تَفسیرُ الصّافی یکی از آثار محمدمحسن فیض کاشانی(۱۰۰۷ق -۱۰۹۱ق) از عالمان امامیه در تفسیر قرآن است که بیشتر از روش تفسیر روایی (تفسیر آیات به کمک روایات) بهره گرفته و به علت اختصار و جامعیت، در زمانهای مختلف مورد توجه بوده است. فیض در این اثر سعی کرده، تفسیری پیراسته از اندیشههای گوناگون عرضه کند و از این رو نام «الصافی» را برای آن برگزیده است. این تفسیر، مباحث کلامی، عرفانی و ادبی را نیز در بر دارد و مؤلف در تفسیر الاصفی آن را خلاصه کرده است.
اطلاعات کتاب | |
---|---|
نویسنده | محمدمحسن فیض کاشانی |
موضوع | تفسیر قرآن |
سبک | تفسیر روایی |
زبان | عربی |
مجموعه | ۷ جلد |
انگیزه نگارش
از آنجا که ملا محسن در میان تفاسیر، با همه گستردگی تعداد آنها، تفسیری مُهَذَّب و پیراسته از ناهنجاریها و منطبق با روایات اهل بیت با بیانی کافی نیافته، تصمیم به نگارش آن گرفته و امید داشته این تفسیر، تفسیری باشد که مطالب و روایات صحیح را از روایات کدِر و ناصاف جدا سازد.[۱]
روش مؤلف
فیض در تفسیر صافی، تأثیر شدید و نمایانی از تفسیر بیضاوی (انوار التنزیل واسرار التأویل، ناصرالدین عبدالله بن عمر۶۸۵ق) دارد تا جایی که اگر روایتی در تفسیر آیه نباشد اصل عبارت بیضاوی را نقل میکند و گاه با اندک تغییری آن را میآورد.[۲]
فیض کاشانی قبل از آغاز تفسیر، بعد از مقدمهای، دوازده مقدمه را به عنوان مقدمات تفسیر خود ذکر میکند که به تعبیر محمد هادی معرفت در التفسیر و المفسرون، از بهترین مقدمات تفسیری است که در ابتدای تفسیر آورده شده و مصنف به بهترین وجه مطالب ضروری را که هر مفسر باید بیان نماید، ذکر کرده است.
تفسیرهای مهم | |
---|---|
شیعی | تفسیر ابو الجارود • تفسیر قمی • کتاب التفسیر (عیاشی) • تفسیر التبیان • تفسیر مجمع البیان • تفسیر الصافی • تفسیر المیزان |
سنی | تفسیر جامع البيان (طبری) • المحرر الوجیز (ابن عطیه) • تفسیر الجامع لأحكام القرآن (قرطبی) • تفسير القرآن العظيم (ابن كثير) • تفسیر جلالین (سیوطی) |
گرایشهای تفسیری | |
تفسیر تطبیقی • تفسیر علمی • تفسیر عصری • تفسیر تاریخی • تفسیر فلسفی • تفسیر کلامی • تفسیر عرفانی • تفسیر ادبی • تفسیر فقهی | |
روشهای تفسیری | |
تفسیر قرآن به قرآن • تفسیر روایی • تفسیر عقلی • تفسیر اجتهادی | |
شیوههای نگارش تفسیر | |
تفسیر ترتیبی • تفسیر موضوعی | |
اصطلاحات علم تفسیر | |
اسباب نزول • ناسخ و منسوخ • محکم و متشابه • اعجاز قرآن • جری و انطباق • مکی و مدنی |
مطالب مقدمات به قرار ذیل است:
- مقدمه اول، در فضل قرآن و وصیت به تمسک به آن از روایات اهل بیت و در مذمت دشمنان آنان.
- مقدمه دوم، در بیان این که علم قرآن، نزد اهل بیت بوده و ظاهر و باطن همه قرآن را آنان میدانند.
- مقدمه سوم، در بیان این که کل قرآن در شأن اولیاءاللّه و دشمنان آنان وارد شده است.
- مقدمه چهارم، در بیان وجوه معانی آیات از تفسیر و تأویل، ظاهر و باطن، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ و... که بخشی از مطالب علوم قرآن را تشکیل میدهند.
- مقدمه پنجم، در بیان مفهوم تفسیر به رأی و نهی از آن میباشد.
- مقدمه ششم، در عدم تحریف قرآن.
- مقدمه هفتم، در بیان این که قرآن تبیان همه چیز است، و اصول معارف دینی و قواعد شرعی در آن مطرح شده است.
- مقدمه هشتم، در بیان قرائات مختلف و میزان اعتبار آنها.
- مقدمه نهم، در نزول دفعی و تدریجی قرآن.
- مقدمه دهم، در شفاعت قرآن و ثواب تلاوت و حفظ آن.
- مقدمه یازدهم، در تلاوت قرآن و آداب آن.
- مقدمه دوازدهم، در بیان اصطلاحات و روشی که در تفسیر بر آنها تکیه داشته است.[۳]
منابع روایی تفسیر صافی
فیض کاشانی در نقل روایات از منابع تفسیری و غیر تفسیری متعددی استفاده نموده است. روایات را با ذکر مرجع بدون سند بیان کرده و در مواردی نیز مرجع روایت را ذکر ننموده است. در بعض موارد فقط به نقل مقطع مورد نظر کفایت کرده و از نقل بقیه روایت اجتناب کرده است، گاهی نیز به تحلیل یا جمع یا توجیه روایات میپردازد.
منابعی که فیض از آنها نقل روایت نموده با تعداد موارد نقل به شرح ذیل است:
- تفسیر قمی ۲۰۷۲ مورد.
- تفسیر عیاشی ۱۰۵۵ مورد.
- تفسیر مجمع البیان ۱۰۱۰ مورد.
- ارشاد مفید ۹ مورد.
- اعتقادات صدوق ۹ مورد.
- سعد السعود ۹ مورد.
- کمال الدین ۱۰۴ مورد.
- الاحتجاج ۱۵۹ مورد.
- امالی صدوق ۴۴ مورد.
- بصائر الدرجات ۴۲ مورد.
- تهذیب الاحکام ۱۱۵ مورد.
- توحید صدوق ۱۴۴ مورد.
- تفسیر امام حسن عسکری ۸۶ مورد.
- من لا یحضره الفقیه ۲۰۰ مورد.
- کافی ۱۴۰۰ مورد.
- جوامع الجامع ۱۲۴ مورد.
- الخصال ۱۴۷ مورد.
- علل الشرایع ۱۶۸ مورد.
- عیون اخبار الرضا(ع) ۱۵۸ مورد.
- الوافی ۷ مورد.
- مصباح الشریعة ۲۴ مورد.
- االخرائج و الجرائح ۱۶ مورد.
- معانی الاخبار ۱۲۹ مورد.
- نهج البلاغه ۴۹ مورد.
- ثواب الاعمال ۱۱ مورد.
- عوالی اللئالی ۱۲ مورد.
- قرب الاسناد ۲۸ مورد.
- مناقب ابن شهر آشوب ۴۵ مورد.
- روضة الواعظین ۱۷ مورد.
- محاسن برقی ۴۳ مورد.
- تحف العقول ۱ مورد.
- تفسیر تبیان ۲ مورد.
- عدة الاصول ۲ مورد.
- مختصر البصائر ۳ مورد.
- مصباح المتهجد ۵ مورد.
- طب الائمة ۴ مورد.
- شواهد التنزیل ۱ مورد.
- و...
بنابراین بیشترین استفاده را در روایات از تفسیر قمی، تفسیر عیاشی، کافی و تفسیر مجمع البیان نموده است.[۴]
دیدگاهها پیرامون تفسیر صافی
تفسیر صافی از جمله تفاسیری است که همه متأخرین در کتب خود بدان تکیه کردهاند؛ از جمله علامه طباطبایی در تفسیر المیزان که به آن استشهاد نمودهاند. کسی که در تفسیر المیزان تتبع کند این حقیقت را به وضوح در مییابد. این امر دلالت بر اهمیت و منزلت تفسیر صافی و اعتماد بر مؤلف آن دارد.[۵]
سید محمد علی ایازی این تفسیر را، در مقایسه با دیگر تفسیرهای قرآن، مختصر دانسته و معتقد است که این تفسیر در گذشته مورد استقبال علمای حوزه بوده و همواره مورد بهرهبرداری دانشپژوهان قرار میگرفته؛ تا آنجا که متن درسی طلاب حوزه علمیه بود.[۶]
محمدحسین ذهبی، از عالمان اهل سنت، تفسیر صافی را کتابی معرفی میکند که صاحب آن، قرآن را طبق اصول مذهب امامی تفسیر میکند و مقام و موقعیت آن همانند موقعیت همه کتابهای تفسیری در پیشگاه مذهب امامیه اثناعشری است که معتقدند اهل بیت، آگاهترین مردم نسبت به اسرار قرآن و داناترین آنان نسبت به معانی قرآن هستند.[۷]
محمدهادی معرفت هم تفسیر صافی را از تفاسیر نفیس و ارزشمند و فراگیر دانسته که نزدیک به همه روایات اهل بیت در ارتباط با تفسیر یا تأویل آیات در آن گردآمده، گرچه در مواردی سره و ناسره را به هم آمیخته است. به گفته معرفت، این تفسیر تعداد زیادی از اسرائیلیات و احادیث ضعیف را در بر دارد و در پارهای از موارد، سخنانی عرفانی بر قلم رانده که ظاهرا تأویل آیه است ولی با ظاهر، نصّ و بلکه با دلیل عقل و فطرت سلیم ناسازگار است.[۸]
تلخیصها، حواشی و ترجمهها
ملا محسن فیض، دو تلخیص از تفسیر صافی ارائه کرد: «الاصفی» و «المُصَفّی» که دومی خلاصهتر از اولی است.[۹]
تفسیر صافی از ابتدا مورد توجه علماء قرار گرفت و عدهای نیز بر آن تعلیقاتی نوشتهاند و برخی نیز آن را به فارسی ترجمه کردهاند. از جمله این حواشی و ترجمهها:
- حاشیه ملا آقا خوئی تبریزی(متوفای ۱۳۰۷ ق).
- حاشیه سید صدرالدین یزدی.
- حاشیه ملا عبدالرضا دماوندی(متوفای ۱۱۶۰).
- حاشیه میرزا محمدعلی طباطبایی یزدی متخلص به وامق در یک جلد به زبان عربی(متوفای ۱۲۴۰).
- حاشیه میرزا محمد تویسرکانی.
- حاشیه و شرح تفسیر صافی از سید عبدالاعلی سبزواری در یک جلد به زبان عربی شیوا، مصنف با روش معقول خود حواشی و شروحی بر تفسیر صافی نگاشته است. نسخه اصل به خط مؤلف در کتابخانه وی در نجف اشرف موجود است.
- حسن زاده آملی میگوید: تفسیر روان جاوید در ۵ جلد اثر میرزا محمد ثقفی ترجمه «تفسیر صافی» است.
- ترجمه تفسیر صافی توسط سبحانی و محمدباقر ساعدی خراسانی توسط نشر صفا تهران به سال ۱۴۰۵ق در ۳۶۸ صفحه وزیری به چاپ رسیده است.
- حاشیه سید ابوالقاسم دهکردی، از علمای امامیه در قرن ۱۴ق و اوائل قرن ۱۵ق، بر تفسیر صافی .[۱۰]
نسخهها و چاپ
تفسیر صافی به دلیل اهمیت و تداول در میان علمای اسلامی دارای نسخههای فراوان است و از نخستین تفاسیری است که به چاپ رسیده است.
- نخست در تبریز به سال ۱۲۶۹ق در دو جلد در دارالطباعه محمدمهدی تبریزی.
- چاپ دیگری در تبریز به خط محمد رحیم همدانی در مطبعه محمد تقی تبریزی به سال ۱۲۷۲ق.
- چاپ سنگی در سال ۱۲۷۴ق در بمبئی.
- چاپ دیگری در ایران با تصحیح ابوالحسن شعرانی توسط کتابفروشی اسلامیه.
- چاپ بیروت توسط مؤسسه الاعلمی للمطبوعات در سال ۱۳۹۹ق.[۱۱]
پانویس
- ↑ فیض کاشانی، تفسیر صافی، ۱۴۱۶ ق، ج۱، ص۱۳.
- ↑ ایازی، فیض کاشانی و مبانی و روشهای تفسیری او.
- ↑ فیض کاشانی، تفسیر صافی، ۱۴۱۶ ق، ج۱، ص۱۳ و ۱۴.
- ↑ فهیمیتبار، تفسیر صافی و زمینههای اجتهاد در آن، ۱۳۸۷ش.
- ↑ فیض کاشانی، تفسیر صافی، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۶.
- ↑ ایازی، شناختنامه تفاسیر، ۱۳۷۸ش، ص۲۰۲.
- ↑ ذهبی، التفسیر و المفسرون، ۱۳۹۶ق، ج۱، ص۱۵۹.
- ↑ معرفت، تفسیر و مفسران، ۱۳۸۰ش، ج ۲، ص ۲۰۸-۲۰۹.
- ↑ دائرة المعارف تشیع، ۱۳۹۰ش، ج۴، ص۵۴۲؛ معرفت، تفسیر و مفسران، ۱۳۸۰ش، ج ۲، ص ۲۰۷.
- ↑ کتابخانه دیجیتال نور.
- ↑ ایازی، فیض کاشانی و مبانی و روشهای تفسیری او، ۱۳۸۶ش.
منابع
- فیض کاشانی، محسن، التفسیر الصافی، قم، مؤسسة الهادی، ۱۴۱۶ ق.
- معرفت، محمدهادی، تفسیر و مفسران، قم، مؤسسه فرهنگی التمهید، ۱۳۸۰ش.
- ذهبی، محمدحسین، التفسیر و المفسرون، دارالکتب الحدیثة، ۱۳۹۶ ق.
- ایازی، سید محمدعلی، شناختنامه تفاسیر، کتاب مبین، ۱۳۷۸ش.
- ایازی، سید محمدعلی، فیض کاشانی و مبانی و روشهای تفسیری او، رهنمون، ۱۳۸۶ش، شماره ۲۳ و ۲۴.
- فهیمیتبار، حمیدرضا، تفسیر صافی و زمینههای اجتهاد در آن، پژوهشنامه کاشان، پاییز و زمستان ۱۳۸۷ - شماره ۴ و ۵.
- خرمشاهی و دیگران، دائرةالمعارف تشیع، تهران، حکمت، ۱۳۹۰ش.
پیوند به بیرون