صدیق (لقب): تفاوت میان نسخهها
imported>Mgolpayegani جزبدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Mgolpayegani جز ←صدیق اکبر |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
== صدیق اکبر == | == صدیق اکبر == | ||
در روایات [[شیعه]] و [[اهل سنت]]، از حضرت علی(ع) به عنوان صدیق اکبر یاد شده است و این لقب را رسول خدا به او داده است.<ref>کاشانی، منهج الصادقین، ص۳۴۲؛ صدوق، الامالی، ص۲۷۴؛ صدوق، مسندالرضا، ج۲، | در روایات [[شیعه]] و [[اهل سنت]]، از حضرت علی(ع) به عنوان صدیق اکبر یاد شده است و این لقب را رسول خدا به او داده است.<ref>کاشانی، منهج الصادقین، ص۳۴۲؛ صدوق، الامالی، ص۲۷۴؛ صدوق، مسندالرضا، ج۲، ص۹؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۱، ص۶۱۶؛ اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۱۲؛ ابن شهر آشوب، المناقب، ج۲، ص۲۸۶؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۱، ص۴۳۱؛ ابن ابی شیبه، المصنف، ج۷، ص۴۹۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۰۰؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۶، ص۲۶۹</ref> در روایتی رسول اکرم، از [[علی بن ابی طالب]]، [[مومن آل فرعون]] و [[حبیب نجار]] بهعنوان صدیقان نام برده است و حضرت علی را برترین آنان معرفی میکند.<ref> ابن مغازلی، مناقب علی بن أبی طالب (ع)، ص۲۰۰؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۱، ص۶۰۱</ref> | ||
بر پایه منابع [[اهل سنت]]، بر اساس خبر معراج، لقب صدیق به [[ابوبکر]] نیز داده شده است<ref> ابن قتیبه، المعارف، ص۱۶۷؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ج۳، ص۲۰۶؛ ابن سعد، ج۳، ص۱۷۰</ref> برخی نیز گفتهاند که وی از دوره [[جاهلیت|جاهلی]] بدین لقب شهرت داشته است.<ref>دروزه، تاریخ العرب فی الاسلام، ص۲۶</ref> البته برخی از علمای اهل سنت این حدیث را مردود دانستهاند<ref> متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۳، ص۲۳۶؛ ذهبی، میزان الاعتدال، ج۱، ص۵۴۰؛ ابن حبان، المجروحین، ج۲، ص۱۱۶</ref> و ابن جوزی آن را در کتاب الموضوعات آورده است.<ref> ابن جوزی، الموضوعات، ج۱، ص۳۲۷</ref> | بر پایه منابع [[اهل سنت]]، بر اساس خبر معراج، لقب صدیق به [[ابوبکر]] نیز داده شده است<.ref> ابن قتیبه، المعارف، ص۱۶۷؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ج۳، ص۲۰۶؛ ابن سعد، ج۳، ص۱۷۰</ref> برخی نیز گفتهاند که وی از دوره [[جاهلیت|جاهلی]] بدین لقب شهرت داشته است.<ref>دروزه، تاریخ العرب فی الاسلام، ص۲۶</ref> البته برخی از علمای اهل سنت این حدیث را مردود دانستهاند<ref> متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۳، ص۲۳۶؛ ذهبی، میزان الاعتدال، ج۱، ص۵۴۰؛ ابن حبان، المجروحین، ج۲، ص۱۱۶</ref> و ابن جوزی آن را در کتاب الموضوعات (کتابی درباره احادیث جعلی) آورده است.<ref> ابن جوزی، الموضوعات، ج۱، ص۳۲۷</ref> | ||
علمای [[شیعه]] نه تنها تعلق لقب صدّیق را به ابوبکر مردود میشمارند، بلکه با استناد بر منابع اهل سنت<ref> بلاذری، انساب، ج۲، ص۱۴۶؛ ابن قتیبه، المعارف، ص۱۶۹؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۳۱۰؛ ابن ماجه، سنن ابن ماجه، ج۱، ص۴۴؛ نسائی، سنن نسائی، ص۲۱-۲۲؛ جوینی، ج۱، ص۱۴۰، ۲۴۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۲۸؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۳، ص۲۶؛ سیوطی، الجامع، ج۲، ص۵۰</ref> این لقب و لقب [[فاروق]] را از القاب [[علی(ع)]] میدانند و | علمای [[شیعه]] نه تنها تعلق لقب صدّیق را به ابوبکر مردود میشمارند، بلکه با استناد بر منابع اهل سنت<ref> بلاذری، انساب، ج۲، ص۱۴۶؛ ابن قتیبه، المعارف، ص۱۶۹؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۳۱۰؛ ابن ماجه، سنن ابن ماجه، ج۱، ص۴۴؛ نسائی، سنن نسائی، ص۲۱-۲۲؛ جوینی، ج۱، ص۱۴۰، ۲۴۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۲۸؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۳، ص۲۶؛ سیوطی، الجامع، ج۲، ص۵۰</ref> این لقب و لقب [[فاروق]] را از القاب [[علی(ع)]] میدانند و علی(ع) در هنگام [[خلافت]] و بر منبر بصره آنها را از آن خویش دانسته است.<ref> عاملی، الصحیح، ج۲، ص۲۶۳-۲۷۰؛ امینی، الغدیر، ج۲، ص۳۱۲-۳۱۴</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |
نسخهٔ ۳۱ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۴:۰۰
صدّیقان سه نفرند: حبیب بن مری نجار (مؤمن آل یاسین)، و حزقیل (مؤمن آل فرعون)، و علی بن ابی طالب که سومین آنها و برترینشان است.
ابن حنبل، فضائل امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع)، صص238، 278.
انا عبدالله و اخو رسوله و انا الصدّیق الاکبر لا یقولها بعدی الا کاذب مفتر (ترجمه: من بنده خدا، برادر رسول خدا و صدیق اکبر هستم، هیچکس پس از من چنین سخن نگوید، جز آنکه دروغگو باشد.)
نسائی، سنن نسایی، ج۵، ص۱۰۷؛ مثقی هندی، کنزالعمال، ج۱۳، ص۱۲۲؛ حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۱۲
صِدّیق، به معنای بسیار راستگو، به کسی میگویند که همیشه راستگوست و از او دروغ سر نمیزند. در قرآن از برخی انبیا و مؤمنان با این لقب یاد شده است.
صدیق اکبر، لقب اختصاصی حضرت علی(ع) است؛ رسول خدا(ص) او را به صدیق اکبر و فاروق ملقب کرده است، صدیقه و صدیقه کبری نیز لقب حضرت زهرا است.
در لغت و قرآن
جمع آن صِدّیقون و صدّیقین است، صدّیق صیغه مبالغه از صدق، به معنای کسی که ملازم راستی باشد، یا کسی که رفتارش گفتههایش را تصدیق کند و یا به قولی کسی را گویند که دروغ از او سر نزند.[۱]
صدیق در قرآن بهصورت مفرد، چهار بار و بهصورت جمع، دو بار به کار رفته است.[۲][۳] در قرآن از ابراهیم[۴] و ادریس[۵] با لقب صدیق، و از مریم با لقب صدیقه[۶] یاد شده است. در روایات نیز از حضرت علی به عنوان صدیق[۷] و فاطمه زهرا بهعنوان صدیقه یا صدیقه کبری یاد شده است.[۸]
مقام صدیقین
به گفته راغب، صدّقین کسانی هستند که در فضیلت از پیامبران پایینترند.[۹]
بنا بر روایتی که در کتب روایی شیعه نقل شده است، صدیقه را جز صدیق غسل نمیدهد، حضرت علی، فاطمه را و حضرت عیسی، مریم را غسل دادهاند.[۱۰]
صدیق اکبر
در روایات شیعه و اهل سنت، از حضرت علی(ع) به عنوان صدیق اکبر یاد شده است و این لقب را رسول خدا به او داده است.[۱۱] در روایتی رسول اکرم، از علی بن ابی طالب، مومن آل فرعون و حبیب نجار بهعنوان صدیقان نام برده است و حضرت علی را برترین آنان معرفی میکند.[۱۲]
بر پایه منابع اهل سنت، بر اساس خبر معراج، لقب صدیق به ابوبکر نیز داده شده است<.ref> ابن قتیبه، المعارف، ص۱۶۷؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ج۳، ص۲۰۶؛ ابن سعد، ج۳، ص۱۷۰</ref> برخی نیز گفتهاند که وی از دوره جاهلی بدین لقب شهرت داشته است.[۱۳] البته برخی از علمای اهل سنت این حدیث را مردود دانستهاند[۱۴] و ابن جوزی آن را در کتاب الموضوعات (کتابی درباره احادیث جعلی) آورده است.[۱۵]
علمای شیعه نه تنها تعلق لقب صدّیق را به ابوبکر مردود میشمارند، بلکه با استناد بر منابع اهل سنت[۱۶] این لقب و لقب فاروق را از القاب علی(ع) میدانند و علی(ع) در هنگام خلافت و بر منبر بصره آنها را از آن خویش دانسته است.[۱۷]
پانویس
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۰، ص۱۹۳-۱۹۴
- ↑ المعجم المفهرس، ص۴۰۶
- ↑ نساء، آیه۶۹
- ↑ سوره مریم، آیه ۴۱: وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِبْراهیمَ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقاً نَبِیا
- ↑ مریم، آیه۵۶: وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِدْریسَ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقاً نَبِیا.
- ↑ مائده، آیه ۷۵: مَا الْمَسیحُ ابْنُ مَرْیمَ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَ أُمُّهُ صِدِّیقَةٌ
- ↑ کاشانی، منهج الصادقین، ص۳۴۲؛ صدوق، الامالی، ص۲۷۴؛ صدوق، مسندالرضا، ج۲، ص۹
- ↑ ابن شهرآشوب، المناقب، ج۳، ص۱۳۳؛ صدوق، امالی، ص۶۶۸
- ↑ راغب اصفهانی، المفردات، ص۲۲۷
- ↑ کلینی، کافی، ج۳، ص۱۵۹؛ شیخ طوسی، تهذیب، ج۱، ص۴۴۰؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲، ص۵۳۰
- ↑ کاشانی، منهج الصادقین، ص۳۴۲؛ صدوق، الامالی، ص۲۷۴؛ صدوق، مسندالرضا، ج۲، ص۹؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۱، ص۶۱۶؛ اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۱۲؛ ابن شهر آشوب، المناقب، ج۲، ص۲۸۶؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۱، ص۴۳۱؛ ابن ابی شیبه، المصنف، ج۷، ص۴۹۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۰۰؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۶، ص۲۶۹
- ↑ ابن مغازلی، مناقب علی بن أبی طالب (ع)، ص۲۰۰؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۱، ص۶۰۱
- ↑ دروزه، تاریخ العرب فی الاسلام، ص۲۶
- ↑ متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۳، ص۲۳۶؛ ذهبی، میزان الاعتدال، ج۱، ص۵۴۰؛ ابن حبان، المجروحین، ج۲، ص۱۱۶
- ↑ ابن جوزی، الموضوعات، ج۱، ص۳۲۷
- ↑ بلاذری، انساب، ج۲، ص۱۴۶؛ ابن قتیبه، المعارف، ص۱۶۹؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۳۱۰؛ ابن ماجه، سنن ابن ماجه، ج۱، ص۴۴؛ نسائی، سنن نسائی، ص۲۱-۲۲؛ جوینی، ج۱، ص۱۴۰، ۲۴۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۲۸؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۳، ص۲۶؛ سیوطی، الجامع، ج۲، ص۵۰
- ↑ عاملی، الصحیح، ج۲، ص۲۶۳-۲۷۰؛ امینی، الغدیر، ج۲، ص۳۱۲-۳۱۴
منابع
- ابن أبی شیبة کوفی، المصنف، تحقیق و تعلیق: سعید اللحام، دارالفکر للطباعة والنشر والتوزیع، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.
- ابن ابیالحدید، عبدالحمید بن هبهالله، شرح نهجالبلاغه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۸ق، ص۱۹۵۹م.
- ابن اثیر، علی بن محمد، اسدالغابه، قاهره، ۱۲۸۶ق.
- ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دارصادر.
- ابن حنبل، احمد، فضائل امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب، تحقیق سید عبدالعزیز طباطبایی، قم، دارالتفسیر، ۱۴۳۳ق.
- ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی طالب، المکتبة الحیدریة - النجف الأشرف.
- ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.
- ابن کثیر دمشقی، أبو الفداء اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷/ ۱۹۸۶.
- ابن کثیر، السیرة النبویة، دارالمعرفة للطباعة والنشر والتوزیع، بیروت، ۱۳۹۶-۱۹۷۶م.
- ابن ماجه، محمدبن یزید، سنن، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۳۷۳ق، ص۱۹۵۴م
- ابن مغازلی، مناقب علی بن أبی طالب(ع)، انتشارات سبط النبی(ص)، ۱۴۲۶-۱۳۸۴ش.
- امینی، عبدالحسین، الغدیر، بیروت، ۱۴۰۳ق، ص۱۹۸۳م.
- بلاذری، احمدبن یحیی، انساب الاشراف، ج ۱، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م.
- جوینی، ابراهیم بن محمد، فرائد المسطین، به کوشش محمد باقر محمودی، بیروت، ۱۳۹۸ق، ص۱۹۷۸م.
- حاکم نیسابوری، المستدرک، تحقیق: إشراف: یوسف عبد الرحمن المرعشی.
- حر عاملی، وسائل الشیعة، تحقیق: مؤسسة آل البیت، مؤسسة آل البیت، قم، ۱۴۱۴ق.
- دروزه، محمد عزه، تاریخ العرب فی الاسلام، بیروت، المکتبه المصریه.
- سیوطی، الجامع الصغیر، قاهره، ۱۳۷۳ق، ص۱۹۵۴م.
- شیخ صدوق، الأمالی، تحقیق: قسم الدراسات الإسلامیة-مؤسسة البعثة، مرکز الطباعة والنشر فی مؤسسة البعثة، قم، ۱۴۱۷ق.
- شیخ صدوق، خصال، تحقیق: تصحیح و تعلیق: علی أکبر الغفاری، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة، ۱۴۰۳ق/۱۳۶۲ش.
- شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا(ع)، تحقیق: تصحیح و تعلیق و تقدیم: شیخ حسین الأعلمی، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
- شیخ طوسی، امالی، تحقیق: قسم الدراسات الإسلامیة، مؤسسة البعثة، دارالثقافة للطباعة والنشر والتوزیع، قم، ۱۴۱۴ق.
- شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، تحقیق: سید حسن الموسوی الخرسان، دارالکتب الإسلامیة، طهران، ۱۳۶۴ش.
- شیخ کلینی، کافی، تصحیح: علی أکبر الغفاری، دارالکتب الإسلامیة، طهران، ۱۳۶۷ش.
- طبرانی، المعجم الکبیر، تحقیق وتخریج: حمدی عبد المجید السلفی، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۵/۱۹۸۵م
- طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، الطبعة الثانیة، ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
- عاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من سیره النبی، قم، ۱۴۰۰ق.
- علی بن أبی الفتح الإربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، دارالأضواء، بیروت.
- کاشانی، ملافتح الله، تفسیر کبیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، چاپخانه محمد حسن علمی، ۱۳۳۳ش.
- نسائی، احمدبن شعیب، تهذیب خصائص الامام علی، به کوشش ابواسحاق جوینی، بیروت، ۱۴۰۴ق، ص۱۹۸۴م
- نسائی، احمدبن شعیب، سنن الکبری، تحقیق: دکتور عبد الغفار سلیمان البنداری وسید کسروی حسن، دارالکتب العلمیة، بیروت، ۱۴۱۱/۱۹۹۱م.
- ابن جوزی، الموضوعات، تحقیق: عبدالرحمن محمد عثمان، المکتبة السلفیة، مدینة، ۱۳۸۶-۱۹۶۶م.
- ابن حبان، تحقیق: محمود إبراهیم زاید، دارالباز للنشر والتوزیع، عباس أحمد الباز، مکة.
- متقی هندی، کنزالعمال، ضبط و تفسیر: شیخ بکری حیانی، تصحیح: شیخ صفوة السقا، مؤسسة الرسالة، بیروت، ۱۴۰۹-۱۹۸۹م.
- ذهبی، میزان الاعتدال، تحقیق: علی محمد بجاوی، دار المعرفة للطباعة والنشر، بیروت، ۱۳۸۲-۱۹۶۳م.