آیه ۲۴ سوره عبس

از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از آيه بيست و چهار عبس)
آیه ۲۴ سوره عبس
مشخصات آیه
نام آیهآیه ۲۴ سوره عبس
واقع در سورهعبس
شماره آیه۲۴
جزء۳۰
اطلاعات محتوایی
مکان نزولمکه
موضوعنگریستن و تفکر در غذای انسان


آیه ۲۴ سوره عبس انسان را دعوت به نگریستن در غذای خودش می‌کند. به باور مفسران منظور از نگریستن، تفکر درباره غذا است. با توجه به این آیه، مواد غذایی نشانه و عبرت برای انسان قلمداد شده است. تفکر در عناصر تشکیل‌دهنده غذا و چگونگی در اختیار قرار دادن قدرت بهره‌‌برداری از آن توسط خداوند به انسان ازجمله نظرات مفسران در این زمینه است.

گستره انسان در آیه، شامل همه انسان‌های مؤمن و کافر دانسته شده است. گفته شده طعام به دو قسم ظاهری و معنوی تقسیم شده و تفکر در غذای معنوی برای روح از اهمیت بیشتری برخوردار است. نزدیک بودن و همیشه در کنار انسان بودن، دلیل انتخاب شدن طعام برای تفکر عنوان شده است.

شناخت خداوند و توحید ذاتی و افعالی و اثبات معاد در کنار برانگیخته کردن حس شکرگزاری ازجمله نتایج تفکر در مواد غذایی دانسته شده است.

نکات کلی

آیه ۲۴ سوره عبس در فرمانی[۱] صریح[۲] انسان را به نگریستن در غذای خویش[۳] که با آن نیرو گرفته و سبب تضمین بقایش می‌شود، دعوت می‌کند.[۴] مفسران با اشاره به این آیه، مواد غذایی و چگونگی به وجود آمدن آن را نشانه[۵] و عبرت[۶] برای انسان معرفی کرده‌اند. برخی دلیل انتخاب غذای انسان برای نگریستن را از آن جهت دانسته‌اند که مواد غذایی به‌عنوان نزدیک‌ترین اشیاء خارجی به انسان پس از خلقتش بوده[۷] و همیشه در کنار اوست[۸] و از اهمیت زیادی برای شکل‌گیری بافت وجودی انسان و جلوگیری از نابودی‌اش برخوردار است.[۹]

﴿فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ إِلَى طَعَامِهِ ۝٢٤ [عبس:24]
﴿پس انسان باید به خوراک خود بنگرد ۝٢٤



سوره عبس: آیه ۲۴

تعدادی از مفسران با استناد به فعل امر، نگریستن به غذا را واجب[۱۰] و یک تکلیف شرعی دانسته‌اند؛[۱۱] اما عده‌ای آن را امر ارشادی دانسته و معتقدند دلیلی بر وجوب و یا استحباب آن نیست.[۱۲] کتب تفسیری با رویکرد روایی به تعدادی از احادیث تفسیری در این زمینه اشاره کرده‌اند.[۱۳]

ارتباط با آیات قبل و بعد

آیه ۲۴ سوره عبس را مرتبط با آیات قبل از آن می‌دانند[۱۴] گفته شده خداوند طعام را به‌عنوان یک نعمت خارجی برای انسان پس از ذکر نعمت‌های ذاتی در آیات قبل، بیان کرده است.[۱۵] در آیات قبل به خلقت و ادوار زندگی و مرگ انسان پرداخته شده است.[۱۶] در این آیه و آیات بعد به قسمتی از جهان موجود که تأمین زندگی و بقای انسان به آن بستگی دارد، اشاره شده[۱۷] و به شرح تفصیلی مواد غذایی و منابع آن[۱۸] و همچنین کیفیت ایجاد غذا[۱۹] از ابتدا تا انتها به صورت خلاصه می‌پردازد.[۲۰] برخی این آیه و آیات بعد را مستقل از آیات قبل دانسته و این آیه را شروع بیان تعداد نعمت‌ها برای انسان دانسته‌اند.[۲۱]

مراد از انسان و غذا

منظور از انسان در آیه همه انسان‌های مؤمن و کافر دانسته شده است تا افراد با ایمان بر ایمانشان افزوده و افراد بی‌ایمان راه درست را پیدا کنند.[۲۲] عده‌ای از مفسران با توجه به شأن‌نزول آیه ۱۷ این سوره که انسان منکر توحید، عتبة بن ابی‌لهب دانسته شده[۲۳] معتقدند که مراد از انسان ذکر شده در این آیه، همان عتبه است.[۲۴] برخی این نظر را رد کرده‌اند.[۲۵] گفته شده انسان در این آیه فراتر از یک انسان بوده و شامل همه آدمیان می‌شود. دلیل آن نیز ذکر دوباره کلمه انسان در این آیه است؛ وگرنه لازم به تکرار نبود.[۲۶]

کلمه طعام در آیه معنی وسیع و گسترده‌ای دارد.[۲۷] شماری از مفسران آن را به معنای کلی رزق[۲۸] و یا همه خوراکی‌ها و آشامیدنی‌ها تفسیر کرده‌اند.[۲۹] عده‌ای دیگر طعام را به دو قسم ظاهری و معنوی[۳۰] یعنی طعامِ روح انسانی و طعام جسم انسانی تقسیم کرده[۳۱] و حتی با واجب‌تر دانستن غذای روح[۳۲] دقت در آن را نیز لازم می‌دانند.[۳۳]

نگریستن همراه با تفکر

به باور مفسران منظور از نگاه کردن به غذا، تماشای ظاهری نیست؛ بلکه به معنای تدبر، تفکر و تذکر است.[۳۴] طالقانی نویسنده کتاب تفسیری پرتوی از قرآن، معتقد است که سوره‌های کوتاه همچون این آیه که در آغاز وحی در مکه نازل شده، ناظر به تفکر در خلقت است تا سبب برانگیختگی انسان‌های جاهل و مشرک شده و زمینه را برای ایمان آوردن به خداوند و قدرت او مهیا کند.[۳۵] برخی منظور آیه را نگاه ظاهری به غذا دانسته که سبب تحریک غده‌های بزاقی دهان و سپس هضم بهتر غذا می‌شود.[۳۶] مکارم شیرازی نویسنده کتاب تفسیر نمونه این ادعا را با توجه به قرائن موجود در آیات قبل و بعد، رد کرده و این نوع نگاه را مختص دانشمندانی دانسته که قرآن را تنها از زاویه محدود مسائل شخصی می‌نگرند.[۳۷]

چگونگی تفکر

مراد از تفکر در غذا، توجه به چگونه آفریده‌شدن آن دانسته شده است.[۳۸] به باور مکارم شیرازی مواد غذایی دنیای شگفت‌انگیزی دارد که مدت‌ها می‌توان روی آنها مطالعه کرد و درس‌هایی از آن آموخت.[۳۹] گفته شده تعدادی از مفسران با نگاه اخلاقی و تشریعی به آیه نگریسته[۴۰] و با تکیه بر روایاتی از معصومان(ع)[۴۱] منظور آیه را توجه به راه‌های به‌دست آوردن غذا و توجه به حلال و مشروع بودن یا حرام و نامشروع بودن آن دانسته‌اند.[۴۲] مفسران برای چگونگی تفکر نظرات گوناگونی را ذکر کرده‌اند که تعدادی از آنها عبارتند از:

  • تفکر در اینکه چه کسی تهیه این غذا را برای او آسان کرده[۴۳] و او چگونه این کار را انجام داده است؟[۴۴]
  • اندیشه در اینکه مواد غذایی با چه وسایل و اسبابی فراهم شده[۴۵] و چه‌اندازه عوامل طبیعت در فراهم ساختن و در دسترس قرار دادن آن بکار رفته است؟[۴۶]
  • تدبر در عناصر تشکیل‌دهنده مواد غذایی[۴۷] و اجزای حیات‌بخش آن و تأثیرات زیادش در وجود انسان.[۴۸]
  • تفکر در اینکه خدا چگونه قدرت بهره‌برداری از آن را در اختیار انسان قرار داد؟[۴۹]

مکارم شیرازی با اشاره به گستردگی معانی، معتقد است که همه احتمالات قابلیت جمع شدن دارد؛ چنان‌که می‌توان مسئله توجه به حلال و حرام و مشروع و نامشروع بودن غذا را به وسیله دلالت التزامی از آیه برداشت کرد.[۵۰]

نتیجه تفکر

برخی معتقدند نتیجه تفکر در غذا اثبات وجود خداوند[۵۱] و توحید ذاتی و افعالی او[۵۲] و همچنین علم یقینی به خدا و پیامبر(ص) و امامانش خواهد بود.[۵۳] درخواست تفکر درباره غذا، طبق فطرت و ادراکات بشر دانسته شده است که از این طریق می‌توان با قوانین طبیعت آشنا شد، قدرت، حکمت و صفات خداوند را درک کرد و زندگی دنیوی خود را سامان داد.[۵۴] به باور علامه طباطبایی، اگر انسان در همین نعمت تأمل کند، وسعت تدبیر خداوند را مشاهده کرده و متوجه عنایت کامل خداوند خواهد شد.[۵۵] گفته شده تفکر در مواد غذایی علاوه بر شناخت مُنعِم، حس شکرگزاری انسان از خداوند را برانگیخته می‌کند.[۵۶]

آیه ۲۴ سوره عبس و آیات بعد از آن دلیلی برای اثبات مسئله معاد[۵۷] و همچنین آمادگی برای آن دانسته شده است.[۵۸] گفته شده این آیه با بیان قدرت خدا بر همه چیز، امکان رستاخیز را اثبات می‌کند.[۵۹] و زمینه را برای درک بهتر عاقبت دنیا و انسان‌ها فراهم می‌کند.[۶۰]

پانویس

  1. درویش، اعراب القرآن و بیانه، ۱۴۱۵ق، ج‌۱۰، ص۳۸۵.
  2. طالقانی، پرتوی از قرآن، ۱۳۶۲ق، ج‌۳، ص۱۵۱.
  3. زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج‌۴، ص۷۰۴؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج‌۲۰، ص۱۵۱.
  4. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج‌۲۰، ص۲۰۸؛ ابن‌جوزی، زاد المسیر، ۱۴۲۲ق، ج‌۴، ص۴۰۲.
  5. طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج‌۳۰، ص۳۶.
  6. ثعلبی، الکشف و البیان، ۱۴۲۲ق، ج‌۱۰، ص۱۳۳؛ حسینی، تفسیر اثناعشری، ۱۳۶۳ش، ج‌۱۴، ص۵۵.
  7. صادقی تهرانی، الفرقان، ۱۳۶۵ش، ج‌۳۰، ص۱۲۷.
  8. مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج‌۷، ص۵۲۰.
  9. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‌۲۶، ص۱۴۴-۱۴۵.
  10. سبزواری نجفی، ارشاد الاذهان، ۱۴۱۹ق، ص۵۹۰.
  11. صادقی تهرانی، الفرقان، ۱۳۶۵ش، ج‌۳۰، ص۱۲۷.
  12. ملکی، مناهج البیان، ۱۴۱۴ق، ج‌۳۰، ص۱۷۳.
  13. برای نمونه نگاه کنید به: سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۱۴ق، ج‌۶، ص۳۱۶؛ ثعلبی، الکشف و البیان، ۱۴۲۲ق، ج‌۱۰، ص۱۳۳.
  14. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج‌۲۰، ص۲۰۸.
  15. بیضاوی، أنوار التنزیل، ۱۴۱۸ق، ج‌۵، ص۲۸۷؛ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج‌۵، ص۲۸۶.
  16. قرشی، احسن الحدیث، ۱۳۷۷ش، ج‌۱۲، ص۹۰.
  17. قرشی، احسن الحدیث، ۱۳۷۷ش، ج‌۱۲، ص۹۰.
  18. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‌۲۶، ص۱۴۷؛ مراغی، تفسیر المراغی، بیروت، ج‌۳۰، ص۴۷.
  19. زحیلی، التفسیر المنیر، ۱۴۱۸ق، ج‌۳۰، ص۷۱؛ صادقی تهرانی، الفرقان، ۱۳۶۵ش، ج‌۳۰، ص۱۲۶.
  20. فضل‌الله، من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج‌۲۴، ص۷۵.
  21. درویش، اعراب القرآن و بیانه، ۱۴۱۵ق، ج‌۱۰، ص۳۸۵.
  22. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‌۲۶، ص۱۴۶.
  23. فخررازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج‌۳۱، ص۵۷؛ آلوسی، روح المعانی، ۱۴۱۵ق، ج‌۱۵، ص۲۴۶.
  24. ابن‌سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ۱۴۲۳ق، ج‌۴، ص۵۹۲؛ طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج‌۳۰، ص۳۶.
  25. ملکی، مناهج البیان، ۱۴۱۴ق، ج‌۳۰، ص۱۷۳.
  26. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج‌۲۰، ص۲۰۹.
  27. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‌۲۶، ص۱۴۶.
  28. ابن‌سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ۱۴۲۳ق، ج‌۴، ص۵۹۲؛ سمرقندی، بحر العلوم، بیروت، ج‌۳، ص۵۴۸.
  29. طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج‌۳۰، ص۳۶.
  30. سلطان‌علیشاه، بیان السعادة، ۱۴۰۸ق، ج‌۴، ص۲۳۵.
  31. طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج‌۱۳، ص۳۹۶.
  32. صادقی تهرانی، الفرقان، ۱۳۶۵ش، ج‌۳۰، ص۱۲۷.
  33. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‌۲۶، ص۱۴۵-۱۴۶.
  34. ملکی، مناهج البیان، ۱۴۱۴ق، ج‌۳۰، ص۱۷۳.
  35. طالقانی، پرتوی از قرآن، ۱۳۶۲ق، ج‌۳، ص۱۵۱.
  36. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‌۲۶، ص۱۴۵ به نقل از دیگران.
  37. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‌۲۶، ص۱۴۵.
  38. قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج‌۱۹، ص۲۲۰؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴۰۸ق، ج‌۲۰، ص۱۵۱.
  39. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‌۲۶، ص۱۴۶.
  40. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‌۲۶، ص۱۴۵.
  41. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج‌۱، ص۵۰؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج‌۴، ص۵۷۸.
  42. بحرانی، البرهان، ۱۴۱۶ق، ج‌۵، ص۵۸۵.
  43. مغنیه، التفسیر المبین، قم، ص۷۹۲.
  44. ثعلبی، الکشف و البیان، ۱۴۲۲ق، ج‌۱۰، ص۱۳۳؛ ابن‌عطیه، المحرر الوجیز، ۱۴۲۲ق، ج‌۵، ص۴۳۹؛ ابوالسعود، ارشاد العقل السلیم، بیروت، ج‌۹، ص۱۱۱.
  45. فخررازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج‌۳۱، ص۵۹؛ ثقفی تهرانی، روان جاوید، ۱۳۹۸ق، ج‌۵، ص۳۴۶؛ شوکانی، فتح القدیر، ۱۴۱۴ق، ج‌۵، ص۴۶۵.
  46. طالقانی، پرتوی از قرآن، ۱۳۶۲ق، ج‌۳، ص۱۵۰.
  47. فضل‌الله، من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج‌۲۴، ص۷۵.
  48. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‌۲۶، ص۱۴۵.
  49. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج‌۱۰، ص۶۶۸؛ سبزواری نجفی، ارشاد الاذهان، ۱۴۱۹ق، ص۵۹۰.
  50. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‌۲۶، ص۱۴۶.
  51. قطب، فی ظلال القرآن، ۱۴۲۵ق، ج‌۶، ص۳۸۳۲؛ مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج‌۷، ص۵۲۰.
  52. ملکی، مناهج البیان، ۱۴۱۴ق، ج‌۳۰، ص۱۷۳.
  53. سلطان‌علیشاه، بیان السعادة، ۱۴۰۸ق، ج‌۴، ص۲۳۵.
  54. طالقانی، پرتوی از قرآن، ۱۳۶۲ق، ج‌۳، ص۱۵۱.
  55. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج‌۲۰، ص۲۰۸-۲۰۹.
  56. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‌۲۶، ص۱۴۴؛ با کمی اختلاف: ابن‌کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج‌۸، ص۳۲۴؛ زحیلی، التفسیر المنیر، ۱۴۱۸ق، ج‌۳۰، ص۷۱.
  57. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‌۲۶، ص۱۴۴.
  58. قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج‌۱۹، ص۲۲۰.
  59. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‌۲۶، ص۱۴۴.
  60. ابن‌عطیه، المحرر الوجیز، ۱۴۲۲ق، ج‌۵، ص۴۳۹؛ ابوحیان، البحر المحیط، ۱۴۲۰ق، ج‌۱۰، ص۴۱۰.

منابع

  • آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
  • ابن‌جوزی، عبدالرحمن بن علی، زاد المسیر فی علم التفسیر، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۲۲ق.
  • ابن‌سلیمان، مقاتل، تفسیر مقاتل بن سلیمان، بیروت،‌ دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۲۳ق.
  • ابن‌عطیه، عبدالحق بن غالب، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۲۲ق.
  • ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۹ق.
  • ابوالسعود، محمد بن محمد، ارشاد العقل السلیم الی مزایا القرآن الکریم، بیروت،‌ دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
  • ابوحیان، محمد بن یوسف، البحر المحیط فی التفسیر، بیروت، دارالفکر، ۱۴۲۰ق.
  • بحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، تحقیق بنیاد بعثت، قم، موسسه البعثه، ۱۴۱۶ق.
  • بیضاوی، عبدالله بن عمر، أنوار التنزیل و أسرار التأویل، بیروت،‌ دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۱۸ق.
  • ثقفی تهرانی، محمد، تفسیر روان جاوید، تهران، انتشارات برهان، چاپ سوم، ۱۳۹۸ق.
  • ثعلبی، احمد بن محمد، الکشف و البیان المعروف تفسیر الثعلبی، بیروت،‌ دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
  • حسینی شاه‌عبدالعظیمی، حسین بن احمد، تفسیر اثناعشری، تهران، انتشارات میقات، ۱۳۶۳ش.
  • درویش، محی‌الدین، اعراب القرآن و بیانه، سوریه، دارالارشاد، ۱۴۱۵ق.
  • زحیلی، وهبة بن مصطفی، التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج، بیروت، دارالفکر المعاصر، ۱۴۱۸ق.
  • زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الأقاویل فی وجوه التأویل، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق.
  • سبزواری نجفی، محمد، ارشاد الاذهان الی تفسیر القرآن، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۱۹ق.
  • سلطان‌علیشاه، محمد بن حیدر، بیان السعادة فی مقامات العبادة، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
  • سمرقندی، نصر بن محمد، بحر العلوم، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.
  • سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
  • شوکانی، محمد بن علی، فتح القدیر، دمشق،‌ دار ابن‌کثیر، ۱۴۱۴ق.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۳ق.
  • صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، قم، انتشارات فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۶۵ش.
  • طالقانی، سیدمحمود، پرتوی از قرآن، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۶۲ش.
  • طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، ۱۳۹۰ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
  • طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۱۲ق.
  • طیب، عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، چاپ دوم، ۱۳۶۹ش.
  • فخررازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)،‌ بیروت،‌ دار إحیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.
  • فضل‌الله، سید محمدحسین، تفسیر من وحی القرآن، بیروت، دارالملاک للطباعة و النشر، ۱۴۱۹ق.
  • فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، تهران، مکتبة الصدر، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.
  • قرشی، سید علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، ۱۳۷۷ش.
  • قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۶۴ش.
  • قطب، سید، فی ظلال القرآن، بیروت، دارالشروق، چاپ سی‌و‌پنجم، ۱۴۲۵ق.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • مراغی، احمد بن مصطفی، تفسیر المراغی، بیروت،‌ دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • مغنیه، محمد جواد، التفسیر المبین، قم، بنیاد بعثت، چاپ سوم، بی‌تا.
  • مغنیه، محمدجواد، التفسیر الکاشف، قم، دارالکتاب الإسلامی، ۱۴۲۴ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش.
  • ملکی، محمدباقر، مناهج البیان فی تفسیر القرآن، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۴۱۴ق.