پرش به محتوا

اعتبار حدیث

از ویکی شیعه

اعتبار حدیث میزان استنادپذیری حدیث، به عنوان آموزه دینی است. بررسی اعتبار احادیث، مانع ورود احادیث جعلی به معارف دینی می‌شود و بی‌اعتمادی مطلق به احادیث را از میان می‌برد. به همین جهت، بر این مسئله در روایات تاکید شده است. علمای شیعه همواره به روش‌های مختلف تلاش کرده‌اند تا احادیث معتبر را شناسایی کنند. در همین راستا دانش‌هایی نیز شکل گرفته است.

تا قرن هفتم هجری، علمای شیعه با استفاده از قرائن مختلف برای تشخیص احادیث معتبر اقدام می‌کردند. این روش که به وثوق صدوری معروف است، به ویژگی‌های راوی و دیگر قرائن توجه داشت. از قرن هشتم، علامه حلی رویکرد جدیدی بر اساس وثاقت راویان ایجاد کرد که برای حدود چهار قرن ادامه یافت. در تقابل با رویکرد افراطی وثوق سندی، اخباریان شکل گرفتند که روایات را به صورت کلی مورد تایید دانستند. وحید بهبهانی با اخباریان مقابله کرده و رویکرد وثوق صدوری را احیا کرد. پس از او، هر دو رویکرد ادامه یافتند و آثار مهمی در این زمینه تدوین شد.

ارزیابی حدیث به دو روش بررسی ویژگی‌های برون‌متنی و درون‌متنی انجام می‌شود. در ارزیابی برون‌متنی، صفات راویان، سند و منبع حدیث مورد توجه قرار می‌گیرد. احادیث بر اساس تعداد و ویژگی‌های راویان به دسته‌های مختلفی مانند متواتر، واحد، صحیح، حسن، موثّق و ضعیف تقسیم می‌شوند. همچنین، منبع حدیث و داوری کتاب‌شناسان درباره آن نیز در اعتبار حدیث تأثیرگذار است.

در ارزیابی درون‌متنی، محتوای حدیث با معیارهایی مانند قرآن، سنت معتبر، مسلمات دینی، عقل و دانش تجربی سنجیده می‌شود. سازگاری محتوای حدیث با این معیارها نشان‌دهنده صحت و اعتبار آن است. معیارهایی همچون دلالت الفاظ، خلوص الفاظ و امکان فهم معانی نیز در ارزیابی لفظی حدیث مؤثر هستند.

احادیث به عنوان یکی از منابع اصلی دین، در علوم اسلامی استفاده می‌شوند. اعتبار احادیث در هر یک از این علوم متفاوت است. در فقه، برای استنباط تکلیف از اخبار واحد نیز بهره می‌گیرند. در علم اخلاق، به احادیث ضعیف نیز توجه می‌کنند، اما برخی اعتباری برای آن‌ها قائل نیستند. در دانش‌هایی همچون کلام، تفسیر و تاریخ که توجه به احادیث برای فهم واقعیت است، تنها احادیث متواتر و روایات همراه با قرائن اطمینان‌بخش قابل استناد هستند.

معرفی و جایگاه

اعتبار حدیث، میزان قابل پذیرش بودن محتوای آن به عنوان آموزه دینی است.[۱] جایگاه حدیث را به عنوان یکی از منابع دین، مهم و غیر قابل انکار است. به همین دلیل بررسی ارزش گزارش‌های نقل شده دینی بسیار اهمیت دارد.[۲] مشخص ساختن میزان اعتبار حدیث، مانع از ورود احادیث جعلی به حوزه‌ی دانش دینی می‌شود. همچنین کمک می‌کند تا با وجود پدیده جعل و تحریف، بی‌اعتمادی مطلق نسبت به احادیث شکل نگیرد.[۳]

علامه طباطبایی مفسر شیعه، معتقد است اصل ارزشمندی گزارش‌ها و عمل به آن‌ها در میان خردمندان رایج است. قرآن نیز این مسئله را در آیه ۶ سوره حجرات تایید کرده است. همچنین در این آیه تاکید شده است که ارزش‌ همه گزارش‌ها یکسان نیست. باید محتوای گزارش را مورد ارزیابی قرار داد و در صورت داشتن اعتبار لازم، آن را پذیرفت.[۴] در روایات نیز به این مسئله توجه داده شده است که ارزش همه احادیث نقل شده یکسان نیست.[۵]

همواره برای دانشوران دینی این مسئله اهمیت داشته است که میزان اعتماد به احادیث گزارش شده، به عنوان معارف دینی چقدر است.[۶] به همین جهت علمای شیعه در طول تاریخ با رویکردهایی گوناگون سعی در اعتبارسنجی روایات داشته‌اند.[۷] دانش‌هایی در این زمینه نیز در فضای علوم اسلامی شکل گرفته است:

  • رجال: دانشی که به معرفی احوال راویان واقع در سلسله‌‌‌ سند، از جهت اعتبار و عدم اعتبار احادیثشان می‌پردازد.[۸]
  • درایه: دانشی است که در آن از حالات متن، سند و فراگیری حدیث برای بازشناختن حدیث معتبر از غیر معتبر بحث می‌شود.[۹]
  • فقه‌ الحدیث: دانشی که به توضیح اصول و قواعد فهم حدیث و شرح متون روایات می‌پردازد.[۱۰]

تطور تاریخی رویکردهای اعتبارسنجی احادیث

تا قرن هفتم هجری، علمای شیعه با تکیه بر قرائن مختلف حدیث معتبر را از غیر معتبر تشخیص می‌دادند.[۱۱] در این رویکرد که با عنوان وثوق صدوری از آن یاد می‌شود، ویژگی‌های راوی به عنوان یکی از قرائن اعتبار حدیث و در کنار سایر قرائن اطمینان‌بخش در نظر گرفته می‌شد.[۱۲] شیخ بهایی (درگذشت: ۱۰۳۱ق) معتقد است محدثین قدیمی‌تر همچون شیخ صدوق (درگذشت: ۳۸۱ق)، روایاتی را بر اساس قرائن جزء روایات صحیح می‌شمردند که با رویکرد راوی‌محور، حدیث صحیح محسوب نمی‌شوند.[۱۳] وی، مواردی از قرائن ایجاد کننده اطمینان به احادیث، برای پیشینیان را چنین می‌شمارد:

از اواسط قرن هفتم هجری قمری، علامه حلی (درگذشت: ۷۲۶ق)[۱۸] رویکرد جدیدی را در فضای حدیثی شیعه حاکم کرد. بر اساس این رویکرد، ارزش حدیث با توجه به ویژگی‌های راویان آن شناخته می‌شود.[۱۹] بر اساس تحلیلی که صاحب معالم (درگذشت: ۱۰۱۱ق)[۲۰] و شیخ بهایی[۲۱] در این رابطه ارائه می‌کنند، علت تغییر رویکرد از زمان علامه حلی از دست رفتن مصادر اصلی حدیث بوده است. حاکمان ظالم موجب شده‌اند تا علمای شیعه نتوانند اصول روایی را نسخه‌برداری برداری کنند. به همین جهت از قرن هشتم قمری با شکل‌گیری فاصله زمانی زیاد میان مصادر نخستین حدیثی، علمای شیعه دست به راه‌کارهای جدیدی برای بررسی اعتبار حدیث زدند. این روش در آثار دانشمندانی مانند علامه حلی، شهید ثانی (درگذشت: ۹۵۵ یا ۹۶۵ق)، صاحب معالم و صاحب مدارک (درگذشت: ۱۰۰۹ق) به خوبی نمایان شد. گفته شده این رویکرد برای تقریباً چهار قرن ادامه یافته و روش‌های قبلی را به حاشیه راند.[۲۲]

برخی افراط در رویکرد وثوق سندی را موجب شکل‌گیری اخباریان دانسته‌اند که به اعتماد کلی به روایات، به ویژه کتب اربعه و کنار گذاشتن قرآن و اصول فقه تأکید داشتند.[۲۳] در تقابل با این گروه، وحید بهبهانی (درگذشت: ۱۲۰۵ق) پس از کنار زدن تفکر اخباریگری، شیوه‌های جدیدی برای اعتبار بخشی به روایات ایجاد کرد که بر اساس وثوق صدوری بود.[۲۴] او در پاسخ به نیاز زمانه، ملاک‌هایی برای ارزیابی اعتبار روایات تعیین کرد. پس از او، هر دو رویکرد وثوق سندی و صدوری ادامه یافتند. فقیهانی چون شیخ انصاری (درگذشت: ۱۲۸۱ق) و آیت‌الله بروجردی (درگذشت: ۱۳۸۰ق) رویکرد وثوق صدوری را پذیرفتند، در حالی که دیگرانی مانند آیت‌الله خویی (درگذشت: ۱۴۱۱۳ق) و بسیاری از شاگردان ایشان رویکرد سندمحور را پی گرفتند. معجم رجال الحدیث از آثاری است که با این رویکرد توسط آیت‌الله خویی نوشته شده است.[۲۵]

ارزیابی بر اساس ویژگی‌های برون‌متنی حدیث

یکی از روش‌های ارزیابی حدیث توجه به ویژگی‌های برون‌متنی حدیث است. در این روش، به ویژگی‌های غیر محتوایی حدیث چون صفات راویان، چگونگی سند و منبع حدیث توجه می‌شود.[۲۶]

راویان حدیث

یکی از مواردی که در ارزیابی نقل به آن توجه می‌شود، ویژگی‌های راویان احادیث است.[۲۷] روایات با توجه به صفات گزارش‌گران آن‌ها دارای تقسیماتی می‌شوند:

مأخذ حدیث

هر چقدر منبع ضعیف‌تر و داوری کتاب‌شناسان در مورد آن منفی‌تر باشد، اطمینان به حدیث کاهش می‌یابد. آگاهی از نظرات فهرست‌نگاران و رجال‌شناسان در شناخت کتاب و نویسنده آن مهم است و زمینه نقد روایات را فراهم می‌کند. ناشناس بودن نسخه اصلی یا نویسنده نیز به کاهش اعتبار روایات نقل شده در آن منبع منجر می‌شود.[۳۰] محدثان به روایتی که در منابع روایی متعددی ذکر شده باشد، المُتَّفَقُ علیه (مورد اتفاق) می‌گویند.[۳۱]

سند حدیث

سند حدیث، مسیر گزارش است که نشان می‌دهد از راه چه کسانی به آیندگان رسیده است. ویژگی‌های سندی یکی دیگر از شواهد اعتبار یا عدم اعتبار یک حدیث بوده که مورد توجه دانشمندان حدیث است.[۳۲] حدیث‌پژوهان شیعه با توجه به جزئیات سند حدیث گونه‌هایی را برای آن ذکر کرده‌اند. مسند، متصل، مرفوع، معنعن، معلّق و مفرد از جمله آن‌ها هستند.[۳۳]

عمل علما به حدیث

عمل مشهور عالمان دین به یک روایت (همانند فتوا دادن بر اساس آن حدیث) را قرینه‌ای بر اعتبار حدیث دانسته‌اند. آیت‌الله خویی این نظر را به مشهور نسبت می‌دهد.[۳۴] بر همین اساس، علمای حدیث در تقسیمات روایات مواردی چون مقبول[۳۵] و معتبر[۳۶] را ذکر کرده‌اند.

ارزیابی بر اساس ویژگی‌های درون‌متنی لفظی حدیث

حدیث پژوهان در بررسی احادیث، به ویژگی‌های لفظی متن حدیث توجه می‌کنند. توجه به این ویژگی‌ها، از ابعاد مختلفی صورت گرفته است:

دلالت الفاظ حدیث

دلالت الفاظ حدیث به معنای چگونگی انتقال ذهن از الفاظ به معانی آن است.[۳۷] اگر الفاظ حدیث به گونه‌ای باشد که یک معنا بیشتر از آن برداشت نشود، این حدیث نصّ در آن معناست.[۳۸] در صورتی که معنای برداشت از روایت برداشت شود که احتمال زیاد معنای مورد اراده معصوم همان باشد، در عین حال امکان معنای دیگر نیز وجود داشته باشد، الفاظ این حدیث ظهور در آن معنا خواهد داشت.[۳۹] اگر ظهور لفظ در یک معنا با قرینه‌‌ای بیرون از روایت، همچون دلیل عقلی یا دلیل نقلی دیگر، صورت گرفته باشد، به آن روایت مُؤَوَّل گفته می‌شود.[۴۰] همچنین اگر الفاظ یک حدیث ظهور در معنای روشنی نداشته باشند، مجمَل خوانده شده و در مقابل حدیث دارای ظهور معنایی روشن، مُبَیَّن نام دارد.[۴۱]

خلوص الفاظ روایت

احادیث گزارش‌گر از کلام معصومین، ممکن است حاوی کلماتی باشند که از جانب راویان به حدیث اضافه شده است. این گونه احادیث که از آن به مُدرَج تعبیر می‌شود، به صورتی هستند که گمان می‌رود حتی آن بخش اضافه شده نیز جزئی از حدیث است.[۴۲]

امکان فهم معانی الفاظ

برخی روایات مشتمل بر مضامین سخت هستند که جز افراد خاص توان درک آن‌ها را ندارند. این نوع روایات در اصطلاح به حدیث مشکل شناخته می‌شوند.[۴۳] همچنین گاهی در روایات از الفاظی بهره گرفته شده است که معمولا استفاده نمی‌شوند. از این نوع روایات با عنوان غریب لفظی یاد می‌شود.[۴۴]

چگونگی نقل الفاظ حدیث

گاهی یک روایت با الفاظ گوناگون و مختلف نقل می‌شود. این تفاوت می‌تواند توسط یک راوی یا راویان مختلف شکل گرفته باشد. در علوم حدیث به چنین حدیثی مضطرب گفته می‌شود.[۴۵]

مشخص‌بودن مبدأ صدور روایت

در برخی احادیث، معصومی که حدیث گزارش‌گر کلام اوست روشن است. اما در برخی احادیث به صورت ضمیر نقل شده و فرد مشخص نیست. به چنین احادیثی مُضمَر گفته می‌شود.[۴۶]

تغییر کلمات در جریان نسخه‌برداری

با توجه به این که نوشته‌های روایی از روی هم نسخه‌برداری می‌شدند، گاهی در این فرایند کلمات شبیه هم به اشتباه نوشته شده و در نتیجه متن حدیث دچار تغییر شده است. چنین حدیثی مُصَحَّف نام دارد.[۴۷]

ارزیابی بر اساس ویژگی‌های درون‌متنی محتوایی حدیث

محتوای احادیث را می‌توان با تطبیق بر دیگر معرفت‌های قطعی سنجید. به همین منظور، مطمئن بودن معیارهای مورد استفاده از جهت حق و واقع‌نما بودن را شرط دانسته‌اند. هر معیاری که حقیقت‌نما باشد و بتواند صحت و درستی احادیث را نشان دهد، به معیارهای نقد اضافه می‌شود. اگر محتوای روایتی با این معیارها سازگار و مطابق باشد، نشانه صحت و اگر ناسازگار باشد شاهدی بر جعلی بودن آن است.[۴۸]

قرآن

قرآن یکی اصلی‌ترین منابع شناخت دین است که دچار تحریف و دگرگونی نشده است. به همین جهت یکی از بهترین راه شناخت احادیث معتبر از غیر معتبر، نسبت محتوای آن‌ها با قرآن است.[۴۹] در روایات گزارش شده از پیامبر(ص) و امامان(ع) نیز، عرضه احادیث به قرآن یکی از را‌ه‌های تشخیص احادیث صحیح از جعلی دانسته شده است.[۵۰] بر این اساس، مخالف نبودن روایت با قرآن را نشانه‌ اعتبار آن دانسته‌اند.[۵۱]

از جمله روایاتی که با عرضه بر قرآن اعتبار آن رد شده است می‌توان به روایاتی اشاره کرد که طبق آن‌ها کسی که از دنیا رفته است، با گریه بازماندگان عذاب می‌کشد.[۵۲] به گفته جعفر سبحانی فقیه شیعه، این روایات با آیات ۱۶۴ سوره انعام و ۱۸ فاطر سازگار نیستند. چرا که این آیات تاکید می‌کنند، هر کسی نتیجه اعمال خودش را می‌بیند.[۵۳]

سنت معتبر

احادیثی که اعتبار آن‌ها تایید شده است، خود معیار ارزیابی اعتبار دیگر روایات محسوب می‌گردند. طبق این معیار، اگر روایتی بر خلاف حدیث معتبری مثل حدیث متواتر باشد، بی‌اعتبار خواهد بود.[۵۴] برای نمونه، محدث بحرانی (درگذشت: ۱۱۸۶ق) در حکم نماز مسافر، روایتی را که با سنت قطعی ناسازگار بوده نپذیرفته است.[۵۵] بر اساس این روایت، مسافر اگر پنج روز یا کمتر در شهری بماند، نمازهای صبح و ظهر و عصرش شکسته است ولی نمازهای مغرب و عشایش تمام و روزه‌اش هم صحیح است.[۵۶]

مسلمات دینی

برخی مسائل دینی، مورد اتفاق همه متدینان به آن دین یا مذهب قرار گرفته و ضروری دین یا مذهب است. به صورتی که همه معتقدان به دین یا مذهب، آن امور را از آموزه‌های اصلی و قطعی محسوب می‌کنند. اگر روایتی مخالف این آموزه‌های مورد اتفاق باشد، اعتبار آن ساقط می‌شود.[۵۷] برای نمونه، شیخ صدوق حدیثی از امام صادق(ع) گزارش کرده است که مضمون آن رفع تکلیف از شیعیان است.[۵۸] این حدیث را با اصول دین اسلام که بر مکلّف بودن همه انسان‌های بالغ، عاقل و مختار تاکید دارد، در تضاد دانسته‌اند.[۵۹]

عقل

عقل صریح که غیر قابل انکار بوده و برای همه انسان‌ها قابل درک است، یکی از معیارهای ارزیابی احادیث است. برای نمونه این که دو چیز ناسازگار نمی‌توانند با هم وجود داشته باشند یک حکم ضروری عقل است. مثلا یک چیز نمی‌تواند هم مخلوق باشد و هم مخلوق نباشد. یا هر معلولی علتی دارد. اگر محتوای یک حدیث با چنین معرفت‌های عقلی ناسازگار بود، هیچ اعتباری نخواهد داشت.[۶۰] برای نمونه از روایاتی که با عقل صریح در تضاد است:[۶۱] ابوهریره این سخن را به پیامبر(ص) نسبت داده است که خداوند اسبی را آفرید و سپس آن را دواند. اسب عرق کرد و سپس از آن عرق، خدا خودش را خلق کرد.[۶۲]

دانش تجربی

دستاوردهای تجربی دانش بشری با وجود ویژگی جدانشدنی خطاپذیری، داده‌های ارزشمندی را برای بشر به ارمغان آورده‌اند. این داده‌های اطمینان‌آور می‌توانند معیار دیگری برای ارزیابی محتوایی احادیث باشند.[۶۳] اگر حدیثی باشد که با معارف اطمینان‌بخش علمی ناسازگار باشد، در آن صورت محتوای آن قابل پذیرش نخواهد بود. البته باید توجه داشت که مراد از این معیار همه نظریات علمی نیست؛ بلکه مواردی است که از نظر ارزش علمی به درجه بالایی از اطمینان و یقین رسیده باشند.[۶۴] برای نمونه، بخاری گزارشی از قول ابوهریره ذکر کرده است که پیامبر(ص) توصیه کرده‌اند: اگر مگسی در ظرف افتاد، آن را کاملا (در خوردنی داخل ظرف)‌ فرو ببرید و سپس بیرون بیندازید؛ چرا که در یک بال آن بیماری و در بال دیگر آن شفا نهفته است.[۶۵] گفته شده این حدیث با یافته‌های علمی مبنی بر بیماری زا بودن مگس سازگار نیست.[۶۶]

تاریخ معتبر

تاریخ معتبر، یکی دیگر از معیارهای ارزیابی محتوایی احادیث است. اگر حدیثی با مسلمات تاریخی سازگار نباشد، از درجه اعتبار ساقط می‌شود.[۶۷] مثلا طبری حدیثی گزارش کرده است که طبق آن ام‌سلمه عهده‌دار تربیت حضرت زهرا(س) بعد از ازدواج با پیامبر(ص) شده است.[۶۸] گفته شده بر اساس شهرت تاریخی، ازدواج پیامبر(ص)‌ و ام‌سلمه بعد از ازدواج حضرت علی(ع) با حضرت زهرا(س) بوده است. در نتیجه معقول نیست که تربیت حضرت زهرا(س) به ام‌سلمه سپرده شود.[۶۹] مقاله‌ای در زمینه بررسی و تحلیل مؤلفه‌های ارزیابی تاریخی احادیت نوشته شده است.[۷۰]

معیار اعتبار روایات در علوم مختلف اسلامی

احادیث به عنوان یکی از منابع اصلی دین، در علوم مختلف اسلامی مورد استفاده قرار گرفته‌اند. با این حال در این علوم معیار اعتبار روایات یکسان نیست.

فقه

دانش فقه در پی کشف احکام مکلفان از منابع دین است. سنت یکی از این منابع است.[۷۱] در اصول فقه، حدیثی حجت است که اعتبار لازم برای استنباط حکم دین را داشته باشد. حکم صادر شده بر اساس آن، اگر مطابق واقعیت دین باشد، عمل به آن پاداش و عمل نکردن به آن عذاب دارد. درصورتی که با واقعیت دین مخالف باشد نیز، با عمل طبق آن حکم از عقوبت در امان است.[۷۲]

فقهاء شیعه در اعتبار حدیثی که ویژگی‌های تواتر در آن محقق شده تردیدی ندارند.[۷۳] با این حال در رابطه با خبر واحد اختلافاتی میان آن‌ها موجود است.[۷۴] به گزارش شیخ انصاری(درگذشت: ۱۲۸۱ق)، غالب فقهاء شیعه خبر واحد را حجت دانسته‌اند.[۷۵] برخی از ایشان نیز خبر واحد را را حجت ندانسته،[۷۶] یا تنها در صورتی حجت می‌دانستند که همراه با قرائن باشد.[۷۷] گروهی از کسانی که اعتبار خبر واحد را می‌پذیرند، آن را مشروط به ثقه بودن راویان می‌دانند.[۷۸] در نگاه بسیاری از فقیهان، عمل فقها به یک روایت، موجب جبران ضعف آن می‌شود.[۷۹] مخالفت مشهور با آن نیز روایت را از اعتبار ساقط می‌کند.[۸۰]

کلام

دانش کلام که از مباحث اعتقادی بحث می‌کند، از احادیث به عنوان یکی از اصلی‌ترین منابع دین بهره می‌برد.[۸۱] با این حال، بهره‌ گرفتن از خبر واحد را در این دانش صحیح نمی‌دانند.[۸۲] آخوند خراسانی علت این مسئله را چنین تحلیل می‌کند که باورهای اعتقادی باید بر اساس حقیقت و قطعیت باشد، در حالی که در تعیین تکالیف عملی، در صورت نبود دلیل قطعی، می‌توان به ظن اعتماد کرد.[۸۳] همچنین گفته شده دانش کلام به دلیل این که بر خلاف فقه از دانش‌هایی اعتباری نیست. باید از معرفت‌های قطعی بهره ببرد. به همین جهت تنها می‌توان از روایات متواتر یا اخبار واحدی که قرائن اطمینان‌بخش دارند، در این دانش استفاده کرد.[۸۴]

اخلاق

حجم بسیاری از احادیث، مربوط به ارزش‌ها و صفات پایدار نفسانی انسان است. به همین جهت علم اخلاق وابستگی بسیاری به احادیث دارد.[۸۵] در رابطه با اعتبار اخبار متواتر و اخبار واحد همراه با قرائن اطمینان‌بخش تردیدی وجود ندارد. اما در مورد اعتبار احادیث اخلاقی که واحد هستند و قرائن تایید کننده ندارند دو نظر وجود دارد.[۸۶] برای اساس دیدگاهی که به عنوان تسامح در ادله سنن شناخته می‌شود، در مسائل اخلاقی می‌توان به روایات ضعیف و بدون قرینه نیز عمل کرد.[۸۷] در مقابل دیدگاهی وجود دارد که این احادیث را حتی در حیطه اخلاق غیر معتبر می‌شمارد.[۸۸]

تفسیر

جایگاه روایات در تفسیر آیات قرآن نیز بسیار پر اهمیت خوانده شده است. به صورتی که بسیاری از جزئیات آیات قرآن با توجه به احادیث درک می‌شود.[۸۹] با این حال گفته شده روایاتی می‌توانند نقش توضیحی برای آیات قرآن داشته باشند که علم و اطمینان برای انسان ایجاد کنند. اخبار واحد ظنی اگرچه در فقه حجت هستند، اما در تفسیر قرآن نمی‌توان به آن‌ها تمسک کرد.[۹۰] گفته شده در نقد احادیث تفسیری باید بیشتر از نقد سندی، به نقد محتوایی بها داد.[۹۱]

تاریخ

حدیث و تاریخ ارتباطی ناگسستنی دارند.[۹۲] به صورتی که تاریخ اسلامی در برهه‌ای ضمن آثار حدیثی مطرح شده است.[۹۳] احادیثی که مضمون آن‌ها گزارش‌گر یک واقعه است به عنوان یک منبع تاریخی نیز شناخته می‌شوند.[۹۴] از این جهت چون ارزش این احادیث به میزان واقع‌نمایی آن‌هاست، تنها روایاتی اعتبار دارند که واقع‌نمایی اطمینان آوری ایجاد کنند.[۹۵]

پانویس

  1. حسینی شیرازی، اعتبار سنجی احادیث شیعه،‌ ۱۳۹۸ش، ص۴۲.
  2. محمدی، ارزش معرفت‌شناختی دلیل نقلی، ۱۳۹۵ش، ص۲۰.
  3. مسعودی، «اعتبارسنجی حدیث»، ج۲، ص۵۶.
  4. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۳ق، ج۱۸، ص۳۱۱-۳۱۲.
  5. مسعودی، «اعتبارسنجی حدیث»، ج۲، ص۵۶.
  6. ٰمسعودی، «اعتبارسنجی حدیث»، ج۲، ص۵۷؛ حسینی شیرازی، اعتبار سنجی احادیث شیعه،‌ ۱۳۹۸ش، ص۴۸.
  7. حسینی شیرازی، اعتبار سنجی احادیث شیعه،‌ ۱۳۹۸ش، ص۶۲.
  8. سبحانی تبریزی، کلیات فی علم الرجال، ۱۳۶۹ش، ص۱۱.
  9. حسینی جلالی، درایة الحدیث، ۱۴۲۵ق، ص۱۲.
  10. نصیری، حدیث‌شناسی، ۱۳۸۳ش، ج۲، ص۲۱۵.
  11. صاحب معالم، منتقى الجمان فى الاحاديث الصحاح و الحسان، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۲؛ شیخ بهایی، مشرق الشمسين و اكسير السعادتين، ۱۴۱۴ق، ص۲۴-۲۶.
  12. حسینی شیرازی، اعتبار سنجی احادیث شیعه،‌ ۱۳۹۸ش، ص۹۳؛ طباطبایی، «تبیین شرایط قبول خبر از منظر قدما و متأخرین»، ج۱، ص۲۶۹.
  13. شیخ بهایی، مشرق الشمسين و اكسير السعادتين، ۱۴۱۴ق، ص۲۹-۳۰.
  14. شیخ بهایی، مشرق الشمسين و اكسير السعادتين، ۱۴۱۴ق، ص۲۶.
  15. شیخ بهایی، مشرق الشمسين و اكسير السعادتين، ۱۴۱۴ق، ص۲۷.
  16. شیخ بهایی، مشرق الشمسين و اكسير السعادتين، ۱۴۱۴ق، ص۲۷-۲۸.
  17. شیخ بهایی، مشرق الشمسين و اكسير السعادتين، ۱۴۱۴ق، ص۲۹.
  18. نگاه کنید به: علامه حلی، منتهى المطلب في تحقيق المذهب،‌ ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۹ و ۱۰.
  19. سبحانی تبریزی، اصول الحديث وأحكامه في علم الدّراية، ۱۴۲۸ق، ص۴۳؛ حسینی شیرازی، اعتبار سنجی احادیث شیعه،‌ ۱۳۹۸ش، ص۸۶.
  20. صاحب معالم، منتقى الجمان فى الاحاديث الصحاح و الحسان، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۱۴.
  21. شیخ بهایی، مشرق الشمسين و اكسير السعادتين، ۱۴۱۴ق، ص۳۰-۳۳.
  22. طباطبایی، «تبیین شرایط قبول خبر از منظر قدما و متأخرین»، ج۱، ص۲۷۰.
  23. طباطبایی، «تبیین شرایط قبول خبر از منظر قدما و متأخرین»، ج۱، ص۲۷۰-۲۷۱.
  24. طباطبایی، «تبیین شرایط قبول خبر از منظر قدما و متأخرین»، ج۱، ص۲۷۱.
  25. طباطبایی، «تبیین شرایط قبول خبر از منظر قدما و متأخرین»، ج۱، ص۲۷۱.
  26. مسعودی، «اعتبارسنجی حدیث»، ج۲، ص۵۸.
  27. خویی، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۲۰.
  28. مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایة، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۸۷.
  29. سبحانی تبریزی، اصول الحديث وأحكامه في علم الدّراية، ۱۴۲۸ق، ص۴۳.
  30. مسعودی، «اعتبارسنجی حدیث»، ج۲، ص۵۸.
  31. سبحانی تبریزی، اصول الحديث وأحكامه في علم الدّراية، ۱۴۲۸ق، ص۷۶-۷۷.
  32. سبحانی تبریزی، اصول الحديث وأحكامه في علم الدّراية، ۱۴۲۸ق، ص۱۸.
  33. سبحانی تبریزی، اصول الحديث وأحكامه في علم الدّراية، ۱۴۲۸ق، ص۶۵-۷۱.
  34. خویی، مصباح الاصول، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۰۱-۲۰۳.
  35. مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایة، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۲۸۸.
  36. کنی تهرانی،‌ توضیح المقال فی علم الرجال، ۱۳۷۹ش، ص۲۷۲؛ مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایة، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۲۸۲؛ صدر، نهایة الدرایة، نشر مشعر، ص۱۷۱؛   صدرایی خویی و مهریزی، میراث حدیث شیعه، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۴۵۳.
  37. مظفر، المنطق، ۱۳۸۲ش، ص۴۵-۴۶.
  38. مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایة، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۳۱۶؛ سبحانی تبریزی، اصول الحديث وأحكامه في علم الدّراية، ۱۴۲۸ق، ص۹۶.
  39. مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایة، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۳۱۶؛ سبحانی تبریزی، اصول الحديث وأحكامه في علم الدّراية، ۱۴۲۸ق، ص۹۶.
  40. مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایة، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۳۱۷؛ سبحانی تبریزی، اصول الحديث وأحكامه في علم الدّراية، ۱۴۲۸ق، ص۹۷.
  41. مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایة، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۳۱۷-۳۱۸؛ سبحانی تبریزی، اصول الحديث وأحكامه في علم الدّراية، ۱۴۲۸ق، ص۹۷.
  42. مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایة، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۲۲۰-۲۲۱؛ سبحانی تبریزی، اصول الحديث وأحكامه في علم الدّراية، ۱۴۲۸ق، ص۷۲.
  43. مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایة، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۳۱۶؛ صدرایی خویی و مهریزی، میراث حدیث شیعه، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۴۵۴.
  44. شهید ثانی، الرعاية في علم الدراية، ۱۴۰۸ق،‌ ص۱۲۹.
  45. شهید ثانی، الرعاية في علم الدراية، ۱۴۰۸ق،‌ ص۱۴۶.
  46. صدرایی خویی و مهریزی، میراث حدیث شیعه، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۴۵۴.
  47. صدرایی خویی و مهریزی، میراث حدیث شیعه، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۴۵۶.
  48. مسعودی، «اعتبارسنجی حدیث»، ج۲، ص۶۲-۶۳.
  49. سبحانی تبریزی، الحدیث النبوی بین الروایة و الدرایة، ۱۴۱۹ق، ص۵۴-۵۵؛ مسعودی، «اعتبارسنجی حدیث»، ج۲، ص۶۳-۶۵.
  50. برای نمونه نگاه کنید به: کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ص۶۸-۷۰؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۲۷۵؛ طبرسی، الإحتجاج على أهل اللجاج‏، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۴۴۷.
  51. سبحانی تبریزی، الحدیث النبوی بین الروایة و الدرایة، ۱۴۱۹ق، ص۵۵؛ مسعودی، «اعتبارسنجی حدیث»، ج۲، ص۶۶.
  52. قشیری نیشابوری، صحیح مسلم، ۱۳۷۴ق، ج۲، ص۶۳۸-۶۴۳.
  53. سبحانی تبریزی، الحدیث النبوی بین الروایة و الدرایة، ۱۴۱۹ق، ص۵۶.
  54. سبحانی تبریزی، الحدیث النبوی بین الروایة و الدرایة، ۱۴۱۹ق، ص۶۰؛ مسعودی، «اعتبارسنجی حدیث»، ج۲، ص۶۹-۷۲.
  55. محدث بحرانی، الحدائق الناضرة، مؤسسة النشر الاسلامي، ج۱۱، ص۳۹۹-۴۰۰.
  56. شیخ صدوق، من لا يحضره الفقيه‌، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۴۳۹-۴۴۰.
  57. سبحانی تبریزی، الحدیث النبوی بین الروایة و الدرایة، ۱۴۱۹ق، ص۶۹-۷۰؛ مسعودی، «اعتبارسنجی حدیث»، ج۲، ص۷۲-۷۳.
  58. شیخ صدوق، فضائل الشیعه، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، ص۱۴.
  59. مسعودی، «اعتبارسنجی حدیث»، ج۲، ص۷۳-۷۴.
  60. سبحانی تبریزی، الحدیث النبوی بین الروایة و الدرایة، ۱۴۱۹ق، ص۶۱-۶۲؛ مسعودی، «اعتبارسنجی حدیث»، ج۲، ص۷۴-۷۸.
  61. مسعودی، «اعتبارسنجی حدیث»، ج۲، ص۸۲.
  62. ابن‌الجوزی، الموضوعات،‌ ۱۳۸۶ق، ج۱، ص۱۰۵.
  63. مسعودی، «اعتبارسنجی حدیث»، ج۲، ص۸۵.
  64. مسعودی، «اعتبارسنجی حدیث»، ج۲، ص۸۵-۸۶.
  65. بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۲۲ق، ج۷، ص۱۴۰.
  66. حاج حسن، نقد الحديث في علم الرواية و علم الدراية، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۲۵.
  67. سبحانی تبریزی، الحدیث النبوی بین الروایة و الدرایة، ۱۴۱۹ق، ص۶۵؛ حاج حسن، نقد الحديث في علم الرواية و علم الدراية، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۳۸؛ مسعودی، «اعتبارسنجی حدیث»، ج۲، ص۸۶-۸۷.
  68. طبری آملی صغیر، دلائل الامامة، ۱۴۱۳ق، ص۸۲.
  69. مسعودی، «اعتبارسنجی حدیث»، ج۲، ص۸۷-۸۸.
  70. محقق گرفمی و دلبری، «گونه‌شناسی معیارهای تاریخ‌محور اعتبارسنجی محتوای احادیث»، ص۱۲۹-۱۵۷.
  71. علامه حلی، منتهی المطلب، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۷؛ شهید اول، ذکری الشیعة، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۴۰؛ شهید ثانی، تمهید القواعد، ۱۴۱۶ق، ص۳۲.
  72. مختاری مازندرانی، فرهنگ اصطلاحات اصولی، ۱۳۷۷ش، ص۱۱۶-۱۱۷؛ ولایی، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، ۱۳۸۰ش، ص۱۶۰-۱۶۱.
  73. ولایی، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، ۱۳۸۰ش، ص۱۸۰-۱۸۱.
  74. مظفر، اصول‌الفقه، ۱۴۳۰ق، ج۳، ص۷۲؛ فضلی، اصول‌الحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۸۸.
  75. شیخ انصاری، فرائدالاصول، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۲۳۷.
  76. جناتی، منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامى، ۱۳۷۰ش، ص۱۰۵-۱۰۶.
  77. فیض کاشانى، الوافی، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۲۲.
  78. فضلی، اصول‌الحدیث، ۱۴۲۰ق، ص۸۹-۹۰.
  79. مختاری مازندرانی، فرهنگ اصطلاحات اصولی، ۱۳۷۷ش، ص۱۶۲.
  80. شیخ انصاری، فرائدالاصول، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۲۴۱.
  81. عزیزیان، «بررسى حجّیت روایات آحاد در مسایل اعتقادی»، ص۲۵۲.
  82. برای نمونه نگاه کنید به: شیخ طوسی، العدّه، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۳۱؛ علامه حلی، مبادی الوصول الی علم الاصول، ۱۴۰۴ق، ص۲۱۱؛ شهید ثانی، المقاصد، ۱۴۲۰ق، ص۴۵؛ شیخ انصاری، فرائدالاصول، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۵۵۶؛ آخوند خراسانی، کفایةالاصول، ۱۴۰۹ق، ص۳۲۹.
  83. آخوند خراسانی، کفایةالاصول، ۱۴۰۹ق، ص۳۲۹.
  84. عزیزیان، «بررسى حجّیت روایات آحاد در مسایل اعتقادی»، ص۲۶۹-۲۷۰.
  85. شعبان‌پور، «جایگاه حدیث در علم اخلاق»، ص۳۶.
  86. شعبان‌پور، «جایگاه حدیث در علم اخلاق»، ص۳۸-۳۹.
  87. شعبان‌پور، «جایگاه حدیث در علم اخلاق»، ص۳۸-۳۹.
  88. شعبان‌پور، «جایگاه حدیث در علم اخلاق»، ص۳۹.
  89. رضایی اصفهانی، «اعتبارسنجی روایات تفسیری با تأکید بر دیدگاه آیت الله‏ معرفت»، ص۱۶۸.
  90. شیخ طوسی، التبیان، دار إحیاء‌ التراث العربی، ج۱، ص۶-۷؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱۰، ص۳۵۱.
  91. رضایی اصفهانی، «اعتبارسنجی روایات تفسیری با تأکید بر دیدگاه آیت الله‏ معرفت»، ص۱۸۴.
  92. صحرایی اردکانی، «پيوند تاريخ با حديث در ميان مسلمين»، ص۴۱-۴۲.
  93. قاسمی حامد، «نقش حدیث در تاریخ نگاری»،‌ ص۱۵۵.
  94. قاسمی حامد، «نقش حدیث در تاریخ نگاری»،‌ ص۱۴۹.
  95. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱۰، ص۳۵۱.

منابع

  • آخوند خراسانی، محمدکاظم، کفایةالاصول، قم، مؤسسه آل‌البیت، ۱۴۰۹ق.
  • ابن‌الجوزی، عبدالرحمن بن علی، الموضوعات،‌ مدینه،‌ المکتبة السلفیه، ۱۳۸۶ق.
  • بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، بیروت، دار طوق النجاة، ۱۴۲۲ق.
  • جناتى، محمدابراهیم، منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامى، تهران، کیهان، ۱۳۷۰ش.
  • حاج حسن، حسین، نقد الحديث في علم الرواية و علم الدراية، بیروت ، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۵ق.
  • حسینی جلالی، محمدحسین، دراية الحديث، بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات،‌ ۱۴۲۵ق.
  • حسینی شیرازی، سید علیرضا، اعتبار سنجی احادیث شیعه،‌ تهران، سازمان مطالعه و تدوین متون علوم انسانی دانشگاه‌ها (سمت) و موسسه رهجویان راه امام هادی(ع)، ۱۳۹۸ش.
  • خویی، سید ابوالقاسم، مصباح الاصول، قم، کتابفروشی داوری، ۱۴۱۳ق.
  • خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، بی‌جا، بی‌نا، ۱۳۷۲ش.
  • رضایی اصفهانی، محمدعلی، «اعتبارسنجی روایات تفسیری با تأکید بر دیدگاه آیت الله‏ معرفت»، مجله حدیث‌پژوهی، دوره ۴، شماره ۲، شماره پیاپی ۸، مهر ۱۳۹۱ش.
  • سبحانی تبریزی، جعفر، اصول الحديث وأحكامه في علم الدّراية، قم، موسسه امام صادق(ع)، ۱۴۲۸ق.
  • سبحانی تبریزی، جعفر، الحدیث النبوی بین الروایة و الدرایة، قم، موسسة الامام الصادق(ع)، ۱۴۱۹ق.
  • سبحانی تبریزی، جعفر، کلیات فی علم الرجال، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۶۹ش.
  • شعبان‌پور، محمد، «جایگاه حدیث در علم اخلاق»، مجله سراج منیر، دوره ۳، شماره ۶، فروردین ۱۳۹۱ش.
  • شهید اول، محمد بن مکی، ذکری الشیعة فی احکام الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، ۱۴۱۹ق.
  • شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، تمهیدالقواعد، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۱۶ق.
  • شهید ثانی، زین‌‌الدین بن علی، الرعاية في علم الدراية،‌ قم،‌ کتابخانه عمومی حضرت آيت‌الله العظمی مرعشی نجفی (ره)، ‍۴۰۸ق.
  • شیخ انصاری، مرتضی، فرائدالاصول، قم، مجمع الفکر الاسلامی‏‏،‏ ۱۴۲۸ق.
  • شیخ بهایی، محمد بن حسین، مشرق الشمسين و اكسير السعادتين، مشهد، آستانه الرضويه المقدسه، مجمع البحوث الاسلاميه، ۱۴۱۴ق.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی، فضائل الشیعه، بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، بی‌تا.
  • شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا يحضره الفقيه‌، قم، جماعة المدرسين في الحوزة العلمية بقم، مؤسسة النشر الإسلامي‌، ۱۴۱۳ق.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار إحیاء‌ التراث العربی، بی‌تا.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۴۰۷ق.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، العُدّه فی اصول الفقه، تهران، محمدتقی علاقبندیان‏، ۱۴۱۷ق.
  • صاحب معالم، حسن بن زین‌الدین الشهید الثانی، منتقى الجمان فى الاحاديث الصحاح و الحسان، قم، جماعة المدرسين في الحوزة العلمية بقم، مؤسسة النشر الإسلامي‌، ۱۳۶۲ش.
  • صحرایی اردکانی، کمال، «پيوند تاريخ با حديث در ميان مسلمين»، فصلنامه علوم حديث، دوره ۱۲، شماره ۲، پیاپی ۴۴، تابستان ۱۳۸۶ش.
  • صدر، سید حسن، نهایة الدرایة فی شرح الرساله الموسومة بالوجیزة للبهائی، بی‌جا، نشر مشعر، بی‌تا.
  • صدرایی خویی، علی و مهدی مهریزی، میراث حدیث شیعه، قم ، مؤسسه علمی فرهنگی دار الحديث. سازمان چاپ و نشر، ۱۳۸۰ش.
  • طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، الاعلمی فی المطبوعات، ۱۳۹۳ق.
  • طباطبایی، سید محمدکاظم، «تبیین شرایط قبول خبر از منظر قدما و متأخرین»، در کتاب شناخت‌نامه حدیث، نوشته محمد محمدی ری‌شهری و دیگران، قم، موسسه علمی و فرهنگی دارالحدیث، ۱۳۹۷ش.
  • طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج على أهل اللجاج‏، مشهد، نشر مرتضی، ۱۴۰۳ق.
  • طبری آملی صغیر، محمد بن جریر، دلائل الامامة، قم، بعثت، ۱۴۱۳ق.
  • عزیزیان، مهدی، «بررسى حجّیت روایات آحاد در مسایل اعتقادی»، مجله پژوهش‌های فلسفی کلامی، دوره ۱۳، شماره ۳، شماره پیاپی ۵۱، خرداد ۱۳۹۱ش.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، مبادی الوصول الی علم الاصول، قم، المطبعة العلمیه، ۱۴۰۴ق.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، منتهى المطلب في تحقيق المذهب،‌ مشهد، مجمع البحوث الإسلامية‌، ۱۴۱۲ق.
  • فضلی، عبدالهادی، اصول‌الحدیث، بیروت، مؤسسه ام‌القری، ۱۴۲۰ق.
  • فیض کاشانى، محمدمحسن، الوافی، اصفهان، کتابخانه امام أمیر المؤمنین على علیه السلام‏، ۱۴۰۶ق.
  • قاسمی حامد، مرتضی، «نقش حدیث در تاریخ نگاری»،‌ مجله مطالعات تاریخی قرآن و حدیث، شمارۀ ۷۷، سال ۲۹، زمستان ۱۴۰۲ش.
  • قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، قاهره، مطبعة عيسى البابي الحلبي وشركاه، ۱۳۷۴ق.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الإسلامیة، ۱۴۰۷ق.
  • کنی تهرانی،‌ علی، توضیح المقال فی علم الرجال، قم، موسسه دارالحدیث، ۱۳۷۹ش.
  • مامقانی، عبدالله، مقباس الهدایة فی علم الدرایة، قم، آل‌البیت لإحیاء التراث، ۱۴۱۱ق.
  • محدث بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة، قم، جماعة المدرسين في الحوزة العلمية بقم، مؤسسة النشر الإسلامي‌، بی‌تا.
  • محقق گرفمی، البرز و سید علی دلبری، «گونه‌شناسی معیارهای تاریخ‌محور اعتبارسنجی محتوای احادیث»، مجله آموزه‌های حدیثی، سال پنجم، شمارە ۹، بهار و تابستان ۱۴۰۰ش.
  • محمدی، عبدالله، ارزش معرفت‌شناختی دلیل نقلی، قم، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)، ۱۳۹۵ش.
  • مختاری مازندرانی، محمدحسین، فرهنگ اصطلاحات اصولی، تهران، انجمن قلم ایران، ۱۳۷۷ش.
  • مسعودی، عبدالهادی، «اعتبارسنجی حدیث»، در کتاب شناخت‌نامه حدیث، نوشته محمد محمدی ری‌شهری و دیگران، قم، موسسه علمی و فرهنگی دارالحدیث، ۱۳۹۷ش.
  • مظفر، محمدرضا، اصول‌الفقه، قم، مؤسسة النشر الاسلامی التابعه لجماعه المدرسین بقم، ۱۴۳۰ق.
  • مظفر، محمدرضا، المنطق، قم، دارالعلم، ۱۳۸۲ش.
  • نصیری، علی، حدیث شناسی، قم، سنابل، ۱۳۸۳ش.
  • ولایی، عیسی، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، تهران، نشر نی، ۱۳۸۰ش.