قارون
از ثروتمندان بنیاسرائیل | |
اطلاعات کلی | |
---|---|
نام کامل | قارون بن یَصْهُر |
خویشاوندان سرشناس | حضرت موسی(ع) |
زادگاه | مصر |
محل زندگی | مصر • صحرای سینا |
اطلاعات دیگر | |
فعالیتها | عدم پرداخت زکات • تهمت به موسی(ع) • اذیت موسی(ع) • جدایی از توبهکنندگان |
مرتبط | فرعون • هامان |
قارون بن یَصْهُر از افراد ثروتمند بنیاسرائیل که قرآن او را در بدکاری در ردیف فرعون و هامان شمرده است. وی ابتدا از مخالفان اصلی حضرت موسی(ع) بود، اما در نهایت به او ایمان آورد و به همراه بنیاسرائیل، مصر را ترک کرد. با گذشت زمان، قارون شروع به نافرمانی نمود و همین امر موجب عذاب الهی و مرگ او گردید. در تورات داستان قارون و جدالش با حضرت موسی(ع) آمده است.
شخصیتشناسی
قارون بن یَصْهُر[۱] از جمله افراد مشهور زمان حضرت موسی(ع) که چهار بار در قرآن از او نام برده شده است.[۲]
با اینکه قارون از بنی اسرائیل[۳] و طبق برخی منابع پسر عموی حضرت موسی[۴] و طبق برخی منابع دیگر پسر خاله[۵] وی به شمار میرفت، اما از مخالفان حضرت موسی(ع) بود. قرآن او را در بدکاری در ردیف فرعون و هامان قرار داده است: «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسی بَِایتِنَا وَ سُلْطَانٍ مُّبِینٍ*إِلی فِرْعَوْنَ وَ هَامَانَ وَ قَارُونَ فَقَالُواْ سَاحِرٌ کذَّاب؛ و به راستی موسی را با معجزات خود و برهانی آشکار فرستادیم،* به سوی فرعون و هامان و قارون، ولی [آنان] گفتند: (موسی) جادوگری بسیار دروغگوست».[۶] برخی منابع قارون را عامل فرعون بر بنیاسرائیل دانستهاند که بر ایشان ظلم بسیار کرد.[۷] برخی از مفسران، قارون را از جمله مصادیق آیه: «الَّذِینَ آذَوْا مُوسی؛ کسانی که موسی را اذیت کردند»[۸] دانستهاند.[۹]
ثروت قارون
- «(روزى قارون) با تمام زينت خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها كه خواهان زندگى دنيا بودند گفتند: «اى كاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نيز داشتيم! كه بهترين لذات دنيا مال اوست.»[۱۰]
قرآن؛ ثروت قارون را چنین توصیف میکند: «وَ آتَیناهُ مِنَ الْکنُوزِ ما إِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِی الْقُوَّةِ؛ ما آنقدر از گنجها به او داده بودیم که حمل کلیدهای آن برای یک گروه زورمند مشکل بود».[۱۱] [یادداشت ۱] همچنین آیه: «قارون با زیور و تجمل بر قومش وارد شد.»[۱۴] نشان میدهد او در آشکار ساختن ثروت خود و فخر فروشی به آن، ابائی نداشت. این نوع تعبیرات قرآن -که به همین اندازه نیز در قرآن کمنظیر است- به همراه انبوهی از نقلها و گفتارهای تاریخی پیرامون ثروت قارون، او را به عنوان نمادی از ثروتمندی مطرح ساخته است. این رویکرد در شعر و ادبیات فارسی نیز تبلور بسیاری داشته و بسیاری از شاعران، از این نماد استفاده کردهاند:
ایمان به حضرت موسی(ع)
قارون قبل از کوچ بنیاسرائیل به سمت سرزمین موعود، به موسی(ع) ایمان آورد و با گذشت زمان، صاحب موقعیتی در میان یهودیان شد و حتی او را عالم به تورات نیز دانستهاند.[۱۷] قارون دارای صدای زیبایی بود و تورات را به زیبایی برای یهودیان میخواند.[۱۸] قارون به همراه بنیاسرائیل، مصر را ترک کرد و به سمت سرزمین موعود حرکت کرد؛ اما به جهت نافرمانی در جنگ، خداوند آنها را سالها در بیابان سرگردان ساخت.[۱۹]
نافرمانی و عذاب الهی
با گذشت زمان، قارون شروع به نافرمانی کرده و موجب خشم خداوند و پیامبرش شد. از مجموع آیات قرآن به دست میآید که سرکشی او بیشتر به جهت غرور و تکبر بوده است.[۲۰]
قرآن، عذاب الهی که موجب نابودی قارون شد را چنین نقل میکند: «فخََسَفْنَا بِهِ وَ بِدَارِهِ الْأَرْضَ؛ پس او و خانهاش را در زمین فرو بردیم»[۲۱]
روایات، مواردی را تجلی نافرمانی قارون دانستهاند:
«زمانی که زکات بر بنیاسرائیل واجب شد؛ قارون به نزد حضرت موسی(ع) آمد و توافق کرد... زکات بدهد. سپس به خانه رفت و بعد از حساب، مبلغ زکات را بسیار بالا دانست.... گروهی از بنی اسرائیل (که طرفدار خودش بودند) را جمع کرده و گفت:ای بنیاسرائیل؛ موسی شما را به کارهایی فرمان داد که اطاعت او کردید و اکنون میخواهد مالهای شما را بگیرد.... فلان روسپی را بیاورید و حقوقی برایش مقرر کنید تا موسی را متهم کند....
موسی گفت:... هر که زنا کند در حالی که زن دارد؛ سنگسارش کنیم تا بمیرد.
قارون به موسی گفت: حتی اگر تو این اعمال را انجام داده باشی؟!
موسی: حتی اگر من آنها را انجام دهم.
قارون: بنیاسرائیل گمان میکنند با فلان روسپی؛ زنا کردهای.
موسی: او را بیاورید. اگر چنین گفت میپذیرم. سپس آن زن را آوردند.
موسی: آنچه اینان میگویند را میپذیری؟
زن: نه، دروغ گفتهاند. آنها برای من مزدی قرار دادند تا تو را متهم کنم.... موسی آنها را نفرین کرد و زمین آنها را بلعید».[۲۲]
- جدایی از توبهکنندگان و اذیت موسی(ع)
«بنیاسرائیل در دوران سرگردانی در بیابان؛ مشغول توبه بودند تا خداوند آنان را ببخشد. اما با گذشت زمان؛ قارون از جمع توبهکنندگان جدا شد. حضرت موسی(ع) که قارون را دوست میداشت، به نزد او رفته و گفت:ای قارون. قوم تو در حال توبه هستند و تو از آنها جدا شدی. به آنها بپیوند که در غیر این صورت عذاب الهی شامل حال تو خواهد شد. قارون گفتار او را به تمسخر گرفت.... قارون دستور داد که بر روی موسی(ع) خاکستر بریزند.... زمین، قارون را به همراه اموال و قصرش به درون خود برد.[۲۳]
با اینکه قرآن، از ذکر محل وقوع حادثه که در مصر اتفاق افتاده یا در صحرای سینا، ساکت است ولی از روایات، تفاسیر و تورات برمیآید که عذاب خداوند در صحرای سینا بر قارون اتفاق افتاده است.[یادداشت ۲]
قارون در تورات
تورات از قارون با نام «قورَح» یاد کرده است. بنابر تورات؛ قارون و پیروانش معتقد بودند که خدواند در میان بنیاسرائیل بوده و دیگر نیازی به ریاست و نبوت موسی و هارون نیست: «(قارون) با اشخاصی که از فرزندان ییسرائل (اسرائیل) یعنی دویست و پنجاه نفر... علیه مُشه (موسی) قیام نمودند. * بر ضد مُشه (موسی) و اَهَرُون (هارون) اجتماع نموده به آنها گفتند (فخر فروشی) برای شما کافی است چون که جمعیت تماماً مقدس هستند و خداوند در میان آنهاست چرا بر جمعیت خداوند فخر میفروشید؟»[۲۵]
قارون و اقوامش دارای موقعیت مناسبی بوده و حتی خداوند انجام برخی اعمال عبادی را بر عهده آنان سپرده بود: «(موسی در خطاب به قارون و پیروانش) آیا از برای شما کم است که خداوندِ ییسرائل (اسرائیل) شما را از جمعیت ییسرائل جدا ساخته تا شما را مقرب درگاه خود کند و خدمت میشکان خداوند را انجام دهید و جلو جمعیت ایستاده برای آنها خدمت نمایید؟ *و (به خصوص) تو و برادرانت فرزندان لِوی (خاندان قِهات) را همراه تو مقربتر نمود؟ (حالا) خواستار کوهِن (کاهن) شدن هم هستید؟»[۲۶]
در نهایت؛ خداوند قارون و پیروانش را به جهت نافرمانی و مشکلات مهمی که به وجود آوردند، دچار عذاب الهی کرد: «زمینی که زیر (پای) آنها بود شکافته شد. * آن زمین دهان خود را باز کرده آنها و خانهها و تمام اشخاصی را که متعلق به قُورَح (قارون) بودند و همه دارایی آنها را بلعید.* آنها و هرچه داشتند زنده به گور رفتند و از میان جماعت نابود شدند و (شکاف) زمین بر روی آنها بسته شد».[۲۷]
پانویس
- ↑ طبری، تاریخ طبری،۱۳۸۷ق، ج ۱،ص ۴۴۳
- ↑ سوره قصص، آیات ۷۶ و ۷۹؛ سوره عنکبوت، آیه ۳۹؛ سوره غافر، آیه ۲۴.
- ↑ سوره قصص، آیه ۷۶.
- ↑ ابن أبی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۹، ص۳۰۰
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۴۱
- ↑ غافر، ۲۳-۲۴.
- ↑ بغوی، معالم التنزیل، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۵۴۳
- ↑ سوره احزاب، آیه ۶۹.
- ↑ زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷، ج۳، ص۵۶۳.
- ↑ سوره قصص، آیه۷۹.
- ↑ سوره قصص، آیه ۷۶.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴، ج۱۶، ص۱۵۳
- ↑ شیخ طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۸، ص۱۷۶.
- ↑ سوره قصص، آیه ۷۹.
- ↑ حافظ، دیوان حافظ، ۱۳۷۹ش، غزل شماره ۵۴.
- ↑ حافظ، دیوان حافظ، ۱۳۷۹ش، غزل شماره ۵
- ↑ شیخ طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۸، ص۱۷۵.
- ↑ ابن کثیر، البدایةوالنهایة، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۰۹.
- ↑ سوره مائده، آیات ۲۴-۲۶.
- ↑ طبرسی، جوامع الجامع، ۱۳۷۷ش، ج۳، ص۲۳۲.
- ↑ سوره قصص، آیه ۸۱.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۴۴۷؛ ابن اثیر، الکامل، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۲۰۵.
- ↑ قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴، ج۲، ص۱۴۵.
- ↑ قرشی، قاموس قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۳۱۲
- ↑ کتاب مقدس، کتاب اعداد، باب ۱۶، آیات ۲-۳.
- ↑ کتاب مقدس، کتاب اعداد، باب ۱۶، آیات ۹-۱۰.
- ↑ کتاب مقدس، کتاب اعداد، باب ۱۶، آیات ۳۱-۳۳.
یادداشت
- ↑ در معنای این آیه اختلاف وجود دارد؛ برخی از مفسران تعبیر «مَفاتِحَ» را اشاره به اصل صندوقها دانستهاند. به این ترتیب مفهوم آیه چنین میشود که قارون آن قدر طلا و نقره و اموال گرانبها و قیمتی داشت که صندوق آنها را، گروهی از مردان نیرومند به زحمت جابجا میکردند.[۱۲]برخی نیز این تعبیر را اشاره به کلید صندوقها دانستهاند.[۱۳]
- ↑ برخی از محققان احتمال دادهاند این وقائع در مصر اتفاق افتاده و قارون در مصر دچار عذاب الهی گردیده است: «بنیاسرائیل در صحرای سینا به صورت بیابان گرد زندگی میکردند و وسیلهای برای کسب ثروت زیاد در آنجا فراهم نبود. همچنین بنیاسرائیل در صحرای سینا خیمهها و چادرها زده بودند و خیمه اجتماع مجلس شوری و قضاوت و غیره آنان بود ولی لفظ «فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْأَرْضَ» نشان میدهد که قارون کاخ مجلّلی داشته است؛ لذا احتمال دارد که قضیه قارون در مصر اتفاق افتاده باشد.[۲۴]
منابع
- ابنابیحاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق: اسعد محمد الطیب، عربستان سعودی، مکتبة نزار مصطفی الباز، چاپ سوم، ۱۴۱۹ق.
- ابناثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
- ابنکثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق.
- بغوی، حسین بن مسعود، معالم التنزیل فی تفسیر القرآن، تحقیق: عبدالرزاق المهدی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.
- تورات، ترجمه انجمن کلیمیان ایران.
- حافظ، شمس الدین محمد، دیوان حافظ شیرازی، تهران، جمهوری، ۱۳۷۹ش.
- زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق.
- شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، با مقدمه: شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق: احمد قصیرعاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
- طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: محمدجواد بلاغی، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ق.
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق: محمد أبو الفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق.
- قرشی، سید علیاکبر، قاموس قرآن، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ ششم، ۱۳۷۱ق.
- قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، تحقیق و تصحیح: موسوی جزائری، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۴۰۴.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.