پرش به محتوا

علم لدنی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی شیعه
Naghavi (بحث | مشارکت‌ها)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{اعتقادات شیعه}}'''علم لَدُنّی''' اصطلاحی است برآمده از [[آیه ۶۵ سوره کهف]] (وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا)، و مراد از آن دانشی است که بدون اکتساب و یادگیریِ از راه‌های معمول به دست آمده و از جانب خداوند به فرد عالِم اعطا شده است.
{{اعتقادات شیعه}}'''علم لَدُنّی''' دانشی که از جانب خداوند و از راه‌های غیرعادی و بدون یادگیری به برخی از انسان‌ها داده می‌شود. به باور شیعیان، [[چهارده معصوم]] از این علم برخوردارند.  


برخی علم لدنّی را همان [[علم غیب|علم به غیب]] از طرق غیر عادی می‌دانند. در مقابل برخی براین باورند که متعلَّق علم لدنّی می‌تواند امور غیبی یا امور عادی باشد که از راه‌های عادی نیز قابل کسب است.
برخی علم لدنّی را همان [[علم غیب|علم به غیب]] از طرق غیرعادی می‌دانند. در مقابل برخی براین باورند که متعلَّق علم لدنّی می‌تواند امور غیبی یا امور عادی باشد که از راه‌های عادی نیز قابل کسب است.


[[آیه|آیاتی]] در [[قرآن]] به علم لدنّی در افراد خاصی چون پیامبران اشاره دارند و در [[حدیث|روایات]] نقل شده از [[امامان شیعه]] نیز به علم لدنّی [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)‌]] و امامان(ع) تصریح شده است. اعتقاد به علم لدنّی امامان جزو باورهای شیعیان و ناشی از جایگاه امامت و وظایف امام نزد معتقدان به این مذهب است. با این حال برخی از نواندیشان دینی علم لدنّی ائمه را انکار نموده‌اند. نقدهایی نسبت به این دیدگاه بیان شده است همچون این نقد که دلایل ارائه شده توسط آن‌ها، مدعایشان را ثابت نمی‌کند.
[[آیه|آیاتی]] در [[قرآن]] به علم لدنّی در افراد خاصی چون [[پیامبران]] اشاره دارند و در روایات نقل شده از [[امامان شیعه]] نیز به علم لدنّی [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)‌]] و امامان(ع) تصریح شده است. اعتقاد به علم لدنّی امامان جزو باورهای [[شیعه|شیعیان]] و ناشی از جایگاه امامت و وظایف امام نزد معتقدان به این مذهب است. با این حال برخی از نواندیشان دینی علم لدنّی ائمه را انکار نموده‌اند. نقدهایی نسبت به این دیدگاه بیان شده است همچون این نقد که دلایل ارائه شده توسط آن‌ها، مدعایشان را ثابت نمی‌کند.


== مفهوم شناسی و جایگاه ==
== مفهوم شناسی و جایگاه ==
«لَدُن» به معنای «نزد» است.<ref>فراهیدی، العین، ۱۴۱۰ق، ج۸، ص۴۰.</ref> مقصود از علم لدنّی دانشی است که بدون واسطه‌‌ مستقیما از نزد خداوند دریافت می‌شود.<ref>نراقی، خزائن، ۱۳۷۸ش، ۴۹۹؛‌ تهانوی، موسوعة کشاف إصطلاحات الفنون و العلوم، ۱۹۹۶م، ج۲، ص۱۲۳‍۱؛  حیدری، دروس فی علم الإمام، ۱۴۳۲ق، ص۱۳۰؛ سجادی، فرهنگ علوم فلسفی و کلامی، ۱۳۷۵ش، ص۵۳۲.</ref> [[ملا احمد نراقی]] در تبیین علم لدنّی بر این باور است که علم به ضروریات و غیر محسوسات به سه صورت امکان‌پذیر است:
مقصود از علم لدنّی دانشی است که بدون واسطه‌‌ مستقیما از نزد خداوند دریافت می‌شود.<ref>نراقی، خزائن، ۱۳۷۸ش، ۴۹۹؛‌ تهانوی، موسوعة کشاف إصطلاحات الفنون و العلوم، ۱۹۹۶م، ج۲، ص۱۲۳‍۱؛  حیدری، دروس فی علم الإمام، ۱۴۳۲ق، ص۱۳۰؛ سجادی، فرهنگ علوم فلسفی و کلامی، ۱۳۷۵ش، ص۵۳۲.</ref> [[ملا احمد نراقی]] در تبیین علم لدنّی بر این باور است که علم به ضروریات و غیر محسوسات به سه صورت امکان‌پذیر است:


# از طریق معلّم بشری که به آن علم وراثت یا علم تقلیدی گفته می‌شود.
# از طریق معلّم بشری که به آن علم وراثت یا علم تقلیدی گفته می‌شود.

نسخهٔ ‏۳۱ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۱۸

اعتقادات شیعه
‌خداشناسی
توحیداثبات خداتوحید ذاتیتوحید صفاتیتوحید افعالیتوحید عبادیصفات ذاتصفات فعل
فروعتوسلشفاعتتبرکاستغاثه
عدل الهی
حُسن و قُبحبداءامر بین الامرین
نبوت
عصمت پیامبرانخاتمیتپیامبر اسلاممعجزهاصالت قرآن
امامت
باورهاعصمت امامانولایت تكوینیعلم غیبخلیفة‌اللهغیبتمهدویتانتظار فرجظهوررجعتامامت تنصیصی
امامانامام علیامام حسنامام حسینامام سجادامام باقرامام صادقامام کاظمامام رضاامام جوادامام هادیامام عسکریامام مهدی
معاد
برزخمعاد جسمانیحشرصراطتطایر کتبمیزان
مسائل برجسته
اهل‌بیتچهارده معصومکرامتتقیهمرجعیتولایت فقیهایمان مرتکب کبیره

علم لَدُنّی دانشی که از جانب خداوند و از راه‌های غیرعادی و بدون یادگیری به برخی از انسان‌ها داده می‌شود. به باور شیعیان، چهارده معصوم از این علم برخوردارند.

برخی علم لدنّی را همان علم به غیب از طرق غیرعادی می‌دانند. در مقابل برخی براین باورند که متعلَّق علم لدنّی می‌تواند امور غیبی یا امور عادی باشد که از راه‌های عادی نیز قابل کسب است.

آیاتی در قرآن به علم لدنّی در افراد خاصی چون پیامبران اشاره دارند و در روایات نقل شده از امامان شیعه نیز به علم لدنّی پیامبر(ص)‌ و امامان(ع) تصریح شده است. اعتقاد به علم لدنّی امامان جزو باورهای شیعیان و ناشی از جایگاه امامت و وظایف امام نزد معتقدان به این مذهب است. با این حال برخی از نواندیشان دینی علم لدنّی ائمه را انکار نموده‌اند. نقدهایی نسبت به این دیدگاه بیان شده است همچون این نقد که دلایل ارائه شده توسط آن‌ها، مدعایشان را ثابت نمی‌کند.

مفهوم شناسی و جایگاه

مقصود از علم لدنّی دانشی است که بدون واسطه‌‌ مستقیما از نزد خداوند دریافت می‌شود.[۱] ملا احمد نراقی در تبیین علم لدنّی بر این باور است که علم به ضروریات و غیر محسوسات به سه صورت امکان‌پذیر است:

  1. از طریق معلّم بشری که به آن علم وراثت یا علم تقلیدی گفته می‌شود.
  2. به‌وسیله فکر و استدلال که به آن علم نظر و برهان گفته می‌شود.
  3. از طرق دیگری مثل وحی، رؤیت در خواب و شهود و مکاشفه شکل می‌گیرد که این دسته سوم علم لدنَی است.[۲]‌‌ وی این نوع علم را اشرف علوم و بلکه علم حقیقی می‌داند.[۳]

مرتضی مطهری منشأ این اصطلاح را تعبیر قرآن کریم در آیه ۶۵ سوره کهف (وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا) می‌داند که در مورد علم حضرت خضر(ع) است.[۴] وی علم لدنّی را علمی می‌داند که منشأش تجسسات ظاهری بشری یا قیاسات و استدلالات و آزمایش‌ها نباشد، بلکه فقط خداوند افاضه کرده باشد.[۵]

رابطه علم غیب و علم لدنّی

علم‌ غیب به معنای آگاهی از امور پنهان و چیزهایی است که با حواس قابل درک نیست.[۶]‌‌ برخی از پژوهشگران علم لدنّی را به معنای علم غیبی می‌دانند که از جانب خداوند به برخی افراد خاص اعطا شده‌ است.[۷] همچنین برخی علم لدنّی را اصطلاحی دیگر برای علم غیب می‌دانند.[۸] به این صورت که به این علم از آن جهت که از راه‌های عادی قابل کسب نیست علم غیب و از آن جهت که از جانب خداوند افاضه شده است علم لدنّی گفته می‌شود.[۹]

ابن میثم بحرانی در شرح خطبه ۱۲۸ نهج البلاغه[۱۰] که بر اساس مضمون آن امیرالمومنین(ع) علم غیب را از خود نفی کرده و مختص به خداوند می‌داند، می‌گوید: باید میان علم غیب و علم به امور غایب تفاوت گذاشت.[۱۱] علم غیب علمی ذاتی و بدون علت است و همین علم است که امام علی(ع) از خود نفی می‌کند.[۱۲] امّا علم به امور غایب به افاضه خداوند صورت می‌گیرد که البته به افرادی چنین علمی اعطا می‌شود که توان و استعداد دریافت آن را با تزکیه نفس در خود ایجاد کرده باشند.[۱۳] به همین جهت برخی در رابطه با علم غیب امامان چنین گفته‌اند که این علم ذاتی نیست بلکه علم لدنّی است از جانب خداوند به پیامبر(ص) آموخته شد و ایشان مامور بود به جانشینان خود بیاموزد.[۱۴]

در مقابل نظری وجود دارد که دایره علم لدنّی را شامل همه علوم می‌داند که علوم غیبی و علوم دنیوی را شامل می‌شود.[۱۵] برای نمونه دانش ساخت زره -که خداوند در آیه ۸۰ سوره انبیاء به آن اشاره ‌می‌کند- یک علم مادی است ولی از جانب خداوند به حضرت داوود(ع) اعطا شده است.[۱۶] بر این اساس علم لدنّی شامل هر علمی است که بدون اکتساب و تجربه باشد و از جانب خداوند افاضه شده باشد، چه علم مربوط به غیب باشد و چه مربوط به دنیا که با اکتساب نیز قابل کشف است.[۱۷]

اقسام علم لدنّی

بر اساس آیه ۵۱ سوره شوری، علم لدنّی را به دو قسم با واسطه یا بدون واسطه تقسیم کرده‌اند.[۱۸] همچنین برخی تقسیمات این علم را به سه گونه وحی، الهام و فِراسَت دانسته‌اند.[۱۹] وحی را مختص انبیا و الهام را مربوط به اولیای الهی دانسته‌اند. فِراسَت نیز آگاهی بدون استدلال از غیب در اثر مشاهده نشانه‌هاست که برای خواص مومنین است.[۲۰]

علم لدنّی در قرآن

قرآن کریم، در آیاتی اشاره به این نوع علم اعطایی از جانب خداوند دارد:

  • آیه ۶۵ سوره کهف:‌ «فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا؛‌ در آنجا بنده‌ای از بندگان خاص ما را یافتند که او را رحمت و لطف خاصی از نزد خود عطا کردیم و هم از نزد خود وی را علم (لدنّی و اسرار غیب الهی) آموختیم.»[۲۱]

علامه‌‌ طباطبایی این آیه را مرتبط با علم خاص حضرت خضر(ع) می‌داند که از اسباب عادی مثل فکر و حس حاصل نشده بود.[۲۲]‌ وی دلیل این برداشت را لفظ «من لدنّا» می‌داند که اشاره به علم اعطایی غیر اکتسابی دارد.[۲۳]‌ در نگاه او این علم مختص اولیای الهی بوده و در آیات بعدی مشخص ‌می‌شود که این علم خضر(ع) مربوط به تاویل حوادث بوده است.[۲۴]صادقی تهرانی نیز این علم را غیر از یادگیری از مخلوقات می‌داند که از طریق وحی یا الهام صورت می‌گیرد.[۲۵]‌ به باور وی این وحی لزوما از سنخ وحی بر انبیا نیست.[۲۶]

  • آیه ۱۱۳ سوره نساء: «... وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَ كانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظيما؛ و خدا به تو اين كتاب (قرآن مجيد) و (مقام) حكمت (و نبوت) را عطا كرده و آنچه را كه نمی‌‏دانستى به تو بياموخت، و خدا را با تو لطف عظيم و عنايت بی‌‏اندازه است.

در تفسیر عبارت «عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ»، بیان شده است که مراد علمی است که از طریق اسباب و لوازم عادی اکتساب برای پیامبر قابل حصول نبود.[۲۷]

  • آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جنّ: «عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلىَ‏ غَيْبِهِ أَحَدًا؛ إِلَّا مَنِ ارْتَضىَ‏ مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَينْ‏ِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا؛ او داناى غيب عالم است و هيچ كس را بر غيب خود آگاه نمی‌‏كند. مگر آن كس را كه به پیامبری برگزيده است كه فرشتگان را از پيش رو و پشت سر او می‌‏فرستد (تا اسرار وحى را شياطین به سرقت گوش نربايند)»[۲۸]

علامه طباطبایی با توجه به این آیات علم غیب را مختص خداوند می‌داند و استثنای بعدش (إِلَّا مَنِ ارْتَضىَ‏ مِن رَّسُولٍ) را نشان از این می‌داند که اطلاع انبیا از غیب به صورت استقلالی نبوده و به واسطه تعلیم خداوند بوده است.[۲۹]

  • آیه ۴۰ سوره نمل: «قَالَ الَّذِى عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا ءَاتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُك‏...؛ آن كس كه به علمى از كتاب الهى دانا بود (يعنى آصف بن برخيا يا خضر كه داراى اسم اعظم و علم غيب بود) گفت كه من پيش از آنكه چشم بر هم زنى تخت را بدين جا آرم (و همان دم حاضر نمود)»[۳۰]

تفسیر المیزان با تبیین علم کسی که با داشتن علم الکتاب در چشم به هم زدن تخت ملکه سبأ را نزد حضرت سلیمان(ع) حاضر کرد، این علم را از علوم فکری و قابل اکتساب و تعلّم نمی‌داند.[۳۱]

علم لدنّی در روایات

در‌‌ احادیث نقل شده از امامان شیعه نیز به این نوع علم برای پیامبر(ص) و امامان(ع) اشاره شده است که برای نمونه به چند مورد اشاره می‌شود:

سيف تمار گويد: جمعى از شيعه بوديم كه در حجر (كنار خانه كعبه) خدمت امام صادق علیه‌السلام بوديم، آن حضرت فرمود: جاسوسى بر سر ما است، ما به راست و چپ نگاه كرديم و كسی را نديديم و گفتم جاسوسى بر ما گمارده نيست، سه بار فرمود سوگند به پروردگار كعبه و پروردگار اين ساختمان همين است كه می‌گويم، اگر من همراه موسى و خضر بودم به آنها می‌‌گفتم كه من‏ از آن دو اعلم هستم و به آنها بدان چه در دست نداشتند خبر مى‏‌دادم، زيرا به موسى و خضر (ع) علم آنچه بوده، داده شده بود و به آنها علم آنچه مى‌‏باشد و آن چه خواهد بود را، تا قيام ساعت نداده بودند و محققاً ما از رسول خدا آن را به خوبى ارث برديم.

کلینی، اصول کافی (ترجمه محمدباقر کمره‌ای)، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۳۰۶-۳۰۷.

در روایتی محمد بن‌ مسلم از امام باقر(ع) نقل می‌کند که جبرئیل دو انار از بهشت برای حضرت رسول اکرم(ص) آورد. حضرت علی(ع) سوال کردند که این دو انار چیست؟ پیامبر(ص)‌ فرمودند که یکی از آن‌ها نبوت است که سهمی برای تو در آن نیست و یکی دیگر علم است که ما باهم در آن شریک هستیم.[۳۲]

از امام کاظم(ع)‌ نقل شده است که دانش ما از جهت است. آن‌چه در مورد گذشته بوده برای ما تفسیر شده و آن‌چه مربوط به آینده است، برای ما نوشته شده و آن‌چه در حال پدید می‌آید در دل ما می‌افتد یا اثر در گوش می‌گذارد و این بهترین دانش ماست. با این حال پیامبری بعد از پیامبر ما نیست.[۳۳]

در روایت دیگری از امام صادق(ع) نقل شده است که حضرت منشأ علوم امامان را وراثت از جانب پیامبر(ص)‌ و الهام قلبی می‌دانند.[۳۴]

علم لدنّی امام در عقیده امامیّه

محمدحسن نادم پژوهشگر مباحث علم امام، بر این باور است که شیعیان در طول تاریخ همواره نگاه خاصی در رابطه با امامت داشتند که با نگاه غیرشیعیان متفاوت بوده است.[۳۵] به عقیده شیعیان، امام همه شئون پیامبر به‌جز دریافت و ابلاغ وحی را دارد.[۳۶] از این جهت تبیین وحی برای مردم و اجرای دستورات الهی جزء قلمرو وظایف امام محسوب می‌شوند.[۳۷] به همین جهت همان ضرورتی که برای علم خاص و الهی پیامبر وجود دارد عیناً برای امام نیز وجود خواهد داشت.[۳۸] ازاین‌رو وقتی در مباحث اعتقادی امامیه سخن از علم امام می‌شود مراد از آن یک علم عادی کسب شده با ابزار عادی نیست، بلکه مراد علم و آگاهی ویژه‌ای است که امام از راه افاضه خداوند به آن دست یافته است.[۳۹] برای نمونه، نعمانی از محدثان و متکلمان شیعه در کتاب الغیبة، امام را شخص ممتاز زمان خود می‌داند که کسی در فضایل به آن نزدیک نمی‌شود.[۴۰] از جمله ویژگی‌های ممتاز امام از نظر وی علم اوست که از جانب خداوند به او عطا شده است و اکتسابی نیست.[۴۱]

نواندیشی دینی و انکار علم لدنّی امام

برخی نواندیشان دینی همچون مدرسی طباطبایی در کتاب مکتب در فرایند تکامل و محسن کدیور بر این باورند که اندیشه علم لدّنی داشتن امامان و ویژگی‌های فرابشری آن در قرائت‌های اولیه از مذهب تشیع تا اواخر قرن چهارم وجود نداشته و بعدها تحت تاثیر نظریه تفویض (تفویض به معنای واگذاری امور به پیامبر و امامان) وارد تفکرات شیعه شده است.[۴۲] بر اساس این عقیده که با عنوان نظریه علمای ابرار نیز شناخته می‌شود، اصحاب ائمّه و دانشمندان قرون اولیه امامیه، امامان(ع)‌ را عالمانی بزرگ می‌دانستند که گرچه ملزم به اطاعت از آن‌ها بودند،‌ ولی اعتقادی به عصمت و علم لدنّی آن‌ها نداشتند.[۴۳]

منتقدان این دیدگاه‌ها نقدهایی را مطرح کرده‌اند که از جمله آن‌ها می‌تواند موارد زیر را بیان کرد:

  • هدف مدرسی در کتاب مکتب در فرایند تکامل تبیین تطورات فکری است، امّا وارد داوری شده است و استنباط‌ها و تحلیل‌های اعتقادی ارائه داده است که در حیطه علم کلام است نه تاریخ.[۴۴]
  • علم لدنّی امامان(ع) از پشتوانه‌های قوی روایی و تاریخی برخوردار است و شواهد آن را می‌توان در کتب قرون اولیّه و باورهای اصحاب ائمّه یافت.[۴۵]
  • دلایلی که برای اثبات این نظریه ارائه شده، قوت کافی ندارند و شواهدی برخلاف آن‌ها وجود دارد. از جمله این که انتساب این عقیده به برخی اصحاب ائمه بدون سند صورت گرفته است.[۴۶]
  • دلایل مربوط به نظریه اثبات علم لدنّی برای امام، بدون دلیل رد شده است.[۴۷]
  • برخورد گزینشی با منابع نقلی صورت گرفته و توجه به پاره‌ای از منابع قوی نقلی صورت نگرفته است.[۴۸]
  • به شرایط صدور روایات توجه نشده است.[۴۹]

عبدالکریم سروش در نظریه بسط تجربه نبوی، با تحلیلی که از مفهوم خاتمیت ارائه می‌دهد، اتکا به علوم غیبی را از ویژگی‌های خاص انبیا می‌شمارد که بعد از خاتمیت دیگر معنا ندارد.[۵۰] براین‌اساس بعد از انبیا هر کسی هر سخنی را مطرح می‌کند بر اساس ادلّه آن سنجیده خواهد شد و فرد نمی‌تواند با تکیه بر شخصیت خود و ادراک شهودی خاص خودش مطلبی را ادّعا کند و در این مسئله تفاوتی میان حضرت علی(ع) و دیگران نیست.[۵۱] آیت الله سبحانی در نقد این نظریه بیان کرده‌اند که الهام حقایق به قلب انسان‌های وارسته اختصاصی به انبیا ندارد. [۵۲] تفاوت پیامبران با امامان در وحی و شریعت است نه الهام قلبی.[۵۳]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. نراقی، خزائن، ۱۳۷۸ش، ۴۹۹؛‌ تهانوی، موسوعة کشاف إصطلاحات الفنون و العلوم، ۱۹۹۶م، ج۲، ص۱۲۳‍۱؛ حیدری، دروس فی علم الإمام، ۱۴۳۲ق، ص۱۳۰؛ سجادی، فرهنگ علوم فلسفی و کلامی، ۱۳۷۵ش، ص۵۳۲.
  2. نراقی، رسائل و مسائل، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۵۲-۵۳.
  3. نراقی، رسائل و مسائل، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۵۳.
  4. مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۴، ص۱۳۰.
  5. مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۴، ص۱۳۰.
  6. جوادی آملی، ادب فنای مقربان، ۱۳۸۸ش، ج۳، ص۴۱۴.
  7. مروی و مصطفوی،‌ «دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم (ع)»، ص۱۵-۱۶.
  8. مهدوی‌فر، علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن، قم، ص۲۴-۲۵.
  9. مهدوی‌فر، علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن، قم، ص۲۴-۲۵.
  10. نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، خطبه ۱۲۸، ص ۱۸۶.
  11.   ابن میثم بحرانی، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۱۳۹-۱۴۱.
  12.   ابن میثم بحرانی، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۱۳۹-۱۴۱.
  13.   ابن میثم بحرانی، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۱۳۹-۱۴۱.
  14. نیل‌ساز و دیگران، «نقد شبهه تعارض آیات «علم غیب» در قرآن»،‌ ص۴۷.
  15. «رابطه علم لدنی و علوم مادی»، سایت پرسمان قرآن.
  16. «رابطه علم لدنی و علوم مادی»، سایت پرسمان قرآن.
  17. «رابطه علم لدنی و علوم مادی»، سایت پرسمان قرآن.
  18. حیدری، دروس فی علم الإمام، ۱۴۳۲ق، ص۱۲۹.
  19. فرهنگ علوم فلسفی و کلامی، ۱۳۷۵ش، ص۵۳۲.
  20. سجادی، فرهنگ معارف اسلامی،‌ ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۱۴۰۶-۱۴۰۷.
  21. سوره کهف، آیه ۶۵؛ ترجمه الهی قمشه‌ای.
  22. طباطبایی، الميزان في تفسير القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۳۴۲.
  23. طباطبایی، الميزان في تفسير القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۳۴۲.
  24. طباطبایی، الميزان في تفسير القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۱۳، ص۳۴۲.
  25. صادقی تهرانی، الفرقان فى تفسير القرآن بالقرآن و السنه، ۱۴۰۶ق، ج۱۸، ص۱۴۶.
  26. صادقی تهرانی، الفرقان فى تفسير القرآن بالقرآن و السنه، ۱۴۰۶ق، ج۱۸، ص۱۴۶.
  27. طباطبایی، الميزان في تفسير القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۸۰.
  28. سوره جن، آیه ۲۶ و ۲۷؛ ترجمه الهی قمشه‌ای.
  29. طباطبایی، الميزان في تفسير القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۲۰، ص۵۳.
  30. سوره نمل، آیه ۴۰؛ ترجمه الهی قمشه‌ای.
  31. طباطبایی، الميزان في تفسير القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۱۵، ص۳۶۳.
  32. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۶۳.
  33. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۶۴.
  34. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۶۴.
  35. نادم، تطور تاریخی علم امام در اندیشه امامیه، ۱۳۹۹ش، ص۹.
  36. نادم، تطور تاریخی علم امام در اندیشه امامیه، ۱۳۹۹ش، ص۹.
  37. نادم، تطور تاریخی علم امام در اندیشه امامیه، ۱۳۹۹ش، ص۹.
  38. نادم، تطور تاریخی علم امام در اندیشه امامیه، ۱۳۹۹ش، ص۹.
  39. نادم، تطور تاریخی علم امام در اندیشه امامیه، ۱۳۹۹ش، ص۱۰.
  40. نعمانی، الغیبة،‌ ۱۳۹۷ق،‌ ص۲۲۰.
  41. نعمانی، الغیبة،‌ ۱۳۹۷ق،‌ ص۲۲۰.
  42. مدرسی طباطبایی، مکتب در فرایند تکامل، ۱۳۸۶ش،‌ ص۶۶ و ۷۰-۷۱ و ۱۰۶؛‌ کدیور، «قرائت فراموش شده»،‌ ص۱۰۵-۱۰۶.
  43. مدرسی طباطبایی، مکتب در فرایند تکامل، ۱۳۸۶ش،‌ ص۶۶،‌ کدیور، «قرائت فراموش شده»،‌ ص۱۰۵-۱۰۶.
  44. عبدالمحمدی و رحیمی، «بررسی و نقد خوانش کتاب مکتب در فرایند تکامل از روش تاریخی؛ مورد، علم غیب ائمه»، ص۵۰.
  45. عبدالمحمدی و رحیمی، «بررسی و نقد خوانش کتاب مکتب در فرایند تکامل از روش تاریخی؛ مورد، علم غیب ائمه»، ص۵۰.
  46. علاءالمحدثین،‌ «نقد بازخوانی تشیع»، ص۱۵۱.
  47. علاء المحدثین،‌ «نقد بازخوانی تشیع»، ص۱۵۱.
  48. علاء المحدثین،‌ «نقد بازخوانی تشیع»، ص۱۵۱.
  49. علاء المحدثین،‌ «نقد بازخوانی تشیع»، ص۱۵۱.
  50. سروش، بسط تجربه نبوی، ۱۳۷۸ش، ص۷۴-۷۵.
  51. سروش، بسط تجربه نبوی، ۱۳۷۸ش، ص۷۴-۷۵.
  52. سبحانی، «خاتمیت، انقطاع وحی تشریعی»، ص۸۹.
  53. سبحانی، «خاتمیت، انقطاع وحی تشریعی»، ص۸۹.

منابع

  • ابن‌میثم‌‌‌ بحرانی، میثم بن علی، شرح نهج البلاغة، ۵ ج، تهران، دفتر نشر الکتاب، ۱۴۰۴ق.
  • تهانوی، محمد اعلی بن علی، موسوعة کشاف إصطلاحات الفنون و العلوم، بیروت، مکتبة لبنان ناشرون،‌۱۹۹۶م.
  • جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، قم، نشر اسراء، ۱۳۸۸ش.
  • حیدری، کمال، دروس فی علم الإمام، قم، دارالفراقد، ۱۴۳۲ق.
  • «رابطه علم لدنی و علوم مادی»، سایت پرسمان قرآن، تاریخ بازدید ۷ آبان ۱۴۰۲ش.
  • سبحانی، جعفر، «خاتمیت، انقطاع وحی تشریعی»، مجله بازتاب اندیشه‌ها، شماره ۷۰، بهمن ۱۳۸۴ش.
  • سجادی، جعفر، فرهنگ علوم فلسفی و کلامی، تهران،‌ امیرکبیر، ۱۳۷۵ش.
  • سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامی،‌ تهران، کومش، ۱۳۷۳ش.
  • سروش، عبدالکریم، بسط تجربه نبوی، تهران، موسسه فرهنگی صراط، ۱۳۷۸ش.
  • سید‌‌‌ رضی، محمد بن‌حسین، نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، قم، مركز البحوث الاسلاميه، ۱۳۷۴ش.
  • صادقى تهرانى، محمد، الفرقان فى تفسير القرآن بالقرآن و السنه‏، قم، فرهنگ اسلامی، ۱۴۰۶ق.
  • طباطبايى، محمدحسين،‌‏ الميزان في تفسير القرآن‏، بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات‏، ۱۳۹۰ق.
  • عبدالمحمدی، حسین و اسدالله رحیمی، «بررسی و نقد خوانش کتاب مکتب در فرایند تکامل از روش تاریخی؛ مورد، علم غیب ائمه»، مجله مطالعات تاریخی جهان اسلام، سال دهم، شماره ۲۱، بهار ۱۴۰۱ش.
  • علاء المحدثین،‌ جواد، «نقد بازخوانی تشیع»،‌ فصلنامه امامت پژوهی، سال اول، شماره۴، دی ۱۳۹۰ش.
  • فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، قم، هجرت، ۱۴۱۰ق.
  • کدیور، محسن، «قرائت فراموش شده»، مجله بازتاب اندیشه، شماره ۷۶، مرداد ۱۳۸۵ش.
  • کلینی، محمد بن‌یعقوب، اصول کافی، مترجم: محمدباقر کمره‌ای، قم، اسوه، ۱۳۷۵ش.
  • کلینی،‌ محمد بن‌یعقوب، الکافی، تهران،‌دارالکتب الاسلامیة، ۱۴۰۷ق.
  • مدرسی طباطبایی، حسین، مكتب در فرایند تكامل؛ نظری بر تطوّر مبانی فكری تشیع در سه قرن نخستین، ترجمه هاشم ایزدپناه، تهران، کویر، ۱۳۸۶ش.
  • مروی، احمد و سید حسن مصطفوی،‌ «دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم (ع)»،‌ فصلنامه قبسات، دوره ۱۷، شماره ۶۳، اردیبهشت ۱۳۹۱ش.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۴، تهران،‌انتشارات صدرا، ۱۳۸۹ش.
  • مهدوی‌فر، حسن، علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن، پایان نامه سطح۴ رشته کلام اسلامی، قم، حوزه علیمه قم، بی‌تا.
  • نادم، محمد حسن، تطور تاریخی علم امام در اندیشه امامیه، تهران، سمت، ۱۳۹۹ش.
  • نراقی، ملا احمد، خزائن، قم، قیام، ۱۳۷۸ش.
  • نراقی، ملا احمد، رسائل و مسائل، قم کنگره بزرگداشت محققان ملا مهدی و ملا احمد نراقی، ۱۳۸۰ش.
  • نعمانی، محمد بن‌ابراهیم، الغیبة،‌ تهران، مکتبة الصدوق،۱۳۹۷ق.
  • نیل‌ساز، نصرت و دیگران، «نقد شبهه تعارض آیات «علم غیب» در قرآن»،‌ فصلنامه مطالعات تفسیری، دوره۴، شماره۱۳، بهار ۱۳۹۲ش.