بدعت: تفاوت میان نسخهها
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
imported>H.S بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''بِدْعَت''' | '''بِدْعَت''' بهمعنای این است که پس از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام(ص)]] چیزی در دین وارد شود که از آن نهی شده یا درباره آن [[حدیث|روایتی]] وجود ندارد و ذیل هیچیک از [[احکام شرعی|احکام]] کلی دین قرار نمیگیرد. بدعت در مقابل [[سنت|سُنّت]] قرار دارد؛ [[سنت|سُنّت]] آن آموزههایی است که در [[قرآن]] و [[حدیث|روایات]] پیامبر و معصومان بیان شده است. در روایات، بدعت از مصادیق [[کفر]] و [[شرک]] معرفی شده است و همه فقیهان [[شیعه]] و [[اهل سنت و جماعت|سنی]]، بدعت را [[حرام]] میدانند. | ||
در زمینه مصادیق بدعت میان مذاهب اسلامی اختلافنظر وجود دارد و هر مذهب، مذاهب دیگر را به بدعت متهم میکند. گفتهاند: از میان علمای مسلمان بیش از همه [[ابنتیمیه حرانی|ابنتیمیه]] دیگران را به بدعت متهم کرده است. | در زمینه مصادیق بدعت میان مذاهب اسلامی اختلافنظر وجود دارد و هر مذهب، مذاهب دیگر را به بدعت متهم میکند. گفتهاند: از میان علمای مسلمان بیش از همه [[ابنتیمیه حرانی|ابنتیمیه]] دیگران را به بدعت متهم کرده است. | ||
به باور شیعیان رویهم گذاشتن دستها در نماز، خواندن [[نماز تراویح]] به جماعت و گفتن [[آمین]] در نماز، (پس از سوره حمد) از مصادیق بدعت است. برخی از علمای [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] بر این باورند که بدعت به خوب و بد تقسیم میشود و به جماعت خواندن [[نماز تراویح]] که به دستور [[عمر بن خطاب]] مرسوم شد، بدعت خوب است. اما برخی دیگر از | به باور شیعیان رویهم گذاشتن دستها در نماز، خواندن [[نماز تراویح]] به جماعت و گفتن [[آمین]] در نماز، (پس از سوره حمد) از مصادیق بدعت است. برخی از علمای [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] بر این باورند که بدعت به خوب و بد تقسیم میشود و به جماعت خواندن [[نماز تراویح]] که به دستور [[عمر بن خطاب]] مرسوم شد، بدعت خوب است. اما برخی دیگر از اهلسنت هر بدعتی را [[حرام]] میشمرند. | ||
عالمان مسلمان درباره بدعت آثاری نوشتهاند؛ کتاب الاِعتصام اثر ابواسحاق ابراهیم شاطبی و البدعه نوشته [[جعفر سبحانی|آیتالله سبحانی]] از این موارد است. | عالمان مسلمان درباره بدعت آثاری نوشتهاند؛ کتاب الاِعتصام اثر ابواسحاق ابراهیم شاطبی و البدعه نوشته [[جعفر سبحانی|آیتالله سبحانی]] از این موارد است. | ||
==مفهومشناسی== | ==مفهومشناسی== | ||
تعاریف مختلفی از بدعت ارائه شده است.<ref>سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۲۵.</ref> در کتاب | تعاریف مختلفی از بدعت ارائه شده است.<ref>سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۲۵.</ref> در کتاب ''البِدعَه''، ۲۲ تعریف از علمای [[شیعه]] و [[اهل سنت و جماعت|سنی]] نقل شده است؛<ref>سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۲۵تا۳۰.</ref> برای مثال ابنحَجَر عَسقلانی بدعت را چیزی دانسته است که در مقابل سنت باشد.<ref>سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۲۵.</ref> همچنین [[سید مرتضی|سَیِّدِ مرتَضی]]، بدعت را افزودن چیزی به دین یا کاستن چیزی از آن، تعریف کرده است.<ref>سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۲۸.</ref> | ||
[[مجتهد|فقیهان]] | بدعت در اصطلاح [[مجتهد|فقیهان]]، یعنی شخص، چیزی را که در دین وجود ندارد را در آن وارد کند؛<ref> برای نمونه نگاه کنید به طباطبایی، ریاضالمسائل، ۱۴۱۸ق، ج۸، ص۱۷۵؛ خویی، صراطالنجاة، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۴۲۸.</ref> مانند آنکه [[عبادت|عبادتی]] را که در دین نیامده است، جزء مناسک توصیه شده در دین بداند.<ref>خویی، صراطالنجاة، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۴۲۸.</ref> به [[فتوا|فتوای]] فقیهان، حتی اگر عملی که جزء اعمال دینی نیست، [[مستحب|مُستَحَب]] دانسته شود، بدعت است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به خویی، موسوعةالامام خویی، ۱۴۱۸ق، ج۶، ص۳۵۵.</ref> | ||
[[محمدباقر مجلسی]] در تعریف مفصلتری، بدعت را بهوجودآمدن چیزی در دین پس از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام(ص)]] میداند که از آن نهی شده است یا | [[محمدباقر مجلسی]] در تعریف مفصلتری، بدعت را بهوجودآمدن چیزی در دین پس از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام(ص)]] میداند که از آن نهی شده است یا درباره آن [[حدیث|روایتی]] نیست و در ذیل [[احکام شرعی|احکام]] کلی دینی هم جای نمیگیرد.<ref>نگاه کنید به مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۱، ص۲۰۲و۲۰۳.</ref> | ||
بدعت میتواند در حوزه اعتقادات یا در حوزه [[احکام شرعی]] باشد.<ref>مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۸۸ش، ص۷۵.</ref> بدعت | بدعت میتواند در حوزه اعتقادات یا در حوزه [[احکام شرعی]] باشد.<ref>مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۸۸ش، ص۷۵.</ref> بدعت در مقابل [[سنت|سنّت]] است؛ سنت بهمعنای آموزههایی است که در [[قرآن]] و روایات [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] و دیگر [[چهارده معصوم|معصومان]] آمده است.<ref>مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۸۸ش، ص۷۵.</ref> | ||
در متون [[فقه|فقهی]] از بدعت با نام «تشریع» هم یاد شده<ref>برای نمونه نگاه کنید به نراقی، عوائدالايام، ۱۴۱۷ق، ص۳۱۹.</ref> و تعریف یکسانی برای این دو ارائه شده است.<ref>نگاه کنید به خویی، موسوعةالامام خویی، ۱۴۱۸ق، ج۶، ص۳۵۵؛ نراقی، عوائدالايام، ۱۴۱۷ق، ص۳۱۹.</ref> | در متون [[فقه|فقهی]] از بدعت با نام «تشریع» هم یاد شده<ref>برای نمونه نگاه کنید به نراقی، عوائدالايام، ۱۴۱۷ق، ص۳۱۹.</ref> و تعریف یکسانی برای این دو ارائه شده است.<ref>نگاه کنید به خویی، موسوعةالامام خویی، ۱۴۱۸ق، ج۶، ص۳۵۵؛ نراقی، عوائدالايام، ۱۴۱۷ق، ص۳۱۹.</ref> | ||
==بدعت، گناه کبیره== | ==بدعت، گناه کبیره== | ||
در روایات [[شیعه]] و [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]]، [[حدیث|احادیث]] بسیاری در نکوهش بدعت آمده است.<ref>سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۱۵.</ref> در کتاب البدعه سی روایت در این زمینه نقل شده | در روایات [[شیعه]] و [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]]، [[حدیث|احادیث]] بسیاری در نکوهش بدعت آمده است.<ref>سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۱۵.</ref> در کتاب ''البدعه'' سی روایت در این زمینه نقل شده است؛<ref>نگاه کنید به سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۱۵تا۲۱.</ref> برای مثال طبق حدیثی در مُسنَد [[احمد بن حنبل]] و سُنَن ابنماجه قزوینی، پیامبر(ص) هر بدعتی را گمراهی شمرده است.<ref>نگاه کنید به سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۱۵و۱۶.</ref> ابنماجه به نقل از پیامبر(ص) گفته است: [[روزه]]، [[نماز]]، [[صدقه]]، [[حج]]، [[عمره]] و [[جهاد]]ِ اهل بدعت پذیرفته نمیشود.<ref>نگاه کنید به سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۱۷.</ref> همچنین [[محمد بن یعقوب کلینی|کُلینی]] در [[الکافی (کتاب)|کتاب کافی]]، از [[امام محمد باقر علیهالسلام|امام باقر(ع)]] و [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] نقل کرده است که هر بدعتی گمراهی است و سرانجامِ هر گمراهی [[جهنم]] است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۵۶.</ref> | ||
[[جعفر سبحانی|آیتالله سبحانی]] بدعت را از [[گناهان کبیره]] دانسته است.<ref>نگاه کنید به سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۵.</ref> [[شیخ صدوق]] هم در کتاب [[من لایحضره الفقیه (کتاب)|مَن لا یَحضُرُه الفقیه]]، احادیث مربوط به بدعت را در بخش گناهان کبیره آورده است.<ref>نگاه کنید به شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۵۷۲.</ref> به گزارش وی، [[امام محمد باقر علیهالسلام|امام باقر(ع)]] بدعت را از مصادیق [[کفر]] و [[شرک]] شمرده است.<ref>شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۵۷۲.</ref> | [[جعفر سبحانی|آیتالله سبحانی]] بدعت را از [[گناهان کبیره]] دانسته است.<ref>نگاه کنید به سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۵.</ref> [[شیخ صدوق]] هم در کتاب [[من لایحضره الفقیه (کتاب)|مَن لا یَحضُرُه الفقیه]]، احادیث مربوط به بدعت را در بخش گناهان کبیره آورده است.<ref>نگاه کنید به شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۵۷۲.</ref> به گزارش وی، [[امام محمد باقر علیهالسلام|امام باقر(ع)]] بدعت را از مصادیق [[کفر]] و [[شرک]] شمرده است.<ref>شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۵۷۲.</ref> | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
به باور [[تفسیر قرآن|مفسران]] و [[مجتهد|فقیهان]] مسلمان، طبق [[آیه|آیات]] قرآن بدعت [[حرام]] است.<ref>سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۱۳-۱۵.</ref> ازجمله آیاتی که در این زمینه به آن استناد میشود، آیات ۲۷ [[سوره حدید]]، ۱۱۶ [[سوره نحل]]،<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۲، ص۳۶۵.</ref> ۶۵ و ۱۵۹ [[سوره انعام]] و ۳۱ [[سوره توبه]] است.<ref>سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۱۳و۱۴.</ref> | به باور [[تفسیر قرآن|مفسران]] و [[مجتهد|فقیهان]] مسلمان، طبق [[آیه|آیات]] قرآن بدعت [[حرام]] است.<ref>سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۱۳-۱۵.</ref> ازجمله آیاتی که در این زمینه به آن استناد میشود، آیات ۲۷ [[سوره حدید]]، ۱۱۶ [[سوره نحل]]،<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۲، ص۳۶۵.</ref> ۶۵ و ۱۵۹ [[سوره انعام]] و ۳۱ [[سوره توبه]] است.<ref>سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۱۳و۱۴.</ref> | ||
بر پایۀ آیه ۲۷ سوره حدید، خداوند [[رهبانیت|رَهبانیت]] را برای مسیحیان تشریع نکرده و این رسم بدعتی از جانب خود آنان بوده است؛<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۹، ص۱۷۳.</ref> همچنین در آیه ۱۱۶ سوره نحل،{{یادداشت| وَلَا تَقُولُوا لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هَٰذَا حَلَالٌ وَهَٰذَا حَرَامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى الله الْكَذِبَ ۚ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللهِ الْكَذِبَ لَا يُفْلِحُونَ}} آمده است: «شما نباید از پیش خود چیزى را [[حلال]] و چیزى را [[حرام]] كنید و به خدا نسبت دروغ بدهید».<ref>ترجمه کاویانپور.</ref> بهگفته [[سید محمدحسین طباطبائی|سید محمدحسین طباطبایی]]، سیاق آیه نشان میدهد که در آن [[ایمان|مؤمنان]] از بدعت در دین نهی شدهاند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۲، ص۳۶۵.</ref> | |||
==حکم فقهی== | ==حکم فقهی== | ||
[[مجتهد|فقیهان]] هرچه را مصداق بدعت باشد، [[حرام]] | [[مجتهد|فقیهان]] هرچه را مصداق بدعت باشد، [[حرام]] میدانند؛<ref>نراقی، عوائدالايام، ۱۴۱۷ق، ص۳۱۹.</ref> برای مثال [[محقق حلی|محقق حِلّی]] در مسئله چگونگی قسمخوردن [[بینه (ابهامزدایی)|بَیِّنه]] (شهود) در دادگاه، گفته است: [[سوگند|قسمخوردن]] به غیر نام خدا مانند قسم به کتابهای مقدس و [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام(ص)]] و [[امامان شیعه|امامان]] جایز نیست؛ چراکه این کار بدعت است.<ref>محقق حلی، النهایه و نکتها، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۷۸.</ref> همچنین در کتاب [[جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام (کتاب)|جواهرالکلام]] به نقل از فقیهان [[امامیه]] آمده است که در [[وضو]] شستن صورت و دستها برای بار سوم، بدعت و حرام است.<ref>نجفی، جواهر الکلام، بیروت، ج۲، ص۲۷۶.</ref> | ||
به گفته [[ملا احمد نراقی|ملااحمد نراقی]] مسلمانان | به گفته [[ملا احمد نراقی|ملااحمد نراقی]] مسلمانان درباره [[حرام|حُرمت]] بدعت، [[اجماع|اِجماع]] دارند.<ref>نگاه کنید به نراقی، عوائدالايام، ۱۴۱۷ق، ص۳۱۹.</ref> او حرام بودن بدعت را از [[ضروری دین|ضروریات]](احکام مُسَلَّم) دین اسلام دانسته است.<ref>نگاه کنید به نراقی، عوائدالايام، ۱۴۱۷ق، ص۳۱۹.</ref> | ||
==رواج اتهام بدعت میان مسلمانان== | ==رواج اتهام بدعت میان مسلمانان== | ||
[[مسلمان|مسلمانان]] همواره درباره اینکه چه چیزهایی بدعت است، اختلافنظر داشتهاند.<ref>گذشته، «بدعت؛ مقدمه، تعریفها و تقسیمات»، ص۵۶۰.</ref> به گفته ابنرشد، هریک از مذاهب | [[مسلمان|مسلمانان]] همواره درباره اینکه چه چیزهایی بدعت است، اختلافنظر داشتهاند.<ref>گذشته، «بدعت؛ مقدمه، تعریفها و تقسیمات»، ص۵۶۰.</ref> به گفته ابنرشد، هریک از مذاهب اسلامی، مذاهب دیگر را به بدعت متهم میکند؛<ref>گذشته، «بدعت؛ مقدمه، تعریفها و تقسیمات»، ص۵۶۰.</ref> برای مثال [[مذهب حنبلی|حنبلیها]] و [[وهابیت|وهابیان]] همه [[فلسفه اسلامی|فلاسفه]] چون [[فارابی]]، [[ابن سینا|ابنسینا]] و [[متکلم|متکلمان]] شیعه، [[معتزله]]، [[اشاعره]] و [[خوارج]] را اهل بدعت میدانند.<ref>گذشته، «بدعت؛ مقدمه، تعریفها و تقسیمات»، ص۵۶۰.</ref> | ||
اشاعره به جز خود همه فرقههای اسلامی چون معتزله، شیعه و [[باطنیه]] را اهل بدعت میشمارند.<ref>گذشته، «بدعت؛ مقدمه، تعریفها و تقسیمات»، ص۵۶۱.</ref> به عقیده شیعیان نیز [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]]، [[غالیان|غُلات]]، معتزله، خوارج و [[صوفیه]] اهل بدعتاند.<ref>گذشته، «بدعت؛ مقدمه، تعریفها و تقسیمات»، ص۵۶۱.</ref> | اشاعره به جز خود همه فرقههای اسلامی چون معتزله، شیعه و [[باطنیه]] را اهل بدعت میشمارند.<ref>گذشته، «بدعت؛ مقدمه، تعریفها و تقسیمات»، ص۵۶۱.</ref> به عقیده شیعیان نیز [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]]، [[غالیان|غُلات]]، معتزله، خوارج و [[صوفیه]] اهل بدعتاند.<ref>گذشته، «بدعت؛ مقدمه، تعریفها و تقسیمات»، ص۵۶۱.</ref> | ||
گفتهاند | گفتهاند از میان علمای مسلمان، بیش از همه [[ابنتیمیه حرانی|ابنتیمیه]] دیگران را به بدعت متهم میکرده است؛<ref>طارمی، «بدعت»، ص۵۱۷.</ref> او هر عمل یا عقیدهای را که به باور خودش از [[قرآن]] و [[سنت]] پیامبر(ص) و [[صحابه]] و تابعان اخذ نشده بود، بدعت میدانست.<ref>طارمی، «بدعت»، ص۵۱۷.</ref> | ||
شیعیان [[امامیه|امامی]]، رویهم گذاشتن دستها در نماز،<ref>سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۱۶۰و۱۶۱.</ref> اقامه نماز تراویح به جماعت،<ref>سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۱۷۹.</ref> گفتن [[آمین]] در نماز<ref>پاکتچی، «بدعت؛بررسی تاریخی»، ص۵۶۶.</ref> و | شیعیان [[امامیه|امامی]]، رویهم گذاشتن دستها در نماز،<ref>سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۱۶۰و۱۶۱.</ref> اقامه نماز تراویح به جماعت،<ref>سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۱۷۹.</ref> گفتن [[آمین]] در نماز<ref>پاکتچی، «بدعت؛بررسی تاریخی»، ص۵۶۶.</ref> و جایز بودن [[سهطلاقه|سهطلاقهکردن]] در یک جلسه<ref>سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۱۹۹و۲۰۰.</ref> را از مصداقهای بدعت میدانند.<ref>سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۱۱۹.</ref> | ||
==تقسیم بدعتها به خوب و بد == | ==تقسیم بدعتها به خوب و بد == | ||
برخی از علمای [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] چون شافعی، ابنحزم، غزالی و ابناثیر<ref>سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۲۶و۲۷.</ref> هر بدعتی را ناپسند ندانسته و از بدعتهای نیک هم سخن به میان آوردهاند.<ref>طبسی، دراسات فقهیه فی مسائل الخلافیه، ۱۴۲۹ق، ص۱۶۸؛ سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۲۶و۲۷.</ref> استناد آنان به سخن خلیفه دوم، [[عمر بن خطاب]] | برخی از علمای [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] چون شافعی، ابنحزم، غزالی و ابناثیر<ref>سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۲۶و۲۷.</ref> هر بدعتی را ناپسند ندانسته و از بدعتهای نیک هم سخن به میان آوردهاند.<ref>طبسی، دراسات فقهیه فی مسائل الخلافیه، ۱۴۲۹ق، ص۱۶۸؛ سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۲۶و۲۷.</ref> استناد آنان به سخن خلیفه دوم، [[عمر بن خطاب]] درباره سفارش به بهجماعتخواندن [[نماز تراویح]] است که آن را بدعتی خوب نامید.<ref>طبسی، دراسات فقهیه فی مسائل الخلافیه، ۱۴۲۹ق، ص۱۶۸.</ref> به نوشته غزالی تنها بدعتی حرام است که با [[سنت]] در تضاد باشد و امری شرعی را از میان بردارد.<ref>غزالی، احیاءالعلوم، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۴و۵.</ref> برخی از علمای اهل سنت نیز بدعت را بر پایۀ [[احکام عملی|احکام خمسه]]، به پنج دستهٔ [[واجب]]، [[حرام]]، [[مستحب]]، [[مکروه]] و [[مباح|مُباح]] تقسیم کردهاند.<ref>شاطبی، الاعتصام، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۴۱تا۲۴۵.</ref> | ||
بیشتر علمای [[امامیه|شیعه]] و برخی دیگر از | بیشتر علمای [[امامیه|شیعه]] و برخی دیگر از اهلسنت این تقسیمها را نمیپذیرند؛ برای نمونه [[شهید اول]] در کتاب ''القواعد و الفوائد'' نوشته است: «امور تازهای که پس از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام(ص)]] شکل گرفت، به پنج قِسم واجب مانند تدوین [[قرآن]]، حرام مانند تحریم [[ازدواج موقت]]، مستحب مانند ساخت مدارس، مکروه مانند پرخوری و مباح مانند تهیه وسیله رفاه، تقسیم میشود؛ اما تنها قِسم حرام آن بدعت است»؛<ref>نگاه کنید به شهید اول، القواعد و الفوائد، ۱۴۰۰ق، ج۲، ص۱۴۴تا۱۴۶.</ref> هرچند به گفته [[جعفر سبحانی]] ، او در کتاب دیگرش، [[ذکری الشیعة فی احکام الشریعة (کتاب)|ذِکریٰ]]، از بدعت مکروه هم سخن گفته است.<ref>سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۲۸.</ref> [[محمدباقر مجلسی]] با استناد به روایتی که در آن آمده است: «هر بدعتی حرام است»، تقسیم بدعت به اقسام پنجگانه را رد کرده است.<ref>نگاه کنید به مجلسی، مرآةالعقول، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۱۹۳.</ref> | ||
شاطِبی از علمای [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] نیز با تقسیم بدعت مخالفت کرده است. اشکال نخست او این است که خود این تقسیمبندی | شاطِبی از علمای [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] نیز با تقسیم بدعت مخالفت کرده است. اشکال نخست او این است که خود این تقسیمبندی از آنجا که دلیل شرعی ندارد، بدعت است. اشکال دوم او این است که مفهوم بدعتِ واجب یا مستحب یا مباح، مفهومی باخودمتناقض است؛ چراکه اگر بر وجوب یا مستحببودن یا مباحبودن چیزی دلیلی وجود داشته باشد، آن چیز دیگر بدعت نخواهد بود؛ زیرا بدعت چیزی است که دلیلی شرعی برای آن نباشد.<ref>نگاه کنید به شاطبی،الاعتصام، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۴۶.</ref> | ||
==مباهته== | ==مباهته== | ||
{{اصلی|مباهته}} | {{اصلی|مباهته}} | ||
در حدیثی از [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] به نقل از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] درخصوص روش برخورد با اهل بدعت، عبارت «بَاهِتُوهُمْ» به کار رفته است<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۷۵.</ref> که علمای شیعه | در حدیثی از [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] به نقل از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] درخصوص روش برخورد با اهل بدعت، عبارت «بَاهِتُوهُمْ» به کار رفته است<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۷۵.</ref> که علمای شیعه درباره آن اختلافنظر دارند. برخی چون [[سید ابوالقاسم خویی|سیدابوالقاسم خوئی]] و [[سید محمدرضا گلپایگانی|سیدمحمدرضا گلپایگانی]]، بر این باورند که معنای آن این است که به اهل بدعت [[تهمت]] بزنید؛<ref> نگاه کنید به خوئی، مصباحالفقاهه، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۸۱؛ گلپایگانی، الدرالمنضود، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۴۹.</ref> برخی دیگر چون [[محمدمحسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]] و [[سید عبدالکریم موسوی اردبیلی|سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی]] میگویند: مراد آن است که اهل بدعت را مبهوت کنید؛ یعنی با بحثکردن آنها را قانع و ساکت کنید.<ref>نگاه کنید به فیض کاشانی، الوافی، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۲۴۵؛ «فتوای ۵ مرجع تقلید درباره دروغ گفتن و بهتان زدن»، وبگاه ایسنا، ۶ اسفند ۱۳۹۵ش، دیدهشده در ۲۶ تیر ۱۳۹۷ش.</ref> [[صاحب ریاض (ابهامزدایی)|صاحبریاض]] با این دلیل که دروغ [[حرام]] است، [[دروغ|دروغبستن]] به اهل بدعت را جایز ندانسته است.<ref>طباطبایی، ریاضالمسائل، ۱۴۱۸ق، ج۱۶، ص۴۲.</ref> | ||
==کتابهای درباره بدعت== | ==کتابهای درباره بدعت== | ||
دانشمندان مسلمان از گذشته تاکنون کتابها و رسالههای بسیاری در زمینه بدعت | دانشمندان مسلمان از گذشته تاکنون کتابها و رسالههای بسیاری در زمینه بدعت نگاشتهاند؛<ref>سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۹.</ref> برخی از آنها، عبارت است از: | ||
{{ستون|2}} | {{ستون|2}} | ||
* البِدَع و النّهی عنها، نوشته ابنوضّاح قرطبی | * البِدَع و النّهی عنها، نوشته ابنوضّاح قرطبی |
نسخهٔ ۹ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۰۸
بِدْعَت بهمعنای این است که پس از پیامبر اسلام(ص) چیزی در دین وارد شود که از آن نهی شده یا درباره آن روایتی وجود ندارد و ذیل هیچیک از احکام کلی دین قرار نمیگیرد. بدعت در مقابل سُنّت قرار دارد؛ سُنّت آن آموزههایی است که در قرآن و روایات پیامبر و معصومان بیان شده است. در روایات، بدعت از مصادیق کفر و شرک معرفی شده است و همه فقیهان شیعه و سنی، بدعت را حرام میدانند.
در زمینه مصادیق بدعت میان مذاهب اسلامی اختلافنظر وجود دارد و هر مذهب، مذاهب دیگر را به بدعت متهم میکند. گفتهاند: از میان علمای مسلمان بیش از همه ابنتیمیه دیگران را به بدعت متهم کرده است.
به باور شیعیان رویهم گذاشتن دستها در نماز، خواندن نماز تراویح به جماعت و گفتن آمین در نماز، (پس از سوره حمد) از مصادیق بدعت است. برخی از علمای اهل سنت بر این باورند که بدعت به خوب و بد تقسیم میشود و به جماعت خواندن نماز تراویح که به دستور عمر بن خطاب مرسوم شد، بدعت خوب است. اما برخی دیگر از اهلسنت هر بدعتی را حرام میشمرند.
عالمان مسلمان درباره بدعت آثاری نوشتهاند؛ کتاب الاِعتصام اثر ابواسحاق ابراهیم شاطبی و البدعه نوشته آیتالله سبحانی از این موارد است.
مفهومشناسی
تعاریف مختلفی از بدعت ارائه شده است.[۱] در کتاب البِدعَه، ۲۲ تعریف از علمای شیعه و سنی نقل شده است؛[۲] برای مثال ابنحَجَر عَسقلانی بدعت را چیزی دانسته است که در مقابل سنت باشد.[۳] همچنین سَیِّدِ مرتَضی، بدعت را افزودن چیزی به دین یا کاستن چیزی از آن، تعریف کرده است.[۴]
بدعت در اصطلاح فقیهان، یعنی شخص، چیزی را که در دین وجود ندارد را در آن وارد کند؛[۵] مانند آنکه عبادتی را که در دین نیامده است، جزء مناسک توصیه شده در دین بداند.[۶] به فتوای فقیهان، حتی اگر عملی که جزء اعمال دینی نیست، مُستَحَب دانسته شود، بدعت است.[۷]
محمدباقر مجلسی در تعریف مفصلتری، بدعت را بهوجودآمدن چیزی در دین پس از پیامبر اسلام(ص) میداند که از آن نهی شده است یا درباره آن روایتی نیست و در ذیل احکام کلی دینی هم جای نمیگیرد.[۸]
بدعت میتواند در حوزه اعتقادات یا در حوزه احکام شرعی باشد.[۹] بدعت در مقابل سنّت است؛ سنت بهمعنای آموزههایی است که در قرآن و روایات پیامبر(ص) و دیگر معصومان آمده است.[۱۰]
در متون فقهی از بدعت با نام «تشریع» هم یاد شده[۱۱] و تعریف یکسانی برای این دو ارائه شده است.[۱۲]
بدعت، گناه کبیره
در روایات شیعه و اهل سنت، احادیث بسیاری در نکوهش بدعت آمده است.[۱۳] در کتاب البدعه سی روایت در این زمینه نقل شده است؛[۱۴] برای مثال طبق حدیثی در مُسنَد احمد بن حنبل و سُنَن ابنماجه قزوینی، پیامبر(ص) هر بدعتی را گمراهی شمرده است.[۱۵] ابنماجه به نقل از پیامبر(ص) گفته است: روزه، نماز، صدقه، حج، عمره و جهادِ اهل بدعت پذیرفته نمیشود.[۱۶] همچنین کُلینی در کتاب کافی، از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نقل کرده است که هر بدعتی گمراهی است و سرانجامِ هر گمراهی جهنم است.[۱۷]
آیتالله سبحانی بدعت را از گناهان کبیره دانسته است.[۱۸] شیخ صدوق هم در کتاب مَن لا یَحضُرُه الفقیه، احادیث مربوط به بدعت را در بخش گناهان کبیره آورده است.[۱۹] به گزارش وی، امام باقر(ع) بدعت را از مصادیق کفر و شرک شمرده است.[۲۰]
نکوهش بدعت در قرآن
به باور مفسران و فقیهان مسلمان، طبق آیات قرآن بدعت حرام است.[۲۱] ازجمله آیاتی که در این زمینه به آن استناد میشود، آیات ۲۷ سوره حدید، ۱۱۶ سوره نحل،[۲۲] ۶۵ و ۱۵۹ سوره انعام و ۳۱ سوره توبه است.[۲۳]
بر پایۀ آیه ۲۷ سوره حدید، خداوند رَهبانیت را برای مسیحیان تشریع نکرده و این رسم بدعتی از جانب خود آنان بوده است؛[۲۴] همچنین در آیه ۱۱۶ سوره نحل،
آمده است: «شما نباید از پیش خود چیزى را حلال و چیزى را حرام كنید و به خدا نسبت دروغ بدهید».[۲۵] بهگفته سید محمدحسین طباطبایی، سیاق آیه نشان میدهد که در آن مؤمنان از بدعت در دین نهی شدهاند.[۲۶]
حکم فقهی
فقیهان هرچه را مصداق بدعت باشد، حرام میدانند؛[۲۷] برای مثال محقق حِلّی در مسئله چگونگی قسمخوردن بَیِّنه (شهود) در دادگاه، گفته است: قسمخوردن به غیر نام خدا مانند قسم به کتابهای مقدس و پیامبر اسلام(ص) و امامان جایز نیست؛ چراکه این کار بدعت است.[۲۸] همچنین در کتاب جواهرالکلام به نقل از فقیهان امامیه آمده است که در وضو شستن صورت و دستها برای بار سوم، بدعت و حرام است.[۲۹]
به گفته ملااحمد نراقی مسلمانان درباره حُرمت بدعت، اِجماع دارند.[۳۰] او حرام بودن بدعت را از ضروریات(احکام مُسَلَّم) دین اسلام دانسته است.[۳۱]
رواج اتهام بدعت میان مسلمانان
مسلمانان همواره درباره اینکه چه چیزهایی بدعت است، اختلافنظر داشتهاند.[۳۲] به گفته ابنرشد، هریک از مذاهب اسلامی، مذاهب دیگر را به بدعت متهم میکند؛[۳۳] برای مثال حنبلیها و وهابیان همه فلاسفه چون فارابی، ابنسینا و متکلمان شیعه، معتزله، اشاعره و خوارج را اهل بدعت میدانند.[۳۴]
اشاعره به جز خود همه فرقههای اسلامی چون معتزله، شیعه و باطنیه را اهل بدعت میشمارند.[۳۵] به عقیده شیعیان نیز اهل سنت، غُلات، معتزله، خوارج و صوفیه اهل بدعتاند.[۳۶]
گفتهاند از میان علمای مسلمان، بیش از همه ابنتیمیه دیگران را به بدعت متهم میکرده است؛[۳۷] او هر عمل یا عقیدهای را که به باور خودش از قرآن و سنت پیامبر(ص) و صحابه و تابعان اخذ نشده بود، بدعت میدانست.[۳۸]
شیعیان امامی، رویهم گذاشتن دستها در نماز،[۳۹] اقامه نماز تراویح به جماعت،[۴۰] گفتن آمین در نماز[۴۱] و جایز بودن سهطلاقهکردن در یک جلسه[۴۲] را از مصداقهای بدعت میدانند.[۴۳]
تقسیم بدعتها به خوب و بد
برخی از علمای اهل سنت چون شافعی، ابنحزم، غزالی و ابناثیر[۴۴] هر بدعتی را ناپسند ندانسته و از بدعتهای نیک هم سخن به میان آوردهاند.[۴۵] استناد آنان به سخن خلیفه دوم، عمر بن خطاب درباره سفارش به بهجماعتخواندن نماز تراویح است که آن را بدعتی خوب نامید.[۴۶] به نوشته غزالی تنها بدعتی حرام است که با سنت در تضاد باشد و امری شرعی را از میان بردارد.[۴۷] برخی از علمای اهل سنت نیز بدعت را بر پایۀ احکام خمسه، به پنج دستهٔ واجب، حرام، مستحب، مکروه و مُباح تقسیم کردهاند.[۴۸]
بیشتر علمای شیعه و برخی دیگر از اهلسنت این تقسیمها را نمیپذیرند؛ برای نمونه شهید اول در کتاب القواعد و الفوائد نوشته است: «امور تازهای که پس از پیامبر اسلام(ص) شکل گرفت، به پنج قِسم واجب مانند تدوین قرآن، حرام مانند تحریم ازدواج موقت، مستحب مانند ساخت مدارس، مکروه مانند پرخوری و مباح مانند تهیه وسیله رفاه، تقسیم میشود؛ اما تنها قِسم حرام آن بدعت است»؛[۴۹] هرچند به گفته جعفر سبحانی ، او در کتاب دیگرش، ذِکریٰ، از بدعت مکروه هم سخن گفته است.[۵۰] محمدباقر مجلسی با استناد به روایتی که در آن آمده است: «هر بدعتی حرام است»، تقسیم بدعت به اقسام پنجگانه را رد کرده است.[۵۱]
شاطِبی از علمای اهل سنت نیز با تقسیم بدعت مخالفت کرده است. اشکال نخست او این است که خود این تقسیمبندی از آنجا که دلیل شرعی ندارد، بدعت است. اشکال دوم او این است که مفهوم بدعتِ واجب یا مستحب یا مباح، مفهومی باخودمتناقض است؛ چراکه اگر بر وجوب یا مستحببودن یا مباحبودن چیزی دلیلی وجود داشته باشد، آن چیز دیگر بدعت نخواهد بود؛ زیرا بدعت چیزی است که دلیلی شرعی برای آن نباشد.[۵۲]
مباهته
در حدیثی از امام صادق(ع) به نقل از پیامبر(ص) درخصوص روش برخورد با اهل بدعت، عبارت «بَاهِتُوهُمْ» به کار رفته است[۵۳] که علمای شیعه درباره آن اختلافنظر دارند. برخی چون سیدابوالقاسم خوئی و سیدمحمدرضا گلپایگانی، بر این باورند که معنای آن این است که به اهل بدعت تهمت بزنید؛[۵۴] برخی دیگر چون فیض کاشانی و سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی میگویند: مراد آن است که اهل بدعت را مبهوت کنید؛ یعنی با بحثکردن آنها را قانع و ساکت کنید.[۵۵] صاحبریاض با این دلیل که دروغ حرام است، دروغبستن به اهل بدعت را جایز ندانسته است.[۵۶]
کتابهای درباره بدعت
دانشمندان مسلمان از گذشته تاکنون کتابها و رسالههای بسیاری در زمینه بدعت نگاشتهاند؛[۵۷] برخی از آنها، عبارت است از:
- البِدَع و النّهی عنها، نوشته ابنوضّاح قرطبی
- الحوادث و البِدَع، نوشته طرطوشی
- الباعث، نوشته ابوشامه
- الاِعتصام، نوشته ابواسحاق ابراهیم شاطبی
- البِدَع المُحدَثه، نوشته ابوالقاسم کوفی
- البِدَع، نوشته جعفر باقری[۵۸]
جستارهای وابسته
پانویس
منابع
- قرآن، ترجمه کاویانپور.
- پاکتچی، احمد، «بدعت؛بررسی تاریخی»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۱۱، تهران، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- خویی، سیدابوالقاسم، صراطالنجاة، جمعآوری موسى مفیدالدین عاصى عاملى، قم، نشر المنتخب، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
- خویی، سیدابوالقاسم، موسوعةالامام خوئی، قم، مؤسسة احیاء آثار الامام خوئی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
- خوئی، سیدابوالقاسم خوئی، مصباحالفقاهه، تقریر میرزامحمدعلی توحیدی، قم، انصاریان، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ق.
- سبحانی، جعفر، البدعه؛ مفهومها، حدها و آثارها، قم، مؤسسه امام صادق، ۱۴۱۶ق.
- شاطبی، ابراهیم بن موسی، الاعتصام، تحقیق سلیم بن عید الهلالی، ریاض، دار ابن عفان، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- شیخ صدوق، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، تصحیح علیاکبر غفارى، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
- طارمی، «بدعت»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
- طباطبایی، سیدعلى، ریاضالمسائل فی تحقیق الاحکام بالدلایل، قم، مؤسسه آلالبيت، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
- طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
- طبسی، نجمالدین، دراسات فقهیه فی مسائل خلافیه، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول، ۱۴۲۹ق.
- غزالی، محمد، احیاء علوم الدین، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۰۶ق.
- «فتوای ۵ مرجع تقلید درباره دروغ گفتن و بهتان زدن»، وبگاه ایسنا، ۶ اسفند ۱۳۹۵ش، دیدهشده در ۲۶ تیر ۱۳۹۷ش.
- فیض کاشانی، محمدمحسن، الوافی، تحقیق ضیاءالدین حسینی اصفهانی، اصفهان، کتابخانه امام امیرالمؤمنین، چاپ اول، ۱۴۰۶ق.
- کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، تحقیق علیاکبر غفاری، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- گذشته، ناصر، «بدعت»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۱۱، تهران، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- گلپایگانی، سیدمحمدرضا، الدرالمنضود فی احکام الحدود، قم، دارالقرآن الکریم، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- مجلسى، محمدباقر، بحارالأنوار الجامعه لدرر اخبار الائمة الاطهار، تصحیح جمعى از محققان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
- مجلسی، محمدباقر، مرآةالعقول فی شرح اخبار آل الرسول، تحقیق سیدهاشم رسولى، تهران، دارالكتب الإسلامیة، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
- محقق حلّى، جعفر بن حسن، النهایه و نکتها، تصحیح گروه پژوهش دفتر انتشارات اسلامى، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهمالسلام، قم، مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
- نجفى، محمدحسن، جواهرالکلام فی شرح شرائعالاسلام، تصحیح عباس قوچانى و على آخوندى، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، بیتا.
- نراقى، احمد، عوائدالأیام فی بیان قواعدالأحكام و مهمات مسائل الحلال و الحرام، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
پیوند به بیرون
- ↑ سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۲۵.
- ↑ سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۲۵تا۳۰.
- ↑ سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۲۵.
- ↑ سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۲۸.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به طباطبایی، ریاضالمسائل، ۱۴۱۸ق، ج۸، ص۱۷۵؛ خویی، صراطالنجاة، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۴۲۸.
- ↑ خویی، صراطالنجاة، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۴۲۸.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به خویی، موسوعةالامام خویی، ۱۴۱۸ق، ج۶، ص۳۵۵.
- ↑ نگاه کنید به مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۱، ص۲۰۲و۲۰۳.
- ↑ مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۸۸ش، ص۷۵.
- ↑ مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۸۸ش، ص۷۵.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به نراقی، عوائدالايام، ۱۴۱۷ق، ص۳۱۹.
- ↑ نگاه کنید به خویی، موسوعةالامام خویی، ۱۴۱۸ق، ج۶، ص۳۵۵؛ نراقی، عوائدالايام، ۱۴۱۷ق، ص۳۱۹.
- ↑ سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۱۵.
- ↑ نگاه کنید به سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۱۵تا۲۱.
- ↑ نگاه کنید به سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۱۵و۱۶.
- ↑ نگاه کنید به سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۱۷.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۵۶.
- ↑ نگاه کنید به سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۵.
- ↑ نگاه کنید به شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۵۷۲.
- ↑ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۵۷۲.
- ↑ سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۱۳-۱۵.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۲، ص۳۶۵.
- ↑ سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۱۳و۱۴.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۹، ص۱۷۳.
- ↑ ترجمه کاویانپور.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۲، ص۳۶۵.
- ↑ نراقی، عوائدالايام، ۱۴۱۷ق، ص۳۱۹.
- ↑ محقق حلی، النهایه و نکتها، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۷۸.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، بیروت، ج۲، ص۲۷۶.
- ↑ نگاه کنید به نراقی، عوائدالايام، ۱۴۱۷ق، ص۳۱۹.
- ↑ نگاه کنید به نراقی، عوائدالايام، ۱۴۱۷ق، ص۳۱۹.
- ↑ گذشته، «بدعت؛ مقدمه، تعریفها و تقسیمات»، ص۵۶۰.
- ↑ گذشته، «بدعت؛ مقدمه، تعریفها و تقسیمات»، ص۵۶۰.
- ↑ گذشته، «بدعت؛ مقدمه، تعریفها و تقسیمات»، ص۵۶۰.
- ↑ گذشته، «بدعت؛ مقدمه، تعریفها و تقسیمات»، ص۵۶۱.
- ↑ گذشته، «بدعت؛ مقدمه، تعریفها و تقسیمات»، ص۵۶۱.
- ↑ طارمی، «بدعت»، ص۵۱۷.
- ↑ طارمی، «بدعت»، ص۵۱۷.
- ↑ سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۱۶۰و۱۶۱.
- ↑ سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۱۷۹.
- ↑ پاکتچی، «بدعت؛بررسی تاریخی»، ص۵۶۶.
- ↑ سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۱۹۹و۲۰۰.
- ↑ سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۱۱۹.
- ↑ سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۲۶و۲۷.
- ↑ طبسی، دراسات فقهیه فی مسائل الخلافیه، ۱۴۲۹ق، ص۱۶۸؛ سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۲۶و۲۷.
- ↑ طبسی، دراسات فقهیه فی مسائل الخلافیه، ۱۴۲۹ق، ص۱۶۸.
- ↑ غزالی، احیاءالعلوم، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۴و۵.
- ↑ شاطبی، الاعتصام، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۴۱تا۲۴۵.
- ↑ نگاه کنید به شهید اول، القواعد و الفوائد، ۱۴۰۰ق، ج۲، ص۱۴۴تا۱۴۶.
- ↑ سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۲۸.
- ↑ نگاه کنید به مجلسی، مرآةالعقول، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۱۹۳.
- ↑ نگاه کنید به شاطبی،الاعتصام، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۴۶.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۷۵.
- ↑ نگاه کنید به خوئی، مصباحالفقاهه، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۸۱؛ گلپایگانی، الدرالمنضود، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۴۹.
- ↑ نگاه کنید به فیض کاشانی، الوافی، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۲۴۵؛ «فتوای ۵ مرجع تقلید درباره دروغ گفتن و بهتان زدن»، وبگاه ایسنا، ۶ اسفند ۱۳۹۵ش، دیدهشده در ۲۶ تیر ۱۳۹۷ش.
- ↑ طباطبایی، ریاضالمسائل، ۱۴۱۸ق، ج۱۶، ص۴۲.
- ↑ سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۹.
- ↑ سبحانی، البدعه، ۱۴۱۶ق، ص۹.