عُزَیْر از پیامبران قوم بنی‌اسرائیل. وی به امر خدا در سن جوانی از دنیا رفت و پس از ۱۰۰ سال زنده شد. نام وی یک‌بار در قرآن در آیه ۳۰ سوره توبه ذکر شده است. به گفته مفسران، آیه ۲۵۹ سوره بقره نیز به وی اشاره دارد. در دوره او بُختُنَصَّر پادشاه بابل، بیت‌المقدس را ویران کرد و بنی‌اسرائیل را به بابِل به اسارت برد. در یهودیت، عزیر احیاکننده تورات معرفی شده است.

عزیر
از پیامبران بنی‌اسرائیل
نام در قرآنعُزَیْر
تکرار نام در قرآنیک‌بار در آیه ۳۰ سوره توبه
محل دفندو بارگاه منسوب به عزیر در فلسطین و عراق
نسباز نسل هارون پیامبر
قومبنی‌اسرائیل
دینتوحید
داستان قرآنیمرگ صد‌ساله و زنده‌شدن(آیه ۲۵۹ سوره بقره)
حوادثحمله بختنصر به فلسطین • دوران اسارت بابلی • بازگشت بنی‌اسرائیل به بیت‌المقدس • احیای تورات
دوره زمانیحدود ۶۰۰ سال پیش از میلاد مسیح
پیامبران
نوحابراهیمموسیعیسیمحمد
سایر پیامبران

معرفی

عزیر از نسل هارون برادر موسی(ع) است.[۱] او از پدر و مادری که ساکن در بیت‌المقدس بودند به دنیا آمدند.[۲] در برخی منابع به ارمیا از وی یاد می‌شود.[۳] وی یکی از پیامبران قوم بنی‌اسرائیل معرفی شده است.[۴] در قرآن یک مرتبه به نام عزیر تصریح شده است.[۵] برخی مفسران آیه ۲۵۹ سوره بقره را نیز درباره عزیر دانسته‌اند.[۶] عزیر در دوران پادشاهی هخامنشیان می‌زیسته است. در زبان عبری و متون یهودی، عزرا خوانده می‌شود.[۷] به گفته علامه طباطبایی، عزیر از کسانی است که پیامبر بودنش واضح نیست.[۸]

مرگ صد‌ساله و زنده‌شدن عزیر

بر اساس قرآن و برخی منابع تاریخی عزیر در سن جوانی به امر خدا روح از بدنش جدا شد و پس از صد سال زنده شد.[۹] زندگی او در این مرحله سی سال طول کشید.[۱۰] البته بر اساس روایتی از علی(ع) او در آن هنگام مردی پنجاه ساله بوده است.[۱۱] این مسأله در جریان عبور عزیر از روستایی که ساکنان آن از دنیا رفته بودند اتفاق افتاد. عزیر با دیدن استخوان انسان‌های مرده با خود درباره چگونگی زنده‌شدن مردگان پرسید. به امر خدا او و مرکبش از دنیا رفتند و پس از صد سال زنده شدند. پس از زنده شدن عزیر از وی درباره مدت زمانی که بر او گذشت سؤال شد. عزیر تصور می‌کرد یک روز یا کمتر خوابیده است. به او گفته شد صد سال از جان دادنش گذشته است اما غذا و خوراکی که همراهش بود هنوز فاسد نشده است. سپس از سوی خدا به وی گفته شد به استخوان‌های مرکبش که همزمان با عزیر از دنیا رفته بود نگاه کند تا از چگونگی زنده‌شدن مردگان و معاد آگاه شود.[۱۲] او پس از این واقعه به توانا بودن خدا اقرار کرد. این ماجرا در آیه ۲۵۹ سوره بقره ذکر شده است.[۱۳] مراغی از مفسران اهل‌سنت معتقد است عزیر قبض روح نشده بود بلکه در این مدت در حالتی شبیه بیهوشی به سر می‌برده است.[۱۴]

زندگی عزیر پس از مرگ صدساله

عزیر زمانی که بیدار شد روانه شهر خود گشت. به سبب تغییراتی که در شهر به وجود آمده بود به دنبال منزل خود می‌گشت. پس از رسیدن به منزل خویش، برای اطمینان، از زنی سالخورده و نابینا منزل خود را جویا شد. زن سالخورده که مدت زیادی بود کسی از او منزل عزیر را جویا نشده بود، با شنیدن نام عزیر گریه کرد و گفت این نخستین بار است که کسی منزل عزیر را جویا می‌شود. وی همانجایی را که عزیر احتمال می‌داد خانه عزیر معرفی کرد.[۱۵]

عزیر و اثبات هویت خود برای بنی‌اسرائیل

پس از گذشت صد سال عزیر را کسی نمی‌شناخت؛ او برای آنکه هویت خود را برای بنی‌اسرائیل ثابت کند به درخواست‌های بنی‌اسرائیل برای اثبات ادعای زنده شدنش عمل کرد؛ برای مثال او به دنبال درخواست زنی نابینا که از وی طلب سلامتی کرده بود، برای او دعا کرد و چشمانش بینا شد.[۱۶] همچنین عزیر برای جلب اعتماد فرزندان سالخورد‌ه‌اش، به درخواست آنان نشانه‌ای را که روی کتفش بود به آنان نشان داد.[۱۷] بنی‌اسرائیل که هنوز باور نمی‌کردند این فرد همان عزیر است از وی خواستند تورات را که پس از سوزاندن بختنصر به فراموشی سپرده شده بود برای قوم بنی‌اسرائیل بخواند.[۱۸] عزیر نیز تورات را از حفظ برای آنان قرائت کرد.[۱۹] زمخشری در کشاف می‌گوید پیش از عزیر هیچ کس تورات را تلاوت نکرده بود برای همین او آیه و نشانه‌ای برای مردمان شد (وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ: تو را برای مردم نشانه قرار دادیم).[۲۰] عزیر همچنین محل دفن توراتی را که از سوی پدرش سروحا در روزگار بختنصر در خاک مدفون بود را به بنی‌اسرائیل نشان داد.[۲۱] آنان پس از بیرون آوردن تورات، آن را با آنچه که عزیر از حفظ برای مردم قرائت کرده بود مقایسه کردند و اختلافی در آن ندیدند.[۲۲] همین مسأله موجب شد که برخی از بنی‌اسرائیل عزیر را از باب تکریم و احترام، فرزند خدا بدانند.[۲۳]

بازگرداندن یهودیان پس از دوران اسارت بابلی

بر اساس برخی تفاسیر عزیر فردی بود که بنی‌اسرائیل را پس از حمله بخت النصر به بیت المقدس، اسارت و تبعید یهودیان به سرزمین بابِل، پس از حدود صدسال به فلسطین بازگرداند. بخت النصر که در متون تاریخی، پادشاهی ظالم در بابل معرفی شده است به بیت المقدس حمله کرد. او علاوه بر تخریب معابد یهودیان در این شهر، سوزاندن تورات و کشتن بسیاری از بنی‌اسرائیل افراد باقی مانده را به اسارت گرفت و به بابل منتقل کرد. این دوره به اسارت بابلی مشهور است. عزیر پس از آنکه کورورش، بابل را فتح کرد، از وی خواست اجازه دهد یهودیان به بیت المقدس بازگردند.[۲۴] در برخی منابع تنها به سرپرستی عزیر در بازگشت بنی‌اسرائیل به سرزمین بیت المقدس اشاره شده است.[۲۵]

احیا کننده تورات

عزیر را احیا کننده تورات فراموش شده معرفی کرده‌اند.[۲۶] تورات در جریان ویرانی شهر بیت المقدس از سوی بخت النصر به آتش کشیده شده بود و به فراموشی سپرده شد. عزیر که تورات را حفظ بود آن را احیا کرد. او تورات را برای مردم می‌خواند و گروهی آن را مکتوب می‌کردند.[۲۷]

مناظره امام باقر(ع) با عالم مسیحی درباره عزیر

در جریان مناظره عالمی مسیحی با امام باقر(ع) فرد نصرانی سؤالی را مطرح کرد که تصور می‌کرد امام از پاسخ آن ناتوان است.[۲۸] وی از امام باقر(ع) درباره دو هم‌زاد سؤال کرد که همزمان به دنیا آمدند و در یک زمان از دنیا رفتند، اما یکی ۵۰ سال و دیگری ۱۵۰ سال عمر کرد.[۲۹] امام پاسخ داد: آن دو «عُزَیر» و «عَزره» بودند که در یک زمان متولّد شدند و سی سال زندگی کردند.[۳۰] پس از آن، خدا «عُزیر» را قبض روح کرد و یک‌صد سال در صف مردگان بود، ولی «عَزره» همچنان در دنیا زندگی می‌کرد.[۳۱] پس از صد سال خدا «عُزیر» را زنده کرد، او را به دنیا برگرداند و بیست سال با «عَزره» زندگی کرد.[۳۲] سپس هر دو با هم در یک ساعت از دنیا رفتند.[۳۳] بر این اساس «عزیر» پنجاه سال عمر کرد، ولی «عَزره» صد و پنجاه سال عمر نمود.[۳۴] عالم مسیحی با شنیدن پاسخ امام از علم وی متحیر ماند.[۳۵]

اماکن منسوب

در دوره کنونی دو مکان به عزیر منسوب است. در شهر عیزریه در کرانه باختری رود اردن در کشور فلسطین قبری به وی منسوب است و در کنار آن مسجدی به نام عزیر قرار دارد.[۳۶] همچنین در شهر عماره در استان میسان در جنوب کشور عراق بارگاهی منسوب به عزیر وجود دارد.[۳۷]

پانویس

  1. ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۴۳.
  2. طبری، محمدبن جریر، ۱۳۵۶ش، ج۱، ص۱۶۴؛ ظهوربرزگر، «داستان قرآنی؛ عزیر پیامبر»، ص۲۶ و ۲۷.
  3. دائرة المعارف قرآن کریم، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۵۳۴.
  4. ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۴۶؛ ابنخمیر، تنزیه الأنبیاء، ۱۴۲۰ق، ص۱۱۶.
  5. سوره توبه، آیه ۳۰.
  6. زحیلی، التفسیر الوسیط، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۱۵۱.
  7. عهدعتیق، کتاب عزرا، باب ۳، آیه۷.
  8. طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۴۱.
  9. ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۴۴.
  10. قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۹۹.
  11. فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۴.
  12. ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۴۴.
  13. سوره بقره، آیه ۲۵۲.
  14. مراغی، تفسیر المراغی، داراحیاء التراث العربی، ج۳، ص۲۳.
  15. ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۴۵.
  16. ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۴۵.
  17. ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۴۵.
  18. سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۳۲.
  19. سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۳۲.
  20. زمخشری، الکشاف، ج۱، ص۳۰۷.
  21. سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۳۲.
  22. مقدسی، آفرینش و تاریخ، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۴۸۰ و ۴۸۱.
  23. هاشمی بصری، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۲۱۶؛ مقدسی، آفرینش و تاریخ، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۵۷۹.
  24. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۷، ص۳۶۲.
  25. شبستری، اعلام القرآن، ۱۳۷۹ش، ص۶۶۳.
  26. ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۴۵؛ ابن‌جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۴۱۲.
  27. ابن کثیر دمشقی، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۴۵ و ۴۶؛ بلعمی، تاریخنامه طبری، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۴۶۸.
  28. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۲۳.
  29. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۲۳.
  30. قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۹۹.
  31. قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۹۹.
  32. قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۹۹.
  33. قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۹۹.
  34. قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۹۹.
  35. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۲۳.
  36. «العزیریه».
  37. «میسان، مرقد النبی العزیر».

منابع

  • قرآن کریم.
  • ظهوربرزگر، رؤیا، «داستان قرآنی؛ عزیر پیامبر»، مجله بشارت، ش۷۵، بهمن واسفند ۱۳۸۸ش.
  • ابن کثیر دمشقی، أبو الفداء اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت،‌ دار الفکر، ۱۴۰۷ق.
  • ابن‌جوزی، أبوالفرج عبدالرحمن بن علی بن محمد، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد عبدالقادر عطا / مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • ابنخمیر، علی بن احمد، تنزیه الأنبیاء عما نسب الیهم حثالة الأغبیاء، محقق: محمد رضوان دایه،‌ دار الفکر، دمشق، چاپ دوم، ۱۴۲۰ق.
  • آفرینش و تاریخ، مطهر بن طاهر مقدسی، ترجمه محمد رضا شفیعی کدکنی، تهران، آگه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
  • بلعمی، تاریخنامه طبری، تحقیق محمد روشن، تهران، سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
  • دائره المعارف قرآن کریم، قم، بوستان کتاب، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش.
  • زحیلی، وهبه، التفسیر الوسیط، دمشق، دارالفکر، چاپ دوم، ۱۴۲۲ق.
  • شبستری، عبدالحسین، اعلام القرآن، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، قم، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ پنجم، قم: نشر جامعه مدرسین، ۱۴۱۷ق.
  • طبری، محمدبن جریر، ترجمه تفسیر طبری، مترجم، حبیب یغمایی، تهران، توس، ۱۳۵۶ش.
  • عهدعتیق، کتاب عزرا.
  • فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، قم، انتشارات رضی، ۱۳۷۵ش.
  • قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، دار الکتاب، ۱۴۰۴ق.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق.
  • مراغی، احمدمصطفی، تفسیر المراغی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الإسلامیة، تهران، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش.
  • هاشمی بصری، محمد بن سعد بن منیع الهاشمی بصری، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
  • «العزیریه»، پایگاه اینترنتی الجذور الشعبیه المقدسه، تاریخ بازدید: ۰۷-۰۳-۱۳۹۷ش.
  • «میسان، مرقد النبی العزیر»، تجمع الجامعیین العراقیین فرع ایران، تاریخ انتشار: ۱۰-۰۵-۱۳۹۵ش، تاریخ بازدید: ۲۷-۰۳-۹۷ش.