بحث:حسن و قبح
با سلام و عرض ادب.
- بخش بسیار زیادی از منابعی که در پایان مقاله از آنها نام برده شده، در مقاله استفاده نشدهاند.
- تعریف لغوی و مخصوصا ذکر معادل فارسی «خوبی» و «بدی» شاید به فهم بهتر معنای این اصطلاح در مخاطب عام کمک کند و البته باید رابطه معنایی آن با «خیر و شر» نیز روشن شود. گویا متفاوتاند.
- ساختار مقاله را میشد بهتر از این طراحی کرد. به عنوان مثال، پس از شناسه، تعریف واژه و تبیین مفهومی، سپس پیشینه بحث. بحث «خاستگاه» را میشد به زیرمجموعهای از بخش پیشینه منتقل کرد. مبحث حسن و قبح کلامی در سدههای دو و سه، اتفاقا باید در ابتدای بخش «پیشینه» ذکر میشد.
- به نظر میرسد دو عنوان «پرسشهای اصلی» و «پاسخهای علم کلام» اختصاص به دو سده ۲ و ۳ ندارد و میتوان آنها را به دو عنوان اصلی تبدیل کرد و اتفاقا به فهم اصل موضوع کمک شایانی میکند.
- بخش «قرآن» علاوه بر اینکه خیلی محدود آمده و به آیات مورد استناد هر یک از طرفین دعوا اشاره نکرده، جای مناسبی در کل مقاله را اشغال نکرده است. به نظر میرسد این بخش بتواند به بخش بزرگتری با عنوان «حسن و قبح در آیات و روایات» تغییر کند.
- بخش «تأثیرات نظریه حسن و قبح در دیگر علوم» پر از اصطلاحات نامفهوم تخصصی است که برخی ممکن است در آینده، مدخلی برای آنها نوشته شود و بهتر است لینک شوند و برخی دیگر نیز که احتمالا در آینده نیز مدخلی برای آنها نداشته باشیم، نیازمند توضیحاند. به عنوان مثال، به این عبارت نگاه کنید: «در صناعات خمس منطق، در بحث از مبادی جدل، مبادی جواب دهنده ذائعات یا مشهورات حقیقی معرفی میشوند».
- در مقاله به اصطلاح «حسن و قبح کلامی» اشاره شده ولی توضیحی داده نشده است.
- تقسیم کلی حسن و قبح به «عقلی» و «شرعی» باید با وضوح بیشتری در مقاله درج شود؛ در حال حاضر در شناسه و پیشینه و... به آن اشاره گذرا شده ولی میتوانست به یک عنوان اصلی تبدیل شود.
- بخش پایانی مقاله تحت عنوان صورتبندیها، بسیار بسیار ثقیل نوشته شده و چه بسا برای مخاطب آشنا با مباحث کلامی و فلسفی نیز به سادگی قابل فهم نباشد. به عنوان مثال این عبارت: «برخی حسن و قبح را وصفی میدانند که به عنوان یک اعتبار ثانوی به عمل داده میشود و منشأ آن درک نفع و ضرر نوعی بر اساس تربیتی مستمر و وجدانی جمعی است و درک کننده آن نیز عقل عملی است نه عقل نظری». البته بدیهی است که ساده نوشتن این بخش، نیاز به اشراف کامل علمی و تسلط نگارشی دارد، ولی به هر حال نتیجه فعلی، چندان مطلوب نیست.
- سیر تاریخی موضوع در مقاله لحاظ نشده و به طور نامنظمی مورد بحث قرار گرفته است و به خصوص درباره وضعیت این بحث در دوران معاصر به صورت واضح و روشن بحث نشده و معلوم نیست که وضعیت کنونی آن به چه صورت است. و از آنجا که به اسامی معاصری همچون علامه طباطبایی و حائری یزدی نیز اشاره شده، پرسش از وضعیت این موضوع در دوران معاصر، به ابهامی بیپاسخ در ذهن مخاطب مقاله تبدیل میشود.
- در این مقاله، به ثمره نزاع، اشاره روشنی نشده است و به روشنی معلوم نشده که نتیجه اعتقاد به هر کی از طرفین چنین بحثی، چه نتیجهای در منظومه اعتقادی شیعه خواهد داشت. البته در بخش تأثیر بر علوم دیگر، اشاراتی شده ولی چون با اصطلاحات زیاد و زبان تخصصی گفته شده، چندان قابل فهم نیست.
و من الله التوفیق! --حامد آقاجانی (بحث) ۲ آوریل ۲۰۱۶، ساعت ۱۱:۱۳ (UTC)