حزبُ الدّعوَةِ الاسلامیّة، از احزاب شیعه در عراق است که در سال ۱۳۳۶ش در نجف تاسیس شد. سید محمدباقر صدر، سید محمدباقر حکیم و محمدصادق قاموسی از بنیانگذاران این حزب بودند.

حزب الدعوة الاسلامیة
نامحزب الدعوة الاسلامیة
تأسیس۲۰ مهر ۱۳۳۶
وب‌گاهحزب الدعوة الاسلامیة
کشورعراق

این حزب با هدف محوریت‌بخشی به احکام اسلام در مسائل اجتماعی، مقابله با جریان‌های غیراسلامی مانند لائیک و کمونیسم و برپایی حکومت اسلامی تاسیس شده است.[۱]

در دوران حکومت حزب بعث عراق بر عراق به ویژه در زمان صدام‌حسین (۱۹۷۹-۲۰۰۳م) تعداد زیادی از اعضای حزب الدعوه اعدام یا زندانی شدند. مرکزیت اصلی آن پس از انقلاب اسلامی ایران به این کشور منتقل شد.

پس از سقوط حکومت صدام در ۱۳۸۲ش/ ۲۰۰۳م، اعضای حزب با بازگشت به عراق دفاتری را در کربلا و بغداد افتتاح کردند. در همان سال، شورای حکومتی (مجلس الحکم) به منظور تدوین قانون اساسی جدید عراق و تشکیل دولت، با حضور ۲۵ تن از احزاب مهم عراق، تأسیس شد. ابراهیم جعفری از حزب الدعوة به عضویت این شورا درآمد و به ریاست آن منصوب شد.[۲]

در انتخابات مجلس عراق نیز حزب‌الدعوة در چهارچوب ائتلاف یکپارچۀ عراق مشارکت کرد و نوری المالکی از اعضای آن توسط این مجلس به نخست‌وزیری برگزیده شد.

انگیزه و روند تأسیس

پس از قیام ۱۹۲۰م شیعیان عراق بر ضد استعمار انگلیس و نافرجام ماندن آن، تفکر عدم دخالت در امور سیاسی در بیشتر محافل شیعی تقویت شد و راه برای فعالیت جریان‌های ملی‌گرا و مارکسیستی هموارتر شد. اما بهره‌مندی شیعیان عراق از تجربۀ جنبش اخوان المسلمین در مصر و ایجاد فضای باز سیاسی پس از کودتای ۱۳۳۷ش/۱۹۵۸م به رهبری عبدالکریم قاسم و انقراض پادشاهی در عراق زمینه را برای فعالیت‌های حزبی و شکل‌گیری تشکل‌های اسلامی در این کشور فراهم کرد.[۳]

هر چند پیش از آن در اواخر ۱۳۳۵ش/۱۹۵۶م اندیشۀ تشکیل حزب شیعی شکل گرفته بود و سید مهدی حکیم، با جمعی از همفکران خود مانند سید محمدحسین فضل‌الله، عبدالصاحب دُخَیل، شیخ سلیمان یحفوفی، طالب رفاعی و محمدصادق قاموسی چگونگی تشکیل حزب شیعه را بررسی کردند. سید مهدی حکیم با جلب نظر سید محمدباقر صدر، نشست‌های متعددی برای فراهم کردن مقدمات تأسیس حزب برگزار کرد.

منابع مختلف تاریخ تأسیس حزب الدعوة الاسلامیة را بین سال‌های ۱۳۳۵ش/۱۹۵۶م تا ۱۳۳۸ش/۱۹۵۹م، در نشستی در کربلا یا نجف دانسته‌اند، اما حزب تاریخ رسمی تأسیس خود را ۲۰ مهر ۱۳۳۶ش/ ۱۲ اکتبر ۱۹۵۷م اعلام کرده است. در این نشست سید محمدباقر صدر، سید محمدباقر حکیم، محمدصادق قاموسی و چهار تن دیگر شرکت داشتند.[۴] در ۱۳۳۷ش/۱۹۵۸م به توصیۀ سید محمدباقر صدر، سید مرتضی عسکری (متوفی ۱۳۸۶ش) از بغداد نیز به حزب الدعوة پیوست. نشست بعدی مؤسسان حزب الدعوة چند ماه پس از کودتای ۲۳ تیر ۱۳۳۷ش/۱۴ ژوئیه ۱۹۵۸م، در کربلا برگزار شد، که در آن سید محمدباقر صدر، سید مرتضی عسکری، سید محمدمهدی حکیم و محمدصادق قاموسی به شورای رهبری برگزیده شدند.[۵]

نامگذاری

در اوایل ۱۳۳۸ش/ ۱۹۵۹، حزب الدعوة، نخستین کنگرۀ خود را به صورت محرمانه در کربلا با حضور ۱۶ تن از اعضای حزب برگزار کرد، که در آن اوضاع سیاسی و مسائل تشکیلات سازمانی حزب بحث و بررسی شد و سید محمدباقر صدر این حزب را الدعوة الاسلامیة نام نهاد.[۶]

اهداف

بر اساس اساسنامۀ حزب الدعوة که در سال ۱۳۶۰ش/۱۹۸۱م تدوین شد، دعوت مردم به اسلام برای اعضا واجب شرعی است و ایجاد جامعه‌ای اسلامی با همۀ ویژگی‌های آن و در همۀ سطوح اجتماعی و جایگزین کردن قوانین مبتنی بر شریعت اسلام به جای قوانین وضعی بشری از اهم اهداف حزب است. بنا بر اساسنامه، این اهداف با ایجاد تغییر در آحاد مسلمانان و اصلاح تدریجی فرد و جامعه از لحاظ روحی و اخلاقی، بازگشت به آموزه‌های اصیل اسلامی و زدودن افکار و اندیشه‌های غربی، ایجاد دولت اسلامی به عنوان مقدمه‌ای برای برپایی دولت فراگیر اسلامی، آزادسازی سرزمین‌های اسلامی از سیطرۀ استعمار و ضمیمه کردن آنها به دولت اسلامی و دعوت مردم به اسلام در همۀ نقاط جهان تحقق می‌یابد.[۷]

حزب الدعوة در اساسنامه‌اش، خط مشی خود را انقلابی اعلام کرد و تحقق اهداف حزب را در چهار مرحله دانست:

  1. مرحلۀ تغییر: در این مرحله اعضای حزب با تغییر در اندیشه و سلوک خود تعالی می‌یابند تا بتوانند به هدایت و ارتقای سطح آگاهی مردم بپردازند.
  2. مرحلۀ سیاسی: حزب با دو شیوۀ سیاسی و مسلحانه با رژیم بعثی حاکم به مقابله بر می‌خیزد.
  3. مرحلۀ انقلابی: در این مرحله، هدف اصلی براندازی رژیم بعثی حاکم از طریق مبارزۀ مسلحانه و تشکیل حکومت اسلامی است.
  4. مرحلۀ حاکمیت: در این مرحله حزب باید ارکان نظام اسلامی را تشکیل دهد و احکام شریعت اسلامی را به اجرا درآورد و بر اجرای آن نظارت کند. در این مرحله شکل حکومت و ساختار آن بر اساس شریعت اسلامی و تأمین منافع مسلمانان است. همچنین در این مرحله، قانون اساسی مُلهَم از شریعت اسلامی تدوین می‌شود.[۸]

ساختار تشکیلات

رهبر کل (القیادة العامة) بالاترین منصب در ساختار تشکیلاتی حزب الدعوة است. شمار اعضای رهبری کل ۷ تن است که هر ۲ سال یک‌بار از سوی کنگرۀ عمومی حزب انتخاب می‌شوند. اعضای رهبری کل از میان خود یک تن را به ریاست بر می‌گزینند. هر یک از اجزای تشکیلاتی حزب حلقه نام دارد. پایین‌ترین حلقه ۵ عضو دارد که داعیه (دعوت‌کننده) نامیده می‌شوند و زیر نظر دعوت کنندۀ ناظر (داعیۀ مشرف) فعالیت می‌کنند. ناظر هر حلقه رابط میان حزب و اعضای حلقۀ خود است. کمیتۀ محله (لجنة المحلة) بر فعالیت چند حلقه در محدودۀ جغرافیایی مشخص نظارت می‌کند. کمیته‌های محله زیر نظر کمیته منطقه (لجنة المنطقه) فعالیت می‌کنند که اعضای آن را رهبری اقلیم (قیادة الاقلیم) بر می‌گزیند. رهبری اقلیم را نیز کنگرۀ اقلیمی دعوت (مؤتمر الدعوة الاقلیمی) بر می‌گزیند. اعضای رهبری اقلیم و رهبری کل هر ۲ سال یک بار انتخاب می‌شوند و با یکدیگر در ارتباطند. کنگرۀ اقلیمی الدعوة، متشکل از مسئولان حزب در هر اقلیم، بالاترین ساختار حزبی در هر اقلیم است که سالانه برگزار می‌شود.[۹]

کنگرۀ عمومی

کنگرۀ عمومی الدعوة (مؤتمر الدعوة العام) هر سال یک بار و گاهی در موارد اضطراری برگزار می‌شود و در آن مسئولان حزبی اقلیم‌های مختلف شرکت می‌کنند. مهم‌ترین وظایف کنگره عبارتند از:

  • انتخاب رهبری کل
  • تدوین سیاست‌ها و خط مشی‌های عمومی حزب
  • تعدیل در اساسنامۀ حزب با موافقت دو سوم اعضا و موافقت شورای فقهی
  • بررسی استعفای اعضای رهبری کل و انتخاب جانشین برای آنان[۱۰]

شورای فقهی

در اساسنامۀ حزب دربارۀ ولایت فقیه آمده است که چنانچه امت اسلامی، فقیه جامع الشرایطی مانند امام خمینی را قبول داشته باشد، ولایتش بر حزب نیز اعمال می‌شود و حزب نباید از نظرات وی عدول کند. در مواردی که ولی فقیه حکمی صادر نکرده باشد، رهبری حزب باید به احکام شورای فقهی حزب رجوع کند که متشکل از ۳ تا ۷ مجتهد یا کارشناس امور فقهی است که از سوی کنگرۀ عمومی حزب انتخاب می‌شوند. این شورا حداقل باید یک مجتهد داشته باشد.[۱۱]

تحولات و اقدامات برجسته

کناره‌گیری سید محمدباقر صدر

در ۱۳۳۹ش/۱۹۶۰م، دولت عراق از فعالیت‌های حزب الدعوة به رهبری سید محمدباقر صدر آگاه شد. آیت الله حکیم از سید محمدباقر صدر و فرزندانش سید مهدی و سید محمدباقر خواست که از فعالیت در حزب و انتساب به یک جریان خاص سیاسی بپرهیزند. از این رو آنان از حزب‌الدعوة کناره‌گیری کردند.[۱۲] پس از کناره‌گیری آنها، سید مرتضی عسکری رهبر حزب‌الدعوة شد، اما در ۱۳۴۲ش/۱۹۶۳م سید محسن حکیم مأموریتی تبلیغی به وی محول کرد ازاین‌رو وی از عضویت در حزب استعفا داد و محمدهادی سُبَیتی به رهبری آن برگزیده شد.[۱۳]

حمایت از قیام ۱۵ خرداد ایران

حزب‌الدعوه با صدور بیانیه‌ای از قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲ش در ایران حمایت کرد و هنگامی که امام خمینی به عراق تبعید شد و در ۱۳ مهر ۱۳۴۴ش/۱۵ اکتبر ۱۹۶۵ از ترکیه وارد کاظمین شد مورد استقبال برخی از اعضای حزب قرار گرفت.[۱۴]

دستگیری اعضاء حزب

برای اطلاعات بیشتر، اینها را هم ببینید: حزب بعث عراق

پس از ریاست‌جمهوری عبدالرحمان عارف در ۱۳۴۵ش/۱۹۶۶م، نفوذ حزب در سراسر عراق، به ویژه در دانشگاه‌ها، افزایش یافت؛ اما با قدرت یافتن جناح افراطی حزب بعث عراق و ریاست‌جمهوری احمد حسن البکر در ۱۳۴۷ش/۱۹۶۸م، فعالیت احزاب و گروه‌های شیعه، از جمله حزب الدعوة، محدود شد و بسیاری از فعالان سیاسی دستگیر و زندانی شدند.[۱۵] در مرداد – شهریور ۱۳۵۰ش/ سپتامبر ۱۹۷۱م، رژیم بعث، عبدالصاحب دخیل، نفر دوم حزب را دستگیر کرد، دخیل پس از شکنجه، کشته شد. سال بعد، محمد صالح ادیب، مسئول شاخۀ کربلا و چند تن دیگر نیز دستگیر شدند و محمدهادی سبیتی و محمدمهدی آصفی، مسئول شاخۀ نجف، از عراق گریختند.[۱۶]

اعضای برجستۀ حزب در عراق و لبنان برای فعالیت مجدد، اعضای جدید رهبری را به ریاست شیخ عارف بصری انتخاب کردند، اما در ۲۶ تیر ۱۳۵۳ش/ ۱۷ ژوئیه ۱۹۷۴م شیخ عارف بصری و شماری از اعضای رهبری دستگیر و اعدام و برخی دیگر به حبس ابد محکوم شدند.[۱۷]

رهبری جدید

در ۱۳۵۴ش / ۱۹۵۷م، رهبری جدید حزب شامل عدنان سلمان کعبی، مهدی عبدمهدی و ابراهیم مالک دوباره در عراق شکل گرفت، که به کمیتۀ عراق (لجنة العراق) معروف شد. این کمیته با رهبر سابق حزب محمدهادی سبیتی که در اردن مستقر بود، تماس گرفت. سبیتی، شیخ علی کورانی، مسئول شاخۀ حزب در لبنان، را به عضویت در رهبری کل حزب تعیین کرد. این دو تن در کنار سید مرتضی عسکری، سید کاظم حائری و محمدمهدی آصفی رهبری کل (القیادة العامة) حزب را تشکیل دادند.[۱۸]

حمایت از انقلاب اسلامی ایران

در مهر – آبان ۱۳۵۷ش/ اکتبر ۱۹۷۸م حزب الدعوة طی بیانیه‌ای از انقلاب اسلامی ایران حمایت کرد. محمدمهدی آصفی در پاریس با امام خمینی دیدار کرد و پشتیبانی حزب را از او به اطلاع وی رساند.[۱۹]

انتفاضۀ ۱۷ رجب

در پی دستگیری سید محمدباقر صدر در ۲۲ خرداد ۱۳۵۸ش/ ۱۲ ژوئن ۱۹۷۹م، حزب الدعوة تظاهرات گسترده‌ای عراق برپا کرد که در نتیجۀ آن صدها تن دستگیر شدند. این قیام به انتفاضۀ ۱۷ رجب معروف شد. رژیم بعث ۱۲۰۰ تن از بازداشت‌شدگان را محاکمه کرد که ۸۶ تن از آنها به اعدام محکوم شدند.[۲۰] سرکوب قیام سبب شد حزب الدعوة خط مشی مسلحانه را در پیش گرفت و شاخۀ نظامی خود را تأسیس کرد.[۲۱]

پس از دستگیری یا متواری شدن برخی از رهبران حزب به خارج از عراق، عبدالامیر منصوری در خرداد – تیر ۱۳۵۸ / ژوئن ۱۹۷۹ با ساماندهی دوبارۀ حزب، رهبری آن را بر عهده گرفت.[۲۲]

انتقال مرکز فعالیت به ایران

با به قدرت رسیدن صدام‌حسین در عراق در ۲۵ تیر ۱۳۵۸ / ۱۶ ژوئیه ۱۹۷۹، سرکوب حزب شدت گرفت. واکنش حزب در پیش گرفتن مبارزۀ مسلحانه بود. رژیم صدام اعضای حزب را دستگیر و صدها تن از آنان را اعدام کرد.[۲۳] حزب الدعوة مرکز فعالیت خود را به ایران منتقل کرد. محمدمهدی آصفی در تابستان ۱۳۵۸ش / ۱۹۷۹ به ایران آمد. او و سایر رهبران حزب تصمیم گرفتند ساختار تشکیلاتی حزب را بازسازی کنند و رهبری حزب را از فردمحوری که در محمدهادی سبیتی متجلی می‌شد، خارج کنند. بنابراین، شورای مرکزی حزب با عضویت محمدهادی سبیتی، علی کورانی، محمدمهدی آصفی، سید مرتضی عسکری و سید کاظم حائری (فقیه الدعوة) شکل گرفت. سبیتی و همفکرانش این توافق را بر ضد خود دانسته، با آن مخالفت کردند که بی‌نتیجه بود.[۲۴]

پس از مذاکراتی میان رهبران حزب الدعوة و مسئولان ایرانی، اردوگاهی نظامی در نزدیکی اهواز (اردوگاه شهید صدر) به این حزب اختصاص یافت. این اردوگاه مهم‌ترین مرکز آموزشی حزب الدعوة در ایران بود که در آن حدود ۷۰۰۰ نیروی نظامی آموزش می‌دیدند. این نیروها در جنگ عراق علیه ایران‌ بر ضد نیروهای عراقی جنگیدید. در ۱۳۵۹ش/۱۹۸۰م محمدمهدی آصفی سخنگوی رسمی حزب شد.[۲۵]

شهادت سید محمدباقر و بنت‌الهدی صدر

رژیم بعث در ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ / ۸ آوریل ۱۹۸۰ سید محمدباقر صدر و خواهرش بنت الهدی را به شهادت رساند.[۲۶] در خرداد – تیر ۱۳۵۹ / ژوئن ۱۹۸۰ پس از دستگیری علی ناصر محمود، رئیس حزب در عراق، تشکیلات رهبری در عراق از هم پاشید. پس از آن با نظارت رهبری حزب در ایران، اعضای رهبری جدید شاخۀ عراق انتخاب شدند.[۲۷] در بهمن – اسفند ۱۳۵۹ / فوریۀ ۱۹۸۱ انتخابات طبق آیین‌نامۀ جدید برای انتخاب ۱۲ عضو شورای عالی رهبری برگزار شد. سبیتی، کورانی و همفکرانش که مخالف اجرای آن بودند، انتخابات را تحریم کردند. سید کاظم حائری، محمدمهدی آصفی، محمد صالح ادیب، ابراهیم جعفری و حسن شُبّر از کسانی بودند که انتخاب شدند.[۲۸] در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۶۰ / ۹ مه ۱۹۸۱ محمدهادی سبیتی، رهبر سابق حزب در اردن دستگیر و پس از تحویل به حکومت عراق اعدام شد.[۲۹]

اختلاف در حزب الدعوة

حزب در ۱۳۶۰ش / ۱۹۸۱ کنگرۀ عمومی را در تهران برگزار کرد. در این کنگره، کمیته‌ای ۱۲ نفره برای تدوین اساسنامۀ حزب تشکیل شد. این کمیته پیش‌نویس اساسنامه را تدوین کرد، که به تصویب رهبری حزب رسید. اعضای شاخۀ بصره که از هواداران محمدهادی سبیتی - رهبر سابق حزب – بودند و با اعضای رهبری حزب در ایران اختلاف داشتند، در این کنگره شرکت نکردند. در نتیجه، اختلافات میان این دو طیف افزایش یافت.[۳۰]در تیر – مرداد ۱۳۶۱ / ژوئیه ۱۹۸۲ شاخۀ نظامی حزب پس از سوء قصد ناموفق به صدام‌حسین در شهر دُجَیل، کشف شد و ۱۱۷ تن از اعضای آن اعدام یا زندانی شدند.[۳۱]

پیوستن به مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق

سید محمدباقر حکیم در ۲۶ آبان ۱۳۶۱ / ۱۷ نوامبر ۱۹۸۲ با حمایت ایران، مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق را متشکل از گروه‌ها و احزاب شیعی در تهران تأسیس کرد. حزب الدعوة نیز به این تشکل پیوست و کمیتۀ اجرایی آن به ابراهیم جعفری از حزب الدعوة سپرده شد.[۳۲]

انشعاب

در اسفند ۱۳۶۲ش/ اواخر فوریه ۱۹۸۴م کنگرۀ عمومی حزب برگزار شد. در این کنگره منصب فقیه الدعوة از اساسنامۀ حزب حذف و به جای آن شورای فقهی به ریاست سید کاظم حائری و عضویت محمدمهدی آصفی و محمدعلی تسخیری تشکیل شد. اما پس از مدتی بین شورای فقهی و اعضای رهبری حزب اختلاف افتاد. سید کاظم حائری معتقد بود که شورای فقهی باید رهبری حزب را در دست داشته باشد، اما اعضای رهبری، شورا را صرفاً مرجعی برای حل مسائل دینی می‌دانستند.[۳۳]

در ۱۱ دی ۱۳۶۶ / اول ژانویۀ ۱۹۸۸ برای حل اختلافات کنگره‌ای در تهران برپا شد. در این کنگره، اکثریت به لغو شورای فقهی رأی دادند. بنا بر این، اعضای موافق بقای شورای فقهی به رهبری سید کاظم حائری از حزب منشعب شدند و حزب الدعوة الاسلامیة – المجلس الفقهی را تأسیس کردند که بعدها به حزب الدعوة الاسلامیة ولایة الفقیه تغییرنام داد.[۳۴] در نتیجۀ این اختلافات، محمدمهدی آصفی در کنگرۀ عمومی حزب در ۱۳۶۸ش / ۱۹۸۹ از سخنگویی حزب کناره‌گیری کرد و اعضای حزب ضمن حذف منصب سخنگو، به جای آن دفتر سیاسی را تشکیل دادند که شامل سه سخنگو می‌شد: علی ادیب در ایران، ابراهیم جعفری در لندن و نوری مالکی در سوریه.[۳۵]

پیوستن به کنگرۀ ملی عراق

حزب الدعوة به همراه دیگر احزاب مخالف رژیم بعث در عراق، در نشست دمشق در ۶ دی ۱۳۶۹ / ۲۷ دسامبر ۱۹۹۰، اجلاس بیروت در ۲۰ اسفند ۱۳۶۹ / ۱۱ مارس ۱۹۹۱ و اجلاس صلاح الدین در عراق ۵- ۹ آبان ۱۳۷۱ / ۲۷ – ۳۱ اکتبر ۱۹۹۲ شرکت کرد. اجلاس صلاح الدین به تأسیس کنگرۀ ملی عراق (المؤتمر الوطنی العراقی) انجامید که به عنوان بزرگ‌ترین تجمع احزاب مخالف حکومت عراق، برای سرنگونی رژیم بعث تلاش می‌کرد.[۳۶] حزب الدعوة در سال ۱۳۷۶ش / ۱۹۹۷ از شرکت در اجلاس کنگرۀ ملی عراق در لندن خودداری و اعلام کرد که حمایت غرب را از این کنگره نمی‌پذیرد.[۳۷] حزب الدعوة در اجلاس کنگرۀ ملی عراق در نیویورک در ۸ آبان ۱۳۷۸ / ۳۰ اکتبر ۱۹۹۹ و در لندن در ۲۳ آبان ۱۳۸۱ / ۱۴ نوامبر ۲۰۰۲ شرکت نکرد، زیرا رهبران حزب این اجلاس‌ها را مقدمه‌ای برای اقدام نظامی بر ضد عراق می‌دانستند و حزب با حملۀ نظامی موافق نبود.[۳۸]

دسته‌بندی جناحی و انشعاب دوباره

در ۱۳۷۶ش اختلافات حزبی دربارۀ میزان دخالت و مشارکت فقها در امور حزبی سبب شد که چند جناح در درون حزب ایجاد شد:

  • جناح محمدمهدی آصفی و همفکران او که اعتقاد داشتند هیئتی از فقها باید بر کار حزب الدعوة نظارت کند.
  • جناح خُضَیر موسی جعفر الخُزاعی و هواداران او که خط مشی افراطی داشتند و از حزب جدا شدند و حزب الدعوة الاسلامیة – تشکیلات عراق (حزب الدعوة الاسلامیة – تنظیم العراق) را تأسیس کردند؛
  • جناح بارز حزب، که حسن شبّر، محسن ادیب، و مهدی العطار به رهبری عبدالحلیم جواد الزُهَیری آن را نمایندگی می‌کردند و با دخالت فقها در کار حزب مخالف بودند.
  • شاخۀ بصره به رهبری عزالدین سلیم (ابویاسین) رسماً از حزب جدا شد و نام حرکة الدعوة الاسلامیة را برگزید.[۳۹]

بدست آوردن نخست‌وزیری عراق

پس از سقوط حکومت صدام در ۱۳۸۲ش/ ۲۰۰۳، اعضای حزب پس از بازگشت به عراق دفاتری را در کربلا و بغداد افتتاح کردند. در همان سال، شورای حکومتی (مجلس الحکم) به منظور تدوین قانون اساسی جدید عراق و تشکیل دولت، با حضور ۲۵ تن از احزاب مهم عراق، تأسیس شد. ابراهیم جعفری از حزب الدعوة به عضویت این شورا درآمد و به ریاست آن منصوب شد.[۴۰]در ۳۱ تیر ۱۳۸۳ / ۳۰ ژوئن ۲۰۰۴، حکومت موقت عراق جایگزین شورای حکومتی شد. در این حکومت که به ریاست جمهوری غازی مِشعَل عَجیل الیاور و نخست وزیری اَیاد عَلاوی تشکیل شد، ابراهیم جعفری معاون رئیس جمهور شد. در انتخابات مجلس موقت عراق در ۱۱ بهمن ۱۳۸۳ / ۳۰ ژانویۀ ۲۰۰۵، حزب الدعوة همراه دیگر احزاب شیعی با ارائۀ فهرستی مشترک به نام ائتلاف یکپارچۀ عراق (ائتلاف العراقی الموحَّد) شرکت کرد و با کسب ۱۳۳ کرسی از ۲۷۵ کرسی مجلس به پیروزی رسید. در ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۴ / ۳ مه ۲۰۰۵، حکومت انتقالی از سوی مجلس برگزیده شد، که ابراهیم جعفری نخست وزیر و جلال طالبانی رئیس جمهور شدند.[۴۱]

موفقیت در انتخابات پارلمان عراق

در ۲۴ آذر ۱۳۸۴ / ۱۵ دسامبر ۲۰۰۵م، در انتخابات مجلس عراق نیز حزب الدعوة در چهارچوب ائتلاف یکپارچۀ عراق مشارکت کرد و ۱۲۸ کرسی از ۲۷۵ کرسی مجلس را به خود اختصاص داد. در ۱۳۸۵ش / ۲۰۰۶ مجلس عراق، نوری المالکی از اعضای بارز حزب الدعوة را به نخست‌وزیری برگزید. در ۱۳۸۶ش / ۲۰۰۷، در کنگرۀ عمومی حزب الدعوة منصب جدید دبیر کل اضافه و نوری مالکی به این منصب برگزیده شد. در پی این کنگره، ابراهیم جعفری از حزب الدعوة جدا شد و جریان اصلاح ملی (تیار اصلاح الوطنی) را تأسیس کرد.[۴۲]

انتخابات دورۀ بعدی مجلس عراق در ۱۶ اسفند ۱۳۸۸ / ۷ مارس ۲۰۱۰ برگزار شد. پیش از انتخابات، میان احزاب شیعی موجود در ائتلاف یکپارچۀ عراق اختلاف افتاد. بنا بر این، نوری مالکی ائتلاف جدیدی شامل ۷ حزب به نام ائتلاف دولت قانون (ائتلاف دولة القانون) تشکیل داد. این ائتلاف در انتخابات مجلس ۸۹ کرسی را به دست آورد و پس از فهرست العراقیة (قائمة العراقیة) به رهبری ایاد علاوی که ۹۱ کرسی را به خود اختصاص داده بود، قرار گرفت. این مجلس نیز بار دیگر مالکی را به نخست وزیری برگزید.[۴۳]

رسانه‌ها

شبکه تلویزیونی ماهواره‌ای آفاق وابسته به حزب الدعوه است که در ۱۳۸۵ش/ ۲۰۰۶م تأسیس شد. این شبکه در کشورهای مختلف دفاتری دارد. همچنین رادیوهای آفاق و بنت‌الهدی نیز متعلق به حزب است. حزب فعالیت مطبوعاتی نیز دارد. در ۱۳۳۹ش/ ۱۹۶۰ نشریه‌ای به نام الدعوة الاسلامیة منتشر کرد که پس از ۱۰ شماره توقیف شد. در ۱۳۴۲ش / ۱۹۶۳ نشریۀ صوت الدعوة را انتشار داد. همچنین این حزب روزنامه‌های البیان و الدعوة و نیز مجلۀ قبضة الهدی را منتشر می‌کند.[۴۴]

منابع مالی حزب

طبق اساسنامۀ حزب الدعوة، منابع مالی حزب از پرداخت ماهیانۀ اعضای حزب، کمک‌های مالی از سوی مؤسسات خیریه و اشخاص متمکن و نیز طرح‌های اقتصادی خود تأمین می‌شود.[۴۵]

پانویس

  1. عاملی، ج۱، ص۲۴۰-۲۴۲؛ خرسان، ص۴۸، ۵۰، ۵۳؛ حسینی، ص۶۸.
  2. جعفری، ۱۳۹۰ش الف، ص۴۸، ۷۲ - ۷۳
  3. ادیب موسوی، ص۷ - ۱۰؛ شبّر ج۳، ص۱۱۲ - ۱۱۳
  4. علی مؤمن، ۲۰۰۴، ص۳۵، ۱۶۹، ۲۰۰؛ حسینی، ص۷۲ - ۷۴؛ الاحزاب و الحرکات و الجماعات الاسلامیة، ج۲، ص۳۳۷ - ۳۳۸؛ عاملی، ج۱، ص۲۴۵- ۲۴۶ و پانویس
  5. حسینی، ص۶۸ - ۷۴؛ خرسان، ص۵۵ - ۵۶، ۶۳ - ۶۴؛ عاملی، ج۱، ص۲۵۵ - ۲۵۶
  6. علی مؤمن، ۲۰۰۴، ص۳۶۴؛ عاملی، ج۱، ص۳۳۱؛ ویلی، ص۵۴
  7. حزب الدعوة الاسلامیة، ۱۴۱۹، ص۵۴۱ - ۵۴۲
  8. همان، ص۵۵۳ – ۵۶۰؛ همو، المرحلیة فی جهاد الدعوة، ص۱۷ - ۲۱
  9. همو، ۱۴۱۹، ص۵۹۰ - ۶۰۲؛ شبّر، ج۲، ص۴۲۳ - ۴۲۶
  10. حزب الدعوة الاسلامیة، ۱۴۱۹، ص۶۰۲ – ۶۰۷؛ شبّر، ج۳، ص۴۲۷ - ۴۲۹
  11. حزب الدعوة الاسلامیة، ۱۴۱۹، ص۶۰۲ – ۶۰۷؛ همو، ۱۴۰۵ – ۱۴۰۹، ج۲، ص۳۸۸ -۳۹۲
  12. عاملی، ج۱، ص۴۲۰ – ۴۲۵؛ حسینی، ص۹۹ - ۱۰۰
  13. علی مؤمن، ۲۰۰۴، ص۸۵ - ۸۶؛ خرسان، ص۱۲۱، ۱۳۵ - ۱۳۸؛ حزب الدعوة الاسلامیة، ۱۴۰۵ – ۱۴۰۹، ج۳، ص۲۳۰
  14. علی مؤمن، ۲۰۰۴، ص۷۶؛ شبّر، ج۳، ص۳۲۵ - ۳۲۸
  15. علی مؤمن، ۲۰۰۴، ص۷۸، ۸۶ - ۸۷؛ عجلی، ص۱۱۶ - ۱۱۷
  16. عادل رؤوف، ص۲۵؛ خرسان، ص۱۷۷ – ۱۷۹؛ علی مؤمن، ۲۰۰۴، ص۱۳۹-۱۴۲
  17. ادیب و موسوی، ص۴۶؛ علی مؤمن، ۲۰۰۴، ص۱۴۳ – ۱۵۰؛ شامی، ص۱۵۰
  18. علی مؤمن، ۲۰۰۴، ص۱۶۱ – ۱۶۲، ۲۰۳؛ خرسان، ص۲۱۱ - ۲۱۷
  19. علی مؤمن، ۲۰۰۴، ص۱۸۴؛ خرسان، ص۲۵۷
  20. حزب الدعوة الاسلامیة، ۱۴۰۵ – ۱۴۰۹، ج۴، ص۳۴۰ – ۳۴۱؛ علی مؤمن، ۲۰۰۴، ص۲۲۳ - ۲۲۴
  21. علی مؤمن، ۲۰۰۴، ص۲۱۹ – ۲۲۰؛ خرسان، ص۳۳۹ - ۳۴۰
  22. علی مؤمن، ۲۰۰۴، ص۱۳۹ – ۱۴۲؛ خرسان، ص۲۹۷
  23. خرسان، ص۳۰۹ – ۳۱۱؛ علی مؤمن، ۲۰۰۴، ص۲۲۸ – ۲۲۹، ۲۳۷ – ۲۳۹؛ عجلی، ص۱۳۶
  24. خرسان، ص۳۶۷ – ۳۶۹؛ علی مؤمن، ۲۰۰۴، ص۲۹۳ - ۲۹۴
  25. عجلی، ص۱۴۶؛ شامی، ص۱۷۶ – ۱۷۷؛ خرسان، ص۳۱۶ – ۳۱۷، ۳۴۲ - ۳۴۵
  26. عجلی، ص۱۳۹ – ۱۴۰؛ ویلی، ص۸۸؛ طحّان، ص۳۶۹
  27. خرسان، ص۳۷۳
  28. شامی، ص۱۷۸ – ۱۷۹؛ خرسان، ص۳۸۵ - ۳۹۷
  29. علی مؤمن، ۲۰۰۴، ص۳۰۴؛ عادل رؤوف، ص۳۶
  30. علی مؤمن، ۲۰۰۴، ص۳۶۵؛ خرسان، ص۳۹۹
  31. زهیر کاظم عبود، ص۱۵ – ۱۶؛ طحّان، ص۳۶۲، ۳۶۹؛ علی مؤمن، ۲۰۰۴، ص۴۵۱ - ۴۵۳
  32. جعفری، ۱۳۹۰ش ب، ص۲۵۷؛ آندرسون و استنزفیلد، ص۲۳۱
  33. علی مؤمن، ۲۰۰۴، ص۳۶۱ – ۳۶۲؛ خرسان، ص۴۰۹ – ۴۱۳؛ عادل رؤوف، ص۴۳
  34. خرسان، ص۴۰۹ – ۴۱۹؛ عادل رؤوف، ص۴۲، ۴۴
  35. خرسان، ص۴۱۹
  36. صمانجی، ص۶۷ – ۶۹، ۸۰ – ۸۷، ۱۳۹ - ۱۴۸
  37. عادل رؤوف، ص۳۵ - ۳۶
  38. صمانجی، ص۴۱۰ – ۴۱۷، ۵۲۷ – ۵۲۸ و پانویس؛ جعفری، ۱۳۹۰ش الف، ص۴۶ - ۴۷
  39. همان، ص۴۲؛ خرسان، ص۴۲۲ - ۴۲۳
  40. جعفری، ۱۳۹۰ش الف، ص۴۸، ۷۲ - ۷۳
  41. همان، ص۸۷ – ۸۹؛ «‌الحکومة العراقیة الانتقالیة»، ۲۰۱۲
  42. علی مؤمن، ۲۰۱۱؛ «‌مجلس النواب العراقی»، ۲۰۱۲، «‌السیرة الذاتیة لرئیس الوزراء السید نوری کامل المالکی»، ۲۰۱۲
  43. «‌ائتلاف دولة القانون بزعامة نوری المالکی»، ۲۰۱۲، عباس عبود سالم، ۲۰۱۰؛ «‌قائمة علاوی تحتلّ الموقع الاول فی الانتخابات العراقیة‌»، ۲۰۱۰
  44. قناة آفاق الفضائیة و جریدة البیان و جریدة الدعوة...، ۲۰۱۱
  45. حزب الدعوة الاسلامیة، ۱۴۱۹، ص۵۹۱، ۶۱۹

منابع

این مقاله از دانشنامه جهان اسلام گرفته شده است.

  • لیام آندرسون و گرت استنزفیلد، عراق المستقبل: دکتاتوریة، دیمقراطیة‌ام تقسیم؟، ترجمة رمزی ق. بدر، مراجعة و تقدیم و تعلیق ماجد شبّر، لندن ۲۰۰۵.
  • الاحزاب و الحرکات و الجماعات الاسلامیة، [تألیف] جمال باروت و دیگران، چاپ فیصل درّاج و جمال باروت، [دمشق] المرکز العربی للدراسات الاستراتیجیة، ۲۰۰۶.
  • عادل ادیب و حسین موسوی، حزب الدعوۀ اسلامی عراق: پیشینۀ تاریخی و اندیشۀ سیاسی، تهران ۱۳۸۳ش.
  • «‌ائتلاف دولة القانون بزعامة نوری المالکی»، ۲۰۱۲، الجزیرة.نت.
  • ابراهیم جعفری، تجربۀ حکومت؛ ترجمۀ محمدرضا بلوردی، تهران ۱۳۹۰ش الف.
  • ابراهیم جعفری، کمربند آتش، مصاحبه کننده: علی سعدی، ترجمۀ گروه ترجمۀ مؤسسۀ مطالعات اندیشه سازان نود، تهران ۱۳۹۰ش ب.
  • حزب الدعوة الاسلامیة، ثقافة الدعوة الاسلامیة، قم ۱۴۰۵ – ۱۴۰۹.
  • ابراهیم جعفری،المرحلیة فی جهاد الدعوة، [قم]: حزب الدعوة الاسلامیة، [بی تا].
  • صلاح خرسان، حزب الدعوة الاسلامیة: حقائق و وثائق، فصول من تجربة الحرکة الاسلامیة فی العراق خلال ۴۰ عاماً، دمشق ۱۴۱۹ / ۱۹۹۹.
  • محمدحسینی، محمدباقر صدر: حیاة حافلة... فکر خلاق، بیروت ۱۴۲۶ / ۲۰۰۵.
  • «‌الحکومة العراقیة الانتقالیة‌»، المعرفة.او آر جی.
  • «‌الحکومة العراقیة الموقتة‌»، ۲۰۰۴، BBCعربی.
  • زهیر کامل عبود، قضیة الدجیل و نهایة صدام، اربیل ۲۰۰۷.
  • حسین برکه شامی، حزب الدعوة الاسلامیة: دراسة فی الفکر و التجربة، قم ۱۴۲۷ / ۲۰۰۶.
  • حسن شبّر، تاریخ العراق السیاسی المعاصر، ج۳ و ۴: حزب الدعوة الاسلامیة، قم ۱۴۲۷.
  • عزیز قادر صمانجی، قطار المعارضة العراقیة من بیروت ۱۹۹۱ الی بغداد ۲۰۰۳، لندن ۲۰۰۹.
  • احمد طحّان، الحرکات الاسلامیة بین الفتنة و الجهاد، بیروت ۱۴۲۸ / ۲۰۰۷.
  • عادل رؤوف، حزب الدعوة الاسلامیة، المسیرة و الفکر الحرکی، بیروت ۱۹۹۹.
  • احمد عبدالله ابوزید عاملی، محمدباقر الصدر: السیرة و المسیرة فی حقائق و وثائق، بیروت ۱۴۲۷ – ۱۴۲۸ / ۲۰۰۶ – ۲۰۰۷.
  • عباس عبود سالم، «‌المالکی رئیس الوزرا»، ۲۰۱۰، حزب الدعوة الاسلامیة.
  • شمران عجلی، الخریطة السیاسیة للمعارضة العراقیة، لندن ۲۰۰۰.
  • علی مؤمن، سنوات الجمر: مسیرة الحرکة الاسلامیة فی العراق، ۱۹۵۷ – ۱۹۸۶، بیروت ۲۰۰۴.
  • علی مؤمن، «‌من الشروق الی السطوح حزب الدعوة و اشکالیات التأسیس و الانتشار و السلطة‌»، ۲۰۱۱، اخبارک.نت.
  • فارس عمر، «‌هل ینسحب "الدعوة" من الائتلاف العراقی الموحد؟‌»، ۲۰۰۹، اذاعة العراق الحر.
  • «قائمة علاوی تحتل الموقع الاول فی النتخابات العراقیة»، ۲۰۱۰، BBC عربی.
  • «قناة آفاق الفضائیة و جریدة البیان و جریدة الدعوة و اذاعة أفاق و اذاعة بنت الهدی و مجلة قبضة الهدی»، ۲۰۱۱، بابل.اینفو.
  • «مجلس النواب العراقی»، معرفة.او آر جی.
  • جویس وبلی، نهضت اسلامی شیعیان عراق، ترجمه مهوش غلامی، تهران ۱۳۷۳ش.

پیوند به بیرون