قحطانیان

مقاله نامزد خوبیدگی
از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از قحطانی)
قحطانیان
اطلاعات کلی
نامقحطانیان
نام‌های دیگرعرب عاربه، عرب باقیه، عرب سامی
نسبقحطان بن عابر از فرزندان با واسطه حضرت نوح
نژادعرب قحطانی
صدر خاندانقحطان بن عابر بن شالخ بن أرفخشد بن سام بن نوح
خاستگاهکنار رود فرات یا منطقه بابِل و یا شمال جزیره
عصرجاهلیت و اسلام
زمان اسلام آوردنصدر اسلام
مکان استقرارجنوب شبه جزیره عربستان
حکومت
نام حکومتقَتبان «قرن ششم قبل از میلاد»، حَضرموت، حِمیریان و سَبائیان


قَحْطانیان یا عرب قَحْطانی، یکی از نسب‌های دور اعراب در کنار عدنانیان است. به آنان عرب عاربه و اصیل نیز گفته می‌شود. نیای بزرگ آنها قحطان بن عابر از فرزندان حضرت نوح(ع) است؛ چنان‌که برخی وی را از نسل حضرت ابراهیم(ع) یا حضرت هود(ع) و یا خود حضرت هود دانسته‌اند.

قحطان به همراه قوم خود، از منطقه بابِل یا شمال شبه‌جزیره، به منطقه یمن رفت. قبائل قحطانی در این منطقه حکومت‌هایی را همچون مَعین، قَتبان، حِمیریان و سَبائیان تشکیل دادند و تمدن‌های یمن و فعالیت‌های عمرانی قبل از اسلام، مربوط به قحطانیان بوده است.

برخی از قبائل قحطانی پس از انحطاط دولت‌های جنوب و ویرانی سد مأرب از یمن مهاجرت کرده و در مناطق مختلف شبه جزیره عرب منتشر شدند از جمله قبیله خُزاعه به منطقه مکه و اوس و خزرج به یثرب، مهاجرت کردند.

عده‌ای از قبائل قحطانی واقع در یمن، در صدر اسلام به دست امام علی(ع) مسلمان شده و همواره از دوستداران آن حضرت محسوب می‌شدند. پس از رحلت پیامبر(ص) اکثر هواداران علی(ع) از قبائل قحطانی بودند؛ همانطور که در همراهی امام حسین(ع) در واقعه عاشورا نیز نقش داشتند.

معرفی اجمالی

قحطانیان یا عرب قحطانی[۱] یکی از نسب‌های دور اعراب[۲] و از قبایل عرب هستند که برخلاف عرب بائده [یادداشت ۱] توانستند در کنار عدنانیان خود را در جزیره العرب ماندگار سازند و تمامی اعراب به این دو اصل برمی‌گردند و عرب باقیه نام گرفتند.[۳] آنان همزمان با ظهور اسلام در شبه جزیره عربستان می‌زیستند.[۴]

قحطانیان به عنوان عرب عاربه دومین طبقه از طبقات عرب بعد از عرب بائده و قبل از عرب مستعربه شناخته می‌شوند.[۵] از آنان به واسطه مقایسه با اعراب بائده، عرب باقیه یاد شده است؛[۶] چنان‌که به لحاظ سکونت در جنوب شبه جزیره و در یمن به اعراب جنوبی و یا یمانی شناخته شده و در مقایسه با عدنانیان که پیشینه‌ای غیر عربی داشته و از فرزندان حضرت ابراهیم(ع) به حساب می‌آیند، به عرب عاربه یا عرب اصیل نیز شهرت دارند؛[۷] هر چند برخی عرب بائده را عرب عاربه و اصیل، و قحطانیان و عدنانیان را عرب مستعربه می‌دانند.[۸]

برخی از محققان معتقدند که تقسیم عرب به دو شاخه اصلی قحطانی و عدنانی برای اولین بار در زمان خلیفه دوم برای پرداخت مستمری به وجود آمده است؛ هر چند اساس این تقسیم‌بندی، اصلی قدیمی بوده است؛[۹] اما این تقسیم‌بندی در آثار نسب‌شناسان زمان جاهلیت دیده نمی‌شود و نتیجه چالش‌های حزبی عرب در روزگار اسلام است که برخی سعی نموده‌اند تا سبقه آن را به قبل از اسلام برگردانند.[۱۰]

نسب‌شناسی

قحطان بن عابر[یادداشت ۲] نیای بزرگ قحطانیان از نسل سام بن نوح است که فاصله‌ای در حدود چهار نسل با حضرت نوح(ع) داشت؛[۱۱] به همین جهت قحطانیان را عرب سامی نیز قلمداد می‌کنند.[۱۲] برخی قحطان را همان یقطان مذکور در تورات دانسته که اعراب به عربی قحطان تلفظ کرده‌اند.[۱۳]

برخی قحطان را پدر یمنیان دانسته‌[۱۴] [یادداشت ۳] و نسب کامل او را قحطان بن عابر بن شالخ بن أرفخشد بن سام بن نوح می‌دانند[۱۵] که البته گاه از پدر قحطان با نام فالغ نیز یاد شده است.[۱۶] عده‌ای وی را از فرزندان حضرت هود(ع)[۱۷] و حتی برخی او را برادر یا خود حضرت هود(ع) دانسته‌اند.[۱۸]

قحطان را در کنار حضرت اسماعیل(ع) نیای تمامی اعراب دانسته‌اند[۱۹] و برخی قحطان را از فرزندان حضرت اسماعیل(ع) دانسته و اسماعیل را نیای تمامی اعراب می‌دانند.[۲۰]

عده‌ای از محققان در ارتباط با تنوع نسب قحطان، برخی از این انتساب‌ها را عاطفی و روانی دانسته‌ و معتقدند که نسب‌شناسان وابسته به قحطانیان این انتساب‌ها را برای رقابت با عدنانیان در مفاخرات قبیله‌گی که با ظهور اسلام و پیامبر(ص) از میان آنها به منزلت بالایی رسیده بودند، به وجود آورده تا خود را به برخی از پیامبران متصل کنند.[۲۱]

قحطان ۳۱ پسر داشت که از میان آنان یعرب و نسل او از شهرت بیشتری برخوردار شدند.[۲۲]

پیشینه

محققان برای خاستگاه قحطانیان مکان‌های مختلفی همچون کنار رود فرات،[۲۳] منطقه بابِل[۲۴] و شمال جزیره[۲۵] را ذکر کرده‌اند. پس از پراکنده شدن فرزندان نوح(ع)[۲۶] قحطان به همراه قوم خود به این مناطق آمده[۲۷] و احتمالاً به کمک نمرود بن کنعان توانست در نواحی یمن به قدرت برسد.[۲۸]

عرب بائده به عنوان اقوام عربی قبل از قحطانیان با سردمداری قوم عاد در جنوب و قوم ثمود در شمال در کنار اقوامی همچون طسم و جدیس و عمالقه در نواحی جنوبی شبه جزیره زندگی می‌کردند.[۲۹] در قرآن به سرنوشت عاد و ثمود و پیامبران آنها اشاره شده است.[۳۰] تمامی این قوم‌های عرب، پیش از آمدن فرزندان قحطان، از بین رفتند.[۳۱]

زبان نخستین قحطانیان را سریانی دانسته‌اند و اولین کسی که به زبان عربی سخن گفت، یعرب بن قحطان بود،[۳۲] به سبب آن که مادر یعرب از قثم عاد و یا عمالقه بود آنان کم‌کم با زبان عربی تکلم کردند.[۳۳]

حکومت‌ها

قحطان و یا پسرش یعرب پس از طوفان نوح و در حدود هزاره دوم قبل از میلاد[۳۴] اولین کسانی بودند که در منطقه یمن حکومت‌هایی را تشکیل داده‌اند.[۳۵] البته برخی بر این اعتقادند که یعرب فرزند باواسطه قحطان بود؛ چنان‌که برادران او همچون عمان و حَضرموت نیز در همان نواحی دست به تأسیس حکومت‌هایی زدند؛[۳۶] به هر حال تمام تمدن‌های یمن و کلیه فعالیت‌های عمرانی این منطقه قبل از اسلام مربوط به قحطانیان بوده است[۳۷] که می‌توان به حکومت‌هایی چون مَعین، «۱۴۰۰ تا ۸۵۰ قبل از میلاد» به عنوان قدیمی‌ترین حکومت، قَتبان «قرن ششم قبل از میلاد»، حَضرموت و حِمیریان و البته سَبائیان اشاره کرد.[۳۸]

سبائیان

سبائیان، از اقوام قحطان و صاحب قدرت و حکمرانی بودند[۳۹] که تمدنی غنی و ایالت‌های پیشرفته داشتند.[۴۰] قرآن از این قوم در ارتباط با شکستن سد مأرب و سیل عرم[۴۱] و نیز ذکر ملکه سبأ و نامه حضرت سلیمان(ع) به او[۴۲] یاد کرده است.[۴۳] از جد بزرگ حکومت‌های سبا در منطقه یمن به فردی با همین نام و از فرزندان باواسطه قحطان و سپس یعرب یاد شده است.[۴۴] [یادداشت ۴] برخی معتقدند که نخستین حکومت‌ها در یمن به دست سبائیان و نه لزوما قحطان و فرزندان او شکل گرفته است؛[۴۵] پس از سبا، حمیر و کهلان، فرزندان او قدرت را به دست گرفتند؛[۴۶] عده‌ای معتقدند که تمامی اعراب جنوبی به این دو شخص برمی‌گردند.[۴۷] قبایل معروف آنان از تیره حمیر، قُضاعه و زیدالجمهور بوده و همدان، طی، مذحج، کِنده، لخم، جذام، اَزد، اوس و خَزرج از نسل کهلان هستند.[۴۸]

از سبائیان تا ۲۳ پادشاه نام برده شده است[۴۹] که در همین منطقه و در حدود ۷۰۰ سال، از ۸۵۰ سال قبل از میلاد تا ۱۱۵ سال قبل از میلاد، حکم رانده‌اند.[۵۰]

در قرون معاصر و طی حفاری «اور» تا حدودی از پیشرفت تمدن سبائیان پرده برداشته شده است که مورخان دوران سبائیان را درخشان‌ترین دوران تمدن دانسته و نفوذ قدرت و گستره فرمانروایی آنان را در حدود یازده قرن پیش از میلاد می‌دانند.[۵۱]

مهاجرت‌ها

گروهی از قحطانیان پس از انحطاط دولت‌های جنوب و ویرانی سد مأرب و سیل عرم و از بین رفتن رونق و رفاه زندگی، از یمن مهاجرت کرده و در تمامی شبه جزیره منتشر شدند که از این میان قبیله خُزاعه به منطقه مکه و قبائل اوس و خزرج به منطقه یثرب رفتند و شاخه‌ای از قبیله ازد به منطقه حیره عراق رفته و دولت لخمیان را تأسیس کردند و قبیله آل‌جفنه به منطقه شامات رفته و در منطقه شرق اردن، سلسله غَسانیان را به وجود آوردند.[۵۲] برخی دلایل دیگری را نیز برای مهاجرت برخی دیگر از قبائل ذکر کرده‌اند از جمله اختلافاتی که در میان فرزندان قحطان رخ داده است و همین موضوع سبب اخراج جُرهم و مُعتمر از یمن شده و آنان به ترتیب به مکه و حجاز رفتند.[۵۳]

علت مهاجرت از سوی برخی مورخان علاوه بر سیل عرم و انحطاط دولت‌ها،[۵۴] فشارهای بیرونی توسط دولت روم بالاخص در حوزه تجارت دریایی و ایجاد مشکلات در خشکی و البته توقف در امر بازرگانی و اشغال شدن مصر و شام توسط رومیان، عنوان شده است.[۵۵] حمیریان در منطقه یمن ماندند و حکومت‌های قدرتمندی را تشکیل دادند؛[۵۶] به طوری که برخی تمامی مردم یمن را از حمیریان می‌دانند.[۵۷]

ارتباط با عدنانیان

عدنانیان یا اسماعیلی و یا عرب شمالی از فرزندان حضرت اسماعیل(ع) در کنار قحطانیان به‌عنوان دو اصل در طوایف شبه جزیره عربستان،[۵۸] از روابط حسنه‌ای برخوردار بودند؛[یادداشت ۵] به‌گونه‌ای که برخی از محققان معتقدند که این نوع روابط سبب تثبیت و گسترش دولت پیامبر اکرم(ص) در مدینه شد و حتی از جهتی، اوج تیرگی روابط آنها سبب رشد و گسترش عباسیان و سقوط دولت اموی گردید.[۵۹]

پیوند و علائق مشترک دینی و مقدس دانستن کعبه یکی از دلائل روابط دوستانه بین این دو گروه دانسته شده است؛ هر چند در بین آنها رقابت‌هایی در زمینه مفاخرات قبیلگی وجود داشته [۶۰] و اختلافات و جنگ‌هایی نیز مابین آنها گزارش شده است؛ از جمله درگیری بین قبیله خزاعه با قُصی بن کلاب از قریش برای گرفتن قدرت در مکه که منجر به شکست قبیله خزائه و فرمانروایی قریشیان بر مکه گردید[۶۱] و همچنین جنگ خزاز به‌عنوان یکی از جنگ‌های بزرگ و مهم در جاهلیت نیز میان قحطانیان و عدنانیان رخ داده است.[۶۲]

اسلام و تشیع

برخی از قبائل یمن در صدر اسلام به دست امام علی(ع) با دین اسلام آشنا شده و بدون جنگ و خونریزی، دین اسلام را پذیرفتند[۶۳] و به گفته برخی از پژوهشگران پیوسته دوستدار آن حضرت بوده و از شیعیان مخلص او به شمار می‌آمدند.[۶۴] قبائل قحطانی و یمنی حضور گسترده‌ای در فتوحات زمان صدر اسلام داشتند و بیشتر اهالی شهر کوفه به‌عنوان یک اردوگاه نظامی در جبهه شرقی، از قبائل قحطانی تشکیل شده بود.[۶۵]

پس از درگذشت پیامبر اسلام(ص) اکثر هواداران علی(ع) را انصار که در اصل قحطانی بودند، تشکیل می‌دادند.[۶۶] برخی معتقدند که تعداد پیروان آن حضرت در میان قحطانیان بیشتر از عدنانیان بوده است و اکثر شیعیان و سربازان امام علی(ع) در دوران خلافتش، از قبائل قحطانی بودند.[۶۷]

از میان قبیله‌های قحطانی، سابقه تشیع در قبائلی چون همدانیان که مستقیماً به دست آن حضرت مسلمان شده بودند و همچنین قبیله ربیعه بیشتر از بقیه قبائل بوده است.[۶۸] مسعودی نویسنده کتاب مروج الذهب معتقد است که حتی یک نفر از قبیله همدان نیز در لشکر معاویه حضور نداشت؛[۶۹] هرچند در میان برخی از قبائل قحطانی، اشخاصی که به مخالفت با امام پرداختند نیز وجود داشت؛ مانند اشعث بن قیس یکی از بزرگان قبیله کِنده[۷۰] و یا برخی از قبائل قحطانی که از خوارج پشتیبانی کردند.[۷۱]

در جریان واقعه کربلا نیز ابن عباس در نامه‌ای به امام حسین(ع) با اشاره به وجود شیعیان فراوان در سرزمین یمن، از وی می‌خواهد که به جای رفتن به کوفه به سمت یمن حرکت کند.[۷۲] در واقعه عاشورا چهار تن از صحابه رسول خدا(ص) که همگی از انصار بودند، شهید شدند.[۷۳]

پانویس

  1. حسینی، باده ناب، ۱۳۸۲ش، ص۲۴.
  2. عجاج اکرمی، الإدارة فی عصر الرسول(ص)، ۱۴۲۷ق، ص۲۹.
  3. مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۹، ص۶۶.
  4. خویی‌زاده، درآمدی بر تاریخ اسلام، ۱۳۸۲ق، ص۳۶.
  5. علی، المفصل فی التاریخ العرب قبل الاسلام، ۱۹۷۶ق، ص۳۵۴.
  6. ابراهیمی، تاریخ تحلیلی اسلام، ۱۳۹۰ش، ص۲۹.
  7. آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ۱۳۷۸ش، ص۲؛ ارشادی، تاریخ تحلیلی صدر اسلام، ۱۳۸۴ش، ص۵۰.
  8. ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت، ج۲، ص۱۵۶؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۲۰۷.
  9. علی، المفصل فی التاریخ العرب قبل الاسلام، ۱۹۷۶ق، ص۴۷۲؛ جعفریان، سیره رسول خدا(ص)، ۱۳۸۳ش، ص۱۶۴.
  10. برای اطلاعات بیشتر نگاه کنید به: علی، المفصل فی التاریخ العرب قبل الاسلام، ۱۹۷۶ق، ص۴۹۳- ۵۰۷.
  11. دیاربکری، تاریخ الخمیس، بیروت، ج۱، ص۹۸؛ یوسفی غروی، تاریخ تحقیقی اسلام، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۱۲۵.
  12. یوسفی غروی، تاریخ تحقیقی اسلام، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۹۷.
  13. بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۴.
  14. مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۵۴؛ سهیلی، الروض الأنف، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۸۵.
  15. ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸ق، ج۱،ص۳۷.
  16. دینوری، اخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۶.
  17. بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۴؛ فراهیدی، کتاب العین، قم، ج۳، ص۳۹.
  18. ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت، ج۲، ص۱۵۶.
  19. حمیری کلایی، الاکتفاء، ۱۴۲۰ق، ج۱،ص۸.
  20. ماوردی، أعلام النبوة، ۱۴۰۹ق، ص۱۸۵؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت، ج۲، ص۱۵۶، به نقل از ابن اسحاق.
  21. علی، المفصل فی التاریخ العرب قبل الاسلام، ۱۹۷۶ق، ص۳۵۶.
  22. یوسفی غروی، تاریخ تحقیقی اسلام، ۱۳۸۳، ج۱، ص۱۲۸.
  23. ولیان، رضایی، نگرشی نو به تاریخ تحلیلی صدر اسلام، ۱۳۹۰ش، ص۳۶.
  24. آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ۱۳۷۸ش، ص۲.
  25. یوسفی غروی، تاریخ تحقیقی اسلام، ۱۳۸۳، ج۱، ص۱۲۵.
  26. آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ۱۳۷۸ش، ص۲.
  27. آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ۱۳۷۸ش، ص۲.
  28. دینوری، اخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۷.
  29. آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ۱۳۷۸ش، ص۳.
  30. داستان حضرت هود(ع) در سوره‌های اعراف، آیه ۶۰- ۷۲، هود، آیه ۵۰- ۶۰، ۸۹. شعراء، آیه۱۲۳- ۱۴۰. قصص حضرت صالح(ع) در سوره‌های اعراف، آیه۷۳- ۷۹، هود، آیه۶۱- ۶۸، شعراء، آیه۱۴۱- ۱۵۹.
  31. یوسفی غروی، تاریخ تحقیقی اسلام، ۱۳۸۳، ج۱، ص۱۲۷.
  32. بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۵.
  33. دینوری، اخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۷؛ برای اطلاعات بیشتر در زمینه مبدأ زبان عربی نگاه کنید به: بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۵.
  34. یوسفی غروی، تاریخ تحقیقی اسلام، ۱۳۸۳، ج۱، ص۱۲۵.
  35. دینوری، اخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۷.
  36. آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ۱۳۷۸ش، ص۲.
  37. مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج۹، ص۶۶.
  38. ابن شبهه، السیرة النبویة، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۴۷.
  39. حسینی، باده ناب، ۱۳۸۲ش، ص۳۱.
  40. یوسفی غروی، تاریخ تحقیقی اسلام، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۹۳.
  41. سوره سبأ، آیه۱۵-۱۹.
  42. سوره نمل، آیه۲۲-۲۳.
  43. ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت، ج۲، ص۱۵۸.
  44. یوسفی غروی، تاریخ تحقیقی اسلام، ۱۳۸۳، ج۱، ص۱۲۸.
  45. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۱،ص۱۹۵.
  46. آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ۱۳۷۸ش، ص۲.
  47. یوسفی غروی، تاریخ تحقیقی اسلام، ۱۳۸۳، ج۱، ص۱۲۹.
  48. حسینی، باده ناب، ۱۳۸۲ش، ص۲۴.
  49. آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ۱۳۷۸ش، ص۲.
  50. پیشوایی، تاریخ اسلام، ۱۳۹۷ش، ص۲۶.
  51. حسینی، باده ناب، ۱۳۸۲ش، ص۳۱.
  52. پیشوایی، تاریخ اسلام، ۱۳۹۷ش، ص۳۱.
  53. دینوری، اخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۸.
  54. پیشوایی، تاریخ اسلام، ۱۳۹۷ش، ص۳۱.
  55. حسینی، باده ناب، ۱۳۸۲ش، ص۲۴.
  56. حسینی، باده ناب، ۱۳۸۲ش، ص۲۴.
  57. ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت، ج۲، ص۱۵۶.
  58. علی، المفصل فی التاریخ العرب قبل الاسلام، ۱۹۷۶ق، ص۳۵۴.
  59. حسینیان مقدم، مناسبات مکه و مدینه پیش از اسلام در چشم انداز روابط قحطانی- عدنانی، زمستان۱۳۸۱ش. ص۴۵.
  60. علی، المفصل فی التاریخ العرب قبل الاسلام، ب۱۹۷۶ق، ص۳۵۶.
  61. حسینیان مقدم، مناسبات مکه و مدینه پیش از اسلام در چشم انداز روابط قحطانی- عدنانی، زمستان۱۳۸۱ش.
  62. برای اطلاعات بیشتر نگاه کنید: حسینیان مقدم، مناسبات مکه و مدینه پیش از اسلام در چشم انداز روابط قحطانی- عدنانی، زمستان۱۳۸۱ش.
  63. طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ش، ج۳، ص۱۳۲.
  64. محرمی، تاریخ تشیع از آغاز تا پایان عصر غیبت صغری، ۱۳۷۸ش، ص۱۹۲.
  65. محرمی، تاریخ تشیع از آغاز تا پایان عصر غیبت صغری، ۱۳۷۸ش، ص۱۷۵.
  66. محرمی، تاریخ تشیع از آغاز تا پایان عصر غیبت صغری، ۱۳۷۸ش، ص۱۹۱.
  67. محرمی، تاریخ تشیع از آغاز تا پایان عصر غیبت صغری، ۱۳۷۸ش، ص۱۹۱.
  68. محرمی، تاریخ تشیع از آغاز تا پایان عصر غیبت صغری، ۱۳۷۸ش، ص۱۳۵، ۱۹۴.
  69. محرمی، تاریخ تشیع از آغاز تا پایان عصر غیبت صغری، ۱۳۷۸ش، ص۱۹۴ به نقل از مسعودی.
  70. برای اطلاعات بیشتر نگاه کنید به: منتظرالقائم، جستاری در تاریخ قبیله کنده و نقش نخبگان آن، پائیز ۱۳۷۷ش؛ عبدی، سیاوش، قبیله کنده قبل از اسلام، زمستان۱۳۸۵. .
  71. پژوهشکده تحقیقات اسلامی، مروری بر زندگانی فرماندهان اسلام، تهران، ص۷۱؛ کردی، پشتیبانی برخی از سران سیاسی عرب قحطانی از خوارج در سده اول و دوم هجری، پاییز و زمستان ۱۳۸۴.
  72. محرمی، تاریخ تشیع از آغاز تا پایان عصر غیبت صغری، ۱۳۷۸ش، ص۱۹۱.
  73. محرمی، تاریخ تشیع از آغاز تا پایان عصر غیبت صغری، ۱۳۷۸ش، ص۱۹۲.

یادداشت

  1. اعراب بائده اقوام عربی بودند که سال‌های بسیار قبل از اسلام از بین رفتند و از آنان جز آثار و برخی از گزارش‌ها چیزی باقی نمانده است.(علی، المفصل فی التاریخ العرب قبل الاسلام، ۱۹۷۶ق، ص۳۵۴.)
  2. قحطان از ریشه قحط به معنای خشکسالی و نیامدن باران است.(فراهیدی، کتاب العین، قم، ج۳، ص۳۹.) برخی تلاش کرده‌اند که بین نام قحطان و ریشه این اسم پیوند ایجاد کنند که علت نامیده شدن وی به این نام را سخاوتمندی و از میان رفتن قحطی در زمان او دانسته‌اند.(دینوری، اخبار الطوال، ۱۳۶۸ق، ص۵.)
  3. هر چند عده‌ای پسر او یعنی یعرب را پدر یمنیان می‌دانند (ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۵۸۷.) و حتی برخی معتقدند که یمن نام دیگر یعرب بوده و این سرزمین به نام او نامگذاری شده است.(ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۵۲، به نقل از ابن هشام.)
  4. نام وی عبدالشمس بود؛ اما او را به‌واسطه جنگ و قتل‌ها و البته به اسارت گرفتن دشمنان با نام سبا (اسیر) می‌شناسند که از او به عنوان نیای سبائیان یاد می‌کنند.(یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۱، ص۱۹۵.)
  5. برخی معتقدند که بعد از مهاجرت جرهمیان به مکه حضرت اسماعیل(ع) با آنها وصلت نمود؛ لذا بین این دو طایفه پیوند خویشاوندی برقرار شده بود. (یاقوت حموی، معجم البلدان، بیروت، ج۵، ص۱۸۵.)

منابع

  • ابراهیمی ورکیانی، محمد، تاریخ تحلیلی اسلام از آغاز تا واقعه طف، قم، دفتر نشر معارف، ۱۳۹۰ش.
  • ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و...، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
  • ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۱۸ق.
  • ابن کثیر دمشقی، اسماعیل، البدایة و النهایة، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.
  • ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دارالصادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
  • ابوشبهه، محمد بن محمد، السیرة النبویة علی ضوء القرآن و السنة، دمشق، دارالقلم، چاپ هشتم، ۱۴۲۷ق.
  • ارشادی، عین الله، تاریخ تحلیلی صدر اسلام، تهران، شکوفه‌های دانش، ۱۳۸۴ش.
  • آیتی، محمد ابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، تهران، دانشگاه تهران، چاپ ششم، ۱۳۷۸ش.
  • بلاذری، احمد بن یحیی، أنساب الأشراف، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ق.
  • پژوهشکده تحقیقات اسلامی، مروری بر زندگانی فرماندهان اسلام، تهران، مرکز تحقیقات سپاه، بی‌تا.
  • پیشوایی، مهدی، تاریخ اسلام، از جاهلیت تا رحلت پیامبر اسلام، قم، دفتر نشر معارف، ۱۳۹۷ش.
  • جعفریان، رسول، سیره رسول خدا(ص) (تاریخ سیاسی اسلام)، قم، دلیل ما، چاپ سوم، ۱۳۸۳ق.
  • علی، جواد، المفصل فی التاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۹۷۶ق.
  • حسینی، محمد بهاء الدین، حسینی، باده ناب، ۱۳۸۲ش، سنندج، انتشارات کردستان، ۱۳۸۲ش.
  • حسینیان مقدم، حسین، مناسبات مکه و مدینه پیش از اسلام در چشم انداز روابط قحطانی- عدنانی، مجله نامه علوم انسانی، شماره۶و۷، زمستان۱۳۸۱ش.
  • حمیری کلایی، ابوالربیع، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله(ص)و الثلاثة الخلفاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق.
  • خویی زاده، بهمن، درآمدی بر تاریخ اسلام، کرج، سرافراز، ۱۳۸۲ش.
  • دیاربکری، شیخ حسین، تاریخ الخمیس فی أحوال أنفس النفیس، بیروت، دارالصادر، بی‌تا.
  • دینوری، ابوحنیفه، دینوری، اخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، قم، نشر رضی، ۱۳۶۸ش.
  • سهیلی، عبدالرحمن، الروض الأنف فی شرح السیرة النبویة، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۱۲ق.
  • طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
  • عبدی، سیاوش، قبیله کنده قبل از اسلام، مجله تاریخ اسلام، شماره۲۸، زمستان۱۳۸۵.
  • عجاج کرمی، احمد، الإدارة فی عصر الرسول(ص)، قاهره، دارالاسلام، ۱۴۲۷ق.
  • فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، قم، نشر هجرت، چاپ دوم، بی‌تا.
  • کردی، رضا، پشتیبانی برخی از سران سیاسی عرب قحطانی از خوارج در سده اول و دوم هجری، مجله تاریخ و تمدن اسلامی، شماره دوم، پاییز و زمستان ۱۳۸۴.
  • ماوردی، علی بن محمد، أعلام النبوة، بیروت،‌ دار و مکتبه الهلال، ۱۴۰۹ق.
  • محرمی، غلامحسن، تاریخ تشیع از آغاز تا پایان عصر غیبت صغری، قم، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)، چاپ هفتم، ۱۳۷۸ش.
  • مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، قم، دارالهجره، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
  • مقریزی، تقی الدین، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق.
  • منتظرالقائم، علی اصغر، جستاری در تاریخ قبیله کنده و نقش نخبگان آن، دانشکده ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه اصفهان، شماره ۱۳ و ۱۴، پائیز ۱۳۷۷ش.
  • ولیان، حمید، رضایی، قاسم، نگرشی نو به تاریخ تحلیلی صدر اسلام، قائم شهر، مبعث، ۱۳۹۰ش.
  • یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، بیروت،‌دار صادر، چاپ دوم، بی‌تا.
  • یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، بیروت،‌ دار صادر، بی‌تا.
  • یوسفی غروی، محمدهادی، موسوعة التاریخ الاسلامی، قم، مجمع اندیشه اسلامی، ۱۴۱۷ق.
  • یوسفی غروی، محمدهادی، یوسفی غروی، تاریخ تحقیقی اسلام، ۱۳۸۳، قم، موسسه امام خمینی(ره)، چاپ چهارم، ۱۳۸۳ش.