ضروری دین
بخشی از احکام عملی و فقهی |
---|
ضروری دین، به آن دسته از احکام و عقایدی گفته میشود که برای همه مسلمانان کاملا واضح و بدیهی است که جزء اسلام هستند و انکار آنها عموماً به منزلۀ خروج از اسلام قلمداد میشود. دربارۀ اینکه کدام یک از احکام مصداق ضروری دین هستند اختلاف نظر وجو دارد. بنا به گفتۀ پژوهشگران، اکثر فقیهان شیعه وجوب نماز، روزه، حج و زکات را از این جمله میدانند. در میان اعتقادات نیز، دو اصل توحید و نبوت، ضروری دین برشمرده میشود؛ اما دربارۀ معاد چنین توافقی میان فقیهان شیعه وجود ندارد. همچین دو اصل عدل و امامت، جزو ضروریات دین برشمرده نمیشود.
دربارۀ اینکه انکار ضروری دین در چه شرایطی موجب ارتداد میشود، اختلاف نظر وجود دارد. طبق نظری که به علامه حلی نسبت دادهاند، انکار ضروری دین تحت هر شرایطی موجب ارتداد است. دیگر فقیهان، انکار ضروری دین را به شرطی موجب ارتداد میدانند که مستلزم تکذیب پیامبر و رسالت او یا حاکی از انکار از روی دشمنی باشد. از نظر محمدحسن نجفی (صاحب جواهر) فقط در صورتی منکر ضروری دین را مرتد میداند که در سرزمین اسلامی باشد و ضروریات اسلام را دانسته باشد؛ اما آن انکار کند. از نظر شیخ انصاری منکر ضروری دین به شرطی مرتد است که جاهل مقصر باشد نه جاهل قاصر. از نظر بعضی از دیگر فقیهان، انکار ضروری فقط نشانهای بر کفر است و به تنهایی اثبات نمیکند که فردی از اسلام خارج شده است.
تاریخچه
تعبیر ضروری دین در قرآن و متون قدیمی فقهی نیامده، اما روایتی از امام موسی کاظم(ع)، دربردارنده مفهوم ضروری دین است.[۱]
اصطلاح ضروری دین، واژه تازهای است که بعد از محقق حلی (۶۰۲-۶۷۶ق) وارد فقه شده است.[۲] معدودی از فقها و متکلمان از جمله شیخ طوسی، فیاض لاهیجی، علامه مجلسی، مقدس اردبیلی و محمدرضا مظفر در آثار خود به این مسئله پرداخته و آن را تعریف کردهاند.[۳]
معنای ضروری دین
در معدودی از منابع فقهی میتوان تعریف روشنی از ضروری دین یافت. شیخ طوسی در کتاب الاقتصاد، ضروری دین را اموری میداند که واضحبودن آن بهاندازه روشنی و وضوح قضیه «یک بزرگتر از دو نیست» و «وجب کوچکتر از ذراع است» باشد.[۴] در برخی آثار، معیارهایی از قبیل واضح و همه فهم بودن، بدیهیبودن که انکارش راهی جز تکفیر باقی نمیگذارد[۵] و آنچه هر مسلمانی آن را میشناسد، از سوی برخی از فقها برای ضروری دین ارائه شده است.[۶] مقدس اردبیلی در مجمع الفائدة و البرهان ضروری دین را اموری معرفی میکند که یقینا در اسلام باشند، حتی اگر با استدلال و برهان ثابت شده باشد و اجماعی هم نباشد.[۷][یادداشت ۱]
مصداق ضروری دین
گردآوری و شمارش موارد ضروری دین، تقریبا ناممکن است؛ چرا که فقها هیچگاه در صدد بیان همه موارد آن نبودهاند.،[۸] در آثار و منابع فقهی، ضروری دین بیشتر در موضوعاتی از قبیل ارتداد و انکار ضروری دین طرح شده و کمتر به مصادیق آن اشاره شده است. مصادیق بیان شده در آثار فقهی را میتوان به دو دسته احکام و عقاید ضروری تقسیم کرد.
احکام ضروری
اکثر فقیهان شیعه، مواردی از قبیل وجوب نماز[۹] روزه،[۱۰] و زکات[۱۱] و همچنین حرمت نزدیکی با حائض،[۱۲] یا حرمت خروج بر امام[۱۳] را مصداق ضروری دین دانستهاند.
از برخی گفتارهای محقق همدانی چنین بر میآید که تمام احکام شرعی، مصداق ضروری دین هستند.[۱۴] برخی از دیگر فقیهان نیز مواردی را ضروری دین دانستهاند که ضروری بودنشان مورد اتفاق نیست یا از سوی بسیاری از فقها به آن تصریح نشده است. اذان و اقامه[۱۵] استحباب مسجد رفتن،[۱۶][۱۷] وجوب وضو،[۱۸] و حتی اعتبار استصحاب[۱۹] از جمله مسائلی هستند که از سوی برخی از فقها ضروری دین قلمداد شده است.
اعتقادات ضروری
به نظر فقیهانی همچون امام خمینی انکار دو اصل توحید و نبوت به طور قطع موجب خروج از اسلام است.[۲۰] به گفتۀ سید موسی شبیری، فقیهان شیعه صرفاً باور به توحید و نبوت را جزو ضروریات دین برشمردهاند؛ اما سخنی از معاد به میان نیاوردهاند. سید ابوالقاسم خویی، معاد را به فهرست اعتقادات ضروری افزوده است؛ چون انکار معاد مستلزم انکار رسالت پیامبر(ص) نیز است. در مقابل، سید موسی شبیری معتقد است که فقیهان شیعه دلیلی قطعی بر این نیافتهاند که انکار معاد ضرورتاً مستلزم انکار رسالت پیامبر(ص) باشد و به همین دلیل فقط انکار توحید و نبوت را مایۀ ارتداد دانستهاند.[۲۱]
همچنین پژوهشگران معتقدند که اکثر فقیهان شیعه، اصول مذهب تشیع (عدل و امامت) را جزو ضروریات دین اسلام نمیدانند.[۲۲]
در چه صورتی انکار ضروری باعث ارتداد میشود؟
به اعتقاد علمای شیعه و سنی، انکار ضروری دین اسلام، موجب کفر است.[۲۳] در ارتدادِ کسی که ضروری دین را انکار میکند، اختلافی بین فقها نیست، اما بین فقها اختلاف است که آیا انکار ضروری دین به خودی خود موجب و در هر حالتی باعث ارتداد است، یا در شرایطی که مستلزم تکذیب پیامبر(ص) و رسالت او یا از روی دشمنی با اسلام باشد، موجب ارتداد و کفر میشود. در این باره دست کم شش نظر را میتوان در بین فقها یافت.
در هر حالتی موجب ارتداد است
انکار ضروری دین به خودی خود سبب مستقل کفر است و انکار ضروری دین، همانند انکار خدا و رسالت پیامبر، سبب تامّ کفر است؛ هر چند ناشی از شبهه باشد یا مستلزم تکذیب پیامبر نباشد. برخی این قول را به علامه حلی نسبت دادهاند.[۲۴]
اگر از سوی جاهل مقصر باشد باعث ارتداد است
منکر ضروری دین به شرطی مرتد است که جاهل مقصر باشد (شبهۀ او به دلیل کوتاهی خودش در شناخت شریعت رخ داده باشد)؛ اما اگر اگر جاهل قاصر باشد، مرتد نیست. این نظریه، از آنِ شیخ انصاری دانسته شده است. او تصریح میکند که اگر کسی حتی یکی از احکام ضروری دین را انکار کند و جاهل مقصر باشد، باز هم کافر است؛ اما اگر احکام ضروری دین را از روی جهل ناشی از قصور (ناشی از هر دلیلی غیر از کوتاهی خودش در شناخت شرع) انکار کند، کافر نمیشود.[۲۵]
اگر از روی دشمنی و با تذکیب پیامبر باشد باعث ارتداد است
انکار ضروری دین به شرطی موجب ارتداد میشود که مستلزم تکذیب پیامبر و رسالت او، و حاکی از انکار از روی دشمنی باشد. بنابراین اگر کسی از روی جهل مرکب حکمی را با اعتقاد به اینکه جزء شریعت نیست انکار کند، مرتد نیست. با این حال باید قرائنی دالّ بر شبهه و جهل مرکب در فرد انکارکننده دیده شود.[۲۶] سید مرتضی، ملاهادی سبزواری، سید بحرالعلوم، آیتالله خویی از قائلان این نظریه دانسته شدهاند. به ادعای برخی، مشهور فقهایی که به مسئله منکر ضروری پرداختهاند و حتی برخی از کسانی که نظریه اول را پذیرفتهاند، صورت شبهه را استثنا کردهاند.[۲۷]
اگر منکر، شهروند سرزمین اسلامی باشد مرتد است
منکر ضروری دین اگر در سرزمین اسلامی متولد شده و تا دوره جوانی در همان جا زندگی کرده و ضروریات اسلام را دانسته باشد و پس از آن انکار کند، کافر است. اما اگر منکر ضروری دین، از سرزمینهای دور از اسلام است، به گونهای که احتمال مخفی ماندن ضرورت بر او پذیرفتنی است، انکار ضروری دین موجب کفر او نمیشود. این نظریه از صاحب جواهر دانسته شده است.[۲۸]
اگر منجر به انکار توحید و نبوت نشود باعث ارتداد نیست
سید روح الله خمینی در «کتاب الطهارة» با تأکید بر مسئلۀ عرف مسلمانان میگوید که گفتن شهادتین (اعتقاد به توحید و نبوت) برای مسلمان بودن کافی است و انکار برخی از احکام ــ اگر منجر به انکار این دو اصل نشود ــ موجب ارتداد نیست؛ زیرا مسلمانان عرفاً به کسی که دین پیامبر(ص) را قبول دارد اما در وجوب نماز دچار تردید شده یا مثلاً حج را مربوط به دوران ابتدایی اسلام میداند نمیگویند: «مسلمان نیست».[۲۹]
اگر مستلزم تکذیب پیامبر باشد باعث ارتداد است
از نظر محقق داماد و سید موسی شبیری ارتداد در صورتی رخ میدهد که مستلزم تکذیب پیامبر(ص) باشد. اگر کسی بگوید: «پیامبر دروغ گفته است» باعث کفر او میشود؛ اما اگر بگوید من پیامبر(ص) را قبول دارم؛ اما به دروغ بگوید «این حکم، گفتۀ پیامبر نیست»، باعث فسق او میشود؛ اما موجب کفرش نمیشود. از نظر این فقیهان، صِرفِ انکارِ چیزی که میدانیم منسوب به پیامبر است، مستلزم تکذیب پیامبر نیست و باعث کفر نمیشود. به گفتۀ آیتالله شبیری، حتی موارد روشنی همچون انکار حج تمتع توسط صحابه نیز باعث نشده تا پیامبر(ص) و امام علی(ع) آنها را کافر بدانند.[۳۰] بنابراین انکار ضروری دین، صرفاً میتواند یک اماره (نشانه) بر کفر باشد و به تنهایی باعث اثبات کفر نیست. پس اگر قطع داشته باشیم که فردی به رسالت پیامبر و توحید اعتقاد دارد؛ اما حکمی از شرع را انکار میکند محکوم به کفر نیست و مسلمان است.[۳۱]
پانویس
- ↑ علیرضا روحانی، ضروریات دین (۱)..
- ↑ علیرضا روحانی، ضروریات دین (۱)..
- ↑ علیرضا روحانی، ضروریات دین (۱)..
- ↑ علیرضا روحانی، ضروریات دین (۱)..
- ↑ علیرضا روحانی، ضروریات دین (۱)..
- ↑ علیرضا روحانی، ضروریات دین (۱)..
- ↑ علیرضا روحانی، ضروریات دین (۱).
- ↑ علیرضا روحانی، ضروریات دین (۲)، فرهنگ جهاد، شماره ۳۳ و ۳۴.
- ↑ وزیریفرد، «بررسی انکار ضروری دین و آثار آن در فقه»، در دو فصلنامه علامه، شماره ۳۹، بهار و تابستان ۱۳۹۱ش، ص۱۸۳.
- ↑ مقدس اردبیلی، مجمع الفائده، ۱۴۰۳ق، ج۱۳، ص۳۱۴.
- ↑ علامه حلی، منتهی المطلب، ۱۴۱۲ق، ج۸، ص۱۲.
- ↑ شهید ثانی، روض الجنان، ۱۴۰۲ق، ج۱، ص۲۱۱.
- ↑ مقدس اردبیلی، مجمع الفائدة، ۱۴۰۳ق، ج۷، ص۵۲۴.
- ↑ شبیری، «درس خارج صوم: ۸۶/۰۷/۳۰ ضروری دین»، سایت دفتر آیتالله شبیری زنجانی.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ج۹، ص۵.
- ↑ محمدحسن نجفی، جواهر الکلام، ج۱۴، ص۷۳
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ج۱۵، ص۶۵.
- ↑ موسوی عاملی، مدارک الاحکام فی شرح شرائع الاسلام، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص، ۹.
- ↑ شیخ انصاری، الحاشیة علی استصحاب القوانین، ۱۴۱۵ق، ص۷۵.
- ↑ خمینی، کتاب الطهارة، ۱۳۷۹ش، چ۳، ص۴۲۲.
- ↑ شبیری، «درس خارج صوم: ۸۶/۰۷/۳۰ ضروری دین»، سایت دفتر آیتالله شبیری زنجانی.
- ↑ گلپایگانی، «معیارشناسی ضروری دین»، ص۷۷.
- ↑ علامه مجلسی، حق الیقین، ص۵۵۹.
- ↑ علیرضا روحانی، ضروریات دین (۳)، فصلنامه فرهنگ جهاد، شماره ۳۶، تابستان ۱۳۸۳.
- ↑ علیرضا روحانی، ضروریات دین (۴)، فصلنامه فرهنگ جهاد، شماره ۳۷.
- ↑ روحانی، ضروریات دین (۳)، فصلنامه فرهنگ جهاد، شماره ۳۶، تابستان ۱۳۸۳.
- ↑ روحانی، ضروریات دین (۴)، فصلنامه فرهنگ جهاد، شماره ۳۷.
- ↑ روحانی، ضروریات دین (۴)، فصلنامه فرهنگ جهاد، شماره ۳۷.
- ↑ خمینی، کتاب الطهارة، ۱۳۷۹ش، چ۳، ص۴۴۴.
- ↑ شبیری، «درس خارج صوم: ۸۶/۰۷/۳۰ ضروری دین»، سایت دفتر آیتالله شبیری زنجانی.
- ↑ شبیری، «درس خارج صوم: ۸۶/۰۸/۰۷ کفر منکر ضروری دین وروایات»، سایت دفتر آیتالله شبیری زنجانی.
یادداشت
- ↑ والظاهر ان المراد بالضروری الذی یکفر منکره : الذی ثبت عنده یقینا کونه من الدین ولو کان بالبرهان ، ولم یکن مُجمعا علیه . مقدس اردبیلی، مجمع الفائدة والبرهان فی شرح إرشاد الأذهان، ۱۴۰۳ق، ج۳، ص۱۹۹.
منابع
- خمینی، روحالله، کتاب الطهارة، تهران: مؤسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۹ش.
- روحانی، علیرضا، ضروریات دین (۱)، فرهنگ جهاد، تابستان ۱۳۸۲، شماره ۳۲.
- روحانی، علیرضا، ضروریات دین (۲)، فرهنگ جهاد، پاییز و زمستان ۱۳۸۲، شماره ۳۳ و ۳۴.
- روحانی، علیرضا، ضروریات دین (۳)، فصلنامه فرهنگ جهاد، شماره ۳۶، تابستان ۱۳۸۳.
- روحانی، علیرضا، ضروریات دین (۴)، فصلنامه فرهنگ جهاد، شماره ۳۷.
- شبیری، سید موسی، «درس خارج صوم»، سایت دفتر آیتالله شبیری. تاریخ بازدید: ۱۴ آذر ۱۴۰۲ش.
- شبیری، سید موسی، «درس خارج صوم»، سایت دفتر آیتالله شبیری. تاریخ بازدید: ۱۴ آذر ۱۴۰۲ش.
- شهید ثانی، روض الجنان فی شرح ارشاد الاذهان، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ۱۴۰۲ق.
- شیخ انصاری، الحاشیة علی استصحاب القوانین، چاپ اول، مطبعه باقری، قم، ۱۴۱۵ق.
- علامه حلی، منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، مجمع البحوث الاسلامیه، مشهد، ۱۴۱۲ق.
- محمودی گلپایگانی، سیدمحمد، «معیار شناسی ضروری دین در احکام کیفری اسلام»، مقالات و بررسیها، دوره:۳۸، شماره،۷۷، ۱۳۸۴ش
- مقدس اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۳ق.
- موسوی عاملی، محمد بن علی، مدارک الاحکام فی شرح شرائع الاسلام، ج۱، چاپ اول، مؤسسه آل البیت، مشهد، ۱۴۱۰ق.
- نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام.
- وزیریفرد، محمدجواد، «بررسی انکار ضروری دین و آثار آن در فقه»، در دو فصلنامه علامه، شماره ۳۹، بهار و تابستان ۱۳۹۱ش..