Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۵٬۹۶۶
ویرایش
imported>M.r.seifi بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (←آغاز جنگ) |
||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
عصر [[روز تاسوعا]] عمر سعد سوار بر اسب شد و به سپاهیان خود گفت: «ای لشکریان خدا! سوار شوید که شما را بشارت باد.» سپاه کوفه آماده جنگ شد. وقتی امام حسین از قصد آنان آگاه شد، درخواست کرد آن شب را برای عبادت به او مهلت دهند. عمر سعد پس از مشورت با فرماندهان سپاه خود، پذیرفت.<ref>طبری، تاریخ، ۱۹۶۸م، ج۵، ص۴۱۶-۴۱۷.</ref> | عصر [[روز تاسوعا]] عمر سعد سوار بر اسب شد و به سپاهیان خود گفت: «ای لشکریان خدا! سوار شوید که شما را بشارت باد.» سپاه کوفه آماده جنگ شد. وقتی امام حسین از قصد آنان آگاه شد، درخواست کرد آن شب را برای عبادت به او مهلت دهند. عمر سعد پس از مشورت با فرماندهان سپاه خود، پذیرفت.<ref>طبری، تاریخ، ۱۹۶۸م، ج۵، ص۴۱۶-۴۱۷.</ref> | ||
بنابر نقل برخی منابع صبح [[روز عاشورا]] امام در برابر سپاه کوفه ایستاد و با آنان سخن گفت و سپس عمر سعد را فراخواند و خطاب به او گفت: | بنابر نقل برخی منابع صبح [[روز عاشورا]] امام در برابر سپاه کوفه ایستاد و با آنان سخن گفت و سپس عمر سعد را فراخواند و خطاب به او گفت: ای عمر بن سعد! آیا تو مرا میکشی و میپنداری که آن [[زنازاده]] فرزند زنازاده تو را حاکم [[ری]] و گرگان خواهد کرد؟ به خدا سوگند تو هرگز گوارایی آن را نخواهی چشید. عمر سعد از سخنان امام خشمگین شد و از امام رو گرداند و به لشکریانش گفت: منتظر چه هستید؟ همگی حمله کنید که لقمهای بیش نیست.<ref>خوارزمی، مقتل الحسین، ۱۹۵۷م، ج۲، ص۶-۸.</ref> | ||
سپس عمر سعد تیری به سوی لشکر امام حسین پرتاب کرد و گفت: شاهد باشید که من نخستین کسی بودم که تیر پرتاب کردم.<ref>طبری، تاریخ، ۱۹۶۸م، ج۵، ص۴۲۹.</ref> | سپس عمر سعد تیری به سوی لشکر امام حسین پرتاب کرد و گفت: شاهد باشید که من نخستین کسی بودم که تیر پرتاب کردم.<ref>طبری، تاریخ، ۱۹۶۸م، ج۵، ص۴۲۹.</ref> | ||
===نفرین امام حسین=== | ===نفرین امام حسین=== | ||
پس از آنکه [[علی اکبر]] به میدان رفت، امام خطاب به عمر سعد چنین نفرین کرد: «خدا نسل تو را قطع کند (فرزندت را بکشد) و کسی را بر تو مسلط گرداند که در بستر، سر از تنت جدا کند.»<ref>خوارزمی، مقتل الحسین، ۱۹۵۷م، ج۲، ص۳۰.</ref> در جریان [[قیام مختار]] عمر سعد در بسترش به قتل رسید و پسر او (حفص) نیز کشته شد. | پس از آنکه [[علی اکبر]] به میدان رفت، امام خطاب به عمر سعد چنین نفرین کرد: «خدا نسل تو را قطع کند (فرزندت را بکشد) و کسی را بر تو مسلط گرداند که در بستر، سر از تنت جدا کند.»<ref>خوارزمی، مقتل الحسین، ۱۹۵۷م، ج۲، ص۳۰.</ref> در جریان [[قیام مختار]] عمر سعد در بسترش به قتل رسید و پسر او (حفص) نیز کشته شد. |