ماجرای فدک

این مقاله در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ به عنوان مقاله خوب شناخته شده است. برای توضیحات بیشتر کلیک کنید.
از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از اختلاف بر سر فدک)
مقالهٔ ماجرای فدک با مقالات ارتباط دارد.


ماجرای فدک گرفتن دهکده فدک از فاطمه(س) توسط ابوبکر پس از رحلت پیامبر(ص). ابوبکر با تکیه بر حدیثی از پیامبر(ص) (که گفته شده راوی آن فقط خود ابوبکر بود) مدعی شد پیامبران ارث نمی‌گذارند؛ اما فاطمه پاسخ داد پیامبر(ص) پیش از وفات، فدک را به او بخشیده و امام علی(ع) و اُم‌اَیمن را بر این سخنش شاهد آورد. بنابر نظر علمای شیعه و برخی از علمای اهل‌سنت، پیامبر پس از نزول آیه ۲۶ سوره اسراء که از او خواسته بود حق ذوی القربی را بدهد، فدک را به فاطمه(س) بخشیده بود.

در نقلی آمده است ابوبکر در برگه‌ای ملکیت فاطمه را تأیید کرد؛ اما عمر بن خطاب آن برگه را از فاطمه گرفت و پاره کرد. طبق روایتی دیگر ابوبکر شاهدان فاطمه(س) را نپذیرفت. دختر پیامبر(ص) وقتی دادخواهی خود و همسرش امام علی(ع) را بی‌ثمر دید، به مسجدالنبی رفت و به ایراد خطبه پرداخت. او در این خطبه که به خطبه فدکیه مشهور است، به غصب خلافت اشاره کرد و سخن ابوبکر که پیامبران ارث نمی‌گذارند را مخالف قرآن خواند و او را به دادگری خداوند در روز رستاخیز واگذار کرد. فاطمه(س) پس از این ماجرا سخت از ابوبکر و عمر ناراحت شد و تا زمان شهادت، بر آن دو غضبناک باقی ماند.

پس از رحلت پیامبر(ص)، دهکده فدک، به دست خلفا افتاد و در میان آنها دست به دست شد. البته برخی خلفا از جمله عمر بن عبدالعزیز اموی و مأمون عباسی، فدک یا درآمد حاصل از آن را به فرزندان فاطمه دادند هر چند که خلفای بعدی آن را پس گرفتند.

درباره این واقعه آثاری به زبان عربی و فارسی نوشته شده است از جمله آنها کتاب فدک فی التاریخ اثر سید محمدباقر صدر است که با رویکرد تحلیلی نوشته شده است. صدر در این کتاب، مطالبه فدک را به نقطه آغاز نهضت حضرت فاطمه(س) علیه حاکمیت و یکی از مراحل دفاع او از امامت تحلیل کرده است.

فدک و جایگاه آن

گاه‌شمار فدک
شعبان سال ۶ق سریه امام علی(ع) به فدک[۱]
صفر سال ۷ق فتح خیبر[۲]
صفر یا ربیع‌الاول سال ۷ق واگذاری فدک به پیامبر(ص) از سوی یهودیان
۱۴ ذی‌الحجه سال ۷ق بخشیدن فدک به فاطمه زهرا(س)[۳]
ربیع الاول سال ۱۱ق مصادره فدک به دستور ابوبکر
حدود ۳۰ق واگذاری فدک به مروان از سوی عثمان[۴]
بعد از ۴۰ق تقسیم فدک بین مروان و عمرو بن عثمان و یزید به دست معاویه[۵]
حدود ۱۰۰ق بازگرداندن فدک به فرزندان فاطمه(س) توسط عمر بن عبدالعزیز
بعد از ۱۰۱ق غصب دوباره توسط یزید بن عبدالملک
حدود ۱۳۲ تا ۱۳۶ق بازگرداندن فدک توسط سفاح نخستین خلیفه عباسی[۶]
حدود ۱۴۰ق غصب دوباره توسط منصور عباسی[۷]
حدود ۱۶۰ق بازگرداندن به دستور مهدی عباسی[۸]
حدود ۱۷۰ق غصب دوباره به دستور هادی عباسی
۲۱۰ق بازگرداندن به دستور مامون عباسی.[۹]
(۲۳۲-۲۴۷ق) غصب به دستور متوکل عباسی[۱۰]
۲۴۸ق بازگرداندن به فرمان منتصر عباسی.[۱۱]

فدک دهکده‌ای حاصل‌خیز در نزدیکی خیبر[۱۲] و به فاصله ۲۰۰ کیلومتری مدینه بود[۱۳] که یهودیان در آن زندگی می‌کردند.[۱۴] این منطقه مزارع، باغات و نخلستان‌های بسیاری داشت.[۱۵] پس از رحلت پیامبر، درباره ملکیت فدک نزاع رخ داد خلفا آن را به نفع خلافت مصادره کردند و حضرت فاطمه نیز خطبه فدکیه را در دفاع از مالکیت خود بر آن ایراد کرد. شیعیان بر این باورند که فدک از سوی خلفا غصب شده است و آن را نماد مظلومیت حضرت فاطمه(س) می‌دانند.[نیازمند منبع]

بخشیدن فدک به فاطمه

فدک، در زمان پیامبر، بدون لشکرکشی به دست مسلمانان افتاد.[۱۶] ازاین‌رو پیامبر آن را به فاطمه(س) بخشید. عالمان مسلمان با استناد به آیه فیء،[یادداشت ۱] اموالی که بدون جنگ و درگیری به دست مسلمانان می‌افتد را مختص پیامبر می‌دانند.[۱۷]

به گفته جعفر سبحانی، مفسران شیعه و گروهی از مُحَدّثان اهل‌سنت نقل کرده‌اند که پیامبر پس از نزول آیه «وَآتِ ذَا الْقُرْ‌بَیٰ حَقَّهُ: و حق خویشاوند را بده»[۱۸] فدک را به فاطمه بخشید.[۱۹] از علمای اهل‌سنت جلال‌الدین سیوطی در الدرالمنثور،[۲۰] متقی هندی در کَنزالعُمال،[۲۱] حاکم حسکانی در شواهد التنزیل،[۲۲] قُندوزی در ینابیع المَودة[۲۳] و دیگران[۲۴] این مطلب را نقل کرده‌اند.

رابطه فدک با امامت

حسینعلی منتظری مجتهد شیعه متوفای ۱۳۸۸ش براین باور است که فدک سَمبل امامت و دادن آن به فاطمه برای این بوده است تا منبع درآمدی برای بیت امامت باشد. همچنین پیامبر آن را به حضرت فاطمه(س) داد نه علی(ع) تا به راحتی نتوانند آن را غصب کنند.[۲۵] برای اثبات این دیدگاه به روایتی استناد شده است[۲۶] که بر اساس آن هارون عباسی از امام کاظم(ع) خواست تا حدود فدک را تعیین کند و امام مرزهای حکومت عباسی[۲۷] و حتی بیشتر از آن را تعیین کرد. هارون هم گفت دیگر برای ما چیزی نمی‌ماند.[۲۸] همچنین در روایتی که از اُم‌اَیمن نقل شده است فاطمه از پیامبر(ص) خواست که فدک را به او ببخشد که اگر در آینده نیاز و احتیاجی داشته باشد به سبب فدک برطرف گردد.[۲۹]

مصادره فدک و دادخواهی فاطمه

فدک تا زمان وفات پیامبر(ص) در دست حضرت فاطمه(س) بود و افرادی به عنوان وکیل، کارگزار و کارگر در آن کار می‌کردند.[۳۰] پس از به خلافت رسیدن ابوبکر، او اعلام کرد فدک ملک کسی نیست؛ ازاین‌رو آن را به نفع خلافت مصادره کرد.[۳۱] مالکیت فدک در دوران عمر بن خطاب[۳۲] و عثمان[۳۳] نیز به خاندان پیامبر(ص) بازنگشت.

دادخواهی فاطمه

پس از تصرف فدک، فاطمه(س) از ابوبکر ان را مطالبه کرد. ابوبکر گفت: از پیامبر(ص) شنیده است که اموالش پس از او به مسلمانان می‌رسد و از او میراثی نمی‌ماند[۳۴] فاطمه(س) پاسخ داد: «پدرم این ملک را به من بخشیده است.» ابوبکر از فاطمه(س) برای اثبات ادعایش شاهد خواست. به نقل برخی منابع حضرت علی(ع) و ام‌ایمن شهادت دادند[۳۵] و بنابر برخی دیگر، ام‌ایمن و یکی از موالی پیامبر(ص)[۳۶] و بنابر برخی دیگر امام علی(ع)، ام‌ایمن و حسنین[۳۷] گواه شدند. ابوبکر پذیرفت و کاغذی نوشت تا کسی به فدک دست‌درازی نکند. هنگامی که فاطمه(س) از مجلس بیرون رفت، عمر بن خطاب نوشته را گرفت و پاره کرد.[۳۸] البته بنابر برخی منابع اهل‌سنت ابوبکر شاهدان فاطمه را نپذیرفت و دو مرد را برای شهادت طلبید.[۳۹] ابن‌ابی‌الحدید معتزلی می‌گوید: «از ابن‌فارقی مدرس مدرسه غربی بغداد پرسیدم آیا فاطمه راست می‌گفت؟ ابن‌فارقی گفت آری. پرسیدم پس چرا ابوبکر فدک را به او نداد؟ گفت اگر چنین می‌کرد فردا خلافت را برای شوهرش ادعا می‌کرد و ابوبکر نمی‌توانست سخنش را نپذیرد؛ چرا که درباره فدک حرف او را بدون شاهد پذیرفته بود». ابن‌ابی‌الحدید در ادامه می‌نویسد: «ابن‌فارقی اگرچه به شوخی این سخن را گفت، حرفش صحیح بود».[۴۰]

در کتاب الاختصاص، براساس روایتی از امام صادق(ع)، سقط محسن، در ماجرای اعتراض فاطمه به غصب فدک ذکر شده است.[۴۱] اما منابع تاریخی، سقط‌شدن محسن را مربوط به ماجرای حمله به خانه فاطمه(س) دانسته‌اند.[۴۲]

جعفر سبحانی درباره علت مصادره فدک:

ترس از قدرت اقتصادی امام علی(ع) یکی از عوامل مصادره فدک بود، زیرا امام(ع) همه شرایط رهبری را دارا بود و علم و تقوا و سوابق درخشان و قرابت با پیامبر(ص) و توصیه‌های آن حضرت در حقّ او قابل انکار نبود از آنجا که در چنین شرایطی سلب امکانات و شرایط معنوی امام امکان‌پذیر نیست از این‌رو، برای تضعیف خاندان پیامبر و موقعیت حضرت علی(ع) فدک را از دست مالک واقعی آن خارج ساختند و خاندان پیامبر(ص) را محتاج دستگاه خود قرار دادند. این حقیقت از گفتگوی عمر با خلیفه به روشنی استفاده می‌شود. وی به ابوبکر گفت: مردم بندگان دنیا هستند و جز آن هدفی ندارند؛ تو خمس و غنایم را از علی بگیر و فدک را از دست او بیرون آور، که وقتی مردم دست او را خالی دیدند او را رها کرده به تو متمایل می‌شوند.[۴۳]

استدلال ابوبکر بر ارث نگذاشتن انبیا

گزارش شده است ابوبکر در پاسخِ دادخواهی به فاطمه گفت: «از پیامبر(ص) شنیدم: ما (انبیا) ارث نمی‌گذاریم و آنچه از ما باقی می‌ماند، صدقه است».[۴۴] در مقابل حضرت فاطمه(س) در خطبه فدکیه به آیاتی از قرآن اشاره کرد که به ارث بردن از پیامبران اشاره دارد[۴۵] و این سخن ابوبکر را مخالف آیات قرآن دانست.[۴۶] علمای شیعه گفته‌اند این عبارت را غیر از ابوبکر هیچ‌کدام از صحابه نقل نکرده‌اند.[۴۷]

نقل شده است هنگامی که عثمان به خلافت رسید، عایشه و حفصه پیش او رفتند و از او خواستند آنچه پدرانشان (خلیفه اول و دوم) به آنان می‌دادند، مجدد به آنان بدهد؛ اما عثمان گفت به خدا سوگند چنین چیزی به شما نمی‌دهم... آیا شما دو نفر نبودید که نزد پدرتان شهادت دادید... پیامبران ارث نمی‌گذارند. روزی چنین شهادت دادید و روزی میراث پیامبر(ص) را درخواست می‌کنید؟[۴۸]

خطبه فدکیه

پس از بی‌نتیجه ماندن دادخواهی فاطمه(س) نزد ابوبکر، فاطمه به مسجد پیامبر رفت و خطبه‌ای را در جمع صحابه خواند. فاطمه(س) در این سخنرانی که به خطبه فدکیه مشهور است[۴۹] از غصب خلافت گفت و سخن ابوبکر که پیامبران ارث نمی‌گذارند را تکذیب کرد که طبق چه قانونی او را از ارث پدر محروم کرده است؟! آیا آیه‌ای از قرآن چنین گفته است؟! و سپس او را به دادگاه خداوند در روز رستاخیز واگذار کرد و یاران پیامبر را به پرسش گرفت چرا در مقابل این ستم‌ها ساکت نشسته‌اند. فاطمه(س) گفت که آنچه آنان (ابوبکر و اطرافیانش) کرده‌اند، شکستن سوگند است و در پایان خطبه، ننگ کار آنان را جاودانی و سرانجام آن را دوزخ خواند.[۵۰]

نارضایتی فاطمه تا پایان عمر

بنا بر روایاتی که در صحیح بخاری از صحاح اهل‌سنت نقل شده است حضرت فاطمه(س) از ابوبکر و عمر ناراحت شد و تا زمان شهادت بر آن دو غضبناک بود.[۵۱] روایات دیگری نیز با همین مضمون از اهل‌سنت نقل شده است.[۵۲] نقل شده است ابوبکر و عمر برای جلب رضایت فاطمه(س) تصمیم گرفتند با او دیدار کنند؛ اما فاطمه نپذیرفت. آنان سپس با واسطه قراردادن امام علی(ع) با فاطمه دیدار کردند. حضرت فاطمه(س) در این دیدار این حدیث بضعه را که پیامبر درباره شأن و جایگاه او گفته بود یادآور شد و از آنان راضی نشد.[۵۳]

واکنش امام علی(ع)

بر پایه روایتی که در بحارالانوار نقل شده است، پس از مصادره فدک، امام علی(ع) به مسجد رفت و به ابوبکر اعتراض کرد چرا فاطمه را از چیزی که پیامبر(ص) به او بخشیده، منع کرده است. ابوبکر شاهدِ عادل طلبید که امام علی(ع) استدلال کرد اگر چیزی در دست کسی باشد و دیگری مدعی آن شود، مدعی باید بینه (دلیل و شاهد) بیاورد نه فاطمه که فدک از قبل در دستش بوده است.[۵۴] امام علی(ع) در ادامه آیه تطهیر را تلاوت کرد و از ابوبکر اقرار گرفت که این آیه در شأن امام و خانواده‌اش نازل شده است. سپس پرسید اگر دو شاهد بگویند فاطمه مرتکب فحشا شده چه کار خواهی کرد؟ ابوبکر گفت بر فاطمه حَد خواهم زد. امام گفت بنابراین تو شهادت خلق را بر شهادت خداوند ترجیح داده‌ای و کافر خواهی بود.[۵۵] در کتاب احتجاج طبرسی نامه‌ای از امام علی خطاب به ابوبکر نقل شده که در آن با لحنی تهدیدآمیز، از غصب خلافت و فدک سخن گفته است.[۵۶]

فدک در زمان خلافت امام علی(ع) نیز در دست مخالفان بود. اگرچه امام علی اقدام خلفای گذشته را غصب می‌دانست، داوری درباره آن را به خدا واگذار کرد.[۵۷] درباره اینکه چرا امام علی(ع) تلاشی در پس‌گرفتن فدک نکرد، روایاتی در منابع حدیثی آمده است؛ از جمله امام علی(ع) در خطبه‌ای می‌گوید اگر دستور می‌دادم فدک به ورثه فاطمه(س) برگردد،[یادداشت ۲] به خدا سوگند مردم از پیرامون من پراکنده می‌شدند.[۵۸] همچنین در حدیثی از امام صادق(ع) آمده است: امام علی(ع) در این مسئله به پیامبر(ص) اقتدا کرد. پیامبر(ص) در روز فتح مکه خانه‌ای را که پیش از آن از او به ظلم گرفته شده بود، بازپس نگرفت.[۵۹]

در نامه امام علی(ع) به عثمان بن حنیف درباره فدک و داوری درباره آن آمده است: «در زیر این آسمان تنها فدک در دست ما بود. مردمی بر آن بُخل ورزیدند و مردمی سخاوتمندانه از آن دیده پوشیدند. بهترین داور پروردگار است، و مرا با فدک و جز فدک چه کار در حالی که فردا جایگاه آدمی گور است؟!»[۶۰]

انگیزه‌ها از مصادره و مطالبه فدک

سید محمدباقر صدر در کتاب فدک فی التاریخ معتقد است مطالبه فدک یک مسئله شخصی و نزاع مادی نبوده است بلکه نوعی اعلام مخالفت علیه حاکمیت وقت و نامشروع دانستن بنیان‌های حاکمیت یعنی سقیفه بود.[۶۱] او مطالبه فدک را نقطه آغاز نهضت حضرت فاطمه(س) علیه حاکمیت و یکی از مراحل دفاع او از امامت و ولایت می‌داند.[۶۲]

سید جعفر شهیدی تاریخ‌پژوه متوفای ۱۳۸۶ش، بر این باور است هدف فاطمه(س) برای مطالبه فدک، زنده نگه‌داشتن سنت پیامبر(ص) و برپایی عدالت بود و به بازگشت ارزش‌های جاهلیت و برتری قبیله‌ای که در کمین جامعه اسلامی بود، احساس نگرانی می‌کرد.[۶۳]

به گفته آیت‌الله مکارم شیرازی از مراجع تقلید شیعه، خلفا فدک را مصادره کردند تا این منبع اقتصادی مایه قدرت امام علی و خاندانش نشود.[۶۴] او در این باره به روایتی از امام صادق(ع) استناد کرده است[۶۵] که بر اساس آن، پس از آنکه ابوبکر به خلافت رسید عمر از او خواست که خمس، فى‌ء و فدک را از على و اهل‌بيتش بگیرد، زيرا هنگامى كه پيروانش اين کار را ببينند علی(ع) را رها كرده به سوى ابوبکر مى‌آيند.[۶۶]

بازگرداندن فدک به فرزندان فاطمه

فدک در دوران امویان و عباسیان نیز در دست خُلفا بود و فقط در برخی دوره‌هابرای مدتی به فرزندان فاطمه بازگشت:

  1. دوران خلافت عمر بن عبدالعزیز اموی[۶۷]
  2. دوران سفاح عباسی.[۶۸]
  3. دوران مهدی عباسی.[۶۹] البته بنا بر برخی منابع، امام کاظم(ع) فدک را از مهدی عباسی مطالبه کرد، اما مهدی عباسی از بازگردان آن خودداری نمود. [۷۰]
  4. دوران خلافت مأمون عباسی.[۷۱]

پس از مأمون، به دستور متوکل عباسی فدک به وضعیت قبل از دستور مأمون بازگشت.[۷۲] به گفته مجلسی کوپائی در کتاب «فدک از غصب تا تخریب»، بیشتر کتاب‌های تاریخی ماجرای فدک را بعد از متوکل ذکر نکرده‌اند.[۷۳] دِعبِل خُزاعی (درگذشت ۲۴۶ق) پس از برگرداندن فدک به اولاد فاطمه(س) شعری سرود که مصرع اول آن چنین است:

اَصْبَحَ وَجْهُ الزَّمانِ قَدْ ضَحِکاً
بِرَدَّ مَأْموُنُ هاشِمَ فَدَکاً

ترجمه: برچهره زمان لبخند شادی نشست، آنگاه که مأمون فدک را به بنی‌هاشم برگردانید.[۷۴]

همچنین محمدحسین کمپانی از عالمان شیعه نیز چنین سروده است:

طعمهٔ زاغ و زغن شد میوهٔ باغ فدک
نالهٔ طاوس فردوس برین شد بر فلک[۷۵]


تک‌‌نگاری

  • فَدَک فِی التّاریخ اثر محمدباقر صدر. کتابی به زبان عربی است که به رویکرد تحلیلی به ماجرای فدک پرداخته است. این اثر با نام «فدک در تاریخ» به زبان فارسی ترجمه شده است.
  • فدک و العوالی او الحوائط السبعة فی الکتاب و السنة و التاریخ و الأدب، اثر سید محمدباقر حسینی جلالی (زاده ۱۳۲۴ش) است. در این کتاب به تاریخچه فدک، موقعیت جغرافیایی آن، ماجرای فدک و نیز به مباحث حدیثی و کلامی مرتبط با آن پرداخته شده است.[۷۶] این کتاب در سال ۱۳۸۵ش، برگزیده کتاب سال ولایت شده است.[۷۷]
  • السقیفة و فدک اثر ابوبکر احمد بن عبدالعزیز جوهری بصری، تحقیق محمدهادی امینی، تهران، مکتبة النینوی الحدیثه، ۱۴۰۱ق.
  • فدک در فراز و نشیب: پژوهشی در مورد فدک در پاسخ به یک دانشور سنی: اثر علی حسینی میلانی، قم، الحقایق، ۱۳۸۶ش.
  • فدک و بازتاب‌های تاریخی و سیاسی آن اثر علی‌اکبر حسنی، قم، کنگره هزاره شیخ مفید، ۱۳۷۲ش.

پانویس

  1. طبری، تاریخ الأمم و الملوک،‌ دار التراث، ج۲، ص۶۴۲.
  2. ابن‌هشام، السیرة النبویة،‌ دار المعرفه، ج۲، ص۳۴۱.
  3. علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۵، ص۱۸۸.
  4. مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱۳، ص۱۴۹.
  5. ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۶، ص۲۱۶.
  6. علامه حلی، نهج الحق، ۱۹۸۲م، ص۳۵۷.
  7. امین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۳۱۸.
  8. علامه حلی، نهج الحق، ۱۹۸۲م، ص۳۵۷.
  9. بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ج۱، ص۴۲.
  10. بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ج۱، ص۴۳.
  11. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۷، ص۱۱۶.
  12. یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۴، ص۲۳۸.
  13. google maps
  14. بلادی، معجم معالم الحجاز، ۱۴۳۱ق، ج۲، ص۲۰۶ و ۲۰۵ و ج۷، ص۲۳؛ سبحانی، «حوادث سال هفتم هجرت: سرگذشت فدک»، ص۱۴.
  15. نگاه کنید به یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵ق، ج۴، ص۲۳۸.
  16. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۱۵.
  17. برای نمونه نگاه کنید به فخر رازی، مفاتیح الغیب،‌ ۱۴۲۰ق، ج۲۹، ص۵۰۶؛ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۹، ص۲۰۳.
  18. سوره اسراء: آیه ۲۶.
  19. سبحانی، فروغ ولایت، ۱۳۸۰ش، ص۲۱۹.
  20. سیوطی، الدر المنثور، بیروت، ج۲، ص۱۵۸ و ج۵، ص۲۷۳.
  21. متقی هندی، کنز العُمال، [بی‌تا]، ج۲، ص۱۵۸ و ج۳، ص۷۶۷.
  22. حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، مؤسسة الطبع و النشر، ج۱، ص۴۳۹ و ۴۴۱.
  23. قندوزی، ینابیع المودة، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۱۳۸ و ۳۵۹.]
  24. نگاه کنید به حسینی جلالی، کتاب فدک و العوالی، ۱۴۲۶ق، ص۱۴۶-۱۴۹.
  25. منتظری، خطبه حضرت فاطمه زهرا(س) و ماجرای فدک، ۱۳۸۶ش، ص۳۹۳.
  26. منتظری، خطبه حضرت فاطمه زهرا(س) و ماجرای فدک، ۱۳۸۶ش، ص۳۹۴.
  27. قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر، ۱۴۲۹ق، ص۴۷۲.
  28. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۳۲۰-۳۲۴.
  29. شیخ مفید، اختصاص، ۱۴۱۳ق، ص۱۸۴.
  30. طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۹۰؛ سید جعفر مرتضی، الصحیح، ۱۴۲۶ق، ج۱۸، ص۲۴۱.
  31. کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۵۴۳؛ شیخ مفید، المقنعة، ۱۴۱۰ق، ص۲۸۹ و ۲۹۰.
  32. بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۵۶م، ج۱، ص۳۶.
  33. نگاه کنید به ابن‌قتیبه، المعارف، ص۱۹۵.
  34. بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۵۶م، ص۳۵-۳۶.
  35. حلبی، السیرة الحلبیة، ۱۹۷۱م، ج۳، ص۵۱۲.
  36. فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۲۹، ص۵۰۶.
  37. ایجی، المواقف، ۱۹۹۷م، ج۳، ص۶۰۸.
  38. کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۵۴۳؛ نگاه کنید به حلبی، السیرة الحلبیة، ۱۹۷۱م، ج۳، ص۵۱۲.
  39. بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۵۶م، ج۱، ص۳۵.
  40. ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۶، ص۲۸۴.
  41. شیخ مفید، الاختصاص، ۱۴۱۳ق، ص۱۸۵.
  42. برای نمونه مسعودی، اثبات الوصیة، ۱۴۲۶ق، ص۱۴۶.
  43. سبحانی، فروغ ولایت، ۱۳۸۰ش، ص۲۰۵-۲۰۶.
  44. بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۷۹.
  45. برای نمونه نگاه کنید به سوره نمل، آیه ۱۶؛ سوره مریم، آیه ۵و۶.
  46. طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱،‌ ص۱۰۷و۱۰۸.
  47. نگاه کنید به: سبحانی، فروغ ولایت، ۱۳۸۰ش، ص۲۴۲.
  48. طبری، المسترشد، ۱۴۱۵ق، ص۵۹۷؛ حلبی، تقریب المعارف، ۱۴۰۴ق، ص۲۸۶.
  49. اربلی، کشف الغمة، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۳۵۳-۳۶۴.
  50. طبرسی، الاحتجاج،‌ ۱۴۰۳ق، ج۱،‌ ص۱۰۷و۱۰۸.
  51. بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۷۹.
  52. نگاه کنید به: مسلم، صحیح مسلم،‌دار احیاء التراث، ج۳، ص۱۳۸۰.
  53. ابن‌قتیبه، الامامة و السیاسة، ۱۳۸۲ق، ج۱، ص۳۱.
  54. مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۹، ص۱۲۴.
  55. مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۹، ص۱۲۵.
  56. طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۹۵.
  57. استادی، «فدک»، ص۳۹۱-۳۹۲؛ ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۶، ص۲۰۸.
  58. کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۸،‌ ص۵۹.
  59. مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۹، ص۳۹۶.
  60. ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۶، ص۲۰۵-۲۰۸.
  61. صدر، فدک‌ فی‌ التاریخ‌، ۱۴۱۵ق، ص۶۳-۶۶.
  62. صدر، فدک‌ فی‌ التاریخ‌،۱۴۱۵ق، ص۱۱۳-۱۱۷.
  63. شهیدی، علی از زبان علی، ۱۳۷۷ش، ص۳۷.
  64. مکارم شیرازی، پیام امیرالمؤمنین، ۱۳۸۶ش، ج۱۰، ص۲۰۲.
  65. نگاه کنید به علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۹، ص۱۹۴.
  66. مکارم شیرازی، پیام امیرالمؤمنین، ۱۳۸۶ش، ج۱۰، ص۲۰۲.
  67. ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق،‌ ۱۴۱۵ق، ج۴۵، ص۱۷۸ و ۱۷۹؛ بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۵۶م، ص۳۶.
  68. علامه حلی، نهج الحق، ۱۹۸۲م، ص۳۵۷.
  69. علامه حلی، نهج الحق، ۱۹۸۲م، ص۳۵۷.
  70. طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۱۴۹.
  71. بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۵۶م، ج۱، ص۳۷ و ۳۸.
  72. بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۵۶م، ج۱، ص۳۸.
  73. مجلسی کوپائی، فدک از غصب تا تخریب، ۱۳۸۸ش، ص۱۳۹.
  74. یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۴، ص۲۳۹.
  75. غروی اصفهانی، دیوان کمپانی، ۱۳۹۷ش، ص۴۶.
  76. «دغدغه فاطمه(س) نجات میراث نبوت بود/ نگاهی تاریخی به خطبه فاطمی»، خبرگزاری مهر.
  77. دبیرخانه کتاب سال ولایت، پژواک حق، ۱۳۸۶ش، ص۸۹–۹۵.

یادداشت

  1. «مَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَیٰ رَ‌سُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَ‌یٰ فَلِلَّهِ وَلِلرَّ‌سُولِ وَلِذِی الْقُرْ‌بَیٰ وَالْیتَامَیٰ وَالْمَسَاکینِ وَابْنِ السَّبِیلِ کی لَا یکونَ دُولَةً بَینَ الْأَغْنِیاءِ مِنکمْ ۚ وَمَا آتَاکمُ الرَّ‌سُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکمْ عَنْهُ فَانتَهُوا ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۖ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ:آنچه خدا از [اموال و زمین‌های] اهل آن آبادی‌ها به پیامبرانش بازگرداند اختصاص به خدا و پیامبر و اهل‌بیت پیامبر و یتیمان و مستمندان و در راه ماندگان دارد، تا میان ثرومندان شما دست به دست نگردد. و [از اموال و احکام و معارف دینی] آنچه را پیامبر به شما عطا کرد بگیرید و از آنچه شما را نهی کرد، باز ایستید و از خدا پروا کنید؛ زیرا خدا سخت کیفر است».
  2. امام علی(ع) در این جا ۲۷ مورد از بدعت‌های خلفای قبلی را می‌شمرد و می‌فرماید اگر دستور می‌دادم این بدعت‌ها رها شوند و مردم به سنت پیامبر برگردند، همه از اطراف من پراکنده می‌شدند (مجلسی، فدک از غصب تا تخریب، ۱۳۸۸ش، ص۱۴۵)

منابع

  • ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
  • ابن‌اثیر، علی بن ابی‌کرم، الکامل فی التاریخ، بیروت،‌ دار الصادر، ۱۳۸۵ق.
  • ابن‌شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی‌طالب، قم، نشر علامه، ۱۳۷۹ق.
  • ابن‌عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق،‌ بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
  • ابن‌هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، بیروت،‌ دار المعرفة، بی‌تا.
  • اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، قم، رضی، چاپ اول، ۱۴۲۱ق.
  • استادی، رضا، «فدک»، در دانشنامه امام علی(ع)، زیر نظر علی‌اکبر رشاد، تهران، مرکز نشر آثار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۰ش.
  • امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعة، بیروت،‌ دار التعارف، ۱۴۰۳ق.
  • ایجی، عبدالرحمن بن احمد، کتاب المواقف، تحقیق عبدالرحمن عمیرة، بیروت، دار الجیل، ۱۹۹۷م.
  • بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری (الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله(ص) و سننه و أیامه)، تحقیق محمد زهیر بن ناصر، بیروت،‌ دار طوق النجاة، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
  • بلادی، عاتق بن غیث، معجم معالم الحجاز، مکه، مؤسسة الریان، ۱۴۳۱ق،
  • بَلاذُری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، تحقیق صلاح‌الدین المنجد، قاهره، مکتبة النهضة المصریة، ۱۹۵۶م.
  • جعفریان، رسول، آثار اسلامی مکه و مدینه، تهران، مشعر، چاپ سوم، ۱۳۸۴ش.
  • حاکم حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهد التنزیل، مؤسسة النشر الطبع و النشر، بی‌تا.
  • حسینی جلالی، محمدباقر، فدک و العوالی او الحوایط السبعه فی الکتاب و السنة و التاریخ و الادب، مشهد، دبیرخانه کنگره میراث علمی و معنوی حضرت زهرا(س)، ۱۴۲۶ق.
  • حلبی، ابوالصلاح تقی بن نجم، تقریب المعارف، تحقیق و تصحیح فارس تبریزیان (الحسون)، قم، الهادی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق
  • حلبی، علی بن ابراهیم، السیرة الحلبیه، تحقیق عبدالله محمد خلیلی، بیروت،‌ دار الکتب العلمیة، ۱۹۷۱م.
  • «دغدغه فاطمه(س) نجات میراث نبوت بود/ نگاهی تاریخی به خطبه فاطمی»، خبرگزاری مهر، درج مطلب ۹ بهمن ۱۳۹۸ش، مشاهده ۴ تیر ۱۴۰۲ش.
  • سبحانی، جعفر، «حوادث سال هفتم هجرت: سرگذشت فدک»، مجله مکتب اسلام، شماره ۴، اسفند ۱۳۴۶ش.
  • سبحانی، جعفر، فروغ ولایت: تاریخ تحلیلی زندگانی امیر مؤمنان علی(ع)، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ ششم، ۱۳۸۰ش.
  • سیوطی، جلال‌الدین، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، بیروت،‌ دار المعرفة للطباعة والنشر، بی‌تا.
  • شهیدی، سید جعفر، علی از زبان علی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۷ش.
  • شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، المقنعة، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
  • شیخ مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، بی‌تا.
  • صدر، محمدباقر، فدک‌ فی‌ التاریخ‌، تحقیق عبدالجبار شراره،، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه، الطبعة الاولى، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۴م.
  • طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۱۷ق.
  • طبرسی، احمد بن علی، الأحتجاج علی أهل اللجاج، تحقیق محمدباقر خرسان، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
  • طبری، محمد بن جریر، المسترشد فی إمامة علی بن أبی‌طالب(ع)، به تحقیق و تصحیح احمد محمودی، قم، کوشانپور، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
  • طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، به تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ط الثانیة، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
  • طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، به تصحیح حسن موسوی خرسان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق.
  • عاملی، سید جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، قم، دارالحدیث، ۱۴۲۶ق.
  • علامه حلی، حسن بن یوسف، نهج الحق و کشف الصدق‏، بیروت، دارالکتاب اللبنانی‏، ۱۹۸۲م.
  • غروی اصفهانی، محمدحسین، دیوان کمپانی، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۹۷ش،
  • فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ‌بیروت،‌ دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.
  • قرشی، باقر شریف، حیاة الإمام موسی بن جعفر(ع)، تحقیق مهدیباقر قرشی، مهر دلدار، ۱۴۲۹ق.
  • قطب راوندی، سعید بن هبة الله، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسة الامام المهدی(عج)، ۱۴۰۹ق.
  • قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، قم،‌ دار الاسوة، ۱۴۲۲ق.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی‌اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش.
  • متقی هندی، کنز العمال، بیروت، موسسة الرسالة، بی‌تا.
  • مجلسی کوپائی، غلامحسین، فدک از غصب تا تخریب، قم، دلیل ما، ۱۳۸۸ش.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت،‌ دار أحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیة، قم، انصاریان، ۱۳۸۴ش.
  • مقریزی، تقی‌الدین، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، بیروت،‌ دارالکتب العلمیة، ۱۴۲۰ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، پيام امام امير المومنين(ع)، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • منتظری، حسینعلی، خطبه حضرت فاطمه زهرا(س) و ماجرای فدک، قم، مؤسسه فرهنگی خرد آوا، چاپ پنجم، ۱۳۸۶ش.
  • یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، بیروت، دارصادر، چاپ دوم، ۱۹۹۵م.

پیوند به بیرون