پرش به محتوا

محمدرضا پهلوی

از ویکی شیعه


محمدرضا پهلوی
محمدرضا شاه
اطلاعات شخصی
تولد۴ آبان ۱۲۹۸ش
مرگ۵ مرداد سال ۱۳۵۹ش
پدررضاشاه
همسر/همسرانفوزیه فؤاد، ثریا اسفندیاری، فرح دیبا
دیناسلام
محل دفنقاهره مصر
حکومت
سمتپادشاه
سلسلهپهلوی
گستره حکمرانیایران
آغاز حکومت۲۵ شهریور ۱۳۲۰ش
پایان حکومت۲۲ بهمن ۱۳۵۷ش
پیش ازجمهوری اسلامی
پس ازرضاشاه


محمدرضا پهلوی (۱۲۹۸ش-۱۳۵۹ش) معروف به محمدرضا شاه و پهلوی دوم، دومین پادشاه از سلسله پهلوی (حکومت: ۱۳۰۴-۱۳۵۷ش) و آخرین شاه ایران قبل از انقلاب اسلامی (حکومت: ۱۳۲۰ش-۱۳۵۷ش). او بر خلاف پدرش، رضاشاه، به طور مستقیم با دین‌داری مبارزه نمی‌کرد و برخی رفتارهای دیندارانه داشت. با این حال اطرافیانش، او را فردی به شدت بی‌بندوبار و ضددین معرفی کرده‌اند. همچنین محمدرضا شاه به صورت غیرمستقیم کارهایی برای حذف دین انجام داد، مانند تقویت باستان‌گرایی یا دادن پست‌های دولتی مهم به بهائیان.

شاه با سید حسین بروجردی، مرجع تقلید شیعیان با احترام برخورد می‌کرد، اما پس از درگذشت بروجردی، تلاش کرد، مرجعیت را به نجف منتقل کند. پس از مرجعیت امام خمینی، تنش‌های مرجعیت با حکومت شاهنشاهی آغاز شد. امام خمینی در محکومیت اقدامات شاه سخنرانی کرد که به دستگیری او و قیام ۱۵ خرداد انجامید. این تنش‌ها با تصویب قانون کاپیتولاسیون و تبعید امام خمینی به ترکیه به اوج خود رسید تاجایی که رژیم پهلوی روحانیان مخالف سیاست‌های شاه را اعدام، زندانی، شکنجه و یا تبعید می‌کرد.

شاه در زمان پادشاهی خود اقداماتی انجام داد که برخی از آنها با مخالفت شدید علما و مردم مواجه شد. از جمله این اقدامات می‌توان به تصویب قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی، کاپیتولاسیون و انقلاب سفید اشاره کرد. همچنین بحرین در زمان او از ایران جدا شد. اقدامات او گسترش اعتراض‌های مردمی را در پی داشت که در نهایت به خروج شاه از ایران و سقوط حکومت شاهنشاهی انجامید.

شاه به دولت‌های غربی وابسته بود و آمریکا و انگلیس بزرگترین حامیان او بودند؛ چنان‌که او با حمایت آمریکا و انگلیس به حکومت رسید و پس از کودتای ۲۸ مرداد با تلاش آن دو کشور به حکومت بازگشت. حکومت شاهنشاهی با اسرائیل روابط دوستانه‌ای داشت و از سال ۱۳۴۲ش آن را به رسمیت شناخت.

معرفی و جایگاه

محمدرضا پهلوی (۱۲۹۸ش-۱۳۵۹ش) معروف به محمدرضا شاه و پهلوی دوم، دومین پادشاه از سلسله پهلوی (حکومت: ۱۳۰۴-۱۳۵۷ش) و آخرین شاه ایران قبل از انقلاب اسلامی است.[۱] گفته شده او در مدت پادشاهیِ ۳۷ ساله خود (۱۳۲۰-۱۳۵۷ش)، همچون پدرش اقداماتی در راستای تضعیف دینداری مردم ایران انجام داد.[۲] وی در مقابلِ اعتراض مراجع تقلید، روحانیان و مردم به عملکرد ضد دینی و ضد ملّی‌اش، برخوردی خشونت‌بار داشت که تبعید، زندانی و شکنجه و اعدام مخالفان توسط ساواک ازجمله این برخوردها بود.[۳] شاه در تاریخ ۲۶ دی ۱۳۵۷ش و در پی گسترش اعتراض‌های انقلابی مردم به رهبری امام خمینی، ایران را ترک کرد و حکومتش ساقط شد.[۴] او برای اقامت به چند کشور مسافرت کرد، ولی اجازه اقامت پیدا نکرد.[۵] عبدالرحیم گواهی پژوهشگر و سیاستمدار، مهمترین عوامل سقوط حکومت او را رواج فساد، حکومت فردی و استبداد داخلی، قتل و حبس و شکنجه و تکیۀ مطلق بر قدرت‌های خارجی دانسته است.[۶]

شاه در ابتدای سلطنتش، اصلاحاتی انجام داد، از جمله فرمان عفو عمومی، آزادی زندانیان سیاسی و تعهد به برگرداندن زمین‌هایی که پدرش به زور از مردم گرفته بود.[۷] او همچنین توانست در سال‌های ۱۳۲۵ و ۱۳۲۶ش با پشتیبانی آمریکا، به حکومت خودمختار آذربایجان و کردستان پایان دهد.[۸]

وی در سال ۱۳۲۷ش از یک ترور نافرجام جان سالم به در برد.[۹] برخی این ترور را نقشه انگلیس برای به قدرت رساندن رزم آرا (فرمانده بازنشسته ارتش) دانسته‌اند.[۱۰] این ترور بهانه‌ای برای چند اتفاق بود که همگی موجب تقویت حکومت شاه شد؛ این اتفاقات عبارتند از: ممنوعیت فعالیت‌های احزاب به‌ویژه حزب توده، تبعید سید ابوالقاسم کاشانی[۱۱]، تشکیل مجلس مؤسسان و تغییر اصل ۴۸ قانون اساسی که در پی آن، اختیار انحلال دو مجلس به شاه سپرده شده و مجلس مؤسسان حق خلع شاه از سلطنت را از دست داد.[۱۲] در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ش، صنعت نفت ایران به رهبری محمد مصدق و سید ابوالقاسم کاشانی، ملی شد.[۱۳] با شکست کودتای ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ش، شاه ایران را ترک کرد، اما پس از کودتای ۲۸ مرداد، مصدق برکنار شد و شاه بار دیگر به قدرت رسید.[۱۴]

زندگی‌نامه

محمدرضا پهلوی فرزند رضاشاه پهلوی، در ۴ آبان ۱۲۹۸ش در تهران متولد شد.[۱۵] او در سال ۱۳۰۴ش، بعد از آنکه پدرش به پادشاهی رسید، در سن شش‌سالگی ولیعهد پدرش شد.[۱۶] محمدرضا در ۲۲ سالگی در ۲۵ شهریور سال ۱۳۲۰ش پس از استعفای اجباری پدرش، با کمک محمدعلی فروغی به پادشاهی رسید.[۱۷]

محمدرضا پهلوی سه بار ازدواج کرد. همسر اولش، فوزیه، خواهر ملک فاروق پادشاه مصر بود که از او صاحب دختری به‌نام شهناز شد.[۱۸] همسر دوم او ثریا اسفندیاری از خان‌زاده‌های ایل بختیاری بود.[۱۹] همسر سومش فرح دیبا بود که از او چهار فرزند (رضا، فرحناز، علیرضا و لیلا) داشت.[۲۰] محمدرضا در ۵ مرداد سال ۱۳۵۹ش در سن ۶۱ سالگی و در اثر بیماری سرطان، در مصر درگذشت[۲۱] و او را در مسجد رفاعی مصر دفن کردند.[۲۲]

محمدرضا شاه پهلوی در کنار رضاشاه در حدود ۱۳۰۳ش

شاه و مذهب

محمدرضا شاه پهلوی و فرح دیبا به همراه امیرعباس هویدا (نخست وزیر) و مقامات دولتی در حرم امام رضا(ع) در مشهد - ۱۱ خرداد ۱۳۵۷ش

اطرافیانِ شاه، او را فردی به شدت بی‌بندوبار و ضددین معرفی کرده‌اند.[۲۳] به گفته فرح پهلوی (همسر شاه)، محمدرضا هیچ اعتقادی به اسلام نداشت و اسلام را دین اعرابِ بیابانی می‌دانست. به گفته فرح، هنگامی‌که شاه تاریخ ایران را از هجری شمسی به تاریخ شاهنشاهی تغییر داد، از اینکه توانسته تاریخ اعراب وحشی و بیابان‌گرد را به زباله‌دان تاریخ بیندازد ابراز خوشحالی کرد و ابراز امیدواری کرد که روزی از دین آنها هم راحت شود.[۲۴] فرح تأکید دارد که شاه با اعتقادات شیعه مخالف بود، اما نمی‌توانست در برابر آن موضع‌گیری کند؛ زیرا به مبانی اسلام و مذهب شیعه اعتقادی نداشت، اما با این حال پادشاه تنها کشور شیعه جهان بود.[۲۵] غلامرضا پهلوی، برادر شاه، نیز از رفتار‌های ضد دینی او سخن گفته است؛ چنان‌که به گفته او، محمدرضا شاه از این که در قانون اساسی، اسلام دین رسمی معرفی شده، ناراضی بود.[۲۶] به‌گفته محمدعلی صدر شیرازی، نویسنده و پژوهشگر حوزه تاریخ و اندیشه سیاسی، شاه با ابزارهای مختلف، همچون سینما و تولید فیلم‌های سخیف و مبتذل، ترویج فرهنگ خودباختگی، ترویج مراکز فساد و برگزاری جشن هنر شیراز به فرهنگ ایران ضربه زد.[۲۷]

با این حال، محمدرضا پهلوی برخلاف پدرش، برخی رفتارهای دین‌دارانه داشت و در مراسم دینی، اعیاد و عزاداری‌های مذهبی شرکت می‌نمود.[۲۸] از دیگر کارهای مذهبی او می‌توان به این موارد اشاره کرد: چاپ قرآن به دستور شاه،[۲۹] سفر به مراکز زیارتی،[۳۰] توسعه قسمت‌هایی از حرم امام رضا(ع)،[۳۱] آزادشدن عزاداری ممنوع‌شده در دوران پهلویِ اول[۳۲] و پخش سخنرانی‌های مذهبی از رادیو.[۳۳] افزون بر این، شاه خود را مورد توجه و حمایت خدا و ائمه اطهار(ع) نشان می‌داد؛ مثلا او حادثه‌هایی را نقل می‌کرد که امامان و امامزادگان به او توجه ویژه کرده‌اند.[۳۴] همچنین او ادعا کرده بود که در کودکی امام زمان(ع) را دیده است.[۳۵]

قرآن مجید چاپ شده به دستور محمدرضا پهلوی در سال ۱۳۴۴ش

رابطه شاه با بهائیت و کمونیسم

در حکومت پهلوی، بهائیان جایگاه ویژه‌ای داشتند و به مناصب مهم سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و به‌ ویژه اقتصادی رسیدند.[۳۶] محمدرضا شاه برای پاسداشت خدمات حبیب‌الله عین‌الملک (از بهائیان مشهور) که تلاش زیادی برای به قدرت رسیدن رضاشاه کرده بود، فرزندش امیر عباس هویدا را به نخست‌وزیری ایران منصوب کرد. هویدا سیزده سال نخست‌وزیر بود و هشت وزیر کابینه او بهایی بودند.[۳۷] از دیگر مسئولان بهایی می‌توان به اسدالله صنیعی (که چندین‌بار به مقام وزارت در وزارتخانه‌های دفاع و کشاورزی رسید)، دکتر عبدالکریم ایادی (پزشک ویژه شاه)، پرویز ثابتی (مدیر اداره کل سوم ساواک) و حبیب ثابت پاسال (رئیس سازمان تلویزیون ایران) اشاره کرد.[۳۸]

شاه کمونیسم و حزب توده را همواره با عناوین «دشمن، خیانتکار، اخلالگر و فریبکار» توصیف می‌کرد؛ اما با این حال، با کشور شوروی که مرکز کمونیسم بود، روابط دوستانه داشت. از این‌رو، سفرهای متعددی به شوروی داشت و قراردادهای اقتصادی و صنعتی فراوانی با این کشور منعقد کرد تا در حد امکان ایران از ناحیه همسایه شمالی آسیبی نبیند.[۳۹]

تقویت باستان‌گرایی

به گفته برخی پژوهشگران، شاه با تقویت باستان‌گرایی می‌خواست به صورت غیرمستقیم با اسلام مقابله کند.[۴۰] برخی از اقدامات او برای ترویج باستان‌گرایی چنین است:

این رفتارهای او مورد انتقاد شدید امام خمینی، روحانیان و مردم مذهبی قرار گرفت.[۴۴]

برگزاری جشن‌های ۲۵۰۰ ساله در سال ۱۳۵۰ش

امام خمینی:
از مدرسه، حمام و آب آشامیدنی سالم خبری نیست و - به حَسَب اعتراف بعضی از مطبوعات - در بعضی از دهات، کودکان معصوم را از گرسنگی به چرا می‌برند ولی دستگاه جبار صدها میلیون تومان از سرمایه این مملکت را صرف جشن‌های ننگین می‌کند؛ جشن تولد این و آن، جشن بیست و پنجمین سال سلطنت، جشن تاجگذاری و از همه مصیبت‌ها بالاتر جشن منحوس ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی، که خدا می‌داند چه مصیبت و سیه روزی برای مردم و چه وسیله اخاذی و غارتگری برای عمال استعمار به بار آورده است.

صحیفه امام خمینی، ۱۳۸۹ش، ج۲، ص۳۲۵.

حجاب

در تقویم پهلوی روز ۱۷ دی (سالروز اعلام رسمی کشف حجاب توسط رضاشاه) با عنوان «روز آزادی و رهایی زن» جشن گرفته می‌شد.[۴۵] اگرچه قانون کشف حجاب که در زمان رضاشاه اجرا شد، با به روی کار آمدن محمدرضا کنار گذاشته شد؛[۴۶] اما برخی زنان، در جامعه و ادار‌ه‌ها بدون حجاب حضور می‌یافتند که اعتراض رهبران دینی را در پی داشت.[۴۷]

رابطه شاه با مرجعیت و روحانیت

حکومت محمدرضا پهلوی با مرجعیتِ چندین مرجع همزمان بود. در بین سال‌های ۱۳۱۵ش تا ۱۳۲۳ش، مراجع ثلاث (خوانساری، صدر و حجت کوه‌کمره‌ای) سرپرستی حوزه علمیه قم و مرجعیت را برعهده داشتند؛ اما با ورود سید حسین بروجردی به قم در سال ۱۳۲۳ش، ابتدا سرپرستی حوزه، و پس از وفات سید ابوالحسن اصفهانی در سال ۱۳۲۵ش در عراق، مرجعیت عامه شیعه به وی منتقل شد.[۴۸] بعد از درگذشت بروجردی، مرجعیت یکپارچه در ایران به وجود نیامد و سید محمدهادی میلانی، سید محمدکاظم شریعتمداری و سید روح‌الله خمینی به عنوان مرجع تقلید مطرح شدند که از میان آنها امام خمینی به دلیل مخالفت‌ها با رژیم شاهنشاهی شهرت بیشتری پیدا کرد.[۴۹]

عیادت شاه از بروجردی در سال ۱۳۲۳ش

شاه و آیت‌الله بروجردی

گفته شده برخورد شاه با مرجعیت تا سال ۱۳۴۰ش بیشتر با احترام بود و دستورات بروجردی را که از طریق نماینده وی، محمدتقی فلسفی به او ابلاغ می‌شد، انجام می‌داد؛ برای نمونه بروجردی با واسطه فلسفی، به شاه پیغام داد که در لایحه اجباری‌کردن دوره ابتدایی، تعالیم دینی را در کنار تعلیمات ابتدایی بگنجاند که شاه نیز آن را پذیرفت.[۵۰] به گفته ابوالقاسم خزعلی، بروجردی تأثیر بسیاری بر شاه داشته است.[۵۱] سید حسین بروجردی وقتی از حکومت گِله داشت، نمایندگان شاه و دولت را به حضور نمی‌پذیرفت و این نپذیرفتن را به صراحت و با صدای بلند اعلام می‌کرد.[۵۲]

شاه در ابتدای سلطنت خود تلاش می‌کرد به بروجردی نزدیک شود و از نفوذ او استفاده کند.[۵۳] در سال ۱۳۲۳ش وقتی بروجردی در بیمارستان بستری شد، شاه به عیادت او رفت. اگرچه بروجردی در آن زمان مرجعیت عامه نداشت، اما حسینعلی منتظری دلیل این کار شاه را نفوذ بروجردی در عشایر و مردم لُر دانسته است.[۵۴] با این حال، بروجردی هرگز اجازه بهره‌برداری شاه را نداد و شاه از جانب او مطرود و مورد اعتراض بود. از این‌رو، تا زمانی که بروجرودی زنده بود، شاه موفق به اجرای نقشه‌هایی از قبیل اصلاحات ارضی نشد.[۵۵]

تلاش برای انتقال مرجعیت به خارج از ایران

پس از درگذشت بروجردی در سال ۱۳۴۰ش، بلافاصله شاه تلگراف تسلیت خود را برای سید محسن حکیم فرستاد.[۵۶] این تلگراف شاه، به تلاش او برای انتقال مرجعیت مطلقه به خارج از ایران و مقدمه‌ای برای انحلال حوزه علمیه قم تفسیر شده است.[۵۷] در آن زمان در ایران چند نفر از علما مطرح بودند.[۵۸] امام خمینی با انتقال مرجعیت و یا تجزیه آن مخالف بود و سید احمد خوانساری را برای مرجعیت عامه پیشنهاد داد؛ اما او نپذیرفت. به گفته ربانی املشی حدود ۱۰۰ نفر از شاگردان امام خمینی از او برای تقلید درخواست رساله کردند و اولین رساله امام به نام نجاة العباد چاپ شد.[۵۹]

پس از درگذشت سید محسن حکیم در سال ۱۳۴۹ش نیز شاه پیغام تسلیت را به خوانساری و شریعتمداری ارسال کرد.[۶۰] ولی دوازده تن از مدرسان برجسته حوزه در اعلامیه‌ای بر مرجعیت و اعلمیت امام خمینی تأکید کردند.[۶۱]

شاه و امام خمینی

رابطه شاه با امام خمینی پرتنش بود که پس از تصویب قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی در سال ۱۳۴۱ش آغاز شد.[۶۲] امام خمینی با وجود ضروری‌‌دانستن قیام برای اصلاح جامعه، تا زمان حیات استادش (بروجردی)، هیچ اقدام مستقلی در برابر حکومت پهلوی انجام نداد.[۶۳] این تنش‌ها با تحریم رفراندوم انقلاب سفید در بهمن ۱۳۴۱ش توسط امام خمینی بیشتر شد[۶۴] و در سال ۱۳۴۲ش با واقعه فیضیه به اوج رسید.[۶۵] سخنرانی امام در مدرسه فیضیه در ۱۳ خرداد ۱۳۴۲ش (عاشورای ۱۳۸۳ق) در محکومیت اقدامات شاه در واقعه فیضیه، منجر به دستگیری او شد.[۶۶] در اعتراض به دستگیری امام قیام ۱۵ خرداد شکل گرفت.[۶۷] پس از تصویب قانون کاپیتولاسیون در مجلس شورای ملی در ۲۱ مهر سال ۱۳۴۳ش،[۶۸] امام خمینی در سخنرانی خود در چهارم آبان با آن مخالفت کرد.[۶۹] پس از این سخنرانی، مأموران شاه در ۱۳ آبان، امام خمینی را که مرجع تقلید شیعیان بود، دستگیر و به ترکیه تبعید کردند.[۷۰]

رابطه شاه با حوزه‌های علمیه

پس از درگذشت بروجردی، رژیم پهلوی برخورد‌های تندی با حوزه علمیه قم داشت که واقعه فیضیه نمونه بارز آن بود. در واقعه فیضیه، عوامل حکومت با پوشیدن لباس‌های مبدّل مراسم، مجلس عزاداری شهادت امام صادق(ع) را برهم زده، به ضرب‌وشتم طلاب و مردم پرداختند و برخی از طلاب را از طبقه دوم به پایین انداختند.[۷۱] در این رخداد، علاوه بر آتش زدن قرآن، کتب ادعیه و عمامه طلاب و اهانت به مرجعیت شیعه، تعدادی از طلاب و مردم نیز کشته و زخمی شدند.[۷۲] این در حالی‌است که حوزه علمیه در زمان آیت‌الله بروجردی رشد چشمگیری داشت و تعداد طلاب در سال ۱۳۲۶ش به حدود دو هزار طلبه[۷۳] و در دهه چهل شمسی به ۸۷۰۰ تن[۷۴] رسید.


افزون بر این، برخی از روحانیانی که با سیاست‌های شاه موافق نبودند، توسط حکومت پهلوی اعدام شدند، افرادی مانند سید مجتبی نواب صفوی،[۷۵] سید عبدالحسین واحدی بُدلّا،[۷۶] سید محمدرضا سعیدی[۷۷] و حسین غفاری[۷۸]. برخی روحانیان دیگر زندانی و شکنجه شدند که با تأسیس ساواک در سال ۱۳۳۴ش شکنجه سخت‌تر و مدرن‌تر شد.[۷۹] سید علی خامنه‌ای،[۸۰] اکبر هاشمی رفسنجانی،[۸۱] علی قدوسی،[۸۲] عبدالرحیم ربانی شیرازی،[۸۳] محمد فاضل لنکرانی[۸۴] و محمدرضا مهدوی کنی[۸۵] برخی از افراد شکنجه‌شده هستند.

سید مجتبی نواب صفوی در حال بسته شدن به چوبه اعدام در سال ۱۳۳۴ش

همچنین رژیم پهلوی برای کنترل شهرهایی مثل قم و تهران و جلوگیری از انسجام مخالفان حکومت، تبعید را راهبرد خود قرار داد؛ زیرا اولا زندانیان سیاسی بلافاصله پس از آزادی با شور و جسارت بیشتری مشغول فعالیت علیه نظام می‌شدند. ثانیا حساسیت افکار عمومی نسبت به زندانی کردن روحانیان افزایش یافته بود.[۸۶] تبعید روحانیان در حکومت شاه در چند بازه زمانی گسترده‌تر شد: پس از واقعه فیضیه، در اعتراض به جشن تاج‌گذاری و پس از رحلت سید مصطفی خمینی در سال ۱۳۵۶ش.[۸۷] بیشتر روحانیان انقلابی در زمان پهلوی تبعید شده‌اند.[۸۸]

ازغندی، نویسنده کتاب تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران مدعی است شاه با تشکیل سپاه دین تلاش می‌کرد ارتباط معنوی مردم با روحانیت قطع شود. سپاه دین در اوایل دهه پنجاه، از میان مشمولان خدمت وظیفه­ طلبه و زیر نظر سازمان اوقاف تشکیل یافته بود.[۸۹]

رابطه شاه با کشورهای دیگر

به قدرت رسیدن شاه با کمک انگلیس[۹۰] و برگرداندن شاه به قدرت پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ش با کمک آمریکا و انگلیس بود.[۹۱] گفته شده شاه در تمام مدت پادشاهی خود به کشورهای غربی تکیه داشت و بیگانگان در تمام تصمیمات شاه دخالت می‌کردند.[۹۲] به گفته عطاءالله مهاجرانی، فعال سیاسی، شاه نه ملی بود و نه مستقل.[۹۳] برگزاری جلسه چرچیل (نخست وزیر انگلستان)، روزولت (رئیس جمهور آمریکا) و استالین (رهبر شوروی) در تهران بدون هماهنگی با شاه، یکی از نمونه‌های عدم استقلال شاه در مقابل کشورهای دیگر دانسته شده که در کتاب‌های درسی زمان شاه به‌عنوان یکی از افتخارات حکومت، درج شده بود.[۹۴]

در زمان حکومت محمدرضا، ایران در سال ۱۳۲۸ش، اسرائیل را به‌طور موقت به رسمیت شناخت و روابط سیاسی با آن برقرار کرد.[۹۵] اما دو سال بعد و با روی کار آمدن محمد مصدق، دولت رسماً با اسرائیل قطع رابطه کرد و کنسولگری ایران را در اسرائیل تعطیل کرد.[۹۶] پس از کودتا، روابط ایران و اسرائیل از سر گرفته شد و از سال ۱۳۴۲ش اسرائیل دوباره به رسمیت شناخته شد؛ چنان‌که در شهریور ۱۳۴۶ش سفارت اسرائیل به‌طور رسمی در ایران آغاز به‌کار کرد و تا انقلاب اسلامی ایران فعال بود.[۹۷] به گفته توران منصوری، پژوهشگر تاریخ انقلاب اسلامی، هرچند شاه با اسرائیل روابط نزدیکی داشت و قراردادهای تسلیحاتی و امنیتی بین دو کشور امضا می‌شد، اما به‌خاطر ترس از دشمنی کشورهای عربی و روحانیان و مردم انقلابی ایران سعی می‌کرد این اقدامات مخفیانه باشد.[۹۸]

اقدامات

شاه در مدت زمان سلطنت خود اقداماتی را انجام داد که به برخی از آنها اشاره می‎‌گردد:

  • تصویب قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی

در ۱۶ مهر ۱۳۴۱ش لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی به تصویب هیئت دولت رسید.[۹۹] در این قانون قیدِ اسلام و ذکوریت (مرد بودن) از شرایط انتخاب‌کنندگان و انتخاب‌شوندگان حذف گردید و به جای تحلیف به قرآن، تحلیف به یکی از کتاب‌های آسمانی بسنده شد.[۱۰۰] تصویب این قانون با مخالفت‌های صریح علما به‌ویژه امام خمینی روبرو شد و پس از جلسه‌ای مشورتی امام با سید محمدرضا گلپایگانی و سید کاظم شریعتمداری، علما خواستار الغای سریع این مصوبه شدند.[۱۰۱] حکومت پهلوی در هفتم آذر همان سال، طی جلسه‌ای لغو تصویب‌نامه را اعلام کرد و علما و مراجع قم را شبانه از تصمیم خود آگاه ساخت.[۱۰۲]

  • انقلاب سفید
تبلیغ برای انقلاب سفید با نقش بر فلز

محمدرضا پهلوی در سال ۱۳۴۲ش پروژه‌ای را با عنوان انقلاب سفید آغاز کرد و آن را در شش بند در معرض رفراندوم قرار داد. برخی تغییراتی که قرار بود در این انقلاب رخ دهد عبارت بود از: اصلاحات ارضی و الغای نظام ارباب و رعیتی، ملی‌کردن جنگل‌ها و مراتع، تبدیل کارخانه‌های دولتی به شرکت‌های سهامی و فروش سهام آن‌ها جهت تضمین اصلاحات ارضی، مشارکت کارگران در سود خالص کارخانه‌ها، تجدیدنظر اساسی در قانون انتخاب به منظور اعطای حقوق کامل و برابر سیاسی به زنان، و ایجاد سپاه دانش به منظور سوادآموزی و اشاعۀ فرهنگ در روستا‌ها.[۱۰۳]

امام خمینی در دوم بهمن ۱۳۴۱ش طی یک اعلامیه‌ مخالفت خود را با این رفراندوم بیان کرد و انقلاب سفید را در برابر احکام اسلامی بی‌اعتبار دانست.[۱۰۴] همزمان تعدادی از مراجع نیز اعلامیه‌هایی در محکومیت و تحریم رفراندوم منتشر کردند.[۱۰۵] رفراندوم در ۶ بهمن انجام گرفت. حکومت اعلام کرد که این قانون با استقبال پرشور و بی‌نظیر روبه‌رو گردیده و با ۵ میلیون و ۶۰۰ هزار رأی موافق، در مقابل ۴ هزار و ۱۵۰ رأی مخالف به تصویب ملت رسید.[۱۰۶]

  • کایپتولاسیون

محمدرضا شاه در تیر ۱۳۴۳ش به آمریکا رفت که در نتیجه مذاکرات با مسئولین آمریکایی تصمیم گرفت، در برابر کمک‌های نظامی آمریکا به ایران، قانون کاپیتولاسیون (مصونیت قضایی نظامیان آمریکا در ایران) را وضع کند. مجلس شورای ملی لایحه کاپیتولاسیون را در ۲۱ مهر سال ۱۳۴۳ش تصویب کرد.[۱۰۷] امام خمینی در سخنرانی چهارم آبان که از آن به‌عنوان سرآغاز مرحله دوم رهبری نهضت اسلامی یاد شده،[۱۰۸] این طرح را سند بردگی و اقرار به مستعمره‌بودن ایران دانست و سکوت در مقابل این طرح را گناه کبیره خواند.[۱۰۹]

  • واگذاری بحرین

شاه در ۱۳۵۰ش با فشار انگلیس بحرین را واگذار کرد و اولین نفری بود که استقلال آن را تبریک گفت.[۱۱۰]

تبریک جدایی بحرین از ایران توسط محمدرضا شاه در ۱۳۵۰ش

تک‌نگاری‌ها

آثار فراوانی در مورد زندگی محمدرضا پهلوی تألیف شده که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

  • ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، اثر عبدالله شهبازی (خاطرات، دست‌نوشته‌ها، مصاحبه‌ها و بازجویی‌های حسین فردوست، دوست صمیمی محمدرضا پهلوی)، انتشارات: اطلاعات
  • پدر و پسر؛ ناگفته‌ها از زندگی و روزگار پهلوی‌ها، اثر محمود طلوعی، انتشارات: علم
  • نگاهی به شاه، اثر عباس میلانی، انتشارات: باران (سوئد)
  • زندگی پرماجرای محمدرضا شاه پهلوی، اثر علی‌اصغر طاهری و زهره شیشه‌چی، انتشارات: داریوش
  • زندگی خصوصی محمدرضا شاه پهلوی، اثر احمد پیرانی، انتشارات: به‌آفرین

افزون بر این، چند کتاب نیز به نام محمدرضا پهلوی منتشر شده است: مأموریت برای وطنم (۱۳۴۰ش)، انقلاب سفید شاه و ملت (۱۳۴۵ش)، به سوی تمدن بزرگ (۱۳۵۶ش)، مجموعه تألیفات، نطق‌ها و بیانیه‌های شاه در ۱۱ جلد و پاسخ به تاریخ (دفاعیات او از ۳۷ سال سلطنت، ۱۹۸۰م).

امام خمینی:
شاه سابق که در آن کتاب نوشته است «مأموریت برای وطنم»، من این را صحیح می‌دانم. مأموریت برای وطن داشت، برای اینکه وطن را به‌کلی نابود کند، اسلام را نابود کند .... اینها همه جزء مأموریت او بود و مأموریتش را هم انجام داد.

صحیفه امام خمینی، ۱۳۸۹ش، ج۶، ص۲۲۵.

پانویس

  1. نگاه کنید به: نهاوندی و ایو بوماتی، محمدرضا پهلوی آخرین شاهنشاه، ۱۳۹۲ش.
  2. صدر شیرازی، «هفت نمونه از ضربات رژیم پهلوی بر فرهنگ کشور»، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  3. «مروری بر شکنجه در تاریخ ایران با تأکید بر شکنجه در زمان پهلوی دوم»، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
  4. نیازمند، سقوط رژیم شاهنشاهی در ایران، ۱۳۹۱ش، ج۲، ص۸۶.
  5. نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج‌ساله ایران، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۳۶-۴۰.
  6. گواهی، «وابستگی پهلوی به قدرت‌های خارجی»، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی.
  7. طلوعی، پدر و پسر، ۱۳۷۶ش، ص۵۱۳-۵۱۵.
  8. «۷۳ سال پیش در چنین روزی، آذربایجان اعلام خودمختاری کرد»، اعتماد.
  9. جمعی از پژوهشگران، حزب توده از شکل‌گیری تا فروپاشی، ۱۳۸۷ش، ص۱۴۱-۱۴۵.
  10. جمعی از پژوهشگران، حزب توده از شکل‌گیری تا فروپاشی، ۱۳۸۷ش، ص۱۴۱-۱۴۵.
  11. بیگدلی، ترورهای سیاسی، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۶۷۸-۶۸۶.
  12. «مجلس پانزدهم ضمن موافقت با تاسیس مجلس سنا اختیار انحلال مجلس را به شاه داد»، مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی.
  13. نهاوندی و ایو بوماتی، محمدرضا پهلوی آخرین شاهنشاه، ۱۳۹۲ش، ص۲۱۵-۲۴۸؛ اداره کل انتشارات و تبلیغات، اسناد نفت، ۱۳۳۰ش، ص۵۲-۶۸.
  14. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۳۷۷ش، ص۳۴۴-۳۴۵.
  15. پهلوی، مجموعه تألیفات، ۱۳۴۸ش، ج۱، ص۹۲.
  16. طلوعی، پدر و پسر، ۱۳۷۶ش، ص۴۷۴.
  17. نهاوندی و ایو بوماتی، محمدرضا پهلوی آخرین شاهنشاه، ۱۳۹۲ش، ص۱۲۴-۱۳۰.
  18. طلوعی، پدر و پسر، ۱۳۷۶ش، ص۴۹۷-۴۹۸.
  19. پهلوی، مأموریت برای وطنم، ۱۳۵۰ش، ص۴۴۵.
  20. ازغندی، تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران، ۱۳۸۳ش، ص۲۴۴.
  21. نهاوندی و ایو بوماتی، محمدرضا پهلوی آخرین شاهنشاه، ص۸۲۵-۸۲۷.
  22. نهاوندی و ایو بوماتی، محمدرضا پهلوی آخرین شاهنشاه، ص۸۳۷.
  23. مرکز بررسی اسناد تاریخی، تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد، ۱۳۷۸ش، ص ۴۱۸ تا ۴۲۰.
  24. غضنفری، مداخلات، روایتی مستند از جنایات آمریکا در ایران، ۱۳۹۴ش، ج۱، ص۱۵۸.
  25. غضنفری، مداخلات، روایتی مستند از جنایات آمریکا در ایران، ۱۳۹۴ش، ج۱، ص۱۵۸.
  26. غضنفری، مداخلات، روایتی مستند از جنایات آمریکا در ایران، ۱۳۹۴ش، ج۱، ص۱۵۸.
  27. صدر شیرازی، «هفت نمونه از ضربات رژیم پهلوی بر فرهنگ کشور»، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  28. «پهلوی اول و دوم و تظاهر به دینداری»، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
  29. میزبانی، «علمای اسلام و چاپ قرآن از طرف شاه»، فصلنامه ۱۵ خرداد.
  30. «سفر نوروزی محمدرضا شاه به مشهد و دیدار با علما و رعایا»، اطلاعات آنلاین.
  31. عالم‌زاده، حرم رضوی به روایت تاریخ، ۱۳۹۴ش، ص۳۵.
  32. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفی، ۱۳۸۲ش، ص۱۱۳.
  33. روح‌بخش، «ماجرای پخش سخنرانی‎‌های ماه رمضان فلسفی از رادیو در سال ۱۳۳۱ش»، تاریخ شفاهی ایران.
  34. پهلوی، پاسخ به تاریخ، ۱۳۷۱ش، ص ۹۶؛ پهلوی، مأموریت برای وطنم،۱۳۵۰ش، ص ۸۷.
  35. پهلوی، پاسخ به تاریخ، ۱۳۷۱ش، ص ۹۷.
  36. «بهائیان در عصر پهلوی»، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
  37. «بهائیان در عصر پهلوی»، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
  38. اسناد ساواک، رجال عصر پهلوی، ۱۳۹۵ش، ص۱۳-۱۵.
  39. باقیان، «علل و زمینه‌های هراس محمدرضا پهلوی از کمونیسم و شوروی»، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی.
  40. منصوری، «باستان‌گرایی و اسلام‌ستیزی در عصر پهلوی»، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی.
  41. مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۲۳۴.
  42. کسری، زنان ذی‌نفوذ خاندان پهلوی، ۱۳۷۹، ص۲۳۳.
  43. سفری، قلم و سیاست، ۱۳۷۷ش، ج۳، ص۱۹۱-۱۹۳.
  44. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۳۸۹ش، ج۲، ص۳۵۸-۳۷۳؛ مرکز بررسی اسناد تاریخی؛ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۱۳۷۷ش، ج۵و۶، ص۴۷۵.
  45. دوانی، نقد عمر، ۱۳۸۲ش، ص۱۹۶-۱۹۸.
  46. پهلوی، پاسخ به تاریخ، ۱۳۷۱ش، ص۲۳۳.
  47. «تبعید رضاشاه و آزادی حجاب بانوان»، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  48. نگاه کنید: «انتقال مرجعیت به ایران در دوران آیت الله بروجردی»، مجله اخبار شیعیان.
  49. کدی، ریشه‌های انقلاب ایران، ۱۳۶۹ش، ص۲۳۶.
  50. ابراهیم‌پور، اسوه مرجعیت (ویژه‌نامه آیت‌الله العظمی بروجردی)، ۱۳۸۷ش، ص۴۷.
  51. محرابی، مرید امام (زندگینامه آیت‌الله ابوالقاسم خزعلی)، ۱۳۹۷ش، ص۳۸.
  52. سعیدی، «نحوه مواجهه آیت‌الله بروجردی با دربار چگونه بود؟»، پژوهشکده تاریخ معاصر.
  53. «گذری بر انقلاب اسلامی در استان قم به روایت اسناد ساواک»، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
  54. «علت عیادت محمد رضا پهلوی از آیت الله بروجردی»، شیعه نیوز.
  55. «گذری بر انقلاب اسلامی در استان قم به روایت اسناد ساواک»، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
  56. «انتقال مرجعیت به ایران در دوران آیت الله بروجردی»، مجله اخبار شیعیان.
  57. «گسترش مرجعیت امام خمینی پس از درگذشت آیت‌الله سید حسین بروجردی و آیت‌الله سید محسن حکیم»، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
  58. «گسترش مرجعیت امام خمینی پس از درگذشت آیت‌الله سید حسین بروجردی و آیت‌الله سید محسن حکیم»]، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
  59. رجائی، غلامعلی، برداشت‌هایی از‌‌ ‌‌سیره امام خمینی‌‌،‌‌ ‌‌نشر عروج، ۱۳۹۲ش، ج۵، ص۱۴۳.
  60. «یادداشت‌های علم، سه‌شنبه ۱۲ خرداد ۱۳۴۹...»، انتخاب.
  61. حیات‌بینی، «اطلاعیه معروف به «دوازده امضایی» درباره ترویج مرجعیت امام در چه فضایی صادر شد؟»، پرتال امام خمینی.
  62. منصوری و رجایی، «شیوه‌های مختلف رویارویی حکومت پهلوی با امام خمینی»، ص۹۶.
  63. «گذری بر انقلاب اسلامی در استان قم به روایت اسناد ساواک»، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
  64. منصوری و رجایی، «شیوه‌های مختلف رویارویی حکومت پهلوی با امام خمینی»، ص۹۶.
  65. امام خمینی، صحیفه امام، ۱۳۸۹ش، ج۱، ص۱۷۸.
  66. «دستگیری و انتقال امام خمینی از قم به تهران»، پرتال امام خمینی.
  67. «فعالیت‌ها در قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲»، پرتال امام خمینی.
  68. گلی زواره، «کاپیتولاسیون؛ نمادی از نفوذ همه جانبه اجانب در ایران»، ص۶۹.
  69. صوفی‌آبادی، «کاپیتولاسیون؛ حق توحش امریکا از ملت ایران»، ص۴۷.
  70. عمید زنجانی، انقلاب اسلامی ایران؛ علل، مسائل و نظام سیاسی، ۱۳۹۱ش، ص۱۶۹-۱۷۰.
  71. نظری، خاطرات حجه الاسلام والمسلمین درّی نجف‌‏آبادی، ۱۳۸۴ش.
  72. «آیا حادثه فیضیه در فروردین 1342 کشته داشت؟+ سند»، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  73. عیسی نیا، استقلال حوزه علمیه و دولت جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۹۵ش، ص۱۴۴.
  74. ر.ک: جغرافیای تاریخی شهرستان قم، ۱۳۸۳ش، ص ۲۱۸.
  75. «نبش قبر شهید نواب از زبان شجونی»، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی.
  76. منیری، «نفر دوم تشکیلات فدائیان اسلام»، پژوهشکده تاریخ معاصر.
  77. لبیکی، تندیس استقامت، ۱۳۸۲ش، ص۵۹.
  78. یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۱۳۸۱ش، ص۲۰۷.
  79. «مروری بر شکنجه در تاریخ ایران با تأکید بر شکنجه در زمان پهلوی دوم»، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
  80. «مروری بر خاطرات آیت‌الله خامنه‌ای از زندان‌های ستمشاهی»، دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله العظمی خامنه‌ای.
  81. «خاطرۀ آیت الله هاشمی رفسنجانی از اولین شب بازجویی در زندان شاه»، مرکز اسناد آیت‌الله هاشمی رفسنجانی.
  82. جمعی از پژوهشگران‌، گلشن ابرار، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۸۶۱.
  83. ربانی شیرازی، زندگی‌نامه آیت ‌الله ربانی شیرازی به قلم خودش، فصلنامه ۱۵ خرداد، ۱۳۸۴ش، ش۶.
  84. «مروری بر مجاهدت‌های آیت‌الله فاضل لنکرانی در دوران نهضت اسلامی»، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  85. «زندگینامه مختصر حضرت آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی»، وبگاه دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله مهدوی کنی.
  86. «موج‌های چهارگانه تبعید علما در دوره پهلوی/ علمای انقلابی به کدام شهرها تبعید می شدند؟»، تسنیم.
  87. «موج‌های چهارگانه تبعید علما در دوره پهلوی/ علمای انقلابی به کدام شهرها تبعید می شدند؟»، تسنیم.
  88. «تبعید علمای انقلابی و اثرگذاری آنها در محل تبعید»، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
  89. ازغندی، تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران، ۱۳۸۶ش، ص۱۱۴.
  90. فاضلی، «نقش فروغی در تاسیس و بقای سلطنت پهلوی».
  91. «تاریخ روابط ایران و انگلستان در دوران محمدرضا شاه پهلوی»، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  92. گواهی، «وابستگی پهلوی به قدرت‌های خارجی»، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی.
  93. مهاجرانی، «شاه نه ملی بود و نه مستقل!»، اعتماد.
  94. توکلی، «نمونه‌هایی از حقارت رضاخان و محمدرضا پهلوی در برابر غرب»]، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  95. منصوری، «بازتاب‌های خارجی به رسمیت شناختن اسرائیل توسط پهلوی»، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  96. زارع، «روابط حکومت شاه با رژیم صهیونیستی»، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی.
  97. سویدان، دایرةالمعارف مصور تاریخ یهودیت و صهیونیسم، ۱۳۹۱ش، ص۳۸۹.
  98. منصوری، «نیم‌‌نگاهی به فرازوفرودهای روابط شاه و اسرائیل»]، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  99. «در مورد انقلاب اسلامی ایران در ویکی تابناک بیشتر بخوانید»، تابناک.
  100. دوانی، نهضت دو ماهه روحانیون، ۱۳۴۱ش، ص۴۵-۴۶.
  101. منصوری، آشنایی با انقلاب اسلامی ایران، ۱۳۹۰ش، ص۱۵۲-۱۵۳.
  102. عمید زنجانی، انقلاب اسلامی ایران، ۱۳۹۱ش، ص۱۳۵.
  103. پهلوی، محمدرضا، پاسخ به تاریخ، ۱۳۷۱ش، ص۱۳۱- ۱۴۴.
  104. مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۱۳.
  105. امام خمینی، صحیفه امام، ۱۳۸۹ش، ج۱، ص۱۴۵-۱۵۰.
  106. مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۱۷.
  107. «بررسی فرآیند تصویب لایحه کاپیتولاسیون در مجلس سنا و شورای ملی»، پرتال امام خمینی.
  108. نظرپور، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۱۳۸۰ش، ص۱۴۹.
  109. صوفی‌آبادی، «کاپیتولاسیون؛ حق توحش امریکا از ملت ایران»، ص۴۷.
  110. «روزی که محمدرضا پهلوی جدایی بحرین از ایران را تبریک گفت!»، تابناک.

منابع