پرش به محتوا

عبیدالله بن عباس بن عبدالمطلب: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
imported>Eahmadian
imported>Eahmadian
خط ۱۱: خط ۱۱:
عبیدالله در روزگار پیامبر(ص)در سنی نبود که مقام یا وظیفه‌ای سیاسی و نظامی به او سپرده شود. گفته‌اند که او از هواخواهان [[امام علی(ع)]]بوده است. علی(ع)او را در موسم حج، سه بار از سال 36 تا 38ق.امیرالحاج کرد. در مرتبه سوم، میان او و يزيد بن شجرة رهاوى که از سوی [[معاویه]] به این سمت منصوب شده بود، نزدیک بود که درگیری نظامی پیش بیاید. سرانجام با یکدیگر مصالحه کردند تا شيبة بن عثمان امارت را بر عهده گیرد.<ref>بلاذری، أنساب‏ الأشراف،‏4، 59؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، 3، 1009؛ ابن کثیر، البداية و النهاية، 8، 90 و 7، 309.</ref>
عبیدالله در روزگار پیامبر(ص)در سنی نبود که مقام یا وظیفه‌ای سیاسی و نظامی به او سپرده شود. گفته‌اند که او از هواخواهان [[امام علی(ع)]]بوده است. علی(ع)او را در موسم حج، سه بار از سال 36 تا 38ق.امیرالحاج کرد. در مرتبه سوم، میان او و يزيد بن شجرة رهاوى که از سوی [[معاویه]] به این سمت منصوب شده بود، نزدیک بود که درگیری نظامی پیش بیاید. سرانجام با یکدیگر مصالحه کردند تا شيبة بن عثمان امارت را بر عهده گیرد.<ref>بلاذری، أنساب‏ الأشراف،‏4، 59؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، 3، 1009؛ ابن کثیر، البداية و النهاية، 8، 90 و 7، 309.</ref>


از این که عبیدالله در دوره خلفای پیش از امام علی(ع)مسئولیتی سیاسی یا نظامی در خلافت بر عهده داشته، مطلبی در منابع دیده نمی‌شود. بنابر منابع تاریخی، امام علی(ع) او را والی یمن کرد و او تا شهادت علی(ع) بر این منصب ماند. منابع برخی حوادث را از این دوره نقل کرده‌اند که با او مرتبط است از جمله: معاویه در سال چهلم قمری بسر بن ارطاة عامری را برای فتح یمن گسیل کرد. پیش از رسیدن بسر به یمن، عبیدالله به سمت کوفه گریخت و خانواده‌اش را جا گذاشت و از علی(ع) درخواست کمک کرد. بسر به یمن رسید و دارالحکومه را گرفت و سپس دو کودک عبیدالله را که در یمن مانده بودند، کشت. علی(ع)سپاهی را به فرماندهی جاریة بن قدامه سعدی به یمن فرستاد و بسر گریخت و یمن باری دیگر فتح شد و عبیدالله به آنجا بازگشت.<ref>ابن خیاط، تاریخ خلیفه، 120؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، 3، 1009. همچنین نگاه کنید:  ذهبی، تاریخ الاسلام، 3، 607.</ref>گفته‌اند که بسر در حمله به یمن، بسیاری از شیعیان علی(ع) را در میان راه کشت.<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایه، 7، 322.</ref>
از این که عبیدالله در دوره خلفای پیش از امام علی(ع)مسئولیتی سیاسی یا نظامی در خلافت بر عهده داشته، مطلبی در منابع دیده نمی‌شود. بنابر منابع تاریخی، امام علی(ع) او را والی یمن کرد و او تا شهادت علی(ع) بر این منصب ماند. منابع برخی حوادث را از این دوره نقل کرده‌اند که با او مرتبط است از جمله: معاویه در سال چهلم قمری بسر بن ارطاة عامری را برای فتح یمن گسیل کرد. پیش از رسیدن بسر به یمن، عبیدالله به سمت کوفه گریخت و خانواده‌اش را جا گذاشت و از علی(ع) درخواست کمک کرد. بسر به یمن رسید و دارالحکومه را گرفت و سپس دو کودک عبیدالله را که در یمن مانده بودند، کشت. علی(ع)سپاهی را به فرماندهی جاریة بن قدامه سعدی به یمن فرستاد و بسر گریخت و یمن باری دیگر فتح شد و عبیدالله به آنجا بازگشت.<ref>ابن خیاط، تاریخ خلیفه، 120؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، 3، 1009. همچنین نگاه کنید:  ذهبی، تاریخ الاسلام، 3، 607.</ref>گفته‌اند که بسر در حمله به یمن، بسیاری از شیعیان علی(ع) را در میان راه کشت.<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایه، 7، 322.</ref>یکی از خطبه‌های نهج البلاغه که امام علی(ع)در آن خطاب به کوفیان کفته است: «اهل شام بر حمایت از باطل با یکدیگر متحدند و شما در حمایت از حق، از هم متفرق و از هم گسیخته‌اید» به مناسبت همین حمله ایراد شده است.<ref>نک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، 1، 332.</ref>


در برخی منابع روایی شیعه از گریختن عبیدالله سخنی به میان نیامده است. بنابر این منابع، هنگام حمله بسر به یمن، عبیدالله در مکه بود. وقتی بسر به یمن رسید، به دنبال عبیدالله گشت. به او گفتند که در مکه است. بسر دو فرزند عبیدالله را پیدا کرد و سر برید.<ref>طوسی، الأمالی، 77.</ref>
در برخی منابع روایی شیعه از گریختن عبیدالله سخنی به میان نیامده است. بنابر این منابع، هنگام حمله بسر به یمن، عبیدالله در مکه بود. وقتی بسر به یمن رسید، به دنبال عبیدالله گشت. به او گفتند که در مکه است. بسر دو فرزند عبیدالله را پیدا کرد و سر برید.<ref>طوسی، الأمالی، 77.</ref>

نسخهٔ ‏۱۳ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۵۶

عبیدالله بن عباس بن عبدالمطّلب، عموزادۀ پیامبر اکرم (ص) و برادر کوچکتر عبدالله بن عباس مشهور که در دوران خلافت امام علی (ع) از سوی او، والی یمن شد. عبیدالله از اصحاب پیامبر اکرم(ص)شمرده شده و از آن حضرت حدیث نقل کرده است. بنابر بیشتر منابع تاریخی، او در ماجرای صلح امام حسن(ع)از فرماندهان ارشد سپاه آن حضرت بود که به معاویه پیوست.

مشخصات

عبيد الله (بن العباس بن عبد المطلب بن هاشم القرشي الهاشمي)، مکنّی به ابومحمد، فرزند عباس عموی پیامبر اکرم (ص) است. مادرش لبابه دختر حارث بن حزن هلالی و خواهر میمونه همسر پیامبر(ص) است. پیامبر اکرم (ص) را درک کرد و بدین رو او را از اصحاب شمرده‌اند. زمان تولد او را سال هجرت ثبت کرده‌اند.[۱] عبیدالله را یکی از سخاوتمندان مشهور عرب در دوره خود دانسته‌[۲]و ماجراهایی از سخاوت و بخشندگی او در منابع کهن نقل کرده‌اند.[۳]

نام عبیدالله در سلسله اسناد احادیث بسیاری هست ولی گویا او به صورت مستقیم تنها یک حدیث از شخص پیامبر اکرم(ص) نقل کرده است.[۴]

مقام‌های سیاسی و نظامی عبیدالله

دوره امام علی(ع)

عبیدالله در روزگار پیامبر(ص)در سنی نبود که مقام یا وظیفه‌ای سیاسی و نظامی به او سپرده شود. گفته‌اند که او از هواخواهان امام علی(ع)بوده است. علی(ع)او را در موسم حج، سه بار از سال 36 تا 38ق.امیرالحاج کرد. در مرتبه سوم، میان او و يزيد بن شجرة رهاوى که از سوی معاویه به این سمت منصوب شده بود، نزدیک بود که درگیری نظامی پیش بیاید. سرانجام با یکدیگر مصالحه کردند تا شيبة بن عثمان امارت را بر عهده گیرد.[۵]

از این که عبیدالله در دوره خلفای پیش از امام علی(ع)مسئولیتی سیاسی یا نظامی در خلافت بر عهده داشته، مطلبی در منابع دیده نمی‌شود. بنابر منابع تاریخی، امام علی(ع) او را والی یمن کرد و او تا شهادت علی(ع) بر این منصب ماند. منابع برخی حوادث را از این دوره نقل کرده‌اند که با او مرتبط است از جمله: معاویه در سال چهلم قمری بسر بن ارطاة عامری را برای فتح یمن گسیل کرد. پیش از رسیدن بسر به یمن، عبیدالله به سمت کوفه گریخت و خانواده‌اش را جا گذاشت و از علی(ع) درخواست کمک کرد. بسر به یمن رسید و دارالحکومه را گرفت و سپس دو کودک عبیدالله را که در یمن مانده بودند، کشت. علی(ع)سپاهی را به فرماندهی جاریة بن قدامه سعدی به یمن فرستاد و بسر گریخت و یمن باری دیگر فتح شد و عبیدالله به آنجا بازگشت.[۶]گفته‌اند که بسر در حمله به یمن، بسیاری از شیعیان علی(ع) را در میان راه کشت.[۷]یکی از خطبه‌های نهج البلاغه که امام علی(ع)در آن خطاب به کوفیان کفته است: «اهل شام بر حمایت از باطل با یکدیگر متحدند و شما در حمایت از حق، از هم متفرق و از هم گسیخته‌اید» به مناسبت همین حمله ایراد شده است.[۸]

در برخی منابع روایی شیعه از گریختن عبیدالله سخنی به میان نیامده است. بنابر این منابع، هنگام حمله بسر به یمن، عبیدالله در مکه بود. وقتی بسر به یمن رسید، به دنبال عبیدالله گشت. به او گفتند که در مکه است. بسر دو فرزند عبیدالله را پیدا کرد و سر برید.[۹]

دوره امام حسن(ع)

عبیدالله پس از شهادت امام علی(ع)، از خلافت امام حسن(ع) پشتیبانی کرد. در آن دوره، نامه‌هایی میان امام حسن(ع) و معاویه تبادل شد و هر یک از آنها از دیگری خواست که از خلافت دست کشد و تسلیم گردد. این نامه‌ها به جایی نرسید و سرانجام معاویه با سپاهی به سوی کوفه حرکت کرد. امام حسن(ع)نیز مردم را به دفاع فراخواند. در این میان، سپاهی 12 هزار نفری تشکیل شد. امام حسن فرماندهی این سپاه را به عبیدالله واگذاشت و به او گفت که این سپاه از بهترین جنگجویان، قاریان قرآن و یاران امیرمومنان تشکیل شده است و او را همراه سپاه به مقابله با سپاه معاویه گسیل کرد و گفت همانجا بماند تا آن حضرت همراه دیگر سپاهیان به او ملحق شود؛ اما عبیدالله با گرفتن رشوه، به معاویه پیوست.[۱۰] بلاذری(درگذشتۀ 279ق.)درباره پیوستن او به معاویه سخنی دیگر دارد و گفته است: چون دید که حسن بن علی رغبتی به امر خلافت ندارد، به معاویه پیوست.[۱۱] اما از سخنان قیس بن سعد بن عباده جانشین فرماندهی سپاه 12 هزار نفری که پس از فرار عبیدالله، فرمانده سپاه شد، برمی‌آید که او فرمانده شجاع و قابل اعتمادی نبوده است. قیس در این سخنرانی عبیدالله، پدرش عباس و برادرش عبدالله بن عباس را به پیامبر و امام علی(ع)وفادار ندانسته است.[۱۲]

برخی منابع، قیس بن سعد را فرمانده این سپاه دانسته و از فرماندهی عبیدالله هیچ نگفته‌اند. بنابر این منابع، امام حسن(ع) قیس را که والی آذربایجان بود برکنار کرد و سپاه یادشده را به او سپرد و عبیدالله را والی آذربایجان نمود.[۱۳]

وفات

گفته‌اند که پس از به حکومت رسیدن معاویه، عبیدالله به مدینه رفت و باقی عمر خود را در آنجا گذراند. منابع از این که او سمتی را در حکومت معاویه پذیرفته باشد، سخنی نگفته‌اند. سال وفاتش را به اختلاف، ذکر کرده‌اند که ابن عبدالبر تاریخ نگار قرن پنجم قمری، سال 58 قمری را به صحت نزدیکتر دانسته است.[۱۴]

پانویس

  1. E.I. ، 10، 761
  2. ابن عبدالبر، الاستیعاب، 3، 1010.
  3. نک: بلاذری، انساب الاشراف، 4، 55 و 57.
  4. ابن کثیر، البدایة و النهایه،8، 91.
  5. بلاذری، أنساب‏ الأشراف،‏4، 59؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، 3، 1009؛ ابن کثیر، البداية و النهاية، 8، 90 و 7، 309.
  6. ابن خیاط، تاریخ خلیفه، 120؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، 3، 1009. همچنین نگاه کنید: ذهبی، تاریخ الاسلام، 3، 607.
  7. ابن کثیر، البدایة و النهایه، 7، 322.
  8. نک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، 1، 332.
  9. طوسی، الأمالی، 77.
  10. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، 71. همچنین نک: ابن خلدون، 2، 649.
  11. بلاذری، أنساب‏ الأشراف،‏4، 59.
  12. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، 73.
  13. ابن کثیر، البدایة و النهایه، 8، 14.
  14. ابن عبدالبر، الاستیعاب، 3، 1010.

منابع

  • ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، تحقیق خلیل شحاده، دارالفکر، بیروت، 1988م.
  • ابن عبد البر، الاستیعاب، تحقیق محمد بجاوی، دار الجیل، بیروت، 1992م.
  • ابن کثیر، البداية و النهاية، بيروت، دار الفكر، 1407/ 1986.
  • أحمد بن يحيى بن جابر البلاذرى، جمل من انساب الأشراف، تحقيق سهيل زكار و رياض زركلى، بيروت، دار الفكر، ط الأولى، 1417/1996.
  • ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، تحقیق سید احمد صقر، دارالمعرفه، بیروت، بی‌تا.
  • ذهبی، تاریخ الاسلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، دارالکتب العربی، بیروت، 1993م.
  • خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفه، تحقیق فواز، دارالکتب العلمیه، بیروت، 1995م.
  • طوسی، الامالی، انتشارات دارالثقافة، قم، 1414ق.
  • Encyclopaedia of Islam: second ed. Leiden: E. J. Brill, 2000