قَوّامیَتِ مردان بر زنان حکمی قرآنی که به سرپرستی و مدیریت مردان بر امور خانواده و تدبیر امور زنان و تأمین نیازهای آنان اشاره دارد. درباره چیستی قوامیت مردان در خانواده، سه رویکرد کلیِ سرپرستی، کارگزاری و تلفیق سرپرستی و کارگزاری، در میان متفکران شیعی مطرح شده است.

سپردن مسئولیت مدیریت خانواده به مرد را، بر اساس آیه الرجال قوامون علی النساء، به خاطر وجود خصوصیات طبیعی در مرد مانند ترجیح قدرت علم و تفکر او بر احساسات، طاقت او در انجام کارهای دشوار و همچنین تعهد مرد نسبت به تأمین هزینه‌های زندگی (نفقه) و پرداخت مهریه زنان دانسته‌اند.

درباره گستره قوامیت مردان بر زنان، برخی قوام بودن مردان بر زنان را منحصر به شوهر نسبت به زن ندانسته؛ بلکه آن را حکمی جامع دانسته که برای نوع مردان بر نوع زنان وضع شده است. در مقابل بیشتر مفسران و فقها آیه را مربوط به حوزه خانواده و نه جامعه و منحصر در روابط میان زن و شوهر و مدیریت مرد در خانواده می‌دانند.

تحکیم نهاد خانواده را مهم‌ترین حکمت قوامیت و سرپرستی مردان بر زنان دانسته‌اند.

مفهوم‌شناسی

«الرِّ‌جَالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَیٰ بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ»

«مردان، سرپرست زنانند، به دلیل آنکه خدا برخی از ایشان را بر برخی برتری داده و [نیز] به دلیل آنکه از اموالشان خرج می‌کنند.»[۱]

قوامیت مردان بر زنان حکمی قرآنی است که بر سرپرستی و مدیریت مردان بر زنان[۲] و مسائل سرپرستی در خانواده[۳] اشاره دارد. در آیه الرجال قوامون علی النساء جایگاه، مسئولیت و وظایف مرد در خانواده مطرح شده است. در این آیه همچنین وظایف متقابل زن در مقابل همسر و همچنین راهکار حفظ خانواده از فروپاشی بررسی شده است.[۴]

واژه قوّام سه بار در قرآن [یادداشت ۱]به کار رفته که بر اساس دسته‌بندی راغب اصفهانی به معنای به‌پاخواستن برای انجام کارها به صورت اختیاری و نه با اجبار دیگران و مراعات و محافظت است.[۵] واژه قوام را رساتر و بلیغ‌تر از واژه قَیِّم دانسته‌اند و او را کسی می‌دانند که عهده‌دار مصالح و تدبیر است.[۶] جوادی آملی در تفسیر تسنیم اهمیت استفاده از واژه قوّامون درباره قوامیت مردان بر زنان در آیه ۳۴ سوره نسا را به این دلیل دانسته که در قرآن برای کارهای جزیی و غیر مهم از واژه قیام استفاده شده؛ ولی برای کارهای مهم و حساس مانند اجرای عدالت و حفظ قسط و ازجمله اداره امور خانواده، از واژه قوّام که صیغه مبالغه(که دلالت بر فراوانی دارد) است، استفاده شده است.[۷]

در تعریف قوامیت مرد بر زن گفته شده قوام کسی است که در رسیدگی به امور دیگران خودش به تنهایی و بدون تکیه به دیگری اقدام کند؛ بنابراین قوامون، شوهرانی هستند که بر تدبیر امور زنان و برآوردن نیازهای آنان اشراف دارند.[۸]

رویکردها

درباره چیستی قوامیت مردان در خانواده سه رویکرد کلیِ سرپرستی، کارگزاری و تلفیق سرپرستی و کارگزاری، در میان متفکران شیعی مطرح شده است.

سرپرستی و ریاست

بسیاری از متفکران و مفسران شیعی چون شأن مرد را شأن مدیریت خانواده دانسته‌اند، از مفهوم قوامون تحت عناوینی چون سرپرستی و قیمومت،[۹] ولایت،[۱۰] سلطه[۱۱] و حاکمیت مرد بر زن[۱۲] یاد کرده‌اند.

در این میان تعبیر سرپرستی و قیمومت را مناسب‌تر دانسته‌اند؛ چراکه ولایت، سلطه شخص بر مال و جان دیگری است، در حالی که مرد هیچ ولایتی بر جان و مال زن ندارد.[۱۳] همچنین زن را تحت سلطه و حاکمیت مرد دانستن، تصوری مربوط به سده‌های پیشین و دروان پیش از از اسلام دانسته شده است. بر این اساس از دید اسلام و در جهان امروز زن و مرد مُکمِّل همدیگر هستند و ریاست مرد بر خانواده، بیشتر انجام یک وظیفه اجتماعی است و زن همکار او است نه یک فرمان‌بردار مطلق.[۱۴]

مصطفی محقق داماد با نگرشی حقوقی به ریاست مرد بر خانواده می‌نویسد: «اگرچه به موجب تعلیمات اسلامی هر یک از زن و مرد نسبت به همدیگر حقوقی دارند و مجاز به تجاوز به حق دیگری هم نیستند؛ ولی در عین حال برای خانواده به عنوان یک جامعه کوچک مرد را رئیس قرار داده است. وی منظور از ریاست را تصمیم‌گیری نهایی در امور خانواده و مراعات مصالح آن دانسته که برخی را قانون‌گذار مشخص کرده مانند انتخاب محل سکونت و مواردی که قانون پیش‌بینی نکرده، مطابق عرف و عادت عقلایی معین می‌شود.[۱۵]

ماهیت حقوقی ریاست مرد بر خانواده (حق یا تکلیف)

در میان کسانی که قوامیت را به معنای ریاست و سرپرستی مرد بر خانواده دانسته‌اند، سه رویکرد کلی وجود دارد.

  • برخی از نظریه‌پردازان قوامیت و به عبارتی ریاست مرد بر خانواده را حقی دانسته‌اند که خدا به مرد اعطا کرده است.[۱۶] بر اساس این دیدگاه مرد در اِعمال یا عدم اِعمال این حق و حتی واگذاری آن آزاد خواهد بود.[۱۷]
  • در مقابل دیدگاه فوق بسیاری از محققان قوامیت مرد بر خانواده را وظیفه‌ای می‌دانند که بر عهده مرد گذاشته شده است.[۱۸] بر اساس این دیدگاه ریاست خانواده حقی نیست که به مرد داده شده و زن از آن محروم شده باشد؛ بلکه به اجرای یک وظیفه اجتماعی شبیه است و ملزم به اجرای آن است و فقط در صورت عدم توانایی او بر انجام این وظیفه در مواردی مانند حجر یا سفه، این مسئولیت از او سلب خواهد شد.[۱۹]
  • دکتر کاتوزیان با نگرشی متفاوت ریاست مرد را وضعیتی شبیه حضانت می‌داند که از یک‌سو چه در ارتباط باهمسر (قوامیت) و چه در ارتباط با فرزندان (ولایت) تکلیفی در جهت حمایت، نظارت و حفظ مصلحت خانواده است و از دیگر سو با در نظر گرفتن امتیازات ناشی از این اقتدار قانونی و روانبودن ممانعت دیگران از آن، چهره‌ای از حق به خود می‌گیرد؛ بنابراین ریاست مرد بر خانواده به صورت آمیزه‌ای از حق و تکلیف جلوه‌گر می‌شود.[۲۰]

کارگزاری و خدمت‌گزاری

برخی از مفسران قوامیت را به مفهوم قیام به امر، مراقبت، تکفل امور زنان و کارگزاری دانسته‌اند.[۲۱] به نظر این گروه، آیه قوامیت فقط بر قیام کردن به امور زنان و نه سلطه بر آنها دلالت دارد.[۲۲] در این دیدگاه تحلیل گروه نخست را (سرپرستی و قیمومت) ناشی از عرف حاکم بر جامعه می‌دانند نه قرآن.[۲۳] صادقی تهرانی در تفسیر الفرقان بر این باور است که قوامون به معنای مراقبت نیکو از زنان و حفظ و حراست شایسته از آنان است و این قوامیت نشانه برتری گروه مردان بر زنان نیست و هیچ‌گونه ولایتی برای مردان بر زنان مقرر نکرده است.[۲۴]

ریاست و خدمت‌گزاری

برخی دیگر از مفسران با تلفیق دو دیدگاه قبلی (ریاست و کارگزاری) بر این باورند که قوامیت فقط سرپرستی به معنی امر و نهی نیست؛ بلکه اعتنا به شأن زنان و رسیدگی به امورشان نیز است.[۲۵]

مبانی

سپردن مسئولیت و مدیریت خانواده به مرد را بر اساس آیه ۳۴ سوره نساء به دو سبب دانسته‌اند. بسیاری از مفسران با استناد به دو فراز «بِما فَضَّلَ اللهُ بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ» و «وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ» معتقدند: به خاطر وجود خصوصیات فیزیکی و طبیعی در مرد مانند ترجیح قدرت علم و تفکر او بر نیروی عاطفه و احساسات،[۲۶] طاقت او در انجام کارهای دشوار[۲۷] و همچنین تعهد مرد در برابر زن و فرزندان نسبت به پرداختن هزینه‌های زندگی آبرومندانه (نفقه) و پرداخت مهریه زنان، خداوند سرپرستی خانواده را به عهده مردان قرار داده است.[۲۸]

فضیلت مرد بر زن

برخی از مفسران با توجه به واژه «فَضَّلَ اللهُ» در آیه بر این باورند که خداوند مردان را برتر از زنان قرار داده است و زنان باید به دلیل همین فضیلت از شوهران خود اطاعت کنند و تحت سلطه مردان قرار گیرند.[۲۹] در مقابل،‌ دیگر مفسران بر این باورند که از این آیه برتری تمام مردان بر تمام زنان استفاده نمی‌شود؛[۳۰] چراکه ضمیر «هم» در واژه «بعضهم» هم به مردان برمی‌گردد و هم به زنان و اگر خداوند قصد برتری همه مردان را بر همه زنان داشت باید از تعبیر «بما فَضّلهم علیهنّ» استفاده می‌کرد.[۳۱] بر اساس این نظر سپردن مسئولیت مدیریت خانواده به مردان به دلیل بالاتر بودن مردان از لحاظ شخصیت انسانی نیست؛ بلکه به دلیل آمادگی جسمانی آنان است و برتری انسان‌ها صرفا به خاطر ایمان، تقوی، علم و جهاد آنان است. پس، همانطور که ممکن است شخصیت معنوی و علمی یک معاون از رئیس خودش بالاتر باشد، ممکن است شخصیت انسانی و معنوی و علمی زنی از شوهرش نیز بالاتر باشد.[۳۲]

گستره

درباره گستره قوامیت مردان بر زنان دو دیدگاه وجود دارد. دیدگاه اول مربوط به کسانی است که منظور از واژه‌های «الرجال» و «النساء» در آیه الرجال قوامون علی النساء را، مردان و زنان و نه زن و شوهر می‌دانند.[۳۳] بر اساس این دیدگاه قیم بودن مردان بر زنان منحصر به شوهر نسبت به زن نیست؛ بلکه حکمی جامع است که برای نوع مردان بر نوع زنان وضع شده است.[۳۴] برخی با توسل به این نظر اموری مانند نبوت، ولایت، حکومت و قضاوت که حیات جامعه به آن بستگی دارد را در دست مردان می‌دانند.[۳۵]

در مقابل بیشتر مفسران و فقها آیه را مربوط به حوزه خانواده و نه جامعه و منحصر در روابط میان زن و شوهر و مدیریت مرد در خانواده می‌دانند.[۳۶] این دسته از نظریه‌پردازان به دلائلی از جمله این بخش از آیه «بما انفقوا من اموالهم» که به پرداخت نفقه از سوی شوهر به زن خود و نه به همه زنان اشاره دارد، استناد کرده‌اند.[۳۷] علاوه بر این موارد نقض متعددی بر نظریه گروه اول وارد کرده‌اند مانند عدم قوامیت برادر بر خواهر و ولایت مادر بر فرزندان خود.[۳۸]

در این میان جوادی آملی از مفسران معاصر با تلفیق دو دیدگاه فوق بر این باور است، اگرچه مورد آیه درباره سرپرستی مرد درون خانواده است؛ ولی چون تعلیل آیه عمومیت دارد، رهبری جامعه را نیز دربرمی‌گیرد؛ بنابراین باید گفت به دلیل برتری تکوینی و طبیعی مرد، باید رهبر و حاکم جامعه مرد باشد.[۳۹]

محدوده سرپرستی مرد درون خانواده

درباره محدوده قوامیت مرد در درون خانواده نیز چند نگرش وجود دارد. بسیاری از مفسران با استناد به اطلاق موجود در آیه محدودیتی برای سرپرستی و مدیریت مرد در خانواده تصور نکرده‌اند و معتقدند زن موظف به اطاعت مطلق از شوهر خود است.[۴۰] در مقابل بسیاری از فقها دایره قوامیت مرد بر زن را منحصر به روابط زناشویی کرده و قوامیت مرد را به اموری از جمله وجود حق طلاق در دست او، اطاعت زن از شوهر در فراش و تامین نفقه محدود کرده‌اند و در سایر موارد آن دو را مساوی دانسته‌اند.[۴۱]

سید محمدحسین فضل‌الله در این باره می‌گوید: «برخی در مصداق ریاست مرد بر زن توسعه می‌دهند تا شامل هر چیزی بشود، به طوری که مرد قائم به کارها و امور مختلف زن گردد و زن هیچ ولایت و ریاستی بر امور خویش نداشته باشد؛ ولی به نظر ما ریاست مختص به دایره زوجیت و رابطه همسری است و اسلام بر زن فرض نکرده که از شوهر به طور مطلق اطاعت کند، به گونه‌ای که تفکّر و خواست او در زندگی خصوصی و اجتماعیش مختل شود.»[۴۲]

در این میان حقوق‌دانان شمول این قوامیت را وابسته به عرف دانسته‌اند. بر اساس این نگرش محدوده ریاست مرد بر خانواده تابع عادات و رسوم هر اجتماع و بر اساس مصالح متفاوت است.[۴۳]

مصلحت و حکمت‌

مصحلت عام تحکیم نهاد خانواده را مهم‌ترین حکمتِ قوامیت و سرپرستی مردان بر زنان دانسته‌اند. بر اساس این نظر هر چیزی که موجب تحکیم و تثبیت نهاد خانواده شود، مورد اهتمام شارع خواهد بود؛ به همین دلیل خداوند با توجه به ویژگی‌های طبیعی مردان، وظیفه تأمین نیازهای خانواده (نفقه) و مدیریت آن را به عهده مردان گذاشته است و در مقابل از زنان نیز خواسته است جهت تحکیم نهاد خانواده با مردان همراهی نمایند که از جمله زندگی مشترک زوج و زوجه در منزلی است که مرد تعیین می‌کند، البته به شرطی که متناسب با شأن زوجه باشد.[۴۴]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. سوره نساء، آیه ۳۴.
  2. رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۴، ص۱۱۷.
  3. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۳۶۹.
  4. مصطفوی فرد، «رویکرد اندیشوران شیعه به مفهوم قوامیت مرد در آیه ۳۴ سوره نسا»، ص۸۲.
  5. راغب اصفهانی، مفردات، ذیل واژه قوم.
  6. بغوی، معالم التنزیل، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۶۱۱.
  7. جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۹ش، ج۱۸، ص۵۵۱.
  8. جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۹ش، ج۱۸، ص۵۴۹.
  9. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۳۴۳؛ قرشی بنایی، احسن الحدیث، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۳۵۴؛ مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۷۳.
  10. مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۳۱۵؛ فاضل مقداد، کنز العرفان، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۲۱۱.
  11. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ۶۸.
  12. فیض کاشانی، الاصفی فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۲۱۸.
  13. کاتوزیان، حقوق مدنی: خانواده، ۱۳۸۰ش، ج۱،‌ص۲۲۶.
  14. کاتوزیان، حقوق مدنی: خانواده، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۲۰۲؛ مقدادی، «ریاست مرد در رابطه زوجیت»، ص۱۰۶-۱۱۰.
  15. محقق داماد، بررسی فقهی حقوق خانواده، ص۲۸۸.
  16. مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۷۴؛ مطهری، یادداشت‌های استاد مطهری، ۱۳۸۵ش، ج۵، ص۱۴۵؛ حکیمی، دفاع از حقوق زن، ۱۳۸۷ش، ص۶۷.
  17. امامی، حقوق مدنی، ۱۳۶۸ش، ج۴، ص۳.
  18. جوادی آملی، زن در آیینه جمال و جلال، ۱۳۸۶ش، ص۳۲۶؛ هاشمی رفسنجانی، تفسیر راهنما، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۳۶۵؛ کاتوزیان، حقوق مدنی در نظم حقوقی کنونی، ۱۳۷۸ش، ص۶۷۶.
  19. امامی، حقوق مدنی، ۱۳۶۸ش، ج۴، ص۱۱.
  20. کاتوزیان، حقوق مدنی: خانواده، ۱۳۷۱ش، ص۶۷۶.
  21. صادقی تهرانی، الفرقان، ۱۳۶۵ش، ج۷، ص۳۸.
  22. مصطفوی،‌ تفسیر روشن، ۱۳۸۰ش، ج۵، ص۳۶۰.
  23. مهریزی، شخصیت و حقوق زن در اسلام، ۱۳۸۶ش، ص۲۵۸.
  24. صادقی تهرانی، الفرقان، ۱۳۶۵ش، ج۷، ص۳۶-۳۸.
  25. مکارم شیرازی،‌ تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۳۷۰؛ بلاغی، حجة التفاسیر، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۳۹؛ فضل الله، من وحی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۷، ص۲۲۹-۲۳۰.
  26. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۶۸-۶۹؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۳۷۰.
  27. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۳۴۳.
  28. مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۳۱۵؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۳۷۰؛ قرشی بنایی، احسن الحدیث، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۳۵۵.
  29. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۶۸-۶۹؛ انصاری، کشف الاسرار،‌ ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۴۹۲-۴۹۳؛ فاضل مقداد، کنز العرفان، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۲۱۱.
  30. صادقی تهرانی، الفرقان، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۳۸.
  31. مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۳۱۵.
  32. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۳۷۱؛ رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۴، ص۱۱۹.
  33. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۳۴۳؛ قرشی بنایی، تفسیر احسن الحدیث، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۳۵۴-۳۵۵؛ موسوی گلپایگانی، کتاب القضاء، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۴۴.
  34. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۳۴۳.
  35. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۳۴۳؛ شریف لاهیچی، تفسیر شریف لاهیجی، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۴۶۹؛ ابن شهر آشوب، متشابه القرآن و مختلفه، ۱۳۶۹ق، ج۲، ص۲۸.
  36. منتظری، دراسات فی الولایة الفقیه، ۱۴۰۹، ج۱، ص۳۵۰؛ صادقی تهرانی، «گفتگو با آیت الله دکتر صادقی تهرانی»، ص۲۷۶؛ هاشمی رفسنجانی، تفسیر راهنما، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۳۰۱؛ جوادی آملی، زن در آینه جمال و جلال، ۱۳۸۶ش، ص۳۲۵.
  37. منتظری، دراسات فی الولایة الفقیه، ۱۴۰۹، ج۱، ص۳۵۰.
  38. مروی، «سرپرستی خانواده با نگاه به آیه ۳۴ سوره نساء»، ص۱۱۰.
  39. جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۹ش، ج۱۸، ص۵۵۴.
  40. شریف لاهیچی، تفسیر شریف لاهیجی، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۴۶۹؛ ابن شهر آشوب، متشابه القرآن و مختلفه، ۱۳۶۹ق، ج۲، ص۲۸؛ نجفی، جواهر الکلام، ج۳۱، ص۱۴۷.
  41. مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۳۱۵؛ طوسی، التبیان، ج۳، ص۱۹۰؛ ابن براج، المهذب، ۱۴۰۶ق، ج۲، ۲۲۵.
  42. فضل الله، تأملات اسلامیة حول المرأة، ۱۴۲۱ق، ص۱۱۳
  43. کاتوزیان، حقوق مدنی: خانواده، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۲۲۶؛ یثربی قمی، حقوق خانواده، ۱۳۸۷ش، ۱۰۳.
  44. شعبان‌پور، «تبیین مؤلفه‌های قرآنی قوامیت مردان با تأکید بر کاربست سنجه‌های مصلحت در فقه شیعه»، ص۷۴-۷۷.

یادداشت

  1. آیات۱۳۵ و ۳۴سوره نساء، و ۸ سوره مائده

منابع

  • ابن براج، عبدالعزیز، المهذب، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۰۶ق.
  • ابن شهر آشوب، محمد بن علی، متشابه القرآن و مختلفه، قم، بیدار، ۱۳۶۹ق.
  • امامی، سید حسن، حقوق مدنی، تهران، کتاب‌فروشی اسلامیه، ۱۳۶۸ش.
  • انصاری، عبد الله بن محمد، کشف الاسرار و عده الابرار، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۱ش.
  • بغوی، حسین بن مسعود، معالم التنزیل، بیروت،‌ دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
  • بلاغی، عبدالحجه، حجة التفاسیر، قم، حکمت، ۱۳۸۶ش.
  • جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، قم، مرکز علوم وحیانی اسراء،
  • جوادی آملی، عبدالله، زن در آیینه جلال و جمال، تهران، مرکز نشر فرهنگی رجا، ۱۳۷۲ش.
  • حکیمی، محمد، دفاع از حقوق زن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۷ش.
  • راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ قرآن، بیروت،‌ دار الشامیه، ۱۴۱۲ق.
  • رضایی اصفهانی، محمدعلی، تفسیر قرآن مهر، قم، پژوهش‌های تفسیر و علوم قرآن، ۱۳۸۷ش.
  • شریفی لاهیچی، محمد بن علی، تفسیر شریف لاهیجی، تهران، نشر داد، ۱۳۷۳ش.
  • شعبان‌پور، محمد و زهرا بشارتی و محمدمهدی ولدخانی، «تبیین مؤلفه‌های قرآنی قوامیت مردان با تأکید بر کاربست سنجه‌های مصلحت در فقه شیعه»، در دوفصلنامه علمی فقه و حقوق خانواده، شماره ۷۰، ۱۳۹۸ش.
  • صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن و السنة،‌ قم، فرهنگ اسلامی، ۱۴۰۶ق.
  • صادقی تهرانی، محمد، «گفتگو با آیت الله دکتر محمد صادقی تهرانی»، در مجله پژوهش‌های قرآنی، شماره‌های ۲۵-۲۶، ۱۳۸۰ش.
  • طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق.
  • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش.
  • طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت،‌ دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله، کنز العرفان فی فقه القرآن، تهران، مرتضوی، ۱۳۷۳ش.
  • فضل الله، سید محمدحسین، تأملات اسلامیة حول المرأة، بیروت،‌ دار الملاک، ۱۴۲۱ق.
  • فضل الله، محمد حسین، من وحی القرآن، بیروت،‌ دار الملاک، ۱۴۱۹ق.
  • فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، الاصفی فی تفسیر القرآن، قم، مرکز النشر التابع لمکتب الإعلام الإسلامی، ۱۴۱۸ق.
  • قرشی بنابی، علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بعثت، ۱۳۷۵.
  • کاتوزیان، ناصر، حقوق مدنی در نظم حقوق کنونی، تهران، میزان و دادگستر، ۱۳۷۸ش.
  • کاتوزیان، ناصر، حقوق مدنی: خانواده، تهران، سهامی انتشار، ۱۳۸۰ش.
  • مدرسی، سید محمدتقی، من هدی القرآن، تهران،‌دار محبی الحسین، ۱۴۱۹ق.
  • مروی، محمدعلی، «سرپرستی خانوداه با نگاهی به آیه ۳۴ سوره نسأ» در مجله معرفت، شماره ۱۲۲، سال ۱۳۸۶ش.
  • مصطفوی فرد، حامد و حمید ایماندار، «رویکرد اندیشوران شیعه به مفهوم قوامیت مرد در آیه ۳۴ سوره نساء»در مجله آموزه‌های قرآنی دانشگاه علوم اسلامی رضوی، شماره ۲۶، ۱۳۹۶ش.
  • مصطفوی، حسن، تفسیر روشن، تهران، مرکز نشر کتاب، ۱۳۸۰ش.
  • مطهری، مرتضی، یادداشت‌های استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، ۱۳۸۵ش.
  • مغنیه، محمدجواد، التفسیر الکاشف، قم،‌ دار الکتاب الاسلامی، ۱۴۲۴ق.
  • مقدادی، محمدمهدی، «ریاست مرد در رابطه زوجیت»، در مجله نامه مفید، شماره ۳۳، ۱۳۸۱ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ش.
  • منتظری، حسینعلی، دراسات فی الولایه الفقیه و فقه الدوله الاسلامیه، قم، نشر تفکر، ۱۴۰۹ق.
  • مهریزی، مهدی، شخصیت و حقوق زن در اسلامی، تهران، انتشارات علمی فرهنگی، ۱۳۹۰ش.
  • موسوی گلپایگانی، سید محمدرضا، کتاب القضاء، قم، خیام، ۱۴۱۳ق.
  • نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، بیروت،‌ دار احیا التراث العربی، ۱۴۰۴ق.
  • هاشمی رفسنجانی، اکبر، تفسیر راهنما، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۶ش.
  • یثربی قمی، سید علی‌محمد، حقوق خانواده، تهران، سمت، ۱۳۸۷ش.

پیوند به بیرون