سید حسن صدر

از ویکی شیعه
سید حسن صدر
فقیه و محدث شیعی
اطلاعات فردی
لقبمحدث کاظمینی
تاریخ تولدجمعه، ۲۹ رمضان سال ۱۲۷۲ق
زادگاهکاظمین
اطلاعات علمی
استادانسید محمدحسن شیرازیملاحسینقلی همدانی و ...
شاگردانمحمد جواد بلاغی • مرتضی آل یاسین کاظمی و ...
محل تحصیلکاظمین • حوزه علمیه نجفحوزه علمیه سامرا
اجازه روایت ازشیخ ملا علی بن خلیل رازی • سید محمدهاشم خوانساری
اجازه روایت بهمحمدحسین غروی اصفهانیسید شرف الدین عاملیسردار کابلیآقا بزرگ تهرانی و...
تألیفاتتأسیس الشیعة لعلوم الاسلام • شرح وسائل الشیعه الی احکام الشریعه • رسالة الشریفه فی الردّ علی فتاوی الوهابین •سبیل الصالحین • سایر آثار ...


سید حسن صدر (۱۲۷۲-۱۳۵۴ق) فقیه، اصولی، محدث و از مراجع تقلید شیعی، مشهور به محدث کاظمینی بود. وی از عالمان دینی بسیاری اجازه روایت دریافت کرد. کتاب تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام با موضوع «نقش شیعیان در تاسیس علوم اسلامی» مشهورترین اثر اوست.

زندگی‌

سید حسن صدر جمعه، ۲۹ رمضان سال ۱۲۷۲ق در کاظمین به‌دنیا آمد. پدرش سید هادی صدر از علمای دوران خود بود.[۱] صدر روز پنج شنبه، ۱۱ ربیع‌الاول ۱۳۵۴ق درگذشت و در یکی از حجره‌های صحن حرم کاظمین در کنار پدرش به‌خاک سپرده شد.[۲] به مناسبت درگذشت او، از سوی سید ابوالحسن اصفهانی سه روز عزای عمومی اعلام شد.[۳]

تحصیلات

صدر به سفارش پدر، تحصیل علوم دینی را آغاز کرد؛ تا ۱۵ سالگی صرف، نحو، بیان، معانی و بدیع را فرا گرفت و از ۱۸ سالگی در درس فقه و اصول حاضر شد.[۴]

اقامت در نجف

سید حسن صدر به امر پدر به نجف اشرف مهاجرت کرد. وی طی مدت هفده سال در حوزه علمیه نجف به فراگیری حکمت، کلام، فقه، اصول و سایر علوم اسلامی پرداخت و در فقه و اصول مجتهد شد.[۵]

مهاجرت به سامرا

آیت الله سید محمدحسن شیرازی در سال ۱۲۹۱ق از نجف به سامرا هجرت کرد و عده بسیاری از شاگردان او نیز به آن جا مهاجرت کردند. سید حسن صدر در سال ۱۲۹۷ق به سامرا مهاجرت کرد و مدت هفده سال در آنجا اقامت گزید. وی ضمن استفاده از درس آیت الله شیرازی، خود نیز به تدریس پرداخت.[۶] بیان شیوا و گیرایش توجه همه را به وی جلب کرد. آیت الله شیرازی نیز عنایت خاصی نسبت به وی ابراز می‌داشت. دو سال از درگذشت آیت الله سید محمدحسن شیرازی گذشته بود که در سال (۱۳۱۴ق) سید حسن صدر همراه پسر عمویش، سید اسماعیل صدر به زادگاهش کاظمین بازگشت.[۷][۸]

استادان

از جمله استادان سیدحسن صدر این افرادند:

  • باقر بن محمدحسن آل یاسین،
  • عبدالحسین بن نعمة الطریحی،
  • علامه سید باقر بن الحیدر،
  • محمد بن الحاج کاظم،
  • محمدتقی گلپایگانی،
  • عبدالنبی نوری طبرسی،
  • ملاحسینقلی همدانی،
  • میرزا باقر سلماسی،
  • محمدباقر شکی،
  • عبدالحسین هندی،
  • محمدتقی بایکانی،
  • محمدحسن شیرازی.[۹]

اجازه روایت

سید حسن صدر از کارشناسان علم حدیث بود و به همین سبب، به محدث کاظمینی مشهور بود. کسانی که وی از آنها حدیث نقل کرده است، دو گروهند:
گروه اول: کسانی که بدون اجازه کتبی از آنان حدیث نقل می‌کرد، که عبارتند از: میرزا حسن شیرازی|میرزا حسن شیرازی (متوفی: ۱۳۱۲ق.) میرزا حبیب الله رشتی (متوفی: ۱۳۱۲ق.)، محمدحسن بن هاشم کاظمی (متوفی: ۱۳۰۸ق.) محمد ایروانی (متوفی: ۱۳۰۶ق.)، محمدحسن آل یاسین کاظمی و سید هادی صدر (متوفی: ۱۳۱۶ق.).[۱۰]

گروه دوم: عالمانی که به او اجازه کتبی برای نقل حدیث داده‌اند، که عبارتند از: شیخ ملا علی بن خلیل رازی (متوفی: ۱۲۹۷ق) سید مهدی قزوینی حلی، میرزا محمدهاشم بن زین‌العابدین اصفهانی (متوفی: ۱۳۱۸ق).

سید حسن صدر محدث بزرگی بود. او به عده زیادی اجازه کتبی نقل حدیث داده است:

برخی از شاگردان

آثار علمی

تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام

۸۲ کتاب از سید حسن صدر به یادگار مانده که مشهورترین آن کتاب تأسیس الشیعة است. او تلاش می‌کند تا در این کتاب به‌صورت مستند، پیشتازی شیعیان را در علوم متعدد اسلامی نسبت به دیگر فرقه‌های اسلامی تبیین کند.[۱۴] [۱۵]

مرجعیت

میرزا محمدحسن شیرازی در سال ۱۳۱۲ق درگذشت. بسیاری از مقلدان شیرازی از سید حسن صدر تقاضا کردند که رساله عملیه خود را منتشر سازد. صدر پیشنهاد آنها را رد کرد و مردم را به آیت الله سید اسماعیل صدر ارجاع داد. سید اسماعیل در سال ۱۳۳۸ق درگذشت. بار دیگر مردم به سید حسن صدر مراجعه کرده و تقاضای خود را تکرار کردند، وی رساله عملیه خود را به نام «رووس المسایل المهمه» منتشر کرد و در ۶۶ سالگی این مسولیت را به عهده گرفت.[۱۶]

فعالیت‌های فرهنگی

  • جرجی زیدان، تاریخ نویس معروف (متوفا: ۱۹۱۴م) در کتاب (تاریخ آداب اللغة العربیه) که در چهار جلد منتشر شد، ‌نوشت: «شیعه طایفه‌ای کوچک بود که آثار قابل اعتنایی نداشت و اکنون شیعه‌ای در دنیا وجود ندارد.»

وقتی این خبر به سید حسن صدر رسید، با شیخ آقا بزرگ تهرانی و آیت الله محمدحسین کاشف‌الغطاء هم پیمان شد تا به معرفی شیعه بپردازد. سید حسن صدر درباره فعالیت‌های علمی شیعه و نقش آنان در تأسیس و تکمیل علوم اسلامی تحقیق کرد و کتاب معروف خود را به نام تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام، تألیف کرد، که در سال ۱۳۷۰ ه‍.ق در ۴۴۵ صفحه به چاپ رسید. شیخ آقا بزرگ تهرانی با تألیف الذریعة الی تصانیف الشیعة در ۲۹ جلد به معرفی آثار و تألیفات شیعه در علوم مختلف پرداخت. محمدحسین کاشف الغطاء نیز درکتاب "النقود والردود" یا "المراجعات الریحانیه"نقدی بر تاریخ آداب اللغة العربیه جرجی زیدان نوشت.[۱۷]


  • فعالیت‌های فرهنگی وهابیت روز به روز گسترش می‌یافت. سید حسن صدر برای دفع این فتنه، کتابی تحت عنوان «رسالة الشریفه فی الردّ علی فتاوی الوهابیّین» نگاشت.

سید حسن صدر علاقه بسیار شدیدی به خرید و جمع‌آوری کتاب داشت. این علاقه به قدری شدید بود که برای خرید یک کتاب از هزینه‌های ضروری زندگی چشم پوشی می‌کرد. وی کتاب‌های قدیمی و خطی را جمع آروی می‌کرد و اگر کتابی بدون نام مؤلف بود، ‌آن قدر تحقیق و تفحص می‌کرد تا نویسنده را بشناسد. اکنون کتابخانه‌اش شامل بیش از ۱۰۰۰ جلد کتاب نفیس است.

«من از آیت الله سید حسن صدر شنیدم که وی در ایام جوانی شب‌ها را (معمولا) برای مطالعه بیدار بود و در روز، خواب قبل یا بعد از ظهر را نمی‌شناخته، خودم نیز مشاهده کردم او در سال‌های پیری، شب و روز در کتابخانه‌اش قلم به دست راست و کاغذ در دست چپ، مشغول تحقیق و تألیف بود. به جرأت می‌گویم که آن بزرگوار یک چهارم عمرش را خوابید و باقی عمرش را بیدار بود؛ برعکس عموم مردم که فقط یک چهارم عمرشان را بیدارند.»[۱۸]

پانویس

  1. سرگذشت خودنوشت، علامه سید حسن صدر، خبرگزاری رسمی حوزه.
  2. امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۳۲۵.
  3. گلشن ابرار، جلد ۳، ۱۳۸۵، ص۶۰۸.
  4. گلشن ابرار، جلد ۳، ۱۳۸۵، ص۶۰۱.
  5. گلشن ابرار، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۶۰۱.
  6. سرگذشت خودنوشت، علامه سید حسن صدر، خبرگزاری رسمی حوزه.
  7. گلشن ابرار، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۶۰۲.
  8. پورتال اهلبیت(ع).
  9. گلشن ابرار، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۶۰۲.
  10. گلشن ابرار، ۱۳۸۵ش، ج۳،ص۶۰۳.
  11. گلشن ابرار، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۶۰۳.
  12. آیت‌الله سید حسن صدر، سایت اندیشه قم.
  13. رحمان‌ستایش، مقاله معرفی کتاب «الفوائد الرجالیه».
  14. گلشن ابرار، جلد ۳، ۱۳۸۵، ص۶۰۵.
  15. سرگذشت خودنوشت، علامه سید حسن صدر، خبرگزاری رسمی حوزه.
  16. گلشن ابرار، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۶۰۴.
  17. پورتال اهلبیت(ع).
  18. گلشن ابرار، ۱۳۸۵، ج۳، ص۶۰۴و ۶۰۵.

منابع