آیه ۸۸ سوره یوسف

از ویکی شیعه
(تغییرمسیر از یوسف آیه 88)
آیه ۸۸ سوره یوسف
مشخصات آیه
واقع در سورهسوره یوسف
شماره آیه۸۸
جزء۱۳
اطلاعات محتوایی
مکان نزولمکه
موضوعتاریخی • داستان حضرت یوسف(ع)
دربارهدیدار مجدد بین برادران با عزیز مصر (حضرت یوسف(ع)) پس از دستگیری بنیامین


آیه ۸۸ سوره یوسف به دیدار مجدد حضرت یوسف(ع) و برادرانش در مصر پس از ماجرای دستگیری برادر دیگرشان، بنیامین، اشاره دارد. برطبق روایتی از امام باقر(ع)، برادران حضرت یوسف(ع) پس از گرفتن نامه از پدرشان، یعقوب نبی(ع)، به سمت مصر حرکت کردند تا اینکه به دیدار عزیز مصر رسیدند.

فرزندان یعقوب نبی(ع) در این دیدار، به عزیز مصر عرض کردند که در مقابل گرفتن طعام، می‌توانند «مُزْجاة» آنچه را که در توانشان است، بدهند. جنس نامرغوب و بی‌ارزش و مال قلیل و اندک، برخی از احتمالات مفسران شیعه در معنای مزجاة است.

برادران حضرت یوسف(ع) طبق آیه ۸۸ سوره یوسف، خطاب به عزیز مصر، جمله‌ «تَصَدَّقْ عَلَیْنا» را به کار بردند که عده‌ای از علمای شیعه، مقصود از آن را درخواست طعام و صدقه ذکر کرده‌اند و عده‌ای دیگر نیز درخواست آزادی برادر دیگرشان، بنیامین را محتمل دانسته‌اند.

دیدار برادران با حضرت یوسف(ع)

آیه ۸۸ سوره یوسف به دیدار دوم[۱] یا سوم[۲] بین برادران و حضرت یوسف(ع) در مصر، پس از ماجرای دستگیری بنیامین توسط عزیز مصر،[۳] اشاره دارد. در این دیدار درخواست برادران از عزیز مصر با یا ایها العزیز شروع؛ و با اعتراف به تهی‌دست بودن و درخواست صدقه ادامه و با دعا ختم می‌شود که این نحو از سؤال و درخواست به گفتۀ علامه طباطبائی جزو دشوارترین و ناگوارترین درخواست‌ها به شمار آمده است.[۴]

ازنظر مفسران شیعه در ابتدای آیه، چند جمله حذف و در تقدیر است.[۵] فخررازی از مفسران اهل‌سنت ادعا نمود که در این مطلب بین مفسران، اتفاق نظر وجود دارد.[۶] عیاشی در تفسیرش روایتی به‌واسطۀ ابابصیر از امام باقر(ع) نقل کرده است که برای آیه محذوفِ در تقدیر ذکر کرده است. امام در این آیه ذکر می‌کند که برادران حضرت یوسف(ع) پس از گرفتن نامه از پدرشان، یعقوب نبی(ع) به سمت مصر حرکت کردند تا اینکه به دیدار عزیز مصر رسیدند.[۷]

متن و ترجمه

﴿فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قَالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ ۝٨٨ [یوسف:88]
﴿پس چون [برادران] بر او وارد شدند گفتند ای عزیز به ما و خانواده ما آسیب رسیده است و سرمایهای ناچیز آوردهایم بنابراین پیمانه ما را تمام بده و بر ما تصدق کن که خدا صدقهدهندگان را پاداش می‌دهد ۝٨٨



سوره یوسف: آیه ۸۸

مزجاة، کالای برادران یوسف(ع)

برادران حضرت یوسف هنگام بازگشت به مصر، به عزیز مصر عرض کردند که در مقابل گرفتن طعام، می‌توانند «مُزْجاة» که در توانشان است، بدهند. چند احتمال درباره «مزجاة» در این آیه بین مفسران شیعه مطرح شده است. جنس نامرغوب و بی‌ارزشی،[۸] مال قلیل و اندک،[۹] چیز راکد بی‌فایده[۱۰] و کالای دارای قوت و نیرو ولی غیر کافی[۱۱] برخی از این موارد است. مفسران اهل‌سنت نیز به مال کم[۱۲] و یا بی‌ارزش[۱۳] اشاره کرده‌اند.

صدقه یا رهایی برادر

فرزندان یعقوب نبی(ع) برطبق آیه ۸۸ سوره یوسف، پس از دیدار با عزیز مصر، حضرت یوسف(ع)، جمله‌ «تَصَدَّقْ عَلَیْنا» را به کار بردند که درباره معنای آن بین مفسران شیعه، اختلاف شده است. عده‌ای مقصود از آن را درخواست طعام و صدقه ذکر کرده‌اند[۱۴] و برخی دیگر به‌دلیل حرمت صدقه بر انبیاء و اوصیا[۱۵] و یا دلایل دیگر مانند عدم قصد برادران یوسف(ع) برای آزادی برادر بدون پول،[۱۶]، درخواست کم کردن قیمت[۱۷] یا مسامحه در پذیرش کالا[۱۸] را بیان کرده‌اند. برخی دیگر نیز منظور از «تصدق» را مَجاز به معنای درخواست تَفَضُّل و کَرَم از طرف عزیز مصر، نه صدقه حقیقی، اظهار داشته‌اند.[۱۹]

البته عده‌ای دیگر نیز معنای این جمله را درخواست آزادی برادر دیگرشان، بنیامین، محتمل دانسته‌اند.[۲۰] برخی از این افرادی مدعی شده‌اند که چون معنای این جمله آزادی برادرشان (بنیامین) بود، برادران یوسف در ادامه «ان الله یجزیک» به کار نبردند؛ بلکه از جمله «ان الله یجزی المتصدقین» استفاده کردند، زیرا نمی‌دانستند که عزیز مصر، مؤمن است.[۲۱]

از نظر مفسران اهل‌سنت نیز برخی از احتمالات در این جمله، همچون مسامحه در پذیرش کالا[۲۲] و درخواست آزادی برادر[۲۳] مطرح شده است.

پانویس

  1. جزایری، عقود المرجان، ۱۳۸۸ش، ص۵۴۲؛ بیضاوی، أنوار التنزیل و أسرار التأویل (تفسیر البیضاوی)، ۱۴۱۸ق، ج۳، ص۱۷۴.
  2. مغنیه، التفسير الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۴، ص۳۵۲؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۱۰، ص۵۸.
  3. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۱۰، ص۵۸.
  4. طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق، ج۱۱، ص۲۳۶.
  5. طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق، ج۱۱، ص۲۳۵؛ شیخ طوسی، التبيان، دار احیاء التراث العربی، ج۶، ص۱۸۶؛ طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۱۳، ص۳۳؛ ابو‌الفتوح رازی، روض الجنان، ۱۳۶۶-۱۳۷۸ش، ج۱۱، ص۱۴۱.
  6. فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۸، ص۵۰۲.
  7. عياشى، تفسير العيّاشی، ‌۱۳۸۰ق، ج۲، ص۱۹۱.
  8. شیخ طوسی، التبيان، دار احیاء التراث العربی، ج۶، ص۱۸۶؛ شیخ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق. ج۵، ص۳۹۹؛ مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۵، ص۲۵۱؛ سبزواری، ارشاد الاذهان، ۱۴۱۹ق، ص۲۵۱؛ شریف لاهیجی، تفسير شريف لاهيجى، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۵۵۳؛ جزایری، عقود المرجان فی تفسیر القرآن، ۱۳۸۸ش، ص۵۴۲؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۱۰، ص۵۹؛ مغنیه، التفسير الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۴، ص۳۵۱.
  9. شیخ طوسی، التبيان، دار احیاء التراث العربی، ج۶، ص۱۸۶؛ شیخ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق. ج۵، ص۳۹۹؛ ابو‌الفتوح رازی، روض الجنان، ۱۳۶۶-۱۳۷۸ش، ج۱۱، ص۱۴۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۱۰، ص۵۹؛ مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۵، ص۲۵۵؛ شریف لاهیجی، تفسير شريف لاهيجى، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۵۵۳؛ جزایری، عقود المرجان فی تفسیر القرآن، ۱۳۸۸ش، ص۵۴۲؛ جرجانی، تفسیر گازر، ۱۳۳۷ش، ج۵، ص۳۴؛ مغنیه، التفسير الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۴، ص۳۵۱.
  10. شیخ طوسی، التبيان، دار احیاء التراث العربی، ج۶، ص۱۸۶.
  11. شیخ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق. ج۵، ص۳۹۹.
  12. طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۱۳، ص۳۳؛بیضاوی، أنوار التنزیل و أسرار التأویل (تفسیر البیضاوی)، ۱۴۱۸ق، ج۳، ص۱۷۴؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۸، ص۵۰۳.
  13. بیضاوی، أنوار التنزیل و أسرار التأویل (تفسیر البیضاوی)، ۱۴۱۸ق، ج۳، ص۱۷۴؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۸، ص۵۰۳.
  14. ابو‌الفتوح رازی، روض الجنان، ۱۳۶۶-۱۳۷۸ش، ج۱۱، ص۱۴۲-۱۴۳؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۱۰، ص۵۹؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق، ج۱۱، ص۲۳۵.
  15. ابو‌الفتوح رازی، روض الجنان، ۱۳۶۶-۱۳۷۸ش، ج۱۱، ص۱۴۲-۱۴۳.
  16. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۱۰، ص۶۰.
  17. ابو‌الفتوح رازی، روض الجنان، ۱۳۶۶-۱۳۷۸ش، ج۱۱، ص۱۴۲-۱۴۳؛ جرجانی، تفسیر گازر، ۱۳۳۷ش، ج۵، ص۳۴.
  18. سبزواری، ارشاد الاذهان، ۱۴۱۹ق، ص۲۵۱؛ جزایری، عقود المرجان فی تفسیر القرآن، ۱۳۸۸ش، ص۵۴۲؛ شیخ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق. ج۵، ص۳۹۹.
  19. شریف لاهیجی، تفسير شريف لاهيجى، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۵۵۳؛ ابو‌الفتوح رازی، روض الجنان، ۱۳۶۶-۱۳۷۸ش، ج۱۱، ص۱۴۲-۱۴۳؛ جزایری، عقود المرجان فی تفسیر القرآن، ۱۳۸۸ش، ص۵۴۲؛ جرجانی، تفسیر گازر، ۱۳۳۷ش، ج۵، ص۳۴.
  20. عياشى، تفسير العيّاشی، ‌۱۳۸۰ق، ج۲، ص۱۹۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش، ج۱۰، ص۶۰؛ ابو‌الفتوح رازی، روض الجنان، ۱۳۶۶-۱۳۷۸ش، ج۱۱، ص۱۴۲-۱۴۳؛ مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۵، ص۲۵۱؛ سبزواری، ارشاد الاذهان، ۱۴۱۹ق، ص۲۵۱؛ شریف لاهیجی، تفسير شريف لاهيجى، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۵۵۳؛ جزایری، عقود المرجان فی تفسیر القرآن، ۱۳۸۸ش، ص۵۴۲؛ جرجانی، تفسیر گازر، ۱۳۳۷ش، ج۵، ص۳۴؛ شیخ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق. ج۵، ص۳۹۹؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق، ج۱۱، ص۲۳۵.
  21. جرجانی، تفسیر گازر، ۱۳۳۷ش، ج۵، ص۳۴؛ ابو‌الفتوح رازی، روض الجنان، ۱۳۶۶-۱۳۷۸ش، ج۱۱، ص۱۴۲-۱۴۳.
  22. فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۸، ص۵۰۳؛ بیضاوی، أنوار التنزیل و أسرار التأویل (تفسیر البیضاوی)، ۱۴۱۸ق، ج۳، ص۱۷۵؛ طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۱۳، ص۳۵.
  23. بیضاوی، أنوار التنزیل و أسرار التأویل (تفسیر البیضاوی)، ۱۴۱۸ق، ج۳، ص۱۷۵.

منابع

  • قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند، تهران، دارالقرآن الکریم، ۱۳۷۶ش.
  • ابو‌الفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان، گردآورنده محمدمهدی ناصح و محمدجعفر یاحقی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۶۶-۱۳۷۸ش.
  • بیضاوی، عبدالله بن عمر، أنوار التنزیل و أسرار التأویل (تفسیر البیضاوی)، محقق محمد عبدالرحمان مرعشلی،‌ بیروت،‌ دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۸ق.
  • جرجانی، حسین بن حسن، تفسیر گازر، گردآوری عزیز‌الله قوچانی، به تصحیح جلال‌الدین محدث، بی‌جا، بی‌نا، ۱۳۳۷ش.
  • جزایری، سید نعمت‌الله، عقود المرجان، قم، نور وحی، ۱۳۸۸ش.
  • سبزواری، محمد، ارشاد الاذهان، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، ۱۴۱۹ق.
  • شریف لاهیجی، تفسير شريف لاهيجى، گردآورنده جلال الدین محدث، تهران، دفتر نشر داد، ۱۳۷۳ش.
  • شیخ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، به تصحیح هاشم رسولی و دیگران، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۰۸ق.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبيان، گردآورنده احمدحبیب عاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • طباطبایی، محمد حسین، المیزان، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۵۰-۱۳۵۳ق.
  • طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۱۲ق.
  • عياشى، محمد بن مسعود، تفسير العيّاشی، ‌به تحقیق و تصحیح سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، ۱۳۸۰ق.
  • فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
  • مدرسی، محمدتقی، من هدی القرآن، تهران، دار محبی الحسین علیه السلام، ۱۴۱۹ق.
  • مغنیه، محمدجواد، التفسير الکاشف، قم، دار الکتاب الاسلامی، ۱۴۲۴ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۷۱-۱۳۷۴ش.