شبث بن ربعی تمیمی
مشخصات فردی | |
---|---|
نام کامل | شَبَث بن رِبعِی بن حصین تمیمی یربوعی |
کنیه | أبوعبدالقدوس |
محل زندگی | کوفه |
نسب/قبیله | یربوع از قبیله بنی حَنْظَله |
درگذشت | حدود سال ۷۰ قمری |
نقش در واقعه کربلا | |
اقدامات | نویسندگان نامهها به امام حسین(ع) |
نقشهای برجسته | فرمانده نیروهای پیاده عمر بن سعد در کربلا |
دیگر فعالیتها | از مخالفان عثمان • فرماندهان امام علی(ع) در جنگهای صفین و نهروان • شهادت علیه حجر بن عدی • تحریک و همراهی مصعب در قتل مختار • نقل روایت |
شَبَث بن رِبعِی بن حصین تمیمی یربوعی (درگذشت حدود سال ۷۰ قمری)، از اشراف کوفه و شخصیتهای بیثبات تاریخ اسلام.
شبث، از مخالفان عثمان و فرماندهان سپاه امام علی(ع) در جنگ صفین بود. او در مسیر حرکت به سوی نهروان، به خوارج پیوست اما با سخنان امام برگشت و فرماندهی قسمتی از سپاه امام را در جنگ نهروان به دست گرفت. او از کسانی بود که علیه حُجْر بن عَدی شهادت داد.
در واقعه کربلا، از کسانی بود که به امام حسین(ع) نامه نوشت و از آن حضرت خواست تا به کوفه بیاید؛ اما با تسلط ابن زیاد بر کوفه تغییر موضع داد و در پراکنده کردن اهالی کوفه، از اطراف مسلم بن عقیل نقش به سزایی داشت. در روز عاشورا با آنکه فرماندهی نیروهای پیاده سپاه عمر بن سعد را بر عهده داشت؛ اما سعی میکرد تا خود را کمتر نشان دهد.
او در قیام مختار و شورش اشراف کوفه به مقابله با مختار پرداخت و در تحریک مصعب بن زبیر و قتل مختار نیز نقش داشت. شبث در حدود ۷۰ق درگذشت.
«ای شبث بن ربعی!،ای حجّار بن أبجر!،ای قیس بن اشعث،... مگر شما برایم ننوشته بودید: میوهها رسیده، باغها سرسبز شده و نهرها لبریز گردیده، [اگر بیایی] بر سپاهی که برایت آماده شده، وارد خواهی شد، بیا؟!»
طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۲۵؛ بلاذری، انسابالاشراف، ج۳، ص۱۸۸.
کنیه و نسب
کنیۀ شبث، أبوعبدالقدوس بود. نسب شبث بن ربعی به بنی یربوع از قبیله بنیحَنْظَله میرسد.[۱] شماری از بنیحنظله در جنگ جمل به تحریک طلحه و زبیر به سپاه عایشه پیوستند. اما بنی یربوع همگی بر اطاعت حضرت علی(ع) وفادار ماندند.[۲] در جنگ نهروان، نیز برخی از بنی حنظله از جمله شبث بن ربعی به خوارج پیوستند.[۳]
برخی منابع از او به شبث بن ربعی ریاحی یاد کردهاند.[۴]
دوران پیامبر و خلفا
شبث دوره پیامبر (ص) را درک کرد.[۵] وی مدتی مؤذن سجاح (مدعی نبوت) شد؛ ولی دوباره به اسلام بازگشت.[۶] شبث از مخالفان عثمان بود[۷] و در نامهای به معاویه، او را در قتل عثمان دخیل میدانست.[۸]
دوران امام علی
شبث در جنگ صفین فرماندهی قسمتی از سپاه امام علی(ع) را بر عهده داشت.[۹] او به همراه افراد دیگری در جنگ صفین به نمایندگی از امام، نزد معاویه رفتند.[۱۰] هنگامی که حنظلة بن ربیع گریخت، به دستور امام علی(ع)، شبث بن ربعی و دو تن دیگر از بنی تمیم خانه او را ویران کردند.[۱۱] شبث پس از ماجرای حکمیت در شمار خوارج قرار گرفت.[۱۲] اما با سخنان امام، به آن حضرت پیوست و فرماندهی قسمتی از سپاه امام را در جنگ نهروان به عهده گرفت.[۱۳]
او در قیام فروة بن نوفل فرماندهی سپاه مغیره را بر عهده داشت. که منجر به مرگ فروه شد.[۱۴]
شبث و حجر بن عدی، هنگامی که حجر بن عدی، از صحابه پیامبر[۱۵] و از یاران امیرالمؤمنین علی(ع)،[۱۶] در زندان زیاد بن ابیه بود، شبث از کسانی بود که علیه او شهادت داد که حجر در ناسزاگفتن به علی(ع) مخالفت صریح کرده است.[۱۷]
واقعه عاشورا
شبث، از جمله کسانی بود که در واقعه کربلا به امام حسین(ع) نامه نوشت و از آن حضرت خواست که به کوفه بیاید.[۱۸] اما با مسلط شدن ابن زیاد بر کوفه، در متفرق کردن اهالی کوفه از اطراف مسلم بن عقیل نقش بسزایی داشت.[۱۹] روز عاشورا امام حسین(ع) در سخنان خود خطاب به سپاه عمر بن سعد، او را به عنوان یکی از نویسندگان نامههای کوفیان مخاطب قرار داد.[۲۰]
او برای حضور در واقعه عاشورا و جنگ با امام حسین(ع) تمایلی نداشت و هنگامی ابن زیاد از او خواست به سپاه عمر بن سعد بپیوندد، تظاهر به بیماری کرد تا در مقابل امام قرار نگیرد. اما وقتی ابن زیاد به او گفت «اگر مطیع مایی به جنگ دشمن ما برو» به سمت کربلا حرکت کرد.[۲۱]
در روز عاشورا فرماندهی نیروهای پیاده سپاه عمر بن سعد را بر عهده داشت.[۲۲] وقتی که سپاهیان عمر بن سعد از شهادت مسلم بن عوسجه خوشحالی میکردند. شبث آنان را سرزنش کرد.[۲۳] هنگامی که شمر بن ذی الجوشن نیزه خود را در خیمه امام حسین(ع) فرو برد و فریاد زد که آتش بیاورید تا این خیمه را با اهلش بسوزانم. امام او را نفرین کرد. شَبَث بن رِبعی، نیز او را سرزنش نمود.[۲۴]
پس از واقعه عاشورا
شبث، پس از واقعه عاشورا، به شکرانه شهادت امام حسین(ع)، مسجدش در کوفه را (که سابقا امام علی(ع) از نماز خواندن در آن نهی کرده بود) تجدید بنا کرد.[۲۵]
در قیام مختار از سوی عبدالله بن مطیع به مقابله با مختار پرداخت.[۲۶] او در شورش اشراف کوفه بر ضد مختار نیز نقش اساسی داشت؛[۲۷] زمانی که سپاه مختار به فرماندهی ابراهیم بن مالک اشتر برای مقابله با سپاه شام، خارج شد، اشراف کوفه بر ضد مختار شورش کردند. شبث بن ربعی همراه با شمر بن ذی الجوشن و محمد بن اشعث بن قیس از فرماندهان اصلی شورش بودند. مختار در پی ابراهیم بن مالک اشتر فرستاد تا با سپاه بازگردد و شورش را سرکوب کند.[۲۸] شبث، در پی انتشار خبر بازگشت ابراهیم بن مالک اشتر، تغییر موضع داد و به مختار پیغام داد که:
- «ما از عشیره تو و دست راست تو هستیم. به خدا سوگند با تو نبرد نمیکنیم و از این بابت به ما اطمینان داشته باش.»[۲۹]
مختار به درخواست او اعتنایی نکرد و ابراهیم بن مالک را به مقابله او اعزام کرد.
پس از شکست این شورش، مختار به تعقیب قاتلان امام حسین(ع) پرداخت. شبث بن ربعی و شمر بن ذیالجوشن و تعدادی از عاملان واقعه کربلا به سوی بصره گریختند. مختار گروهی را به تعقیب آنها فرستاد که شمر را کشتند، اما شبث به بصره فرار کرد و در آنجا مصعب بن زبیر را به جنگ با مختار تحریک کرد.[۳۰] و در قتل مختار مشارکت نمود.[۳۱] او در حدود سال ۷۰ قمری درگذشت.[۳۲]
روایت
شبث از امام علی(ع) و حذیفه روایت کرده است. محمد بن کعب قرظی، سلیمان تیمی[۳۳]، انس بن مالک و دیگران از او روایت کردهاند. یک روایت از او در سنن ابیداود نقل شده است.[۳۴]
پانویس
- ↑ بلاذری، انسابالاشراف، ج۱۲، ص۱۶۳.
- ↑ منقری، وقعةصفین، ص۲۰۵
- ↑ ابناثیر، الکامل، ج۳، ص۳۲۶؛ ابنکلبی، جمهرةالنسب، ص۲۱۷، ۲۲۵،۲۲۶.
- ↑ ابناثیر، الکامل، ج۳، ص۲۸۴؛ بلاذری، انسابالاشراف، ج۶، ص۳۷۳.
- ↑ زرکلی، الاعلام، ۱۹۸۹م، ج۳، ص۱۸۴.
- ↑ بلاذری، انسابالاشراف، ج۱۲، ص۱۶۳؛ ابنکثیر، البدایه و النهایه، ج۵، ص۵۱.
- ↑ ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق: عبد الموجود و معوض، ج ۳، ص۳۰۳، ۱۴۱۵ق.
- ↑ ابن خلدون، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر، تحقیق: خلیل شحادة، ج ۲، ص ۶۲۷، ۱۴۰۸ق.
- ↑ منقری، وقعةصفین، ص۱۹۸-۱۹۵؛ ابناثیر، الکامل، ج۳، ص۲۸۷.
- ↑ منقری، وقعةصفین، ص۱۸۷؛ ابناثیر، الکامل، ج۳، ص۲۸۵، ۲۸۹؛ بلاذری، انسابالاشراف، ج۲، ص۳۰۲؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۵
- ↑ منقری، وقعةصفین، ص۹۷.
- ↑ ابناثیر، الکامل، ج۳، ص۳۲۶
- ↑ دینوری، اخبارالطوال، ص۲۱۰؛ بلاذری، انسابالاشراف، ج۲، ص۳۶۲؛ خلیفه، تاریخ خلیفه، ص۱۱۵؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۸۵.
- ↑ بلاذری، انسابالاشراف، ج۵، ص۱۶۶.
- ↑ ابناثیر، اسدالغابة، دارالکتاب، ج۱، ص۳۸۶.
- ↑ رجوع کنید به منقری، وقعة صفین، ۱۳۸۲، ص۱۰۳، ۱۰۴، ۱۹۵، ۲۰۵، ۲۴۳؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۱۲، ص۲۰۷ـ۲۰۸.
- ↑ بلاذری، انسابالاشراف، ج۴، ص۲۵۴؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۲۶۹.
- ↑ ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۲۰، ۳۱؛ بلاذری، انسابالاشراف، ج۳، ص۱۵۸؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۳۵۳.
- ↑ دینوری، اخبارالطوال، ص۲۳۹.
- ↑ ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۶۲؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتلالطالبیین، ص۹۹؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۲۵.
- ↑ دینوری، اخبارالطوال، ص۲۵۴؛ بلاذری، انسابالاشراف، ج۳، ص۱۷۸.
- ↑ بلاذری، انسابالاشراف، ج۳، ص۱۸۷؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۲۲؛ ابناثیر، الکامل، ج۴، ص۶۰.
- ↑ بلاذری، انسابالاشراف، ج۳، ص۱۹۳؛ ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۶۷.
- ↑ ابناثیر، الکامل، ج۴، ص۶۹؛ بلاذری، انسابالاشراف، ج۳، ص۱۹۴؛ طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۳۹.
- ↑ خوئی، معجمالرجال، ج۹، ص۱۲؛ کلینی، کافی، ج۳، ص۴۹۰.
- ↑ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۲۶۷.
- ↑ طبری، تاریخ، ج۶، ص۴۴؛ ابنکثیر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۲۷۰.
- ↑ ابنکثیر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۲۷۰.
- ↑ طبری، تاریخ، ج۶، ص۴۷.
- ↑ ابناثیر، الکامل، ج۴، ص۲۶۷؛ دینوری، اخبارالطوال، ص۳۰۱؛ بلاذری، انسابالاشراف، ج۶، ص۴۲۷.
- ↑ ابناثیر، الکامل، ج۴، ص۲۷۱.
- ↑ ابنحجر، الاصابه، ج۳، ص۳۰۳.
- ↑ ابنحجر، الاصابه، ج۳، ص۳۰۳.
- ↑ ذهبی، تاریخالاسلام، ج۵، ص۴۱۷، ج۶، ص۷۹.
منابع
- ابناثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، بیروت، دارالکتاب العربی، [بیتا].
- ابناثیر، علی بن ابی کرم، الکامل فی التاریخ، دارصادر، بیروت، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
- ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، تحقیق علی شیری، بیروت: دارالفکر، ۱۴۱۵.
- ابن کلبی، جمهرة النسب، چاپ ناجی حسن، بیروت ۱۴۰۷ق-۱۹۸۶م.
- بلاذری، احمد بن یحیی، جمل من انساب الأشراف، تحقیق: سهیل زکار و ریاض زرکلی، درالفکر، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
- دینوری، احمد بن داود، الأخبار الطوال، تحقیق: عبدالمنعم عامر مراجعه جمال الدین شیال، منشورات الرضی، قم، ۱۳۶۸ش.
- ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق: عبد الموجود، عادل احمد، معوض، علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
- ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، تحقیق: عمر عبدالسلام تدمری، دارالکتاب العربی، بیروت، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۳م.
- زرکلی، خیرالدین، الاعلام (قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین)، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م.
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: محمد أبوالفضل ابراهیم، دارالتراث، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
- دمشقی(ابن کثیر)، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، دارالفکر، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م.
- خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، مرکز نشر آثار شیعه، قم، ۱۴۱۰ ق/۱۳۶۹ش.
- کلینی، الکافی، دارالکتب الإسلامیة، تهران، ۱۳۶۵ش.
- منقری، نصر بن مزاحم، وقعة صفین، تحقیق: عبدالسلام محمد هارون، المؤسسة العربیة الحدیثة، القاهرة، ۱۳۸۲ق.
- ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الأکبر(تاریخ ابن خلدون)، تحقیق: خلیل شحادة، بیروت، دار الفکر، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.