حسن و قبح: تفاوت میان نسخهها
P.motahari (بحث | مشارکتها) جز ←منابع |
P.motahari (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
در اصول فقه هم در باب «ملازمات عقلیه» از آن بحث میشود و تنها درصورت اثبات آن، عقل از منابع شناخت احکام شرعی میشود.<ref>سبحانی، حسن و قبح عقلی یا پایههای اخلاق جاودان، ۱۳۸۱ش، ص۷-۸.</ref> | در اصول فقه هم در باب «ملازمات عقلیه» از آن بحث میشود و تنها درصورت اثبات آن، عقل از منابع شناخت احکام شرعی میشود.<ref>سبحانی، حسن و قبح عقلی یا پایههای اخلاق جاودان، ۱۳۸۱ش، ص۷-۸.</ref> | ||
در کتابهای کلامی<ref>برای نمونه، نگاه کنید به حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ۱۹۸۲م، ص۸۲-۸۵؛ فخرالدین رازی، | در کتابهای کلامی<ref>برای نمونه، نگاه کنید به حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ۱۹۸۲م، ص۸۲-۸۵؛ فخرالدین رازی، الاربعین، ۱۹۸۶م، ج۱، ص۳۴۸.</ref> و اصولی شیعه و اهلسنت،<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۴۳۰ق، ج۲، ص۲۷۱؛ فخرالدین رازی، المحصول، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۱۲۳-۱۴۰.</ref> بهتفصیل، از حسن و قبح بحث شده است. | ||
== پرسش اصلی در حسن و قبح == | == پرسش اصلی در حسن و قبح == | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
متکلمان شیعه و معتزله میگویند اَعمال با قطعنظر از اینکه خدا به حُسن یا قُبحشان حکم کند، بهلحاظ عقلی، به حَسَن و قبیح تقسیم میشوند؛ یعنی عقل به نیکویی و زشتی برخی امور حکم میکند.<ref>حلی، کشفالمراد، ص۲۸۰-۲۸۱.</ref> | متکلمان شیعه و معتزله میگویند اَعمال با قطعنظر از اینکه خدا به حُسن یا قُبحشان حکم کند، بهلحاظ عقلی، به حَسَن و قبیح تقسیم میشوند؛ یعنی عقل به نیکویی و زشتی برخی امور حکم میکند.<ref>حلی، کشفالمراد، ص۲۸۰-۲۸۱.</ref> | ||
اما اشاعره معتقدند حُسن و قُبح فقط از شرع فهمیده میشود.<ref>فخرالدین رازی، | اما اشاعره معتقدند حُسن و قُبح فقط از شرع فهمیده میشود.<ref>فخرالدین رازی، الاربعین، ۱۹۸۶م، ج۱، ص۳۴۸.</ref> اگر شارع به چیزی امر کند حَسَن است و اگر از چیزی نهی کند، قبیح است. بدون توجه به شرع، هیچچیزی نه حَسَن است، نه قبیح.<ref>حلی، کشفالمراد، ص۲۸۱.</ref> | ||
==خاستگاه مسئله== | ==خاستگاه مسئله== | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
==دلایل طرفداران حسن و قبح شرعی== | ==دلایل طرفداران حسن و قبح شرعی== | ||
برخی از استدلالهای اشاعره برای اثبات حسن و قبح شرعی عبارت است از: | برخی از استدلالهای اشاعره برای اثبات حسن و قبح شرعی عبارت است از: | ||
* اگر دروغگویی، بهخودیخود (بدون درنظرگرفتن شرع) قبیح باشد، لازم میآید که هر دروغی قبیح باشد؛ حال آنکه بدیهی است که دروغی که باعث نجات جان پیامبری شود، قبیح نیست.<ref>فخرالدین رازی، | * اگر دروغگویی، بهخودیخود (بدون درنظرگرفتن شرع) قبیح باشد، لازم میآید که هر دروغی قبیح باشد؛ حال آنکه بدیهی است که دروغی که باعث نجات جان پیامبری شود، قبیح نیست.<ref>فخرالدین رازی، الاربعین، ۱۹۸۶م، ج۱، ص۳۴۸.</ref> | ||
* اگر کسی به دیگری بگوید که فردا او را خواهد کشت، قطعاً روا نیست که او را بکشد. اما در این صورت، دروغ گفته است که طبق مبنای قائلان به حسن و قبح عقلی، قبیح است. از آنجا که واضح است اینجا نکشتن قبیح نیست، باید بپذریم که دروغگویی مطلقاً قبیح نیست.<ref>فخرالدین رازی، | * اگر کسی به دیگری بگوید که فردا او را خواهد کشت، قطعاً روا نیست که او را بکشد. اما در این صورت، دروغ گفته است که طبق مبنای قائلان به حسن و قبح عقلی، قبیح است. از آنجا که واضح است اینجا نکشتن قبیح نیست، باید بپذریم که دروغگویی مطلقاً قبیح نیست.<ref>فخرالدین رازی، الاربعین، ۱۹۸۶م، ج۱، ص۳۴۹.</ref> | ||
* قائلان به حسن و قبح عقلی، بر خدا واجب میدانند که فعل قبیح انجام ندهد. برای مثال، میگویند وقتی انسان شکر خدا را بهجا آورد، دادن پاداش به او، بر خدا واجب است. در حالی که بدیهی است که نمیتوانیم چیزی را برای خدا واجب بدانیم؛ زیرا هر واجبی، واجبکنندهای دارد و هیچ موجودی بالاتر از خدا نیست که بتواند چیزی را برای خدا واجب کند.<ref>اسفراینی، التبصیر، ص۱۷۱.</ref> | * قائلان به حسن و قبح عقلی، بر خدا واجب میدانند که فعل قبیح انجام ندهد. برای مثال، میگویند وقتی انسان شکر خدا را بهجا آورد، دادن پاداش به او، بر خدا واجب است. در حالی که بدیهی است که نمیتوانیم چیزی را برای خدا واجب بدانیم؛ زیرا هر واجبی، واجبکنندهای دارد و هیچ موجودی بالاتر از خدا نیست که بتواند چیزی را برای خدا واجب کند.<ref>اسفراینی، التبصیر، ص۱۷۱.</ref> | ||
==کتابشناسی== | ==کتابشناسی== | ||
عالمان شیعه و سنی از مسئله حسن و قبح، در میان آثار کلامی<ref>برای نمونه، نگاه کنید به حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ۱۹۸۲م، ص۸۲-۸۵؛ فخرالدین رازی، | عالمان شیعه و سنی از مسئله حسن و قبح، در میان آثار کلامی<ref>برای نمونه، نگاه کنید به حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ۱۹۸۲م، ص۸۲-۸۵؛ فخرالدین رازی، الاربعین، ۱۹۸۶م، ج۱، ص۳۴۸.</ref> و اصولیشان<ref>برای نمونه، نگاه کنید به مظفر، اصول الفقه، ۱۴۳۰ق، ج۲، ص۲۷۱؛ فخرالدین رازی، المحصول، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۱۲۳-۱۴۰.</ref> گفتوگو کردهاند؛ اما آثار مستقلی نیز در این باره تألیف شده که برخی بهشرح زیر است: | ||
* حسن و قبح عقلی یا پایههای اخلاق جاودان، نوشته [[جعفر سبحانی]]؛ | * حسن و قبح عقلی یا پایههای اخلاق جاودان، نوشته [[جعفر سبحانی]]؛ | ||
* حسن و قبح ذاتی و عقلی از منظر دانشمندان اسلامی، اثر هادی وحدانیفر؛ | * حسن و قبح ذاتی و عقلی از منظر دانشمندان اسلامی، اثر هادی وحدانیفر؛ |
نسخهٔ ۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۳۷
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب در تاریخ ۲۶ تیر ۱۴۰۱ توسط کاربر:P.motahari برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شده است. اگر بیش از پنج روز از آخرین ویرایش مقاله میگذرد میتوانید برچسب را بردارید. در غیر این صورت، شکیبایی کرده و تغییری در مقاله ایجاد نکنید. |
حُسن و قُبح، اصطلاحی در کلام اسلامی که ناظر به ارزش ذاتی اعمال است. بر اساس نظر مشهور نزد عدلیه حسن و قبح افعال، ذاتی است؛ اما مکتب اشاعره، آن را محدود به حسن و قبح شرعی دانستهاند. مبحث حسن و قبح در ادامه به حوزه اصول فقه نیز راه یافته، در ذیل مباحث عقل مطرح بوده است.
جایگاه حُسن و قُبح
مسئله حسن و قبح را از مباحث مهم دانش کلام و مبنای بسیاری از مسائل آن میدانند.[۱] در نوشتههای کلامی، این مسئله در بحث از افعال خداوند و برای اثبات عدل الهی بررسی میشود.[۲]
بهگفته جعفر سبحانی، حسن و قبح در دانشهای دیگری چون اخلاق و اصول فقه هم کاربرد مهم دارد:[۳]
در دانش اخلاق، پذیرش حسن و قبح عقلی بهمعنای اثبات مطلق بودن ارزشهای اخلاقی و نپذیرفتن آن به معنای قبول نسبی بودن آنها است.[۴]
در اصول فقه هم در باب «ملازمات عقلیه» از آن بحث میشود و تنها درصورت اثبات آن، عقل از منابع شناخت احکام شرعی میشود.[۵]
در کتابهای کلامی[۶] و اصولی شیعه و اهلسنت،[۷] بهتفصیل، از حسن و قبح بحث شده است.
پرسش اصلی در حسن و قبح
مسئله حسن و قبح از این بحث میکند که ملاک «حُسن» (نیکویی) و «قُبح» (ناپسندی) افعال چیست. آیا حَسَن (نیکو ) و قبیحِ (ناپسند) واقعی وجود دارد یا ایندو اعتباریاند و هرچه خدا به آن امر کند، نیکو و هرچه از آن نهی کند، ناپسند است؟[۸]
حالت نخست را حسن و قبح عقلی یا ذاتی میگویند و حالت دوم را حسن و قبح شرعی.[۹]
اختلافنظر درباره حسن و قبح
علمای مسلمان درباره اینکه حسن و قبح عقلی است یا شرعی، اختلافنظر دارند. از این میان، شیعه[۱۰] و معتزله[۱۱] به حسن و قبح عقلی اعتقاد دارند و اشاعره[۱۲] حسن و قبح را شرعی میدانند.
متکلمان شیعه و معتزله میگویند اَعمال با قطعنظر از اینکه خدا به حُسن یا قُبحشان حکم کند، بهلحاظ عقلی، به حَسَن و قبیح تقسیم میشوند؛ یعنی عقل به نیکویی و زشتی برخی امور حکم میکند.[۱۳]
اما اشاعره معتقدند حُسن و قُبح فقط از شرع فهمیده میشود.[۱۴] اگر شارع به چیزی امر کند حَسَن است و اگر از چیزی نهی کند، قبیح است. بدون توجه به شرع، هیچچیزی نه حَسَن است، نه قبیح.[۱۵]
خاستگاه مسئله
بحث درباره حسن و قبح افعال، پیش از اسلام، در ادیان دیگر[۱۶] و نیز اندیشه برخی فیلسوفان یونان[۱۷] مطرح بوده است؛ اما مسلمانان به آن اهتمام ویژه داشتهاند.[۱۸] حسن و قبح از قرن دوم قمری، بهدست معتزله، بهصورت مسئله درآمد.[۱۹] پس از آن، اشاعره که مخالف حسن و قبح عقلی بودند، وارد نزاع شدند و حسن و قبح شرعی را مطرح کردند.[۲۰]
دلایل طرفداران حسن و قبح عقلی
برخی از دلایل عالمان شیعه برای اثبات حسن و قبح عقلی، به شرح زیر است:
- حسن و قبح عقلی امری بدیهی است وعقل بدون رجوع به شرع هم به خوبیِ احسان و بدیِ ظلم حکم میکند؛ زیرا ما بهصورت قطعی درمییابیم که احسان کردن به دیگران خوب است و آن را میستاییم بدیکردن را زشت میدانیم و آن را ذم میکنیم.[۲۱]
- اگر حسن و قبح چیزها را با عقل درک نکنیم، بهوسیله شرع هم نمیتوانیم بفهمیم؛ زیرا عقل ما نمی تواند درک کند دروغگویی قبیح است. بنابراین ممکن میدانیم که خدا دروغ بگوید. در نتیجه اگر خدا بگوید چیزی نیکو یا زشت است، یقین پیدا نمیکنیم.[۲۲]
- اگر حسن و قبح عقلی نباشند، نمیتوان حقانیت دین الهی را اثبات کرد. زیرا در این صورت، انجام هیچ کاری از خدا قبیح نیست. بنابراین قبیح نیست که معجزه را در اختیار کسانی بگذارد که پیامبر نیستند. درنتیجه از طریق معجزه، نبوت هیچ پیامبری ممکن نیست.[۲۳]
دلایل طرفداران حسن و قبح شرعی
برخی از استدلالهای اشاعره برای اثبات حسن و قبح شرعی عبارت است از:
- اگر دروغگویی، بهخودیخود (بدون درنظرگرفتن شرع) قبیح باشد، لازم میآید که هر دروغی قبیح باشد؛ حال آنکه بدیهی است که دروغی که باعث نجات جان پیامبری شود، قبیح نیست.[۲۴]
- اگر کسی به دیگری بگوید که فردا او را خواهد کشت، قطعاً روا نیست که او را بکشد. اما در این صورت، دروغ گفته است که طبق مبنای قائلان به حسن و قبح عقلی، قبیح است. از آنجا که واضح است اینجا نکشتن قبیح نیست، باید بپذریم که دروغگویی مطلقاً قبیح نیست.[۲۵]
- قائلان به حسن و قبح عقلی، بر خدا واجب میدانند که فعل قبیح انجام ندهد. برای مثال، میگویند وقتی انسان شکر خدا را بهجا آورد، دادن پاداش به او، بر خدا واجب است. در حالی که بدیهی است که نمیتوانیم چیزی را برای خدا واجب بدانیم؛ زیرا هر واجبی، واجبکنندهای دارد و هیچ موجودی بالاتر از خدا نیست که بتواند چیزی را برای خدا واجب کند.[۲۶]
کتابشناسی
عالمان شیعه و سنی از مسئله حسن و قبح، در میان آثار کلامی[۲۷] و اصولیشان[۲۸] گفتوگو کردهاند؛ اما آثار مستقلی نیز در این باره تألیف شده که برخی بهشرح زیر است:
- حسن و قبح عقلی یا پایههای اخلاق جاودان، نوشته جعفر سبحانی؛
- حسن و قبح ذاتی و عقلی از منظر دانشمندان اسلامی، اثر هادی وحدانیفر؛
- قاعده کلامی حسن و قبح عقلی، تألیف رضا برنجکار و مهدی نصرتیان؛
- حسن و قبح ذاتی و عقلی از منظر روایات اسلامی، نگاشته هادی وحدانیفر و زکیهبیگم حسینی.
جستارهای وابسته
پانویس
منابع
- پاکتچی، احمد، «حسن و قبح»، در دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۲۰، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۹۱ش.
- حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات.
- حلی، حسن بن یوسف، نهج الحق و کشف الصدق، بیروت، دار الکتاب اللبنانی، ۱۹۸۲م.
- ربانی گلپایگانی، علی، «تاریخ و تطور قاعده حسن و قبح عقلی در کلام اسلامی» در کلام اسلامی، ش۱، ۱۳۷۱ش.
- سبحانی، جعفر، حسن و قبح عقلی یا پایههای اخلاق جاوادان، نگارش علی ربانی گلپایگانی، قم، مؤسسه امام صادق، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، تحقیق امیر علی مَهنا و علی حسن فاعور، بیروت، دارالمعرفه، چاپ چهارم، ۱۴۱۵ق.
- فخرالدین رازی، محمد بن عمر، الاربعین فی اصول الدین، قاهره، مکتبة الکلیات الازهریه، چاپ اول، ۱۹۸۶.
- فخرالدین رازی، محمد بن عمر، المحصول، تحقیق طه جابر فیاض العلوانی، مؤسسةالرساله، چاپ سوم، ۱۴۱۸ق.
- مظفر، محمدرضا، اصولالفقه، قم، انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، ۱۴۳۰ق.
- هاشمی، محمدمنصور، «حسن و قبح»، در دانشنامه جهان اسلام، تهران، ج۱۳، بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
پیوند به بیرون
- ↑ سبحانی، حسن و قبح عقلی یا پایههای اخلاق جاودان، ۱۳۸۱ش، ص۷-۸.
- ↑ برای نمونه، نگاه کنید به حلی، کشفالمراد، ص۲۷۹-۲۸۰.
- ↑ سبحانی، حسن و قبح عقلی یا پایههای اخلاق جاودان، ۱۳۸۱ش، ص۷-۸.
- ↑ سبحانی، حسن و قبح عقلی یا پایههای اخلاق جاودان، ۱۳۸۱ش، ص۷-۸.
- ↑ سبحانی، حسن و قبح عقلی یا پایههای اخلاق جاودان، ۱۳۸۱ش، ص۷-۸.
- ↑ برای نمونه، نگاه کنید به حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ۱۹۸۲م، ص۸۲-۸۵؛ فخرالدین رازی، الاربعین، ۱۹۸۶م، ج۱، ص۳۴۸.
- ↑ مظفر، اصول الفقه، ۱۴۳۰ق، ج۲، ص۲۷۱؛ فخرالدین رازی، المحصول، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۱۲۳-۱۴۰.
- ↑ مظفر، اصول الفقه، ۱۴۳۰ق، ج۲، ص۲۷۱؛ حلی، کشفالمراد، ص۲۷۹-۲۸۰.
- ↑ مظفر، اصول الفقه، ۱۴۳۰ق، ج۲، ص۲۷۱؛ حلی، کشفالمراد، ص۲۷۹-۲۸۰.
- ↑ حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ۱۹۸۲م، ص۸۲.
- ↑ شهرستانی، الملل و النحل، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۵۸.
- ↑ شهرستانی، الملل و النحل، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۱۵.
- ↑ حلی، کشفالمراد، ص۲۸۰-۲۸۱.
- ↑ فخرالدین رازی، الاربعین، ۱۹۸۶م، ج۱، ص۳۴۸.
- ↑ حلی، کشفالمراد، ص۲۸۱.
- ↑ پاکتچی، «حسن و قبح»، ص۶۴۴-۶۴۵.
- ↑ هاشمی، «حسن و قبح»، ص۳۶۴.
- ↑ هاشمی، «حسن و قبح»، ص۳۶۴.
- ↑ پاکتچی، «حسن و قبح»، ص۶۴۶.
- ↑ ربانی گلپایگانی، «تاریخ و تطور قاعده حسن و قبح عقلی در کلام اسلامی»، ص۲۲-۲۳.
- ↑ حلی، کشفالمراد، ص۲۸۱.
- ↑ حلی، کشفالمراد، ص۲۸۱.
- ↑ حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ۱۹۸۲م، ص۸۴.
- ↑ فخرالدین رازی، الاربعین، ۱۹۸۶م، ج۱، ص۳۴۸.
- ↑ فخرالدین رازی، الاربعین، ۱۹۸۶م، ج۱، ص۳۴۹.
- ↑ اسفراینی، التبصیر، ص۱۷۱.
- ↑ برای نمونه، نگاه کنید به حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ۱۹۸۲م، ص۸۲-۸۵؛ فخرالدین رازی، الاربعین، ۱۹۸۶م، ج۱، ص۳۴۸.
- ↑ برای نمونه، نگاه کنید به مظفر، اصول الفقه، ۱۴۳۰ق، ج۲، ص۲۷۱؛ فخرالدین رازی، المحصول، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۱۲۳-۱۴۰.