سید حیدر آملی
عارف و مفسر شیعه قرن هشتم | |
اطلاعات فردی | |
---|---|
نام کامل | سید حیدر بن علی بن حیدر علوی حسینی |
لقب | بهاءالدین • سید حیدر آملی |
نسب | امام سجاد(ع) |
تاریخ تولد | حدود ۷۲۰ق |
زادگاه | آمل |
تاریخ وفات | پس از ۷۸۷ق |
اطلاعات علمی | |
استادان | عبدالرحمن بن احمد مقدسی • نصیرالدین کاشی حلی • شیخ نورالدین طهرانی • |
محل تحصیل | آمل • خراسان • استرآباد • اصفهان |
اجازه روایت از | سید حسن بن حمزه هاشمی • فخرالمحققین |
تألیفات | جامع الاسرار و منبع الانوار • تفسیر المحیط الاعظم • الکشکول فیما جری علی آل الرسول و... |
فعالیتهای اجتماعی-سیاسی | |
سیاسی | وزارت در دربار حاکم طبرستان |
سید حیدر آملی (زنده تا ۷۸۷ق) عارف شیعه قرن هشتم قمری و نویسنده جامع الاسرار، تفسیر المحیط الاعظم و شرح فصوص الحکم ابنعربی با عنوان نص النصوص. از دیدگاههای ویژه سید حیدر آملی، توحید وجودی است. او این توحید را مخصوص اولیا میداند که وجود را تنها در وجود مطلق میبینند. وی تنها، صوفیِ شیعه را برحق میدانست و بر این باور بود که شیعه و صوفی به یک حقیقت اشاره دارند و آن شریعت محمدیه است.
سید حیدر آملی مدتی وزیر حاکم طبرستان بود؛ اما، چنانکه خود گفته، پس از چندی، از مقام وزارت و همۀ بهرهمندیهای دنیوی کناره گرفت و راهی زیارت اماکن مقدس شیعه، بیتالمقدس و سپس مکه شد.
پس از آن به عراق رفت، در آنجا ماند و کتب عرفانی را در نجف نزد عارفی نامشهور بهنام عبدالرحمن بن احمد مقدسی آموخت و نیز تعالیم نصیرالدین کاشانی حلی و فخرالمحققین فرزند علامه حلی را فراگرفت.
زندگینامه
سید حیدر بن علی بن حیدر علوی حسینی ملقب به بهاءالدین و معروف به سید حیدر آملی است.[۱] معتبرترین منابع برای زندگی سید حیدر آملی، دو شرح حال خودنگاشت است که در کتابهایش آورده است:[۲] اولی در تفسیر المحیط الاعظم[۳] و دومی در مقدمات نصّ النُّصوص.[۴] مطابق با نَسَبی که برای خود در کتاب تفسیر المحیط الاعظم آورده، نسب او با هجده واسطه به امام سجاد(ع) میرسد.[۵]
سید حیدر آملی در شهر آمل زاده شد و سال تولد او حدود ۷۲۰ق بوده است؛ زیرا خود میگوید در سیسالگی، از آمل به قصد زیارت کعبه راه افتاده است[۶] و قبل از رفتن به مکه، یک سال کامل در عراق ساکن بوده[۷] و فریضه حج را در سال ۷۵۱ق به جای آورده است.[۸]
تحصیلات
سید حیدر از حدود دهسالگی در آمل شروع به تحصیل کرد. پس از چندی، برای تحصیل علوم به خراسان و استرآباد و اصفهان رفت. این دوران، مطابق با آنچه خود گفته، بیست سال طول کشیده و در این دوران، به تحصیل علوم ظاهریِ نقلی و عقلی مشغول بوده است.[۹]
وزارت
پس از بازگشت سید حیدر به آمل، حکمران طبرستان فخرالدوله حسن فرزند شاه کیخسرو بن یزدگرد بود که سید حیدر را گرامی میداشت و او را در زمرۀ نزدیکان و محرمان خود قرار داد و سرانجام سید حیدر را وزیر خود کرد.[۱۰]
بهگفته هانری کُرَبن، در این دوره، سید حیدر از همۀ مواهب زندگانی دنیوی برخوردار بود؛ اما در اوج این زندگی مرفه، به تلخی و پوچی آن پی برد؛ چنانکه خود گفته:[۱۱]
همینطور بود تا زمانی که داعیۀ حق در باطنِ من غلبه کرد؛ خداوند فساد حالتی را که در آن بودم، یعنی غفلت و جهل و نسیان را بر من آشکار کرد و دورشدن و ضلالتم از راه حق و نیز بر طریق طغیان و گمراهیبودنم بر من پدیدار شد. پس با خداوند در خفا نجوا کردم و از او آزادی از همۀ اینها را خواستم. پس در من شوقی تام به ترک و تجرید و توجه به حضرت حق به قدَم توحید پیدا شد. دانستم که اینها تا زمانی که در نزد ملوک در وطن خود و در همنشینی دوستان و برادرانم هستم غیرممکن خواهد بود.[۱۲]
سفر به عتبات و مکه
هانری کربن نوشته است سید حیدر بعد از ترک جایگاه خود در آمل، تنها پیراهنی مستعمل را نگه داشت و راهی زیارت اماکن مقدس شیعه و بیتالمقدس و سپس مکه شد.[۱۳]
«... حالِ من تا رسیدن به مکه اینچنین بود. حج واجب و فرائض و نوافل از مناسک و غیرمناسک را در سال ۷۵۱ انجام دادم و قصد مجاورت کردم. بعد، در من اشتیاق مجاورت در مدینه پدید آمد؛ زیرا مدفن رسول الله(ص) و اولاد او و اصحاب او را زیارت نکرده بودم. پس بهسوی مدینه شدم، رسول خدا را زیارت کردم و قصد مجاورت در مدینه کردم؛ لکن موانعی پیدا شد که بزرگترین آنها بیماری صوری و جسمانی بود. بدین دلیل مجبور به بازگشت بهسوی عراق و مکان مألوف خود، یعنی مشهد مقدّس غروی (نجف) شدم.
پس به سلامت بازگشتم و در آنجا سکنیٰ گزیدم و به ریاضت، خلوت، طاعت و عبادتی که بالاتر و سختتر از آن ممکن نبود مشغول شدم...»
کربن، سید حیدر آملی؛ شرح احوال، آثار و آراء جهانشناسی، ص۲۵-۲۶؛ نقل از نص النصوص، ص۵۳۵-۵۳۶
سید حیدر آملی در مسیر سفر به عراق، در اصفهان توقف کرد، به دیدار عارفان رفت و با نورالدین طهرانی -که بهتعبیر او عارفی بزرگ و زاهدی مورد قبول خواص بود- عهد برادری و فتوت بست و به دست او، خرقهٔ تصوف پوشید و نزدیک به یک ماه، نزد او به آموختن پرداخت.[۱۴]
سید حیدر در سال ۷۵۱ق به مکه رفت و حج به جا آورد. سپس به مدینه رفت و قصد داشت در آنجا بماند؛ اما بهدلیل بیماری مجبور شد به نجف بازگردد.[۱۵]
اقامت در عراق
سید حیدر آملی از سال ۷۵۱ق تا پایان عمر خود در نجف و حله و بغداد بود.[۱۶] در نجف کتابهایی عرفانی از جمله منازل السائرین هروی و فصوص ابنعربی را به همراه شرحهای آن: شرح قیصری و شرح تلمسانی، نزد عارفی نامشهور بهنام عبدالرحمن بن احمد مقدسی تا سال ۷۵۳ق آموخت.[۱۷] او همچنین در عراق با محمد بن حسن حلی (فخرالمحققین) فرزند علامه حلی و نصیرالدین کاشانی حلی و دیگر فقیهان و عالمان امامیه مراوده داشت و از فخرالدین و حسن بن حمزه هاشمی اجازه روایت گرفت.[۱۸] تاریخ دریافت اجازۀ او از فخرالمحققین سال ۷۶۱ق است.[۱۹] وی رسالۀ رافعة الخلاف را (در باب توجیه نظر و عمل امام اول در برابر سه خلیفۀ اول) به درخواست وی نوشت و با او چند مکاتبۀ علمی داشته است.[۲۰]
سید حیدر آملی، چنانکه خود گفته، در نجف از افاضات غیبی بهرهمند شده است. او در این باره در مقدمه نص النصوص میآورد:
همانگونه که مجاورت مکه موجب فتح و گشایش معارف فتوحات مکیه بر قلب شیخ بزرگ (محییالدین ابنعربی) در یک شب، و مدینه سبب فتوحات مدنیه بر قلب او شد و همینطور برای قلب امثال او از بندگان خدا بسیار رخ داد، مشهد شریف غروی که مشهد مولا و سید ما امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) است نیز موجب گشایش اسرار غیبیه بر قلب من بهنحو اجمال و پس از آن بهتفصیل شد و کتاب تأویل قرآن کریم و غیر آن از کتابها از جمله آنها است.[۲۱]
وفات
بهگفته کربن، تاریخ درگذشت سید حیدر آملی را نمیتوان بهطور دقیق تعیین کرد؛ اما نقل شده که یکی از آخرین کتابهایش، یعنی «رسالة العلوم العالیه» را در سال ۷۸۷ق تألیف کرده است[۲۲] که نشان میدهد او تا این سال زنده بوده است.
استادان
استادان سید حیدر آملی که به نام شناخته شدهاند، عبارتاند از:
- فخرالمحققین فرزند علامه حلی: او کتاب «جوابات السید حیدر بن علی بن حیدر العلوی الحسینی الآملی» را در سال ۷۵۹ق در جواب سؤالات سید حیدر آملی نوشته و سید حیدر از او اجازه روایت دریافت نموده است.[۲۳]
- نصیرالدین کاشی حلی (درگذشته در ۷۵۵ق): آقابزرگ تهرانی در طبقاتُ اَعلامِ الشّیعه از سید حیدر با عنوان شاگرد او نام برده است.[۲۴]
- شیخ نورالدین طهرانی (تیرانی): سید حیدر در اصفهان در مدت کوتاهی از او استفاده معنوی برد و اجازهای مکتوب نیز از او دریافت کرد.[۲۵] رضا استادی گفته است که به شرححالی از این استاد سید حیدر آملی دست نیافته است. بهگفته استادی، سید حیدر از مفقودشدن اجازه روایت شیخ نورالدین طهرانی سخن گفته و مضمون اجازه را نقل کرده است.[۲۶]
- شیخ عبدالرحمن قدسی (یا مقدسی): سید حیدر آملی کتابهایی همچون فصوص الحکم نوشتهٔ ابنعربی، شرح فصوص قیصری و منازل السائرین را در نجف نزد وی خوانده است.[۲۷] قدسی در اجازه خود به سید حیدر مینویسد: «استفاده من از این شاگرد بیش از استفاده او از من بود.»[۲۸]
- سید حسن بن حمزه هاشمی: افندی در ریاض العلماء وی را از مشایخ و استادان سید حیدر دانسته است.[۲۹]
آثار
سید حیدر، چنانکه خود گفته، بیش از چهل کتاب و رساله تألیف کرده است؛[۳۰] اما مطابق برخی گزارشها، از این بین، تنها هفت اثر زیر در دسترس است:
- جامع الاسرار و منبع الانوار
- نص النصوص فی شرح الفصوص (فصوص ابن عربی) (ناقص)
- تفسیر المحیط الاعظم (ناقص)
- رساله نقد النقود فی معرفة الوجود
- اسرار الشریعه
- المسائل الحیدریه
- الکشکول فیما جری علی آل الرسول.[۳۱]
گرچه کتاب الکشکول فیما جری علی آل الرسول بهعنوان کتابی از سید حیدر آملی چاپ شده است،[۳۲] اما هانری کربن، احتمال داده که این کتاب اثر مؤلفی همنام سید حیدر باشد.[یادداشت ۱]
آراء و اندیشهها
فقط صوفیِ شیعه بر حق است
مطابق با دیدگاه سید حیدر آملی، فرقه امامیه بر دو گونه است: گروهی که ظاهر علوم ائمه(ع) را برپا میدارند، یعنی شریعت و اسلام و ایمان، و گروهی که باطن علوم آنان را برپا میدارند که همان طریقت و حقیقت و یقین است. اولی فقط مؤمن به حساب میآید و دومی مؤمن «ممتحن» (امتحانشده). او معتقد است که کلمه شیعه منطبق بر مؤمن است و صوفی مؤمن مُمتَحن است؛ زیرا شیعه و صوفی دو اسماند که به یک حقیقت اشاره دارند و آن شریعت محمدیه است.[۳۳] او تصوف را با تشیع یکسان میبیند و امامان شیعه را هم رهروان راستین طریقت میشمارد.[۳۴]
سید حیدر آملی، بهصراحت، تنها صوفیِ شیعه را برحق دانسته و بر آن است که گرچه صوفیه همانند شیعه، فرقههای زیادی دارد، فرقه برحق آنان تنها کسانی هستند که «اسرار ائمه» را حمل میکنند و در ظاهر و باطن به آنها ایمان دارند.[۳۵]
توحید اُلوهی و توحید وجودی
از نظر سید حیدر آملی، دو گونه توحید وجود دارد:
- توحید الوهی که توحید ظاهری است؛ یعنی توحیدی که پیامبر تمام انسانها را به آن دعوت کرده است. این توحید اقرار به خدای یگانهٔ بدون قید و مطلق است؛ یعنی بدون هر قید و حدی که او را پایبند تعینات زمانی و مکانی کند و خلاصۀ آن لا اله الا الله است.
- توحید وجودی که توحید باطنی و درخور اولیاء است. اولیاء از انسان دعوت میکنند تا وجود را در وجود مطلق ببینند؛ رها از تعیناتی که به آنها فعلیت میدهد؛ چراکه وجودی غیر از وجود او نمیتواند باشد. از نگاه سید حیدر آملی، درک معنای آیه «کلُّ مَنْ عَلَیهَا فَانٍ وَیبْقَی وَجْهُ رَبِّک ذُو الْجَلَالِ وَالْإِکرَامِ»[۳۶] همانا درک حقیقتِ وجودِ یگانه است.[۳۷]
معرفت فلسفی و معرفت الهی
سید حیدر آملی معرفت فلسفی و معرفت کلامی را جزو آگاهیهای اکتسابی و حصولی قرار میدهد که بعد از زحمت زیاد به دست میآید، اما در نظر وی، معرفت الاهی معرفتی است که وارث روحانی آن را بهصورت ذوقی و کشفی در درون خود مییابد؛ زیرا این معرفت در حقیقت همانا وجود او و گنجینهای است که مستقیماً با لطف الاهی به او سپرده شده است.[۳۸]
کتابشناخت
هانری کربن، اسلامشناس فرانسوی، دو مقاله درباره سید حیدر آملی و نگاه عرفانی وی نگاشته که نوذر آقاخانی آنها را در قالب کتابی بهنام «سید حیدر آملی: شرح احوال، آثار و آراء و جهانشناسی» به فارسی ترجمه کرده است. این کتاب به زندگینامه و معرفی سید حیدر میپردازد.[۳۹]
«سید حیدر آملی و تفسیر محیط اعظم» کتاب دیگری است که علی اوجبی، عبدالله صلواتی و اکبر ثقفیان نگاشتهاند و در کنار معرفی زندگی سید حیدر آملی، کتاب تفسیر محیط اعظم را بررسی کردهاند.[۴۰]
آرامگاه
آرامگاه سید حیدر آملی در شهر آمل، محله پایین بازار، در مقبره سهسید واقع شده است. این آرامگاه در سال ۱۳۱۰ش به شماره ثبت ۶۱، در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است.[۴۱]
پانویس
- ↑ موحد، «آملی»، ص۲۱۴.
- ↑ ر.ک: آملی، تفسیر المحیط الاعظم، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۵۲۷؛ آملی، المقدمات من کتاب نص النصوص، ۱۳۵۲ش، ص۵۳۵.
- ↑ آملی، تفسیر المحیط الاعظم، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۵۲۷.
- ↑ آملی، المقدمات من کتاب نص النصوص، ۱۳۵۲ش، ص۵۳۵.
- ↑ آملی، تفسیر المحیط الاعظم، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۵۲۷.
- ↑ آملی، المقدمات من کتاب نص النصوص، ۱۳۵۲ش، ص۵۳۵.
- ↑ آملی، تفسیر المحیط الاعظم، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۵۳۱.
- ↑ آملی، المقدمات من کتاب نص النصوص، ۱۳۵۲ش، ص۵۳۶.
- ↑ آملی، تفسیر المحیط الاعظم، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۵۲۹.
- ↑ کربن، سید حیدر آملی: شرح احوال، آثار و آراء جهانشناسی، ۱۳۸۸ش، ص۲۰-۲۱.
- ↑ کربن، سید حیدر آملی: شرح احوال، آثار و آراء جهانشناسی، ص۲۰-۲۱.
- ↑ کربن، سید حیدر آملی: شرح احوال، آثار و آراء جهانشناسی، ص۲۱؛ نقل از: تفسیر المحیط الاعظم، ص۵۳۰.
- ↑ کربن، سید حیدر آملی: شرح احوال، آثار و آراء جهانشناسی، ص۲۲.
- ↑ آملی، تفسیر المحیط الاعظم، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۵۳۰-۵۳۱.
- ↑ آملی، المقدمات من کتاب نص النصوص، ۱۳۵۲ش، ص۵۳۶.
- ↑ استادی، «کتابشناسی سید حیدر آملی(ره)»، ص۱۱۵.
- ↑ استادی، «کتابشناسی سید حیدر آملی(ره)»، ص۱۱۵.
- ↑ موحد، «آملی»، ص۲۱۴.
- ↑ امین، اعیان الشیعه، ج۶، ص۲۷۲.
- ↑ کربن، سید حیدر آملی: شرح احوال، آثار و آراء جهانشناسی، ص۲۳.
- ↑ آملی، المقدمات من کتاب نص النصوص، ۱۳۵۲ش، ص۵۳۴.
- ↑ کربن، سید حیدر آملی؛ متألّه شیعی عالَم تصوف، ص۱۴۱.
- ↑ آقابزرگ طهرانی، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۲۰۴.
- ↑ آقابزرگ طهرانی، طبقات أعلام الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۱۴۹.
- ↑ آملی، تفسیر المحیط الاعظم، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۵۳۴.
- ↑ استادی، «کتابشناسی سید حیدر آملی(ره)»، ص۱۱۶.
- ↑ آملی، تفسیر المحیط الاعظم، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۵۳۱ و ۵۳۵.
- ↑ آملی، تفسیر المحیط الاعظم، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۵۳۵.
- ↑ افندی، ریاض العلماء، ۱۴۳۱ق، ج۱، ص۱۸۳.
- ↑ آملی، المقدمات من کتاب نص النصوص، ۱۳۵۲ش، ص۵۳۶.
- ↑ استادی، «کتابشناسی سید حیدر آملی(ره)»، ص۱۲۲.
- ↑ کتابشناسی کتاب در سایت کتابخانه ملی.
- ↑ آملی، جامع الاسرار، ۱۳۶۸ش، ص۴۱.
- ↑ استعلامی، فرهنگنامه تصوف و عرفان، ۱۳۹۹ش، ج۱، ص۸۰۲.
- ↑ آملی، جامع الاسرار، ۱۳۶۸ش، ص۴۱.
- ↑ سوره رحمان، آیه۲۶-۲۷.
- ↑ کربن، سید حیدر آملی: شرح احوال، آثار و آراء جهانشناسی، ص۶۲ - ۶۵.
- ↑ کربن، سید حیدر آملی: شرح احوال، آثار و آراء جهانشناسی، ص۷۴.
- ↑ کتاب سیدحیدر آملی.
- ↑ سیدحیدر آملی و تفسیر محیط اعظم.
- ↑ پایگاه چندپر.
یادداشت
- ↑ کربن، ص۷۲؛ دو تن از معاصران سید حیدر همنام او بودهاند و اشتباه گرفتن آنها با هم توجیهپذیر است: ۱.سید حیدر بن علی که میگویند در سال ۷۳۵ کتاب کشکول را نوشته است؛ ۲. سید حیدر بن علی بن حیدر که در سال ۷۵۹ او نیز از فخرالمحققین اجازه دریافت کرد (کربن، سید حیدر آملی؛ متألّه شیعی عالَم تصوف، پانویسِ ص۱۴۶).
منابع
- آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، بیروت، دار الأضواء، ۱۴۰۳ق.
- آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۳۰ق.
- آملی، سید حیدر، المقدمات من کتاب نص النصوص، تهران، قسمت ایرانشناسی انستیتو ایران و فرانسه: پژوهشهای علمی در ایران، ۱۳۵۲ش.
- آملی، سید حیدر، تفسیر المحیط الأعظم، تحقیق سید محسن موسوی تبریزی، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، سوم، ۱۴۲۲ق.
- آملی، سید حیدر، جامع الاسرار و منبع الانوار، با مقدمه هانری کربن، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی وزارت فرهنگ و آموزش عالی، ۱۳۶۸ش.
- استادی، رضا، «کتابشناسی سید حیدر آملی(ره)»، آیینه پژوهش، ۱۳۸۲ش، شماره ۸۳.
- استعلامی، محمد، فرهنگنامه تصوف و عرفان، تهران، فرهنگ معاصر، چاپ دوم، ۱۳۹۹ش.
- افندی، عبدالله، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، بیروت، مؤسسة التاریخ العربی، ۱۴۳۱ق.
- تنهایی، حسین ابوالحسن، «نظریۀ شیخ سید حیدر آملی در منزلت تصوف و صوفی»، عرفان شیعی به روایت سید حیدر آملی، نوشته محمد کریمی زنجانی اصل، تهران، اطلاعات، ۱۳۸۵ش.
- کربن، هانری، «سید حیدر آملی؛ متأله شیعی عالَم تصوف»، ترجمه ع. روجبخشان، عرفان شیعی به روایت سید حیدر آملی، محمد کریمی زنجانی اصل، تهران: اطلاعات، ۱۳۸۵ش.
- کربن، هانری، سید حیدر آملی: شرح احوال، آثار و آراء جهانشناسی، ترجمه: نوذر آقاخانی، تهران، انتشارات حقیقت، ۱۳۸۸ش.
- موحد، صمد، «آملی»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۷۴ش.