شام غریبان، در ادبیات و مرثیههای پارسیزبان به غروب آفتاب روز عاشورا و سوگواری این شب گفته میشود. نوحههای این مراسم یادآور آوارگی اهل بیت امام حسین(ع) و اسیران و کودکان بازمانده از واقعه کربلا است که در غروب عاشورا، بیپناه در تاریکی شب، در بیابان کربلا به سر میبردند. بعضی رسوم خاص، مانند روشنکردن شمع یا نشستن در تاریکی، باعث تفاوت عزاداری این شب با دیگر شبهای محرم میشود.
شام غریبان | |
---|---|
اطلاعات آئین | |
زمانبرگزاری | غروب و شام روز عاشورا |
مکان برگزاری | مساجد و تکایا |
گستره جغرافیایی | ایران • عراق • پاکستان |
منشأ تاریخی | شهادت امام حسین(ع) و یاران • به اسارت بردن اهلبیت |
اشیاء و نمادها | شمع |
وجه نمادین | روشنکردن شمع |
اوراد و اشعار | خواندن اشعار متناسب با این شب |
آیینهای مهم | |
سینهزنی • افطاری • تشییع جنازه • تعزیه خوانی سایر آیینها |
سوگواری محرم | |
---|---|
رویدادها | |
نامههای کوفیان به امام حسین(ع) • نامه امام حسین(ع) به اشراف بصره • روز عاشورا • واقعه کربلا • واقعه عاشورا (از نگاه آمار) • روزشمار واقعه عاشورا • اسیران کربلا | |
افراد | |
امام حسین(ع) • علی اکبر • علیاصغر • عباس بن علی • حضرت زینب(س) • سکینه بنت حسین • فاطمه دختر امام حسین • مسلم بن عقیل • شهیدان کربلا • اسیران کربلا | |
جایها | |
حرم امام حسین(ع) • تل زینبیه • حرم حضرت عباس(ع) • گودال قتلگاه • بینالحرمین • نهر علقمه | |
مناسبتها | |
تاسوعا • عاشورا • دهه محرم • اربعین • دهه صفر | |
مراسم | |
مرثیهخوانی • نوحه • تعزیه • روضه • زنجیرزنی • سینهزنی • سقاخانه • سنج و دمام • دسته عزاداری • شام غریبان • تشتگذاری • نخلگردانی • قمهزنی • راهپیمایی اربعین • تابوتگردانی • مراسم تابوت | |
شام غریبان در لغت و اصطلاح
یکی از معانی واژه غریب، دور افتاده از وطن است و گاهی برای کسی که بی یار و یاور مانده است نیز از واژه غریب استفاده میشود. [۱] شام غریبان نیز به معنای شب ِ مردم غریب و دورافتاده از یار و دیار آمده است.[۲]
در اصطلاح و در مرثیههای پارسی زبان، به غروب آفتاب روز عاشورا و سوگواریِ شبانه این شب گفته میشود[۳]
اتفاقات شام عاشورا
سپاه دشمن غروب عاشورا زنان را از خیمهها بیرون کردند و خیمهها را آتشزدند.[۴] در این هنگام زنان فریاد میزدند و چون چشمشان به کشتگان خود افتاد لطمه به صورت زدند.[۵] عمر بن سعد غروب عاشورا سر امام حسین(ع) را با خولی اصبحی و حمید بن مسلم ازدی و سرهای یاران و خاندان او را که هفتاد و دو سر بود، به همراه شمر، قیس بن اشعث و عمرو بن حجاج و عزرة بن قیس نزد ابن زیاد فرستاد.[۶] عمر سعد خود با جمعی از لشکریانش آن شب را در کربلا ماند و روز بعد نزدیک ظهر پس از دفن کشتگان سپاه خود، همراه اهل بیت امام حسین(ع) و دیگر بازماندگان، به سمت کوفه حرکت کرد.[۷] نقل کردهاند که در شب یازدهم محرم که شام غریبان بود، حضرت زینب(س) نماز شبش را ترک نکرد؛ اما به سبب ضعفی که او را فرا گرفته بود، نماز را نشسته خواند.[۸]
تاریخچه سوگواری شام غریبان
این عزاداری، تا قبل از مظفرالدین شاه، در تهران معمول نبود و چون نوحه دستهگردانی شام غریبان به زبان ترکی است، میتوان حدس زد که این عزاداری همراه ترکها با مظفرالدین شاه، به تهران آمده باشد؛ چنانکه بزرگترین شام غریبان را هم در مسجد شیخ عبدالحسین، تکیه ترکها میگرفتند.[۹] در کتابهای زیارات، برای عصر روز عاشورا، زیارتی وارد شده که به منزله عرض تسلیت به پیغمبر(ص)، امام علی(ع)، حضرت فاطمه(س) و امام حسن(ع)، یعنی صاحبان عزا است. شاید مراسم شام غریبان نیز از این زیارت ناشی شده باشد.[۱۰]
آداب و رسوم
شام غریبان کم و بیش مانند یک مجلس روضه است، با این تفاوت که در این جلسه، چراغ روشن نمیکنند و با افروختن چند شمع، روشنیِ کمی به مجلس میدهند. دستههای عزادار، عَلَم و کتل برنمیدارند و زنجیر و سینه نمیزنند، بلکه با صفوفی نسبتاً منظّم به مجلس میآیند، با گریبانهای باز و با سکوت و متانت، مهموم و مغموم حرکت میکنند یا مینشینند. سرانجام روضهای خوانده میشود که بیشتر به وقایع شب یازدهم محرم سال ۶۱ق و سرنوشت اعضای خاندان امام حسین(ع) مربوط میشود.[۱۱]
در این سوگواری از کودکان و نونهالان برای تمثیل واقعه عاشورا استفاده میشود. این مراسم یادآور آوارگی اهل بیت امام حسین(ع) و اسیران و کودکان بازمانده از کربلا است که در غروب عاشورا، بیپناه در تاریکی شب، در بیابان کربلا به سر میبردند.[۱۲]
در شام غریبان نوحه خود را آرام و بیسروصدا میخوانند. گاهی همه مینشینند و یک بند اشعار خود را نشسته میخوانند و بعد برای خواندن بند دوم بلند میشوند و در حال راهرفتن مصرع دوم را تمام میکنند و با این کیفیت افتان و خیزان وارد مجلس شده و خارج میشوند.[۱۳]
شام غریبان در دیگر کشورها
در کربلا این شب را «لیلة الوحشة» (شب وحشت) نیز مینامند. در این شب با ذکر مصائب کودکان و اسراء، برای نشاندادن اندوه شمع روشن میکنند.[۱۴] در پاکستان نیز در این شب، عزاداری را بعد از غروب آفتاب انجام میدهند و در این مجلس سوگواری، از روشنایی و فرش استفادہ نمیکنند. [۱۵]
شام غریبان در اشعار
نوحهها و مرثیههای فراوانی در این شب، سروده شده است که مضمون آنها بیان رها شدن جنازههای شهدای کربلا و بییار و یاور شدن اسراء و زنان و کودکان است. در میان شاعران شعر حبیب الله چایچیان متخلص به حِسان نیز ازاشعار معروف شام غریبان است با این مطلع(خیمه ها میسوزد و شمع شب تارم شده...) [یادداشت ۱]و نیز از جمله معروفترین این اشعار که به صورت دودَمه در هیئات مذهبی خوانده میشود شعر خائف لاهیجی است. [۱۶][یادداشت ۲]
شعر خائف درباره شام غریبان:
امشب به صحرا بیکفن جسم شهیدان استشام غریبان استامشب نوای بیکسان بر بام کیوان استشام غریبان استامشب به دشت کربلا نالان یتیمانندتا صبح گریانندامشب به روی کشتهها در ناله مرغانندچون نی در افغانندبر خاک بیغسل و کفن رعنا جوانانندخوابیده عریانندبر غربت اجسادشان عالم پریشان استشام غریبان استامشب به بالین حسین زینب عزادار استدر غم گرفتار استامشب سکینه بر سر نعش پدر زار استتا صبح بیدار استامشب فَلَک حیران ز حالِ عترت زار استاز دیده خونبار استشام غریبان استامشب سلیمان زمان در گوشه هامونغلطیده اندر خوناندر هوای خاتم او بَجْدَل ملعوندیوانه و مجنونسازد جدا انگشت شه آن بیحیای دونای چرخ شو وارونکی خاتَمِ محبوب حق در شأن دیوان استشام غریبان استامشب تن چاک حسین در نینوا بیسردر بحر خون اندربا یاوران یک سراما ز ظلم خولی مردود سگ کمتردر کنج خاکستردر کوفه رأسش در تنورِ گرم مهمان استشام غریبان استامشب جناب فاطمه تا صبح در زاریاشک غمش جاریگاهی بحال دختران اندر پرستاریاشک غمش جاریگاهی کند در مطبخ خولی عزاداریاشک غمش جاریاز نالههای زار او «خائف» نواخوان استشام غریبان است
اصلاح عربانی، کتاب گیلان، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۶۱۴
گالری
-
روشنکردن فانوس در مراسم عزاداری شام غریبان
-
روشنکردن شمع در مراسم عزاداری شام غریبان
-
روشنکردن شمع در مراسم عزاداری شام غریبان
-
نمایی از تعزیه شام غریبان
پانویس
- ↑ فرهنگ لغت عمید، ذیل لغت «غریب».
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل «شام غریبان».
- ↑ ر.ک: محدثی، فرهنگ عاشورا، ۱۳۷۶ش، ص۲۴۱؛ ر.ک: پژوهشی در مقتلهای فارسی، ۱۳۸۶ش، ص۱۲۳.
- ↑ ر.ک: الوان ساز خویی، وقایع الأیام، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۱۳۵، ۱۵۱.
- ↑ ر.ک: رسولی، زینب عقیله بنیهاشم، نشر مشعر، ج۱، ص۵۵.
- ↑ ر.ک: قمی، در کربلا چه گذشت؟ (ترجمه نفس المهموم)، ۱۳۷۲ش، ص۴۸۶.
- ↑ .ر.ک: رسولی، زینب عقیله بنیهاشم، نشر مشعر، ج۱، ص۶۱، ۶۲.
- ↑ محسن زاده، سر نینوا زینب کبری(س)، ۱۳۸۸ش، ص۱۵۸.
- ↑ ر.ک: مستوفی، شرح زندگانی من، ۱۳۸۴ش، ص۴۶۰-۴۶۳.
- ↑ ر.ک: مستوفی، شرح زندگانی من، ۱۳۸۴ش، ص۴۶۰، ۴۶۱.
- ↑ ر.ک: رضایی، بیرجندنامه، ۱۳۸۱ش، ص۴۷۶، ۴۷۷.
- ↑ محدثی، فرهنگ عاشورا، ۱۳۷۶ش، ص۲۴۰، ۲۴۱.
- ↑ مستوفی، شرح زندگانی من، ۱۳۸۴ش، ص۴۶۰، ۴۶۱.
- ↑ کربلاء تفترش ارصفتها بالشموع مواساةً لعیال الحسین (علیهالسلام) فی لیلة الوحشة، العتبة الحسینیة المقدسة.
- ↑ شرر، مشرقی تمدن کا آخری نمونہ، لاهور، ص۴۸۴.
- ↑ ر.ک: اصلاح عربانی، کتاب گیلان، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۶۱۴
یادداشت
- ↑ خیمه ها می سوزد و شمع شب تارم شدهدر شب بیماریام آتش پرستارم شدهما که خود از سوز دل آتش به جان افتادهایماز چه دیگر شعله ها یار دل زارم شدهپیش از این سقّای ما بودی علمدار حسینامشب اما جای او آتش علمدارم شدهای فلک جان مرا هر چند می خواهی بسوزمدتی هست از قضا دل سوختن کارم شدهجز غم امشب پیش ما یار وفاداری نمانددر شب تنهاییام تنها همین یارم شدهمن که شب را تا سحر بی خواب و سوزانم چو شمعاز چه دیگر شعلهها شمع شب تارم شدهبس که اشک آید به چشمم خواب شب را راه نیستدود آتش از چه ره در چشم خونبارم شده؟جز دو چشمم هیچکس آبی بر این آتش نریختمردمِ چشمانِ من تنها وفا دارم شدهگر گلستان شد به ابراهیم آتشها ولیسوخت گلزار من و آتش پدیدارم شدهشعلههای کربلا آتش به جانم زد "حسان"آتشین از این جهت ابیات اشعارم شده
- ↑ محمدرضا ناصرشریف (ناصرالاسلام) متخلص به خائف لاهیجی ۱۳۱۸-۱۲۵۱ش.)
منابع
- اشرفزاده، رضا، پیغام اهل راز، تهران، اساطیر، ۱۳۸۱ش.
- اصلاح عربانی، ابراهیم، کتاب گیلان، تهران، گروه پژوهشگران ایران، ۱۳۷۴ش.
- الوانساز خویی، محمد، وقایع الأیام فی تتمة محرم الحرام، محقق علی تبریزی خیابانی، قم، غرفة الإسلام، ۱۳۸۶ش.
- جمعی از نویسندگان، پژوهشی در مقتلهای فارسی، قم، زمزم هدایت، ۱۳۸۶ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
- رسولی، هاشم، زینب عقیله بنیهاشم، تهران، نشر مشعر، بی تا.
- رضایی، جمال، بیرجندنامه، بیرجند درآغاز سده چهاردهم خورشیدی، تهران، هیرمند، ۱۳۸۱ش.
- شفیعی مازندرانی، محمد، عاشورا حماسه جاویدان، تهران، مشعر، ۱۳۸۱ش.
- شرر، عبدالرحیم، مشرقی تمدن کا آخری نمونہ، لاهور، بی نا، بی تا.
- عمید، حسن، فرهنگ عمید، تهران، شهرازاد، چاپ دوم، ۱۳۸۹ش.
- قمی، عباس، در کربلا چه گذشت؟ (ترجمه نفس المهموم)، ترجمه شیخ محمدباقر کمرهای، چ۳، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران، ۱۳۷۲ش.
- محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، قم، نشر معروف، ۱۳۷۶ش.
- محسنزاده، محمدعلی، سر نینوا، زینب کبری علیها السلام، جلد۱، تهران، مشعر، ۱۳۸۸ش.
- مستوفی، عبدالله، شرح زندگی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، تهران، زوار، ۱۳۸۴ش.