سوره بقره بزرگترین سوره قرآن، دومین سوره و از سورههای مدنی قرآن است که در جزءهای اول، دوم و سوم جای دارد. نامگذاری این سوره به نام «بقره» به دلیل وجود داستان گاو بنیاسرائیل در آن است.
هدف عمده سوره بقره را هدایت انسان و اعلام این مسئله دانستهاند که انسان باید به همه آنچه خدا به وسیله پیامبرانش نازل کرده، ایمان بیاورد و تفاوتی میان رسولان او قائل نشود. سوره بقره را به لحاظ محتوا، سوره جامعی دانستهاند که هم از اصول عقاید سخن گفته و هم احکامِ مسائلِ عبادى، اجتماعى، سياسى و اقتصادى را مطرح کرده است. داستان آدم و فرشتگان، داستانهایی مربوط به بنیاسرائیل، داستان ابراهیم و زنده شدن مردگان و داستان طالوت و جالوت از جمله داستانها و روایات تاریخی سوره بقره است.
نامگذاری
نام سوره بقره (گاو ماده) از داستان گاو بنیاسرائیل (در آیات ۶۷ تا ۷۳) گرفته شده که قرآن در این داستان به «بهانههای بنیاسرائیل» پرداخته است.[۱] فُسْطاط القرآن،[یادداشت ۱] سَنام القرآن، سید القرآن و زهرا نامهای دیگر سوره بقره هستند.[۲] سوره بقره و سوره آل عمران را با هم، زَهراوان نامیدهاند.[۳] همچنین در روایتی، امام علی(ع) از دو سوره بقره و سوره آلعمران به عنوان جمال القرآن یاد کرده است.[۴]
محل و ترتیب نزول
سوره بقره جزو سورههای مدنی و در ترتیب نزول، هشتاد و هفتمین سورهای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. این سوره در چینش کنونی مُصحَف، دومین سوره است و در جزءهای اول، دوم و سوم قرآن جای دارد.[۵] سوره بقره بعد از سوره مطففین و قبل از سوره آل عمران، به عنوان اولین سورهای دانسته شده که در مدینه بر پیامبر نازل شد.[۶]
تعداد آیات و دیگر ویژگیها
سوره بقره ۲۸۶ آیه، ۶۱۵۶ کلمه و ۲۶۲۵۶ حرف دارد. این سوره بزرگترین سورهٔ قرآن است و تقریبا ۲/۵ جزء قرآن را دربرمیگیرد.[۷] سوره بقره، اولین سوره از سورههای هفتگانه طوال و اولین سوره از سورههای ۲۹ گانه مقطعات است[۸] که با حروف مقطعه «الم» آغاز شده است.[۹] بزرگترین کلمه «فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّـهُ» و بلندترین آیه قرآن (آیهٔ ۲۸۲) در این سوره هستند.[۱۰]
محتوا
علامه طباطبایی هدف عمدهٔ سورهٔ بقره را اعلام این مسئله میداند که انسان باید به همه آنچه خدا به وسیله پیامبرانش نازل کرده است، ایمان بیاورد و تفاوتی میان رسولان او قائل نشود. او انتقاد از کافران و منافقان و سرزنش اهل کتاب به جهت بدعتهایشان را از دیگر مطالب مهم سوره دانسته است.[۱۱]
دلیل دوم: آیه ۷۶-۷۷ تلاش برای کتمان حقانیت پیامبر اسلام
نمونه اول: آیه ۵۱-۵۴ گوسالهپرستی بنیاسرائیل
وظیفه دوم: آیه ۴۱-۴۲ ایمان به قرآن و پیامبر اسلام
دلیل دوم: آیه ۳۰-۳۹ سعادت انسان در پیروی از دین خداست
مطلب دوم: آیه ۲۳-۲۴ کیفر ستیز با قرآن
آیه ۶-۷ گروه دوم: کافران
بهانه سوم: آیه ۹۷-۹۸ چون جبرئیل فرشته وحی است، ما ایمان نمیآوریم
دلیل سوم: آیه ۷۸-۷۹ اهمیت ندادن به محتوای تورات
نمونه دوم: آیه ۵۵-۵۶ تقاضای دیدن خدا
وظیفه سوم: آیه ۴۳ عمل به شریعت اسلام
مطلب سوم: آیه ۲۵ پاداش ایمان آورندگان به قرآن
آیه: ۸-۲۰ گروه سوم: منافقان
بهانه چهارم: آیه ۹۹-۱۰۳ آیات قرآن روشن و قابل فهم نیست!
دلیل چهارم: آیه ۸۰-۸۲ اعتقاد به مصونیت یهود از عذاب الاهی
نمونه سوم: آیه ۵۷ اسراف و ناسپاسی در برابر نعمتهای الاهی
آیه: ۴۴-۴۸ سه توصیه به بنیاسرائیل برای انجام وظایف خود
مطلب چهارم: آیه ۲۶-۲۷ فسق و گناه، عامل مخالفت با قرآن
بهانه پنجم: آیه ۱۰۴-۱۰۵ ادعای بیسوادی و بیادبی مسلمانان
دلیل پنجم: آیه ۸۳-۸۶ پایبند نبودن به پیمانهای الاهی
نمونه چهارم: آیه ۵۸-۵۹ استهزای فرمان خدا هنگام ورود به سرزمین موعود
بهانه ششم: آیه ۱۰۶-۱۰۷ چرا اسلام شریعت یهود را نسخ کرده است؟
دلیل ششم: آیه ۸۷-۹۰ مخالفت همیشگی یهودیان با پیامبران خدا
نمونه پنجم: آیه ۶۰ فساد در زمین پس از بهرهمندی از نعمتها
بهانه هفتم: آیه ۱۰۸-۱۱۰ درخواست معجزات دیگر از پیامبر
نمونه ششم: آیه ۶۱-۶۲ ناسپاسی و عافیتطلبی
بهانه هشتم: آیه ۱۱۱-۱۱۷ فقط یهودی و مسیحی به بهشت میروند
نمونه هفتم: آیه ۶۳-۶۶ رویگردانی از پیمان الاهی
بهانه نهم: آیه ۱۱۸-۱۲۳ چرا خدا مستقیماً با ما سخن نمیگوید؟!
نمونه هشتم: آیه ۶۷-۷۴ سرسختی و لجاجت در اجرای فرمان خدا
بهانه دهم: آیه ۱۲۴-۱۳۴ توصیه حضرت ابراهیم به پیروی از آیین یهود و مسیحیت
بهانه یازدهم: آیه ۱۳۵-۱۳۹ تنها راه هدایت، پیروی از آیین یهود و مسیحیت است!
بهانه دوازدهم: آیه ۱۴۰-۱۴۱ ابراهیم و سایر پیامبران یهودی یا مسیحی بودند!
بهانه سیزدهم: آیه ۱۴۲-۱۵۲ چرا مسلمانان قبله خود را تغییر دادند؟
سوره بقره را به لحاظ موضوعات مورد بحث، سوره جامعی دانستهاند که هم از اصول عقاید سخن گفته و هم احکام مسائل عبادى، اجتماعى، سياسى و اقتصادى را مطرح کرده است.[۱۳] تفسیر نمونه مطالب سوره بقره را به صورت زیر خلاصه کرده است:
خاتمه: آیه ۲۸۵-۲۸۶ ویژگیهای ایمانآوردنگان به اسلام
بخش چهارم: آیه ۲۴۳-۲۸۴ عوامل حفظ و گسترش احکام دینی در جامعه
بخش سوم: آیه ۱۶۳-۲۴۲ برتری قوانین و احکام اسلام
عامل سوم: آیه ۲۶۱-۲۸۴ سالمسازی روابط اقتصادی
عامل دوم: آیه ۲۵۵-۲۶۰ گسترش فرهنگ توحید در جامعه
عامل اول: آیه ۲۴۳-۲۵۴ جهاد با دشمنان دین
مطلب اول: ۲۸۵ عقاید مؤمنان
اصل سوم: آیه ۲۸۲-۲۸۴ تأمین امنیت سرمایهگذاری اقتصادی
اصل دوم: ۲۷۵-۲۸۱ مبارزه با رباخواری
اصل اول: آیه ۲۶۱-۲۷۴ گسترش فرهنگ انفاق در جامعه
مطلب اول: آیه ۲۵۵ صفات خداوند
مطلب اول: آیه ۲۴۳-۲۴۵ فرار از جهاد، عامل ذلت ملتی مقدر
مقدمه: آیه ۱۶۳-۱۶۷ دلایل پیروی از قوانین خدا در زندگی
قانون اول: آیه ۱۶۸-۱۷۷ احکام خوراکیها
مطلب دوم: آیه ۲۸۶ درخواستهای مؤمنان از خدا
مطلب اول؛ آیه ۲۸۲ نگارش و ثبت دقیق معاملات
مطلب اول: آیه ۲۷۵ شخصیت نامتعادل رباخوار
مطلب اول: آیه ۲۶۱ ثمرات انفاق
مطلب دوم: آیه ۲۵۶-۲۵۷ آثار ایمان واقعی به توحید
مطلب دوم: آیه ۲۴۶-۲۵۲ جهاد، عامل اقتدار گروهی از آوارگان یهود
قانون سوم: آیه ۱۸۳-۱۸۷ احکام وصیت
قانون دوم: آیه ۱۷۸-۱۷۹ قانون قصاص
مطلب دوم: آیه ۲۸۲ شاهد گرفتن هنگام ثبت معاملات
مطلب دوم: آیه ۲۷۵ نادرستی توجیه اقتصادی
مطلب دوم: آیه ۲۶۲-۲۶۳ شرایط انفاق
مطلب سوم: آیه ۲۵۸-۲۶۰ مراتب هدایت انسانها به معارف توحیدی
مطلب سوم: آیه ۲۵۳-۲۵۴ عوامل پیروزی در جهاد
قانون چهارم: آیه ۱۸۳-۱۸۷ احکام روزه واجب
قانون پنجم: آیه ۱۸۸ ممنوعیت حرامخواری
مطلب سوم: آیه ۲۸۲ جدیت در ثبت معاملات غیرنقدی
مطلب سوم: آیه ۲۷۵ حکم مسلمانانی که رباخوار بودهاند
مطلب سوم: آیه ۲۶۴-۲۶۶ عوامل باطل شدن انفاق
قانون هفتم: آیه ۱۹۰-۱۹۵ جهاد با دشمنان دین
قانون ششم: آیه ۱۸۹ حرمت تغییر شیوه انجام عبادات
مطلب چهارم: آیه ۲۸۲ رعایت حقوق شاهد و نویسنده سند معامله
مطلب چهارم: آیه ۲۷۶-۲۷۷ مقایسه پیامدهای ربا با انفاق
مطلب چهارم: آیه ۲۶۷ اموال شایسته انفاق
قانون هشتم: آیه ۱۹۶-۲۰۷ احکام و آداب حج تمتع
قانون نهم: آیه ۲۰۸-۲۱۴ پرهیز از اختلاف در جامعه اسلامی
مطلب پنجم: آیه ۲۸۳ جواز ثبت نکردن معامله در موارد خاص
مطلب پنجم: آیه ۲۷۸-۲۸۱ وظایف مسلمانان پس از صدور حکم ربا
مطلب پنجم: آیه ۲۶۸-۲۷۰ علت ترک انفاق و راه درمان آن
قانون یازدهم: آیه ۲۱۶-۲۱۸ حکم جنگ در ماه حرام
قانون دهم: آیه ۲۱۵ موارد مصرف انفاق
مطلب ششم: آیه ۲۸۳-۲۸۴ وظیفه شاهدان معامله
مطلب ششم: آیه ۲۷۱ روش پرداخت انفاق
قانون دوازدهم: ۲۱۹-۲۲۰ حکم شراب و قمار
قانون سیزدهم: آیه ۲۲۰ چگونگی رفتار با یتیمان
مطلب هفتم: آیه ۲۷۲ روش گسترش فرهنگ انفاق
قانون پانزدهم: آیه ۲۲۲-۲۲۳ معاشرت با زنان در ایام عادات ماهانه
قانون چهاردهم: آیه ۲۲۱ حرمت ازدواج با مشرکان
مطلب هشتم: آیه ۲۷۳ به چه کسانی انفاق کنیم؟
قانون شانزدهم: آیه ۲۲۴-۲۲۷ حرمت سوگند بر ترک عمل زناشویی
قانون هفدهم: آیه ۲۲۸-۲۳۱ احکام طلاق
مطلب نهم: آیه ۲۷۴ اهمیت دائمی بودن انفاق
قانون هجدهم: آیه ۲۳۲-۲۴۲ حقوق بیوهزنان
قصهها و روایتهای تاریخی
در سوره بقره به داستانها و روایات تاریخی متعددی از جمله داستان آفرینشِ آدم، داستانهایی از قوم بنیاسرائیل، زنده شدن پرندگان به اشاره حضرت ابراهیم(ع) و داستان طالوت و جالوت اشاره شده است.
داستان آفرینش آدم (پیامبر): این داستان در آیات ۳۰ تا ۳۹ سوره بقره آمده است و افزون بر این در سورههای اعراف آیات۱۰-۲۷، حجر آیات ۲۶-۴۳، اسراء آیات ۶۱-۶۵ و طه آیات ۱۱۵-۱۲۴ به آن پرداخته شده است.
مشاهده احیاء پرندگان کشته شده توسط حضرت ابراهیم: آیه ۲۶۰ (در روایت آمده است حضرت ابراهیم(ع) بر لاشه نهنگی گذشت که نیم آن در خشکی و نیم آن در دریا بود و جانوران دریا و خشکی از آن میخوردند. ابلیس به ابراهیم گفت خدا چگونه این اجزا را از شکم این همه جانور گرد میآورد و ابراهیم از خدا خواست تا چگونگی احیا مردگان را به او نشان دهد. ندا آمد مگر ایمان نداری؟ ابراهیم پاسخ داد ایمان دارم، ولی برای اطمینان دل و خلاص شدن از وسوسه شیطان، زنده شدن مردگان را به من بنما. پس خدا به او دستور داد که چند پرنده کشته بر سر چهار کوه بگذار و آنها را صدا کن تا زنده شدن آنها را به چشم ببینی.[۱۶])
درباره حدود هشتاد آیه از سوره بقره اسباب و شأن نزولهایی ذکر شده است.[۱۷] به برخی از شأن نزولهای سوره بقره در ادامه اشاره میشود:
تمسخر مسلمانان توسط منافقان
ابن عباس نزول آیه ۱۴ سوره بقره را درباره عبدالله بن ابی و یاران منافقش میداند؛ هنگامی که به عدهای از صحابه پیامبر(ص) برخوردند و با الفاظی آنان را مورد تعریف و تمجید قرار دادند؛ ولی در میان خود از آنان بیزاری میجستند و خود را مسخره کننده مسلمانان معرفی میکردند.[۱۸]
بهشتی بودن یاران مسیحی سلمان
شیخ طوسی در مورد آیه ۶۲ سوره بقره به نقل از سُدّی آورده است که این آیه درباره سلمان فارسى و ياران مسيحى او كه قبل از بعثت بهوسيله آنها مسيحى شد، نازل گرديد. کسانی که به او خبر داده بودند به زودى پيامبری مبعوث گشته و آنان در صورت درک محضرش به او ایمان خواهند آورد.[۱۹]
آیات ۶۷ تا ۷۳ سوره بقره، داستان معروف گاو بنیاسرائیل را بیان میکند. این آیات بهانهجوییهای بنیاسرائیل را نشان داده و در پایان بر سنگدلی آنان تأکید کرده است.[۲۰] در تفسیر نمونه ماجرا اینگونه بیان شده که يكی از افراد بنى اسرائيل كشته مىشود و ميان قبايل بنى اسرائيل درباره اینکه چه کسی قاتل است، اختلاف و درگيری شکل مىگیرد. آنها برای داورى، نزد حضرت موسى(ع) مىروند و او با استمداد از پروردگار از طریق زدن عضو یک گاو ویژه به بدن مقتول، به گونهٔ اعجازآميزى زنده شده و قاتل خود را معرفی میکند.[۲۱] این کتاب قدرت بىپايان پروردگار، معاد و عدمسختگيری را از نکات آموزندهٔ این داستان دانسته است.[۲۲]
حلال شدن برخی احکام در شبهای ماه رمضان
علی بن ابراهیم قمی با نقل روایتی از امام صادق(ع) آورده است که ابتدای اسلام عمل زناشویی از اول تا آخر ماه رمضان حرام بود و اگر کسی پیش از افطار خوابش میبرد تا موقع افطار شب بعد نمیتوانست غذا بخورد.[۲۳] بنابر نقل علی بن ابراهیم، در زمان جنگ احزاب یکی از اصحاب پیامبر که پیرمردی ضعیف بود موقع افطار خوابش برد و روز بعد در هنگام کندن خندق بیهوش شد و از طرفی برخی از مسلمانان در شبهای ماه رمضان با زنان خود آمیزش میکردند؛ همین اتفاقات باعث شد آیه ۱۸۷ سوره بقره نازل شود و حکم قبلی را نسخ کند.[۲۴]
حرمت ازدواج با مشرکین
نزول آیه ۲۲۱ سوره بقره را درباره مردی به نام مرثد بن ابی مرثد غنوی دانستهاند که مردی شجاع و نیرومند بود و به دستور پیامبر(ص) به مکه رفت تا جمعی از مسلمانان که آنجا بودند را بیرون آورد. هنگامی که مَرثَد در مکه بود زنی به نام عَناق به او اظهار علاقه کرد و خواست تا با او ازدواج کند ولی مرثد که مردی پایبند احکام بود، ازدواج با آن زن را منوط به اجازه رسول خدا دانست. وقتی در مدینه نزد پیامبر رسید و جریان را نقل کرد آیه ۲۲۱ مبنی بر منع ازدواج مشرکان با مسلمانان نازل شد.[۲۵]
«وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً ۖ قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ ۖ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴿۳۰﴾» (و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت: «من در زمین جانشینی خواهم گماشت »، [فرشتگان] گفتند: «آیا در آن کسی را میگماری که در آن فساد انگیزد، و خونها بریزد؟ و حال آنکه ما با ستایش تو، [تو را] تنزیه میکنیم و به تقدیست میپردازیم.» فرمود: «من چیزی میدانم که شما نمیدانید.»)
آیه ۳۰ سوره بقره به اعلام خلافت انسان از جانب خداوند بر روی زمین و پرسش و پاسخ ملائکه با خدا درباره این خلافت پرداختهاست. این آیه سرآغاز آیات دهگانهای است که به بررسی جایگاه انسان در نظام آفرینش، ویژگیها، استعدادها و قابلیتهای او، بیان حقیقت و آثار خلافت و هبوط انسان به زمین میپردازد.[۲۶]
بر پایه آیه ۳۰ سوره بقره، زمانی که خداوند به فرشتگان خبر میدهد که قرار است در زمین جانشینی قرار دهد، فرشتگان چنين فهميدهاند كه اين عمل باعث وقوع فساد و خونريزى در زمين میشود. بسیاری از مفسران چنین برداشت فرشتگان را به دلیل وجود موجوداتی پیشینی در زمین دانستهاند که در آنجا فساد به پا کرده بودند.[۲۷]مجمع البیان از ابن عباس و ابن مسعود نقل میکند که فرشتگان میدانستند حضرت آدم(ع) مرتکب گناه نمیشود، اما چون خدا به آنها گفته بود که برخی از فرزندان آدم در زمین فساد به پا میکنند، چنین سؤالی پرسیدند.[۲۸] علامه طباطبایی علت این برداشت فرشتگان را به دلیل علم آنها به زمینی بودن انسان که ترکیبی از غضب و شهوت است، میداند.[۲۹]
«وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ عَلَىٰ مُلْكِ سُلَيْمَانَ ۖ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَـٰكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ ۚ ...﴿۱۰۲﴾» (و آنچه را که شیطان [صفت]ها در سلطنت سلیمان خوانده [و درس گرفته] بودند، پیروی کردند. و سلیمان کفر نورزید، لیکن آن شیطان [صفت]ها به کفر گراییدند که به مردم سحر میآموختند. و [نیز از] آنچه بر آن دو فرشته ، هاروت و ماروت، در بابِل فرو فرستاده شده بود [پیروی کردند] ... .)
آیه ۱۰۲ این سوره به آیه سحر معروف است. این آیه به رواج سحر در میان یهودیان اشاره دارد و به اتهام ساحر بودن حضرت سلیمان و هاروت و ماروت پاسخ میدهد.[۳۰]
«مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا ۗ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّـهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۱۰۶﴾» (هر حکمی را نسخ کنیم، یا آن را به [دست] فراموشی بسپاریم، بهتر از آن، یا مانندش را میآوریم. مگر ندانستی که خدا بر هر کاری تواناست؟»)
آیه نسخ به از بین رفتن حکم و اثر برخی از آیات خدا و جایگزین شدن آن با آیات دیگری اشاره دارد.[۳۱] به گفته مفسران آیات قرآن، مخلوقات خدا، انبیا و اولیای الهی و کتب آسمانی پیشین از مصادیق واژه آیت در آیه نسخ هستند.[۳۲] نسخ را فقط مربوط به احکام شرعی ندانستهاند؛ بلکه در امور تکوینی نیز آن را جاری میدانند. نسخ زمانی صورت میگیرد که مصلحت حکمی از احکام منقضی شده و بنا بر شرایط جدید نیاز به حکم دیگری وجود دارد.[۳۳]
این آیه را دلیل بر حاکمیت خداوند در احکام دانسته و اینکه او قادر به تشخیص مصالح بندگان است؛ بنابراین مؤمنان نباید به سخنان نابجای افراد مغرض گوش فرا دهند و در مسئله نسخ احکام دچار تردید گردند.[۳۴]
سبب نزول آیه نسخ را به دلیل طعنه مشرکان و یهودیان به پیامبر(ص) میدانند. آنان نسخ شدن برخی از دستورها و احکام یا تغییر قبله از بیت المقدس به کعبه را دلیل تناقض در آرای پیامبر(ص) میدانستند و قرآن را نه کلام خدا بلکه کلام محمد معرفی میکردند؛ به همین دلیل آیه نسخ در رد ادعای آنان نازل شد.[۳۵]
«بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ وَإِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ﴿۱۱۷﴾» ([او] پدید آورنده آسمانها و زمین [است]، و چون کاری را اراده فرماید، فقط میگوید: «[موجود] باش» پس [فوراً موجود] میشود.)
علامه طباطبایی با استناد به روایتی از امام باقر(ع) بدیع بودن خداوند را به این معنا دانسته که همه اشیا را به علم خود و بدون الگوی قبلی آفریده است.[۳۶] بر اساس این دیدگاه هیچ دو موجودی در جهان نیستند مگر اینکه میان آن دو تفاوت وجود دارد؛ بنابراین هر موجودی بدیع الوجود است یعنی بدون اینکه قبل از خودش نظیری داشته باشد وجود یافته در نتیجه خدا مُبدع و بدیع السموات و الارض است.[۳۷]
«وَ إِذْ ابتلی إِبراهیمَ ربّه بِکلماتٍ فأتمهنّ قالَ إِنّی جاعِلُک لِلنّاسِ إِماماً قالَ وَمِنْ ذُرّیتی قالَ لایَنالُ عَهدی الظّالِمینَ﴿۱۲۴﴾» (هنگامی که خداوند، ابراهیم (ع) را با وسایل گوناگونی آزمود [و او به خوبی از عهده آزمون برآمد]؛ خداوند به او فرمود: من تو را امام مردم قرار دادم. ابراهیم (ع) گفت: از فرزندان من نیز [امامانی قرار بده]خداوند فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد.)
آیه ۱۲۴ سوره بقره، به آیۀ ابتلاء معروف است.[۳۸] سابقه بحث از این آیه، به دوران امامان شیعه(ع) و تلاش اصحاب ائمه برای اثبات عصمت امام به وسیله این آیه برمیگردد.[۳۹] عالمان شیعه معتقدند آیه ابتلاء بر عصمت امام دلالت دارد و منظور از واژه امام در آن، مقامی غیر از نبوت و رسالت است.[۴۰] در مقابل، عالمان اهل سنت، مصداقهایی چون نبوت یا رسالت را برای واژه امام مطرح کردهاند.[۴۱]
«الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ﴿۱۵۶﴾» ([صابران]كسانی [هستند] كه چون مصیبتی به آنان برسد، میگویند: «ما از آنِ خدا هستیم و به سوی او باز میگردیم».)
بخش پایانی آیه ۱۵۶ سوره بقره که به بازگشت انسانها به سوی خدا اشاره دارد، به آیه استرجاع معروف است.[۴۲] این آیه صابران را کسانی معرفی میکند که در مصیبتها میگویند: «ما از آنِ خدا هستیم و به سوی او باز میگردیم.»[۴۳]مسلمانان بنا بر این آیه و توصیۀ روایات، در مصیبتها آن را تلاوت میکنند.[۴۴] در تفسیر مجمع البیان از پیامبر(ص) نقل شده است هر کس در مصیبتها آیه استرجاع را بخواند، اهل بهشت است.[۴۵]
«وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ ۖ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ ﴿۱۸۶﴾» (و هرگاه بندگان من، از تو درباره من بپرسند، [بگو] من نزدیکم، و دعای دعاکننده را- به هنگامی که مرا بخواند- اجابت میکنم، پس [آنان] باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند، باشد که راه یابند.)
این آیه را به چند دلیل نشانه اهتمام خدا بر استجابت دعا دانستهاند.
«وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّـهِ ۗ وَاللَّـهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ ﴿۲۰۷﴾» (و از میان مردم کسی است که جان خود را برای طلب خشنودی خدا میفروشد و خدا نسبت به [این] بندگان مهربان است.)
به آیه ۲۰۷ سوره بقره، آیهٔ شراء یا اشتراء، میگویند. این آیه درباره فداکاری حضرت علی(ع) در لیلة المَبیت نازل شد که برای حفظ جان پیامبر اسلام(ص) در بستر او خوابید.[۴۸] این آیه کسانی را ستوده است که حاضرند جان خود را در ازای بهدستآوردن رضایت خداوند فدا کنند.[۴۹]علامه طباطبایی درباره ارتباط فراز اول آیه (وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّـهِ) با فراز پایانیاش (وَاللَّـهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ) گفته است، وجود انسانی که از جان خود در راه رضای خدا درمیگذرد و انسانها از برکات او برخوردار میگردند؛ روشن است وجود چنین فردى در میان انسانها، رأفتى است از سوی خدا بر بندگانش.[۵۰]
«اَللَّـهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۗ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ ۖ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ ﴿۲۵۵﴾» (خدا است كه معبودى جز او نيست؛ زنده و برپادارنده است؛ نه خوابى سبک او را فرو مىگيرد و نه خوابى گران؛ آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، از آنِ اوست. كيست آن كس كه جز به اذن او در پيشگاهش شفاعت كند؟ آنچه در پيش روى آنان و آنچه در پشت سرشان است مىداند. و به چيزى از علم او، جز به آنچه بخواهد، احاطه نمىيابند. كرسى او آسمانها و زمين را در بر گرفته و نگهدارى آنها بر او دشوار نيست و او است والاى بزرگ.)
آیةالکرسی در میان مسلمانان شهرت زیادی دارد و مورد توجه و تعظیم آنان بوده است. اين آيه در زمان پیامبر اکرم(ص) نيز به آيةالكرسى معروف بوده[۵۱] و پيامبر(ص) آن را باعظمتترين آیه قرآن، نامیده است.[۵۲]اهل بیت (ع) نیز در روایات متعددی درباره اهمیت آیةالکرسی و تفسیر آن سخن گفتهاند.[۵۳]علامه طباطبایی دلیل عظمت آيةالكرسى را شامل بودن آن بر مطالب دقیقی درباره توحیدِ خالص و قیمومیت مطلق خدا میداند و معتقد است به جز اسماء ذات خدا، همه اسماء حُسنای او، به قیمومیت او برمیگردد.[۵۴]
برای واژه «کرسی»، معانی مختلفی همچون قلمرو حکومت، منطقه نفوذ علم و موجودی گستردهتر از آسمان و زمین گفته شده است.[۵۵] بر طبق حدیثی از امام صادق(ع)، «کرسی» علم اختصاصی خداوند است که هیچ یک از پیامبران و فرستادگان و حجتهایش را بر آن آگاه نکرده است.[۵۶]
«لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ ۖ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ ۚ فَمَن يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّـهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّـهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۲۵۶﴾» (در دین هیچ اجباری نیست و راه از بیراهه بخوبی آشکار شده است. پس هر کس به طاغوت کفر ورزد، و به خدا ایمان آورد، به یقین، به دستاویزی استوار، که آن را گسستن نیست، چنگ زده است. و خداوند شنوای داناست.)
آیه ۲۵۶ سوره بقره را نشان بر اجباری نبودن پذیریش دین به ویژه دین اسلام بر کافران، مشرکان و دیگران دانستهاند؛ چراکه مسیر حق از باطل روشن شده است. این آیه همچنین برای سخن و عمل اجباری هیچ ارزش دنیوی و اخروی از نظر شریعت قائل نیست.[۵۷]
درباره سبب نزول این آیه گفتهاند یکی از اصحاب پیامبر(ص) از او خواست، دو پسرش را که مسیحی شده بودند، به دین اسلام برگرداند. در پاسخ به این درخواست، آيه ۲۵۶ سوره بقره نازل شد که ایمانآوردن به دین اجباری نيست.[۵۸] به نوشته مکارم شیرازی در تفسیر نمونه، اين آيه نشان میدهد که دین اسلام با اجبار و زور شمشير و قدرت نظامى پيش نرفته است. به گفته وی، به علت آنکه آیه قبل، از عقاید بنیادین دین، مانند توحید و صفات خدا سخن میگوید و این عقاید با عقل قابل استدلال است، از این آیه میتوان نتیجه گرفت که دین نیازی به اجبار ندارد.[۵۹] علامه طباطبایی این احتمال را داده که ممکن است منظور از اکراه در آیه، اجبار تکوینی(تکوین به معنای ایجاد چیزی در خارج از ذهن است[۶۰]) باشد؛ یعنی از آنجا که ایمانآوردن، امری درونی و قلبی است، امکان اجبار در خصوص آن وجود ندارد.[۶۱]
«الَّذینَ ینْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِیةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لا هُمْ یحْزَنُون ﴿۲۷۴﴾» (کسانی که اموال خود را شب و روز، و نهان و آشکارا، انفاق میکنند، پاداش آنان نزد پروردگارشان برای آنان خواهد بود؛ و نه بیمی بر آنان است و نهاندوهگین میشوند.)
این آیه درباره انفاق و کیفیت انجام آن نازل شده است.[۶۲] مفسران شأن نزول آیه را در مورد امام علی(ع) دانستهاند. امیرمؤمنان چهار درهم خود را یکی در شب و یکی را در روز و دو درهم دیگر را یکی آشکارا و دیگری را در نهان انفاق کرد.[۶۳] این آیه شامل تمام کسانی که اینگونه به انفاق بپردازند، میشود.[۶۴]
«آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ ۚ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّـهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ ۚ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا ۖ غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ ...﴿۲۸۵﴾» (پیامبر [خدا] بدانچه از جانب پروردگارش بر او نازل شده است ایمان آورده است، و مؤمنان همگی به خدا و فرشتگان و کتابها و فرستادگانش ایمان آورده اند [و گفتند:] «میان هیچ یک از فرستادگانش فرق نمیگذاریم» و گفتند: «شنیدیم و گردن نهادیم، پروردگارا، آمرزش تو را [خواستاریم] و فرجام به سوی تو است.» ...)
آیات آمَنَ الرّسول مشهور به آیه آمن الرسول، آیات ۲۸۵ و ۲۸۶ سوره بقره است. ایمان به خدا، تصدیق پیامبران، اعتقاد به معاد، رعایت حق عبادت خدا، ایمان قلبی و اطاعت عملی مؤمنین، آمرزش خدا، عدم تکلیف بندگان فراتر از میزان قدرت آنها و آسان بودن دین اسلام از مسائل مورد اشاره در این دو آیه است.[۶۵]
دیگر آیات مشهور
آیات دیگری از سوره بقره را نیز میتوان به عنوان آیات مشهور و نامدار معرفی کرد. آیه ۲۳ درباره تحدی قرآن با مخالفان، آیه ۱۱۲ درباره تسلیم خالصانه در برابر خدا، آیه ۱۱۵ مبنی بر حضور خدا در مشرق و مغرب (لله المشرق و المغرب)، آیه ۱۵۵ درباره امتحان و آزمایش صابران (ولنبلونکم بشی من الخوف و الجوع...)، آیه ۱۵۹ با نام آیه کتمان، آیه ۱۷۷ با نام آیه بر درباره ماهیت بر و نیکویی (لیس البر ان تولوا وجوهکم)، آیه ۲۰۱ دربردارنده ذکر قنوت، آیه ۲۰۸ با نام آیه سلم، آیه ۲۱۳ درباره امت واحده (کان الناس امة واحدة...)، آیه ۲۳۳ با نام آیه رضاع، آیه ۲۳۴ با نام آیه تربص، آیه ۲۳۸ درباره اهمیت حفظ اوقات نماز (حافظوا علی الصلوات ...) و آیه ۲۶۹ درباره اعطای حکمت توسط خدا(یوتی الحکمة من یشاء ...) از جمله این آیات است.
آیات الاحکام
فقها از برخی آیات سوره بقره برای استنباط احکام فقهی استفاده کردهاند. آیاتی که یا حکم شرعی در آن وجود دارد یا در فرآیند استنباط احکام مورد استفاده قرار میگیرند، آیات الاحکام خوانده میشود.[۶۶] در جدول زیر به برخی از آیات الاحکام سوره بقره اشاره شده است:
بر طبق روایتی از مجمع البیان، پیامبر(ص) سورهٔ بقره را با فضیلتترین سوره قرآن و آیةالکرسی را بافضیلتترین آیهٔ سوره بقره، معرفی کرده است.[۶۷] افضليت اين سوره را، به جهت جامعيت آن و افضلیت آيةالكرسى به جهت محتواى توحيدى آن محتمل دانستهاند.[۶۸]
در خواص این سوره از امام سجاد(ع) به نقل از پیامبر(ص) آمده، كسى كه چهار آيه از آغاز سوره بقره و آيةالكرسى و دو آيهٔ بعد از آن و سه آیهٔ آخر سوره را بخواند، در جان و مالش ناخوشايندى نمیبیند و شيطان به او نزدیک نمیشود و قرآن را فراموش نمیکند.[۶۹]
﴿و چون به آنان گفته شود همان گونه که مردم ایمان آوردند شما هم ایمان بیاورید میگویند آیا همان گونه که کم خردان ایمان آوردهاند ایمان بیاوریم هشدار که آنان همان کمخردانند ولی نمیدانند ١٣﴾
﴿و چون با کسانی که ایمان آوردهاند برخورد کنند میگویند ایمان آوردیم و چون با شیطانهای خود خلوت کنند میگویند در حقیقت ما با شماییم ما فقط [آنان را] ریشخند میکنیم ١٤﴾
﴿یا چون [کسانی که در معرض] رگباری از آسمان که در آن تاریکیها و رعد و برقی است [قرار گرفتهاند] از [نهیب] آذرخش [و] بیم مرگ سر انگشتان خود را در گوشهایشان نهند ولی خدا بر کافران احاطه دارد ١٩﴾
﴿نزدیک است که برق چشمانشان را برباید هر گاه که بر آنان روشنی بخشد در آن گام زنند و چون راهشان را تاریک کند [بر جای خود] بایستند و اگر خدا میخواست شنوایی و بیناییشان را برمی گرفت که خدا بر همه چیز تواناست ٢٠﴾
﴿همان [خدایی] که زمین را برای شما فرشی [گسترده] و آسمان را بنایی [افراشته] قرار داد و از آسمان آبی فرود آورد و بدان از میوهها رزقی برای شما بیرون آورد پس برای خدا همتایانی قرار ندهید در حالی که خود میدانید ٢٢﴾
﴿و کسانی را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته انجام دادهاند مژده ده که ایشان را باغهایی خواهد بود که از زیر [درختان] آنها جویها روان است هر گاه میوه ای از آن روزی ایشان شود میگویند این همان است که پیش از این [نیز] روزی ما بوده و مانند آن [نعمتها] به ایشان داده شود و در آنجا همسرانی پاکیزه خواهند داشت و در آنجا جاودانه بمانند ٢٥﴾
﴿خدای را از اینکه به پشه ای یا فروتر [یا فراتر] از آن مثل زند شرم نیاید پس کسانی که ایمان آوردهاند میدانند که آن [مثل] از جانب پروردگارشان بجاست ولی کسانی که به کفر گراییدهاند میگویند خدا از این مثل چه قصد داشتهاست [خدا] بسیاری را با آن گمراه و بسیاری را با آن راهنمایی میکند و[لی] جز نافرمانان را با آن گمراه نمیکند ٢٦﴾
﴿همانانی که پیمان خدا را پس از بستن آن میشکنند و آنچه را خداوند به پیوستنش امر فرموده میگسلند و در زمین به فساد میپردازند آنانند که زیانکارانند ٢٧﴾
﴿و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمین جانشینی خواهم گماشت [فرشتگان] گفتند آیا در آن کسی را میگماری که در آن فساد انگیزد و خونها بریزد و حال آنکه ما با ستایش تو [تو را] تنزیه میکنیم و به تقدیست میپردازیم فرمود من چیزی میدانم که شما نمیدانید ٣٠﴾
﴿فرمود ای آدم ایشان را از اسامی آنان خبر ده و چون [آدم] ایشان را از اسماءشان خبر داد فرمود آیا به شما نگفتم که من نهفته آسمانها و زمین را میدانم و آنچه را آشکار میکنید و آنچه را پنهان میداشتید میدانم ٣٣﴾
﴿پس شیطان هر دو را از آن بلغزانید و از آنچه در آن بودند ایشان را به درآورد و فرمودیم فرود آیید شما دشمن همدیگرید و برای شما در زمین قرارگاه و تا چندی برخورداری خواهد بود ٣٦﴾
﴿و بدانچه نازل کردهام که مؤید همان چیزی است که با شماست ایمان آرید و نخستین منکر آن نباشید و آیات مرا به بهایی ناچیز نفروشید و تنها از من پروا کنید ٤١﴾
﴿و بترسید از روزی که هیچکس چیزی [از عذاب خدا] را از کسی دفع نمیکند و نه از او شفاعتی پذیرفته و نه به جای وی بدلی گرفته میشود و نه یاری خواهند شد ٤٨﴾
﴿و [به یاد آرید] آنگاه که شما را از [چنگ] فرعونیان رهانیدیم [آنان] شما را سخت شکنجه میکردند پسران شما را سر میبریدند و زنهایتان را زنده میگذاشتند و در آن [امر بلا و] آزمایش بزرگی از جانب پروردگارتان بود ٤٩﴾
﴿و چون موسی به قوم خود گفت ای قوم من شما با [به پرستش] گرفتن گوساله برخود ستم کردید پس به درگاه آفریننده خود توبه کنید و [خطاکاران] خودتان را به قتل برسانید که این [کار] نزد آفریدگارتان برای شما بهتر است پس [خدا] توبه شما را پذیرفت که او توبه پذیر مهربان است ٥٤﴾
﴿و بر شما ابر را سایه گستر کردیم و بر شما گزانگبین و بلدرچین فرو فرستادیم [و گفتیم] از خوراکیهای پاکیزه ای که به شما روزی دادهایم بخورید و[لی آنان] بر ما ستم نکردند بلکه بر خویشتن ستم روا میداشتند ٥٧﴾
﴿و [نیز به یادآرید] هنگامی را که گفتیم بدین شهر درآیید و از [نعمتهای] آن هر گونه خواستید فراوان بخورید و سجده کنان از در [بزرگ] درآیید و بگویید [خداوندا] گناهان ما را بریز تا خطاهای شما را ببخشاییم و [پاداش] نیکوکاران را خواهیم افزود ٥٨﴾
﴿اما کسانی که ستم کرده بودند [آن سخن را] به سخن دیگری غیر از آنچه به ایشان گفته شده بود تبدیل کردند و ما [نیز] بر آنان که ستم کردند به سزای اینکه نافرمانی پیشه کرده بودند عذابی از آسمان فرو فرستادیم ٥٩﴾
﴿و هنگامی که موسی برای قوم خود در پی آب برآمد گفتیم با عصایت بر آن تخته سنگ بزن پس دوازده چشمه از آن جوشیدن گرفت [به گونه ای که] هر قبیله ای آبشخور خود را میدانست [و گفتیم] از روزی خدا بخورید و بیاشامید و[لی] در زمین سر به فساد برمدارید ٦٠﴾
﴿و چون گفتید ای موسی هرگز بر یک [نوع] خوراک تاب نیاوریم از خدای خود برای ما بخواه تا از آنچه زمین میرویاند از [قبیل] سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز برای ما برویاند [موسی] گفت آیا به جای چیز بهتر خواهان چیز پست ترید پس به شهر فرود آیید که آنچه را خواستهاید برای شما [در آنجا مهیا]ست و [داغ] خواری و ناداری بر [پیشانی] آنان زده شد و به خشم خدا گرفتار آمدند چرا که آنان به نشانههای خدا کفر ورزیده بودند و پیامبران را بناحق میکشتند این از آن روی بود که سرکشی نموده و از حد درگذرانیده بودند ٦١﴾
﴿در حقیقت کسانی که [به اسلام] ایمان آورده و کسانی که یهودی شدهاند و ترسایان و صابئان هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان داشت و کار شایسته کرد پس اجرشان را پیش پروردگارشان خواهند داشت و نه بیمی بر آنان است و نه اندوهناک خواهند شد ٦٢﴾
﴿و چون از شما پیمان محکم گرفتیم و [کوه] طور را بر فراز شما افراشتیم [و فرمودیم] آنچه را به شما دادهایم به جد و جهد بگیرید و آنچه را در آن است به خاطر داشته باشید باشد که به تقوا گرایید ٦٣﴾
﴿و هنگامی که موسی به قوم خود گفت خدا به شما فرمان میدهد که ماده گاوی را سر ببرید گفتند آیا ما را به ریشخند میگیری گفت پناه میبرم به خدا که [مبادا] از جاهلان باشم ٦٧﴾
﴿گفتند پروردگارت را برای ما بخوان تا بر ما روشن سازد که آن چگونه [گاوی] است گفت وی میفرماید آن ماده گاوی است نه پیر و نه خردسال [بلکه] میانسالی است بین این دو پس آنچه را [بدان] مامورید به جای آرید ٦٨﴾
﴿گفتند از پروردگارت بخواه تا بر ما روشن گرداند که آن چگونه [گاوی] باشد زیرا [چگونگی] این ماده گاو بر ما مشتبه شده و[لی با توضیحات بیشتر تو] ما ان شاء الله حتماً هدایت خواهیم شد ٧٠﴾
﴿گفت وی میفرماید در حقیقت آن ماده گاوی است که نه رام است تا زمین را شخم زند و نه کشتزار را آبیاری کند بی نقص است و هیچ لکه ای در آن نیست گفتند اینک سخن درست آوردی پس آن را سر بریدند و چیزی نمانده بود که نکنند ٧١﴾
﴿پس فرمودیم پاره ای از آن [گاو سر بریده را] به آن [مقتول] بزنید [تا زنده شود] این گونه خدا مردگان را زنده میکند و آیات خود را به شما مینمایاند باشد که بیندیشید ٧٣﴾
﴿سپس دلهای شما بعد از این [واقعه] سخت گردید همانند سنگ یا سختتر از آن چرا که از برخی سنگها جویهایی بیرون میزند و پاره ای از آنها میشکافد و آب از آن خارج میشود و برخی از آنها از بیم خدا فرو میریزد و خدا از آنچه میکنید غافل نیست ٧٤﴾
﴿سپس دلهای شما بعد از این [واقعه] سخت گردید همانند سنگ یا سختتر از آن چرا که از برخی سنگها جویهایی بیرون میزند و پاره ای از آنها میشکافد و آب از آن خارج میشود و برخی از آنها از بیم خدا فرو میریزد و خدا از آنچه میکنید غافل نیست ٧٥﴾
﴿و [همین یهودیان] چون با کسانی که ایمان آوردهاند برخورد کنند میگویند ما ایمان آوردهایم و وقتی با همدیگر خلوت میکنند میگویند چرا از آنچه خداوند بر شما گشودهاست برای آنان حکایت میکنید تا آنان به [استناد] آن پیش پروردگارتان بر ضد شما استدلال کنند آیا فکر نمیکنید ٧٦﴾
﴿پس وای بر کسانی که کتاب [تحریفشدهای] با دستهای خود مینویسند سپس میگویند این از جانب خداست تا بدان بهای ناچیزی به دست آرند پس وای بر ایشان از آنچه دستهایشان نوشته و وای بر ایشان از آنچه [از این راه] به دست میآورند ٧٩﴾
﴿و گفتند جز روزهایی چند هرگز آتش به ما نخواهد رسید بگو مگر پیمانی از خدا گرفتهاید که خدا پیمان خود را هرگز خلاف نخواهد کرد یا آنچه را نمیدانید به دروغ به خدا نسبت میدهید ٨٠﴾
﴿و چون از فرزندان اسرائیل پیمان محکم گرفتیم که جز خدا را نپرستید و به پدر و مادر و خویشان و یتیمان و مستمندان احسان کنید و با مردم [به زبان] خوش سخن بگویید و نماز را به پا دارید و زکات را بدهید آنگاه جز اندکی از شما [همگی] به حالت اعراض روی برتافتید ٨٣﴾
﴿ولی] باز همین شما هستید که یکدیگر را میکشید و گروهی از خودتان را از دیارشان بیرون میرانید و به گناه و تجاوز بر ضد آنان به یکدیگر کمک میکنید و اگر به اسارت پیش شما آیند به [دادن] فدیه آنان را آزاد میکنید با آنکه [نه تنها کشتن بلکه] بیرون کردن آنان بر شما حرام شدهاست آیا شما به پاره ای از کتاب [تورات] ایمان میآورید و به پاره ای کفر میورزید پس جزای هر کس از شما که چنین کند جز خواری در زندگی دنیا چیزی نخواهد بود و روز رستاخیز ایشان را به سختترین عذابها باز برند و خداوند از آنچه میکنید غافل نیست ٨٥﴾
﴿و همانا به موسی کتاب [تورات] را دادیم و پس از او پیامبرانی را پشت سر هم فرستادیم و عیسی پسر مریم را معجزههای آشکار بخشیدیم و او را با روح القدس تأیید کردیم پس چرا هر گاه پیامبری چیزی را که خوشایند شما نبود برایتان آورد کبر ورزیدید گروهی را دروغگو خواندید و گروهی را کشتید ٨٧﴾
﴿و هنگامی که از جانب خداوند کتابی که مؤید آنچه نزد آنان است برایشان آمد و از دیرباز [در انتظارش] بر کسانی که کافر شده بودند پیروزی میجستند ولی همین که آنچه [که اوصافش] را میشناختند برایشان آمد انکارش کردند پس لعنت خدا بر کافران باد ٨٩﴾
﴿وه که به چه بد بهایی خود را فروختند که به آنچه خدا نازل کرده بود از سر رشک انکار آوردند که چرا خداوند از فضل خویش بر هر کس از بندگانش که بخواهد [آیاتی] فرو میفرستد پس به خشمی بر خشم دیگر گرفتار آمدند و برای کافران عذابی خفت آور است ٩٠﴾
﴿و چون به آنان گفته شود به آنچه خدا نازل کرده ایمان آورید میگویند ما به آنچه بر [پیامبر] خودمان نازل شده ایمان میآوریم و غیر آن را با آنکه [کاملا] حق و مؤید همان چیزی است که با آنان است انکار میکنند بگو اگر مؤمن بودید پس چرا پیش از این پیامبران خدا را میکشتید ٩١﴾
﴿و آنگاه که از شما پیمان محکم گرفتیم و [کوه] طور را بر فراز شما برافراشتیم [و گفتیم] آنچه را به شما دادهایم به جد و جهد بگیرید و [به دستورهای آن] گوش فرا دهید گفتند شنیدیم و نافرمانی کردیم و بر اثر کفرشان [مهر] گوساله در دلشان سرشته شد بگو اگر مؤمنید [بدانید که] ایمانتان شما را به بد چیزی وامیدارد ٩٣﴾
﴿و آنان را مسلماً آزمندترین مردم به زندگی و [حتی حریصتر] از کسانی که شرک میورزند خواهی یافت هر یک از ایشان آرزو دارد که کاش هزار سال عمر کند با آنکه اگر چنین عمری هم به او داده شود وی را از عذاب دور نتواند داشت و خدا بر آنچه میکنند بیناست ٩٦﴾
﴿بگو کسی که دشمن جبرئیل است [در واقع دشمن خداست] چرا که او به فرمان خدا قرآن را بر قلبت نازل کردهاست در حالی که مؤید [کتابهای آسمانی] پیش از آن و هدایت و بشارتی برای مؤمنان است ٩٧﴾
﴿و آنگاه که فرستادهای از جانب خداوند برایشان آمد که آنچه را با آنان بود تصدیق میداشت گروهی از اهل کتاب کتاب خدا را پشت سر افکندند چنانکه گویی [از آن هیچ] نمیدانند ١٠١﴾
﴿و آنچه را که شیطان[صفت]ها در سلطنت سلیمان خوانده [و درس گرفته] بودند پیروی کردند و سلیمان کفر نورزید لیکن آن شیطان[صفت]ها به کفر گراییدند که به مردم سحر میآموختند و [نیز از] آنچه بر آن دو فرشته هاروت و ماروت در بابل فرو فرستاده شده بود [پیروی کردند] با اینکه آن دو [فرشته] هیچکس را تعلیم [سحر] نمیکردند مگر آنکه [قبلا به او] میگفتند ما [وسیله] آزمایشی [برای شما] هستیم پس زنهار کافر نشوی و[لی] آنها از آن دو [فرشته] چیزهایی میآموختند که به وسیله آن میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند هر چند بدون فرمان خدا نمیتوانستند به وسیله آن به احدی زیان برسانند و [خلاصه] چیزی میآموختند که برایشان زیان داشت و سودی بدیشان نمیرسانید و قطعاً [یهودیان] دریافته بودند که هر کس خریدار این [متاع] باشد در آخرت بهره ای ندارد وه که چه بد بود آنچه به جان خریدنداگر میدانستند ١٠٢﴾
﴿نه کسانی که از اهل کتاب کافر شدهاند و نه مشرکان [هیچکدام] دوست نمیدارند خیری از جانب پروردگارتان بر شما فرود آید با آنکه خدا هر که را خواهد به رحمت خود اختصاص دهد و خدا دارای فزونبخشی عظیم است ١٠٥﴾
﴿بسیاری از اهل کتاب پس از اینکه حق برایشان آشکار شد از روی حسدی که در وجودشان بود آرزو میکردند که شما را بعد از ایمانتان کافر گردانند پس عفو کنید و درگذرید تا خدا فرمان خویش را بیاورد که خدا بر هر کاری تواناست ١٠٩﴾
﴿و یهودیان گفتند ترسایان بر حق نیستند و ترسایان گفتند یهودیان بر حق نیستند با آنکه آنان کتاب [آسمانی] را میخوانند افراد نادان نیز [سخنی] همانند گفته ایشان گفتند پس خداوند روز رستاخیز در آنچه با هم اختلاف میکردند میان آنان داوری خواهد کرد ١١٣﴾
﴿و کیست بیدادگرتر از آن کس که نگذارد در مساجد خدا نام وی برده شود و در ویرانی آنها بکوشد آنان حق ندارند جز ترسان لرزان در آن [مسجد]ها درآیند در این دنیا ایشان را خواری و در آخرت عذابی بزرگ است ١١٤﴾
﴿افراد نادان گفتند چرا خدا با ما سخن نمیگوید یا برای ما معجزه ای نمیآید کسانی که پیش از اینان بودند [نیز] مثل همین گفته ایشان را میگفتند دلها [و افکار]شان به هم میماند ما نشانه ها[ی خود] را برای گروهی که یقین دارند نیک روشن گردانیدهایم ١١٨﴾
﴿و هرگز یهودیان و ترسایان از تو راضی نمیشوند مگر آنکه از کیش آنان پیروی کنی بگو در حقیقت تنها هدایت خداست که هدایت [واقعی] است و چنانچه پس از آن علمی که تو را حاصل شد باز از هوسهای آنان پیروی کنی در برابر خدا سرور و یاوری نخواهی داشت ١٢٠﴾
﴿کسانی که کتاب [آسمانی] به آنان دادهایم [و] آن را چنانکه باید میخوانند ایشانند که بدان ایمان دارند و[لی] کسانی که بدان کفر ورزند همانانند که زیانکارانند ١٢١﴾
﴿و بترسید از روزی که هیچکس چیزی [از عذاب خدا] را از کسی دفع نمیکند و نه بدل و بلاگردانی از وی پذیرفته شود و نه او را میانجیگری سودمند افتد و نه یاری شوند ١٢٣﴾
﴿و چون ابراهیم را پروردگارش با کلماتی بیازمود و وی آن همه را به انجام رسانید [خدا به او] فرمود من تو را پیشوای مردم قرار دادم [ابراهیم] پرسید از دودمانم [چطور] فرمود پیمان من به بیدادگران نمیرسد ١٢٤﴾
﴿و چون خانه [کعبه] را برای مردم محل اجتماع و [جای] امنی قرار دادیم [و فرمودیم] در مقام ابراهیم نمازگاهی برای خود اختیار کنید و به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم که خانه مرا برای طوافکنندگان و معتکفان و رکوع و سجودکنندگان پاکیزه کنید ١٢٥﴾
﴿و چون ابراهیم گفت پروردگارا این [سرزمین] را شهری امن گردان و مردمش را هر کس از آنان که به خدا و روز بازپسین ایمان بیاورد از فرآوردهها روزی بخش فرمود و[لی] هر کس کفر بورزد اندکی برخوردارش میکنم سپس او را با خواری به سوی عذاب آتش [دوزخ] میکشانم و چه بد سرانجامی است ١٢٦﴾
﴿پروردگارا ما را تسلیم [فرمان] خود قرار ده و از نسل ما امتی فرمانبردار خود [پدید آر] و آداب دینی ما را به ما نشان ده و بر ما ببخشای که تویی توبه پذیر مهربان ١٢٨﴾
﴿پروردگارا در میان آنان فرستادهای از خودشان برانگیز تا آیات تو را بر آنان بخواند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد و پاکیزه شان کند زیرا که تو خود شکست ناپذیر حکیمی ١٢٩﴾
﴿و ابراهیم و یعقوب پسران خود را به همان [آیین] سفارش کردند [و هر دو در وصیتشان چنین گفتند] ای پسران من خداوند برای شما این دین را برگزید پس البته نباید جز مسلمان بمیرید ١٣٢﴾
﴿آیا وقتی که یعقوب را مرگ فرا رسید حاضر بودید هنگامی که به پسران خود گفت پس از من چه را خواهید پرستید گفتند معبود تو و معبود پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق معبودی یگانه را میپرستیم و در برابر او تسلیم هستیم ١٣٣﴾
﴿بگویید ما به خدا و به آنچه بر ما نازل شده و به آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل آمده و به آنچه به موسی و عیسی داده شده و به آنچه به همه پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده ایمان آوردهایم میان هیچیک از ایشان فرق نمیگذاریم و در برابر او تسلیم هستیم ١٣٦﴾
﴿پس اگر آنان [هم] به آنچه شما بدان ایمان آوردهاید ایمان آوردند قطعاً هدایت شدهاند ولی اگر روی برتافتند جز این نیست که سر ستیز [و جدایی] دارند و به زودی خداوند [شر] آنان را از تو کفایت خواهد کرد که او شنوای داناست ١٣٧﴾
﴿بگو آیا دربارهٔ خدا با ما بحث و گفتگو میکنید با آنکه او پروردگار ما و پروردگار شماست و کردارهای ما از آن ما و کردارهای شما از آن شماست و ما برای او اخلاص میورزیم ١٣٩﴾
﴿یا میگویید ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط [دوازدهگانه] یهودی یا نصرانی بودهاند بگو آیا شما بهتر میدانید یا خدا و کیست ستمکارتر از آن کس که شهادتی از خدا را در نزد خویش پوشیده دارد و خدا از آنچه میکنید غافل نیست ١٤٠﴾
﴿تِلْ آن جماعت را روزگار سپری شد برای ایشان است آنچه به دست آوردهاند و برای شماست آنچه به دست آوردهاید و از آنچه آنان میکردهاند شما بازخواست نخواهید شد ١٤١﴾
﴿به زودی مردم کم خرد خواهند گفت چه چیز آنان را از قبله ای که بر آن بودند رویگردان کرد بگو مشرق و مغرب از آن خداست هر که را خواهد به راه راست هدایت میکند ١٤٢﴾
﴿و بدین گونه شما را امتی میانه قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر بر شما گواه باشد و قبله ای را که [چندی] بر آن بودی مقرر نکردیم جز برای آنکه کسی را که از پیامبر پیروی میکند از آن کس که از عقیده خود برمی گردد بازشناسیم هر چند [این کار] جز بر کسانی که خدا هدایت[شان] کرده سخت گران بود و خدا بر آن نبود که ایمان شما را ضایع گرداند زیرا خدا [نسبت] به مردم دلسوز و مهربان است ١٤٣﴾
﴿ما [به هر سو] گردانیدن رویت در آسمان را نیک میبینیم پس [باش تا] تو را به قبله ای که بدان خشنود شوی برگردانیم پس روی خود را به سوی مسجدالحرام کن و هر جا بودید روی خود را به سوی آن بگردانید در حقیقت اهل کتاب نیک میدانند که این [تغییر قبله] از جانب پروردگارشان [بجا و] درست است و خدا از آنچه میکنند غافل نیست ١٤٤﴾
﴿و اگر هر گونه معجزه ای برای اهل کتاب بیاوری [باز] قبله تو را پیروی نمیکنند و تو [نیز] پیرو قبله آنان نیستی و خود آنان پیرو قبله یکدیگر نیستند و پس از علمی که تو را [حاصل] آمده اگر از هوسهای ایشان پیروی کنی در آن صورت جدا از ستمکاران خواهی بود ١٤٥﴾
﴿کسانی که به ایشان کتاب [آسمانی] دادهایم همان گونه که پسران خود را میشناسند او [=محمد] را میشناسند و مسلماً گروهی از ایشان حقیقت را نهفته میدارند و خودشان [هم] میدانند ١٤٦﴾
﴿و برای هر کسی قبله ای است که وی روی خود را به آن [سوی] میگرداند پس در کارهای نیک بر یکدیگر پیشی گیرید هر کجا که باشید خداوند همگی شما را [به سوی خود باز] میآورد در حقیقت خدا بر همه چیز تواناست ١٤٨﴾
﴿و از هر کجا بیرون آمدی روی خود را به سوی مسجدالحرام بگردان و البته این [فرمان] حق است و از جانب پروردگار تو است و خداوند از آنچه میکنید غافل نیست ١٤٩﴾
﴿و از هر کجا بیرون آمدی [به هنگام نماز] روی خود را به سمت مسجدالحرام بگردان و هر کجا بودید رویهای خود را به سوی آن بگردانید تا برای مردم غیر از ستمگرانشان بر شما حجتی نباشد پس از آنان نترسید و از من بترسید تا نعمت خود را بر شما کامل گردانم و باشد که هدایت شوی ١٥٠﴾
﴿همانطور که در میان شما فرستادهای از خودتان روانه کردیم [که] آیات ما را بر شما میخواند و شما را پاک میگرداند و به شما کتاب و حکمت میآموزد و آنچه را نمیدانستید به شما یاد میدهد ١٥١﴾
﴿در حقیقت صفا و مروه از شعایر خداست [که یادآور اوست] پس هر که خانه [خدا] را حج کند یا عمره گزارد بر او گناهی نیست که میان آن دو سعی به جای آورد و هر که افزون بر فریضه کار نیکی کند خدا حقشناس و داناست ١٥٨﴾
﴿کسانی که نشانههای روشن و رهنمودی را که فرو فرستادهایم بعد از آنکه آن را برای مردم در کتاب توضیح دادهایم نهفته میدارند آنان را خدا لعنت میکند و لعنت کنندگان لعنتشان میکنند ١٥٩﴾
﴿راستی که در آفرینش آسمانها و زمین و در پی یکدیگر آمدن شب و روز و کشتیهایی که در دریا روانند با آنچه به مردم سود میرساند و [همچنین] آبی که خدا از آسمان فرو فرستاده و با آن زمین را پس از مردنش زنده گردانیده و در آن هر گونه جنبنده ای پراکنده کرده و [نیز در] گردانیدن بادها و ابری که میان آسمان و زمین آرمیدهاست برای گروهی که میاندیشند واقعاً نشانههایی [گویا] وجود دارد ١٦٤﴾
﴿و برخی از مردم در برابر خدا همانندهایی [برای او] برمیگزینند و آنها را چون دوستی خدا دوست میدارند ولی کسانی که ایمان آوردهاند به خدا محبت بیشتری دارند کسانی که [با برگزیدن بتها به خود] ستم نمودهاند اگر میدانستند هنگامی که عذاب را مشاهده کنند تمام نیرو[ها] از آن خداست و خدا سخت کیفر است ١٦٥﴾
﴿و پیروان میگویند کاش برای ما بازگشتی بود تا همان گونه که [آنان] از ما بیزاری جستند [ما نیز] از آنان بیزاری میجستیم این گونه خداوند کارهایشان را که بر آنان مایه حسرتهاست به ایشان مینمایاند و از آتش بیرون آمدنی نیستند ١٦٧﴾
﴿کردهاست پیروی کنید میگویند نه بلکه از چیزی که پدران خود را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم آیا هر چند پدرانشان چیزی را درک نمیکرده و به راه صواب نمیرفتهاند [باز هم در خور پیروی هستند] ١٧٠﴾
﴿و مثل [دعوت کننده] کافران چون مثل کسی است که حیوانی را که جز صدا و ندایی [مبهم چیزی] نمیشنود بانگ میزند [آری] کرند لالند کورند [و] درنمی یابند ١٧١﴾
﴿خداوند] تنها مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را که [هنگام سر بریدن] نام غیر خدا بر آن برده شده بر شما حرام گردانیدهاست [ولی] کسی که [برای حفظ جان خود به خوردن آنها] ناچار شود در صورتی که ستمگر و متجاوز نباشد بر او گناهی نیست زیرا خدا آمرزنده و مهربان است ١٧٣﴾
﴿کسانی که آنچه را خداوند از کتاب نازل کرده پنهان میدارند و بدان بهای ناچیزی به دست میآورند آنان جز آتش در شکمهای خویش فرو نبرند و خدا روز قیامت با ایشان سخن نخواهد گفت و پاکشان نخواهد کرد و عذابی دردناک خواهند داشت ١٧٤﴾
﴿نیکوکاری آن نیست که روی خود را به سوی مشرق و [یا] مغرب بگردانید بلکه نیکی آن است که کسی به خدا و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب [آسمانی] و پیامبران ایمان آورد و مال [خود] را با وجود دوست داشتنش به خویشاوندان و یتیمان و بینوایان و در راهماندگان و گدایان و در [راه آزاد کردن] بندگان بدهد و نماز را برپای دارد و زکات را بدهد و آنان که چون عهد بندند به عهد خود وفادارانند و در سختی و زیان و به هنگام جنگ شکیبایانند آنانند کسانی که راست گفتهاند و آنان همان پرهیزگارانند ١٧٧﴾
﴿ای کسانی که ایمان آوردهاید دربارهٔ کشتگان بر شما [حق] قصاص مقرر شده آزاد عوض آزاد و بنده عوض بنده و زن عوض زن و هر کس که از جانب برادر [دینی]اش [یعنی ولی مقتول] چیزی [از حق قصاص] به او گذشت شود [باید از گذشت ولی مقتول] بهطور پسندیده پیروی کند و با [رعایت] احسان [خونبها را] به او بپردازد این [حکم] تخفیف و رحمتی از پروردگار شماست پس هر کس بعد از آن از اندازه درگذرد وی را عذابی دردناک است ١٧٨﴾
﴿بر شما مقرر شدهاست که چون یکی از شما را مرگ فرا رسد اگر مالی بر جای گذارد برای پدر و مادر و خویشاوندان [خود] بهطور پسندیده وصیت کند [این کار] حقی است بر پرهیزگاران ١٨٠﴾
﴿روزه در] روزهای معدودی [بر شما مقرر شدهاست] [ولی] هر کس از شما بیمار یا در سفر باشد [به همان شماره] تعدادی از روزهای دیگر [را روزه بدارد] و بر کسانی که [روزه] طاقت فرساست کفاره ای است که خوراک دادن به بینوایی است و هر کس به میل خود بیشتر نیکی کند پس آن برای او بهتر است و اگر بدانید روزه گرفتن برای شما بهتر است ١٨٤﴾
﴿ماه رمضان [همان ماه] است که در آن قرآن فرو فرستاده شدهاست [کتابی] که مردم را راهبر و [متضمن] دلایل آشکار هدایت و [میزان] تشخیص حق از باطل است پس هر کس از شما این ماه را درک کند باید آن را روزه بدارد و کسی که بیمار یا در سفر است [باید به شماره آن] تعدادی از روزهای دیگر [را روزه بدارد] خدا برای شما آسانی میخواهد و برای شما دشواری نمیخواهد تا شماره [مقرر] را تکمیل کنید و خدا را به پاس آنکه رهنمونیتان کردهاست به بزرگی بستایید و باشد که شکرگزاری کنید ١٨٥﴾
﴿و هرگاه بندگان من از تو دربارهٔ من بپرسند [بگو] من نزدیکم و دعای دعاکننده را به هنگامی که مرا بخواند اجابت میکنم پس [آنان] باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند باشد که راه یابند ١٨٦﴾
﴿در شبهای روزه همخوابگی با زنانتان بر شما حلال گردیدهاست آنان برای شما لباسی هستند و شما برای آنان لباسی هستید خدا میدانست که شما با خودتان ناراستی میکردید پس توبه شما را پذیرفت و از شما درگذشت پس اکنون [در شبهای ماه رمضان میتوانید] با آنان همخوابگی کنید و آنچه را خدا برای شما مقرر داشته طلب کنید و بخورید و بیاشامید تا رشته سپید بامداد از رشته سیاه [شب] بر شما نمودار شود سپس روزه را تا [فرا رسیدن] شب به اتمام رسانید و در حالی که در مساجد معتکف هستید [با زنان] درنیامیزید این است حدود احکام الهی پس [زنهار به قصد گناه] بدان نزدیک نشوید این گونه خداوند آیات خود را برای مردم بیان میکند باشد که پروا پیشه کنند ١٨٧﴾
﴿و اموالتان را میان خودتان به ناروا مخورید و [به عنوان رشوه قسمتی از] آن را به قضات مدهید تا بخشی از اموال مردم را به گناه بخورید در حالی که خودتان [هم خوب] میدانید ١٨٨﴾
﴿دربارهٔ [حکمت] هلالها[ی ماه] از تو میپرسند بگو آنها [شاخص] گاهشماری برای مردم و [موسم] حجاند و نیکی آن نیست که از پشت خانهها درآیید بلکه نیکی آن است که کسی تقوا پیشه کند و به خانهها از در [ورودی] آنها درآیید و از خدا بترسید باشد که رستگار گردید ١٨٩﴾
﴿و هر کجا بر ایشان دست یافتید آنان را بکشید و همان گونه که شما را بیرون راندند آنان را بیرون برانید [چرا که] فتنه [=شرک] از قتل بدتر است [با این همه] در کنار مسجد الحرام با آنان جنگ مکنید مگر آنکه با شما در آن جا به جنگ درآیند پس اگر با شما جنگیدند آنان را بکشید که کیفر کافران چنین است ١٩١﴾
﴿این ماه حرام در برابر آن ماه حرام است و [هتک] حرمتها قصاص دارد پس هر کس بر شما تعدی کرد همان گونه که بر شما تعدی کرده بر او تعدی کنید و از خدا پروا بدارید و بدانید که خدا با تقواپیشگان است ١٩٤﴾
﴿و برای خدا حج و عمره را به پایان رسانید و اگر [به علت موانعی] بازداشته شدید آنچه از قربانی میسر است [قربانی کنید] و تا قربانی به قربانگاه نرسیده سر خود را متراشید و هر کس از شما بیمار باشد یا در سر ناراحتیی داشته باشد [و ناچار شود در احرام سر بتراشد] به کفاره [آن باید] روزه ای بدارد یا صدقه ای دهد یا قربانیی بکند و چون ایمنی یافتید پس هر کس از [اعمال] عمره به حج پرداخت [باید] آنچه از قربانی میسر است [قربانی کند] و آن کس که [قربانی] نیافت [باید] در هنگام حجسه روز روزه [بدارد] و چون برگشتید هفت [روز دیگر روزه بدارید] این ده [روز] تمام است این [حج تمتع] برای کسی است که اهل مسجد الحرام [=مکه] نباشد و از خدا بترسید و بدانید که خدا سخت کیفر است ١٩٦﴾
﴿حج در ماههای معینی است پس هر کس در این [ماه]ها حج را [برخود] واجب گرداند [بداند که] در اثنای حج همبستری و گناه و جدال [روا] نیست و هر کار نیکی انجام میدهید خدا آن را میداند و برای خود توشه برگیرید که در حقیقت بهترین توشه پرهیزگاری است و ای خردمندان از من پروا کنید ١٩٧﴾
﴿بر شما گناهی نیست که [در سفر حج] از فضل پروردگارتان [روزی خویش] بجویید پس چون از عرفات کوچ نمودید خدا را در مشعر الحرام یاد کنید و یادش کنید که شما را که پیشتر از بیراهان بودید فرا راه آورد ١٩٨﴾
﴿و چون آداب ویژه حج خود را به جای آوردید همان گونه که پدران خود را به یاد میآورید یا با یادکردنی بیشتر خدا را به یاد آورید و از مردم کسی است که میگوید پروردگارا به ما در همین دنیا عطا کن و حال آنکه برای او در آخرت نصیبی نیست ٢٠٠﴾
﴿و خدا را در روزهایی معین یاد کنید پس هر کس شتاب کند [و اعمال را] در دو روز [انجام دهد] گناهی بر او نیست و هر که تأخیر کند [و اعمال را در سه روز انجام دهد] گناهی بر او نیست [این اختیار] برای کسی است که [از محرمات] پرهیز کرده باشد و از خدا پروا کنید و بدانید که شما را به سوی او گرد خواهد آورد ٢٠٣﴾
﴿و از میان مردم کسی است که در زندگی این دنیا سخنش تو را به تعجب وامیدارد و خدا را بر آنچه در دل دارد گواه میگیرد و حال آنکه او سختترین دشمنان است ٢٠٤﴾
﴿مگر انتظار آنان غیر از این است که خدا و فرشتگان در [زیر] سایبانهایی از ابر سپید به سوی آنان بیایند و کار [داوری] یکسره شود و کارها به سوی خدا بازگردانده میشود ٢١٠﴾
﴿زندگی دنیا در چشم کافران آراسته شدهاست و مؤمنان را ریشخند میکنند و [حال آنکه] کسانی که تقواپیشه بودهاند در روز رستاخیز از آنان برترند و خدا به هر که بخواهد بیشمار روزی میدهد ٢١٢﴾
﴿مردم امتی یگانه بودند پس خداوند پیامبران را نویدآور و بیم دهنده برانگیخت و با آنان کتاب [خود] را بحق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند داوری کند و جز کسانی که [کتاب] به آنان داده شد پس از آنکه دلایل روشن برای آنان آمد به خاطر ستم [و حسدی] که میانشان بود [هیچکس] در آن اختلاف نکرد پس خداوند آنان را که ایمان آورده بودند به توفیق خویش به حقیقت آنچه که در آن اختلاف داشتند هدایت کرد و خدا هر که را بخواهد به راه راست هدایت میکند ٢١٣﴾
﴿آیا پنداشتید که داخل بهشت میشوید و حال آنکه هنوز مانند آنچه بر [سر] پیشینیان شما آمد بر [سر] شما نیامده است آنان دچار سختی و زیان شدند و به [هول و] تکان درآمدند تا جایی که پیامبر [خدا] و کسانی که با وی ایمان آورده بودند گفتند پیروزی خدا کی خواهد بود هشدار که پیروزی خدا نزدیک است ٢١٤﴾
﴿از تو میپرسند چه چیزی انفاق کنند [و به چه کسی بدهند] بگو هر مالی انفاق کنید به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و مسکینان و به در راهمانده تعلق دارد و هر گونه نیکی کنید البته خدا به آن داناست ٢١٥﴾
﴿بر شما کارزار واجب شدهاست در حالی که برای شما ناگوار است و بسا چیزی را خوش نمیدارید و آن برای شما خوب است و بسا چیزی را دوست میدارید و آن برای شما بد است و خدا میداند و شما نمیدانید ٢١٦﴾
﴿از تو دربارهٔ ماهی که کارزار در آن حرام است میپرسند بگو کارزار در آن گناهی بزرگ و بازداشتن از راه خدا و کفر ورزیدن به او و بازداشتن از مسجدالحرام [=حج] و بیرون راندن اهل آن از آنجا نزد خدا [گناهی] بزرگتر و فتنه [=شرک] از کشتار بزرگتر است و آنان پیوسته با شما میجنگند تا اگر بتوانند شما را از دینتان برگردانند و کسانی از شما که از دین خود برگردند و در حال کفر بمیرند آنان کردارهایشان در دنیا و آخرت تباه میشود و ایشان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بودَ ٢١٧﴾
﴿از تو دربارهٔ ماهی که کارزار در آن حرام است میپرسند بگو کارزار در آن گناهی بزرگ و بازداشتن از راه خدا و کفر ورزیدن به او و بازداشتن از مسجدالحرام [=حج] و بیرون راندن اهل آن از آنجا نزد خدا [گناهی] بزرگتر و فتنه [=شرک] از کشتار بزرگتر است و آنان پیوسته با شما میجنگند تا اگر بتوانند شما را از دینتان برگردانند و کسانی از شما که از دین خود برگردند و در حال کفر بمیرند آنان کردارهایشان در دنیا و آخرت تباه میشود و ایشان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود ٢١٨﴾
﴿دربارهٔ شراب و قمار از تو میپرسند بگو در آن دوگناهی بزرک و سودهایی برای مردم است و[لی] گناهشان از سودشان بزرگتر است و از تو میپرسند چه چیزی انفاق کنند بگو مازاد [بر نیازمندی خود] را این گونه خداوند آیات [خود را] برای شما روشن میگرداند باشد که بیندیشید ٢١٩﴾
﴿بیندیشید] دربارهٔ دنیا و آخرت. و دربارهٔ یتیمان از تو میپرسند بگو به صلاح آنان کار کردن بهتر است و اگر با آنان همزیستی کنید برادران [دینی] شما هستند و خدا تباهکار را از درستکار بازمی شناسد و اگر خدا میخواست [در این باره] شما را به دشواری میانداخت آری خداوند توانا و حکیم است ٢٢٠﴾
﴿و با زنان مشرک ازدواج مکنید تا ایمان بیاورند قطعاً کنیز با ایمان بهتر از زن مشرک است هر چند [زیبایی] او شما را به شگفت آورد و به مردان مشرک زن مدهید تا ایمان بیاورند قطعاً برده با ایمان بهتر از مرد آزاد مشرک است هر چند شما را به شگفت آورد آنان [شما را] به سوی آتش فرا میخوانند و خدا به فرمان خود [شما را] به سوی بهشت و آمرزش میخواند و آیات خود را برای مردم روشن میگرداند باشد که متذکر شوند ٢٢١﴾
﴿از تو دربارهٔ عادت ماهانه [زنان] میپرسند بگو آن رنجی است پس هنگام عادت ماهانه از [آمیزش با] زنان کنارهگیری کنید و به آنان نزدیک نشوید تا پاک شوند پس چون پاک شدند از همانجا که خدا به شما فرمان دادهاست با آنان آمیزش کنید خداوند توبه کاران و پاکیزگان را دوست میدارد ٢٢٢﴾
﴿زنان شما کشتزار شما هستند پس از هر جا [و هر گونه] که خواهید به کشتزار خود [در]آیید و آنها را برای خودتان مقدم دارید و از خدا پروا کنید و بدانید که او را دیدار خواهید کرد و مؤمنان را [به این دیدار] مژده ده ٢٢٣﴾
﴿برای کسانی که به ترک همخوابگی با زنان خود سوگند میخورند [=ایلاء] چهار ماه انتظار [و مهلت] است پس اگر [به آشتی] بازآمدند خداوند آمرزنده مهربان است ٢٢٦﴾
﴿و زنان طلاق داده شده باید مدت سه پاکی انتظار کشند و اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارند برای آنان روا نیست که آنچه را خداوند در رحم آنان آفریده پوشیده دارند و شوهرانشان اگر سر آشتی دارند به بازآوردن آنان در این [مدت] سزاوارترند و مانند همان [وظایفی] که بر عهده زنان است بهطور شایسته به نفع آنان [بر عهده مردان] است و مردان بر آنان درجه برتری دارند و خداوند توانا و حکیم است ٢٢٨﴾
﴿طلاق [رجعی] دو بار است پس از آن یا [باید زن را] بخوبی نگاه داشتن یا بشایستگی آزاد کردن و برای شما روا نیست که از آنچه به آنان دادهاید چیزی بازستانید مگر آنکه [طرفین] در به پا داشتن حدود خدا بیمناک باشند پس اگر بیم دارید که آن دو حدود خدا را برپای نمیدارند در آنچه که [زن برای آزاد کردن خود] فدیه دهد گناهی بر ایشان نیست اینست حدود احکام الهی پس از آن تجاوز مکنید و کسانی که از حدود احکام الهی تجاوز کنند آنان همان ستمکارانند ٢٢٩﴾
﴿و اگر [شوهر برای بار سوم] او را طلاق گفت پس از آن دیگر [آن زن] برای او حلال نیست تا اینکه با شوهری غیر از او ازدواج کند [و با او همخوابگی نماید] پس اگر [شوهر دوم] وی را طلاق گفت اگر آن دو [همسر سابق] پندارند که حدود خدا را برپا میدارند گناهی بر آن دو نیست که به یکدیگر بازگردند و اینها حدود احکام الهی است که آن را برای قومی که میدانند بیان میکند ٢٣٠﴾
﴿و چون آنان را طلاق گفتید و به پایان عده خویش رسیدند پس بخوبی نگاهشان دارید یا بخوبی آزادشان کنید و[لی] آنان را برای [آزار و] زیان رساندن [به ایشان] نگاه مدارید تا [به حقوقشان] تعدی کنید و هر کس چنین کند قطعاً بر خود ستم نمودهاست و آیات خدا را به ریشخند مگیرید و نعمت خدا را بر خود و آنچه را که از کتاب و حکمت بر شما نازل کرده و به [وسیله] آن به شما اندرز میدهد به یاد آورید و از خدا پروا داشته باشید و بدانید که خدا به هر چیزی داناست ٢٣١﴾
﴿و چون زنان را طلاق گفتید و عده خود را به پایان رساندند آنان را از ازدواج با همسران [سابق] خود چنانچه بخوبی با یکدیگر تراضی نمایند جلوگیری مکنید هر کس از شما به خدا و روز بازپسین ایمان دارد به این [دستورها] پند داده میشود [مراعات] این امر برای شما پربرکت تر و پاکیزهتر است و خدا میداند و شما نمیدانید ٢٣٢﴾
﴿و مادران [باید] فرزندان خود را دو سال تمام شیر دهند [این حکم] برای کسی است که بخواهد دوران شیرخوارگی را تکمیل کند و خوراک و پوشاک آنان [=مادران] بهطور شایسته بر عهده پدر است هیچکس جز به قدر وسعش مکلف نمیشود هیچ مادری نباید به سبب فرزندش زیان ببیند و هیچ پدری [نیز] نباید به خاطر فرزندش [ضرر ببیند] و مانند همین [احکام] بر عهده وارث [نیز] هست پس اگر [پدر و مادر] بخواهند با رضایت و صوابدید یکدیگر کودک را [زودتر] از شیر بازگیرند گناهی بر آن دو نیست و اگر خواستید برای فرزندان خود دایه بگیرید بر شما گناهی نیست به شرط آنکه چیزی را که پرداخت آن را به عهده گرفتهاید بهطور شایسته بپردازید و از خدا پروا کنید و بدانید که خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست ٢٣٣﴾
﴿و کسانی از شما که میمیرند و همسرانی بر جای میگذارند [همسران] چهار ماه و ده روز انتظار میبرند پس هرگاه عده خود را به پایان رساندند در آنچه آنان به نحو پسندیده دربارهٔ خود انجام دهند گناهی بر شما نیست و خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است ٢٣٤﴾
﴿و دربارهٔ آنچه شما بهطور سربسته از آنان [در عده وفات] خواستگاری کرده یا [آن را] در دل پوشیده داشتهاید بر شما گناهی نیست خدا میدانست که [شما] به زودی به یاد آنان خواهید افتاد ولی با آنان قول و قرار پنهانی مگذارید مگر آنکه سخنی پسندیده بگویید و به عقد زناشویی تصمیم مگیرید تا زمان مقرر به سرآید و بدانید که خداوند آنچه را در دل دارید میداند پس از [مخالفت] او بترسید و بدانید که خداوند آمرزنده و بردبار است ٢٣٥﴾
﴿اگر زنان را مادامی که با آنان نزدیکی نکرده و بر ایشان مهری [نیز] معین نکردهاید طلاق گویید بر شما گناهی نیست و آنان را بهطور پسندیده به نوعی بهرهمند کنید توانگر به اندازه [توان] خود و تنگدست به اندازه [وسع] خود [این کاری است] شایسته نیکوکاران ٢٣٦﴾
﴿و اگر پیش از آنکه با آنان نزدیکی کنید طلاقشان گفتید در حالی که برای آنان مهری معین کردهاید پس نصف آنچه را تعیین نمودهاید [به آنان بدهید] مگر اینکه آنان خود ببخشند یا کسی که پیوند نکاح به دست اوست ببخشد و گذشت کردن شما به تقوا نزدیکتر است و در میان یکدیگر بزرگواری را فراموش مکنید زیرا خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست ٢٣٧﴾
﴿و کسانی از شما که مرگشان فرا میرسد و همسرانی بر جای میگذارند [باید] برای همسران خویش وصیت کنند که آنان را تا یک سال بهرهمند سازند و [از خانه شوهر] بیرون نکنند پس اگر بیرون بروند در آنچه آنان بهطور پسندیده دربارهٔ خود انجام دهند گناهی بر شما نیست و خداوند توانا و حکیم است ٢٤٠﴾
﴿آیا از [حال] کسانی که از بیم مرگ از خانههای خود خارج شدند و هزاران تن بودند خبر نیافتی پس خداوند به آنان گفت تن به مرگ بسپارید آنگاه آنان را زنده ساخت آری خداوند نسبت به مردم صاحب بخشش است ولی بیشتر مردم سپاسگزاری نمیکنند ٢٤٣﴾
﴿کیست آن کس که به [بندگان] خدا وام نیکویی دهد تا [خدا] آن را برای او چند برابر بیفزاید و خداست که [در معیشت بندگان] تنگی و گشایش پدیدمیآورد و به سوی او بازگردانده میشوید ٢٤٥﴾
﴿آیا از [حال] سران بنی اسرائیل پس از موسی خبر نیافتی آنگاه که به پیامبری از خود گفتند پادشاهی برای ما بگمار تا در راه خدا پیکار کنیم [آن پیامبر] گفت اگر جنگیدن بر شما مقرر گردد چه بسا پیکار نکنید گفتند چرا در راه خدا نجنگیم با آنکه ما از دیارمان و از [نزد] فرزندانمان بیرون رانده شدهایم پس هنگامی که جنگ بر آنان مقرر شد جز شماری اندک از آنان [همگی] پشت کردند و خداوند به [حال] ستمکاران داناست ٢٤٦﴾
﴿و پیامبرشان به آنان گفت در حقیقت خداوند طالوت را بر شما به پادشاهی گماشتهاست گفتند چگونه او را بر ما پادشاهی باشد با آنکه ما به پادشاهی از وی سزاوارتریم و به او از حیث مال گشایشی داده نشدهاست پیامبرشان گفت در حقیقت خدا او را بر شما برتری داده و او را در دانش و [نیروی] بدنی بر شما برتری بخشیدهاست و خداوند پادشاهی خود را به هر کس که بخواهد میدهد و خدا گشایشگر داناست ٢٤٧﴾
﴿و پیامبرشان بدیشان گفت در حقیقت نشانه پادشاهی او این است که آن صندوق [عهد] که در آن آرامش خاطری از جانب پروردگارتان و بازمانده ای از آنچه خاندان موسی و خاندان هارون [در آن] بر جای نهادهاند در حالی که فرشتگان آن را حمل میکنند به سوی شما خواهد آمد مسلماً اگر مؤمن باشید برای شما در این [رویداد] نشانه ای است ٢٤٨﴾
﴿و چون طالوت با لشکریان [خود] بیرون شد گفت خداوند شما را به وسیله رودخانه ای خواهد آزمود پس هر کس از آن بنوشد از [پیروان] من نیست و هر کس از آن نخورد قطعاً او از [پیروان] من است مگر کسی که با دستش کفی برگیرد پس [همگی] جز اندکی از آنها از آن نوشیدند و هنگامی که [طالوت] با کسانی که همراه وی ایمان آورده بودند از آن [نهر] گذشتند گفتند امروز ما را یارای [مقابله با] جالوت و سپاهیانش نیست کسانی که به دیدار خداوند یقین داشتند گفتند بسا گروهی اندک که بر گروهی بسیار به اذن خدا پیروز شدند و خداوند با شکیبایان است ٢٤٩﴾
﴿و هنگامی که با جالوت و سپاهیانش روبرو شدند گفتند پروردگارا بر [دلهای] ما شکیبایی فرو ریز و گامهای ما را استوار دار و ما را بر گروه کافران پیروز فرمای ٢٥٠﴾
﴿پس آنان را به اذن خدا شکست دادند و داوود جالوت را کشت و خداوند به او پادشاهی و حکمت ارزانی داشت و از آنچه میخواست به او آموخت و اگر خداوند برخی از مردم را به وسیله برخی دیگر دفع نمیکرد قطعاً زمین تباه میگردید ولی خداوند نسبت به جهانیان تفضل دارد ٢٥١﴾
﴿برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری بخشیدیم از آنان کسی بود که خدا با او سخن گفت و درجات بعضی از آنان را بالا برد و به عیسی پسر مریم دلایل آشکار دادیم و او را به وسیله روح القدس تأیید کردیم و اگر خدا میخواست کسانی که پس از آنان بودند بعد از آن [همه] دلایل روشن که برایشان آمد به کشتار یکدیگر نمیپرداختند ولی با هم اختلاف کردند پس بعضی از آنان کسانی بودند که ایمان آوردند و بعضی از آنان کسانی بودند که کفر ورزیدند و اگر خدا میخواست با یکدیگر جنگ نمیکردند ولی خداوند آنچه را میخواهد انجام میدهد ٢٥٣﴾
﴿ای کسانی که ایمان آوردهاید از آنچه به شما روزی دادهایم انفاق کنید پیش از آنکه روزی فرا رسد که در آن نه داد و ستدی است و نه دوستی و نه شفاعتی و کافران خود ستمکارانند ٢٥٤﴾
﴿خداست که معبودی جز او نیست زنده و برپادارنده است نه خوابی سبک او را فرو میگیرد و نه خوابی گران آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست کیست آن کس که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند آنچه در پیش روی آنان و آنچه در پشت سرشان است میداند و به چیزی از علم او جز به آنچه بخواهد احاطه نمییابند کرسی او آسمانها و زمین را دربر گرفته و نگهداری آنها بر او دشوار نیست و اوست والای بزرگ ٢٥٥﴾
﴿در دین هیچ اجباری نیست و راه از بیراهه بخوبی آشکار شدهاست پس هر کس به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان آورد به یقین به دستاویزی استوار که آن را گسستن نیست چنگ زدهاست و خداوند شنوای داناست ٢٥٦﴾
﴿خداوند سرور کسانی است که ایمان آوردهاند آنان را از تاریکیها به سوی روشنایی به در میبرد و[لی] کسانی که کفر ورزیدهاند سرورانشان [همان عصیانگران=] طاغوتند که آنان را از روشنایی به سوی تاریکیها به در میبرند آنان اهل آتشند که خود در آن جاودانند ٢٥٧﴾
﴿آیا از (حال) آن کس که چون خدا به او پادشاهی داده بود (و بدان مینازید، و) دربارهٔ پروردگار خود با ابراهیم محاجّه (می)کرد، خبر نیافتی؟ آنکاه که ابراهیم گفت: (پروردگار من همان کسی است که زنده میکند و می میراند) گفت: (من (هم) زنده میکنم و (هم) می میرانم.) ابراهیم گفت: (خدا (ی من) خورشید را از خاور برمیآورد، تو آن را از باختر برآور) پس آن کس که کفر ورزیده بود مبهوت ماند. و خداوند قوم ستمکار را هدایت نمیکند ٢٥٨﴾
﴿یا چون آن کس که به شهری که بامهایش یکسر فرو ریخته بود، عبور کرد؛ (و با خود می)گفت: (چگونه خداوند، (اهل) این (ویرانکده) را پس از مرگشان زنده میکند؟). پس خداوند، او را (به مدت) صد سال میراند. آنگاه او را برانگیخت، (و به او) گفت: (چقدر درنگ کردی؟) گفت: (یک روز یا پاره ای از روز را درنگ کردم.) گفت: ((نه) بلکه صد سال درنگ کردی، به خوراک و نوشیدنی خود بنگر (که طعم و رنگ آن) تغییر نکردهاست، و به درازگوش خود نگاه کن (که چگونه متلاشی شدهاست. این ماجرا برای آن است که هم به تو پاسخ گوییم) و هم تو را (در مورد معاد) نشانه ای برای مردم قرار دهیم. و به (این) استخوانها بنگر، چگونه آنها را برداشته به هم پیوند میدهیم؛ سپس گوشت بر آن میپوشانیم.) پس هنگامی که (چگونگی زنده ساختن مرده) برای او آشکار شد، گفت: ((اکنون) میدانم که خداوند بر هر چیزی تواناست.) ٢٥٩﴾
﴿وَإو (یاد کن) آنگاه که ابراهیم گفت: (پروردگارا، به من نشان ده؛ چگونه مردگان را زنده میکنی؟) فرمود: (مگر ایمان نیاورده ای؟) گفت: (چرا، ولی تا دلم آرامش یابد) فرمود: (پس، چهار پرنده برگیر، و آنها را پیش خود، ریز ریز گردان؛ سپس بر هر کوهی پاره ای از آنها را قرار ده؛ آنگاه آنها را فرا خوان، شتابان به سوی تو میآیند، و بدان که خداوند توانا و حکیم است.) ٢٦٠﴾
﴿مَثَل (صدقات) کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند همانند دانه ای است که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه ای صد دانه باشد؛ و خداوند برای هر کس که بخواهد (آن را) چند برابر میکند، و خداوند گشایشگر داناست ٢٦١﴾
﴿کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند، سپس در پی آنچه انفاق کردهاند، منّت و آزاری روا نمیدارند، پاداش آنان برایشان نزد پروردگارشان (محفوظ) است، و بیمی بر آنان نیست و اندوهگین نمیشوند ٢٦٢﴾
﴿ای کسانی که ایمان آوردهاید، صدقههای خود را با منّت و آزار، باطل مکنید، مانند کسی که مالش را برای خودنمایی به مردم، انفاق میکند و به خدا و روز بازپسین ایمان ندارد. پس مَثَل او همچون مَثَل سنگ خارایی است که بر روی آن، خاکی (نشسته) است، و رگباری به آن رسیده و آن (سنگ) را سخت و صاف بر جای نهادهاست. آنان (=ریاکاران) نیز از آنچه به دست آوردهاند، بهره ای نمیبرند؛ و خداوند، گروه کافران را هدایت نمیکند ٢٦٤﴾
﴿و مَثَل (صدقات) کسانی که اموال خویش را برای طلب خشنودی خدا و استواری روحشان انفاق میکنند، همچون مَثَل باغی است که بر فراز پشته ای قرار دارد (که اگر) رگباری بر آن برسد، دو چندان محصول برآورد، و اگر رگباری هم بر آن نرسد، بارانِ ریزی (برای آن بس است)، و خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست ٢٦٥﴾
﴿و مَثَل (صدقات) کسانی که اموال خویش را برای طلب خشنودی خدا و استواری روحشان انفاق میکنند، همچون مَثَل باغی است که بر فراز پشته ای قرار دارد (که اگر) رگباری بر آن برسد، دو چندان محصول برآورد، و اگر رگباری هم بر آن نرسد، بارانِ ریزی (برای آن بس است)، و خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست ٢٦٦﴾
﴿ای کسانی که ایمان آوردهاید، از چیزهای پاکیزه ای که به دست آوردهاید، و از آنچه برای شما از زمین برآورده ایم، انفاق کنید، و در پی ناپاک آن نروید که (از آن) انفاق نمایید، در حالی که آن را (اگر به خودتان میدادند) جز با چشمپوشی (و بی میلی) نسبت به آن، نمیگرفتید، و بدانید که خداوند، بی نیازِ ستوده (صفات) است ٢٦٧﴾
﴿شیطان شما را از تهیدستی بیم میدهد و شما را به زشتی وامیدارد؛ و (لی) خداوند از جانب خود به شما وعده آمرزش و بخشش میدهد، و خداوند گشایشگر داناست ٢٦٨﴾
﴿اگر صدقهها را آشکار کنید، این، کار خوبی است، و اگر آن را پنهان دارید و به مستمندان بدهید، این برای شما بهتر است؛ و بخشی از گناهانتان را میزداید، و خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است ٢٧١﴾
﴿هدایت آنان بر عهده تو نیست، بلکه خدا هر که را بخواهد هدایت میکند، و هر مالی که انفاق کنید، به سود خود شماست، و (لی) جز برای طلب خشنودی خدا انفاق مکنید، و هر مالی را که انفاق کنید (پاداش آن) بهطور کامل به شما داده خواهد شد و ستمی بر شما نخواهد ٢٧٢﴾
﴿این صدقات) برای آن (دسته از) نیازمندانی است که در راه خدا فرومانده اند، و نمیتوانند (برای تأمین هزینه زندگی) در زمین سفر کنند. از شدّت خویشتنداری، فرد بی اطلاع، آنان را توانگر میپندارد. آنها را از سیمایشان میشناسی. با اصرار، (چیزی) از مردم نمیخواهند. و هر مالی (به آنان) انفاق کنید، قطعاً خدا از آن آگاه است ٢٧٣﴾
﴿کسانی که اموال خود را شب و روز، و نهان و آشکارا، انفاق میکنند، پاداش آنان نزد پروردگارشان برای آنان خواهد بود؛ و نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین میشوند ٢٧٤﴾
﴿کسانی که ربا میخورند، (از گور) برنمیخیزند مگر مانند برخاستن کسی که شیطان بر اثر تماس، آشفته سرش کردهاست. این بدان سبب است که آنان گفتند: (داد و ستد صرفاً مانند رباست.) و حال آنکه خدا داد و ستد را حلال، و ربا را حرام گردانیدهاست. پس، هر کس، اندرزی از جانب پروردگارش بدو رسید، و (از رباخواری) بازایستاد، آنچه گذشته، از آنِ اوست، و کارش به خدا واگذار میشود، و کسانی که (به رباخواری) بازگردند، آنان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود ٢٧٥﴾
﴿کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده و نماز بر پا داشته و زکات دادهاند، پاداش آنان نزد پروردگارشان برای آنان خواهد بود؛ و نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین میشوند ٢٧٧﴾
﴿و اگر (چنین) نکردید، بدانید به جنگ با خدا و فرستاده وی، برخاسته اید؛ و اگر توبه کنید، سرمایههای شما از خودتان است. نه ستم میکنید و نه ستم میبینید ٢٧٩﴾
﴿و اگر (بدهکارتان) تنگدست باشد، پس تا (هنگام) گشایش، مهلتی (به او دهید)؛ و (اگر به راستی قدرت پرداخت ندارد) بخشیدن آن برای شما بهتر است-اگر بدانید ٢٨٠﴾
﴿و بترسید از روزی که در آن، به سوی خدا بازگردانده میشوید، سپس به هر کسی (پاداش) آنچه به دست آورده، تمام داده شود؛ و آنان مورد ستم قرار نمیگیرند ٢٨١﴾
﴿ای کسانی که ایمان آوردهاید، هر گاه به وامی تا سررسیدی معین، با یکدیگر معامله کردید، آن را بنویسید. و باید نویسنده ای (صورت معامله را) بر اساس عدالت، میان شما بنویسد. و هیچ نویسنده ای نباید از نوشتن خودداری کند؛ همان گونه (و به شکرانه آن) که خدا او را آموزش دادهاست. و کسی که بدهکار است باید املا کند، و او (=نویسنده) بنویسد. و از خدا که پروردگار اوست پروا نماید، و از آن، چیزی نکاهد. پس اگر کسی که حق بر ذمه اوست، سفیه یا ناتوان است، یا خود نمیتواند املا کند، پس ولیّ او باید با (رعایت) عدالت، املا نماید. و دو شاهد از مردانتان را به شهادت طلبید، پس اگر دو مرد نبودند، مردی را با دو زن، از میان گواهانی که (به عدالت آنان) رضایت دارید (گواه بگیرید)، تا (اگر) یکی از آن دو (زن) فراموش کرد، (زنِ) دیگر، وی را یادآوری کند. و چون گواهان احضار شوند، نباید خودداری ورزند. و از نوشتن (بدهی) چه خرد باشد یا بزرگ، ملول نشوید، تا سررسیدش (فرا رسد). این (نوشتنِ) شما، نزد خدا عادلانه تر، و برای شهادت استوارتر، و برای اینکه دچار شک نشوید (به احتیاط) نزدیکتر است، مگر آنکه داد و ستدی نقدی باشد که آن را میان خود (دست به دست) برگزار میکنید؛ در این صورت، بر شما گناهی نیست که آن را ننویسید. و (در هر حال) هر گاه داد و ستد کردید گواه بگیرید. و هیچ نویسنده و گواهی نباید زیان ببیند، و اگر چنین کنید، از نافرمانی شما خواهد بود. و از خدا پروا کنید، و خدا (بدین گونه) به شما آموزش میدهد، و خدا به هر چیزی داناست ٢٨٢﴾
﴿و اگر در سفر بودید و نویسنده ای نیافتید وثیقه ای بگیرید؛ و اگر برخی از شما برخی دیگر را امین دانست، پس آن کس که امین شمرده شده، باید سپرده وی را بازپس دهد؛ و باید از خداوند که پروردگار اوست، پروا کند. و شهادت را کتمان مکنید، و هر که آن را کتمان کند قلبش گناهکار است، و خداوند به آنچه انجام میدهید داناست ٢٨٣﴾
﴿آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آنِ خداست. و اگر آنچه در دلهای خود دارید، آشکار یا پنهان کنید، خداوند شما را به آن محاسبه میکند؛ آنگاه هر که را بخواهد میبخشد، و هر که را بخواهد عذاب میکند، و خداوند بر هر چیزی تواناست ٢٨٤﴾
﴿پیامبر (خدا) بدانچه از جانب پروردگارش بر او نازل شدهاست ایمان آوردهاست، و مؤمنان همگی به خدا و فرشتگان و کتابها و فرستادگانش ایمان آوردهاند (و گفتند:) (میان هیچیک از فرستادگانش فرق نمیگذاریم) و گفتند: (شنیدیم و گردن نهادیم، پروردگارا، آمرزش تو را (خواستاریم) و فرجام به سوی تو است.) ٢٨٥﴾
﴿خداوند هیچ کس را جز به قدر تواناییاش تکلیف نمیکند. آنچه [از خوبی] به دست آورده به سود او، و آنچه [از بدی] به دست آورده به زیان اوست. پروردگارا، اگر فراموش کردیم یا به خطا رفتیم بر ما مگیر، پروردگارا، هیچ بار گرانی بر [دوش] ما مگذار؛ همچنانکه بر [دوش] کسانی که پیش از ما بودند نهادی. پروردگارا، و آنچه تاب آن نداریم بر ما تحمیل مکن؛ و از ما درگذر؛ و ما را ببخشای و بر ما رحمت آور؛ سرور ما تویی؛ پس ما را بر گروه کافران پیروز کن ٢٨٦﴾
﴿به نام خداوند رحمتگر مهربان، الف لام میم ١ این است کتابی که در [حقانیت] آن هیچ تردیدی نیست [و] مایه هدایت تقواپیشگان است ٢ آنان که به غیب ایمان میآورند و نماز را بر پا میدارند و از آنچه به ایشان روزی دادهایم انفاق میکنند ٣ و آنان که بدانچه به سوی تو فرود آمده و به آنچه پیش از تو نازل شدهاست ایمان میآورند و آنانند که به آخرت یقین دارند ٤ آنان برخوردار از هدایتی از سوی پروردگار خویشند و آنان همان رستگارانند ٥ در حقیقت کسانی که کفر ورزیدند چه بیمشان دهی چه بیمشان ندهی بر ایشان یکسان است [آنها] نخواهند گروید ٦ خداوند بر دلهای آنان و بر شنوایی ایشان مهر نهاده و بر دیدگانشان پرده ای است و آنان را عذابی دردناک است ٧ و برخی از مردم میگویند ما به خدا و روز بازپسین ایمان آوردهایم ولی گروندگان [راستین] نیستند ٨ با خدا و مؤمنان نیرنگ میبازند ولی جز بر خویشتن نیرنگ نمیزنند و نمیفهمند ٩ در دلهایشان مرضی است و خدا بر مرضشان افزود و به [سزای] آنچه به دروغ میگفتند عذابی دردناک [در پیش] خواهند داشت ١٠ و چون به آنان گفته شود در زمین فساد مکنید میگویند ما خود اصلاحگریم ١١ بهوش باشید که آنان فسادگرانند لیکن نمیفهمند ١٢ و چون به آنان گفته شود همان گونه که مردم ایمان آوردند شما هم ایمان بیاورید میگویند آیا همان گونه که کم خردان ایمان آوردهاند ایمان بیاوریم هشدار که آنان همان کمخردانند ولی نمیدانند ١٣ و چون با کسانی که ایمان آوردهاند برخورد کنند میگویند ایمان آوردیم و چون با شیطانهای خود خلوت کنند میگویند در حقیقت ما با شماییم ما فقط [آنان را] ریشخند میکنیم ١٤ خدا [است که] ریشخندشان میکند و آنان را در طغیانشان فرومیگذارد تا سرگردان شوند ١٥ همین کسانند که گمراهی را به [بهای] هدایت خریدند در نتیجه داد و ستدشان سود[ی به بار] نیاورد و هدایت یافته نبودند ١٦ مثل آنان همچون مثل کسانی است که آتشی افروختند و چون پیرامون آنان را روشنایی داد خدا نورشان را برد و در میان تاریکیهایی که نمیبینند رهایشان کرد ١٧ کرند لالند کورند بنابراین به راه نمیآیند ١٨ یا چون [کسانی که در معرض] رگباری از آسمان که در آن تاریکیها و رعد و برقی است [قرار گرفتهاند] از [نهیب] آذرخش [و] بیم مرگ سر انگشتان خود را در گوشهایشان نهند ولی خدا بر کافران احاطه دارد ١٩ نزدیک است که برق چشمانشان را برباید هر گاه که بر آنان روشنی بخشد در آن گام زنند و چون راهشان را تاریک کند [بر جای خود] بایستند و اگر خدا میخواست شنوایی و بیناییشان را برمی گرفت که خدا بر همه چیز تواناست ٢٠ ای مردم پروردگارتان را که شما و کسانی را که پیش از شما بودهاند آفریدهاست پرستش کنید باشد که به تقوا گرایید ٢١ همان [خدایی] که زمین را برای شما فرشی [گسترده] و آسمان را بنایی [افراشته] قرار داد و از آسمان آبی فرود آورد و بدان از میوهها رزقی برای شما بیرون آورد پس برای خدا همتایانی قرار ندهید در حالی که خود میدانید ٢٢ و اگر در آنچه بر بنده خود نازل کردهایم شک دارید پس اگر راست میگویید سوره ای مانند آن بیاورید و گواهان خود را غیر خدا فرا خوانید ٢٣ پس اگر نکردید و هرگز نمیتوانید کرد از آن آتشی که سوختش مردمان و سنگها هستند و برای کافران آماده شده بپرهیزید ٢٤ و کسانی را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته انجام دادهاند مژده ده که ایشان را باغهایی خواهد بود که از زیر [درختان] آنها جویها روان است هر گاه میوه ای از آن روزی ایشان شود میگویند این همان است که پیش از این [نیز] روزی ما بوده و مانند آن [نعمتها] به ایشان داده شود و در آنجا همسرانی پاکیزه خواهند داشت و در آنجا جاودانه بمانند ٢٥ خدای را از اینکه به پشه ای یا فروتر [یا فراتر] از آن مثل زند شرم نیاید پس کسانی که ایمان آوردهاند میدانند که آن [مثل] از جانب پروردگارشان بجاست ولی کسانی که به کفر گراییدهاند میگویند خدا از این مثل چه قصد داشتهاست [خدا] بسیاری را با آن گمراه و بسیاری را با آن راهنمایی میکند و[لی] جز نافرمانان را با آن گمراه نمیکند ٢٦ همانانی که پیمان خدا را پس از بستن آن میشکنند و آنچه را خداوند به پیوستنش امر فرموده میگسلند و در زمین به فساد میپردازند آنانند که زیانکارانند ٢٧ چگونه خدا را منکرید با آنکه مردگانی بودید و شما را زنده کرد باز شما را می میراند [و] باز زنده میکند [و] آنگاه به سوی او بازگردانده میشوید ٢٨ اوست آن کسی که آنچه در زمین است همه را برای شما آفرید سپس به [آفرینش] آسمان پرداخت و هفت آسمان را استوار کرد و او به هر چیزی داناست ٢٩ و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمین جانشینی خواهم گماشت [فرشتگان] گفتند آیا در آن کسی را میگماری که در آن فساد انگیزد و خونها بریزد و حال آنکه ما با ستایش تو [تو را] تنزیه میکنیم و به تقدیست میپردازیم فرمود من چیزی میدانم که شما نمیدانید ٣٠ و [خدا] همه [معانی] نامها را به آدم آموخت سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود اگر راست میگویید از اسامی اینها به من خبر دهید ٣١ گفتند منزهی تو ما را جز آنچه [خود] به ما آموختهای هیچ دانشی نیست تویی دانای حکیم ٣٢ فرمود ای آدم ایشان را از اسامی آنان خبر ده و چون [آدم] ایشان را از اسماءشان خبر داد فرمود آیا به شما نگفتم که من نهفته آسمانها و زمین را میدانم و آنچه را آشکار میکنید و آنچه را پنهان میداشتید میدانم ٣٣ و چون فرشتگان را فرمودیم برای آدم سجده کنید پس بجز ابلیس که سر باز زد و کبر ورزید و از کافران شد [همه] به سجده درافتادند ٣٤ و گفتیم ای آدم خود و همسرت در این باغ سکونت گیر[ید] و از هر کجای آن خواهید فراوان بخورید و[لی] به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید بود ٣٥ پس شیطان هر دو را از آن بلغزانید و از آنچه در آن بودند ایشان را به درآورد و فرمودیم فرود آیید شما دشمن همدیگرید و برای شما در زمین قرارگاه و تا چندی برخورداری خواهد بود ٣٦ سپس آدم از پروردگارش کلماتی را دریافت نمود و [خدا] بر او ببخشود آری او[ست که] توبه پذیر مهربان است ٣٧ فرمودیم جملگی از آن فرود آیید پس اگر از جانب من شما را هدایتی رسد آنان که هدایتم را پیروی کنند بر ایشان بیمی نیست و غمگین نخواهند شد ٣٨ و[لی] کسانی که کفر ورزیدند و نشانههای ما را دروغ انگاشتند آنانند که اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود ٣٩ ای فرزندان اسرائیل نعمتهایم را که بر شما ارزانی داشتم به یاد آرید و به پیمانم وفا کنید تا به پیمانتان وفا کنم و تنها از من بترسید ٤٠ و بدانچه نازل کردهام که مؤید همان چیزی است که با شماست ایمان آرید و نخستین منکر آن نباشید و آیات مرا به بهایی ناچیز نفروشید و تنها از من پروا کنید ٤١ و حق را به باطل درنیامیزید و حقیقت را با آنکه خود میدانید کتمان نکنید ٤٢ و نماز را بر پا دارید و زکات را بدهید و با رکوع کنندگان رکوع کنید ٤٣ آیا مردم را به نیکی فرمان میدهید و خود را فراموش میکنید با اینکه شما کتاب [خدا] را میخوانید آیا [هیچ] نمیاندیشید ٤٤ از شکیبایی و نماز یاری جویید و به راستی این [کار] گران است مگر بر فروتنان ٤٥ همان کسانی که میدانند با پروردگار خود دیدار خواهند کرد و به سوی او باز خواهند گشت ٤٦ ای فرزندان اسرائیل از نعمتهایم که بر شما ارزانی داشتم و [از] اینکه من شما را بر جهانیان برتری دادم یاد کنید ٤٧ و بترسید از روزی که هیچکس چیزی [از عذاب خدا] را از کسی دفع نمیکند و نه از او شفاعتی پذیرفته و نه به جای وی بدلی گرفته میشود و نه یاری خواهند شد ٤٨ و [به یاد آرید] آنگاه که شما را از [چنگ] فرعونیان رهانیدیم [آنان] شما را سخت شکنجه میکردند پسران شما را سر میبریدند و زنهایتان را زنده میگذاشتند و در آن [امر بلا و] آزمایش بزرگی از جانب پروردگارتان بود ٤٩ و هنگامی که دریا را برای شما شکافتیم و شما را نجات بخشیدیم و فرعونیان را در حالی که شما نظاره میکردید غرق کردیم ٥٠ و آنگاه که با موسی چهل شب قرار گذاشتیم آنگاه در غیاب وی شما گوساله را [به پرستش] گرفتید در حالی که ستمکار بودید ٥١ پس از آن بر شما بخشودیم باشد که شکرگزاری کنید ٥٢ و آنگاه که موسی را کتاب و فرقان [=جداکننده حق از باطل] دادیم شاید هدایت یابید ٥٣ و چون موسی به قوم خود گفت ای قوم من شما با [به پرستش] گرفتن گوساله برخود ستم کردید پس به درگاه آفریننده خود توبه کنید و [خطاکاران] خودتان را به قتل برسانید که این [کار] نزد آفریدگارتان برای شما بهتر است پس [خدا] توبه شما را پذیرفت که او توبه پذیر مهربان است ٥٤ و چون گفتید ای موسی تا خدا را آشکارا نبینیم هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد پس در حالی که مینگریستید صاعقه شما را فرو گرفت ٥٥ سپس شما را پس از مرگتان برانگیختیم باشد که شکرگزاری کنید ٥٦ و بر شما ابر را سایه گستر کردیم و بر شما گزانگبین و بلدرچین فرو فرستادیم [و گفتیم] از خوراکیهای پاکیزه ای که به شما روزی دادهایم بخورید و[لی آنان] بر ما ستم نکردند بلکه بر خویشتن ستم روا میداشتند ٥٧ و [نیز به یادآرید] هنگامی را که گفتیم بدین شهر درآیید و از [نعمتهای] آن هر گونه خواستید فراوان بخورید و سجده کنان از در [بزرگ] درآیید و بگویید [خداوندا] گناهان ما را بریز تا خطاهای شما را ببخشاییم و [پاداش] نیکوکاران را خواهیم افزود ٥٨ اما کسانی که ستم کرده بودند [آن سخن را] به سخن دیگری غیر از آنچه به ایشان گفته شده بود تبدیل کردند و ما [نیز] بر آنان که ستم کردند به سزای اینکه نافرمانی پیشه کرده بودند عذابی از آسمان فرو فرستادیم ٥٩ و هنگامی که موسی برای قوم خود در پی آب برآمد گفتیم با عصایت بر آن تخته سنگ بزن پس دوازده چشمه از آن جوشیدن گرفت [به گونه ای که] هر قبیله ای آبشخور خود را میدانست [و گفتیم] از روزی خدا بخورید و بیاشامید و[لی] در زمین سر به فساد برمدارید ٦٠ و چون گفتید ای موسی هرگز بر یک [نوع] خوراک تاب نیاوریم از خدای خود برای ما بخواه تا از آنچه زمین میرویاند از [قبیل] سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز برای ما برویاند [موسی] گفت آیا به جای چیز بهتر خواهان چیز پست ترید پس به شهر فرود آیید که آنچه را خواستهاید برای شما [در آنجا مهیا]ست و [داغ] خواری و ناداری بر [پیشانی] آنان زده شد و به خشم خدا گرفتار آمدند چرا که آنان به نشانههای خدا کفر ورزیده بودند و پیامبران را بناحق میکشتند این از آن روی بود که سرکشی نموده و از حد درگذرانیده بودند ٦١ در حقیقت کسانی که [به اسلام] ایمان آورده و کسانی که یهودی شدهاند و ترسایان و صابئان هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان داشت و کار شایسته کرد پس اجرشان را پیش پروردگارشان خواهند داشت و نه بیمی بر آنان است و نه اندوهناک خواهند شد ٦٢ و چون از شما پیمان محکم گرفتیم و [کوه] طور را بر فراز شما افراشتیم [و فرمودیم] آنچه را به شما دادهایم به جد و جهد بگیرید و آنچه را در آن است به خاطر داشته باشید باشد که به تقوا گرایید ٦٣ سپس شما بعد از آن [پیمان] رویگردان شدید و اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نبود مسلماً از زیانکاران بودید ٦٤ و کسانی از شما را که در روز شنبه [از فرمان خدا] تجاوز کردند نیک شناختید پس ایشان را گفتیم بوزینگانی طردشده باشید ٦٥ و ما آن [عقوبت] را برای حاضران و [نسلهای] پس از آن عبرتی و برای پرهیزگاران پندی قرار دادیم ٦٦ و هنگامی که موسی به قوم خود گفت خدا به شما فرمان میدهد که ماده گاوی را سر ببرید گفتند آیا ما را به ریشخند میگیری گفت پناه میبرم به خدا که [مبادا] از جاهلان باشم ٦٧ گفتند پروردگارت را برای ما بخوان تا بر ما روشن سازد که آن چگونه [گاوی] است گفت وی میفرماید آن ماده گاوی است نه پیر و نه خردسال [بلکه] میانسالی است بین این دو پس آنچه را [بدان] مامورید به جای آرید ٦٨ گفتند از پروردگارت بخواه تا بر ما روشن کند که رنگش چگونه است گفت وی میفرماید آن ماده گاوی است زرد یکدست و خالص که رنگش بینندگان را شاد میکند ٦٩ گفتند از پروردگارت بخواه تا بر ما روشن گرداند که آن چگونه [گاوی] باشد زیرا [چگونگی] این ماده گاو بر ما مشتبه شده و[لی با توضیحات بیشتر تو] ما ان شاء الله حتماً هدایت خواهیم شد ٧٠ گفت وی میفرماید در حقیقت آن ماده گاوی است که نه رام است تا زمین را شخم زند و نه کشتزار را آبیاری کند بی نقص است و هیچ لکه ای در آن نیست گفتند اینک سخن درست آوردی پس آن را سر بریدند و چیزی نمانده بود که نکنند ٧١ و چون شخصی را کشتید و دربارهٔ او با یکدیگر به ستیزه برخاستید و حال آنکه خدا آنچه را کتمان میکردید آشکار گردانید ٧٢ پس فرمودیم پاره ای از آن [گاو سر بریده را] به آن [مقتول] بزنید [تا زنده شود] این گونه خدا مردگان را زنده میکند و آیات خود را به شما مینمایاند باشد که بیندیشید ٧٣ سپس دلهای شما بعد از این [واقعه] سخت گردید همانند سنگ یا سختتر از آن چرا که از برخی سنگها جویهایی بیرون میزند و پاره ای از آنها میشکافد و آب از آن خارج میشود و برخی از آنها از بیم خدا فرو میریزد و خدا از آنچه میکنید غافل نیست ٧٤ سپس دلهای شما بعد از این [واقعه] سخت گردید همانند سنگ یا سختتر از آن چرا که از برخی سنگها جویهایی بیرون میزند و پاره ای از آنها میشکافد و آب از آن خارج میشود و برخی از آنها از بیم خدا فرو میریزد و خدا از آنچه میکنید غافل نیست ٧٥ و [همین یهودیان] چون با کسانی که ایمان آوردهاند برخورد کنند میگویند ما ایمان آوردهایم و وقتی با همدیگر خلوت میکنند میگویند چرا از آنچه خداوند بر شما گشودهاست برای آنان حکایت میکنید تا آنان به [استناد] آن پیش پروردگارتان بر ضد شما استدلال کنند آیا فکر نمیکنید ٧٦ آیا نمیدانند که خداوند آنچه را پوشیده میدارند و آنچه را آشکار میکنند میداند ٧٧ و [بعضی] از آنان بی سوادانی هستند که کتاب [خدا] را جز خیالات خامی نمیدانند و فقط گمان میبرند ٧٨ پس وای بر کسانی که کتاب [تحریفشدهای] با دستهای خود مینویسند سپس میگویند این از جانب خداست تا بدان بهای ناچیزی به دست آرند پس وای بر ایشان از آنچه دستهایشان نوشته و وای بر ایشان از آنچه [از این راه] به دست میآورند ٧٩ و گفتند جز روزهایی چند هرگز آتش به ما نخواهد رسید بگو مگر پیمانی از خدا گرفتهاید که خدا پیمان خود را هرگز خلاف نخواهد کرد یا آنچه را نمیدانید به دروغ به خدا نسبت میدهید ٨٠ آری کسی که بدی به دست آورد و گناهش او را در میان گیرد پس چنین کسانی اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود ٨١ و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند آنان اهل بهشتند و در آن جاودان خواهند ماند ٨٢ و چون از فرزندان اسرائیل پیمان محکم گرفتیم که جز خدا را نپرستید و به پدر و مادر و خویشان و یتیمان و مستمندان احسان کنید و با مردم [به زبان] خوش سخن بگویید و نماز را به پا دارید و زکات را بدهید آنگاه جز اندکی از شما [همگی] به حالت اعراض روی برتافتید ٨٣ و چون از شما پیمان محکم گرفتیم که خون همدیگر را مریزید و یکدیگر را از سرزمین خود بیرون نکنید سپس [به این پیمان] اقرار کردید و خود گواهید ٨٤ ولی] باز همین شما هستید که یکدیگر را میکشید و گروهی از خودتان را از دیارشان بیرون میرانید و به گناه و تجاوز بر ضد آنان به یکدیگر کمک میکنید و اگر به اسارت پیش شما آیند به [دادن] فدیه آنان را آزاد میکنید با آنکه [نه تنها کشتن بلکه] بیرون کردن آنان بر شما حرام شدهاست آیا شما به پاره ای از کتاب [تورات] ایمان میآورید و به پاره ای کفر میورزید پس جزای هر کس از شما که چنین کند جز خواری در زندگی دنیا چیزی نخواهد بود و روز رستاخیز ایشان را به سختترین عذابها باز برند و خداوند از آنچه میکنید غافل نیست ٨٥ همین کسانند که زندگی دنیا را به [بهای] جهان دیگر خریدند پس نه عذاب آنان سبک گردد و نه ایشان یاری شوند ٨٦ و همانا به موسی کتاب [تورات] را دادیم و پس از او پیامبرانی را پشت سر هم فرستادیم و عیسی پسر مریم را معجزههای آشکار بخشیدیم و او را با روح القدس تأیید کردیم پس چرا هر گاه پیامبری چیزی را که خوشایند شما نبود برایتان آورد کبر ورزیدید گروهی را دروغگو خواندید و گروهی را کشتید ٨٧ و گفتند دلهای ما در غلاف است [نه چنین نیست] بلکه خدا به سزای کفرشان لعنتشان کردهاست پس آنان که ایمان میآورند چه اندک شماره اند ٨٨ و هنگامی که از جانب خداوند کتابی که مؤید آنچه نزد آنان است برایشان آمد و از دیرباز [در انتظارش] بر کسانی که کافر شده بودند پیروزی میجستند ولی همین که آنچه [که اوصافش] را میشناختند برایشان آمد انکارش کردند پس لعنت خدا بر کافران باد ٨٩ وه که به چه بد بهایی خود را فروختند که به آنچه خدا نازل کرده بود از سر رشک انکار آوردند که چرا خداوند از فضل خویش بر هر کس از بندگانش که بخواهد [آیاتی] فرو میفرستد پس به خشمی بر خشم دیگر گرفتار آمدند و برای کافران عذابی خفت آور است ٩٠ و چون به آنان گفته شود به آنچه خدا نازل کرده ایمان آورید میگویند ما به آنچه بر [پیامبر] خودمان نازل شده ایمان میآوریم و غیر آن را با آنکه [کاملا] حق و مؤید همان چیزی است که با آنان است انکار میکنند بگو اگر مؤمن بودید پس چرا پیش از این پیامبران خدا را میکشتید ٩١ و قطعاً موسی برای شما معجزات آشکاری آورد سپس آن گوساله را در غیاب وی [به خدایی] گرفتید و ستمکار شدید ٩٢ و آنگاه که از شما پیمان محکم گرفتیم و [کوه] طور را بر فراز شما برافراشتیم [و گفتیم] آنچه را به شما دادهایم به جد و جهد بگیرید و [به دستورهای آن] گوش فرا دهید گفتند شنیدیم و نافرمانی کردیم و بر اثر کفرشان [مهر] گوساله در دلشان سرشته شد بگو اگر مؤمنید [بدانید که] ایمانتان شما را به بد چیزی وامیدارد ٩٣ بگو اگر در نزد خدا سرای بازپسین یکسر به شما اختصاص دارد نه دیگر مردم پس اگر راست میگویید آرزوی مرگ کنید ٩٤ ولی به سبب کارهایی که از پیش کردهاند هرگز آن را آرزو نخواهند کرد و خدا به [حال] ستمگران داناست ٩٥ و آنان را مسلماً آزمندترین مردم به زندگی و [حتی حریصتر] از کسانی که شرک میورزند خواهی یافت هر یک از ایشان آرزو دارد که کاش هزار سال عمر کند با آنکه اگر چنین عمری هم به او داده شود وی را از عذاب دور نتواند داشت و خدا بر آنچه میکنند بیناست ٩٦ بگو کسی که دشمن جبرئیل است [در واقع دشمن خداست] چرا که او به فرمان خدا قرآن را بر قلبت نازل کردهاست در حالی که مؤید [کتابهای آسمانی] پیش از آن و هدایت و بشارتی برای مؤمنان است ٩٧ هر که دشمن خدا و فرشتگان و فرستادگان او و جبرئیل و میکائیل است [بداند که] خدا یقیناً دشمن کافران است ٩٨ و همانا بر تو آیاتی روشن فرو فرستادیم و جز فاسقان [کسی] آنها را انکار نمیکند ٩٩ مگر نه این بود که [یهود] هر گاه پیمانی بستند گروهی از ایشان آن را دور افکندند بلکه [حقیقت این است که] بیشترشان ایمان نمیآورند ١٠٠ و آنگاه که فرستادهای از جانب خداوند برایشان آمد که آنچه را با آنان بود تصدیق میداشت گروهی از اهل کتاب کتاب خدا را پشت سر افکندند چنانکه گویی [از آن هیچ] نمیدانند ١٠١ و آنچه را که شیطان[صفت]ها در سلطنت سلیمان خوانده [و درس گرفته] بودند پیروی کردند و سلیمان کفر نورزید لیکن آن شیطان[صفت]ها به کفر گراییدند که به مردم سحر میآموختند و [نیز از] آنچه بر آن دو فرشته هاروت و ماروت در بابل فرو فرستاده شده بود [پیروی کردند] با اینکه آن دو [فرشته] هیچکس را تعلیم [سحر] نمیکردند مگر آنکه [قبلا به او] میگفتند ما [وسیله] آزمایشی [برای شما] هستیم پس زنهار کافر نشوی و[لی] آنها از آن دو [فرشته] چیزهایی میآموختند که به وسیله آن میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند هر چند بدون فرمان خدا نمیتوانستند به وسیله آن به احدی زیان برسانند و [خلاصه] چیزی میآموختند که برایشان زیان داشت و سودی بدیشان نمیرسانید و قطعاً [یهودیان] دریافته بودند که هر کس خریدار این [متاع] باشد در آخرت بهره ای ندارد وه که چه بد بود آنچه به جان خریدنداگر میدانستند ١٠٢ اگر آنها گرویده و پرهیزگاری کرده بودند قطعاً پاداشی [که] از جانب خدا [مییافتند] بهتر بوداگر میدانستند ١٠٣ ای کسانی که ایمان آوردهاید نگویید راعنا و بگویید انظرنا و [این توصیه را] بشنوید و [گر نه] کافران را عذابی دردناک است ١٠٤ نه کسانی که از اهل کتاب کافر شدهاند و نه مشرکان [هیچکدام] دوست نمیدارند خیری از جانب پروردگارتان بر شما فرود آید با آنکه خدا هر که را خواهد به رحمت خود اختصاص دهد و خدا دارای فزونبخشی عظیم است ١٠٥ هر حکمی را نسخ کنیم یا آن را به [دست] فراموشی بسپاریم بهتر از آن یا مانندش را میآوریم مگر ندانستی که خدا بر هر کاری تواناست ١٠٦ مگر ندانستی که فرمانروایی آسمانها و زمین از آن خداست و شما جز خدا سرور و یاوری ندارید ١٠٧ آیا میخواهید از پیامبر خود همان را بخواهید که قبلاً از موسی خواسته شد و هر کس کفر را با ایمان عوض کند مسلماً از راه درست گمراه شدهاست ١٠٨ بسیاری از اهل کتاب پس از اینکه حق برایشان آشکار شد از روی حسدی که در وجودشان بود آرزو میکردند که شما را بعد از ایمانتان کافر گردانند پس عفو کنید و درگذرید تا خدا فرمان خویش را بیاورد که خدا بر هر کاری تواناست ١٠٩ و نماز را به پا دارید و زکات را بدهید و هر گونه نیکی که برای خویش از پیش فرستید آن را نزد خدا باز خواهید یافت آری خدا به آنچه میکنید بیناست ١١٠ و گفتند هرگز کسی به بهشت درنیاید مگر آنکه یهودی یا ترسا باشد این آرزوهای [واهی] ایشان است بگو اگر راست میگویید دلیل خود را بیاورید ١١١ آری هر کس که خود را با تمام وجود به خدا تسلیم کند و نیکوکار باشد پس مزد وی پیش پروردگار اوست و بیمی بر آنان نیست و غمگین نخواهند شد ١١٢ و یهودیان گفتند ترسایان بر حق نیستند و ترسایان گفتند یهودیان بر حق نیستند با آنکه آنان کتاب [آسمانی] را میخوانند افراد نادان نیز [سخنی] همانند گفته ایشان گفتند پس خداوند روز رستاخیز در آنچه با هم اختلاف میکردند میان آنان داوری خواهد کرد ١١٣ و کیست بیدادگرتر از آن کس که نگذارد در مساجد خدا نام وی برده شود و در ویرانی آنها بکوشد آنان حق ندارند جز ترسان لرزان در آن [مسجد]ها درآیند در این دنیا ایشان را خواری و در آخرت عذابی بزرگ است ١١٤ و مشرق و مغرب از آن خداست پس به هر سو رو کنید آنجا روی [به] خداست آری خدا گشایشگر داناست ١١٥ و گفتند خداوند فرزندی برای خود اختیار کردهاست او منزه است بلکه هر چه در آسمانها و زمین است از آن اوست [و] همه فرمانپذیر اویند ١١٦ [او] پدید آورنده آسمانها و زمین [است] و چون به کاری اراده فرماید فقط میگوید [موجود] باش پس [فورا موجود] میشود ١١٧ افراد نادان گفتند چرا خدا با ما سخن نمیگوید یا برای ما معجزه ای نمیآید کسانی که پیش از اینان بودند [نیز] مثل همین گفته ایشان را میگفتند دلها [و افکار]شان به هم میماند ما نشانه ها[ی خود] را برای گروهی که یقین دارند نیک روشن گردانیدهایم ١١٨ ما تو را بحق فرستادیم تا بشارتگر و بیم دهنده باشی و [لی] دربارهٔ دوزخیان از تو پرسشی نخواهد شد ١١٩ و هرگز یهودیان و ترسایان از تو راضی نمیشوند مگر آنکه از کیش آنان پیروی کنی بگو در حقیقت تنها هدایت خداست که هدایت [واقعی] است و چنانچه پس از آن علمی که تو را حاصل شد باز از هوسهای آنان پیروی کنی در برابر خدا سرور و یاوری نخواهی داشت ١٢٠ کسانی که کتاب [آسمانی] به آنان دادهایم [و] آن را چنانکه باید میخوانند ایشانند که بدان ایمان دارند و[لی] کسانی که بدان کفر ورزند همانانند که زیانکارانند ١٢١ ای فرزندان اسرائیل نعمتم را که بر شما ارزانی داشتم و اینکه شما را بر جهانیان برتری دادم یاد کنید ١٢٢ و بترسید از روزی که هیچکس چیزی [از عذاب خدا] را از کسی دفع نمیکند و نه بدل و بلاگردانی از وی پذیرفته شود و نه او را میانجیگری سودمند افتد و نه یاری شوند ١٢٣ و چون ابراهیم را پروردگارش با کلماتی بیازمود و وی آن همه را به انجام رسانید [خدا به او] فرمود من تو را پیشوای مردم قرار دادم [ابراهیم] پرسید از دودمانم [چطور] فرمود پیمان من به بیدادگران نمیرسد ١٢٤ و چون خانه [کعبه] را برای مردم محل اجتماع و [جای] امنی قرار دادیم [و فرمودیم] در مقام ابراهیم نمازگاهی برای خود اختیار کنید و به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم که خانه مرا برای طوافکنندگان و معتکفان و رکوع و سجودکنندگان پاکیزه کنید ١٢٥ و چون ابراهیم گفت پروردگارا این [سرزمین] را شهری امن گردان و مردمش را هر کس از آنان که به خدا و روز بازپسین ایمان بیاورد از فرآوردهها روزی بخش فرمود و[لی] هر کس کفر بورزد اندکی برخوردارش میکنم سپس او را با خواری به سوی عذاب آتش [دوزخ] میکشانم و چه بد سرانجامی است ١٢٦ و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه [کعبه] را بالا میبردند [میگفتند] ای پروردگار ما از ما بپذیر که در حقیقت تو شنوای دانایی ١٢٧ پروردگارا ما را تسلیم [فرمان] خود قرار ده و از نسل ما امتی فرمانبردار خود [پدید آر] و آداب دینی ما را به ما نشان ده و بر ما ببخشای که تویی توبه پذیر مهربان ١٢٨ پروردگارا در میان آنان فرستادهای از خودشان برانگیز تا آیات تو را بر آنان بخواند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد و پاکیزه شان کند زیرا که تو خود شکست ناپذیر حکیمی ١٢٩ و چه کسی جز آنکه به سبکمغزی گراید از آیین ابراهیم روی برمیتابد و ما او را در این دنیا برگزیدیم و البته در آخرت [نیز] از شایستگان خواهد بود ١٣٠ هنگامی که پروردگارش به او فرمود تسلیم شو گفت به پروردگار جهانیان تسلیم شدم ١٣١ و ابراهیم و یعقوب پسران خود را به همان [آیین] سفارش کردند [و هر دو در وصیتشان چنین گفتند] ای پسران من خداوند برای شما این دین را برگزید پس البته نباید جز مسلمان بمیرید ١٣٢ آیا وقتی که یعقوب را مرگ فرا رسید حاضر بودید هنگامی که به پسران خود گفت پس از من چه را خواهید پرستید گفتند معبود تو و معبود پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق معبودی یگانه را میپرستیم و در برابر او تسلیم هستیم ١٣٣ آن جماعت را روزگار به سر آمد دستاورد آنان برای آنان و دستاورد شما برای شماست و از آنچه آنان میکردهاند شما بازخواست نخواهید شد ١٣٤ و [اهل کتاب] گفتند یهودی یا مسیحی باشید تا هدایت یابید بگو نه بلکه [بر] آیین ابراهیم حقگرا [هستم] و وی از مشرکان نبود ١٣٥ بگویید ما به خدا و به آنچه بر ما نازل شده و به آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل آمده و به آنچه به موسی و عیسی داده شده و به آنچه به همه پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده ایمان آوردهایم میان هیچیک از ایشان فرق نمیگذاریم و در برابر او تسلیم هستیم ١٣٦ پس اگر آنان [هم] به آنچه شما بدان ایمان آوردهاید ایمان آوردند قطعاً هدایت شدهاند ولی اگر روی برتافتند جز این نیست که سر ستیز [و جدایی] دارند و به زودی خداوند [شر] آنان را از تو کفایت خواهد کرد که او شنوای داناست ١٣٧ این است نگارگری الهی و کیست خوشنگارتر از خدا و ما او را پرستندگانیم ١٣٨ بگو آیا دربارهٔ خدا با ما بحث و گفتگو میکنید با آنکه او پروردگار ما و پروردگار شماست و کردارهای ما از آن ما و کردارهای شما از آن شماست و ما برای او اخلاص میورزیم ١٣٩ یا میگویید ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط [دوازدهگانه] یهودی یا نصرانی بودهاند بگو آیا شما بهتر میدانید یا خدا و کیست ستمکارتر از آن کس که شهادتی از خدا را در نزد خویش پوشیده دارد و خدا از آنچه میکنید غافل نیست ١٤٠ تِلْ آن جماعت را روزگار سپری شد برای ایشان است آنچه به دست آوردهاند و برای شماست آنچه به دست آوردهاید و از آنچه آنان میکردهاند شما بازخواست نخواهید شد ١٤١ به زودی مردم کم خرد خواهند گفت چه چیز آنان را از قبله ای که بر آن بودند رویگردان کرد بگو مشرق و مغرب از آن خداست هر که را خواهد به راه راست هدایت میکند ١٤٢ و بدین گونه شما را امتی میانه قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر بر شما گواه باشد و قبله ای را که [چندی] بر آن بودی مقرر نکردیم جز برای آنکه کسی را که از پیامبر پیروی میکند از آن کس که از عقیده خود برمی گردد بازشناسیم هر چند [این کار] جز بر کسانی که خدا هدایت[شان] کرده سخت گران بود و خدا بر آن نبود که ایمان شما را ضایع گرداند زیرا خدا [نسبت] به مردم دلسوز و مهربان است ١٤٣ ما [به هر سو] گردانیدن رویت در آسمان را نیک میبینیم پس [باش تا] تو را به قبله ای که بدان خشنود شوی برگردانیم پس روی خود را به سوی مسجدالحرام کن و هر جا بودید روی خود را به سوی آن بگردانید در حقیقت اهل کتاب نیک میدانند که این [تغییر قبله] از جانب پروردگارشان [بجا و] درست است و خدا از آنچه میکنند غافل نیست ١٤٤ و اگر هر گونه معجزه ای برای اهل کتاب بیاوری [باز] قبله تو را پیروی نمیکنند و تو [نیز] پیرو قبله آنان نیستی و خود آنان پیرو قبله یکدیگر نیستند و پس از علمی که تو را [حاصل] آمده اگر از هوسهای ایشان پیروی کنی در آن صورت جدا از ستمکاران خواهی بود ١٤٥ کسانی که به ایشان کتاب [آسمانی] دادهایم همان گونه که پسران خود را میشناسند او [=محمد] را میشناسند و مسلماً گروهی از ایشان حقیقت را نهفته میدارند و خودشان [هم] میدانند ١٤٦ حق از جانب پروردگار توست پس مبادا از تردیدکنندگان باشی ١٤٧ و برای هر کسی قبله ای است که وی روی خود را به آن [سوی] میگرداند پس در کارهای نیک بر یکدیگر پیشی گیرید هر کجا که باشید خداوند همگی شما را [به سوی خود باز] میآورد در حقیقت خدا بر همه چیز تواناست ١٤٨ و از هر کجا بیرون آمدی روی خود را به سوی مسجدالحرام بگردان و البته این [فرمان] حق است و از جانب پروردگار تو است و خداوند از آنچه میکنید غافل نیست ١٤٩ و از هر کجا بیرون آمدی [به هنگام نماز] روی خود را به سمت مسجدالحرام بگردان و هر کجا بودید رویهای خود را به سوی آن بگردانید تا برای مردم غیر از ستمگرانشان بر شما حجتی نباشد پس از آنان نترسید و از من بترسید تا نعمت خود را بر شما کامل گردانم و باشد که هدایت شوی ١٥٠ همانطور که در میان شما فرستادهای از خودتان روانه کردیم [که] آیات ما را بر شما میخواند و شما را پاک میگرداند و به شما کتاب و حکمت میآموزد و آنچه را نمیدانستید به شما یاد میدهد ١٥١ پس مرا یاد کنید [تا] شما را یاد کنم و شکرانه ام را به جای آرید و با من ناسپاسی نکنید ١٥٢ ای کسانی که ایمان آوردهاید از شکیبایی و نماز یاری جویید زیرا خدا با شکیبایان است ١٥٣ و کسانی را که در راه خدا کشته میشوند مرده نخوانید بلکه زنده اند ولی شما نمیدانید ١٥٤ و قطعاً شما را به چیزی از [قبیل] ترس و گرسنگی و کاهشی در اموال و جانها و محصولات میآزماییم و مژده ده شکیبایان را ١٥٥ = [همان] کسانی که چون مصیبتی به آنان برسد میگویند ما از آن خدا هستیم و به سوی او بازمیگردیم ١٥٦ آنانند که درودها و رحمتی از پروردگارشان بر آنهاست و [تنها] همینها هدایت یافتگانند ١٥٧ در حقیقت صفا و مروه از شعایر خداست [که یادآور اوست] پس هر که خانه [خدا] را حج کند یا عمره گزارد بر او گناهی نیست که میان آن دو سعی به جای آورد و هر که افزون بر فریضه کار نیکی کند خدا حقشناس و داناست ١٥٨ کسانی که نشانههای روشن و رهنمودی را که فرو فرستادهایم بعد از آنکه آن را برای مردم در کتاب توضیح دادهایم نهفته میدارند آنان را خدا لعنت میکند و لعنت کنندگان لعنتشان میکنند ١٥٩ مگر کسانی که توبه کردند و [خود را] اصلاح نمودند و [حقیقت را] آشکار کردند پس بر آنان خواهم بخشود و من توبه پذیر مهربانم ١٦٠ کسانی که کافر شدند و در حال کفر مردند لعنت خدا و فرشتگان و تمام مردم بر آنان باد ١٦١ در آن [لعنت] جاودانه بمانند نه عذابشان کاسته گردد و نه مهلت یابند ١٦٢ و معبود شما معبود یگانه ای است که جز او هیچ معبودی نیست [و اوست] بخشایشگر مهربان ١٦٣ راستی که در آفرینش آسمانها و زمین و در پی یکدیگر آمدن شب و روز و کشتیهایی که در دریا روانند با آنچه به مردم سود میرساند و [همچنین] آبی که خدا از آسمان فرو فرستاده و با آن زمین را پس از مردنش زنده گردانیده و در آن هر گونه جنبنده ای پراکنده کرده و [نیز در] گردانیدن بادها و ابری که میان آسمان و زمین آرمیدهاست برای گروهی که میاندیشند واقعاً نشانههایی [گویا] وجود دارد ١٦٤ و برخی از مردم در برابر خدا همانندهایی [برای او] برمیگزینند و آنها را چون دوستی خدا دوست میدارند ولی کسانی که ایمان آوردهاند به خدا محبت بیشتری دارند کسانی که [با برگزیدن بتها به خود] ستم نمودهاند اگر میدانستند هنگامی که عذاب را مشاهده کنند تمام نیرو[ها] از آن خداست و خدا سخت کیفر است ١٦٥ آنگاه که پیشوایان از پیروان بیزاری جویند و عذاب را مشاهده کنند و میانشان پیوندها بریده گردد ١٦٦ و پیروان میگویند کاش برای ما بازگشتی بود تا همان گونه که [آنان] از ما بیزاری جستند [ما نیز] از آنان بیزاری میجستیم این گونه خداوند کارهایشان را که بر آنان مایه حسرتهاست به ایشان مینمایاند و از آتش بیرون آمدنی نیستند ١٦٧ ای مردم از آنچه در زمین است حلال و پاکیزه را بخورید و از گامهای شیطان پیروی مکنید که او دشمن آشکار شماست ١٦٨ او] شما را فقط به بدی و زشتی فرمان میدهد و [وامیدارد] تا بر خدا چیزی را که نمیدانید بربندید ١٦٩ کردهاست پیروی کنید میگویند نه بلکه از چیزی که پدران خود را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم آیا هر چند پدرانشان چیزی را درک نمیکرده و به راه صواب نمیرفتهاند [باز هم در خور پیروی هستند] ١٧٠ و مثل [دعوت کننده] کافران چون مثل کسی است که حیوانی را که جز صدا و ندایی [مبهم چیزی] نمیشنود بانگ میزند [آری] کرند لالند کورند [و] درنمی یابند ١٧١ ای کسانی که ایمان آوردهاید از نعمتهای پاکیزه ای که روزی شما کردهایم بخورید و اگر تنها او را میپرستید خدا را شکر کنید ١٧٢ خداوند] تنها مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را که [هنگام سر بریدن] نام غیر خدا بر آن برده شده بر شما حرام گردانیدهاست [ولی] کسی که [برای حفظ جان خود به خوردن آنها] ناچار شود در صورتی که ستمگر و متجاوز نباشد بر او گناهی نیست زیرا خدا آمرزنده و مهربان است ١٧٣ کسانی که آنچه را خداوند از کتاب نازل کرده پنهان میدارند و بدان بهای ناچیزی به دست میآورند آنان جز آتش در شکمهای خویش فرو نبرند و خدا روز قیامت با ایشان سخن نخواهد گفت و پاکشان نخواهد کرد و عذابی دردناک خواهند داشت ١٧٤ آنان همان کسانی هستند که گمراهی را به [بهای] هدایت و عذاب را به [ازای] آمرزش خریدند پس به راستی چه اندازه باید بر آتش شکیبا باشند ١٧٥ چرا که خداوند کتاب [تورات] را به حق نازل کردهاست و کسانی که دربارهٔ کتاب [خدا] با یکدیگر به اختلاف پرداختند در ستیزه ای دور و درازند ١٧٦ نیکوکاری آن نیست که روی خود را به سوی مشرق و [یا] مغرب بگردانید بلکه نیکی آن است که کسی به خدا و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب [آسمانی] و پیامبران ایمان آورد و مال [خود] را با وجود دوست داشتنش به خویشاوندان و یتیمان و بینوایان و در راهماندگان و گدایان و در [راه آزاد کردن] بندگان بدهد و نماز را برپای دارد و زکات را بدهد و آنان که چون عهد بندند به عهد خود وفادارانند و در سختی و زیان و به هنگام جنگ شکیبایانند آنانند کسانی که راست گفتهاند و آنان همان پرهیزگارانند ١٧٧ ای کسانی که ایمان آوردهاید دربارهٔ کشتگان بر شما [حق] قصاص مقرر شده آزاد عوض آزاد و بنده عوض بنده و زن عوض زن و هر کس که از جانب برادر [دینی]اش [یعنی ولی مقتول] چیزی [از حق قصاص] به او گذشت شود [باید از گذشت ولی مقتول] بهطور پسندیده پیروی کند و با [رعایت] احسان [خونبها را] به او بپردازد این [حکم] تخفیف و رحمتی از پروردگار شماست پس هر کس بعد از آن از اندازه درگذرد وی را عذابی دردناک است ١٧٨ و ای خردمندان شما را در قصاص زندگانی است باشد که به تقوا گرایید ١٧٩ بر شما مقرر شدهاست که چون یکی از شما را مرگ فرا رسد اگر مالی بر جای گذارد برای پدر و مادر و خویشاوندان [خود] بهطور پسندیده وصیت کند [این کار] حقی است بر پرهیزگاران ١٨٠ پس هر کس آن [وصیت] را بعد از شنیدنش تغییر دهد گناهش تنها بر [گردن] کسانی است که آن را تغییر میدهند آری خدا شنوای داناست ١٨١ ای کسانی که ایمان آوردهاید روزه بر شما مقرر شدهاست همان گونه که بر کسانی که پیش از شما [بودند] مقرر شده بود باشد که پرهیزگاری کنید ١٨٢ ای کسانی که ایمان آوردهاید روزه بر شما مقرر شدهاست همان گونه که بر کسانی که پیش از شما [بودند] مقرر شده بود باشد که پرهیزگاری کنید ١٨٣ روزه در] روزهای معدودی [بر شما مقرر شدهاست] [ولی] هر کس از شما بیمار یا در سفر باشد [به همان شماره] تعدادی از روزهای دیگر [را روزه بدارد] و بر کسانی که [روزه] طاقت فرساست کفاره ای است که خوراک دادن به بینوایی است و هر کس به میل خود بیشتر نیکی کند پس آن برای او بهتر است و اگر بدانید روزه گرفتن برای شما بهتر است ١٨٤ ماه رمضان [همان ماه] است که در آن قرآن فرو فرستاده شدهاست [کتابی] که مردم را راهبر و [متضمن] دلایل آشکار هدایت و [میزان] تشخیص حق از باطل است پس هر کس از شما این ماه را درک کند باید آن را روزه بدارد و کسی که بیمار یا در سفر است [باید به شماره آن] تعدادی از روزهای دیگر [را روزه بدارد] خدا برای شما آسانی میخواهد و برای شما دشواری نمیخواهد تا شماره [مقرر] را تکمیل کنید و خدا را به پاس آنکه رهنمونیتان کردهاست به بزرگی بستایید و باشد که شکرگزاری کنید ١٨٥ و هرگاه بندگان من از تو دربارهٔ من بپرسند [بگو] من نزدیکم و دعای دعاکننده را به هنگامی که مرا بخواند اجابت میکنم پس [آنان] باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند باشد که راه یابند ١٨٦ در شبهای روزه همخوابگی با زنانتان بر شما حلال گردیدهاست آنان برای شما لباسی هستند و شما برای آنان لباسی هستید خدا میدانست که شما با خودتان ناراستی میکردید پس توبه شما را پذیرفت و از شما درگذشت پس اکنون [در شبهای ماه رمضان میتوانید] با آنان همخوابگی کنید و آنچه را خدا برای شما مقرر داشته طلب کنید و بخورید و بیاشامید تا رشته سپید بامداد از رشته سیاه [شب] بر شما نمودار شود سپس روزه را تا [فرا رسیدن] شب به اتمام رسانید و در حالی که در مساجد معتکف هستید [با زنان] درنیامیزید این است حدود احکام الهی پس [زنهار به قصد گناه] بدان نزدیک نشوید این گونه خداوند آیات خود را برای مردم بیان میکند باشد که پروا پیشه کنند ١٨٧ و اموالتان را میان خودتان به ناروا مخورید و [به عنوان رشوه قسمتی از] آن را به قضات مدهید تا بخشی از اموال مردم را به گناه بخورید در حالی که خودتان [هم خوب] میدانید ١٨٨ دربارهٔ [حکمت] هلالها[ی ماه] از تو میپرسند بگو آنها [شاخص] گاهشماری برای مردم و [موسم] حجاند و نیکی آن نیست که از پشت خانهها درآیید بلکه نیکی آن است که کسی تقوا پیشه کند و به خانهها از در [ورودی] آنها درآیید و از خدا بترسید باشد که رستگار گردید ١٨٩ و در راه خدا با کسانی که با شما میجنگند بجنگید ولی از اندازه درنگذرید زیرا خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد ١٩٠ و هر کجا بر ایشان دست یافتید آنان را بکشید و همان گونه که شما را بیرون راندند آنان را بیرون برانید [چرا که] فتنه [=شرک] از قتل بدتر است [با این همه] در کنار مسجد الحرام با آنان جنگ مکنید مگر آنکه با شما در آن جا به جنگ درآیند پس اگر با شما جنگیدند آنان را بکشید که کیفر کافران چنین است ١٩١ و اگر بازایستادند البته خدا آمرزنده مهربان است ١٩٢ با آنان بجنگید تا دیگر فتنه ای نباشد و دین مخصوص خدا شود پس اگر دست برداشتند تجاوز جز بر ستمکاران روا نیست ١٩٣ این ماه حرام در برابر آن ماه حرام است و [هتک] حرمتها قصاص دارد پس هر کس بر شما تعدی کرد همان گونه که بر شما تعدی کرده بر او تعدی کنید و از خدا پروا بدارید و بدانید که خدا با تقواپیشگان است ١٩٤ و در راه خدا انفاق کنید و خود را با دست خود به هلاکت میفکنید و نیکی کنید که خدا نیکوکاران را دوست میدارد ١٩٥ و برای خدا حج و عمره را به پایان رسانید و اگر [به علت موانعی] بازداشته شدید آنچه از قربانی میسر است [قربانی کنید] و تا قربانی به قربانگاه نرسیده سر خود را متراشید و هر کس از شما بیمار باشد یا در سر ناراحتیی داشته باشد [و ناچار شود در احرام سر بتراشد] به کفاره [آن باید] روزه ای بدارد یا صدقه ای دهد یا قربانیی بکند و چون ایمنی یافتید پس هر کس از [اعمال] عمره به حج پرداخت [باید] آنچه از قربانی میسر است [قربانی کند] و آن کس که [قربانی] نیافت [باید] در هنگام حجسه روز روزه [بدارد] و چون برگشتید هفت [روز دیگر روزه بدارید] این ده [روز] تمام است این [حج تمتع] برای کسی است که اهل مسجد الحرام [=مکه] نباشد و از خدا بترسید و بدانید که خدا سخت کیفر است ١٩٦ حج در ماههای معینی است پس هر کس در این [ماه]ها حج را [برخود] واجب گرداند [بداند که] در اثنای حج همبستری و گناه و جدال [روا] نیست و هر کار نیکی انجام میدهید خدا آن را میداند و برای خود توشه برگیرید که در حقیقت بهترین توشه پرهیزگاری است و ای خردمندان از من پروا کنید ١٩٧ بر شما گناهی نیست که [در سفر حج] از فضل پروردگارتان [روزی خویش] بجویید پس چون از عرفات کوچ نمودید خدا را در مشعر الحرام یاد کنید و یادش کنید که شما را که پیشتر از بیراهان بودید فرا راه آورد ١٩٨ پس از همانجا که [انبوه] مردم روانه میشوند شما نیز روانه شوید و از خداوند آمرزش خواهید که خدا آمرزنده مهربان است ١٩٩ و چون آداب ویژه حج خود را به جای آوردید همان گونه که پدران خود را به یاد میآورید یا با یادکردنی بیشتر خدا را به یاد آورید و از مردم کسی است که میگوید پروردگارا به ما در همین دنیا عطا کن و حال آنکه برای او در آخرت نصیبی نیست ٢٠٠ و برخی از آنان میگویند پروردگارا در این دنیا به ما نیکی و در آخرت [نیز] نیکی عطا کن و ما را از عذاب آتش [دور] نگه دار ٢٠١ آنانند که از دستاوردشان بهره ای خواهند داشت و خدا زودشمار است ٢٠٢ و خدا را در روزهایی معین یاد کنید پس هر کس شتاب کند [و اعمال را] در دو روز [انجام دهد] گناهی بر او نیست و هر که تأخیر کند [و اعمال را در سه روز انجام دهد] گناهی بر او نیست [این اختیار] برای کسی است که [از محرمات] پرهیز کرده باشد و از خدا پروا کنید و بدانید که شما را به سوی او گرد خواهد آورد ٢٠٣ و از میان مردم کسی است که در زندگی این دنیا سخنش تو را به تعجب وامیدارد و خدا را بر آنچه در دل دارد گواه میگیرد و حال آنکه او سختترین دشمنان است ٢٠٤ و چون برگردد [یا ریاستی یابد] کوشش میکند که در زمین فساد نماید و کشت و نسل را نابود سازد و خداوند تباهکاری را دوست ندارد ٢٠٥ و چون به او گفته شود از خدا پروا کن نخوت وی را به گناه کشاند پس جهنم برای او بس است و چه بد بستری است ٢٠٦ و از میان مردم کسی است که جان خود را برای طلب خشنودی خدا میفروشد و خدا نسبت به [این] بندگان مهربان است ٢٠٧ ای کسانی که ایمان آوردهاید همگی به اطاعت [خدا] درآیید و گامهای شیطان را دنبال مکنید که او برای شما دشمنی آشکار است ٢٠٨ و اگر پس از آنکه برای شما دلایل آشکار آمد دستخوش لغزش شدید بدانید که خداوند توانای حکیم است ٢٠٩ مگر انتظار آنان غیر از این است که خدا و فرشتگان در [زیر] سایبانهایی از ابر سپید به سوی آنان بیایند و کار [داوری] یکسره شود و کارها به سوی خدا بازگردانده میشود ٢١٠ از فرزندان اسرائیل بپرس چه بسیار نشانههای روشنی به آنان دادیم و هر کس نعمت خدا را پس از آنکه برای او آمد [به کفران] بدل کند خدا سخت کیفر است ٢١١ زندگی دنیا در چشم کافران آراسته شدهاست و مؤمنان را ریشخند میکنند و [حال آنکه] کسانی که تقواپیشه بودهاند در روز رستاخیز از آنان برترند و خدا به هر که بخواهد بیشمار روزی میدهد ٢١٢ مردم امتی یگانه بودند پس خداوند پیامبران را نویدآور و بیم دهنده برانگیخت و با آنان کتاب [خود] را بحق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند داوری کند و جز کسانی که [کتاب] به آنان داده شد پس از آنکه دلایل روشن برای آنان آمد به خاطر ستم [و حسدی] که میانشان بود [هیچکس] در آن اختلاف نکرد پس خداوند آنان را که ایمان آورده بودند به توفیق خویش به حقیقت آنچه که در آن اختلاف داشتند هدایت کرد و خدا هر که را بخواهد به راه راست هدایت میکند ٢١٣ آیا پنداشتید که داخل بهشت میشوید و حال آنکه هنوز مانند آنچه بر [سر] پیشینیان شما آمد بر [سر] شما نیامده است آنان دچار سختی و زیان شدند و به [هول و] تکان درآمدند تا جایی که پیامبر [خدا] و کسانی که با وی ایمان آورده بودند گفتند پیروزی خدا کی خواهد بود هشدار که پیروزی خدا نزدیک است ٢١٤ از تو میپرسند چه چیزی انفاق کنند [و به چه کسی بدهند] بگو هر مالی انفاق کنید به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و مسکینان و به در راهمانده تعلق دارد و هر گونه نیکی کنید البته خدا به آن داناست ٢١٥ بر شما کارزار واجب شدهاست در حالی که برای شما ناگوار است و بسا چیزی را خوش نمیدارید و آن برای شما خوب است و بسا چیزی را دوست میدارید و آن برای شما بد است و خدا میداند و شما نمیدانید ٢١٦ از تو دربارهٔ ماهی که کارزار در آن حرام است میپرسند بگو کارزار در آن گناهی بزرگ و بازداشتن از راه خدا و کفر ورزیدن به او و بازداشتن از مسجدالحرام [=حج] و بیرون راندن اهل آن از آنجا نزد خدا [گناهی] بزرگتر و فتنه [=شرک] از کشتار بزرگتر است و آنان پیوسته با شما میجنگند تا اگر بتوانند شما را از دینتان برگردانند و کسانی از شما که از دین خود برگردند و در حال کفر بمیرند آنان کردارهایشان در دنیا و آخرت تباه میشود و ایشان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بودَ ٢١٧ از تو دربارهٔ ماهی که کارزار در آن حرام است میپرسند بگو کارزار در آن گناهی بزرگ و بازداشتن از راه خدا و کفر ورزیدن به او و بازداشتن از مسجدالحرام [=حج] و بیرون راندن اهل آن از آنجا نزد خدا [گناهی] بزرگتر و فتنه [=شرک] از کشتار بزرگتر است و آنان پیوسته با شما میجنگند تا اگر بتوانند شما را از دینتان برگردانند و کسانی از شما که از دین خود برگردند و در حال کفر بمیرند آنان کردارهایشان در دنیا و آخرت تباه میشود و ایشان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود ٢١٨ دربارهٔ شراب و قمار از تو میپرسند بگو در آن دوگناهی بزرک و سودهایی برای مردم است و[لی] گناهشان از سودشان بزرگتر است و از تو میپرسند چه چیزی انفاق کنند بگو مازاد [بر نیازمندی خود] را این گونه خداوند آیات [خود را] برای شما روشن میگرداند باشد که بیندیشید ٢١٩ بیندیشید] دربارهٔ دنیا و آخرت. و دربارهٔ یتیمان از تو میپرسند بگو به صلاح آنان کار کردن بهتر است و اگر با آنان همزیستی کنید برادران [دینی] شما هستند و خدا تباهکار را از درستکار بازمی شناسد و اگر خدا میخواست [در این باره] شما را به دشواری میانداخت آری خداوند توانا و حکیم است ٢٢٠ و با زنان مشرک ازدواج مکنید تا ایمان بیاورند قطعاً کنیز با ایمان بهتر از زن مشرک است هر چند [زیبایی] او شما را به شگفت آورد و به مردان مشرک زن مدهید تا ایمان بیاورند قطعاً برده با ایمان بهتر از مرد آزاد مشرک است هر چند شما را به شگفت آورد آنان [شما را] به سوی آتش فرا میخوانند و خدا به فرمان خود [شما را] به سوی بهشت و آمرزش میخواند و آیات خود را برای مردم روشن میگرداند باشد که متذکر شوند ٢٢١ از تو دربارهٔ عادت ماهانه [زنان] میپرسند بگو آن رنجی است پس هنگام عادت ماهانه از [آمیزش با] زنان کنارهگیری کنید و به آنان نزدیک نشوید تا پاک شوند پس چون پاک شدند از همانجا که خدا به شما فرمان دادهاست با آنان آمیزش کنید خداوند توبه کاران و پاکیزگان را دوست میدارد ٢٢٢ زنان شما کشتزار شما هستند پس از هر جا [و هر گونه] که خواهید به کشتزار خود [در]آیید و آنها را برای خودتان مقدم دارید و از خدا پروا کنید و بدانید که او را دیدار خواهید کرد و مؤمنان را [به این دیدار] مژده ده ٢٢٣ و خدا را دستاویز سوگندهای خود قرار مدهید تا [بدین بهانه] از نیکوکاری و پرهیزگاری و سازش دادن میان مردم [بازایستید] و خدا شنوای داناست ٢٢٤ خداوند شما را به سوگندهای لغوتان مؤاخذه نمیکند ولی شما را بدانچه دلهایتان [از روی عمد] فراهم آوردهاست مؤاخذه میکند و خدا آمرزنده بردبار است ٢٢٥ برای کسانی که به ترک همخوابگی با زنان خود سوگند میخورند [=ایلاء] چهار ماه انتظار [و مهلت] است پس اگر [به آشتی] بازآمدند خداوند آمرزنده مهربان است ٢٢٦ و اگر آهنگ طلاق کردند در حقیقت خدا شنوای داناست ٢٢٧ و زنان طلاق داده شده باید مدت سه پاکی انتظار کشند و اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارند برای آنان روا نیست که آنچه را خداوند در رحم آنان آفریده پوشیده دارند و شوهرانشان اگر سر آشتی دارند به بازآوردن آنان در این [مدت] سزاوارترند و مانند همان [وظایفی] که بر عهده زنان است بهطور شایسته به نفع آنان [بر عهده مردان] است و مردان بر آنان درجه برتری دارند و خداوند توانا و حکیم است ٢٢٨ طلاق [رجعی] دو بار است پس از آن یا [باید زن را] بخوبی نگاه داشتن یا بشایستگی آزاد کردن و برای شما روا نیست که از آنچه به آنان دادهاید چیزی بازستانید مگر آنکه [طرفین] در به پا داشتن حدود خدا بیمناک باشند پس اگر بیم دارید که آن دو حدود خدا را برپای نمیدارند در آنچه که [زن برای آزاد کردن خود] فدیه دهد گناهی بر ایشان نیست اینست حدود احکام الهی پس از آن تجاوز مکنید و کسانی که از حدود احکام الهی تجاوز کنند آنان همان ستمکارانند ٢٢٩ و اگر [شوهر برای بار سوم] او را طلاق گفت پس از آن دیگر [آن زن] برای او حلال نیست تا اینکه با شوهری غیر از او ازدواج کند [و با او همخوابگی نماید] پس اگر [شوهر دوم] وی را طلاق گفت اگر آن دو [همسر سابق] پندارند که حدود خدا را برپا میدارند گناهی بر آن دو نیست که به یکدیگر بازگردند و اینها حدود احکام الهی است که آن را برای قومی که میدانند بیان میکند ٢٣٠ و چون آنان را طلاق گفتید و به پایان عده خویش رسیدند پس بخوبی نگاهشان دارید یا بخوبی آزادشان کنید و[لی] آنان را برای [آزار و] زیان رساندن [به ایشان] نگاه مدارید تا [به حقوقشان] تعدی کنید و هر کس چنین کند قطعاً بر خود ستم نمودهاست و آیات خدا را به ریشخند مگیرید و نعمت خدا را بر خود و آنچه را که از کتاب و حکمت بر شما نازل کرده و به [وسیله] آن به شما اندرز میدهد به یاد آورید و از خدا پروا داشته باشید و بدانید که خدا به هر چیزی داناست ٢٣١ و چون زنان را طلاق گفتید و عده خود را به پایان رساندند آنان را از ازدواج با همسران [سابق] خود چنانچه بخوبی با یکدیگر تراضی نمایند جلوگیری مکنید هر کس از شما به خدا و روز بازپسین ایمان دارد به این [دستورها] پند داده میشود [مراعات] این امر برای شما پربرکت تر و پاکیزهتر است و خدا میداند و شما نمیدانید ٢٣٢ و مادران [باید] فرزندان خود را دو سال تمام شیر دهند [این حکم] برای کسی است که بخواهد دوران شیرخوارگی را تکمیل کند و خوراک و پوشاک آنان [=مادران] بهطور شایسته بر عهده پدر است هیچکس جز به قدر وسعش مکلف نمیشود هیچ مادری نباید به سبب فرزندش زیان ببیند و هیچ پدری [نیز] نباید به خاطر فرزندش [ضرر ببیند] و مانند همین [احکام] بر عهده وارث [نیز] هست پس اگر [پدر و مادر] بخواهند با رضایت و صوابدید یکدیگر کودک را [زودتر] از شیر بازگیرند گناهی بر آن دو نیست و اگر خواستید برای فرزندان خود دایه بگیرید بر شما گناهی نیست به شرط آنکه چیزی را که پرداخت آن را به عهده گرفتهاید بهطور شایسته بپردازید و از خدا پروا کنید و بدانید که خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست ٢٣٣ و کسانی از شما که میمیرند و همسرانی بر جای میگذارند [همسران] چهار ماه و ده روز انتظار میبرند پس هرگاه عده خود را به پایان رساندند در آنچه آنان به نحو پسندیده دربارهٔ خود انجام دهند گناهی بر شما نیست و خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است ٢٣٤ و دربارهٔ آنچه شما بهطور سربسته از آنان [در عده وفات] خواستگاری کرده یا [آن را] در دل پوشیده داشتهاید بر شما گناهی نیست خدا میدانست که [شما] به زودی به یاد آنان خواهید افتاد ولی با آنان قول و قرار پنهانی مگذارید مگر آنکه سخنی پسندیده بگویید و به عقد زناشویی تصمیم مگیرید تا زمان مقرر به سرآید و بدانید که خداوند آنچه را در دل دارید میداند پس از [مخالفت] او بترسید و بدانید که خداوند آمرزنده و بردبار است ٢٣٥ اگر زنان را مادامی که با آنان نزدیکی نکرده و بر ایشان مهری [نیز] معین نکردهاید طلاق گویید بر شما گناهی نیست و آنان را بهطور پسندیده به نوعی بهرهمند کنید توانگر به اندازه [توان] خود و تنگدست به اندازه [وسع] خود [این کاری است] شایسته نیکوکاران ٢٣٦ و اگر پیش از آنکه با آنان نزدیکی کنید طلاقشان گفتید در حالی که برای آنان مهری معین کردهاید پس نصف آنچه را تعیین نمودهاید [به آنان بدهید] مگر اینکه آنان خود ببخشند یا کسی که پیوند نکاح به دست اوست ببخشد و گذشت کردن شما به تقوا نزدیکتر است و در میان یکدیگر بزرگواری را فراموش مکنید زیرا خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست ٢٣٧ بر نمازها و نماز میانه مواظبت کنید و خاضعانه برای خدا به پا خیزید ٢٣٨ پس اگر بیم داشتید پیاده یا سواره [نماز کنید] و چون ایمن شدید خدا را یاد کنید که آنچه نمیدانستید به شما آموخت ٢٣٩ و کسانی از شما که مرگشان فرا میرسد و همسرانی بر جای میگذارند [باید] برای همسران خویش وصیت کنند که آنان را تا یک سال بهرهمند سازند و [از خانه شوهر] بیرون نکنند پس اگر بیرون بروند در آنچه آنان بهطور پسندیده دربارهٔ خود انجام دهند گناهی بر شما نیست و خداوند توانا و حکیم است ٢٤٠ فرض است بر مردان پرهیزگار که زنان طلاق داده شده را بشایستگی چیزی دهند ٢٤١ بدین گونه خداوند آیات خود را برای شما بیان میکند باشد که بیندیشید ٢٤٢ آیا از [حال] کسانی که از بیم مرگ از خانههای خود خارج شدند و هزاران تن بودند خبر نیافتی پس خداوند به آنان گفت تن به مرگ بسپارید آنگاه آنان را زنده ساخت آری خداوند نسبت به مردم صاحب بخشش است ولی بیشتر مردم سپاسگزاری نمیکنند ٢٤٣ و در راه خدا کارزار کنید و بدانید که خداوند شنوای داناست ٢٤٤ کیست آن کس که به [بندگان] خدا وام نیکویی دهد تا [خدا] آن را برای او چند برابر بیفزاید و خداست که [در معیشت بندگان] تنگی و گشایش پدیدمیآورد و به سوی او بازگردانده میشوید ٢٤٥ آیا از [حال] سران بنی اسرائیل پس از موسی خبر نیافتی آنگاه که به پیامبری از خود گفتند پادشاهی برای ما بگمار تا در راه خدا پیکار کنیم [آن پیامبر] گفت اگر جنگیدن بر شما مقرر گردد چه بسا پیکار نکنید گفتند چرا در راه خدا نجنگیم با آنکه ما از دیارمان و از [نزد] فرزندانمان بیرون رانده شدهایم پس هنگامی که جنگ بر آنان مقرر شد جز شماری اندک از آنان [همگی] پشت کردند و خداوند به [حال] ستمکاران داناست ٢٤٦ و پیامبرشان به آنان گفت در حقیقت خداوند طالوت را بر شما به پادشاهی گماشتهاست گفتند چگونه او را بر ما پادشاهی باشد با آنکه ما به پادشاهی از وی سزاوارتریم و به او از حیث مال گشایشی داده نشدهاست پیامبرشان گفت در حقیقت خدا او را بر شما برتری داده و او را در دانش و [نیروی] بدنی بر شما برتری بخشیدهاست و خداوند پادشاهی خود را به هر کس که بخواهد میدهد و خدا گشایشگر داناست ٢٤٧ و پیامبرشان بدیشان گفت در حقیقت نشانه پادشاهی او این است که آن صندوق [عهد] که در آن آرامش خاطری از جانب پروردگارتان و بازمانده ای از آنچه خاندان موسی و خاندان هارون [در آن] بر جای نهادهاند در حالی که فرشتگان آن را حمل میکنند به سوی شما خواهد آمد مسلماً اگر مؤمن باشید برای شما در این [رویداد] نشانه ای است ٢٤٨ و چون طالوت با لشکریان [خود] بیرون شد گفت خداوند شما را به وسیله رودخانه ای خواهد آزمود پس هر کس از آن بنوشد از [پیروان] من نیست و هر کس از آن نخورد قطعاً او از [پیروان] من است مگر کسی که با دستش کفی برگیرد پس [همگی] جز اندکی از آنها از آن نوشیدند و هنگامی که [طالوت] با کسانی که همراه وی ایمان آورده بودند از آن [نهر] گذشتند گفتند امروز ما را یارای [مقابله با] جالوت و سپاهیانش نیست کسانی که به دیدار خداوند یقین داشتند گفتند بسا گروهی اندک که بر گروهی بسیار به اذن خدا پیروز شدند و خداوند با شکیبایان است ٢٤٩ و هنگامی که با جالوت و سپاهیانش روبرو شدند گفتند پروردگارا بر [دلهای] ما شکیبایی فرو ریز و گامهای ما را استوار دار و ما را بر گروه کافران پیروز فرمای ٢٥٠ پس آنان را به اذن خدا شکست دادند و داوود جالوت را کشت و خداوند به او پادشاهی و حکمت ارزانی داشت و از آنچه میخواست به او آموخت و اگر خداوند برخی از مردم را به وسیله برخی دیگر دفع نمیکرد قطعاً زمین تباه میگردید ولی خداوند نسبت به جهانیان تفضل دارد ٢٥١ این[ها] آیات خداست که ما آن را بحق بر تو میخوانیم و به راستی تو از جمله پیامبرانی ٢٥٢ برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری بخشیدیم از آنان کسی بود که خدا با او سخن گفت و درجات بعضی از آنان را بالا برد و به عیسی پسر مریم دلایل آشکار دادیم و او را به وسیله روح القدس تأیید کردیم و اگر خدا میخواست کسانی که پس از آنان بودند بعد از آن [همه] دلایل روشن که برایشان آمد به کشتار یکدیگر نمیپرداختند ولی با هم اختلاف کردند پس بعضی از آنان کسانی بودند که ایمان آوردند و بعضی از آنان کسانی بودند که کفر ورزیدند و اگر خدا میخواست با یکدیگر جنگ نمیکردند ولی خداوند آنچه را میخواهد انجام میدهد ٢٥٣ ای کسانی که ایمان آوردهاید از آنچه به شما روزی دادهایم انفاق کنید پیش از آنکه روزی فرا رسد که در آن نه داد و ستدی است و نه دوستی و نه شفاعتی و کافران خود ستمکارانند ٢٥٤ خداست که معبودی جز او نیست زنده و برپادارنده است نه خوابی سبک او را فرو میگیرد و نه خوابی گران آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست کیست آن کس که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند آنچه در پیش روی آنان و آنچه در پشت سرشان است میداند و به چیزی از علم او جز به آنچه بخواهد احاطه نمییابند کرسی او آسمانها و زمین را دربر گرفته و نگهداری آنها بر او دشوار نیست و اوست والای بزرگ ٢٥٥ در دین هیچ اجباری نیست و راه از بیراهه بخوبی آشکار شدهاست پس هر کس به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان آورد به یقین به دستاویزی استوار که آن را گسستن نیست چنگ زدهاست و خداوند شنوای داناست ٢٥٦ خداوند سرور کسانی است که ایمان آوردهاند آنان را از تاریکیها به سوی روشنایی به در میبرد و[لی] کسانی که کفر ورزیدهاند سرورانشان [همان عصیانگران=] طاغوتند که آنان را از روشنایی به سوی تاریکیها به در میبرند آنان اهل آتشند که خود در آن جاودانند ٢٥٧ آیا از (حال) آن کس که چون خدا به او پادشاهی داده بود (و بدان مینازید، و) دربارهٔ پروردگار خود با ابراهیم محاجّه (می)کرد، خبر نیافتی؟ آنکاه که ابراهیم گفت: (پروردگار من همان کسی است که زنده میکند و می میراند) گفت: (من (هم) زنده میکنم و (هم) می میرانم.) ابراهیم گفت: (خدا (ی من) خورشید را از خاور برمیآورد، تو آن را از باختر برآور) پس آن کس که کفر ورزیده بود مبهوت ماند. و خداوند قوم ستمکار را هدایت نمیکند ٢٥٨ یا چون آن کس که به شهری که بامهایش یکسر فرو ریخته بود، عبور کرد؛ (و با خود می)گفت: (چگونه خداوند، (اهل) این (ویرانکده) را پس از مرگشان زنده میکند؟). پس خداوند، او را (به مدت) صد سال میراند. آنگاه او را برانگیخت، (و به او) گفت: (چقدر درنگ کردی؟) گفت: (یک روز یا پاره ای از روز را درنگ کردم.) گفت: ((نه) بلکه صد سال درنگ کردی، به خوراک و نوشیدنی خود بنگر (که طعم و رنگ آن) تغییر نکردهاست، و به درازگوش خود نگاه کن (که چگونه متلاشی شدهاست. این ماجرا برای آن است که هم به تو پاسخ گوییم) و هم تو را (در مورد معاد) نشانه ای برای مردم قرار دهیم. و به (این) استخوانها بنگر، چگونه آنها را برداشته به هم پیوند میدهیم؛ سپس گوشت بر آن میپوشانیم.) پس هنگامی که (چگونگی زنده ساختن مرده) برای او آشکار شد، گفت: ((اکنون) میدانم که خداوند بر هر چیزی تواناست.) ٢٥٩ وَإو (یاد کن) آنگاه که ابراهیم گفت: (پروردگارا، به من نشان ده؛ چگونه مردگان را زنده میکنی؟) فرمود: (مگر ایمان نیاورده ای؟) گفت: (چرا، ولی تا دلم آرامش یابد) فرمود: (پس، چهار پرنده برگیر، و آنها را پیش خود، ریز ریز گردان؛ سپس بر هر کوهی پاره ای از آنها را قرار ده؛ آنگاه آنها را فرا خوان، شتابان به سوی تو میآیند، و بدان که خداوند توانا و حکیم است.) ٢٦٠ مَثَل (صدقات) کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند همانند دانه ای است که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه ای صد دانه باشد؛ و خداوند برای هر کس که بخواهد (آن را) چند برابر میکند، و خداوند گشایشگر داناست ٢٦١ کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند، سپس در پی آنچه انفاق کردهاند، منّت و آزاری روا نمیدارند، پاداش آنان برایشان نزد پروردگارشان (محفوظ) است، و بیمی بر آنان نیست و اندوهگین نمیشوند ٢٦٢ گفتاری پسندیده (در برابر نیازمندان) و گذشت (از اصرار و تندیِ آنان) بهتر از صدقه ای است که آزاری به دنبال آن باشد، و خداوند بینیاز بردبار است ٢٦٣ ای کسانی که ایمان آوردهاید، صدقههای خود را با منّت و آزار، باطل مکنید، مانند کسی که مالش را برای خودنمایی به مردم، انفاق میکند و به خدا و روز بازپسین ایمان ندارد. پس مَثَل او همچون مَثَل سنگ خارایی است که بر روی آن، خاکی (نشسته) است، و رگباری به آن رسیده و آن (سنگ) را سخت و صاف بر جای نهادهاست. آنان (=ریاکاران) نیز از آنچه به دست آوردهاند، بهره ای نمیبرند؛ و خداوند، گروه کافران را هدایت نمیکند ٢٦٤ و مَثَل (صدقات) کسانی که اموال خویش را برای طلب خشنودی خدا و استواری روحشان انفاق میکنند، همچون مَثَل باغی است که بر فراز پشته ای قرار دارد (که اگر) رگباری بر آن برسد، دو چندان محصول برآورد، و اگر رگباری هم بر آن نرسد، بارانِ ریزی (برای آن بس است)، و خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست ٢٦٥ و مَثَل (صدقات) کسانی که اموال خویش را برای طلب خشنودی خدا و استواری روحشان انفاق میکنند، همچون مَثَل باغی است که بر فراز پشته ای قرار دارد (که اگر) رگباری بر آن برسد، دو چندان محصول برآورد، و اگر رگباری هم بر آن نرسد، بارانِ ریزی (برای آن بس است)، و خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست ٢٦٦ ای کسانی که ایمان آوردهاید، از چیزهای پاکیزه ای که به دست آوردهاید، و از آنچه برای شما از زمین برآورده ایم، انفاق کنید، و در پی ناپاک آن نروید که (از آن) انفاق نمایید، در حالی که آن را (اگر به خودتان میدادند) جز با چشمپوشی (و بی میلی) نسبت به آن، نمیگرفتید، و بدانید که خداوند، بی نیازِ ستوده (صفات) است ٢٦٧ شیطان شما را از تهیدستی بیم میدهد و شما را به زشتی وامیدارد؛ و (لی) خداوند از جانب خود به شما وعده آمرزش و بخشش میدهد، و خداوند گشایشگر داناست ٢٦٨ خدا) به هر کس که بخواهد حکمت میبخشد، و به هر کس حکمت داده شود، به یقین، خیری فراوان داده شدهاست؛ و جز خردمندان، کسی پند نمیگیرد ٢٦٩ و هر نفقه ای را که انفاق، یا هر نذری را که عهد کردهاید، قطعاً خداوند آن را میداند، و برای ستمکاران هیچ یاوری نیست ٢٧٠ اگر صدقهها را آشکار کنید، این، کار خوبی است، و اگر آن را پنهان دارید و به مستمندان بدهید، این برای شما بهتر است؛ و بخشی از گناهانتان را میزداید، و خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است ٢٧١ هدایت آنان بر عهده تو نیست، بلکه خدا هر که را بخواهد هدایت میکند، و هر مالی که انفاق کنید، به سود خود شماست، و (لی) جز برای طلب خشنودی خدا انفاق مکنید، و هر مالی را که انفاق کنید (پاداش آن) بهطور کامل به شما داده خواهد شد و ستمی بر شما نخواهد ٢٧٢ این صدقات) برای آن (دسته از) نیازمندانی است که در راه خدا فرومانده اند، و نمیتوانند (برای تأمین هزینه زندگی) در زمین سفر کنند. از شدّت خویشتنداری، فرد بی اطلاع، آنان را توانگر میپندارد. آنها را از سیمایشان میشناسی. با اصرار، (چیزی) از مردم نمیخواهند. و هر مالی (به آنان) انفاق کنید، قطعاً خدا از آن آگاه است ٢٧٣ کسانی که اموال خود را شب و روز، و نهان و آشکارا، انفاق میکنند، پاداش آنان نزد پروردگارشان برای آنان خواهد بود؛ و نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین میشوند ٢٧٤ کسانی که ربا میخورند، (از گور) برنمیخیزند مگر مانند برخاستن کسی که شیطان بر اثر تماس، آشفته سرش کردهاست. این بدان سبب است که آنان گفتند: (داد و ستد صرفاً مانند رباست.) و حال آنکه خدا داد و ستد را حلال، و ربا را حرام گردانیدهاست. پس، هر کس، اندرزی از جانب پروردگارش بدو رسید، و (از رباخواری) بازایستاد، آنچه گذشته، از آنِ اوست، و کارش به خدا واگذار میشود، و کسانی که (به رباخواری) بازگردند، آنان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود ٢٧٥ خدا از (برکت) ربا میکاهد، و بر صدقات میافزاید، و خداوند هیچ ناسپاس گناهکاری را دوست نمیدارد ٢٧٦ کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده و نماز بر پا داشته و زکات دادهاند، پاداش آنان نزد پروردگارشان برای آنان خواهد بود؛ و نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین میشوند ٢٧٧ ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا پروا کنید؛ و اگر مؤمنید، آنچه از ربا باقی ماندهاست واگذارید ٢٧٨ و اگر (چنین) نکردید، بدانید به جنگ با خدا و فرستاده وی، برخاسته اید؛ و اگر توبه کنید، سرمایههای شما از خودتان است. نه ستم میکنید و نه ستم میبینید ٢٧٩ و اگر (بدهکارتان) تنگدست باشد، پس تا (هنگام) گشایش، مهلتی (به او دهید)؛ و (اگر به راستی قدرت پرداخت ندارد) بخشیدن آن برای شما بهتر است-اگر بدانید ٢٨٠ و بترسید از روزی که در آن، به سوی خدا بازگردانده میشوید، سپس به هر کسی (پاداش) آنچه به دست آورده، تمام داده شود؛ و آنان مورد ستم قرار نمیگیرند ٢٨١ ای کسانی که ایمان آوردهاید، هر گاه به وامی تا سررسیدی معین، با یکدیگر معامله کردید، آن را بنویسید. و باید نویسنده ای (صورت معامله را) بر اساس عدالت، میان شما بنویسد. و هیچ نویسنده ای نباید از نوشتن خودداری کند؛ همان گونه (و به شکرانه آن) که خدا او را آموزش دادهاست. و کسی که بدهکار است باید املا کند، و او (=نویسنده) بنویسد. و از خدا که پروردگار اوست پروا نماید، و از آن، چیزی نکاهد. پس اگر کسی که حق بر ذمه اوست، سفیه یا ناتوان است، یا خود نمیتواند املا کند، پس ولیّ او باید با (رعایت) عدالت، املا نماید. و دو شاهد از مردانتان را به شهادت طلبید، پس اگر دو مرد نبودند، مردی را با دو زن، از میان گواهانی که (به عدالت آنان) رضایت دارید (گواه بگیرید)، تا (اگر) یکی از آن دو (زن) فراموش کرد، (زنِ) دیگر، وی را یادآوری کند. و چون گواهان احضار شوند، نباید خودداری ورزند. و از نوشتن (بدهی) چه خرد باشد یا بزرگ، ملول نشوید، تا سررسیدش (فرا رسد). این (نوشتنِ) شما، نزد خدا عادلانه تر، و برای شهادت استوارتر، و برای اینکه دچار شک نشوید (به احتیاط) نزدیکتر است، مگر آنکه داد و ستدی نقدی باشد که آن را میان خود (دست به دست) برگزار میکنید؛ در این صورت، بر شما گناهی نیست که آن را ننویسید. و (در هر حال) هر گاه داد و ستد کردید گواه بگیرید. و هیچ نویسنده و گواهی نباید زیان ببیند، و اگر چنین کنید، از نافرمانی شما خواهد بود. و از خدا پروا کنید، و خدا (بدین گونه) به شما آموزش میدهد، و خدا به هر چیزی داناست ٢٨٢ و اگر در سفر بودید و نویسنده ای نیافتید وثیقه ای بگیرید؛ و اگر برخی از شما برخی دیگر را امین دانست، پس آن کس که امین شمرده شده، باید سپرده وی را بازپس دهد؛ و باید از خداوند که پروردگار اوست، پروا کند. و شهادت را کتمان مکنید، و هر که آن را کتمان کند قلبش گناهکار است، و خداوند به آنچه انجام میدهید داناست ٢٨٣ آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آنِ خداست. و اگر آنچه در دلهای خود دارید، آشکار یا پنهان کنید، خداوند شما را به آن محاسبه میکند؛ آنگاه هر که را بخواهد میبخشد، و هر که را بخواهد عذاب میکند، و خداوند بر هر چیزی تواناست ٢٨٤ پیامبر (خدا) بدانچه از جانب پروردگارش بر او نازل شدهاست ایمان آوردهاست، و مؤمنان همگی به خدا و فرشتگان و کتابها و فرستادگانش ایمان آوردهاند (و گفتند:) (میان هیچیک از فرستادگانش فرق نمیگذاریم) و گفتند: (شنیدیم و گردن نهادیم، پروردگارا، آمرزش تو را (خواستاریم) و فرجام به سوی تو است.) ٢٨٥ خداوند هیچ کس را جز به قدر تواناییاش تکلیف نمیکند. آنچه [از خوبی] به دست آورده به سود او، و آنچه [از بدی] به دست آورده به زیان اوست. پروردگارا، اگر فراموش کردیم یا به خطا رفتیم بر ما مگیر، پروردگارا، هیچ بار گرانی بر [دوش] ما مگذار؛ همچنانکه بر [دوش] کسانی که پیش از ما بودند نهادی. پروردگارا، و آنچه تاب آن نداریم بر ما تحمیل مکن؛ و از ما درگذر؛ و ما را ببخشای و بر ما رحمت آور؛ سرور ما تویی؛ پس ما را بر گروه کافران پیروز کن ٢٨٦﴾
↑ فسطاط به معنی خیمه است؛ زیرا این سوره مانند خیمه بسیاری از احکام اسلام را در بردارد و سنام به معنی قله و اوج است که نشانگر جایگاه والای سوره بقره است. سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ۱۳۹۴ق، ج۱، ص۱۹۱.
↑ خداوند به بنیاسرائیل مأموریت دااد که برای تواضع از باب حطه وارد شوند که مجبور به خم شدن هنگام ورود بشوند و بگویند: «حِطَّه» ولی آنها، هم از در دیگری وارد شدند و هم این کلمه را تحریف کرده و به عنوان مخالفت با دستور خداوند و از روی استهزا به زبان سریانی گفتند: هاطا سماقاتا ...حطا سماقاتا که به معنای گنم سرخرنگی است که در آن جو وجود دارد. طبرسی، تفسیر مجمع البیان، الناشر : دار المعرفة، ج۱، ص۲۴۸.