کینهتوزی
کینهتوزی یا حِقْد به معنای جایدادن نفرت و دشمنی فرد دیگر در قلب است که از رذایل اخلاقی و بیماریهای قلبی محسوب میشود.
در آثار کینهتوزی چنین بیان شده است که ایمان انسان را میزداید و از قُرب الهی دور میسازد و در نتیجه درجهای از دینداری را کم میکند. تحقیر، مذمت و سرزنش را از عوامل ایجادکننده آن میدانند. صفاتی همچون، حسد، غیبت، تهمت، فحش، لعن و طعن، عداوت و دشمنی، ضرب و شتم و اظهار عیب را از آثار آن میشمارند.
آیات اخلاقی | |
---|---|
آیات افک • آیه اخوت • آیه اطعام • آیه نبأ • آیه نجوا • آیه مشیت • آیه بر • آیه اصلاح ذات بین • آیه ایثار | |
احادیث اخلاقی | |
حدیث قرب نوافل • حدیث مکارم اخلاق • حدیث معراج • حدیث جنود عقل و جهل | |
فضایل اخلاقی | |
تواضع • قناعت • سخاوت • کظم غیظ • اخلاص • خشیت • حلم • زهد • شجاعت • عفت • انصاف • اصلاح ذات البین • عیبپوشی | |
رذایل اخلاقی | |
تکبر • حرص • حسد • دروغ • غیبت • سخنچینی • تهمت • بخل • عاق والدین • حدیث نفس • عجب • عیبجویی • سمعه • قطع رحم • اشاعه فحشاء • کفران نعمت | |
اصطلاحات اخلاقی | |
جهاد نفس • نفس لوامه • نفس اماره • نفس مطمئنه • محاسبه • مراقبه • مشارطه • گناه • درس اخلاق • استدراج | |
عالمان اخلاق | |
ملامهدی نراقی • ملا احمد نراقی • میرزا جواد ملکی تبریزی • سید علی قاضی • سید رضا بهاءالدینی • سید عبدالحسین دستغیب • عبدالکریم حقشناس • عزیزالله خوشوقت • محمدتقی بهجت • علیاکبر مشکینی • حسین مظاهری • محمدرضا مهدوی کنی | |
منابع اخلاقی | |
قرآن • نهج البلاغه • مصباح الشریعة • مکارم الاخلاق • المحجة البیضاء • رساله لقاءالله (کتاب) • مجموعه وَرّام • جامع السعادات • معراج السعادة • المراقبات | |
مفهومشناسی و جایگاه
کینهتوزی یا حقد را بدین معنا میدانند که انسان در دل از دیگری احساس سنگینی کند و بدیِ او را در دل خود جای دهد به طوری که از او نفرت پیدا کند و همین حال را پیوسته ادامه دهد.[۱]
ابنمنظور در لسانالعرب کینه را جزو دشمنی قلبی دانسته است و معتقد است که حِقد و کینه، نگه داشتن دشمنی در قلب و منتظر فرصتی بودن برای عُقدهگشایی است.[۲]
در روایتی از امام علی(ع) از کینهتوزی به پستترین خصلتها یاد شده که چهرهای پست و مرضی کشنده دارد.[۳] همچنین این صفت از خصلت اشرار، حسودان و بدخواهان معرفی شده است.[۴]
کینهتوزی اگر منجر به صفات دیگری همچون ضرب و شتم، غیبت، تهمت، آزار و اذیت، دروغگویی، و اظهار عیب از دیگران شود، حرام است.[۵]
عوامل کینهتوزی
پنهان کردن خشم
عدهای گفتهاند اگر انسان به خاطر عجز از انتقام و مصلحتی خشم را پنهان کند، به کینه تبدیل میشود.[۶] در روایات نیز ریشه کینه را از غضب دانستهاند به این گونه که هرگاه شخصی خشم خود را فرو برد و آن را در درون خود ازبین نبرَد، خشم او به کینه تبدیل میشود.[۷]
مذمت و سرزنش
امام علی(ع) میفرماید: برادرت را با همان خصوصیاتی که دارد تحمّل کن و زیاد سرزنش نکن؛ زیرا این کار کینه و دشمنی میآورد.[۸] مرتضی مطهری براین باور است که حتی اگر سرزنش صحیح به صورت مکرّر و مداوم صورت پذیرد، نه تنها به بهبود رفتار منجر نخواهد شد، بلکه موجب لجاجت و نفرت خواهد شد.[۹]
همچنین در روایات، تحقیرکردن را عامل کینه معرفی شده است.[۱۰]
پیامدهای کینهتوزی
برای کینهتوزی آثاری را برشمردهاند[۱۱] که عبارتاند از: عداوت و دشمنی، ضرب و شتم، فحش، خشم،[۱۲] لعن و طعن[۱۳] که در دین اسلام از این صفات مذمّت شده است[۱۴]
رابطه کینهتوزی و دیگر رذایل اخلاقی
کینهتوزی را از اخلاق رذیله میدانند.[۱۵] ملا احمد نراقی، کینهتوزی را همچون مرضی میداند که روح و جان آدمی را بیمار میکند در نهایت انسان را از قُرب الهی دور، و ایمانش را میزداید.[۱۶] همچنین برخی دیگر از رذایل اخلاقی از کینه متولد میگردد که عبارتند از:[۱۷] حسد، غیبت، دروغ، تهمت و بُهتان، سرزنش، اظهار عیب، آزار رساندن و مسخره کردن.[۱۸]
راههای از بین بردن کینه
تَهادَوا؛ فإنَّ الهَدِیَّةَ تَسِلُّ السَّخائمَ، و تُجلی ضَغائنَ العَداوَةِ وَ الأحقادِ.
برای یکدیگر هدیه ببرید؛ زیرا هدیه بدخواهیها را از دلها بیرون میکشد و کینههای دشمنی و حقد و نفرتها را برطرف میکند.
نراقی، کینهتوزی را بیماری روحی دانسته[۱۹] و در علاج آن گفته است: انسان در عواقب و اثرات دنیوی و اخروی ناشی از کینهتوزی تأمل کند که در دنیا جز غم و غصه اثری نمیبخشد و آتشی است که کدورت و دشمنی را بین انسانها ایجاد میکند.[۲۰]
برای از بین بردن آن اعمالی را ذکر کردهاند؛
- خوشرویی و مهربانی نسبت به کسی که کینه دارد.[۲۱] پیامبر(ص) میفرماید: خوشرویی، کینه را از بین میبرد.[۲۲]
- تعریف از صفات نیک شخصی که به او کینه میورزد.[۲۳] تا شیطان را از درون خود دور، و او را خوار و ذلیل کند.[۲۴]
- نیکی و احسان کردن به طرف مقابل؛[۲۵]
پانویس
- ↑ فیض کاشانی، الحقائق فی محاسن الأخلاق، ۱۴۲۳ق، ص۷۹.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۱۵۴.
- ↑ محمدی ریشهری، میزان الحکمة، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۶۴۸.
- ↑ محمدی ریشهری، میزان الحکمة، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۶۴۸.
- ↑ نراقی، معراج السعادة، ۱۳۹۲ش، ص۲۶۱؛ محمدی ریشهری، میزان الحکمة، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۲۳۳۷و ج۲، ص۹۹۲.
- ↑ نراقی، معراج السعادة، ۱۳۹۲ش، ص۲۵۹–۲۶۰.
- ↑ فیض کاشانی، الحقائق فی محاسن الاخلاق، ۱۳۸۷ش، ص۱۶۵.
- ↑ محمدی ریشهری، میزان الحکمة، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۴۵؛ تمیمی آمدی، غرر الحکم ودرر الکلم، ۱۴۱۰ق، ص۷۶۴.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۱۶، ص۱۶۰.
- ↑ محمدی ریشهری، میزان الحکمة، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۶۵۲؛ ابنابیفراس، مجموعه ورّام، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۱۲۲؛ حرعاملی، وسائلالشیعه، ۱۴۱۲ق، ج۸، ص۵۹۰–۵۹۱.
- ↑ نراقی، معراج السعادة، ۱۳۹۲ش، ص۲۶۱.
- ↑ متقی، کنز العمال، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۴۶؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۱۶.
- ↑ متقی، کنز العمال، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۴۶و ج۱۶، ص۷۱.
- ↑ متقی، کنز العمال، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۴۶و ج۳، ص۵۹۸و ج۱۶، ص۷۱.
- ↑ نراقی، معراج السعادة، ۱۳۹۲ش، ص۲۶۰.
- ↑ نراقی، معراج السعادة، ۱۳۹۲ش، ص۲۵۹–۲۶۰.
- ↑ نراقی، معراج السعادة، ۱۳۹۲ش، ص۲۵۹–۲۶۰.
- ↑ نراقی، معراج السعادة، ۱۳۹۲ش، ص۲۶۰.
- ↑ نراقی، معراج السعادة، ۱۳۹۲ش، ص۲۶۰–۴۶۳.
- ↑ نراقی، معراج السعادة، ۱۳۹۲ش، ص۲۶۰–۲۶۱.
- ↑ نراقی، معراج السعادة، ۱۳۹۲ش، ص۲۶۱؛ محمدی ریشهری، میزان الحکمة، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۶۴۹.
- ↑ محمدی ریشهری، میزان الحکمة، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۶۴۹؛ ابنشعبه حرانی، تحف العقول، ج۱، ص۴۵.
- ↑ نراقی، معراج السعادة، ۱۳۹۲ش، ص۲۶۱.
- ↑ نراقی، معراج السعادة، ۱۳۹۲ش، ص۲۶۱.
- ↑ نراقی، معراج السعادة، ۱۳۹۲ش، ص۲۶۱.
منابع
- قرآن
- ابنابیفراس، ورّام، مجموعة ورّام تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، چاپ اول، قم، مکتب فقهیه، ۱۴۱۰ق.
- ابنشعبه حرانی، حسین. تحف العقول، علی اکبر غفاری، قم، جامع المدرسین مؤسسه النشر الاسلامی، ۱۳۶۳ش.
- ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار الفکر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
- تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم ودرر الکلم، سید محمد رجایی، قم، دار الکتاب الاسلامی، ۱۴۱۰ق.
- حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، میرزا عبدالرحیم ربانی، بیروت، دار احیا التراث العربی، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۱م.
- فیض کاشانی، محمد بن شاهمرتضی، الحقائق فی محاسن الأخلاق، تهران، مدرسه عالی شهید مطهری، ۱۳۸۷ش.
- فیض کاشانی، محمد بن شاهمرتضی، الحقائق فی محاسن الأخلاق، قم، دار الکتاب الإسلامی، ۱۴۲۳ق.
- فیض کاشانی، محمد بن شاهمرتضی، محجة البیضاء، قم، جامع المدرسین مؤسسه النشر الاسلامی، ۱۴۱۷ق.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- متقی، علی بن حسامالدین، کنز العمال فی سنن أقوال و أفعال، بیروت، مؤسسه الرسالة، ۱۴۰۹ق- ۱۹۸۹م.
- محمدی ریشهری، محمد، میزان الحکمة، تحقیق، دارالحدیث، قم، دارالحدیث، ۱۴۱۶ق.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، قم، صدرا، ۱۳۸۹ش.
- نراقی، احمد بن محمدمهدی، معراج السعادة، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۹۲ش.