حوزه علمیه سامرا
اطلاعات کلی | |
---|---|
تأسیس | سال ۱۲۹۱ق |
بنیانگذار | سید محمد حسن شیرازی |
نوع فعالیت | آموزشی |
گستره فعالیت | علوم دینی |
اهداف | ترویج مذهب شیعه |
سایر | |
وبگاه |
حوزه علمیه سامرا در شهر سامرا که در دورهای یکی از مراکز علمی مهم شیعیان بود. در سال ۱۲۹۱ق. سید محمد حسن شیرازی در سامرا اقامت گزید و در آنجا حوزه علمیه تأسیس کرد. با حضور شاگردان و علمای بزرگ در سامرا، مکتب خاصی در فقه و اصول شکل گرفت که به مکتب سامرا شهرت یافت. فتوای تحریم تنباکو میرزای شیرازی از حوزه علمیه سامرا صادر شد.
عمر حوزه سامرا کوتاه بود و از آغاز تا پایان، بیش از ۲۰ سال طول نکشید. وجود میرزای شیرازی در بقا و دوام این حوزه نقش اصلی را ایفا میکرد لذا با فوت او اکثریت علما و شیعیان به کربلا و نجف عزیمت کردند.
علمایی همچون سیدحسن صدر، سیدمحسن امین، شرف الدین عاملی، محمد جواد بلاغی، شیخ محسن شراره، آقا بزرگ تهرانی، علامه امینی، محمدرضا مظفر و هم چنین برخی از خاندان کاشف الغطاء از فارغ التحصیلان مکتب سامرا بودند.
پیشینه
فعالیت علمی در سامرا با ورود امام هادی (ع) به این شهر آغاز میشود. امام دهم شیعیان به صورت حضوری و مکاتبهای به نشر معارف الهی میپرداخت و تعیین وکلا از طرف ایشان در شهرهای مختلف ایران، عراق و حجاز در حکم گسیل دانشمندان به حوزههای جدید شیعی بود.
پس از شهادت امام هادی (ع)، دوره امامت امام حسن عسکری (ع) در سامرا سپری شد ولی همواره تحت نظر بود و شیعیان کمتر میتوانستند با ایشان ملاقات کنند. پس از شهادت امام حسن عسکری (ع)، حضرت مهدی (عج) به امامت رسید، در عصر غیبت صغری، نواب آن حضرت عموماً در بغداد سکنی گزیدند و حوزه سامرا از رونق افتاد.[۱]
تأسیس حوزه سامرا
سید محمد حسن شیرازی پس از سفر حج در سال ۱۲۸۲ق و اقامت در نجف و سپس کربلا در نیمه شعبان ۱۲۹۰ راهی کاظمین شد و از آنجا به سوی سامرا رفت و اواخر شعبان ۱۲۹۱ق. وارد سامرا گردید. میرزا در سامرا کرسی درس تشکیل داد و شاگردان او از نجف به سامرا حرکت کردند. شاگردان چون میخواستند وظیفه خود را بدانند و تصمیم بر اقامت در نجف یا عزیمت به سامرا بگیرند از استاد خواستند تکلیف قضیه را روشن کند. میرزا در حرم عسکریین استخاره کرد و پس از استخاره، تصمیم بر ماندن در سامرا گرفت. کتابهای وی را از نجف به سامرا آوردند، اکثر شاگردانش از نجف به سوی سامرا آمدند و حوزه سامرا شکل گرفت.[۲]
| |||
---|---|---|---|
حوزه علمیه قم | قرن سوم و چهارم | ||
حوزه علمیه بغداد | قرن چهارم و پنجم | ||
حوزه علمیه نجف | قرن پنجم و ششم | ||
حوزه علمیه حله | قرن هفتم تا نهم | ||
حوزه علمیه نجف | قرن دهم | ||
حوزه علمیه اصفهان | قرن یازدهم و دوازدهم | ||
حوزه علمیه نجف | سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم | ||
حوزه علمیه قم | چهاردهم و پانزدهم | ||
حوزههای علمیه ایران • حوزههای علمیه عراق • حوزههای علمیه لبنان |
زمانی که میرزا در سامرا اقامت گزید تشیع نشاط و جنبش خود را بازیافت و عده زیادی از اهل علم، تجار و کَسَبه به سامرا مهاجرت کردند. قبل از هجرت میرزا، تشیع در سامرا در فترتی بسیار طولانی گرفتار ضعف و گمنامی گشته بود و این شهر با فرهنگ شیعی و علوم آن بیگانه بود. سامرا در انحصار اهل سنّت و میدانی برای رقابت عشایر و تعصّبات قبایل بود و شیعه و زائران حرم عسکریین امنیت نداشتند.[۳][۴]
با وجود تشکیل حوزه سامرا و انتقال مرجعیت عامه شیعه از نجف به سامرا که با صدور فتوای تنباکو و با شکست دولت بریتانیا در قرارداد رژی، چهره جهانی به خود گرفت، حوزه نجف استقرار و بقای خود را از دست نداد. گروه زیادی یا با میل خود یا به توصیه میرزای شیرازی در نجف ماندگار شدند و به حیات علمی خویش ادامه دادند.[۵]
میرزای شیرازی از سال ۱۲۹۱ تا ۱۳۱۲ ق. به مدت ۲۱ سال در سامرا اقامت گزید. او مرجعیت شیعه را به مدت ۱۰ سال در نجف و ۲۱ سال در سامرا برعهده داشت.[۶]
علل هجرت میرزا شیرازی به سامرا
برای هجرت میرزای شیرازی به سامرا چند هدف ذکر کردهاند:
- اسکان شیعه در سامرا: با توجه به اینکه حرم عسکریین(ع) در سامرا است، میرزا سعی کرد که شیعیان در آن مکان، اسکان یابند.
- تبلیغ تشیع در نواحی عراق.[۷]
- تقریب میان شیعه و اهل سنت: از علل مهم مهاجرت میرزا به سامراء خاموش کردن آتش اختلاف بود. او برای از بین بردن نزاعهای فرقهای و قومی بین مسلمانان آن منطقه به آنجا مهاجرت کرد. سامراء مرکز اهل سنت بود و عشایر اطراف آن از شیعیان بودند. هر از چند گاهی درگیریهای خونین بین شیعیان و اهل سنت صورت میگرفت. میرزا معتقد بود با هجرت به سامراء و ایجاد عمران و آبادی در آن جا باعث الفت و محبت بین شیعه و سنی خواهد شد و آتش کینهها فروکش خواهد کرد. از این روی وقتی که به سامراء هجرت کرد در جهت آبادی و عمران آن شهر تلاش فراوان کرد.[۸]
- اجتناب از ریاست و مرجعیت.[۹]
- دوری از فضای بسته نجف: سید محسن امین از شاگردان میرزا، هدف از هجرت او را دوری از جوّ بسته نجف میداند که به کسی اجازه تحولخواهی نمیداد، هرچند ذکر میکند که این مسئله علت تامه نیست.[۱۰]
فعالیتهای میرزای شیرازی در سامرا
میرزای شیرازی مدرسه علمیهای به نام مدرسه میرزا تأسیس کرد که دویست طلبه در آن ساکن بودند. همچنین کاروانسراهایی برای زائران و مسافران، یک حسینیه و دو حمام برای مردان و زنان بنا کرد. به دستور او بر روی دجله پلی نصب و بازار بزرگ و خانههای بسیاری ساخته شد. در نتیجه فعالیتهای عمرانی میرزای شیرازی، سامرا که تا آن زمان روستای کوچکی با خانههای گِلی بود، به شهری آباد تبدیل شد.[۱۱]
مکتب سامرا
به رغم عمر کوتاه حوزه سامرا با توجه به حضور فعال علمای بزرگ در رابطه با روش تحقیق و پژوهش در فقه و اصول، مکتب خاصی شکل گرفت که به مکتب سامرا شهرت دارد. این مکتب همان روشی است که میرزای شیرازی با تاثیرپذیری از اساتید خویش در تدریس و نگارش فقه و اصول برای خود برگزیده بود و حتی قبل از عزیمت به سامرا در نجف به آن روش سلوک مینمود. وجه نامگذاری به مکتب سامرا، صرفاً آن است که در دوران هجرت به آن دیار روش و مکتب مزبور بهصورت ویژه خود، ترویج یافته است.[۱۲]
ویژگیها
- ویژگی فقه مکتب سامرا بیان و قلم ساده و شیوای پیروان این مکتب در مقابل سخت و مغلق نویسی اصحاب مکتب نجف است. باید این شیوه را حاصل محیط سامرا دانست که برخلاف نجف که مرکز علمی و تخصصی فقه و اصول شیعه بود، سامرا چنین نبود. همچنین از مواردی که تأثیر به سزایی در این سادگی و روانی کلام داشت، تعامل دائم طلاب و علمای شیعه با اهل سنت بود که خود به خود آنان را از گرفتار شدن در مصطلحات پیچیده علمای شیعه میرهاند، تا طرفین مباحثه، کلام یکدیگر را بهتر دریابند.[۱۳]
- شخصیت علمی میرزای شیرازی در اصفهان شکل گرفت و از کسانی چون مدرس بیدآبادی و صاحب جواهر اجازه اجتهاد داشت. وی در اصول فقه تابع وحید بهبهانی بود که در مقابل اخباریگری به مبارزه پرداخت. روش وحید بهبهانی توسط میرزا به سامرا منتقل شد و گرایش به عرفیات از ویژگیهای مکتب سامراست.
- از تفاوتهای روش نجف و سامرا این است که در روش نجف در استنباط فقهی اول بر اساس اقتضائات اصل و قواعد عقلی عمل میشود، اما متأثران مکتب وحید بهبهانی همچون میرزای شیرازی اول به سراغ نصوص و متون میروند.[۱۴]
- مشارکت در درس: هدف از تشکیل درس در نظر مکتب سامرا این بود که مخاطب را شریک بحث کرده و حالت فعال به او دهند. صرف تصورات نباشد، بلکه تصدیق داشته باشد و وارد مرحله داوری شود.
- تعلیم روش: هدف از بحث و درس مکتب سامرا این بود که نمیخواستند فقط به شاگرد، مطلب یاد دهند، بلکه میخواستند به او روش یاد دهند.
- بیان ضابطه، نه حل مسئله: در مکتب سامرا، اساتید در فقه و اصول، ضابطه را بیان میکردند، نه مسئله را.
- عدم استفاده از زبان فلسفه در علم اصول: در مکتب سامرا از زبان فلسفه در علم اصول استفاده نمیشود و هر علمی زبان خود را دارد.
- تدریس در کنار مباحثه: در مکتب سامرا بزرگان، مراجع و کسانی که فارغالتحصیل میشدند؛ غیر از این که درس میدادند، خودشان با هم، جلسه مباحثه داشتند.
- تقدم فقه براصول: اولین فعالیت مکتب سامرا فقه و در مرحله بعد اصول است، اما در مکتب نجف، اصول اول و فقه دوم است.[۱۵]
سید مصطفی محقق داماد موارد ذیل را ویژگیهای بارز مکتب اصولی سامرا معرفی میکند:
- طرح تفصیلی هر مسئله از مسایل علم اصول.
- مطرحکردن کلیه مسایل حتی آن دسته که یا بهطور کلی فاقد ثمره فقهی هستند یا کاربرد آنها اندک است.
- پرداختن به اکثر اقوال موجود در هر مسئله حتی اقوالی که بَیّنالفساد هستند.
- توجه ویژه به وجهه نقلی مباحث اصولی و ورود کمتر به تحلیلهای عقلی.
- قویبودن نگرشهای بنایی و ترجیح آنها بر نگرشهای مبنایی در رابطه با اقوال و نظریات اصولی.[۱۶]
آثار اصولی به روش مکتب سامرا
مهمترین آثار اصولی که به روش مکتب سامرا نگاشته شد عبارتند از:
- تقریرات میرزای شیرازی؛ تألیف ملاعلی دوزدری.
- بدایع الافکار؛ تألیف میرزا حبیب الله رشتی.
- بشری الاصول (تقریرات سیدحسین کوهکمری)؛ تألیف میرزا محمدحسن مامقانی.
- رساله تعادل و ترجیح؛ تألیف سید محمد کاظم طباطبائی یزدی.
- رساله اجتماع امر و نهی؛ تألیف سیدمحمدکاظم طباطبایییزدی.[۱۷]
نقد مکتب سامرا
مکتب سامرا روشی است مبتنی بر آمیختگی میان عناصر: تتبع، تحقیق، پرداختن تفصیلی به تمام یا اکثر مباحث اصولی و تکثیر روزافزون مباحث، خواه کاربردی باشند و خواه نباشند. این روش موجب شد که علم اصول به تعبیر آیتالله بروجردی «متورم» شود و اشتغال به آن با وجود آنکه علم اصول علمی ابزاری (آلی) و جنبه مقدمیت برای فقه دارد، سبب دغدغه خاطر فقیهان شده و فقهپژوهان را از آنچه مقصود اصلی علم اصول است، بازدارد.[۱۸]
نویسندگان حوزه سامرا
دوران شکوفایی حوزه سامرا، مصادف بود با زمانی که در ایران و عراق، نویسندگان کتابها و مقالاتی بر علیه اسلام مینوشتند. استعمارگران انگلیسی بعد از اشغال عراق، به منظور گمراه کردن جوانان، به ایجاد مدارس مبادرت ورزیدند، کتابهای گمراه کننده با هدف ترویج مادّیت گسترش یافت، تا آن جا که جوانان از اسلام بیخبر مانده و دینشان را از ناحیه اسلام اسمی پدر و مادر میشناختند. [۱۹]
در برابر این تهاجم، مکتب سامرا به نویسندگان حوزوی بها داد، چنانکه میرزای شیرازی، محدث نوری را که به دو زبان فارسی و عربی مسلط بود، منشی و ملازم نزدیک خود کرد. محدّث نوری بیشترین کتابهایش را، زیر نظر مستقیم میرزای بزرگ و برخی را با تقریظ او، در حوزه سامرا نوشته است. [۲۰]
نویسندگان و خطیبانی همچون: سیدحسن صدر، سیدمحسن امین، شرف الدین عاملی، محمد جواد بلاغی، شیخ محسن شراره، آقا بزرگ تهرانی، علامه امینی، محمدرضا مظفر، برخی از خاندان کاشف الغطاء و … از فارغ التحصیلان مکتب سامرا بودند که توانستند جلو تهاجمات فرهنگی دشمن را سد کنند.[۲۱]
شعر و شاعران در حوزه سامرا
میرزای شیرازی در جهت هنر شعر نیز صاحب نظر بود، شعر میگفت و شاعران را دوست میداشت. به همین خاطر شاعران از جاهای مختلف به سامرا میرفتند و بازار ادب و شعر در عصر حوزه علمیه سامرا رواج یافت و قصاید بلند ادبی سروده شد.[۲۲]
کسانی که از شاعران حوزه سامرا محسوب میشوند، عبارتند:
- سید اسماعیل صدر، پسر عموی میرزای شیرازی و شاگرد وی، که در عین فقاهت، ادیب و شاعر بود و در مدح و مراثی اهل بیت (ع) شعر بسیار سروده است.
- مولی رشید دزفولی، از شاگردان میرزای شیرازی در نجف و سامرا. وی، علاوه بر تبحّر در علوم دینی، ادیبی ماهر و شاعری توانا بود و با نظمی روان شعر میسرود.
- شیخ عباس کاشف الغطاء، وی از شاگردان میرزاست و در شعر سهمی وافر داشت.[۲۳]
موسوعهنگاری
از امتیازات حوزه علمیه سامرا، اهتمام به موسوعه نگاری و آثاری است که در جهت نشان دادن خدمات شیعه و علمای آن به اسلام صورت گرفته است.[۲۴] از جمله موسوعه نگاران مکتب سامرا و آثار آن میتوان از شخصیتهای زیر نام برد:
- آقا بزرگ تهرانی از شاگردان میرزا بود که کتاب الذریعه الی تصانیف الشیعه را در ۳۰ جلد در مورد معرفی تألیفات علمای شیعه نگاشت. او کتاب دیگرش را با نام طبقات اعلام الشیعة در ذکر احوال و آثار عالمان شیعه از قرن چهارم تا قرن چهاردهم نوشت که در حدود ۳۰ تا ۳۲ جلد است.
- سید حسن صدر درباره حرکت علمی شیعه و نشان دادن سهم آنان در تأسیس و تکمیل علوم اسلامی کتاب تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام را نگاشت.
- سید محسن امین به نگارش اعیان الشیعه در شرح عالمان شیعه پرداخت.
- ذبیح الله عسکری محلاتی دایرةالمعارف شش جلدی ریاحین الشریعه را نوشت که در آن شرح حال تمام زنان دانشمند شیعه را که در زمینه علم و ادب و مذهب در تاریخ اسلام نقشی داشتهاند گردآوری کرده است.
- میرحامد حسین هندی کتاب عبقات الانوار را در توضیح و تثبیت فرهنگ شیعی تألیف کرد که بیش از ۲۰ جلد سند و استدلال است. او هرچند در سامرا نبود ولی از مریدان میرزا محسوب میشد و مورد تقدیر میرزای شیرازی قرار گرفت.[۲۵]
علمای حوزه سامرا
میرزای شیرزای در حوزه سامرا شاگردانی تربیت کرد که آقا بزرگ تهرانی در کتاب هدیه الرازی شرح حال کوتاهی از ۳۶۰ تن آنان را آورده است.[۲۶]
نام برخی از این علما به شرح ذیل است:
- محدث نوری
- میرزا محمد تقی شیرازی
- سید ابوالحسن اصفهانی
- هبةالدین شهرستانی
- آقا رضا همدانی (م. ح ۱۲۵۰ همدان ۱۳۲۲ سامرا)؛
- محمد ابراهیم نوری کبیر (م۱۳۲۲ق)؛
- محمد حسین زرقانی شیرازی (م ۱۳۰۰ق)؛
- سید حسین حسینی اصفهانی نجفی (م. ۱۲۸۷ نجف ۱۳۴۴ق. سامرا)؛
- محمد شریف حسینی تویسرکانی (م۱۳۲۲ق)؛
- میرزا مهدی شیرازی (م۱۳۰۸ق)؛
- سید حسین هندی.[۲۷]
کتابخانههای حوزه سامرا
کتابخانههای بزرگ و زیادی در طول تاریخ در حوزه علمیه سامرا بوده است تعدادی از کتابخانههای عمومی و خصوصی سامرا به شرح ذیل است:
- کتابخانه عمومی امام هادی(ع) «مکتبه الامام الهادی العامه».
- کتابخانه عمومی احمد راوی «مکتبه احمد الراوی العامه».
- کتابخانه عمومی سید محمد حسن شیرازی «مکتبه المجدد الشیرازی العامه».
- کتابخانه غلام حسین قزوینی حائری «مکتبه غلام حسین القزوینی الحائری».
- کتابخانه عبدالعلی اصفهانی، «مکتبه عبدالعلی الاصفهانی».
- کتابخانه سید جعفر شیرازی «مکتبه السید جعفر الشیرازی».
- کتابخانه شیرازی «مکتبه الشیرازی».
- کتابخانه محمد تقی الشیرازی «مکتبه المحمد تقی الشیرازی».
- کتابخانه حاجی نوری، این کتابخانه که مملو از کتابهای خطی بود از سامرا به نجف انتقال یافت و پس از درگذشت محدث نوری پراکنده شد، چنانکه برخی از آنها را آیت الله بروجردی از ورثه حاجی نوری خرید و به کتابخانه مسجد اعظم قم اهداء کرد.
- کتابخانه میرزا نجم الدین جعفر فرزند میرزا محمد طهرانی.
- کتابخانه میرزا محمد طهرانی عسکری.
- کتابخانه هاشم معلم سامرایی «مکتبه هاشم معلم السامرائی».
- مکتبه العسکریین.
- مکتبه المدرسه.
- مکتبه السید المرعشی.
- مکتبه زعین ثوره العشرین.
- کتابخانه حسینیه کربلائیهای مقیم سامرا، «مکتبه حسینیه الکربلائیه».
- کتابخانه حسینیه آیت الله بروجردی «مکتبه حسینیه الامام البروجردی».
- مکتبه العلامه الشیخ عبود.[۲۸]
رکود و زوال حوزه علمیه سامرا
سید محمد حسن شیرازی در ۲۴ شعبان ۱۳۱۲ق. درگذشت. بعد از وفات وی مرجعیت و زعامت دینی به سید اسماعیل صدر انتقال یافت. آقا سید اسماعیل در سال ۱۳۱۴ق؛ یعنی حدود دو سال پس از درگذشت میرزای شیرازی، بنا بر اسبابی که هرگز با وضوح و جزئیات شرح داده نشده، ولی توسط برخی بزرگان «اجباری»، «تکلیف شرعی»، «جهات تقوایی» یا «گریز از ریاست و زعامت» ارزیابی شد، سامرا را به قصد نجف ترک کرد.
سید اسماعیل صدر وقتی به کربلا رسید، درباره عزیمت به نجف استخاره کرد و چون پاسخ استخاره وی را از استقرار در نجف نهی کرد، در همان شهر مقیم شد. اگرچه به هنگام ترک سامرا از بزرگان آن حوزه تقاضا کرده بود تا برای جلوگیری از رکود آن، در همانجا باقی بمانند، اما بسیاری از علما از جمله میرزا حسین نوری، سید حسن صدر، ملا فتحعلی سلطانآبادی، سید ابراهیم خراسانی، محمدحسین غروی نائینی، حسن کربلایی وسید علی سیستانی جد (آیت الله سید علی سیستانی) در پی وی عازم کربلا شدند.[۲۹] البته محمدتقی شیرازی تا صفر ۱۳۳۶ق در سامرا حضور داشت. او پس از اشغال سامرا توسط انگلیسیها به کاظمین رفت و تا پایان عمر در کربلا اقامت گزید.[۳۰][۳۱]
عمر حوزه علمیه سامرا کوتاه بود و از آغاز تا پایان، بیش از ۲۰ سال نشد. وجود میرزای شیرازی در بقا و دوام حوزه علمیه سامرا نقش اصلی را ایفا میکرد لذا با فوت او اکثریت قاطع علما و شیعیان به سوی کربلا و نجف عزیمت کردند.[۳۲] گفته میشود عامل کوچ شیعیان از سامرا انگلیسیها بودند.[۳۳] برخی نیز معتقدند که عثمانیها مایل نبودند شیعیان در سامرا حضور داشته باشند.[۳۴]اختلافنظرهای موجود در میان شاگردان میرزای شیرازی هم از عللی بود که نگذاشت این حوزه به حیات خود ادامه بدهد.[۳۵]
زمانی که میرازی شیرازی به سامرا مهاجرت کرد علمای سنی، مخصوصاً محمد سعید نقشبندی با ساخت مدرسهای، تلاش کردند تا تسنن این شهر را حفظ کنند. پس از درگذشت میرزای شیرازی، سلطان عبدالحمید از خزانه شخصی خود هزینه تأسیس مدرسه بزرگی در سامرا برای اهل سنت را به محمد سعید نقشبندی داد. پس از آن زوار ایرانی مورد حمله اهل سنت این شهر بودند. در این اواخر تعداد اندکی طلبه در مدرسه میرزای شیرازی مقیم بودند و به رغم آنکه مشغول به تحصیل نبودند، شهریه میگرفتند تا در شهر بمانند. در ماه رمضان هم عدهای از طلاب از نجف به سامرا میرفتند تا شبها در حرم بمانند و درب حرم عسکریین تا صبح باز بماند.[۳۶]
پانویس
- ↑ رجوع کنید به: سید کباری، حوزههای علمیه شیعه در گستره جهان، ص ۲۴۵–۲۳۵
- ↑ دارابی، حوزه علمیه تقریب گرای سامرا و نقش میرزای شیرازی، ص ۴۱
- ↑ صحتی سردرودی، گزیده سیمای سامرا سینای سه موسی، ص ۱۳۱
- ↑ مظفر، تاریخ شیعه، ص ۱۷۶
- ↑ المحاضرات فی اصول الفقه
- ↑ بررسی مکتب اصولی نجف و سامرا(۱)
- ↑ صحتی سردرودی، گزیده سیمای سامرا سینای سه موسی، ص ۱۳۲
- ↑ نشریه حوزه، شماره ۵۱ و ۵۰، مصاحبه با محمد بحر العلوم
- ↑ صحتی سردرودی، گزیده سیمای سامرا سینای سه موسی، ص ۱۳۲
- ↑ دارابی، حوزه علمیه تقریب گرای سامرا و نقش میرزای شیرازی، ص ۴۱
- ↑ الوردی، لمحات اجتماعیة من تاریخ العراق الحدیث، ج ۳، ص ۹۰
- ↑ المحاضرات فی اصول الفقه
- ↑ دارابی، حوزه علمیه تقریب گرای سامرا و نقش میرزای شیرازی، ص ۴۵–۴۴
- ↑ دارابی، حوزه علمیه تقریب گرای سامرا و نقش میرزای شیرازی، ص ۴۴
- ↑ بررسی مکتب اصولی نجف و سامرا(۱)
- ↑ المحاضرات فی اصول الفقه
- ↑ المحاضرات فی اصول الفقه
- ↑ المحاضرات فی اصول الفقه
- ↑ صحتی سردرودی، گزیده سیمای سامرا سینای سه موسی، ۱۳۸۸ش، ص۱۳۷.
- ↑ صحتی سردرودی، گزیده سیمای سامرا سینای سه موسی، ۱۳۸۸ش، ص۱۳۷.
- ↑ صحتی سردرودی، گزیده سیمای سامرا سینای سه موسی، ص ۱۳۸–۱۳۶
- ↑ صحتی سردرودی، گزیده سیمای سامرا سینای سه موسی، ص ۱۴۰–۱۳۹.
- ↑ صحتی سردرودی، گزیده سیمای سامرا سینای سه موسی، ص ۱۴۰–۱۳۹
- ↑ دارابی، حوزه علمیه تقریب گرای سامرا و نقش میرزای شیرازی، ص ۴۵.
- ↑ دارابی، حوزه علمیه تقریب گرای سامرا و نقش میرزای شیرازی، ص ۴۵.
- ↑ مجله حوزه، شماره ۵۰ و ۵۱ مرجعیت میرزا
- ↑ صحتی سردرودی، گزیده سیمای سامرا سینای سه موسی، ص ۱۴۸–۱۴۴
- ↑ خلخالی، چهرههای درخشان سامرا، ص ۲۸۹–۲۸۸
- ↑ فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره: ۱۵، ص ۱۷۶–۱۷۵
- ↑ دانشنامه علمای اسلامی و انقلاب ایران
- ↑ الوردی، لمحات اجتماعیة من تاریخ العراق الحدیث، ج ۳، ص۱۰۱
- ↑ المحاضرات فی اصول الفقه
- ↑ مجله حوزه، ۱۳۷۱، شماره ۵۰ و ۵۱ مصاحبه با آیه الله سید رضی شیرازی
- ↑ نشریه حوزه، شماره ۷۶، ص ۳
- ↑ أعیان الشیعة، ج۶، ص: ۵۴.
- ↑ جعفریان، تشیع در عراق، مرجعیت و ایران، ص ۲۰ و ۱۹
منابع
- الوردی، لمحات اجتماعیه من تاریخ العراق الحدیث، ج ۳، بیتا، بیجا.
- جعفریان، رسول، تشیع در عراق، مرجعیت و ایران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، تهران، ۱۳۸۶ش.
- ربانی خلخالی، علی، چهرههای درخشان سامرا، مکتب الحسین، ۱۳۸۶ش.
- سیدکباری، سید علیرضا، حوزههای علمیه شیعه در گستره جهان، امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۸ش.
- صحتی سردرودی، محمد، گزیده سیمای سامرا سینای سه موسی، مشعر، تهران، ۱۳۸۸ش.
- فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۵، نشر مشعر، تهران، ۱۳۹۲.
- فصلنامه مطالعات تقریبی مذاهب اسلامی (فروغ وحدت)، دارابی، بهنام، حوزه علمیه تقریب گرای سامرا و نقش میرزای شیرازی، شماره ۳۱، سال هشتم، بهار ۱۳۹۲ ش.
- مظفر، محمدحسین، تاریخ الشیعه، مترجم: حجتی، محمدباقر، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، قم، ۱۳۷۹ش.
- نشریه حوزه، شمارههای ۷۶، ۵۰ و ۵۱.
پیوند به بیرون
- حوزه علمیه تقریبگرای سامرا و نقش میرزای شیرازی
- نگاهی اجمالی به مکتب سامرا
- بررسی مکتب اصولی نجف و سامرا(۱)
- بررسی مکتب اصولی نجف و سامرا(۲)
- چگونگی شکلگرفتن حوزه علمیه سامرا، میرزای شیرازی