۲۴.
- ↑ رجال نجاشی، ص۳۱.
- ↑ نک : الوزراء، ص۳۹ ـ ۴۱؛ تکملة تاریخ الطبری، ج۱، ص۳۲ ـ ۳۳.
- ↑ طوسی، الغیبه، ۱۴۱۱ق، ص۳۷۱ ـ ۳۷۲.
- ↑ نک: الفهرست ابنندیم، ص۲۲۵؛ رجال نجاشی، ص۳۱ ـ ۳۲؛ الفهرست طوسی، ص۱۲ ـ ۱۳.
- ↑ معالم العلماء، ص۸.
- ↑ نک: ابنبابویه، ۲/۴۷۴ ِ؛ طوسی، الغیبه، ۱۴۱۱ق، ص۲۷۱ ـ ۲۷۳.
- ↑ رجال نجاشی، ص۳۱.
- ↑ نک : تاریخ بغداد، ج۲، ص۸۳ ـ ۸۴.
- ↑ معالم العلماء، ص۸.
- ↑ نک: رجال نجاشی، ۲۵۴ ـ ۲۵۵.
- ↑ نک: تاریخ بغداد، ج۱۱، ص۱۵۷ ـ ۱۶۰.
- ↑ رجال نجاشی، ۲۵۴ ـ ۲۵۵.
- ↑ تاریخ الحکماء، ص۱۱۸.
منابع
- ابنحجر عسقلانی، احمد بن علی، لسان المیزان، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۹ ـ ۱۳۳۱ ق.
- ابنرومی، علی بن عباس، دیوان، به کوشش حسین نصار، قاهره، ۱۹۷۳ ـ ۱۹۷۷ م.
- ابنشهرآشوب، محمد بن علی، معالم العلماء، به کوشش محمدصادق بحرالعلوم، نجف ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.
- ابنمنظور، محمدبن مکرم، «اخبار ابی نواس»، همراه الاغانی، ابوالفرج اصفهانی، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم و دیگران، قاهره، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳ م.
- اقبال آشتیانی، عباس، خاندان نوبختی، تهران، ۱۳۱۱ ش.
- بحتری، ولید بن عبید، دیوان، به کوشش حسن کامل صیرفی، قاهره، ۱۹۶۴ م.
- تنوخی، محسن بن علی، نشوار المحاضره، به کوشش عبود شالجی، بیروت، ۱۳۹۱ق/۱۹۷۱ م.
- خطیب بغدادی، احمدبن علی، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ ق.
- خطیب بغدادی، الشافی فی الامامـه، به کوشش عبدالزهراء خطیب، تهران، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م.
- شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، به کوشش عبدالعزیز محمد وکیل، قاهره، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۸م.
- صایی، هلال بن محسن، الوزراء، به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۹۵۸ م.
- صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، به کوشش فان اس، بیروت، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.
- صولی، محمدبن یحیی، اخبار البحتری، به کوشش صالح اشتر، دمشق، ۱۳۷۸ق/ ۱۹۵۸م.
- طوسی، محمدبن حسن، الغیبه للحجه ، به کوشش عبدالله تهرانی و علی احمد ناصح، قم، ۱۴۱۱ ق.
- صولی، محمدبن یحیی، الفهرست، به کوشش محمد صادق بحرالعلوم، نجف، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۰ م.
- قاضی عبدالجبار همدانی، تثبیت دلائل النبوه، به کوشش عبدالکریم عثمن، بیروت، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م.
- قاضی عبدالجبار همدانی، المغنی، به کوشش عبدالحلیم محمود و دیگران، قاهره، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۰م.
- قرطبی، عریب بن سعد، «صلة تاریخ الطبری»، تاریخ طبری، ج ۱۱.
- قزوینی رازی، عبدالجلیل، نقض، به کوشش جلال الدین محدث، تهران، ۱۳۵۸ ش.
- قفطی، علی بن یوسف، تاریخ الحکماء، به کوشش یولیوس لیپرت، لایپزیگ، ۱۹۰۳ م.
- مرزبانی، محمدبن عمران، معجم الشعراء، به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰ م.
- مرزبانی، محمدبن عمران، الموشح، به کوشش محب الدین خطیب، قاهره، ۱۳۸۵ ق.
- مرزبانی، محمدبن عمران، «اجوبـه المسائل السرویـه»، عده رسائل، قم، مکتبة المفید.
- نجاشی، احمدبن علی، رجال، به کوشش موسی شبیری، زنجانی، قم، ۱۴۰۷ ق.
- همدانی، محمد بن عبدالملک، تکملة تاریخ الطبری، به کوشش البرت یوسف کنعان، بیروت، ۱۹۶۱ م.
- یاقوت حموی، معجم الادباء.
- Madelung, W., ”Imamism and Muetazilite? Theology“, Le Shlism? Imamtie, Paris,1970.
پیوند به بیرون
- منبع مقاله:دایرة المعارف بزرگ اسلامی