تعزیه مسلم بن عقیل

مقاله قابل قبول
رده ناقص
استناد ناقص
از ویکی شیعه
برگزاری تعزیه مسلم بن عقیل(ع)، در روستای حصار خروان قزوین ۱۳۹۳ش

تعزیه مسلم بن عقیل از تعزیه‌های مرتبط با واقعه عاشورا که شیعیان غالبا آن را در ماه محرم اجرا می‌کنند. این تعزیه در بسیاری از مناطق ایران در روز اول محرم و در بعضی مناطق در سالروز شهادت حضرت مسلم(ع) در روز عرفه برگزار می‌گردد.

مسلم بن عقیل

مسلم بن عقیل بن ابی طالب، پسر عموی امام حسین(ع) است. در واقعه کربلا امام پیش از حرکت به سمت کوفه، او را به عنوان نماینده خود به این شهر فرستاد تا اوضاع را به وی گزارش کند. با ترفند ابن زیاد و پراکنده شدن مردم از گرد مسلم، او دستگیر شد و در روز عرفه به شهادت رسید.

سوگواری محرم
تابلوی عصر عاشورا
رویدادها
نامه‌های کوفیان به امام حسین(ع)نامه امام حسین(ع) به اشراف بصرهروز عاشوراواقعه کربلاواقعه عاشورا (از نگاه آمار)روزشمار واقعه عاشورااسیران کربلا
افراد
امام حسین(ع)علی اکبرعلی‌اصغرعباس بن علیحضرت زینب(س)سکینه بنت حسینفاطمه دختر امام حسینمسلم بن عقیلشهیدان کربلااسیران کربلا
جای‌ها
حرم امام حسین(ع)تل زینبیهحرم حضرت عباس(ع)گودال قتلگاهبین‌الحرمیننهر علقمه
مناسبت‌ها
تاسوعاعاشورادهه محرماربعیندهه صفر
مراسم
مرثیه‌خوانینوحهتعزیهروضهزنجیرزنیسینه‌زنیسقاخانهسنج و دمامدسته عزاداریشام غریبانتشت‌گذارینخل‌گردانیقمه‌زنیراهپیمایی اربعینتابوت‌گردانیمراسم تابوت

شرح تعزیه

آغاز

در آغاز تعزیه، قاصدی نامه‌های کوفیان را به امام حسین(ع) می‌رساند. امام حسین(ع) با بیان بی‌وفایی کوفیان در جریان خلافت امام علی(ع) و صلح امام حسن(ع) به وی جواب رد می‌دهد ولی با اصرار قاصد، پسرعموی خود مسلم را به عنوان نماینده به سوی کوفه اعزام می‌کند.[۱]

اعزام مسلم به کوفه

مسلم برای خداحافظی به سوی همسر و فرزندان می‌رود، اما دو طفل وی به نام‌های محمد و ابراهیم با پافشاری زیاد و گریه تقاضای همراهی در این سفر را دارند که موفق شده و با مسلم به سوی کوفه رهسپار می‌شوند. صیادی در بین راه صیدی را به زمین می‌زند. مسلم با دیدن این جریان شگون بد زده و به نزد امام حسین(ع) باز می‌گردد، امام دوباره وی را به کوفه اعزام می‌کند.[۲]

ورود مسلم به کوفه

مسلم پس از رسیدن به کوفه بر منبر رفته و گروه زیادی از جمله هانی بن عروه، مختار و محمد بن اشعث با او بیعت می‌کنند با این تفاوت که هانی و مختار در هیبت موافق خوان و محمد بن اشعث در هیبت مخالف خوان هستند.[۳]

ورود ابن زیاد به کوفه

ابن زیاد به دروغ خود را امام حسین معرفی کرده و وارد شهر کوفه می‌شود، وی پس از استقرار در دار الاماره چهره واقعی خود را معرفی کرده و مردم را از همراهی کردن مسلم برحذر می‌دارد، نیز محمد بن اشعث را به خانه هانی فرستاده و هانی را احضار می‌کند.[۴]

شهادت هانی

هانی ابتدا از رفتن اکراه دارد که با واسطه گری محمد بن اشعث و امان وی نزد ابن زیاد می‌رود. پس از مکالمه تندی که بین هانی و ابن زیاد رخ می‌دهد، هانی با شمشیر به ابن زیاد حمله کرده که محافظان مانع شده و به دستور ابن زیاد هانی توسط محمد بن اشعث به شهادت می‌رسد.[۵]

تنهایی

مسلم پس از شنیدن خبر شهادت هانی، با طرفدارانش به دارالعماره حمله کرده ولی هنگام نماز همه طرفداران مسلم بغیر از طفلان او را رها می‌کنند چرا که محمد بن اشعث بانگ می‌دهد لشکری از شام به زودی به کوفه می‌رسد و همه شما را تار و مار می‌کند.

مسلم آوای غریبی می‌خواند و بی‌وفایی کوفیان را با طفلان زمزمه می‌کند، وی به درب خانه شریح قاضی رفته و کودکان را به او می‌سپارد، لحظه جدا شدن مسلم از کودکان در این مجلس بسیار غم انگیز است و اشعاری که طرفین هنگام جدایی می‌خوانند باعث گریه حضار می‌شود.

مسلم تنها در کوچه‌های کوفه سرگردان است که زنی به نام طوعه وی را در خانه جای می‌دهد، اما پسر طوعه به نزد ابن زیاد رفته و با گرفتن انعامی ابن زیاد را از محل اختفای مسلم خبر می‌کند.[۶]

شهادت

سپاه زیادی به فرماندهی محمد بن اشعث رهسپار خانه طوعه می‌شوند که مکرر از مسلم شکست می‌خورده و از ابن زیاد تقاضای نیروی کمکی می‌کنند، محمد اشعث با خواندن اشعاری نزد ابن زیاد از شجاعت مسلم و فرار لشکر سخن می‌گوید. سرانجام با حیله ابن زیاد در مسیر مسلم چاهی حفر می‌شود و مسلم به درون چاه سقوط می‌کند. سپاه پس از زدن ضربات کاری بر وی او را با طناب بسته و به دارالعماره کوفه می‌برند.

مکالمه تندی بین مسلم و ابن زیاد رخ می‌دهد و مسلم چند بار به ابن زیاد حمله می‌کند که محافظان بازو‌های وی را محکم گرفته و مانع نزدیک شدن وی به امیرشان می‌شوند.

نهایت به دستور ابن زیاد مسلم را به بلندی برده و به شهادت می‌رسانند. مسلم هنگام شهادت از بام به امام حسین(ع) سلام می‌داده و امام نیز پاسخ وی را می‌دهد اشعاری که بین امام و مسلم رد و بدل می‌شود مصرع به مصرع است.[۷]

شخصیتهای تعزیه مسلم

موافق خوان

  • امام حسین(ع): امام حسین(ع) در ابتدای این مجلس هنگام اعزام مسلم و نیز در هنگام شهادت مسلم و جواب سلام وی نقش ایفا می‌کند
  • حضرت مسلم(ع): شاه نخسه یا نقش اول این مجلس است که از ابتدای تعزیه تا آخر آن حضور دارد.
  • طفلان مسلم: دو کودک که همراه مسلم از مدینه به کوفه سفر می‌کنند، این دو نیز نقش فعالی را ایفا می‌کنند
  • هانی: نقش هانی از نقش‌های فرعی محسوب می‌شود چرا که اول تعزیه حضور و در همان اوایل به شهادت می‌رسد.
  • مختار: بسیار کم رنگ و تنها در هنگام بیعت با مسلم نقش ایفا می‌کند.
  • طوعه: در اواخر تعزیه حضور می‌یابد و تا هنگام شهادت حضرت مسلم و آب رساندن به ایشان در حین جنگ حضور دارد.
  • قاصد: در ابتدای تعزیه به صحنه می‌آید و زود نقشش تمام می‌شود[۸]

مخالف خوان

  • ابن زیاد: پس از ورود به کوفه تا آخر تعزیه حضور دارد.
  • محمد بن اشعث: فعالترین نقش را بین مخالف خوانان اجرا می‌کند.
  • صیاد: در همان اوایل تعزیه نقش بسیار کمرنگی به وی تعلق دارد.
  • پسر طوعه: در اواخر تعزیه نقش بسیار کمرنگی به وی تعلق دارد.
  • شریح: هنگام تنهایی مسلم به پیشنهاد وی مسئولیت سرپرستی از طفلان را به عهده می‌گیرد، نقش وی کم رنگ است.[۹]

نمونه‌ای از اشعار

تعزیه حضرت مسلم
مسلم چه سازد این ماجرا را
برکه سپارد این طفل‌ها
خورجین اسبم پر نامه باشد
باید زد آتش این نامه‌ها
الحق نمودید مهمان نوازی
کردید حسین را از خویش راضی
از کشتن خود خوفی ندارم
از بهر طفلان من اشکبارم
آقا حسین جان بنگر به حالم
از دست کوفه دل پر ملالم[۱۰]


گفتگوی محمد بن اشعث با ابن زیاد
آمد برون ز خانه ولی با هزار قهر
زد دامن قباش در آن لحظه بر کمر
چون سیل سینه کرد سپه را به کوچه‌ها
سرجای پا نگون شده و پا به جای سر
لشکر زپیش جمله گریزان چو گوسفند
می‌کشت تا که کشت هزار دو صد نفر
بعضی فرار کرده از آن قوم بدسیر
بعضی نهان شده به طویله چو گاو و خر
سوراخ موش را خودم ار یافتم، یقین
می‌دادم از بهاش دو صد بدره سیم و زر
من زنده‌ام اگر که تو بود به جای من
می شد ز ترس جان تو از پشت سر بدر
زاینها گذشته دیدم از او یک عجایبی
ابن‌زیاد: بود آن‌چه‌ای محمد اشعث بده خبر
ابن‌اشعث: یک تن رسید پشت یکی در که بسته بود
ابن‌زیاد: چگونه بود؟ در بسته بود؟
ابن‌اشعث: بله بسته بود در
ابن‌زیاد: مسلم به او رسید
ابن‌اشعث: در چنگ خود گرفت ورا از قفا کمر
ابن‌زیاد: زد بر زمین ورا؟
ابن‌اشعث: با زور و خشم و قهر بگرداند دور سر
انداخت روی بام ورا همچو شیر نر[۱۱]


پانویس

  1. صالحی راد، مجالس تعزیه، ۱۳۸۹ش، ج۱، ص۳۰۴
  2. صالحی راد، مجالس تعزیه، ۱۳۸۹ش، ج۱، ص۳۰۴-۳۰۵
  3. صالحی راد، مجالس تعزیه، ۱۳۸۹ش، ج۱، ص۳۰۹
  4. صالحی راد، مجالس تعزیه، ۱۳۸۹ش، ج۱، ص۳۱۰
  5. صالحی راد، مجالس تعزیه، ۱۳۸۹ش، ج۱، ۳۱۰-۳۱۲
  6. صالحی راد، مجالس تعزیه، ۱۳۸۹ش، ج۱، ص۳۱۲-۳۱۵
  7. صالحی راد، مجالس تعزیه، ۱۳۸۹ش، ج۱، ص۳۱۵-۳۲۲
  8. صالحی راد، مجالس تعزیه، ۱۳۸۹ش، ج۱، ۳۰۳-۳۲۲
  9. صالحی راد، مجالس تعزیه، ۱۳۸۹ش، ج۱، ۳۰۳-۳۲۲
  10. صالحی راد، مجالس تعزیه، ۱۳۸۹ش، ج۱، ص۳۰۱
  11. صالحی راد، مجالس تعزیه، ۱۳۸۹ش، ج۱، ۳۲۱

منابع

  • صالحی راد، مجالس تعزیه، تهران، سروش، چاپ سوم، ۱۳۸۹ش.