حی علی خیر العمل: تفاوت میان نسخه‌ها
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) |
||
| خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
==حذف حیعله از اذان == | ==حذف حیعله از اذان == | ||
در زمان حکومت [[عمر بن خطاب]] به‌دستور او حی علیٰ خیر العمل از اذان حذف شد.<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۸۳.</ref> هدف خلیفه دوم از این کار این بود که مردم با استناد به اینکه نماز بهترین عمل است از [[جهاد]] روی آوردند.<ref>صدوق، علل الشرائع، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۶۸.</ref> در روایتی از [[امام کاظم علیه‌السلام|امام کاظم(ع)]] | در زمان حکومت [[عمر بن خطاب]] به‌دستور او حی علیٰ خیر العمل از اذان حذف شد.<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۸۳.</ref> هدف خلیفه دوم از این کار این بود که مردم با استناد به اینکه نماز بهترین عمل است از [[جهاد]] روی آوردند.<ref>صدوق، علل الشرائع، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۶۸.</ref> در روایتی از [[امام کاظم علیه‌السلام|امام کاظم(ع)]] علت حقیقی این کار،جلوگیری از کشیدن شدن مردم به سمت ولایت (بهترین عمل) دانسته شده است.<ref>صدوق، علل الشرائع، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۶۸.</ref> [[امام صادق(ع)]] در پاسخ به سؤالی درباره «حی علیٰ خیرالعمل» که در معانی الاخبار نقل شده بهترین عمل را ولایت دانست و در حدیث دیگری آمده که بهترین عمل نیکی به [[حضرت فاطمه(س)]] و فرزندانش است.<ref>صدوق، معانی الاخبار، ۱۳۹۹ق، ص۴۱.</ref> | ||
==حیعله نماد اذان شیعه== | ==حیعله نماد اذان شیعه== | ||
نسخهٔ ۲۸ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۵۳
حَیَّ عَلیٰ خَیرِ العَمل یا حَیعَلَه از فرازهای اذان و اقامه، به‌معنای «بشتاب به‌سوی بهترین عمل». بنا بر روایات این عبارت در زمان پیامبر(ص) جزو اذان و اقامه بوده است اما خلیفه دوم برای تشویق مردم به جهاد آن را از اذان حذف کرد.
شیعیان حی علیٰ خیر العمل را در اذان و اقامه می‌گویند اما اهل‌سنت آن را در اذان به کار نمی‌برند. از این رو حی علی خیر العمل به شعار و نماد شیعه تبدیل شده است. در مقابل، الصلاةُ خَیرٌ مِنَ النَّوم (نماز از خواب بهتر است) شعار اهل‌سنت است. الصلاة خیر من النوم در زمان خلیفه دوم به اذان اضافه شده است و از نظر شیعیان بدعت محسوب می‌شود.
جایگاه و اهمیت
«حَیَّ عَلیٰ خَیرِ العَمل» به‌معنای «بشتابید به‌سوی بهترین عمل»، از فرازهای اذان و اقامه است. این جمله از اختلافات شیعه و سنی در اذان و اقامه است.[۱] گاهی از آن با عنوان «حَیعَلَه» نیز یاد می‌شود.[۲]
آیا حیعله جزو اذان است؟
فقیهان شیعه با استناد به احادیثی از معصومان، حی علیٰ خیر العمل را از جزو اذان و اقامه می‌دانند که پس از فراز حَیَّ عَلَی الفَلاح (بشتابید به سوی رستگاری) گفته می‌شود.[۳] مستند آنان روایاتی است که بنابر آنها، در زمان پیامبر(ص)، حی علیٰ خیر العمل جزو اذان بوده است.[۴] همچنین گزارش‌هایی وجود دارد که برخی صحابه مانند عبدالله بن عمر،[۵] و بلال حبشی[۶] در اذان حی علی خیر العمل می‌گفته‌اند.
اهل‌سنت حی علی خیر العمل را جزو اذان نمی‌دانند. به گفته سید مرتضی (۳۵۵-۴۳۶ق) آنان بر این باورند که حی علی خیر العمل در زمان پیامبر جزو اذان بوده اما نسخ شده است.[۷]
حذف حیعله از اذان
در زمان حکومت عمر بن خطاب به‌دستور او حی علیٰ خیر العمل از اذان حذف شد.[۸] هدف خلیفه دوم از این کار این بود که مردم با استناد به اینکه نماز بهترین عمل است از جهاد روی آوردند.[۹] در روایتی از امام کاظم(ع) علت حقیقی این کار،جلوگیری از کشیدن شدن مردم به سمت ولایت (بهترین عمل) دانسته شده است.[۱۰] امام صادق(ع) در پاسخ به سؤالی درباره «حی علیٰ خیرالعمل» که در معانی الاخبار نقل شده بهترین عمل را ولایت دانست و در حدیث دیگری آمده که بهترین عمل نیکی به حضرت فاطمه(س) و فرزندانش است.[۱۱]
حیعله نماد اذان شیعه
حی علیٰ خیر العمل شعار شیعه بوده است. از این رو در حکومت‌های شیعه گفتن آن در اذان رایج بود اما حاکمان اهل‌سنت آن را از اذان حذف می‌کردند.
- در سال ۱۶۹ق هنگامی که در قیام حسین بن علی (شهید فخ) مدینه را تصرف کردند مؤذن را مجبور کردند که در اذان صبح حی علیٰ خیرالعمل را گفت. حاکم مدینه با شنیدن این جمله فرار کرد.[۱۲]
- در حکومت فاطمیان (۲۹۷ق -۵۶۷ق) در مصر اذان با حی علیٰ خیرالعمل گفته می‌شد.[۱۳] در سال ۳۵۹ق برای نخستین بار در مسجد ابن طوطون اذان با حی علی خیر العمل گفته شد.[۱۴]البته صلاح‌الدین ایوبی پس از استیلای بر مصر آن را از اذان حذف کرد.[۱۵]
- در حکومت آل‌بویه (حکومت ۳۲۲-۴۴۸ق) در اذان حی علی خیر العمل گفته می‌شد. هنگامی که سلجوقیان حکومت را در دست گرفتند آن را از اذان حذف کردند.[۱۶]
- در سال ۴۴۱ق در محله کَرْخ بغداد درگیری فرقه‌ای رخ داد. شیعیان در اذان حی علیٰ خیر العمل می‌گفتند.[۱۷] البته در سال ۴۴۸ق به دستور حاکم وقت «حی علیٰ خیرالعمل» را از اذان آنجا حذف کردند، الصلاة خیر من النوم را به آن افزودند.[۱۸]
- پس از گرایش اولجایتو (۶۸۰-۷۱۶ق) به مذهب تشیع به‌دستور او در اذان حی علیٰ خیرالعمل گفتند.[۱۹]
تثویب نماد اذان اهل‌سنت
در مقابل حذف علی خیر العمل از اذان و الصلاة خیر من النوم یا تثویب نماد اذان اهل‌سنت است. این عبارت در زمان خلیفه دوم به اذان اضافه شده است.[۲۰] از نظر امامیه و زیدیه تثویب (اضافه کردن الصلاة خیر من النوم در اذان) بدعت است.[۲۱] چرا که از نظر علمای شیعه قول و فعل صحابه حجت نیست و فقط قول و فعل معصوم حجت است.[۲۲]
تک‌نگاری
درباره حی علی خیر العمل آثاری نوشته شده است از جمله:
- «الاذان بحیّ علیٰ خیر العمل» اثر محمد بن علی بن حسن علوی (۳۶۷-۴۴۵ق) از علمای زیدیه: در این کتاب روایاتی درباره اینکه عبارت حی علی خیر العمل جزو اذان بوده گردآوری شده است. زیدیه همچون امامیه حی علی خیر العمل را جزو اذان می‌دانند.[۲۳]این کتاب با تحقیق محمد یحیی سالم عزان و توسط مکتبة مرکز بدر العلمی و الثقافی در صنعا در سال ۱۴۱۸ق/۱۹۹۷م به چاپ رسیده است.
- «حی علیٰ خیر العمل بین الشریعة و الابتداع» نوشته محمدسالم عزان است این کتاب در هشتاد صفحه در سال ۱۴۱۹ق در یمن منتشر شده است.[۲۴]
- «جزئیة حی علیٰ خیر العمل فی الاذان» اثر عبدالامیر سلطانی انتشارات مجمع جهانی اهل بیت(ع)
همچنین در کتاب «الاَذان بين الاَصالة والتحريف حيّ علیٰ خير العمل الشَرعية الشعارية» نوشته سید علی شهرستانی به این موضوع پرداخته شده است.
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ عاملی، «حی علی خیر العمل فی الأذان»، ص۵۲.
- ↑ مقدسی، احسن التقاسیم، ۱۴۱۱ق، ج‌ص۴۰ و۲۳۸.
- ↑ سید مرتضی، الانتصار، ۱۴۱۵ق، ص۱۳۷.
- ↑ نگاه کنید به بیهقی، السنن الکبری، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۶۲۵.
- ↑ مالک بن انس، الموطأ، المکتبة العلمیة، ج۱، ص۵۵؛ بیهقی، السنن الکبری، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۶۲۵.
- ↑ بیهقی، السنن الکبری، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۶۲۵.
- ↑ سید مرتضی، الانتصار، ۱۴۱۵ق، ص۱۳۷.
- ↑ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۸۳.
- ↑ صدوق، علل الشرائع، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۶۸.
- ↑ صدوق، علل الشرائع، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۶۸.
- ↑ صدوق، معانی الاخبار، ۱۳۹۹ق، ص۴۱.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، دارالمعرفة، ص۳۷۵.
- ↑ ابن‌خلدون، دیوان المبتدأ، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۶۱.
- ↑ ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۸، ص۵۹۰.
- ↑ ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۱۲، ص۲۶۳.
- ↑ حلبی، السیرة الحلبیه، دارالکتب العلمیه، ج۲، ص۱۳۶.
- ↑ ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۹، ص۵۶۱.
- ↑ ابن‌اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۹، ص۶۳۲.
- ↑ قاشانی، تاریخ اولجایتو، ۱۳۴۸ش، ص۱۰۰.
- ↑ نگاه کنید به مالک بن انس، الموطأ، المکتبة العلمیة، ج۱، ص۵۴.
- ↑ سید مرتضی، السمائل الناصریات، ۱۴۱۷ق، ص۱۸۳.
- ↑ محقق داماد، مباحثی از اصول فقه، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۴۵.
- ↑ خیر، «تثویب او حی علی خیر العمل؟»، ص۱۰۸.
- ↑ «حي على خير العمل»
منابع
- ابن‌اثیر، علی بن بی‌کرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر - دار بیروت، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
- ابن‌خلدون، عبدالرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الاکبر، تحقیق خلیل شحادة، بیروت،دار الفکر، ط الثانیة، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
- ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م.
- ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، تحقیق سید احمد صقر، بیروت، دار المعرفة، بی‌تا.
- بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارلکتب العلمیه، الطبعة الثالثة، ۱۴۲۴ق/۲۰۰۳م.
- تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، تحقیق عبدالرحمن عمیره، قم، الشریف الرضی، قم، ۱۴۰۹ق.
- حلبی، علی بن ابراهیم، السيرة الحلبية، دارالکتب العلمیه، بی‌جا، بی‌تا.
- خیر، عبدالرحمن، «التثویب او حی علی خیر العمل؟»، الهادی، سال هفتم، شماره۲، صفر ۱۴۰۱ق.
- ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، تحقیق عمر عبد السلام تدمری، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۳م.
- سید مرتضی، علی بن حسین، الانتصار فی انفرادات الامامیة، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۵ق.
- سید مرتضی، علی بن حسین، المسائل الناصریات، تهران، رابطة الثقافة و العلاقات الاسلامیة، ۱۴۱۷ق.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع، قم، انتشارات داوری، ۱۳۸۵ش.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، معانی الأخبار، بیروت، دار المعرفة للطباعة و النشر، ۱۳۹۹ق.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۳ق.
- عاملی، سید جعفرمرتصی، «حی علی خیر العمل فی الاذان»، الهادی، سال پنجم شماره۶، محرم ۱۳۹۸.
- قاشانی، عبدالله بن محمد، تاریخ اولجایتو، به اهتمام مهین همبلی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۸ش.
- مالک بن انس، موطأ مالک بروایة محمد بن الحسن الشیبانی، تحقیق عبدالوهاب عبداللطیف، بی‌جا، المکتبة العلمیة، چاپ دوم، بی‌نا.
- مقدسی، محمد بن احمد، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، قاهره، مکتبة مدبولی، چاپ سوم، ۱۴۱۱ق.
پیوند به بیرون