عبیدالله بن عباس بن عبدالمطلب: تفاوت میان نسخهها
imported>Eahmadian |
imported>Eahmadian بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
===دوره امام حسن(ع)=== | ===دوره امام حسن(ع)=== | ||
عبیدالله پس از شهادت امام علی(ع)، از خلافت [[امام حسن(ع)]] پشتیبانی کرد. در آن دوره، نامههایی میان امام حسن(ع) و [[معاویه]] تبادل شد و هر یک از آنها از دیگری خواست که از خلافت دست کشد و تسلیم گردد. این نامهها به جایی نرسید و سرانجام معاویه با سپاهی به سوی [[کوفه]] حرکت کرد. امام حسن(ع)نیز مردم را به دفاع فراخواند. در این میان، سپاهی 12 هزار نفری تشکیل شد. امام حسن فرماندهی این سپاه را به عبیدالله واگذاشت و به او گفت که این سپاه از بهترین جنگجویان، قاریان قرآن و یاران امیرمومنان تشکیل شده است و او را همراه سپاه به مقابله با سپاه معاویه گسیل کرد و گفت همانجا بماند تا آن حضرت همراه دیگر سپاهیان به او ملحق شود؛ اما عبیدالله با گرفتن رشوه، به معاویه پیوست.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، 71. همچنین نک: ابن خلدون، 2، 649.</ref> بلاذری(درگذشتۀ 279ق.)درباره پیوستن او به معاویه سخنی دیگر دارد و گفته است: چون دید که [[حسن بن علی]] رغبتی به امر خلافت ندارد، به معاویه پیوست.<ref>بلاذری، أنساب الأشراف،4، 59.</ref> اما از سخنان [[قیس بن سعد بن عباده]] جانشین فرماندهی سپاه 12 هزار | عبیدالله پس از شهادت امام علی(ع)، از خلافت [[امام حسن(ع)]] پشتیبانی کرد. در آن دوره، نامههایی میان امام حسن(ع) و [[معاویه]] تبادل شد و هر یک از آنها از دیگری خواست که از خلافت دست کشد و تسلیم گردد. این نامهها به جایی نرسید و سرانجام معاویه با سپاهی به سوی [[کوفه]] حرکت کرد. امام حسن(ع)نیز مردم را به دفاع فراخواند. در این میان، سپاهی 12 هزار نفری تشکیل شد. امام حسن فرماندهی این سپاه را به عبیدالله واگذاشت و به او گفت که این سپاه از بهترین جنگجویان، قاریان قرآن و یاران امیرمومنان تشکیل شده است و او را همراه سپاه به مقابله با سپاه معاویه گسیل کرد و گفت همانجا بماند تا آن حضرت همراه دیگر سپاهیان به او ملحق شود؛ اما عبیدالله با گرفتن رشوه، به معاویه پیوست.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، 71. همچنین نک: ابن خلدون، 2، 649.</ref> بلاذری(درگذشتۀ 279ق.)درباره پیوستن او به معاویه سخنی دیگر دارد و گفته است: چون دید که [[حسن بن علی]] رغبتی به امر خلافت ندارد، به معاویه پیوست.<ref>بلاذری، أنساب الأشراف،4، 59.</ref> اما از سخنان [[قیس بن سعد بن عباده]] جانشین فرماندهی سپاه 12 هزار نفره که پس از فرار عبیدالله، فرمانده سپاه شد، برمیآید که او فرمانده شجاع و قابل اعتمادی نبوده است. قیس در این سخنرانی عبیدالله، پدرش [[عباس بن عبد المطلب|عباس]] و برادرش [[عبدالله بن عباس]] را به پیامبر و امام علی(ع)وفادار ندانسته است.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، 73.</ref> | ||
برخی منابع، قیس بن سعد را فرمانده این سپاه دانسته و از فرماندهی عبیدالله هیچ نگفتهاند. بنابر این منابع، امام حسن(ع) قیس را که والی آذربایجان بود برکنار کرد و سپاه یادشده را به او سپرد و عبیدالله را والی آذربایجان نمود.<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایه، 8، 14.</ref> اما بنابر روایتی که طبری آورده، علی(ع) قیس را به فرماندهی 40 هزار سرباز گمارده بود تا به آذربایجان برود؛ اما قیس تعلل میکرد تا سرانجام علی(ع) به شهادت رسید. وقتی امام حسن(ع) خلیفه شد، میلی به جنگ نداشت و از طرفی میدانست که قیس خواهان جنگ با شام است. بدین رو او را از فرماندهی سپاه برداشت و [[عبیدالله بن عباس بن عبدالمطلب|عبیدالله بن عباس]] را به جایش گمارد. چون عبیدالله از نظر امام حسن(ع) مطلع بود، وقتی همراه سپاه به مقابله با معاویه رفت، به او پیوست.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، 5، 158.</ref>این روایت با روایاتی دیگر که طبق آنها، امام حسن(ع) عبیدالله را مامور به مقابله با معاویه کرد و نه تسلیم و قیس را به سمت جانشینی و مشاور او برگزید و هر گونه اقدام را منوط به مشورت با قیس کرد،<ref>نک: ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، 71.</ref> سازگار نیست. | برخی منابع، قیس بن سعد را فرمانده این سپاه دانسته و از فرماندهی عبیدالله هیچ نگفتهاند. بنابر این منابع، امام حسن(ع) قیس را که والی آذربایجان بود برکنار کرد و سپاه یادشده را به او سپرد و عبیدالله را والی آذربایجان نمود.<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایه، 8، 14.</ref> اما بنابر روایتی که طبری آورده، علی(ع) قیس را به فرماندهی 40 هزار سرباز گمارده بود تا به آذربایجان برود؛ اما قیس تعلل میکرد تا سرانجام علی(ع) به شهادت رسید. وقتی امام حسن(ع) خلیفه شد، میلی به جنگ نداشت و از طرفی میدانست که قیس خواهان جنگ با شام است. بدین رو او را از فرماندهی سپاه برداشت و [[عبیدالله بن عباس بن عبدالمطلب|عبیدالله بن عباس]] را به جایش گمارد. چون عبیدالله از نظر امام حسن(ع) مطلع بود، وقتی همراه سپاه به مقابله با معاویه رفت، به او پیوست.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، 5، 158.</ref>این روایت با روایاتی دیگر که طبق آنها، امام حسن(ع) عبیدالله را مامور به مقابله با معاویه کرد و نه تسلیم و قیس را به سمت جانشینی و مشاور او برگزید و هر گونه اقدام را منوط به مشورت با قیس کرد،<ref>نک: ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، 71.</ref> سازگار نیست. |
نسخهٔ ۱۴ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۳۳
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب در تاریخ ۱۴ اوت ۲۰۱۵ توسط [[کاربر:{{{کاربر}}}]] برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شده است. اگر بیش از پنج روز از آخرین ویرایش مقاله میگذرد میتوانید برچسب را بردارید. در غیر این صورت، شکیبایی کرده و تغییری در مقاله ایجاد نکنید. |
عبیدالله بن عباس بن عبدالمطّلب، عموزادۀ پیامبر اکرم (ص) و برادر کوچکتر عبدالله بن عباس مشهور که در دوران خلافت امام علی (ع) از سوی او، والی یمن شد. عبیدالله از اصحاب پیامبر اکرم(ص)شمرده شده و از آن حضرت حدیث نقل کرده است. بنابر بیشتر منابع تاریخی، او در ماجرای صلح امام حسن(ع)از فرماندهان ارشد سپاه آن حضرت بود که به معاویه پیوست.
مشخصات
عبيد الله (بن العباس بن عبد المطلب بن هاشم القرشي الهاشمي)، مکنّی به ابومحمد، فرزند عباس عموی پیامبر اکرم (ص) است. مادرش لبابه دختر حارث بن حزن هلالی و خواهر میمونه همسر پیامبر(ص) است. پیامبر اکرم (ص) را درک کرد و بدین رو او را از اصحاب شمردهاند. زمان تولد او را سال هجرت ثبت کردهاند.[۱][۲] عبیدالله را یکی از سخاوتمندان مشهور عرب در دوره خود دانسته[۳]و ماجراهایی از سخاوت و بخشندگی او در منابع کهن نقل کردهاند.[۴]
نام عبیدالله در سلسله اسناد احادیث بسیاری هست ولی گویا او به صورت مستقیم تنها یک حدیث از شخص پیامبر اکرم(ص) نقل کرده است.[۵]
مقامهای سیاسی و نظامی عبیدالله
دوره امام علی(ع)
عبیدالله در روزگار پیامبر(ص)در سنی نبود که مقام یا وظیفهای سیاسی و نظامی به او سپرده شود. گفتهاند که او از هواخواهان امام علی(ع)بوده است. علی(ع)او را در موسم حج، سه بار از سال 36 تا 38ق.امیرالحاج کرد. در مرتبه سوم، میان او و يزيد بن شجرة رهاوى که از سوی معاویه به این سمت منصوب شده بود، نزدیک بود که درگیری نظامی پیش بیاید. سرانجام با یکدیگر مصالحه کردند تا شيبة بن عثمان امارت را بر عهده گیرد.[۶]
از این که عبیدالله در دوره خلفای پیش از امام علی(ع)مسئولیتی سیاسی یا نظامی در خلافت بر عهده داشته، مطلبی در منابع دیده نمیشود. بنابر منابع تاریخی، امام علی(ع) او را والی یمن کرد و او تا شهادت علی(ع) بر این منصب ماند. منابع برخی حوادث را از این دوره نقل کردهاند که با او مرتبط است از جمله: معاویه در سال چهلم قمری بسر بن ارطاة عامری را با سی هزار سپاهی برای تاخت و تاز در قلمرو خلافت امام علی(ع) به حجاز و یمن گسیل کرد. بسر ابتدا به مدینه و سپس به مکه رفت و آن گاه راه یمن را در پیش گرفت. قبل از رسیدن بسر به یمن، عبیدالله به سمت کوفه گریخت و فرزندانش را جا گذاشت و از علی(ع) درخواست کمک کرد. بسر به یمن رسید و دارالحکومه را گرفت و سپس دو کودک عبیدالله را که در یمن مانده بودند، سر برید. علی(ع)سپاهی را به فرماندهی جاریة بن قدامه سعدی به یمن فرستاد و بسر گریخت و یمن باری دیگر فتح شد و عبیدالله به آنجا بازگشت.[۷]گفتهاند که بسر در حمله به یمن، بسیاری از شیعیان علی(ع) را در میان راه کشت.[۸]یکی از خطبههای نهج البلاغه که امام علی(ع)در آن خطاب به کوفیان کفته است: «اهل شام بر حمایت از باطل با یکدیگر متحدند و شما در حمایت از حق، پراکندهاید» به مناسبت همین حمله ایراد شده است.[۹]
در برخی منابع روایی شیعه از گریختن عبیدالله سخنی به میان نیامده است. بنابر این منابع، هنگام حمله بسر به یمن، عبیدالله در مکه بود. وقتی بسر به یمن رسید، به دنبال عبیدالله گشت. به او گفتند که در مکه است. بسر دو فرزند عبیدالله را پیدا کرد و سر برید.[۱۰]
دوره امام حسن(ع)
عبیدالله پس از شهادت امام علی(ع)، از خلافت امام حسن(ع) پشتیبانی کرد. در آن دوره، نامههایی میان امام حسن(ع) و معاویه تبادل شد و هر یک از آنها از دیگری خواست که از خلافت دست کشد و تسلیم گردد. این نامهها به جایی نرسید و سرانجام معاویه با سپاهی به سوی کوفه حرکت کرد. امام حسن(ع)نیز مردم را به دفاع فراخواند. در این میان، سپاهی 12 هزار نفری تشکیل شد. امام حسن فرماندهی این سپاه را به عبیدالله واگذاشت و به او گفت که این سپاه از بهترین جنگجویان، قاریان قرآن و یاران امیرمومنان تشکیل شده است و او را همراه سپاه به مقابله با سپاه معاویه گسیل کرد و گفت همانجا بماند تا آن حضرت همراه دیگر سپاهیان به او ملحق شود؛ اما عبیدالله با گرفتن رشوه، به معاویه پیوست.[۱۱] بلاذری(درگذشتۀ 279ق.)درباره پیوستن او به معاویه سخنی دیگر دارد و گفته است: چون دید که حسن بن علی رغبتی به امر خلافت ندارد، به معاویه پیوست.[۱۲] اما از سخنان قیس بن سعد بن عباده جانشین فرماندهی سپاه 12 هزار نفره که پس از فرار عبیدالله، فرمانده سپاه شد، برمیآید که او فرمانده شجاع و قابل اعتمادی نبوده است. قیس در این سخنرانی عبیدالله، پدرش عباس و برادرش عبدالله بن عباس را به پیامبر و امام علی(ع)وفادار ندانسته است.[۱۳]
برخی منابع، قیس بن سعد را فرمانده این سپاه دانسته و از فرماندهی عبیدالله هیچ نگفتهاند. بنابر این منابع، امام حسن(ع) قیس را که والی آذربایجان بود برکنار کرد و سپاه یادشده را به او سپرد و عبیدالله را والی آذربایجان نمود.[۱۴] اما بنابر روایتی که طبری آورده، علی(ع) قیس را به فرماندهی 40 هزار سرباز گمارده بود تا به آذربایجان برود؛ اما قیس تعلل میکرد تا سرانجام علی(ع) به شهادت رسید. وقتی امام حسن(ع) خلیفه شد، میلی به جنگ نداشت و از طرفی میدانست که قیس خواهان جنگ با شام است. بدین رو او را از فرماندهی سپاه برداشت و عبیدالله بن عباس را به جایش گمارد. چون عبیدالله از نظر امام حسن(ع) مطلع بود، وقتی همراه سپاه به مقابله با معاویه رفت، به او پیوست.[۱۵]این روایت با روایاتی دیگر که طبق آنها، امام حسن(ع) عبیدالله را مامور به مقابله با معاویه کرد و نه تسلیم و قیس را به سمت جانشینی و مشاور او برگزید و هر گونه اقدام را منوط به مشورت با قیس کرد،[۱۶] سازگار نیست.
وفات
گفتهاند که پس از به حکومت رسیدن معاویه، عبیدالله به مدینه رفت و باقی عمر خود را در آنجا گذراند. منابع از این که او سمتی را در حکومت معاویه پذیرفته باشد، سخنی نگفتهاند. سال وفاتش را به اختلاف، ذکر کردهاند که ابن عبدالبر تاریخ نگار قرن پنجم قمری، سال 58 قمری را به صحت نزدیکتر دانسته است.[۱۷]
پانویس
- ↑ ابن عبدالبر، الاستیعاب، 3، 1010.
- ↑ E.I. ، 10، 761
- ↑ ابن عبدالبر، الاستیعاب، 3، 1010.
- ↑ نک: بلاذری، انساب الاشراف، 4، 55 و 57.
- ↑ ابن کثیر، البدایة و النهایه،8، 91.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و المولک، 5، 136؛ بلاذری، أنساب الأشراف،4، 59؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، 3، 1009؛ ابن کثیر، البداية و النهاية، 8، 90 و 7، 309.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، 5، 140؛ ابن خیاط، تاریخ خلیفه، 120؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، 3، 1009. همچنین نگاه کنید: ذهبی، تاریخ الاسلام، 3، 607.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، 5، 140؛ ابن کثیر، البدایة و النهایه، 7، 322.
- ↑ نک: ثقفی، الغارات، 2، 437؛ سید رضی، نهج البلاغه، 66؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، 1، 332.
- ↑ طوسی، الأمالی، 77.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، 71. همچنین نک: ابن خلدون، 2، 649.
- ↑ بلاذری، أنساب الأشراف،4، 59.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، 73.
- ↑ ابن کثیر، البدایة و النهایه، 8، 14.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، 5، 158.
- ↑ نک: ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، 71.
- ↑ ابن عبدالبر، الاستیعاب، 3، 1010.
منابع
- ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، انتشارات كتابخانه آيت الله مرعشى قم، 1404ق.
- ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، تحقیق خلیل شحاده، دارالفکر، بیروت، 1988م.
- ابن عبد البر، الاستیعاب، تحقیق محمد بجاوی، دار الجیل، بیروت، 1992م.
- ابن کثیر، البداية و النهاية، بيروت، دار الفكر، 1407/ 1986.
- أحمد بن يحيى بن جابر البلاذرى، جمل من انساب الأشراف، تحقيق سهيل زكار و رياض زركلى، بيروت، دار الفكر، ط الأولى، 1417/1996.
- ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، تحقیق سید احمد صقر، دارالمعرفه، بیروت، بیتا.
- ثقفى، ابراهيم بن محمد، الغارات، مؤسسه دارالكتاب قم، 1410ق.
- سیدرضی، نهج البلاغه، انتشارات دار الهجره، قم، بیتا.
- ذهبی، تاریخ الاسلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، دارالکتب العربی، بیروت، 1993م.
- خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفه، تحقیق فواز، دارالکتب العلمیه، بیروت، 1995م.
- طبری، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمدابوالفضل ابراهیم، دارالتراث، بیروت، 1967م.
- طوسی، الامالی، انتشارات دارالثقافة، قم، 1414ق.
- Encyclopaedia of Islam: second ed. Leiden: E. J. Brill, 2000